یکتاپرستی یاتوحید یامونوتیسم[۱] (بهانگلیسی:Monotheism) اینباور است که تنها یکالوهیت وجود دارد، موجودی برتر که در جهان به عنوانخدا شناخته میشود.[۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸] ممکن است بین توحید انحصاری که در آن خدای یگانه وجودی مفرد است و توحیدی که در آن خدایان متعدد دارای اشکال گوناگون یک خدا هستند، تمایز قائل شد، اما هر کدام بهعنوان امتداد یک خدا فرض میشوند.[۲] مونوتیسم همچنین ازتکخداگزینی، یک نظام دینی که در آن مؤمن، یک خدا را پرستش میکند، بدون انکار اینکه دیگران ممکن است خدایان مختلف را با اعتبار یکسانی پرستش کنند وتکپرستی، شناخت وجود خدایان بسیار، اما با پرستش مداوم تنها یک خدا متمایز است.[۹] اصطلاح «تکپرستی» شاید برای اولین بار توسطیولیوس ولهاوزن استفاده شد.[۱۰]
کلمهمونوتیسم ازیونانیμόνος (monos)[۱۱] به معنی «تک» که باθεός (theos) به معنای «خدا» ترکیب شده است، منشأ گرفته است. اصطلاح انگلیسی «مونوتیسم» اولین بار توسط فیلسوف انگلیسیهنری مور (۱۶۸۷–۱۶۱۴) استفاده شد.[۱۲]
اصطلاح دینیتوحید[یادداشت ۱] مترادف با اصطلاح فلسفییگانهگرایی (مونیسم)[یادداشت ۲] نیست. مورد اخیر به این دیدگاه اشاره دارد که همه چیز موجود درگیتی سرانجام از یک جوهر سرشته شده است و همه پدیدهها تنها نمودهایی از یک جوهر واحد هستند - یعنی اینکه فقط یک نوع واقعیت وجود دارد. برای توحید دو واقعیت اساساً متفاوت وجود دارد: خدا و جهان. خداوند در توحید به عنوان خالق جهان و انسان تصور میشود. خداوند نه تنها جهان طبیعی و نظم موجود در آن را آفریده است، بلکه نظم اخلاقی را که بشریت باید با آن منطبق باشد و بهطور ضمنی در نظم اخلاقی، نظم اجتماعی را آفریده است. همه چیز دست خداست. خدای توحید، همانطور که در ادیان توحیدی بزرگ - یهودیت، مسیحیت و اسلام - یک خدای شخصی است. از این نظر، خدای یگانه توحید با تصوری که در برخی ادیان غیر توحیدی از الوهیت غیرشخصی یا وحدت الهی وجود دارد که در سراسر جهان، از جمله خود بشریت رسوخ میکند، در تقابل قرار میگیرد.[۱۳]
در «توحید انحصاری»[یادداشت ۳] فقط یک خدا وجود دارد. خدایان دیگر یا اصلاً وجود ندارند یا حداکثر، خدایان یا شیاطین کاذب هستند - یعنی موجوداتی که وجودشان تأیید شده است اما نمیتوان آنها را از نظر قدرت یا هیچ راه دیگری با خدای یگانه و حقیقی مقایسه کرد. این جایگاه در اصل جایگاه یهودیت، مسیحیت و اسلام است. در حالی که در کتاب مقدس عبری (عهد عتیق) خدایان دیگر در بیشتر موارد هنوز به عنوانخدایان دروغین شناخته میشدند، در یهودیت بعدی و در مسیحیت که از نظر الهیاتی و فلسفی توسعه یافت، تصور از خدا به عنوان یکتا و یگانه پدیدار شد و خدایان دیگر اصلاً وجود ندارد.[۱۳]
توحید انحصاری در تقابل کامل با موقعیت افراطی «شرک نامحدود»[یادداشت ۴] وجود دارد، به عنوان مثال، در ادیان کلاسیک یونان وروم: خدایان مختلف نامها و شکلهای خاص خود را دارند. تعداد خدایان زیاد و اصولاً نامحدود است. در مقام و قدرت بین خدایان، عملکرد و حوزه نفوذ تفاوتهایی وجود دارد، اما همهٔ آنها به یک اندازه الهی هستند. در واقع یکپانتئون منظم وجود دارد. در شرک نامحدود، تعداد خدایی که واقعاً پرستش میشوند به ندرت از چند صد خدا در یک دین بیشتر میشود، اما در تئوری، مانندهند، میلیونها خدا ممکن است وجود داشته باشند.[۱۳]
توحید فراگیر[یادداشت ۵] وجود تعداد زیادی از خدایان را میپذیرد، اما معتقد است که همه خدایان اساساً یکسان هستند، به طوری که تفاوت چندانی نمیکند یا فرقی نمیکند که تحت کدام نام یا بر اساس کدام آیین یک خدا یا الهه خوانده میشود. چنین تصوراتی مشخصهادیان هلنیستی دوران باستان بود.[۱۳]
تکخداگزینی[یادداشت ۶] برای اشاره به پرستش یک خدای منفرد، در عین پذیرش وجود یا امکان وجود خدایانی دیگر، به کار گرفته شد.[۱۴] «ربکا دنووا» استاد تاریخ قدیم مسیحیت نوشته است: «یکتاپرستی آن گونه که ما امروزه میفهمیم در جهان باستان وجود نداشت.»[۱۵] تعریف امروزه از یکتاپرستی عبارت است از پرستش تنها یک خدا و انکار وجود خدایان دیگر.[۱۶] در یهودیت اولیه مفهوم خدا درکتاب مقدس عبری به دلیل اینکه وجود خدایان دیگر به ندرت به صراحت انکار میشود و حتی بارها به آن اذعان میشود به عنوانتکخداگزینی در نظر گرفته میشود.[۱۷]
تکپرستی[یادداشت ۷] اعتقاد به وجود چندینخدا است اما با پرستش متداوم تنها یک الهه یا ربالنوع یا خدا.[۱۸] عبارت تکپرستی (monolatry) احتمالاً اولین بار توسطیولیوس ولهاوزن استفاده شده باشد.[۱۹] تکپرستی باهنوتئیسم باوری دینی که در آن باورمند یک خدا را میپرستد، بدون این که امکان پرستش خداهای متفاوتی با اعتبار برابر توسط دیگران را منکر شود، نیز متفاوت است.[۲۰]
برخی از ادیان بهثنویت[یادداشت ۹] یادوگانهباوری[یادداشت ۱۰] اعتقاد دارند: آنهاگیتی را شامل دو اصل اساسی و معمولاً متضاد میدانند، مانند خیر و شر یا روح و ماده. تا آنجا که به مفهوم خدا و ضد خدا به جای دو خدا (گونهٔ دیگری از ثنویت) برخورد میشود، این نوع دین را میتوان گونه ای دیگر از توحید دانست. مهمترین مصداق ثنویت در یک دین، دین ایرانیزرتشتی است.[۱۳]
در حالی که اصطلاح مونوتیسم به خودی خود مدرن است، پژوهشگران تلاش کردهاند تا ریشههای کهن باورهای توحیدی را در جهان باستان کشف کنند. فرعون مصریآخناتون (۱۳۵۳–۱۳۳۶ قبل از میلاد) که اغلب به عنوان اولین موحد از او یاد میشود، در بالای فهرست قرار دارد. دردوره عمارنه، آخناتون پرستش «آتون»، نمادایزد خورشید، را به عنوان بالاترین نوع پرستش ترویج کرد.[۱۵]
الهیاترواقیان وجود کلپانتئون از خدایان مختلف را پیشفرض میگیرد.پلوتارک در این رابطه نقل میکند که رواقیان «هیچکدام از خدایان را فنا ناپذیر یا ابدی نمیدانستند به جز زئوس به تنهایی» و در ادامه میگوید «همه دیگر خدایان متولد شدند و در آتش هلاک خواهند شد.» رواقیون وجود خدایان و الهههای سنتی را پذیرفته بودند. با این حال، فلاسفه یونانی رواقیگری شرک متعارف را باز تفسیر کردند، زیرا آنها تصور میکردند که یک خدا وجود دارد که فناناپذیر است، در حالی که سایر خدایان صرفاً تجلیات احتمالی او هستند.[۲۲]
توسعه توحید ناب (فلسفی) محصولدوران پسینباستان است. در طول قرون دوم تا سوم،تاریخ مسیحیت تنها یکی از چندین جنبش مذهبی رقیب مدافع توحید بود.
«هنولوژی» مفهومی است که در نوشتههایفلسفه نوافلاطونی بهویژه فیلسوففلوطین برجسته است.[۲۳] در نوشتههای فلوطین، «یگانه» عنوان موجودی غیرقابل تصور، متعالی، همهجانبه، دائمی، ابدی، مسبب توصیف میشود که در سراسر هستی نفوذ میکند.[۲۴]
تعدادی از پندهایآپولون به دست آمده از معابددیدیما وکلاروس، به اصطلاح «پند یا پیشگویی الهیاتی»، مربوط به قرن دوم و سوم پس از میلاد، اعلام میکنند که تنها یک خدای برتر وجود دارد، که خدایان ادیان مشرک صرفاً مظاهر یا بندگان آنها هستند.[۲۵] قرن چهارم پس از میلاد،قبرس علاوه بر مسیحیت، آیینی ظاهراً توحیدیدیونیزوس (باکوس) را داشت.[۲۶]
هیپسیستارهاها گروهی مذهبی بودند که طبق اسناد یونانی به خدای متعالی اعتقاد داشتند. تجدید نظرهای بعدی این دین یونانی به سمت توحید هدایت شد زیرا در بین مردم بیشتر مورد توجه قرار گرفت. پرستش زئوس به عنوان خدای سر نشانگر روندی در جهت یکتاپرستی بود، با احترام کمتری به قدرتهای تکهتکه شده خدایان کوچکتر.
در سدهٔ چهاردهم پیش از میلاد،آخناتون یکی ازفراعنهدودمان هجدهممصر باستان تلاش کرد تا دین جدیدی که بر پایه پرستش خدایی واحد و متمرکز بر پرستش «آتون»،ایزد خورشید و همچنین طرد چندگانهپرستی بود، را در مصر رواج دهد اما به موفقیت چندانی دست پیدا نکرد و مورد پذیرش عمومی قرار نگرفت. پس از مرگش، یادبودها و تندیسهای او را نابود و نامش را از فهرست فراعنه پاک کردند.[۲۷]
زیگموند فروید در کتابموسی و یکتاپرستی به وسیلهٔ تحلیل روانشناسی به این نتیجه میرسد که یکتاپرستی از مصر واردمیانرودان شده وموسی پیامبر قوم یهود، مصری بوده است.[۲۸]
دینمزدیسنا ترکیبی ازجهانشناسی دوگانهگرایی وآخرتشناسی توحیدی است که آن را در میان ادیان جهان منحصربهفرد میسازد. به دلیل حضوراهورامزدا و وجود ایزدان کمتر مورد پرستش مانندآهرانیتا، این که آیا آنها یکتاپرست هستند یا خیر، مورد بحث است.[۲۹][ε]
برخی مزدیسنا را دین توحیدی میدانند،[۳۰] اما این مورد هم به عنوان درست و هم نادرست هم توسط علما و هم خود زرتشتیان مورد بحث قرار گرفته است.[۳۱] به عنواندوگانهباوری و به دلیل اعتقاد به پیروزی نهایی خیراهورا مزدا(پروردگار حکیم) و در نهایت شکست شراهریمن(روح ویرانگر). مزدیسنا زمانی یکی از بزرگترین ادیان روی زمین به عنوان دین رسمیامپراتوری ساسانی بود. برخی از پژوهشگران، زرتشتیان («پارسیان» یا «زرتشتی») را به عنوان اولین یکتاپرستان و تأثیرگذار بر دیگر ادیان جهان میدانند.[۳۲]
یهودیت بهطور سنتی یکی از قدیمیترین ادیان توحیدی در جهان محسوب میشود،[۳۳] اگرچه در قرن هشتم پیش از میلاد بنی اسرائیلچندخداپرستی بودند، و خدایانال (خدا)،بعل،اشیره، وعشتروت را پرستش میکردند.[۳۴][۳۵]
یهوه در اصلخدای ملیپادشاهی شمالی اسرائیل وپادشاهی یهودا بود.[۳۶] در طول قرن هشتم قبل از میلاد، پرستشیهوه در اسرائیل در رقابت با بسیاری از فرقههای دیگر بود که توسط جناح یهوه ای جمعاً به عنوانبعل توصیف میشد. قدیمیترین کتابهایکتاب مقدس عبری بازتاب این رقابت است، مانند کتابهایکتاب هوشع وکتاب ناحوم که نویسندگان آنها از «ارتداد» مردمان گلایه میکنند. اسرائیل، آنها را به خشم خدا تهدید میکند اگر از آیینهای شرک خود دست برندارند.[۳۷][۳۸]با گذشت زمان، فرقهتکخداگزینی در مخالفت با پرستش خدایان دیگر بهطور فزایندهای ستیزهجویانهتر شد. بعدها، اصلاحات شانزدهمین پادشاه یهودا،یوشیا (حدود ۶۴۰–۶۰۹ پ. م) نوعیتکپرستی را تحمیل کرد. پس از سقوط یهودا و آغازاسیران یهودی در بابل، حلقه کوچکی از کاهنان و کاتبان در اطراف دربار سلطنتی تبعید شده جمع شدند، جایی که آنها برای اولین بار مفهوم یهوه را به عنوان تنها خدای جهان توسعه دادند.[۳۹]
خداوند عامل همه و یکی است. این به این معنا نیست که یکی از یک جفت، نه یکی مانند یک گونه (که افراد زیادی را در بر میگیرد)، نه یکی به عنوان یک شیء که از عناصر بسیاری تشکیل شده است، نه به عنوان یک شیء ساده که بینهایت قابل تقسیم است. بلکه خدا یک وحدت است، برخلاف هر وحدت ممکن دیگری.[۴۲]
برخی در یهودیت و برخی در اسلام، مسیحیت تثلیثی را به دلیل آموزه متکثر مسیحی توحیدیتثلیث شکل خالص توحید نمیدانند.[۴۳] یهودیت مدرن از اصطلاح «شیطوف» برای اشاره به پرستش خدا در مسیحیت استفاده میکند، به گونه ای که یهودیت آن را نه صرفاً توحیدی (هرچند هنوز برای غیر یهودیان مجاز است) و نه شرک آمیز (که ممنوع است) میداند.[۴۴]
یگانهپرستی موضوعی مرکزی در ایمان مسیحی است، زیرا اعتقادنامه نیقیه که تعریف مسیحی ارتدکس از تثلیث را ارائه میدهد، اینگونه شروع میشود: «من به خدای واحد ایمان دارم.». همچنین طبق فرمودۀعیسیمسیح درکتابمقدس،اعتقاد به خدای یگانه و دوست داشتن صادقانۀ او مهمترین فرمان مسیحیت است[۴۵]. تعلیم مسیحیت در خصوصتثلیث خدای یکتا، برخلاف باور عوامانۀ رایج، در تضاد با یگانگی و وحدانیت خدا نیست، بلکه توضیحی از یگانگی خداوند است. طبق تعلیم مسیحیت، خداوند همان "یهوه" است که در کتب عهد قدیم با انسان سخن گفت و در عهد جدید واقعیت عمیقتری از خود به انسان ارائه داده که همچون بسیاری از صفات دیگر پروردگار، هیچگاه به طور کامل برای ذهن بشری قابل درک نخواهد بود.
در میانمسیحیت اولیه، بحثهای قابل توجهی در مورد ماهیتخدا در مسیحیت وجود داشت، به طوری که برخی تجسم را انکار کردند و برخی دیگر خواستار برداشتآریانی از خدا شدند. علیرغم اینکه حداقل یکی ازشوراهای اسکندریه قبلاً ادعای آریوس را رد کرده بود، این موضوعمسیحشناسی یکی از مواردی بود که دراولین شورای نیقیه مورد بررسی قرار گرفت.
سنتهای ارتدوکس مسیحی (ارتدوکس شرقی، ارتدوکس شرقی، کاتولیک رومی و اکثر پروتستانها) از این تصمیم پیروی میکنند که در سال ۳۸۱ دراولین شورای قسطنطنیه مجدداً تأیید شد و با کارپدران کاپادوکیایی به رشد کامل خود رسید. طبق تعلیم دین این سه شاخۀ مسیحیت، خدا یگانۀ تثلیث نامیده میشود و شامل سه نمود/تجلی/شخص/حقیقت:خدای پدر،خدای پسر وخدای روحالقدس است. این سه نمود/تجلی/شخص/حقیقت به همان یک ذات الهی یکتا هستند.
باید دقت داشت که در دین مسیحیت، عنوان "پدر" یا "پدر آسمانی" برای خدا، نباید موجب این اشتباه شود، که خدا را دارای جنسیت مذکّر دانست. این موضوع به وضوح در اعتقادنامۀکاتولیک نیز تأکید شده که خداوند نه "مرد/مذکر" است و نه "زن/مؤنث"[۴۸]، که این موضوع تعلیم مسیحیتارتودوکس وپروتستان نیز هست. تعلیم دین مسیحیت این است که عنوان "پدر" و یا "پدرآسمانی"، صرفاً "عنوان"ی است که خداوند آن را بنا بر حکمت خود، که لزوماً بر انسانها دانسته نیست، برگزیده است. همچنین عنوان "پسر" برای رُکن دوم تثلیث خدای یکتا، صرفاً به این دلیل استفاده میشود که جسم انسانیِ عیسیمسیح، جسم انسانی مذکر بود، امّا این به این معنی نیست که "خداوند، خدا، کلمۀ خدا [که خود خداست]"، مذکّر است، بلکهخداوند فاقد جنسیت است.
مسیحیان معتقدندخدا یگانۀتثلیث است، به این معنی که سه تجلی/شخص/نمود/بُعد/حقیقت تثلیث در یک اتحاد هستند که در آن هر فرد کاملاً خداست. مسیحیان باور دارند کهتثلیث، همچون بسیاری صفات دیگر خدا، هیچگاه برای ذهن انسان قابل درک نیست. آنها همچنین به دکترین یکپیوند هیپوستاتیکعیسی به عنوانحلول پایبند هستند. طبق آموزۀ تثلیث در مسیحیت، فقط یک خدا وجود دارد، نه سه خدا؛ همچنین تثلیث به این معنی نیست که خدا از سه بخش تفکیک پذیر تشکیل شده است که هر بخش یک سوم از وجود خداست، بلکه هر سه نمود/تجلی/شخص/حقیقت همانخدای یگانۀ مطلق هستند:
برخی جنبشها که جامعۀ مسیحیت، یعنی مسیحیت کاتولیک و ارتودوکس و پروتستان آنها را جزو مسیحیان نمیداند، از جملهجهانگرایی توحیدگرا،شاهدان یهوه،مورمونیسم، آموزۀ تثلیث را نپذیرفته و بهسهگانهناباوری شناخته میشوند. البته این دسته خود را به مسیحیت نسبت میدهند، اما جامعۀ مسیحیان کاتولیک و ارتودوکس و پروتستان آنان را مطرود میدانند، زیرا آنها به "تثلیث مسیحی" در اعتقادنامۀ نیقیه که تمام مذاهب مسیحی کاتولیک-ارتودوکس-پروتستان به آن معتقدند، ایمان ندارند[۴۹][۵۰].
مورمونها مانندخدا در مورمونیسم استدلال میکنند که الوهیت در واقع سه فرد جداگانه است که شامل خدای پدر، پسرش عیسی مسیح و روح القدس میشود.[۵۱]هر فردی در این وجود بزرگ نوع بشر هدف مشخصی دارد.[۵۲] علاوه بر این، مورمونها معتقدند که قبل از شورای نیقیه، اعتقاد غالب در میان بسیاری از مسیحیان اولیه این بود که الوهیت سه شخص حقیقی جدا از هم هستند. در تأیید این دیدگاه، آنها نمونههایی از اعتقاد بهتبعیتگرایی مسیحی اولیه را ذکر میکنند.[۵۳]
یونیتارینیسم یک جنبش الهیاتی است که به دلیل درک آن از خدا به عنوان یک شخص، در تضاد مستقیم با تثلیث گرایی نامگذاری شده است.[۵۴]
تکخداپرستی اولین رکن دین اسلام است. آیات قرآن به شدّت توحیدی میباشد، به صورتی که یکی از سورههای آن به نامتوحید نام گذاری شده است و موضوع آن یگانگی خداوند میباشد:
بگو: «اوست خدای یگانه، (۱) خدای صمد [ثابت - متعالی]، (۲) [کسی را] نزاده، و زاده نشده است، (۳) و هیچکس او را همتا نیست.» (۴)[۵۵]
و یادآوری میکند که با فرزندان آدم پیمان گرفته شده است که تنها خدا را بپرستند و عبادت خدا را تنها راه رستگاری میداند:
ای فرزندان آدم، مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید، زیرا وی دشمن آشکار شماست؟ (۶۰) و اینکه مرا بپرستید؛ این است راه راست (۶۱) (یس ۶۰ و ۶۱)[۵۶]
قرآن تکخداپرستی را شرط لازم برای بخشیده شدن در روز قیامت معرفی میکند:
مسلماً خدا، این را که به اوشرک ورزیده شود نمیبخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد میبخشاید، و هر کس به خدا شرک ورزد، به یقین گناهی بزرگ بربافته است. (نسا ۴۸)[۵۷]
همچنین قرآن مسیحیان و پیروان دیگر ادیان را به خاطر پرستش غیر از خدا سرزنش میکند و او را منزه از هر شریک دیگری میداند:
اینان دانشمندان و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جای خدا به الوهیّت گرفتند، با آنکه مأمور نبودند جز اینکه خدایی یگانه را بپرستند که هیچ معبودی جز او نیست. منزه است او از آنچه [با وی] شریک میگردانند. (توبه ۳۱)[۵۸]
قرآن، انسان را بهطور ذاتی یکتاپرست میداند:
پس روی خود را با گرایش تمام به حق، به سوی این دین کن، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خدای تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولی بیشتر مردم نمیدانند. (روم ۳۰)[۵۹]
همچنین عبارت «لا اِلهَ اِلا الله» ذکر تهلیل (خدایی جزخدای یگانه (الله) نیست) اولین بخش ازشهادتین میباشد که دراذان و نمازهای مسلمانان، هر روز تکرار میشود. همچنین کسانی که میخواهند مسلمان شوند، باید این عبارت (شهادتین) را بگویند.
الله اسلام مانندی در الوهیّت ندارد، ضدّی ندارد، همتایی ندارد، همانندی ندارد و شریکی ندارد. معبودی جز «اللَّه» نیست.[۶۰]
↑E. Kessler,Dionysian Monotheism in Nea Paphos, Cyprus: "two monotheistic religions, Dionysian and Christian, existed contemporaneously in Nea Paphos during the 4th century C.E. [...] the particular iconography of Hermes and Dionysos in the panel of the Epiphany of Dionysos [...] represents the culmination of a pagan iconographic tradition in which an infant divinity is seated on the lap of another divine figure; this pagan motif was appropriated by early Christian artists and developed into the standardized icon of the Virgin and Child. Thus the mosaic helps to substantiate the existence of pagan monotheism." [(Abstractبایگانیشده در ۲۰۰۸-۰۴-۲۱ توسطWayback Machine)
↑Monotheismبایگانیشده در ۲۰۲۲-۰۴-۱۲ توسطWayback Machine,My Jewish Learning, "Many critical scholars think that the interval between the Exodus and the proclamation of monotheism was much longer. Outside of Deuteronomy the earliest passages to state that there are no gods but the Lord are in poems and prayers attributed to Hannah and David, one and a half to two and a half centuries after the Exodus at the earliest. Such statements do not become common until the seventh century B.C.E. , the period to which Deuteronomy is dated by the critical view."
↑1 Kings 18, Jeremiah 2; Othmar Keel, Christoph Uehlinger, Gods, Goddesses, and Images of God in Ancient Israel, Fortress Press (1998); Mark S. Smith, The Origins of Biblical Monotheism: Israel's Polytheistic Background and the Ugaritic Texts, Oxford University Press (2001)
↑Othmar Keel, Christoph Uehlinger, Gods, Goddesses, and Images of God in Ancient Israel, Fortress Press (1998); Mark S. Smith, The Origins of Biblical Monotheism: Israel's Polytheistic Background and the Ugaritic Texts, Oxford University Press (2001)