گونتر ویلهلم گراس (بهآلمانی:Günter Wilhelm Grass) (زاده ۱۶ اکتبر ۱۹۲۷ – درگذشته ۱۳ آوریل ۲۰۱۵)[۱] نویسنده، مجسمهساز و نقاشآلمانی بود. او عضو برجستهگروه ۴۷ و از نویسندگان بزرگ و معروف آلمان بود. گونتر گراس بازتاب صدای نسلی ازآلمانها بود که در زمان سلطهنازیسم بزرگ شده بودند. او خود را روایتگر تاریخ از نگاه پاییندستیها میدانست.[۲] وی با رویکردی معترضانه و هشداردهنده همواره در تمام رویدادهای مهم سیاسی و ادبی آلمان حضور مؤثر داشت.[۳] در سال ۱۹۹۹ گراس برندهجایزه نوبل ادبیات شد،فرهنگستان پادشاهی علوم سوئد هنگام اعلام نام او، داستانهایش را تصویرگر چهرهٔ فراموش شده تاریخ خواند.
گونتر گراس در ۱۶ اکتبر سال ۱۹۲۷ دردانتسیگ-لاگفور (که امروزه در خاکلهستان است)، از پدری آلمانی وپروتستان به نام «ویلهلم» و مادریکاتولیک به نام «هلنه» که اصالتاً لهستانی بود، زاده شد. گراس تحت تأثیر تربیت کاتولیکی مادر، به خدمت در کلیسا مشغول شد و با نوجوانان خادم در اجرای مراسم نمازگزاری شرکت میکرد.
در پانزده سالگی برای گریز از محیط تنگ و فقیرانه خانوادگی، خدمت در ارتش هیتلری را با رغبت پذیرفت و در هفده سالگی به لشکر دهم توپخانهاساس - فروندبرگ فرا خوانده شد.
گونتر گراس پس از مجروح شدن در تاریخ ۲۰ آوریل ۱۹۴۵، در تاریخ ۸ مه ۱۹۴۵ درماریانسکه لازنی دستگیر و به اسارت نیروهای آمریکایی درآمد و تا ۲۴ آوریل ۱۹۴۶ در بازداشتگاه بود.
گراس در بازجوئیهای مقدماتی افسران آمریکایی، به عضویت خود در شاخه مسلح حزب نازی موسوم به اساس اعتراف کرد، ولی تا سال ۲۰۰۶ افکار عمومی را از آن آگاه نکرد.
او سال ۱۹۴۷/۱۹۴۸ دردوسلدورف یک دوره کارآموزی را در کارگاه سنگتراشی به پایان رساند و سپس در آکادمی هنر دوسلدورف تا پایان سال ۱۹۵۲ به تحصیل در رشته پیکرتراشی و قلمسیاه پرداخت.
سالهای ۱۹۵۳/۱۹۵۶ در دانشکدههنرهای تجسمی دربرلین ادامه تحصیل داد. پس از اتمام تحصیلات بهپاریس رفت و تا سال ۱۹۵۹ در آنجا اقامت کرد.
سال ۱۹۶۰ مجدداً به برلین بازگشت و تا سال ۱۹۷۲ آنجا سکونت کرد.
گونتر گراس سالهای ۱۹۷۲/۱۹۸۷ در یکی از شهرهای کوچک استانشلسویگ-هولشتاین زندگی کرد. او سال ۱۹۵۴ با یک دانشجوی سوئیسی ازدواج کرد که این پیوندِ زناشوئی تا سال ۱۹۷۸ دوام داشت و ثمره آن پنج فرزند بود.
گراس سال ۱۹۷۹ مجدداً ازدواج و به اتفاق همسرش راهی هندوستان شد و برای شش ماه درکلکته زندگی کرد.
گونتر گراس روز ۱۳ آوریل ۲۰۱۵ (دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴) در سن ۸۷ سالگی بر اثر عفونت در بیمارستان شهرلوبک در شمال آلمان درگذشت.[۴]
کارهای گونتر گراس جنبههای قوی سیاسی دارد و خود او نیز فعال سیاسی و درگذشته، عضوحزب سوسیال دموکرات آلمان بوده است. او سال ۱۹۸۲ رسماً به عضویت این حزب درآمد. ده سال عضو آن بود و سرانجام از حزب استعفاء داد. او هنوز طرفدار این حزب است. گراس همچنین اعتراف کرده است در نوجوانی از اعضای بخش مسلححزب نازی موسوم بهاساس بوده است.[۵] او همچنین مانندهاینریش بل از قبول نشان صلیب خدمت از دسترئیسجمهور آلمان سرباز زده است.[۶]روز ۱۶ فروردین ۱۳۹۱(۴ آوریل ۲۰۱۲) در شرایط اوجگیری دوباره التهابات بر سر برنامه هستهٔایران و باز سایه انداختن جغد جنگ بر سر ایرانیان، شعر منثوری از گونتر گراس با عنوان «آنچه باید گفته شود» در روزنامه آلمانی زود دویچه تسایتونگ،نیویورک تایمز و روزنامه ایتالیایی لارپوبلیکا منتشر شد که جنجالهای فراوانی را در میان اصحاب رسانه و سیاست برانگیخت.[۷]وی در این شعر با اشاره به بمبهای هستهای اعلامنشده تلآویو، آنها را تهدیدی برایصلح جهانی خوانده است. او همچنین با کنایهای طنزگونه به اینکهآلمان قرار است یک زیردریایی جدید بهاسرائیل بدهد، نوشته است که این زیردریایی «باید همه کلاهکهای نابودکننده را به جایی هدایت کند که وجود یک بمب اتمی در آن ثابت نشده است.» او در این شعر به صراحت از اسرائیل نام میبرد و با انتقاد از «حمله پیشگیرانه» میگوید که اسرائیل بهعنوان یک قدرت اتمی، صلح جهانی را که خود متزلزل است، به خطر انداخته است. گراس از این «حق ناروا» انتقاد میکند که «ملتی منکوب و استبدادزده (ایران) قرار است بمباران شود، تنها با این حدس و گمان که رهبران آن به دنبال ساختن بمب اتمی هستند.»
گونتر در سال ۱۹۸۶
او این را «همدستی در جنایتی میداند که غیرقابل بخشش است.» و معتقد است ادامه این سیاست «ریاکاری غرب» است وی امیدوار است، عده بیشتری به وجدان خود گوش کنند و سکوت را بشکنند. او در شعر خود همچنین به این نکته اشاره کرده که هرگونه انتقادی از اسرائیل بهعنوان ضدسامیگری تلقی میشود که در آلمان برای آن مجازات قانونی تعیین شده است.[۸]
امانوئل ناهشون، سفیر وقت اسرائیل دربرلین، شعر گراس را «تحریکات ضدیهودی که قدمت یک قرن دارند» خوانده و گفته است: «این سنت اروپاست که یهودیان را به جنایت متهم کنند.» او با ادعای اینکه اسرائیل میخواهد با همسایگان خود در منطقه در صلح زندگی کند، عنوان کرده که اسرائیل چنین نقشی را که گونتر گراس براساس رفتار گذشته مردم آلمان آن را ترسیم میکند، برعهده نمیگیرد.
دیتر گراومن، مدیر مرکز یهودیان آلمان در اظهار نظری گفته «شوکه» شده است. او شعر گراس را «جزوه نفرت» نامیده و معتقد است: «یک نویسنده برجسته بههیچوجه یک کارشناس برجسته سیاسی نیست.»
دیدر برگر، مدیر کمیته یهودیان آمریکا، هم در اینباره اینطور اظهارنظر کرده است: «وقتی گراس سیاستهای امنیتی ضروری اسرائیل را تبهکاری قلمداد میکند و دلایل اصلی تنش منطقه را مورد حمایت قرار میدهد، به روابط دوستانه آلمان و اسرائیل صدمه شدیدی وارد میکند.»
روپرشت پولنتز، رئیس کمیته امور خارجی حزب دمکرات مسیحی آلمان، گفته از این شعر گراس خوشش نیامده است. او گناهکار دانستن اسرائیل را مورد انتقاد قرار داده و مدعی شده است: کشوری که نگرانی ما را برمیانگیزد، ایران است و در این مورد شعر گراس به انحراف رفته است.
آندرئا نالس، از مسئولان حزب سوسیال دمکرات آلمان، شعر گراس را «تحریککننده و نامناسب» توصیف کرده است. اما چپهای آلمان از آخرین اثر گونتر گراس پشتیبانی کردهاند.ولفگانگ گرکه، عضو رهبری حزب چپهای آلمان، گفته، گراس جرأت این را داشت که از موضوعی که دربارهٔ آن سکوت میشود، حرف بزند.[۹]
اما مشهورترینرمان اوطبل حلبی است که نمونه برجسته سبکرئالیسم جادوئی دراروپا بهشمار میآید. این رمان سال ۱۹۵۹ چاپ و باعث شهرت گراس شد. رمان مشهور دیگر اوسالهای سگی نام دارد که سال ۱۹۶۳ منتشر شد و به تلفیق واقعیت با تخیل مشهور است. او سال ۱۹۸۶ پس از سالها سکوت، رمانماده موش را منتشر کرد.