گمان میرود که این مقالهناقض حق تکثیر باشد، اما بدون داشتنمنبع امکان تشخیص قطعی این موضوع وجود ندارد. اگر میتوان نشان داد که این مقاله حق نشر را زیر پا گذاشته است، لطفاً مقاله را درویکیپدیا:مشکلات حق تکثیر فهرست کنید. اگر مطمئنید که مقاله ناقض حق تکثیرنیست، شواهدی را در این زمینه در همین صفحهٔ بحث فراهم آورید. خواهشمندیم این برچسب را بدون گفتگو برندارید. |
این مقاله ممکن است برای مطابقت بااستانداردهای کیفی ویکیپدیا نیازمندبازنویسی باشد. شما هم میتوانیددر بازنویسی این مقاله کمک کنید.صفحهٔ بحث ممکن است حاوی پیشنهادهایی باشد. |

کَرنا یکی از کهنترین سازهای بادیایران است که در خانواده سازهای بادی قمیش دار دستهبندی میشود. بر اساس نوشتههای تاریخی و اشیاء مکشوفه از امپراطوریهخامنشی، پیشینه ۲۵۰۰ ساله اش، قطعی به نظر میرسد.هرودوت مورخیونانی عهد باستان مینویسد: «در زمانکورش بزرگ، سپاهیان با صدایشیپور حاضر باش، رهسپار میدان جنگ میشدند[۱].» به دلایلی که خواهد آمد، شیپور مورد نظر هرودوت، همان ساز کرناست.استرابون دیگر مورخ یونانی، نشانی دقیق تری به ما میدهد[۲]. وی با اشاره به دورههای آموزشی شاهزادگان و امیر زادگان هخامنشی مینویسد: «هر روز پیش از دمیدن آفتاب، جوانان با صدای کرنا به تمرینهای نظامی فرا خوانده میشدند. مربیان، پسران را به دستههای ۵۰ نفری تقسیم میکردند و ریاست هر دسته را به یکی از پسران شاه یا یکی از امیر زادگان میسپردند.» بر این اساس معلوم میشود کرنا در گذشته یک ساز حکومتی بوده و برای اعلانها، جشنها و جنگها به کار میرفتهاست. اما سندی از این بهتر، یک شیپوره مفرغی است که در سال ۱۳۳۶ خورشیدی (۱۹۵۷ میلادی) از نزدیکی آرامگاه منسوب بهداریوش سوم در نزدیکی پارسه پیدا شد. بلندای این نمونه منحصر به فرد ۱۲۰، قطر دهانه بیرونی ۵۰ و قطر دهانه کوچک و محل نواختن دهان ۵ سانتیمتر است و هم اینک در گنجینه ی دیرینکدهتخت جمشیداستان فارس نگهداری میشود. ساز یاد شده به کرنایهخامنشی یاپارسی نیز شهرت دارد. با توجه به این که معمولاً در آرامگاه پادشاهان دوران باستان، اشیاء گرانقیمت و دارای افتخار دفن میشدهاست، چنین به نظر میرسد کرنا در ساختار حکومتی هخامنشیان، چیزی بیش از یک ابزار موسیقایی بوده و به گمان میرسد نمادی از قدرت امپراطوری محسوب میشدهاست.
با توجه به مستندات تاریخی، چنین مینماید استان فارس در جنوب ایران، یگانه خاستگاه اصلی این ساز باشد. به همین دلیل در بیشتر نوشتههای تاریخی همواره از آن به عنوان کرنای فارس یاد میشود. نگاهی به ساختمان کرنای هخامنشی، نشان میدهد که این ساز جد کرنای امروزی است. دهانه ورودی کرنای هخامنشی ۵ سانتیمتر قطر دارد و پر واضح است که هیچ نوازندهای نمیتواند آن را در دهان خود قرار دهد. در واقع چیزی که از عهد باستان بر جای مانده، تنها بخشی از بدنه کرناست و دو بخش دیگرش کهغیر فلزی بودهاند، به مرور زمان پوسیدهاند. کرنای امروزی در مناطقلر وبختیاری نشین به تُشمال(توشمال) معروف است و در عزا و شادی کاربرد دارد همچنین نوازنده این ساز نیز تُشمال نامیده میشود.
واژه «کرنا» از دو بخش تشکیل شده، «کَر» یا «کار» به معنای جنگ و «نا» یا «نای» به معنای نی یا شیبور. و در کل کرنا یعنی نای جنگی یا شیبور جنگی. البتّه برخی معتقدند این آلت موسیقی در اصل باCornu در لاتین و Horn در انگلیسی ریشه مشترک دارد، و علت نامگذاری آن این بوده که در ابتدا از شاخ حیوانات ساخته میشده است. در کلمه ذوالقرنین (که بعضی محققین معتقند اشاره به کورش دارد) قرن به معنی شاخ است که عربی شده کرن در فارسی میباشد.
کرنا از سه بخش اصلی تشکیل میشو د و جزو معدود سازهای دوجنسی جهان بهشمار میآید. چنان که میدانید غالبسازهای بادی، به دو دسته بادی چوبی و بادی برنجی تقسیمبندی میشوند. ولی کرنا در هیچ یک از این دو دسته جای نمیگیرد. زیرا یک بخش کاملاً چوبی با طولی حدود ۳۵ تا ۵۰ سانتیمتر به نام دسته دارد که رویش هشت سوراخ و در پشت نیز یک سوراخ تعبیه میشود. بخش دوم یک شیپورهبرنجی به طول ۴۵ تا ۶۰ سانتیمتر است. بخش سوم اش «میل کرنا» خوانده میشود و آن از یک لوله نازک برنجی یا چوبی تشکیل میشود که در انتهایش یک قمیش از جنس نی دارد و نوازنده با دمیدن در این قمیش، هسته اصلی صدا را تولید میکند. اما این صدا تا به کیفیت مورد نظر برسد، راه درازی در پیش دارد. ابتدا در بخش چوبی توسط انگشتان نوازنده با نتهای مختلف میچرخد تا یک ملودی جذاب شکل بگیرد. صدای تولید شده در بدنه چوبی، شدت لازم را ندارد و در عین حال خیلی شفاف نیست. بخش فلزی یا شیپوره به عنوان تمامکننده صدای کرنا، هم به نوای ساز حجم میدهد و هم شفافیت آن را بالا میبرد. بهطوریکه از مسافتهای دور هم میتوان صدای کرنا را شنید.
کرناهای امروزی بین ۷۵ تا ۱۱۰ سانتیمتر طول دارند. ولی کرنای هخامنشی با توجه به طول ۱۲۰ سانتی متری بخش فلزی اش، چنین به نظر میرسد که حدود ۱۷۰ سانتیمتر طول داشتهاست. گستره صدادهی این ساز معمولاً یک هنگام است. ولی نوازندگان چیره دست میتوانند محدوده بیشتری را بنوازند که غالباً شامل نتهای اصلی مانند شاهد، چهارم و پنجم است.

امروزه با گذشت هزاران سال از عهد باستان، این ساز در سرزمینهای دیگر مشاهده نمیشود و تنها در پیرامون منطقهفارس، بین لرهایبختیاری،کهگیلویه و بویراحمد وممسنی،ایلات خمسه و ایلقشقایی رواج دارد. وجود دو نمونه کرنا درشمال ایران معروف به کرنایلاهیجان و دیگری کرنای مورد استفاده در حرمامام هشتم شیعیان معروف به کرنای رضوی، خدشهای به این جغرافیای انحصاری کرنای فارس وارد نمیکند. زیرا اساساً ساختمان دو نمونه کرنای یاد شده، با کرنای فارس تفاوت بنیادین دارد و شیوه نواختن شان هم بهطور کل متفاوت است. دیگر این که دو کرنای شمال و شرق ایران قادر به نواختن ملودی نیستند و تنها دو صدای متفاوت تولید میکنند که در گذشته بیشتر برای ایجاد یک حجم صوتی به منظور اعلان یا اخطار مورد استفاده قرار میگرفتهاند.
کرنا به دلیل خصوصیات منحصر به فردش معمولاً با سازهای مجلسی جفت و جور نیست و در کاربردهای امروزی همانند گذشته، غالباً بادهل یانقاره همراهی میشود. در نتیجه گروه نوازی با آن چندان معمول نیست و پیشینهای هم ندارد. اما در چند سال اخیر تلاشهایی برای ارائه گروه نوازی با حضور کرنا صورت گرفتهاست که از نخستین نمونهها میتوان به کرنانوازیخسرو سلطانی در اثر «نوبانگ کهن» با همراهیحسین علیزاده اشاره کرد. سلطانی در این اثر با دو ساز کرنا و سرنا که هر دو هویتی بومی دارند، به اجرای موسیقی دستگاهی پرداخته و همچنین در اثر دیگری به نام «ماهور کبیر» با همراهی یکی ازارکستر سمفونیکهایاتریش، کرنا نواختهاست. کرنا همانند دیگر سازهای جهان،سازی با قابلیتهای عمومی است و در عین حال مجموعه از تواناییهای انحصاری هم دارد. بنابراین ایجاد ترکیبات صوتی جدید و متفاوت از آن، امری کاملاً طبیعی میتواند باشد. صدای کرنا صدای حجیم و قوی است که بدون میکروفن و دستگاه الکترونیکی هم تا مسافت زیادی به گوش میرسد.
بفرمود تا بر درش کرنای، دمیدند با سنج و هندی درای[۳]
بیارای پیلان بزنگ و درای، جهان پر کن از نالهٔ کرنای[۴]
چو بشنید خاقان بزد کرنای، تو گفتی که کوه اندر آمد ز جای[۴]
بقلب اندرون توس نوذر بپای، به پیش سپه کوس با کرنای[۴]
سوی میمنه توس نوذر بپای، دل کوه پر نالهی کرنای/چوگودرز کشواد بر میسره، شده کوهآهن همه یکسره/سپهدار کاووس در قلبگاه، زهرسورده بر کشیده سپاه/بپیش سپاه اندرون پیلتن، که در جنگ هرگز ندیدی شکننظامی:
ناله کرنای و روئین خم، در جگر کرده زهرهها را گم[۵]
به غلغل درآمد جرس با درای، بجوشید خون از دم کرنای[۶]
کوس حاج است که دیو از فزعش گردد کر، زو چو کرنای سلیمان دم عنقا شنوند[۷]
|تاریخ= را بررسی کنید (کمک)|شابک= را بررسی کنید: length (کمک).|شابک= را بررسی کنید: length (کمک).