هیتیها قومی باستانی بودند که یک پادشاهی را در اطراف شهرخاتوشا (بوغاز قلعه کنونی در شمال مرکزیترکیه) تأسیس کردند. امپراتوری هیتیها در بیشتر دوره هزاره دوم قبل از میلاد دوام آورد. منشا هیتیها احتمالا فراتر ازدریای سیاه و دراروپا بوده است.[۱]
پادشاهی هیتیها که در اوج خودآناتولی مرکزی، شمال غربیسوریه تااوگاریت و بینالنهرین تابابل را در بر میگرفت، بین سالهای ۱۷۰۰ تا ۱۲۰۰ قبل از میلاد وجود داشت و در حدود ۱۲۰۰ قبل از میلاد به پایان رسید. در آن زمان تمام شرق مدیترانه در آشفتگی شدید بود. از آنجایی که بسیاری از شهرها در آتش سوختند، به آنفاجعه آتش میگویند. درعصر آهن پس از آن، امپراتوری هیتیها به چندیندولتشهر مستقل تجزیه شد که برخی از آنها تا حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد وجود داشتند.
پادشاهی هیتی، یا حداقل منطقه اصلی آن، در زبان هیتی به عنوان سرزمینهاتی شناخته میشد. با این حال، هیتیها را نباید باحتیان اشتباه گرفت. حتیان ساکنانسامی نژاد این منطقه بودند که پیش از ورود هیتیها به آناتولی، از هزاره دوم قبل از میلاد، در همانجا سکونت داشتند. زبان حتیان،حتی نامیده میشود. علاوه بر این، هیتیهایی که در انجیل از آنها نام برده شدهاست، احتمالاً مردمانی بودند که امروزهنوهیتیها نامیده میشوند. نوهیتیها گروههایی بودند که پس از فروپاشی پادشاهی هیتی در آناتولی از ۱۲۰۰ قبل از میلاد کنترل سوریه را در دست گرفتند. آنها با پیشینیان خود اشتراکات کمی داشتند و به زبانلووی صحبت میکردند.
ویرانههای خاتوسا (دروازه شیر) در نزدیکی بغازکوی،ترکیه
اولین شواهدباستانشناسی مربوط به هیتیها درلوحهای گلی یافت شده ازجمله در شهرآشوریکولتپه (کارم کانش سابق) که حاوی توصیفات دادوستد بین بازرگانان آشوری و سرزمینحتی بود. برخی از اسامی در الواح نه حتی و نه آشوری، سومری هستند.
در اوایل سال ۱۸۱۲،بورکارت جهانگرد در کتاب خودبه نام «سفر به شام» در مورد یک سنگ بازالت در گوشه ای از بازار در حمات گزارش داد که دارای چهرهها و شخصیتهای عجیب و غریب، شبیه هیروگلیف، اما متفاوت از سنگهای مصری بودند. با این حال، تا سال ۱۸۷۲ طول کشید تا مبلغ مذهبی، ویلیام رایت، موفق شود یک رونوشت از این سنگنگاره تهیه کند. ای.اچ. سایس در سال ۱۸۷۶ هجری قمری، «خِتا» را که در منابع مصری از آنها یاد شده بود با حتیها از منابع آشوری برابر دانست و کتیبههای حمات را به آنها و به قومی که در انجیل هیتیها نام دارد نسبت داد. در سال ۱۸۸۷، حفاری در تلعمارنه در مصر مکاتبات دیپلماتیک بین فرعونآمنهوتپ سوم و پسرشآخناتون را آشکار کرد. دو نامه مربوط به پادشاهیختا بود که ظاهراً به همان منطقهای اشاره دارد که در آثار بین النهرین آن را حتی مینامیدند. این نامهها بهخط میخی استاندارداکدی، اما به زبانی ناشناخته نوشته شدهاست. دانشمندان موفق به خواندن این نامهها شدند اما ارتباط آن با تمدن هیتی آناتولی را در آن زمان درک نکردند..
در طی کاوشهای پراکنده در بغازکوی (خاتوشا) از سال ۱۹۰۵، باستانشناس هوگو وینکلر یک بایگانی سلطنتی حاوی ۱۰۰۰۰ لوح را یافت که با خط میخی اکدی و همان زبان ناشناخته حروف مصری نامههایختا نوشته شده بود - بنابراین هویت این نامها را تأیید میکرد. او همچنین ثابت کرد که ویرانههای بغازکوی بقایای یک امپراتوری قدرتمند باستانی است که در یک مقطع تمام شمال سوریه را تحت کنترل داشت.
امپراتوری هیتی (قرمز) در اوج قدرت خود در حدود ۱۲۹۰ قبل از میلاد. در مجاورت امپراتوری مصر (سبز)
پادشاهی هیتی خود را در پیرامون سرزمینخاتوشا و نِشا که به عنوان سرزمینحتی (URUHa-at-ti) شناخته میشود، متمرکز کرد. از زمانی که خاتوسا پایتخت شد، منطقه محصور به خمرودخانه هالیس هسته امپراتوری در نظر گرفته شد و برخی از قوانین هیتیها بین این سوی رودخانه و آن سوی آن تمایز قائل میشدند، برای نمونه پاداش برای کسی که بردهای فراری را پس از گذر از رودخانه میگرفت بیشتر بود تا پاداشِ گرفتار کردن برده فراری قبل از رسیدن به رودخانه.
در جنوب منطقه مرکزی هستیها، قلمرو کیزوواتنا در منطقهتوروس قرار داشت. در غرب ارزوا. در شمال، قبایل کوهستانی کاسکا نشیمن داشتند. کاسکاها غیرهندواروپایی بودند و احتمال میرود که با مردم قفقازی ازجمله چرکسیهای امروزی همریشه بوده باشند. کاسکاها در طول دوره هیتیها سرکش باقی ماندند و مانع گسترش قلمرو هیتی به سمت شمال گشتند. در سوی شرق هیتیها، مردممیتانی سکونت داشتند. میتانیها از تباری مرتبط با اورارتوها بودند. پس از الحاق ارزوا و میتانی (در زمانسوپلولیومای اول)، حوزه نفوذ هیتیها تحت رهبری مرسیلی دوم از شرق با هایاسا آزی، از غرب با آهیواوا، از جنوب باکنعانمصر و از جنوب شرقی باآشور هممرز شد.
پادشاهی قدیم هیتیها، در اطراف خاتوسا درعصر برنز، در قرن ۱۶ قبل از میلاد به اوج خود رسید. ساکنان آن در برههای حتی موفق به غارتبابل شدند، اما هیچ حرکتی برای تثبیت حکومت خود در آنجا انجام ندادند. در عوض، آنها تصمیم گرفتند که قدرت را به متحدانکاسی که به مدت ۴۰۰ سال فرمانروای بابل باقی ماندند، واگذار کنند. در درازای سده ۱۵ پیش از میلاد امپراتوری هیتی دوره تاریکی را تجربه کرد اما از حدود ۱۴۰۰ قبل از میلاد دوباره تحت حکومت تودهالیای یکم. احیا شد.
تحت سوپیلولیومایاول و مورسیلی دوم، امپراتوری هیتی تقریباً به تمامآناتولی و بخشهایی ازسوریه وکنعان گسترش یافت به طوریکه در حدود ۱۳۰۰ قبل از میلاد هیتیها با قلمرو نفوذ مصر هممرز شدند که نتیجه آننبرد معروف کادش در سال ۱۲۷۴ قبل از میلاد بود. جنگهای داخلی و ادعاهای رقیب بر تاج و تخت، همراه با تهدیدهای خارجی، احتمالاً از جمله تهدید از جانبمردم دریا، هیتیها را تضعیف کرد. حدود ۱۱۶۰ قبل از میلاد امپراتوری هیتی سقوط کرد. کاوشهای باستانشناسی نشان دادهاست که پایتخت آن یعنی خاتوشا ویران نشده بود، بلکه در قرن سیزدهم متروکه شدهاست.
امپراتوری قدیمی هیتی پس از آن به مجموعهای از ایالتهای کوچک فروپاشید که اصطلاحاً ممالک نوهیتی نامیده میشوند. این ایالتها که دیگر در سیطره یک دولت مرکزی یا نیروهای خارجی نبودند به صورت مملکتهای مستقل عمل میکردند. دولت-شهرهاینوهیتی در نهایت تابع حکومتآشور شدند و وجود آنها تا حدود ۷۰۰ سال قبل از میلاد ادامه یافت.
پادشاهی هیتیایی به سه دوره قراردادی تقسیم شدهاست:
پادشاهی قدیمی هیتیایی. ۱۷۵۰–۱۵۰۰ پ. م
پادشاهی میانی هیتیایی. ۱۵۰۰ پ. م- ۱۴۳۰ پ. م در حدود ۱٬۵۹۵ پیش از میلاد هیتیهابابل را اشغال و غارت میکنند.[۲]
پادشاهی نوهیتیایی ۱۴۳۰–۱۱۸۰ پ. م
پس از ۱۱۸۰ پ. م امپراتوری هیتی در چندیندولت-شهر (نوهیتیایی)، مستقل تقسیم شد. نوهیتیایی، کشورهایی بودند که بازبان لوویان حرف میزدند و درسوریهعصر آهن، پس از سرنگونیامپراتوری هیتی سر برآوردند و تا اشغال شدن به دستکیمریها بر پا بودند (۱۱۸۰ تا ۷۰۰ پیش از میلاد).
در متون آنها شواهدی وجود دارد که هیتیهاایندرا،میترا ووارونا را میپرستیدند. کشفسند ازدواج به شکلسنگ نگاره در حدود ۱۳۵۰ پیش از میلاد در بغازکوی واقع درآناتولی، با ذکر نام پادشاه هیتی و حاکممیتانی که فرمانروایان سرزمینهایی هستند که مردم در آنجا به میترا-وارونا،ایندرا واشوینها متوسل میشوند و آنها را میپرستند هیتیها همچنین به خدایان کوه و خدایان طوفان باور داشتند. در نوشتههای یکی از اولین پادشاهان هیتی، پادشاه آنیتا، از خدای طوفان، تارو، به عنوان خدای برتر یاد شدهاست در تمامی اقوام سومری تانری یا تانگری به عنوان خدای برتر یاد شده است
با این حال، گورنی از متونبغازکوی استنباط میکند که در آرینا خدای برتر ظاهراً ایزدبانوی خورشید، وروسما، بود که همسرش، ایزد آب و هوا، تارو، در جایگاه دوم قرار میگرفت. مزولا و هولا به عنوان دختر و زینتوهی به عنوان نوه آنها ذکر شدهاند. برخی از متون تشریفات مربوط به این الهه خورشید را توصیف میکنند و نشان میدهند که ملکه همزمان کاهن اعظم اینایزدبانو بودهاست. گورنی همچنین خاطرنشان میکند که پادشاهان سومری در ابتدا زیارتگاههایحتی را نگهداری میکردند و برای خود ادعای مقام کاهن اعظم منطقه را داشتند.
همچنین افسانه ای در مورد کشتناژدها وجود دارد. پادشاه مورسیلیس دوم از برگزاری جشن خدای طوفان در چندین شهر یاد میکند. او همچنین در نامهای به برگزاری بزرگترین جشنواره، با اندازههای مشابه، در پایتخت هیتیها یعنیخاتوشا اشاره میکند. این جشنها درآرامگاه ایزدبانو لیلوانیس ادامه یافت. در آنجا نبردی بین خدای طوفان و اژدهایی به نام ایلویانکاس برانگیخته شد. مرد جوانی به نام هوپیسایاس با الهه اینارا خوابیده بود و بدین وسیله قدرت کافی برای کمک به خدای طوفان در کشتن اژدها به دست آورده بود. این داستان مشابه داستانتیامات است که در آن قدرت الهه ای که توسطمردوک از قدرت کنار زده شده نمادینه شدهاست.
کلمه هیتیتاره (tarh) به معنای تسخیر است.توره به معنی نیرو و همچنین نیرومند است. رشته کوه مرکزی در آناتولی توروس نام دارد که بلندترین قله آن توروس یا توروک است.
پادشاهان هیتی پس از مرگشان در اولین روز پس از مرگشسوزانده میشدند. شرح نسبتاً کاملی از مراسم مرگ سلطنتی هیتیها (شالیش واشتایش) باقی ماندهاست که نشان میدهد خاکستر برای مدتی در یک گلدان نقره ای «هوپور» روی تختی در خانهای سنگی گذاشته میشد. دقیقاً نمیدانیم بعد از آن چه اتفاقی میافتاد زیرا سند آسیب دیدهاست. میدانیم که این مراسم چهارده روز به درازا میانجامید و سرانجام خاکستر در محلی که در آن سر اسبها و گاوها را میسوزاندند پراکنده میشد. هیتیها بنابراین آرامگاههای سلطنتی نداشتند. در روز سوم مراسم، پیرزنی ترازو را برداشته تمام طلا، نقره و سنگهای قیمتی شاهزاده یا ملکه را در یک تشت میگذاشت، اما دوغاب سفالی (بیارزش) را در تشت دیگر مینهاد. در پایان مراسم، او ترازو را میشکست و قطعات را به عنوان قربانی به سمت خدای خورشید نگه میداشت. ترازو در زمان قبل از پیدایش سکههای با وزن تضمینشده، نقش مهمی در پرداختها داشت. معنای دقیق این آیین مشخص نیست، اما گذرا بودن ثروت زمینی به وضوح از موضوعات آن است.
هیتیها تقویمی با جشن و آیینهای پرشمار، تا ۱۶۵ روز در سال، داشتند. برخی از این روزها به تلاش زیادی نیاز داشت، به ویژه روزهای خدای طوفان و الهه خورشید، و شامل موکبهای سلطنتی بود که از پایتخت به زیارتگاهی درحومه شهر میرفتند.نقش برجستههای آلاجههویوق یک زوج سلطنتی را نشان میدهد که همراه خود گروه نوازندگان، یک شمشیرخوار و دو مرد در حال انجامآکروباتیک با نردبان را دارند. صحنههای شکار با سگهایی که شیر،ورزا،گراز و آهو را میکشند نیز متعلق به این نوع تصویرها است.
همانطور که در بالا ذکر شد، اصطلاح هیتیها یکنام مستعار است که ازشخصیت عبری کتاب مقدس هِث گرفته شدهاست، که به دلیل شباهت آن به نامحتی و این واقعیت که گفته میشود هیتیهای کتاب مقدس قدرت بزرگی هستند که در کوهها و شمال کنعان واقع شدهاند انتخاب شدهاست. از آنجایی که بر اساسفرضیه مستند، کتاب مقدس عبری مدتها پس از سقوط امپراتوری هیتی نوشته شدهاست، برخی از محققان معتقدند که نامگذاریهای کتاب مقدس به دولتشهرهای لوویی نوهیتی اشاره دارد. این نوهیتیها که از ۱۲۰۰ ق. م در شمال سوریه میزیستند. پس از سقوط امپراتوری بزرگ هیتی در آناتولی، اشتراکات چندانی با آن نداشت و حتی به جایاکدی، به زبان دیگری،لوویی صحبت میکردند. آنها حدود ۴۰ بار در کتاب مقدس ذکر شدهاند.
عیسو، نوه ابراهیم، با یک هیتی ازدواج کرد. و خودابراهیم از افرون هیتی یک قطعه زمین با غاری بر روی آن خرید که بعداً در آنجا دفن شد.
برای ارجاع به هیتیها در کتاب مقدس، در میان دیگران، نگاه کنید به: Gen. 10:15; 15:19-21; 23:3-20; 26:34; 36:1-3; نه ۱۳:۲۹; یوشع ۱:۲–۴; ۳:۱۰; ۱ کن. ۱۱:۱; دوم پادشاهان ۷: ۶–۷؛ ۲ کرون ۱:۱۷; ازک ۱۶:۳.
هیتیها معروف به مهارتشان در ساختمان و استفاده کردن ازارابه و از پیشروانعصر آهن و ساخت مصنوعات ازآهن بودند. در حدود ۱۴۰۰ پیش از میلاد، از مصنوعات آهنی در قلمرو هیتیها درارمنستان کنونی استفاده میشد که این به عنوان نخستین شواهد مصرف این عنصر است.[۲]
در اوایل، آناتولی منطقهای بود که در آن تبادل فلزات و مواد دیگر فعالانه صورت میگرفت. هیتیها در متون خود به ما اطلاع دادند که این مواد چیست و اغلب منشأ آنها چیست:
Trevor Bryce,Life and Society in the Hittite World,Oxford (2002).
Trevor Bryce,The Kingdom of the Hittites, Oxford (1999).
C. W. Ceram,The Secret of the Hittites: The Discovery of an Ancient Empire. Phoenix Press (2001),ISBN 1-84212-295-9.
Hans Gustav Güterbock,Hittite Historiography: A Survey, in H. Tadmor and M. Weinfeld eds.History, Historiography and Interpretation: Studies in Biblical and Cuneiform Literatures, Magnes Press, Hebrew University (1983) pp. 21–35.
J. G. Macqueen,The Hittites, and Their Contemporaries in Asia Minor, revised and enlarged, Ancient Peoples and Places series (ed. G. Daniel), Thames and Hudson (1986),ISBN 0-500-02108-2.
George E. Mendenhall,The Tenth Generation: The Origins of the Biblical Tradition, The Johns Hopkins University Press (1973),ISBN 0-8018-1654-8.
Erich Neu,Der Anitta Text,(StBoT 18), Otto Harrassowitz, Wiesbaden (1974).
Louis L. Orlin,Assyrian Colonies in Cappadocia, Mouton, The Hague (1970).
The Hittites and Hurrians in D. J. WisemanPeoples of the Old Testament Times, Clarendon Press, Oxford (1973).
Gurney, O.R.The Hittites Penguin, 1952
Margarete Riemschneider, Helmuth Th. Bossert (Ed.),De wereld der Hethieten - Grote culturen der Oudheid, Uitg. Mij. Holland, Amsterdam 1958