در روانشناسی،وحشتزدگی[۱] (انگلیسی:Panic) یک حالت اضطراری ذهنی است که در آن شخص احساس میکند در معرض تهدید فوری قرار دارد و نمیتواند بهطور منطقی فکر کند یا تصمیم بگیرد. این حالت میتواند در افراد تنها یا در جمع اتفاق بیفتد و در شرایطی مانند آتشسوزی، بلایای طبیعی، یا رویدادهای ترسناک دیگر دیده شود. در این وضعیت، فرد ممکن است دچار تپش قلب، تنگی نفس، لرزش، یا رفتارهای غیرعادی شود.
در مقیاس جمعی، «وحشت جمعی» زمانی رخ میدهد که یک گروه از مردم (مثلاً در یک ورزشگاه یا قطار) بهطور همزمان دچار ترس شدید میشوند و کنترل خود را از دست میدهند، که گاهی به ازدحام یا فرار دستهجمعی خطرناک منجر میشود.
همچنین از واژهٔ «وحشت» در زمینههای دیگر هم استفاده میشود، مثل «وحشت اقتصادی» که به واکنش احساسی و شتابزده سرمایهگذاران در هنگام بحرانهای مالی گفته میشود، مانند فروش ناگهانی سهام در بازار بورس.
وحشتزدگی، حالتی غیرعادی و شدید از ترس است که هم در سطح فردی و هم اجتماعی میتواند پیامدهای جدی داشته باشد.
استرس (تنیدگی) در میانمهرهداران و دیگرجانداران با تنظیم واکنشهای استرسی و از جمله پاسخ جنگ یا گریز، بهعنوان نخستین مرحلهٔ واکنش به استرس، ایفای نقش میکند.
حمله عصبی دورهای ناگهانی ازترس شدید و ناراحتی است که میتواند شاملتپش قلب، تعریق،درد قفسه سینه، لرزش،تنگی نفس،بیحسی یا احساسی از وقوع یک فاجعه قریبالوقوع یا از دست دادن کنترل باشد. معمولاً نشانهها در مدت ده دقیقه پس از شروع به اوج خود میرسند و حدود ۳۰ دقیقه طول میکشند، اگرچه این مدت میتواند از چند ثانیه تا چند ساعت متفاوت باشد. با اینکه این حملات بسیار آزاردهندهاند، بهلحاظ فیزیکی خطرناک نیستند. آنها میتوانند ناگهانی یا با عامل محرک آغاز شوند.
در روانشناسی، اختلالی به ناماختلال ترس شناخته شده که در آن فرد دارای آسیبپذیری روانی خاصی برای تفسیر فاجعهبارِ احساسهای بدنی عادی است.[۲] این اختلال بهشدت با عوامل زیستی و روانی و تعامل آنها مرتبط است.[۳] لئونارد جی. اشمیت و بروک وارنر، وحشت را «آن احساس وحشتناک و عمیقی که انسان را فراتر از حد تصورش برای تجربه کردن هر چیز هولناک دیگری میبرد» توصیف کردهاند و افزودهاند: «پزشکان بالینی معمولاً شرایط دردناک را بر روی نوعی «مقیاس ریشترِ درد» تخمین میزنند … ولی برای روانپزشک، هیچ دردی شدیدتر و بیرحمتر از یک حملهٔ عصبی ناگهانی و ازهمگسیختهکننده نیست».[۴]
در روانشناسی اجتماعی، وحشتزدگی پدیدهای «واگیر» بهشمار میرود، زیرا ممکن است به گروهی از افراد سرایت کند و آنها را به رفتارهای غیرعقلانی وادار سازد.[۵] روانشناسان چند گونه از این نوع وحشت جمعی را شناسایی کردهاند که با توصیفهایی اندکی متفاوت معرفی میشوند، از جملهبدحالی روانزاد جمعی،جنون دو نفره وسرایت اجتماعی.[۶]
یکی از نظریههای تأثیرگذار در توضیح وحشت، در کتابنظریهٔ رفتار جمعی اثرنیل اسملسر مطرح شده است. علم مدیریت وحشت کاربردهای عملی مهمی در نیروهای نظامی و خدمات اضطراری در سراسر جهان یافته است.
درفرگشت انسان، استفاده از وحشت دستهجمعی در شکار جانوران، بهویژهنشخوارکنندگان، تکنیکی رایج بوده است.گلهها در برابر صداهای بلند یا جلوههای بصری ناآشنا واکنش نشان میدادند و بهسویپرتگاهها هدایت میشدند و سرانجام در گوشهگیری و ترس، خود را از پرتگاه به پایین پرت میکردند.
انسان نیز در برابر وحشتزدگی آسیبپذیر است و این حالت نیز اغلب حالت واگیردار دارد؛ بهطوریکه وحشت یک نفر به دیگران سرایت میکند و ممکن است همهٔ گروه رفتاربیخردی از خود نشان دهند. با این حال، انسانها میتوانند از طریق تفکر منظم یا آموزش (مثلاً تمرینات آمادگی در برابر فاجعه) جلوی این روند را در خود یا دیگران بگیرند.
معماران ومهندس طراح شهرها تلاش میکنند درطراحی وبرنامهریزی محیطهای عمومی، رفتارهای مربوط به وحشت مانندرفتار گلهای را در نظر بگیرند. آنها با استفاده ازشبیهسازیهای رایانهای تلاش میکنند بهترین روش را برای هدایت افراد به خروجیهای امن و جلوگیری از ازدحام یالهشدن در اثر ازدحام جمعیت بیابند. بسیاری از این روشها غیرمستقیم و شهودی نیستند؛ برای نمونه، قرار دادن یک یا چند ستون در فاصلهای خاص جلوی درِ خروجی میتواند با تقسیم جریان جمعیت، سرعت خروج را افزایش دهد.[۷]
بسیاری از موارد مرگبار وحشتزدگی در رخدادهای بزرگ عمومی روی دادهاند. طراحیمکه از سوی مقامهایعربستان سعودی بهطور اساسی بازسازی شد تا جلوی ازدحامهای مرگبار را بگیرد؛ حوادثی که بهطور میانگین سالانه جان حدود ۲۵۰زائر را میگیرد.[۸] استادیومهایفوتبال نیز شاهد فاجعههایی بودهاند، مانندفاجعه ورزشگاه هیسل دربلژیک در سال ۱۹۸۵ که بیش از ۶۰۰ کشته و زخمی بهجا گذاشت، از جمله ۳۹ کشته؛فاجعه هیلزبورو درشفیلد،انگلستان در سال ۱۹۸۹ که ۹۶ نفر کشته شدند؛ و فاجعهٔفاجعه ورزشگاه کانجوروهان دراندونزی در سال ۲۰۲۲ که در آن ۱۳۵ نفر در اثر ازدحام جان باختند.
↑براهنی، محمدنقی، باطنی، محمدرضا، سیف، علیاکبر، کریمی، یوسف، عابدی، جمال، آوادیسیانس، هامایاک، گاهان، نیسان، و بامدادی، جلال. (۱۴۰۱). واژهنامه روانشناسی و زمینههای وابسته: فارسی–انگلیسی / انگلیسی–فارسی. تهران: فرهنگ معاصر.
↑Durand, Mark; Barlow, David; Hofman, Stefan (2018).Essentials of Abnormal Psychology. Boston, MA: Cengage Learning. p. 132.ISBN978-1-337-61937-0.
↑Barlow, David; Durand, Mark (2012).Abnormal Psychology: An Integrative Approach, 7th edition. Stamford, CT: Cengage Learning. p. 139.ISBN978-1-285-75561-8.
↑Leonard J. Schmidt and Brooke Warner (eds),Panic: Origins, Insight, and Treatment (Berkeley CA: North Atlantic Books, 2002), xiii
↑Radosavljevic, Vladan; Banjari, Ines; Belojevic, Goran (2018).Defence Against Bioterrorism: Methods for Prevention and Control. Dordrecht: Springer. p. 142.ISBN9789402412628.