نام اصلی او «نفتالی ریکاردو الیسر ریهس باسوآلتو» بود. نخستینشعر او در سال ۱۹۳۱ به نام مستعار «پاپلو نرودا» انتشار یافت. این تغییر نام به خاطر مخالفت پدرش با شعر و به عنوان تقدیر از شاعر چک «یان نرودا» که بسیار مورد احترام او بود صورت گرفت.[۱] بعدها «پابلو نرودا» نام رسمی او شد.
او در شهرپارل در ۴۰۰ کیلومتری جنوبسانتیاگو به دنیا آمد. پدرش کارمند راهآهن و مادرش معلم بود. هنگامی که دوماهه بود مادرش درگذشت و او همراه پدرش در شهرتموکو ساکن شدند. نرودا از کودکی به نوشتن مشتاق بود و برخلاف میل پدرش با تشویق اطرافیان روبرو میشد. یکی از مشوقان اوگابریلا میسترال بود که خود بعدها برنده جایزه نوبل ادبیات شد. نخستین مقاله نرودا وقتی که شانزده سال داشت در یک روزنامه محلی چاپ شد.
با رفتن به دانشگاهشیلی در سانتیاگو و انتشار مجموعههای شعرش شهرت او بیشتر شد و با شاعران و نویسندگان دیگر آشنا شد. از سال ۱۹۲۷ نرودا وارد کادر دیپلمات شد[۱] و مدتی به عنوان کارمند دولت شیلی به برمه واندونزی رفت و به مشاغل دیگر نیز پرداخت. بعد مأمور به کنسولگریشیلی دربارسلون و بعد کنسولشیلی درمادرید شد. در همین دورهجنگ داخلی اسپانیا درگرفت. نرودا در جریان این جنگ بسیار به سیاست پرداخت و هوادارکمونیسم شد. در همین دوره بافدریکو گارسیا لورکا دوست شد و مجله «اسب سبز برای شعر» را تأسیس نمود و پس از اعدام لورکا (۱۹۳۶) در جرگه مخالفانفرانکو درآمد و یکی از معروفترین آثارش در سال ۱۹۳۷ به وجود آورد.[۱]
پس از پیروزی فرانکو نرودا کنسولشیلی درپاریس شد و به انتقال پناهندگان جنگ اسپانیا به فرانسه کمک کرد. بعد ازپاریس بهمکزیکو سیتی رفت. در آنجا با پناه دادن به نقاشمکزیکیداوید آلفارو سیکهایروس که مظنون به شرکت در قتلتروتسکی بود، در معرض انتقاد قرار گرفت.
در ۱۹۴۳ به شیلی بازگشت و پس از آن سفری بهپرو کرد و بازدید از خرابههایماچو پیچو بر او اثر کرد و شعری در این باره سرود.
در ۱۹۴۵ به عنوان سناتوری کمونیست در سنای شیلی مشغول شد و چهار ماه بعد رسماً عضوحزب کمونیست شیلی شد. در ۱۹۴۶ پس از شروع سرکوبی مبارزات کارگری و حزب کمونیست او سخنرانی تندی بر ضد حکومت کرد و پس از آن مدتی مخفی زندگی کرد. در سال ۱۹۴۹ با اسب از مرز بهآرژانتین گریخت.
یکی از دوستان او دربوئنوس آیرس شاعر و نویسندهگواتمالاییمیگل آنخل آستوریاس، برنده بعدی جایزه نوبل ادبیات بود. نرودا که شباهتی به آستوریاس داشت با گذرنامه او به پاریس سفر کرد. پس از آن به بسیاری کشورها سفر کرد و مدتی نیز در مکزیک بهسر برد. در همین دوره شعر بلندآواز مردمان را سرود.
در دهه ۱۹۵۰ به شیلی بازگشت. در سال ۱۹۵۰ به دریافتجایزه استالین نائل شد و از چندین دانشگاه از جملهدانشگاه آکسفورد درجه دکترای افتخاری گرفت.[۱] در دهه ۱۹۶۰ به انتقاد شدید از سیاستهای آمریکا وجنگ ویتنام پرداخت. در ۱۹۶۶ در کنفرانسانجمن بینالمللی قلم درنیویورک شرکت کرد. دولت آمریکا به دلیل کمونیست بودن از دادنروادید به او خودداری میکرد ولی با کوشش نویسندگان آمریکایی، به ویژهآرتور میلر، در آخر به او ویزا دادند.
در ۱۹۷۰ نام او به عنوان نامزد ریاست جمهوری مطرح بود اما او ازسالوادور آلنده حمایت کرد. وی نهایتاً در ۱۹۷۱ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
بارها نام نرودا به عنوان برنده احتمالی جایزه نوبل ادبیات به میان آمده بود ولی همکاری وی با حزب کمونیست به نامزدی او برای دریافت این جایزه لطمه شدیدی وارد کرد. نهایتاًآکادمی سوئد که هیئت داوران جایزه ادبیات نوبل را تشکیل میدهد شاعر و نویسنده شیلی پابلو نرودا را برنده جایزه ادبیات ۱۹۷۱ اعلام کرد. پابلو که در آن زمان سفیر کبیر شیلی در فرانسه بود جایزه خود را که در آن سال بالغ بر هفتصد هزار تومان بود را ضمن مراسمی که درکلیسای فیلادلفیا در دراستکهلم برپا شد از دستگوستاو آدلف پادشاهسوئد دریافت کرد. نرودا پس از اطلاع از دریافت جایزه نوبل به خبرنگاران گفت:[۱]
"به نظر میرسد که من به دریافت جایزه نوبل ادبیات نائل شدهام. میدانید ما شعرا، همیشه منتظر معجزه هستیم و اینک معجزه روی داده است ولی وقتی که میبینم این جایزه نصیبم شده است احساس میکنم که چیزی از دوست بزرگ خود «لویی آراگون» ربودهام و این جایزه محققاً شایسته او بود."
لویی آراگون که به اتفاق چند نفر از نویسندگان فرانسوی برای شادباش گفتن به پابلو نرودا به سفارت فرانسه رفته بود نیز به خبرنگاران گفت از اینکه یکی از شاعرانی که دردنیا مورد توجه او است موفق به دریافت جایزه ادبیات نوبل شده، بسیار خوشحال است. پاپلو هنگامی که با خبرنگاران مشغول مصاحبه بود پرزیدنت آلنده با تلفن دریافت جایزه را به وی تبریک گفت.[۱]
در گواهی رسمی مرگ او در سال ۱۹۷۳، سرطان پروستات علت مرگ ذکر شده است. مرگ او چند روز پس ازکودتایآگوستو پینوشه و کشته شدن آلنده رخ داد.
در آوریل سال ۲۰۱۳، نرودا نبش قبر شد تا روشن شود که آیا آن طور که مانوئل آرایا راننده وی و برخی دیگر احتمال میدهند مسموم شده است یا خیر. در آزمایشهای انجام گرفته، ردی از سم در جنازه او پیدا نشد، اما اکنون قرار است آزمایشهای بیشتری انجام گیرد. آقای آرایا میگوید پابلو نرودا که در آن زمان ۶۹ ساله بود، از بیمارستانی در سانتیاگو به او تلفن کرد و گفت که پس از تزریقی به معدهاش، حالت تهوع دارد. عدهای معتقدند که پابلو نرودا مسموم شده و به قتل رسیده، زیرا او حامی سرسخت رئیسجمهوری سرنگون شده سالوادور آلنده بود و میتوانست به رهبر مخالفان دیکتاتوری پینوشه بدل شود. مقامات میگویند آزمایشهای جدید بر باقیمانده پیکر نرودا در پی یافتن عناصر و مواد سنگین یا غیر ارگانیکی است که ممکن است به صورت مستقیم یا غیر مستقیم باعث مرگ او شده باشد. تحقیقات همچنین بر کشف موادی شیمیایی متمرکز خواهد بود که باعث هر نوع آسیب به سلولها یا پروتئینها میشوند. آزمایشهای قبلی بهطور مشخص در پی یافتن رد و باقی ماندهای از سم بود.[۲] اکنون ثابت شد که نتایج مطالعات پزشکی قانونی «پابلو نرودا» حاکی از وجود سم کلستریدیوم بوتولینوم در بدن این شاعر نامدار پیش از مرگ در سال ۱۹۷۳ است.[۳]