
هیپسیستارها یافرقه تئوس هیپسیستوس (یونانی:Ὕψιστος) یعنی پرستندگان هیپسیستوس (زبان یونانی: Ὕψιστος، خدای «برترین»)، گروهی مذهبی بودند که به خدای متعالی اعتقاد داشتند. تجدید نظرهای بعدی این دین یونانی به سمت توحید تنظیم شد زیرا در بین مردم بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
این اصطلاح برای اولین بار در نوشتههایگریگوری نازیانزنوس (Orat. xviii، ۵) وگریگوری نیسا (برخلاف Eunom. ii)، حدود ۳۷۴پس از میلاد دیده میشود. این اصطلاح به مجموعه ای از کتیبههایی مربوط میشود که مربوط به حدود ۱۰۰ پس از میلاد تا حدود ۴۰۰ پس از میلاد است،[۱] عمدتاً نذریهای کوچک. اما همچنین شامل محرابها و سنگ نگارههایی است که بهتئوس هیپسیستوس، یا گاهی به سادگی هیپسیستوس، عمدتاً درمسیحیت اولیهکاپادوکیه،بیتینی وپنتوس و سواحلدریای سیاه یافت میشود که امروزه بخشی ازروسیه هستند.
برخی از محققان مدرن این گروه یا گروهها را باترسایان ذکر شده دراعمال رسولان، غیریهودی (جنتیل) بایهودیت معبد دوم میشناسند.[۲][۳]
استیون میچل در پاسخ به منتقدان مقاله او در سال ۱۹۹۹ در مورد «فرقه تئوس هیپسیستوس»، نه تنها دیدگاه خود را مبنی بر اینکه این فرقه نوعی پرستش «توحیدی پاگانی» (Pagan Monotheism) جدا از یهودیت و مسیحیت در جهان روم و روم متأخر بود، بیان میکند، بلکه اسناد جدیدی را برای نشان دادن گسترش این فرقه از سراسر حوزه مدیترانه شرقی، در اطراف،دریای سیاه، درمصر، وخاور نزدیک باستان اضافه میکند. این فرقه شاید بهترین شواهد را برای «یکتاپرستیپاگانیسم» به عنوان یک دین ارائه دهد. با این حال مشکلات همچنان باقی است. آیا این وقف کنندگان به این خدا به خدایان یا الهههای دیگر نیز وقفی تقدیم کردهاند؟ آ مقاله میچل با این بیان به پایان میرسد: «ما نمیتوانیم کیش [تئوس هیپسیستوس] را یکتاپرستانه بنامیم به معنایی کاملاً انحصاری که در مورد یهودیت و مسیحیت باستان به کار میرود، بلکه شامل یک سری مناسک و اعمال منسجم و صریح است. که مبتنی بر اعتقاد به خدای یکتا و متعالی بود که نمیتوانست به شکل انسانی نمایش داده شود» (ص ۱۹۷). اذعان به اینکه تئوس هیپسیستوس دقیقاً شبیه سایر ادیان توحیدی نیست، همانطور که میچل به درستی استدلال میکند، به این معنا نیست که عناصر توحید را نمیتوان در آن و در دیگر فرقههای پاگانیسم یافت. اما این عدم انحصار، امکان ادعای اینکه توحید پاگانیسم نیز دارای عناصر شرک است را باز میکند.[۴]