ترومن در ۸ مه ۱۸۸۴ در منطقه لامار ازایالت میسوری در خانوادهای فقیر و کشاورز به دنیا آمد. او بزرگترین فرزند جان آندرسون ترومن و مارتا آلن یانگ ترومن بود. او به نام داییاش هریسون "هری" یانگ نامگذاری شد. مدتی بعد از هری، برادر او به نام جان ویوین به دنیا آمد و پس از او خواهری به نام مری جین داشت. اگرچه نیاکان ترومن عمدتاً انگلیسی بودند، اما ریشههای اسکاتلندی-ایرلندی، آلمانی و فرانسوی هم در تبار او وجود داشت. در ۶ سالگی او و خانوادهاش به مزرعهای درگرندویو، میزوری مهاجرت کردند و او در همان حوالی به مدرسه و سپس دبیرستان وارد شد. ترومن پس از مدتی به کلیسای باتیستا ملحق شد. ترومن قصد داشت به مدرسه نظامی ایالت متحده وارد شود ولی وضعیت جسمی او با استانداردهای ارتش مطابقت نداشت در نتیجه در راهآهن سانتافی مشغول به کار شد. در ۱۹۰۶ مجدداً به مزرعه خانوادگی خود در گرندویو برگشت و تا سال ۱۹۱۷ مشغول مزرعهداری شد.
به دلیل کمبود بودجه برای دانشگاه، ترومن به فکر تحصیل در آکادمی نظامی ایالات متحده در وست پوینت در نیویورک، که شهریه نداشت، افتاد، اما به دلیل ضعف بینایی از پذیرش او خودداری شد. او در سال ۱۹۰۵ در گارد ملی میسوری ثبت نام کرد و تا سال ۱۹۱۱ در گروهان B، هنگ دوم توپخانه صحرایی میسوری مستقر در کانزاس سیتی خدمت کرد و در آنجا به درجه سرجوخه رسید. در بدو ورود، بینایی او بدون عینک قابل قبول نبود: ۲۰/۵۰ در چشم راست و ۲۰/۴۰۰ در چشم چپ (فراتر از حد استاندارد نابینایی قانونی). بار دوم که در آزمون شرکت کرد، با حفظ مخفیانه نمودار بینایی، قبول شد. او با قد ۱۷۷ سانتیمتر، چشمان خاکستری، موهای تیره و پوست روشن توصیف شده است.
عکس کارت پستال هری اس. ترومن که در فرانسه در طول جنگ جهانی اول گرفته شده است.
در زمانجنگ جهانی اول به عنوان فرمانده توپخانه صحرایی ایالات متحده بهفرانسه رفت و پس از بازگشت با الیزابت ویرجینا والس ازدواج کرد و در شهرکانزاسسیتی، میزوری فروشگاه لباس مردانه باز کرد. در سال ۱۹۲۲ به خاطر فعالیت درحزب دموکرات، به عنوان قاضی دادگاه ایالتی جکسون انتخاب گردید. در سال ۱۹۳۴سناتور شد و در طولجنگ جهانی دوم کمیته تحقیق جنگ (مشهور به کمیته ترومن) را رهبری میکرد، که در طول ریاست این کمیته باعث ۱۵ میلیارد دلار صرفهجویی برای آمریکا گردید.
مشاوران روزولت میدانستند که ممکن است روزولت چهارمین دوره ریاستجمهوری خود را کامل نکند و معاون او بسیار محتمل است که رئیسجمهور بعدی شود. هنری والاس به مدت چهار سال به عنوان معاون روزولت خدمت کرده بود و در جناح چپ محبوب بود، اما برخی از مشاوران روزولت او را بیش از حد چپگرا و بیش از حد دوستانه با کارگران میدانستند. رئیسجمهور و چند تن از نزدیکانش میخواستند والاس را با فردی جایگزین کنند که برای رهبران حزب دموکرات پذیرفتنیتر باشد. رئیس کمیته ملی دموکراتهای مستعفی، فرانک سی. واکر، رئیس جدید هانیگان، خزانهدار حزب ادوین دبلیو. پائولی، رئیس حزب برانکس اد فلین، شهردار شیکاگو ادوارد جوزف کلی و لابیست جورج ای. آلن همه میخواستند والاس از فهرست انتخاباتی حذف شود. روزولت به رهبران حزب گفت که یا ترومن یا قاضی دیوان عالی ویلیام او. داگلاس را خواهد پذیرفت.
رهبران حزب در ایالت و شهر به شدت ترجیح میدادند که ترومن معاون رئیسجمهور شود و روزولت هم موافقت کرد. ترومن بارها گفته بود که در این رقابت شرکت ندارد و معاونت ریاستجمهوری را نمیخواهد و همچنان مردد بود. یکی از دلایل این تردید این بود که همسر او و مری جین (خواهرش)، هردو در فهرست حقوق دفتر سنای او بودند و او از تبلیغات منفی میترسید. ترومن برای تصدی سمت معاون رئیسجمهور کمپین نکرد، اگرچه توجهی که به او میشد را به عنوان نشانهای از اینکه دیگر فراتر از «سناتور از پندرگاست» شده، میپذیرفت. نامزدی ترومن با عنوان «مصالحه دوم میسوری» شناخته شد و با استقبال مواجه گردید. فهرست روزولت–ترومن در انتخابات با ۴۳۲ رأی الکترال در برابر ۹۹ رأی، موفق به پیروزی شد و بلیت جمهوریخواهان شامل فرماندار توماس ای. دویی از نیویورک و همراه او، فرماندار جان بریکر از اوهایو را شکست داد. ترومن در تاریخ ۲۰ ژانویه ۱۹۴۵ به عنوان معاون رئیسجمهور سوگند یاد کرد. پس از مراسم تحلیف، ترومن با مادرش تماس گرفت و مادرش به او گفت: «الان مواظب رفتارت باش.»
معاونت کوتاه مدت ترومن نسبتاً کمحادثه بود. او عمدتاً ریاست سنا را بر عهده داشت و در مهمانیها و پذیراییها شرکت میکرد. ترومن همان دفاتر دوران سناتوری خود را حفظ کرد و عمدتاً تنها از دفتر رسمی معاون رئیسجمهور در ساختمان کنگره برای دیدار با میهمانان استفاده میکرد. ترومن اولین معاون رئیسجمهوری بود که یک مأمور سرویس مخفی به او اختصاص داده شد. او دفتر معاونت را به عنوان یک رابط بین سنا و رئیسجمهور تصور میکرد. در تاریخ ۱۰ آوریل ۱۹۴۵، ترومن تنها رأی تعیینکننده خود را به عنوان رئیس سنا صادر کرد؛ این رأی علیه پیشنهادی از رابرت ای. تافت بود که مانع از تحویل اقلام قانون قرضالتحریر (Lend-Lease Act) پس از جنگ میشد که در دوران جنگ قرارداد آنها بسته شده بود. روزولت به ندرت با او تماس میگرفت، حتی برای اطلاعرسانی درباره تصمیمات مهم؛ روزولت و ترومن تنها دو بار به تنهایی باهم ملاقات کردند.
یکی از نخستین اقدامات ترومن به عنوان معاون رئیسجمهور، با جنجال همراه شد، زمانی که او در مراسم خاکسپاری پندرگاست رسواییکرده شرکت کرد. او انتقادات را نادیده گرفت و تنها گفت: «او همیشه دوست من بود و من همیشه دوست او بودهام.» ترومن به ندرت در مورد مسائل جهانی یا سیاست داخلی با روزولت صحبت کرده بود؛ او دربارهٔ طرحهای مهم مربوط به جنگ و پروژه محرمانه منهتن، که قرار بود اولین بمب اتمی جهان را آزمایش کند، اطلاع چندانی نداشت. در رویدادی که باعث تبلیغات منفی برای ترومن شد، او در حالی که برای سربازان پیانو مینواخت، با لورن باکال (بازیگر هالیوود) روی پیانو در باشگاه ملی مطبوعات عکسبرداری شد.
معاون رئیسجمهور ترومن چند ساعت پس از درگذشتروزولت در کابینه هیئت وزیران کاخ سفید بهعنوان رئیسجمهور سوگند یاد کرد.
ترومن تنها ۸۲ روز معاون رئیسجمهور بود که رئیسجمهور روزولت در ۱۲ آوریل ۱۹۴۵ درگذشت. ترومن که طبق معمول ریاست سنا را بر عهده داشت، به تازگی جلسه را برای آن روز تعطیل کرده و قصد داشت در دفتر رئیس مجلس، سم ریبورن، کمی نوشیدنی میل کند که پیامی فوری دریافت کرد تا فوراً به کاخ سفید برود. در آنجا، النور روزولت (همسر رئیسجمهور روزولت) به او اطلاع داد که همسرش پس از یک خونریزی مغزی شدید درگذشته است. ترومن از او پرسید آیا کاری هست که بتواند برای او انجام دهد؛ النور پاسخ داد: «آیا کاری هست که ما بتوانیم برای تو انجام دهیم؟ زیرا اکنون تو در دردسر افتادهای!» او در ساعت ۷:۰۹ بعدازظهر در بال غربی کاخ سفید توسط رئیس دیوان عالی، هارلان اف. استون، به عنوان رئیسجمهور سوگند یاد کرد و با شعار معروف «اینجا جای پذیرفتن مسئولیت است» شغل خود را توصیف کرد.
در کاخ سفید، ترومن افراد باقیمانده از دوران روزولت را با دوستان قدیمی خود جایگزین کرد. کاخ سفید به شدت کمکارمند بود و بیش از ۱۲ دستیار نداشت؛ آنها به سختی میتوانستند با حجم کاری سنگین یک بخش اجرایی بسیار توسعهیافته کنار بیایند. ترومن به صورت روزانه هم نقش رئیس دفتر خود را ایفا میکرد و هم رابط خود با کنگره که پیشتر آن را به خوبی میشناخت. او آمادگی چندانی برای مواجهه با مطبوعات نداشت و هرگز به همان صمیمیت شوخطبعانه روزولت دست نیافت. پر از خشم پنهان نسبت به همه ناکامیهایش در دوران حرفهای، او به شدت به خبرنگاران بیاعتماد بود و آنها را دشمنانی میدید که در انتظار کوچکترین لغزش او هستند. ترومن فردی سختکوش بود و اغلب تا حد خستگی مفرط کار میکرد؛ این امر او را زود عصبانی، سریع ناراحت و در آستانه رفتارهایی غیررئیسجمهوری یا کمارزش نشان میداد. درمورد مسائل مهم، او آنها را به طور عمیق با مشاوران ارشد بررسی میکرد و در جزئیات بودجه فدرال تسلط کامل داشت. ترومن در خواندن متن سخنرانی ضعیف بود، اما خشم آشکارش اورا به یک سخنران مؤثر در مجالس عمومی تبدیل میکرد، به طوری که دشمنانش را محکوم میکرد و طرفدارانش با فریاد میگفتند: «بهشون نشون بده، هری!»
ترومن خود را با دوستان احاطه کرده و چند نفر را به سمتهای عالی منصوب کرد که به نظر فراتر از شایستگی آنها بود، از جمله دو وزیر خزانهداری خود، فرد وینسون و جان اسنایدر. نزدیکترین دوست او در کاخ سفید، دستیار نظامیاش هری اچ. ووانگان بود که دانش زیادی در امور نظامی یا خارجی نداشت و به دلیل مبادله دسترسی به کاخ سفید با هدایای گرانقیمت مورد انتقاد قرار گرفت. ترومن عاشق گذراندن وقت با بازی پوکر، تعریف داستان و نوشیدن بوربن بود. آلونزو هَندی اشاره میکند:
برای بسیاری از مردم عادی، قمار و نوشیدن بوربن، هرچند کمسر و صدا، چندان در شأن ریاستجمهوری نبود. سبک غیرمتعارف کمپین «بهشون نشون بده» و همچنین استفاده گهگاهی از الفاظ رکیک در جمع عمومی هم چنین نبود. پوکر نمونهای از مشکل بزرگتر بود: تنشی میان تلاشهای او برای ایجاد تصویری از رهبری که بالاتر از حد معمول باشد و رفتارهای غیررسمی که گاهی به مرز بیادبی نزدیک میشد.
در نخستین روز کامل کاری خود، ترومن به خبرنگاران گفت: «پسرها، اگر تاحالا دعا کردهاید، حالا برای من دعا کنید. نمیدانم تا به حال کسی از شما بار یونجه رویش افتاده یا نه، اما وقتی دیروز به من گفتند چه اتفاقی افتاده، احساس کردم ماه، ستارگان و تمام سیارات بر سرم فرو ریختهاند.»
ترومن از تمام اعضای کابینه روزولت خواست که در سمت خود باقی بمانند، اما خیلی زود تقریباً همه آنها را جایگزین کرد بهویژه با دوستانی که از دوران حضورش در سنا میشناخت.
ترومن از دوران ماهعسل سیاسیِ ناشی از پیروزی در شکست دادن آلمان نازی در اروپا بهرهمند شد، و ملت در روز ۸ مه ۱۹۴۵، همزمان با ۶۱مین سالگرد تولد او، روز پیروزی در اروپا را جشن گرفت.
اگرچه در بعدازظهر ۱۲ آوریل، به ترومن بهطور مختصر گفته بودند که ایالات متحده سلاحی بسیار ویرانگر در اختیار دارد، اما تا ۲۵ آوریل، وزیر جنگ، هنری استیمسون، جزئیات آن را برایش توضیح نداد:
ما وحشتناکترین بمب در تاریخ جهان را کشف کردهایم. ممکن است همان آتشی باشد که در عصر درهی فرات، پس از نوح و کشتی افسانهایاش، پیشگویی شده بود.
ترومن برای شرکت در کنفرانس پوتسدام به برلین رفت تا با ژوزف استالین، رهبر شوروی و وینستون چرچیل، نخستوزیر بریتانیا، دیدار کند. او در همانجا بود که از موفقیت آزمایش «ترینیتی»، یعنی نخستین آزمایش بمب اتمی، در ۱۶ ژوئیه باخبر شد.ترومن بهطور سربسته به استالین اشاره کرد که قرار است از «نوعی سلاح جدید» علیه ژاپنیها استفاده کند. هرچند این نخستین بار بود که بهطور رسمی اطلاعاتی دربارهی بمب اتم به شوروی داده میشد، استالین از مدتها قبل از طریق جاسوسی اتمی از پروژهی ساخت بمب آگاه بود، حتی پیش از آنکه خودِ ترومن در جریان قرار بگیرد.
در ماه اوت، دولت ژاپن درخواستهای تسلیم را که در «بیانیه پوتسدام» بهطور مشخص بیان شده بود، رد کرد. با نزدیک شدن زمان تهاجم به ژاپن، ترومن برنامه زمانبندی پرتاب دو بمب اتمی آماده را تأیید کرد. ترومن همواره بر این باور بود که حمله به ژاپن با بمب اتمی، جان افراد زیادی را در هر دو طرف نجات داد. براساس برآورد نظامیای که هربرت هوور برای ترومن تهیه کرده بود، حملهی زمینی به ژاپن میتوانست حداقل یک سال طول بکشد و باعث ۵۰۰ هزار تا ۱ میلیون تلفات در نیروهای متفقین شود. مطالعهای که ویلیام شاکلی برای کارکنان وزیر جنگ، هنری ال. استیمسون، انجام داده بود نیز تخمین میزد که حملهی زمینی به ژاپن ممکن است ۱.۷ تا ۴ میلیون تلفات آمریکایی در پی داشته باشد — از این میان، بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ هزار نفر کشته میشدند — و همچنین بین ۵ تا ۱۰ میلیون ژاپنی جان خود را از دست میدادند، اگر غیرنظامیان ژاپنی هم در دفاع از کشورشان شرکت میکردند. نیروهای خدماتی ارتش آمریکا نیز در سندی با عنوان «استقرار مجدد ارتش ایالات متحده پس از شکست آلمان» تخمین زده بودند که از ژوئن ۱۹۴۵ تا دسامبر ۱۹۴۶، ارتش باید هر ماه برای حدود ۴۳ هزار نفر کشته و زخمی تخلیهشده جایگزین فراهم کند. بر اساس تحلیل این برنامهی جایگزینی و پیشبینی تعداد نیروها در جبهههای خارجی، برآورد میشد که فقط ارتش (بدون احتساب نیروی دریایی و تفنگداران دریایی) در آن دوره حدود ۸۶۳ هزار تلفات بدهد که از این میان ۲۶۷ هزار نفر کشته یا مفقود میشدند.
هیروشیما در ۶ اوت و ناگازاکی سه روز بعد بمباران شدند که در مجموع حدود ۱۰۵ هزار نفر کشته بر جای گذاشتند. در ۹ اوت، اتحاد جماهیر شوروی به ژاپن اعلان جنگ کرد و به منچوری حمله برد. روز بعد، ژاپن موافقت خود را با تسلیم شدن اعلام کرد.
طرفداران تصمیم ترومن استدلال میکنند که با توجه به دفاع سرسختانه ژاپنیها در جزایر دورافتاده، بمبارانهای اتمی جان صدها هزار انسان چه اسرای متفقین، چه غیرنظامیان ژاپنی و چه نیروهای رزمی در هر دو طرف را که در صورت تهاجم زمینی به ژاپن از دست میرفتند، نجات داد. با این حال، برخی از منتقدان مدرن معتقدند که استفاده از سلاح هستهای ضروری نبود و حملات متعارف یا بمباران نمایشی یک منطقه خالی از سکنه میتوانست ژاپن را وادار به تسلیم کند؛ بنابراین این حمله را جرم جنگی تلقی میکنند. در سال ۱۹۴۸، ترومن از تصمیم خود برای استفاده از بمبهای اتمی دفاع کرد:
بهعنوان رئیسجمهور ایالات متحده، مسئولیتی سرنوشتساز بر عهده داشتم برای تصمیمگیری دربارهٔ اینکه آیا برای اولین بار از این سلاح استفاده شود یا خیر. سختترین تصمیمی بود که تاکنون مجبور به گرفتنش شدم. اما رئیسجمهور نمیتواند از مسائل سخت شانه خالی کند. او نمیتواند مسئولیت را پاس بدهد. من پس از بحث با توانمندترین افراد در دولتمان و پس از تاملی طولانی و همراه با دعا، این تصمیم را گرفتم. تصمیم گرفتم که از بمب استفاده شود تا جنگ سریعاً پایان یابد و شمار بیشماری از جانها، هم ژاپنی و هم آمریکایی، نجات یابد.
ترومن در یادداشتهای خاطراتش در سالهای ۱۹۵۵–۱۹۵۶ همچنان از خود دفاع کرد و اظهار داشت که در صورت حملهی آمریکا به سرزمین اصلی ژاپن بدون استفاده از بمبهای اتمی، جان افراد زیادی از دست میرفت. در سال ۱۹۶۳ نیز او بر تصمیم خود ایستاد و به یک خبرنگار گفت: «این کار انجام شد تا ۱۲۵ هزار جوان در صف ارتش آمریکا و ۱۲۵ هزار جوان در صف ژاپن از کشته شدن نجات یابند و این همان کاری است که کرد. احتمالاً همچنین نیم میلیون جوان در هر دو طرف از معلول شدن مادامالعمر نجات یافتند.»
پایان جنگ جهانی دوم با گذار ناآرامی از اقتصاد جنگی به اقتصاد صلحآمیز همراه بود. هزینههای تلاشهای جنگی بسیار زیاد بود و ترومن مصمم بود تا خدمات نظامی را هرچه سریعتر کاهش دهد تا مخارج نظامی دولت کاهش یابد. اثرات برگشت سربازان به زندگی غیرنظامی و کاهش نیروهای نظامی بر اقتصاد هنوز مشخص نبود، پیشنهادها با شک و مقاومت مواجه میشدند و نگرانیهایی وجود داشت که کشور دوباره به سمت رکود اقتصادی پیش برود. در سالهای پایانی روزولت، کنگره دوباره شروع به بازپسگیری قدرت قانونگذاری کرد و ترومن با بدنهای از کنگره مواجه شد که جمهوریخواهان و دموکراتهای محافظهکار جنوب یک بلوک رأی قوی به نام «ائتلاف محافظهکار» تشکیل داده بودند. برنامه نیو دیل باعث تقویت چشمگیر اتحادیههای کارگری شده بود و این اتحادیهها پایهی مهمی از حمایت برای حزب دموکرات ترومن فراهم میکردند. جمهوریخواهان با همکاری بزرگترین شرکتها، اولویت اصلی خود را تضعیف این اتحادیهها قرار دادند. اتحادیهها در دوران جنگ توسط دولت حمایت شده بودند و تلاش میکردند با اعتصابات گسترده در صنایع مهم، دستاوردهای خود را دائمی کنند. همزمان، کنترل قیمتها به تدریج پایان مییافت و تورم سرسامآور شده بود. واکنش ترومن به این نارضایتی گسترده، عموماً ناکارآمد تلقی میشد.
وقتی در مه ۱۹۴۶ یک اعتصاب سراسری راهآهن تهدیدی جدی ایجاد کرد، ترومن برای کنترل موضوع راهآهنها را مصادره کرد، اما دو اتحادیه کلیدی راهآهن با این حال اعتصاب کردند. کل سیستم راهآهن ملی تعطیل شد و روزانه ۲۴,۰۰۰ قطار باری و ۱۷۵,۰۰۰ قطار مسافربری از حرکت ایستادند. طی دو روز، خشم عمومی افزایش یافت. کارکنان ترومن سخنرانیای آماده کردند که او در کنگره خواند و خواستار قانونی جدید شد که طبق آن، اعتصابیهای راهآهن به ارتش فراخوانده شوند. هنگام پایان سخنرانی، به او یادداشتی داده شد که اعتصاب بر اساس شرایط تعیینشده توسط رئیسجمهور حل شده است؛ با این حال، چند ساعت بعد، مجلس نمایندگان رأی به فراخوانی اعتصابیها به ارتش داد. این لایحه در سنا متوقف شد و تصویب نشد.
کاهش میزان محبوبیت؛ جمهوریخواهان در سال ۱۹۴۶ کنگره را تصرف کردند
میزان محبوبیت رئیسجمهور از ۸۲ درصد در نظرسنجیهای ژانویه ۱۹۴۶ به ۵۲ درصد در ژوئن همان سال کاهش یافت. این نارضایتی باعث ضررهای بزرگ دموکراتها در انتخابات میاندورهای ۱۹۴۶ شد و جمهوریخواهان برای نخستین بار از سال ۱۹۳۰ کنترل کنگره را در دست گرفتند. وقتی میزان محبوبیت ترومن به ۳۲ درصد رسید، سناتور دموکرات آرکانزاس، ویلیام فولبرایت پیشنهاد داد که ترومن استعفا دهد؛ رئیسجمهور در پاسخ گفت که اهمیتی نمیدهد سناتور «هالفبرایت» چه میگوید.
ترومن در سیاست خارجی با رهبران جمهوریخواه همکاری نزدیکی داشت، اما در مسائل داخلی با آنها به شدت مقابله میکرد. قدرت اتحادیههای کارگری با تصویب قانون تافت–هارتلی (Taft–Hartley Act) که با وتوی ترومن به اجرا درآمد، بهطور قابل توجهی محدود شد. ترومن دو بار در سال ۱۹۴۷ لایحه کاهش مالیات بر درآمد را وتو کرد. اگرچه وتوهای اولیه حفظ شد، اما در سال ۱۹۴۸ کنگره وتوی او روی یک لایحه کاهش مالیات را نقض کرد و لایحه تصویب شد. در یک نمونه قابل توجه از دوحزبی بودن قانونگذاری، کنگره قانون جانشینی ریاستجمهوری ۱۹۴۷ (Presidential Succession Act) را تصویب کرد که در آن وزیر امور خارجه با رئیس مجلس نمایندگان و رئیس موقت سنا جایگزین رئیسجمهور بعد از معاون رئیسجمهور میشد.
زمانی که ترومن خود را برای انتخابات ۱۹۴۸ آماده میکرد، هویت خود را بهعنوان یک دموکرات در سنت نیو دیل روشن ساخت و از جمله خواستار بیمه درمانی ملی و لغو قانون تافت–هارتلی شد. او با نوآوریهایی از سنت نیو دیل فاصله گرفت و یک برنامه فعال حقوق مدنی را آغاز کرد که آن را اولویت اخلاقی خود نامید. دیدگاه اقتصادی و اجتماعی او، یک دستور کار گستردهٔ قانونگذاری را شکل میداد که بعداً به آن «فر دیل» (Fair Deal) گفته شد. پیشنهادات ترومن در کنگره استقبال چندانی نیافت، حتی با وجود اکثریت تازه دموکراتها در کنگره پس از ۱۹۴۸. جنوب یکپارچه حقوق مدنی را رد کرد، چرا که این ایالات هنوز جداسازی نژادی را اجرا میکردند. تنها یکی از لایحههای مهم فر دیل یعنی قانون مسکن ۱۹۴۹ (Housing Act of 1949) تصویب شد. بسیاری از برنامههای نیو دیل که در دوران ریاستجمهوری ترومن باقی ماندند، بعداً با بهبودها و گسترشهای جزئی همراه شدند.
ترومن که یک بینالمللگرای ویلسونی بود، از سیاست روزولت در حمایت از تأسیس سازمان ملل متحد پشتیبانی کرد و النور روزولت را در هیئت نمایندگی اولین مجمع عمومی سازمان ملل جای داد. با گسترش حوزه نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در اروپای شرقی، ترومن و مشاوران سیاست خارجیاش در قبال شوروی موضع سختگیرانهای اتخاذ کردند. در این موضع، او با رای عمومی آمریکا همسو بود که به سرعت بر این باور شد که شوروی قصد تسلط بر جهان را دارد.
اگرچه او تخصص شخصی کمی در امور خارجی داشت، ترومن با دقت به مشاوران ارشدش گوش میداد، بهویژه جرج مارشال و دین آچسون.جمهوریخواهان در کنگره ۱۹۴۷–۱۹۴۸ کنترل داشتند، بنابراین او با رهبران آنها همکاری کرد، بهویژه با سناتور آرتور اچ. واندنبورگ، رئیس کمیته قدرتمند روابط خارجی. او حمایت دوحزبی را برای هر دو به دست آورد: دکترین ترومن، که سیاست مهار شوروی را رسمی کرد، و طرح مارشال، که هدفش کمک به بازسازی اروپا پس از جنگ بود.
برای اینکه کنگره مبلغ هنگفت مورد نیاز برای راهاندازی مجدد اقتصاد در حال احتضار اروپا را تصویب کند، ترومن از استدلال ایدئولوژیک استفاده کرد و بیان داشت که کمونیسم در مناطق محروم اقتصادی رشد میکند. بهعنوان بخشی از استراتژی جنگ سرد ایالات متحده، ترومن لایحه امنیت ملی ۱۹۴۷ را امضا کرد و نیروهای نظامی را بازسازی کرد، به طوری که وزارت جنگ و وزارت نیروی دریایی با هم ادغام شده و تشکیلات ملی نظامی (بعدها وزارت دفاع) ایجاد شد و نیروی هوایی ایالات متحده شکل گرفت. این قانون همچنین سازمان اطلاعات مرکزی (CIA) و شورای امنیت ملی را نیز ایجاد کرد. در ۴ نوامبر ۱۹۵۲، ترومن ایجاد رسمی هرچند در آن زمان محرمانه، سازمان امنیت ملی (NSA) را مجاز اعلام کرد.
ترومن نمیدانست در مورد چین چه تصمیمی بگیرد، جایی که ملیگرایان و کمونیستها درگیر یک جنگ داخلی گسترده بودند. ملیگرایان در طول جنگ همپیمانان اصلی آمریکا بودند و حمایت گستردهای در میان مردم آمریکا داشتند، همراه با یک لابی قدرتمند. ژنرال جرج مارشال بخش عمدهٔ سال ۱۹۴۶ را در چین گذراند تا توافقی میان طرفین به دست آورد، اما موفق نشد. او ترومن را قانع کرد که ملیگرایان به تنهایی هرگز پیروز نخواهند شد و مداخلهٔ بسیار گستردهٔ آمریکا برای متوقف کردن کمونیستها به طور قابل توجهی مقاومت آمریکا در برابر شوروی در اروپا را تضعیف میکرد. در سال ۱۹۴۹، کمونیستها به رهبری مائو زدونگ جنگ داخلی را پیروز شدند، آمریکا دشمن جدیدی در آسیا پیدا کرده بود و ترومن از سوی محافظهکاران به خاطر «از دست دادن چین» انتقاد شدیدی دریافت کرد.
در ۲۴ ژوئن ۱۹۴۸، اتحاد جماهیر شوروی دسترسی به سه بخش غربی برلین را که تحت کنترل متفقین بود، مسدود کرد. متفقین هنوز توافقی برای تضمین تأمین این بخشها که در عمق منطقه اشغالشده توسط شوروی قرار داشت، نداشتند. فرمانده منطقه اشغالی آمریکا در آلمان، ژنرال لوسیوس دی. کلی، پیشنهاد داد که یک ستون بزرگ زرهی از طریق منطقه شوروی به برلین غربی ارسال شود و در صورت توقف یا حمله، از خود دفاع کند. ترومن بر این باور بود که این اقدام ریسک جنگ غیرقابل قبولی خواهد داشت. او طرح ارنست بیوین برای تأمین شهر محاصرهشده از طریق هوایی را تأیید کرد.
در ۲۵ ژوئن، متفقین پل هوایی برلین را آغاز کردند، یک کمپین برای ارسال غذا، زغال و سایر ملزومات با استفاده از هواپیماهای نظامی در مقیاس وسیع. پیش از این هیچ چیزی مشابه آن تلاش نشده بود و هیچ کشور واحدی، چه از نظر لجستیکی و چه از نظر تجهیزات، توانایی انجام آن را نداشت. این پل هوایی موفقیتآمیز بود؛ دسترسی زمینی دوباره در ۱۱ مه ۱۹۴۹ برقرار شد، با این حال، پل هوایی چند ماه پس از آن نیز ادامه یافت. پل هوایی برلین یکی از موفقیتهای بزرگ سیاست خارجی ترومن بود و تأثیر قابل توجهی در کمپین انتخاباتی او در سال ۱۹۴۸ داشت.
ترومن مدتها به تاریخ خاورمیانه علاقهمند بود و نسبت به یهودیانی که به دنبال بازسازی سرزمین باستانی خود در فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا بودند، همدردی میکرد. بهعنوان سناتور، او حمایت خود از صهیونیسم را اعلام کرد؛ در سال ۱۹۴۳ خواستار ایجاد کشوری برای آن دسته از یهودیانی شد که از رژیم نازی جان سالم به در برده بودند. با این حال، مقامات وزارت خارجه تمایلی نداشتند عربها را برنجانند، چرا که آنها با تأسیس یک دولت یهودی در منطقهای بزرگ که مدتها توسط عربها اشغال و تحت سلطه فرهنگی آنها بود مخالف بودند. وزیر دفاع جیمز فارستال به ترومن درباره اهمیت نفت عربستان سعودی در جنگ احتمالی بعدی هشدار داد؛ ترومن پاسخ داد که سیاست خود را بر اساس عدالت و نه نفت اتخاذ خواهد کرد. دیپلماتهای آمریکایی که تجربه منطقه را داشتند با این تصمیم مخالف بودند، اما ترومن به آنها گفت که میان رأیدهندگانش تعداد کمی عرب وجود دارد.
فلسطین در اولویت دوم اهداف ترومن قرار داشت، زیرا هدف اصلی او حفاظت از کمربند شمالی شامل یونان، ترکیه و ایران از نفوذ کمونیسم بود، همانطور که در دکترین ترومن وعده داده شده بود. ترومن که از سیاست پیچیده خاورمیانه و فشار رهبران یهودی خسته شده بود، در سیاست خود مردد و نسبت به اینکه یهودیان چگونه قدرت را مدیریت خواهند کرد، مشکوک بود. او بعدها نصیحت شریک پیشین تجاری خود، ادی جیکوبسون، یک یهودی غیرمذهبی که کاملاً به او اعتماد داشت، را عامل تعیینکننده در تصمیمش برای بهرسمیت شناختن دولت یهودی اسرائیل دانست.
ترومن تصمیم گرفت اسرائیل را بهرسمیت بشناسد، حتی با وجود اعتراضات وزیر خارجه، جرج مارشال، که میترسید این اقدام روابط با کشورهای پرجمعیت عرب را خدشهدار کند. مارشال معتقد بود تهدید اصلی برای ایالات متحده اتحاد جماهیر شوروی است و نگران بود که در صورت جنگ نفت عربها از دست آمریکا خارج شود؛ او به ترومن هشدار داد که ایالات متحده با آتش بازی میکند و هیچ چیزی هم برای خاموش کردن آن ندارد. ترومن دولت اسرائیل را در ۱۴ مه ۱۹۴۸، ۱۱ دقیقه پس از اعلام خود بهعنوان یک کشور، بهرسمیت شناخت. درباره تصمیم خود برای بهرسمیت شناختن اسرائیل، ترومن سالها بعد در مصاحبهای گفت: «هیتلر یهودیان را اینطرف و آنطرف میکشت. من آن را دیدم و هنوز هم در خواب میبینم. یهودیان به مکانی نیاز داشتند که بتوانند به آن بروند. نظر من این است که دولت آمریکا نمیتوانست بیتفاوت بایستد در حالی که قربانیان جنون هیتلر اجازه ندارند زندگی جدیدی بسازند.»
در دوران ریاست جمهوری، فرانکلین روزولت، کمیتهٔ رویههای استخدامی منصفانه (Fair Employment Practices Committee) برای مقابله با تبعیض نژادی در اشتغال ایجاد شده بود و در سال ۱۹۴۶، ترومن کمیتهٔ رئیسجمهور برای حقوق مدنی را تأسیس کرد. در ۲۹ ژوئن ۱۹۴۷، ترومن اولین رئیسجمهوری شد که در نشست انجمن ملی پیشرفت رنگینپوستان (NAACP) سخنرانی کرد. این سخنرانی در یادبود آبراهام لینکلن و در جریان کنوانسیون NAACP انجام شد و بهصورت سراسری از رادیو پخش شد. در این سخنرانی، ترومن لزوم پایان دادن به تبعیض را تشریح کرد، که با اولین قانون جامع حقوق مدنی پیشنهادی رئیسجمهور پیش میرفت. ترومن در موضوع «حقوق مدنی و آزادی انسانی» اعلام کرد:
اعتقاد عمیق من این است که ما به نقطهٔ عطفی در تاریخ طولانی تلاشهای کشورمان برای تضمین آزادی و برابری برای همهٔ شهروندان رسیدهایم. امروز مهمتر از هر زمان دیگری است که اطمینان حاصل کنیم همهٔ آمریکاییها از این حقوق برخوردارند. وقتی میگویم همهٔ آمریکاییها، منظورم همهٔ آمریکاییهاست. وظیفهٔ فوری ما این است که آخرین مانعهایی را که بین میلیونها شهروند ما و حقوق ذاتی آنها قرار دارد، برطرف کنیم. هیچ دلیل موجهی برای تبعیض به خاطر نژاد، دین، تبار یا رنگ پوست وجود ندارد. ما نباید چنین محدودیتهایی بر آزادی هیچیک از مردممان و بر بهرهمندی آنها از حقوق اساسی که هر شهروند در یک جامعهٔ واقعاً دموکراتیک باید داشته باشد، تحمیل کنیم. هر فرد باید حق داشتن خانهای مناسب، تحصیل، مراقبت پزشکی کافی، شغل ارزشمند، سهم برابر در تصمیمگیریهای عمومی از طریق رأی، و محاکمهای عادلانه در دادگاهی منصفانه را داشته باشد. ما باید اطمینان حاصل کنیم که این حقوق بهصورت برابر توسط هر شهروندی رعایت شود. به این اصول، حمایت کامل و مستمر خود را تعهد میکنم. بسیاری از مردم ما هنوز از حقارت توهین، ترس شدید از تهدید، و متأسفانه، تهدید جراحت جسمانی و خشونت جمعی رنج میبرند. تعصب و بیتحملی که ریشهٔ این فجایع است هنوز وجود دارد. وجدان کشور ما و سازوکار قانونی که آن را اجرا میکند، هنوز آزادی کامل هر شهروند از ترس را تضمین نکرده است.
در فوریهٔ ۱۹۴۸، ترومن یک پیام رسمی به کنگره ارائه کرد و خواستار تصویب برنامهٔ ۱۰ مادهای خود برای تضمین حقوق مدنی شد که شامل ضدلینچینگ، حقوق رأیدهی و حذف جداسازی نژادی بود. بیوگرافینویس، تیلور برنچ استدلال کرده است: «هیچ اقدام سیاسی از زمان مصالحهٔ ۱۸۷۷ به این اندازه بر روابط نژادی تأثیر نگذاشته است؛ به نوعی این اقدام همانند لغو مصوبهٔ ۱۸۷۷ بود.»
رئیسجمهور ترومن (چپ) در کنار فرمانداردیویی (راست) در مراسم افتتاحفرودگاه آیدلوایلد در شهر نیویورک در ۳۱ ژوئیهٔ ۱۹۴۸. این اولین دیدار آنها پس از نامزدی برای ریاستجمهوری توسط احزابشان بود.
انتخابات ریاستجمهوری ۱۹۴۸ به خاطر پیروزی شگفتانگیز و از پشت سر آمدن ترومن در یادها مانده است. در بهار ۱۹۴۸، میزان محبوبیت عمومی ترومن در حدود ۳۶ درصد بود و تقریباً همه او را ناتوان از پیروزی در انتخابات عمومی میدانستند. در کنوانسیون ملی دموکراتها ۱۹۴۸، ترومن تلاش کرد حزب را با یک بند مبهم در مورد حقوق مدنی در برنامهٔ حزبی متحد کند. هدف او این بود که تنشهای داخلی بین جناح شمالی و جنوبی حزبش را کاهش دهد. اما رویدادها از تلاشهای او جلو زدند. یک سخنرانی تند از شهردار هیوبرت هامفری از مینیاپولیس و همچنین منافع سیاسی محلی چند رئیس شهری، کنوانسیون را قانع کرد تا بند قویتری برای حقوق مدنی تصویب کند، که ترومن کاملاً آن را تأیید کرد. ترومن یک سخنرانی پذیرش تهاجمی ارائه داد که در آن کنگرهٔ ۸۰ام را که ترومن آن را «کنگرهٔ هیچکاره» نامید، مورد حمله قرار داد و وعده داد که انتخابات را خواهد برد و «این جمهوریخواهان را مجبور خواهد کرد که آن را بپذیرند».
جمهوریخواهان از کشاورز آمریکایی حمایت میکنند، اما حاضرند به او کمک کنند تا ورشکست شود. آنها کاملاً از خانهٔ آمریکایی حمایت میکنند اما نه از مسکن. آنها از کارگران حمایت میکنند اما بیشتر از اینکه حقوق کارگران را محدود کنند حمایت میکنند. آنها از حداقل دستمزد حمایت میکنند هرچه حداقل دستمزد کمتر باشد بهتر است. آنها با فرصتهای آموزشی برای همه موافقند اما حاضر نیستند برای معلمان یا مدارس هزینه کنند. آنها فکر میکنند مراقبتهای پزشکی و بیمارستانهای مدرن خوب هستند برای کسانی که توانایی مالی دارند. آنها فکر میکنند سطح زندگی آمریکاییها عالی است تا وقتی که به همهٔ مردم گسترش پیدا نکند. و آنها چنان به دولت ایالات متحده علاقه دارند که دوست دارند آن را بخرند.
در دو هفته پس از کنوانسیون ۱۹۴۸، ترومن دستور اجرایی ۹۹۸۱ را صادر کرد که تبعیض نژادی در نیروهای مسلح را پایان میداد، و دستور اجرایی ۹۹۸۰ را برای پایان دادن به تبعیض در ادارات فدرال صادر کرد. ترومن با حمایت از حقوق مدنی ریسک سیاسی قابل توجهی را به جان خرید و بسیاری از دموکراتهای با تجربه نگران بودند که از دست دادن حمایت دیکسیکراتها میتواند حزب را به شدت تضعیف کند. استروم ثروموند، فرماندار کارولینای جنوبی و طرفدار جداسازی نژادی، نامزدی خود برای ریاستجمهوری را با بلیت دیکسیکرات اعلام کرد و رهبری شورش کامل طرفداران «حقوق ایالتی» در جنوب را بر عهده گرفت. این شورش در جناح راست با شورشی در جناح چپ همراه شد که والاس با بلیت حزب ترقیخواه رهبری آن را بر عهده داشت. حزب دموکرات به سه بخش تقسیم شده بود و پیروزی در نوامبر غیرممکن به نظر میرسید. برای همراه انتخاباتی خود، ترومن سناتور آلبن دبلیو. بارکلی از کنتاکی را پذیرفت، هرچند واقعاً قاضی ویلیام او. داگلاس را میخواست که نامزدی را رد کرد.
مشاوران سیاسی ترومن صحنهٔ سیاسی را «یک هارمونی ناپاک و گیجکننده» توصیف کردند. آنها به ترومن توصیه کردند که مستقیماً و بهصورت شخصی با مردم صحبت کند. ویلیام جی. بری، مدیر کمپین گفت که ترومن به این توصیه عمل کرد و بهصورت شخصی و پرشور صحبت میکرد، گاهی حتی یادداشتهای خود را کنار میگذاشت تا با آمریکاییها دربارهٔ همهٔ چیزهایی که در دل و جانش بود سخن بگوید.
این کمپین یک سفر ریاستجمهوری ۲۱,۹۲۸ مایلی (۳۵,۲۹۰ کیلومتر) بود. ترومن در یک درخواست شخصی به ملت، با قطار سراسر ایالات متحده را طی کرد؛ سخنرانیهای او در ایستگاهها که از سکوی عقبی واگن ریاستجمهوری، فرِدیناند ماژلان، نماد کمپین او شدند. ظهور مبارزهجویانهٔ او توجه عموم را به خود جلب کرد و جمعیتهای عظیمی را به دنبال داشت. شش ایستگاه در میشیگان مجموعاً نیم میلیون نفر را گرد هم آورد و در رژهٔ تیكرتِیپ شهر نیویورک، یک میلیون نفر کامل حضور یافتند.
نتایج آرای انتخاباتی ۱۹۴۸ترومن چنان گسترده پیشبینی میشد در انتخابات ۱۹۴۸ شکست بخورد که روزنامهٔشیکاگو تریبون نسخههای اولیهٔ خود را با این تیتر اشتباه چاپ کرد، در حالی که تنها شمار کمی از نتایج انتخابات اعلام شده بود.
جمعیتهای عظیم حاضر در سخنرانیهای ایستگاهی ترومن نشانهٔ مهمی از تغییر جهت و شتاب در کمپین بود، اما این تغییر تقریباً توسط گروه ملی خبرنگاران نادیده گرفته شد. آنها همچنان از پیروزی قریبالوقوع جمهوریخواه توماس دیویی بهعنوان یک یقین گزارش میدادند. سه سازمان اصلی نظرسنجی نیز خیلی قبل از تاریخ انتخابات ۲ نوامبر از نظرسنجی دست کشیدند. روپر در سپتامبر، و کراسلی و گالوپ در اکتبر نتوانستند دورهای را که به نظر میرسد ترومن از دیویی پیشی گرفته بود، اندازهگیری کنند.
در نهایت، ترومن پایهٔ ترقیخواه خود در میدوِست را حفظ کرد، اکثر ایالتهای جنوبی را با وجود بند حقوق مدنی به دست آورد و با پیروزیهای بسیار نزدیک در چند ایالت حساس، بهویژه اوهایو، کالیفرنیا و ایلینوی، از رقابت گذشت. شمارش نهایی نشان داد که ترومن ۳۰۳ رأی انتخاباتی کسب کرده، دیویی ۱۸۹ و ثورموند تنها ۳۹. هنری والاس نیز هیچ رأیی به دست نیاورد. تصویر ماندگار کمپین پس از روز انتخابات شکل گرفت، زمانی که ترومن شادمان، صفحهٔ نخست اشتباه روزنامهٔشیکاگو تریبون را بالای سر گرفت که با تیتر بزرگ «دیویی ترومن را شکست داد» منتشر شده بود.
ترومن پس از خروج ازکاخ سفید به همراه زن و مادرزنش به مزرعهای درایندیپندنس، میزوری نقل مکان کرد. ترومن تصمیم گرفته بود برای حفظ احترام مهمترین جایگاه سیاسی آمریکا از دریافت حقوق یا هدیه از شرکت و سازمانهای مالی خودداری کند.[۷] او که پساندازی هم نداشت با مشکلات مالی بسیار دستبهگریبان بود و بهسختی روزگار میگذراند. تنها درآمد او ۱۱۲ دلار در ماهحقوق بازنشستگی ارتش بود.[۷] در سالهای ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ ترومن دو جلد از خاطرات خود را بهچاپ رساند که فروش موفقی داشت و از بار مشکلات مالی او کاست.
در سال ۱۹۵۷ کنگرهٔ آمریکاقانون رئیسجمهور سابق را تصویب کرد که بهوزارت خزانهداری ایالات متحده آمریکا اجازه میداد سالانه ۲۵٬۰۰۰ دلار به رؤسای جمهور سابق بپردازد. به احتمال زیاد وضع مالی ترومن در تصویب این قانون نقش داشته است.[۸]گفته میشودهربرت هوور، دیگر رئیسجمهور بازنشسته آمریکا که در آن زمان زنده بود، با اینکه وضع مالی خوبی داشت برای جلوگیری از خجالت ترومن این حقوق را دریافت کرد.[۹]