Movatterモバイル変換
[0]
ホーム
URL:
画像なし
夜間モード
پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
صفحهٔ اصلی
سرواژهٔ تصادفی
همکاری
قهوهخانه
تغییرات اخیر
ورودی کاربران
واژه درخواستی
تماس با ویکیواژه
راهنما
جستجو
جستجو
ظاهر
کمک مالی
ساخت حساب
ورود
ابزارهای شخصی
کمک مالی
ساخت حساب
ورود
فهرست
انتقال به نوار کناری
نهفتن
بخش آغازین
1
فارسی
تغییر وضعیت زیربخشهای فارسی
1.1
گونههای دیگر نوشتاری
1.2
ریشه لغت
1.3
آوایش
1.4
اسم
1.4.1
مصدر متعدی
1.4.2
صفت مرکب
2
زبان دیگر
تغییر وضعیت زیربخشهای زبان دیگر
2.1
ریشه لغت
2.2
قید
2.2.1
ریشه شناسی۲
2.2.2
ریشه شناسی۳
3
زبان دیگر
تغییر وضعیت زیربخشهای زبان دیگر
3.1
مثالها
3.2
برگردانها
3.3
منابع
تغییر وضعیت فهرست محتویات
در
۲۳ زبان
العربية
Deutsch
Ελληνικά
English
Na Vosa Vakaviti
Français
Hrvatski
Magyar
Bahasa Indonesia
한국어
Kurdî
ລາວ
Lietuvių
Malagasy
Nederlands
Polski
پښتو
Português
Русский
سرائیکی
Gagana Samoa
Türkçe
中文
سرواژه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
کنشها
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
پیوند پایدار
اطلاعات صفحه
یادکرد این صفحه
دریافت نشانی کوتاهشده
بارگیری کیوآر کد
استفاده از تجزیهگر قدیمی
چاپ/برونبری
ایجاد کتاب
بارگیری بهصورت PDF
نسخهٔ قابل چاپ
در پروژههای دیگر
ظاهر
انتقال به نوار کناری
نهفتن
از ویکیواژه
در دولنگه از دوره
قاجار
فارسی
[
ویرایش
]
گونههای دیگر نوشتاری
[
ویرایش
]
درب
ریشه لغت
[
ویرایش
]
پهلوی
آوایش
[
ویرایش
]
/دَر/
اسم
[
ویرایش
]
در
آنچه که از چوب یا آهن و غیره سازند و در دیوار و اشکاف و صندوق و جز آنها کار گذارند و باز و بسته شود.
«در» اصطلاحی قدیمی و در
زبان معیار باستان
به معنی
چیدن
و
دِرو
کردن بوده همچنین اصطلاحات
دره
و
دریا
انشقاق یافته از آن است.
داخل، درون؛ دربار؛ فصل (کتاب)؛ موضوع، مطلب؛حرف اضافه.
دَرْ: در
گویش گنابادی
یعنی بیرون ، خارج.
مصدر متعدی
[
ویرایش
]
مخلوط کردن، درهم شدن، مخلوط شدن، آشفته شدن، عصبانی گشتن.
صفت مرکب
[
ویرایش
]
درهم
، آمیخته، مخلوط، آشفته، شوریده
زبان دیگر
[
ویرایش
]
ریشه لغت
[
ویرایش
]
عربی
قید
[
ویرایش
]
سرانجام، خلاصه، بالاخره.
ریشه شناسی۲
[
ویرایش
]
دُرّ
مروارید
؛ جمع: دُرَر.
ریشه شناسی۳
[
ویرایش
]
دَرّ
شیر
، فراوانی شیر؛
نیکی
، نیکی بسیار؛
غنیمت
.
زبان دیگر
[
ویرایش
]
بختیاری:
دختر
مثالها
[
ویرایش
]
این در و آن در کنایه از: این طرف و آن طرف، اینجا و آنجا.
در باغ سبز نشان دادن کنایه از: وعدههای فریبنده و پوچ دادن.
در به روی همان پاشنه بودن کنایه از: وضع عوض نشدن.
در و تخته به هم جور بودن کنایه از: سازگار و هماهنگ بودن.
––––
برگردانها
[
ویرایش
]
ترجمهها
آلمانی:
Tür
de
ارمنی:
դուռ
hy
اسپانیایی:
puerta
es
اسلواکیایی:
dvere
sk
انگلیسی:
door
en
ایتالیایی:
porta
it
پرتغالی:
porta
pt
تاجیکی:
дар
tg
ترکی استانبولی:
kapı
tr
چکی:
dveře
cs
روسی:
дверь
ru
عبری:
he
דלת
(délet)
فرانسوی:
porte
fr
هلندی:
deur
nl
یونانی:
πόρτα
el
،
θύρα
el
انگلیسی:
in
en
منابع
[
ویرایش
]
فرهنگ لغت معین
برگرفته از «
https://fa.wiktionary.org/w/index.php?title=در&oldid=892177
»
ردهها
:
واژههای فارسی
اسمهای فارسی
اسمهای پهلوی
اسمهای عربی
صفتهای مرکب فارسی
مصدر لازم فارسی
مصدر متعدی فارسی
قیدهای فارسی-عربی
واژههای بختیاری
اسمهای بختیاری
جستجو
جستجو
تغییر وضعیت فهرست محتویات
در
۲۳ زبان
افزودن مبحث
[8]
ページ先頭
©2009-2025
Movatter.jp