Movatterモバイル変換


[0]ホーム

URL:


پرش به محتوا
ویکی‌پدیادانشنامهٔ آزاد
جستجو

هارمونی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
برای دیگر کاربردها،هارمونی (ابهام‌زدایی) را ببینید.
اولین رسالهٔ هارمونی اثر:ژان فیلیپ رامو

هماهنگی یاهارمونی (بهانگلیسی: Harmony)، ریشه در کلماتِ یونانی دارد و در مُحاوره یا فلسفه، هارمونی را «تناسب» معنا می‌کنند. از نظرِ ریشه‌ای هارمونی به معنای وحدت و هماهنگی است و بیانگرِ یگانگی در اجزا و تشکیل یک واحدِ کل است.هارمونی فرایندی از ترکیبِ صداهای فردی است که با شنیدن همزمانِ آن‌ها تحلیل می‌شود. مفهوم هارمونی به‌طور معمول با شنیدن همزمانبسامد،وسعت صوتی،رنگ صدا،نت‌ها یاآکورد رخ می‌دهد. درموسیقی قرون وسطی، برداشت از هارمونی مربوط بهدوصدا از حرکت موازیِ بخش‌ها بهفاصلهٔچهارم یاپنجم بود و در دورهٔرنسانس برایسه‌صدا تغییر یافت. با توسعهٔ موسیقیپولیفونیک، ترکیب و استفاده از فواصل سوم و ششم نیز رواج یافت و دانشکنترپوان دردورهٔ باروک به اوج شکوفایی رسید و منجر به پیدایش هارمونی شد. در این دورهژان فیلیپ رامو نخستین کسی بود که رسالهٔ هارمونی را به نگارش درآورد.

علم هماهنگی یا هارمونی، اغلب به جنبهٔ عمودی موسیقی اشاره دارد و متمایز از حرکتِ افقی وملودیک است. نقطهٔ مقابلِ آن کنترپوان قرار دارد که رابطهٔ بین خطوطِ ملودیک وچندصدایی مستقل را بیان می‌کند و گاهی تفاوت آن را با هارمونی مشخص می‌کند.در موسیقیپاپ وجاز، آکوردها توسطپایهٔ آن نام‌گذاری می‌شوند، به‌اضافهٔ اصطلاحات و علائمی که ویژگی‌های آکورد را نشان می‌دهد. در بسیاری از انواعِ موسیقی مانند:موسیقی باروک،رمانتیک،مدرن وجاز، با اضافه کردنِ صداهای تنش‌زا، باعث تقویت آکورد شده که فاصله‌ایناخوشایند نسبت بهنتِ باس دارد. دردوران قواعد مشترک این صداها می‌بایست طبق قواعدی تهیه وحل شوند تا گوش بتواند تعادل بین تنش و سپس آرامش را در آن لحظه احساس کند.

تاریخچه

[ویرایش]
ژان فیلیپ رامو، نویسندهٔ اولین رسالهٔ هارمونی

در چند بخشی کردنِموسیقی دو روشِ مختلف طی تاریخ تحولِموسیقی غرب به کار گرفته شده‌است. روش نخست، دانشِکنترپوان است که با به هم بافتنملودی‌هایی چند و مراعاتِ قوانینی سخت و خشک ساخته می‌شد.[۱] درقرون وسطی برداشت از هارمونی مربوط بهدوصدا و در دورهٔرنسانس برایسه‌صدا که به‌طور هم‌زمان شنیده شوند بوده‌است. این تغییرات بر اساسِ تقسیم‌بندی متفاوتی نسبت به تقسیم‌بندیفیثاغورث بود.[۲] هارمونی از نظر تاریخی و نگاهریاضی، به کارهای فیثاغورث و پیروانش بر می‌گردد و آن‌ها اولین کسانی بودند که با آزمایش روی سیم‌هایی با طول‌های متفاوت و نسبت دادنِ طولِ سیم‌ها بهنت‌هایموسیقی و آزمایش روی ستونِ هوا که در آن مایعی هم وجود داشته باشد و آزمایش‌های دیگر، سعی در تکامل نظریه خود (ساختار ریاضی‌وار جهان) داشتند.[۳]

پس از آن موسیقی غربی برای هماهنگی، غالباً دارای فواصل موازی بود. اینفاصله‌ها وضوح اصلی ملودی را حفظ می‌کرد و در آوازهای کلیسا ایجاد و اجرا شده و از حالت‌هایرزنانس مربوط به همانسازها برای ایجاد هماهنگی استفاده می‌شد. با این حال با توسعهٔ موسیقیپولیفونیک، ترکیب و استفاده از فواصل سوم و ششم، به آرامی جایگزین فواصل چهارم موازی شد و اعتقاد داشتند که فواصل سوم و ششم، شیرین‌تر و برای موسیقیپولیفونیک بهتر است و دارای انعطاف و هماهنگی با استانداردِ سازهای جدیدتر است.[۴]

درموسیقی دوره باروک گسترش و پویایی دانشِ کنترپوان توسط آهنگسازان به جایی رسید کهآهنگساز وموسیقی‌شناس فرانسویژان فیلیپ رامو از روش کنترپوان به روش دیگری در چند بخشی کردنِ موسیقی رسید و نام آن را هارمونی نهاد. او در سال (۱۷۲۲م) کتابی با همین نام نوشت که از آن زمان تاکنون با وجود کتاب‌های بسیار دیگری که منتشر شده‌است تغییر محسوسی در روش رامو انجام نگرفته‌است.[۵][۶] گرچه رسالهٔ رامو اولین اثر در مورد هارمونی نیست و قبل از او کتاباصول هارمونی[الف] توسطآریستوکسنوس به نگارش درآمده است (که به‌نظر می‌رسد اولین کتاب با موضوع هارمونی در تاریخ اروپا در زمینهٔ هارمونی باشد)، اما پایه و اساسِ رسالهٔ رامو، به مباحث تئوریک و اصول آهنگسازی اشاره دارد.[۷][۸]

تعریف

[ویرایش]

با تعاریف فعلیِ فرهنگ لغات، در حالی که سعی می‌کند توضیحات مختصری از معنای هارمونی ارائه دهد، اما در اغلب موارد ابهام در استفادهٔ مدرن از این اصطلاح را برجسته می‌کند. ابهامات ناشی از ملاحظات زیبایی‌شناختی است (به‌عنوان مثال این دیدگاه که فقطصداهای مطبوع ممکن است به معنی هارمونی باشند) یا از نقطه نظربافت موسیقی (تمایز بین هارمونی (صداهای عمودی) وکنترپوان (صداهای افقی) تعریف می‌شود.[۸] در تعریف و توصیف هارمونی، غالباً گرایش بهفرهنگ غرب و سنت‌هایموسیقی اروپایی اشاره دارد، اگرچه در بسیاری از فرهنگ‌های دیگر جهان این قواعد (صداهای عمودی) وجود دارد.[۹]

هارمونی،دانشی برای چند بخشی کردنِموسیقی بر اساسِ ویژگیِآکوردها و قانون وصل آن‌ها به یکدیگر به قصدهمراهی با ملودی است. همچنین توجه می‌شود بهتنالیته وبافت‌هایی برگرفته ازریتم، که ناشی از وصل آکوردهای گوناگون به یکدیگراست.[۱۰] بر خلاف ملودی‌ها که به خوشایندی نواختننتهای متوالی (و نه همزمان) می‌پردازد. هارمونی سبب ژرفا بخشیدن و غنای ملودی می‌شود. یک آفرینندهٔ موسیقی عامیانه (مانند یک خواننده که ازگیتار استفاده می‌کند)، با آزمایشِ آکوردهای گوناگون، هم‌خوان‌ترین آکوردها با حالت ملودی را برمی‌گزیند. آکورد به تنهایی نمی‌تواند یک ایدهٔ ملودیک را به زیبایی بیان کند، بلکه وصل‌های پی‌درپی آکوردها طبق قواعد هارمونی است که یک ایدهٔ موسیقایی را کامل، و تجلی می‌بخشد.[۱۱]

هارمونی دارای دو بافتهوموفونیک وپولی‌فونیک است. در بافت هوموفونیک، ملودی تنها خطِ افقی است که این بافت را تشکیل می‌دهد و آکوردهای پی‌درپی، عمودی‌ترین ایده‌ای است که بافت هوموفونیک را می‌سازد و ملودی را همراهی می‌کند.[۱۲] هارمونی در بافت پولی‌فونیک با رعایت اصولِ وصل و حرکت عمودیِ آکوردها، حرکتِ افقی و مستقلِ بخش‌ها نیز در نظر گرفته می‌شود بدون آنکه به قوانین کنترپوان و شیوه‌های ملودیک و حرکت افقیِ بخش‌ها و ارتباطِ بین آن‌ها بپردازد.[۱۳]

آکورد

[ویرایش]
همچنین ببینید:آکورد

وقتی سه نت یا بیشتر هم‌زمان اجرا شوند، آکورد ایجاد می‌شود. آکوردها به شکل‌های مختلف ساخته می‌شوند. بعضی آکوردها از روی هم قرار گرفتنفاصله‌های سوم، چهارم، دوم و فواصل مختلف تشکیل می‌شود.[۱۴] آکوردهایسه‌صدایی و به دنبال آن هارمونی با فواصلسوم، پایه و اساسِ موسیقی غرب از قرن هفدهم میلادی تا قرن بیستم بوده و هست. بسیاری از موسیقیدانان بر این اعتقادند که این سیستم به بالاترین حدِ کمال خود رسیده‌است.[۱۵]

سه‌صدایی

[ویرایش]
آکوردهای چهارگانهٔ درست و نادرست به ترتیب: ۱. آکورد ماژور، ۲. آکورد مینور، ۳. آکورد افزوده، ۴. آکورد کاسته.

آکوردهای «سه‌صدایی» به دو نوع تقسیم می‌شوند و هر نتی که فاصله‌هایسوم وپنجم روی آن قرار گیرد،پایهٔ آکورد می‌نامند:[۱۶]

۱) آکوردهای درست،۲) آکوردهای نادرست.

  1. آکوردهای درست به آکوردهایی گفته می‌شود که فاصلهٔ پایه تا پنجمِ آکورد،پنجم درست باشد. آکوردهای درست درگام مینور وماژور، بهآکورد ماژور وآکورد مینور نامیده می‌شوند.
  2. آکوردهای نادرست به آکوردهایی گفته می‌شود که فاصلهٔ پایه تا پنجم آکورد،افزوده یاکاسته باشد. آکوردهای نادرست در گام مینور و ماژور، بهآکورد افزوده وآکورد کاسته نامیده می‌شوند.[۱۷]

نقش آکورد

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:نقش آکورد

در دانشِ هارمونی، اهمیت و کاربردِدرجات گام با یکدیگر متفاوت است. موقعیت ونقش آکورد را بااعداد رومی مشخص می‌کنند و دارای هفت درجه در گام است. هر درجه در آکورد، نقش و تأثیرِ ویژه‌ای نسبت به هم دارند. در این تقسیم‌بندی به ترتیبِ اهمیت، عبارتند از: درجات یک (I)، پنج (V)[ب] و چهار (IV) که ازدرجات اصلی و مهم‌ترین آکوردهای گام به‌شمار می‌روند. بقیه رادرجات فرعی می‌نامند و هر کدام قواعدی برای وصل به آکوردهای اصلی دارند.[۱۹]

درجات یک تا هفت آکورد در گام دو ماژور
درجات یک تا هفت آکورد در گامدو ماژور

معکوس آکورد

[ویرایش]
مقاله‌های اصلی:معکوس اول،معکوس دوم، ومعکوس سوم

آکوردهای «سه‌صدایی» غیر از حالت پایگی، به دو حالتِ دیگر وارونه یامعکوس می‌شوند کهمعکوس اول ومعکوس دوم نام دارند. در این دو حالت، نت پایه در بخش‌های بالایی قرار گرفته و این وارونگی و قرار گرفتن نت‌های دیگرِ آکورد در باس، درجهٔ آکورد را تغییر نمی‌دهد. موقعیت و فاصلهٔنتِ باس با بخش‌های بالایی را با «عددگذاری» (شیفراژ)[پ] مشخص می‌کنند[۲۰]

روش عددگذاری در تغییر وضعیت آکورد
روش عددگذاری در تغییر وضعیت آکورد

در قواعدِ هارمونی برای کاربرد «معکوس اول» آکورد، هیچگونه محدودیتی وجود ندارد به جز عدمِ کاربرد آن در ابتدا و انتهای جملهٔ هارمونی. در استفادهٔ زیاد و پی‌درپی از «معکوس اول»، حتی‌الامکان باید دوری کرد تا یکنواختی در بخش باس به وجود نیاید. معکوس اول می‌تواند روی همهٔ درجات گام قرار گیرد و ترکیب آن با حالت پایگی و برای جلوگیری از یکنواختی، غنای بیشتری به هارمونی می‌دهد.[۲۱]

کاربردِ «معکوس دوم» به خاطر تشکیلِ فاصلهٔ چهارم در باس، دارای محدودیت و قواعدی است که باید رعایت شود. قرار گرفتنِ فاصلهٔ چهارم در بخشِ باس به دو دلیل نامطبوع شناخته می‌شود و می‌بایست تهیه وحل شود. دلیل اول این است که فاصلهٔ چهارم در قدیم، ابتدا «نامطبوع» و سپس «نیمه‌مطبوع» یا «مطبوعِ‌جاذب» شناخته می‌شد. دلیل دوم به خاطر تداخلهارمونیکها در فاصلهٔ چهارم است که صدایناخوشایندی درارکستر ایجاد می‌کند.[۲۲]

تغییر وضعیت

[ویرایش]
آکورددو ماژور با «وضعیت باز»بشنوید
آکورد دو ماژور با «وضعیت بسته»بشنوید

آکورد را می‌توان بدون آنکه معکوس شود، تغییر وضعیت داد. در این تغییر، «نقش آکورد» و «عددگذاری» (شیفراژ) تغییر نمی‌کند ولیفواصل ساده بهفواصل ترکیبی تبدیل می‌شوند.[۲۳]

  • تغییر وضعیت برایرنگ‌آمیزی صوتی، تغییرات ریتمیک و ایجاد ملودی‌های زیباتر در هارمونی انجام می‌گیرد.
  • در تغییر وضعیت، بخش‌ها نباید به صورت موازی و مشابه یکدیگر به بالا یا پایین حرکت کنند و استفادهٔ بی‌دلیل از تغییر وضعیت موجب اختلال در روندِ بافتِ هارمونی می‌گردد.
  • در لحظاتی می‌توان بعضی از نت‌های آکورد را حذف کرد.
  • در این شیوه، نت پایه در باس تغییر نمی‌کند تا هنگامی که آکورد تغییر کند.
  • تغییر وضعیت می‌تواند در یک بخش، دو بخش یا در هر سه بخشِ هارمونی به کار گرفته شود.[۲۴]

آکوردها در دو وضعیت باز و بسته قرار می‌گیرند. وضعیت باز در آکورد تأثیر کم‌تری دارد و در وضعیت بسته بهتر است سه بخش بالایی نزدیک به هم و بخش باس فاصله‌ای آزاد و بیشتر از فاصلهٔ چهارم با بخش‌های بالا داشته باشد.[۲۵]

تغییر وضعیت آکورد
تغییر وضعیت آکورد
پرونده صوتی تغییر وضعیت

چهارصدایی

[ویرایش]

آکوردهایچهارصدایی از قرار گرفتن فواصلسوم،پنجم وهقتم آکورد شکل می‌گیرد. این آکورد روی همهٔ درجات گام می‌تواند ساخته شود و با عدد (۷) در کنار هر درجه از گام شناخته می‌شود.[۲۶] در هارمونیزه کردنِ «چهارصدایی» احتیاج به تکرار یک نت مانندسه‌صدایی نیست و در صورت تکرارِ یکی از نت‌های آکورد، یکی دیگر از نت‌ها باید حذف گردد.[۲۷] آکوردهای «چهارصدایی» مانند «سه‌صدایی»معکوس می‌شوند و دارای یک نتِ پایه و سه معکوس هستند.[۲۸]آکورد هفت در چهار حالت وجود دارد که به «هفتم بزرگ»،[ت] «هفتم کوچک»،[ث] «هفتم کوچک و پنجم کاسته»،[ج] «هفتم بزرگ و پنجم‌افزوده»[چ] نامیده می‌شوند.[۲۹]

آکورد هفتم نمایان
آکورد هفتم نمایان

آکوردهای «چهارصدایی» به خاطر وجودِ فاصلهٔ هفتم،نامطبوع شناخته می‌شوند و باید توسط یک آکورد مطبوع «تهیه» و با آکورد مطبوعِ دیگری «حل» شود. معمول‌ترین آکورد هفت، روی درجهٔ پنجِ گام ماژور یا مینور قرار می‌گیرد و به آکوردهفت نمایان معروف است. این آکورد به‌طور طبیعی روی درجهٔ یک گام حل می‌شود.[۳۰][۳۱]

آکوردهای هفتم کوچک، محسوس، هفتم بزرگ و هفتم کوچک
آکوردهای هفتم کوچک، محسوس، هفتم بزرگ و هفتم کوچک

کنسونانس و دیسونانس

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:مطبوعیت (موسیقی)
حل فواصل نامطبوع به مطبوع
کادانس کامل از نامطبوع به مطبوع

خوشایندی و ناخوشایندی فاصله‌ها در موسیقی بستگی به دوران تاریخی، فرهنگ ملل، عادت‌های شنیداری و نوع موسیقی دارد. به عنوان مثال فاصلهٔدوم افزوده که درموسیقی قرون وسطی تاقرن بیستم نامطبوع شناخته می‌شد، در موسیقیکشورهای عربی وایران فاصله‌ای کاملاً مطبوع است. وصل آکورها در دانش هارمونی تابع قواعدی بر اساس برداشت‌های تاریخی از «مطبوعیت» است که رعایت آن‌ها الزامی است و بدین صورت تعریف می‌شود:[۳۲]

  • کنسونانس[ح] فاصله‌ای درآکورد است که تأثیری قابل قبول و «مطبوع» بر شنونده دارد.
  • دیسونانس[خ] فاصله‌ای در آکورد است که نقطه مقابل کنسونانس قرار می‌گیرد و تأثیری تنش‌زا و «نامطبوع» دارد. دیسونانس‌ها فواصلی ناپایدارند و باید به یک صدای پایین‌تر یا بالاتر از خودحل شوند.

در هارمونی، کنار هم قرار گرفتن آکوردها هر کدام نقشِ متفاوتی دارند و جاذبه‌ای قوی در «هارمونیک‌ها» به وجود می‌آورند. آکوردها در ایده‌های کلیِ هارمونی است که می‌توانند مطبوع یا نامطبوع باشند. بر این اساس گاهی یک آکورد مطبوع هم ممکن است صدایی ناملایم و تنش‌زا داشته باشد. میزانِ استفاده از آکوردهای مطبوع و نامطبوع در هارمونی وجمله بندیِ موسیقی نقش مهمی دارد و نظر زیبایی‌شناسانهٔ یک آهنگساز است که میزانِ استفاده از آن را تعیین می‌کند. فاصلهٔ نامطبوع نتیجهٔ کاربرد آکوردهای مطبوع است که هویت و مفهوم پیدا می‌کند. به عنوان مثال یک آکورد ناآرام ممکن است در اطرافِ آکوردهای مطبوع ناخوشایند باشد، اما همین آکورد ناآرام اگر در مجموعه‌ای از آکوردهای پُر تنش‌تر از خود قرار گیرد، آکوردی خوش صدا است.[۳۳]

نام‌گذاری فاصله‌های مطبوع و نا مطبوع در اجرای همزمان
نام‌گذاری فاصله‌های مطبوع و نا مطبوع در اجرای همزمان

هارمونی کلاسیک

[ویرایش]
همچنین ببینید:هارمونی چهاربخشی

در هارمونیکلاسیک آکوردها از روی هم قرار گرفتنِ فاصله‌های سوم به وجود می‌آید.در حالت طبیعی، آکوردها به صورت موازی و روی درجاتِ گام به صورت افقی حرکت می‌کنند ولی در دانش هارمونی آکوردها به چهار بخش تقسیم می‌شوند و در نتیجه یکی از نت‌های آکورد «سه‌صدایی» باید تکرار شود، آکوردها طبق قوانینِ هارمونی و به صورت عمودی به هم وصل می‌شوند وبافت موسیقی شکل می‌گیرد.[۳۴]

وصل آکوردها

[ویرایش]

سه شیوهٔ وصل آکورد در هارمونی عبارتند از:

  1. وصل آکوردهای دارایدونت مشترک که باید در همان بخش تکرار شوند.
  2. وصل آکوردهای داراییک نت مشترک که باید در همان بخش تکرار شوند.
  3. وصل آکوردهایبدون نت مشترک که باید بخش باس نسبت به سه بخش بالایی به صورت مخالف به بالا یا پایین حرکت کنند.[۳۵]
  • نت‌های دیگرِ آکوردِ اول باید به نزدیکترین نتِ آکوردِ بعدی وصل شوند.[د]
سه شیوهٔ وصل آکورد در هارمونی
سه شیوهٔ وصل آکورد در هارمونی

در این قانون هر نوع پرش بیش از فاصله سوم در بخش‌ها ممنوع است. بخش باس تا فاصلهٔ پنجم می‌تواند پرش داشته باشد و پرش اکتاو در همهٔ بخش‌ها مجاز است. همچنین تکرار نت هفتم (محسوس)، عبور بخش‌ها از یکدیگر، فاصلهٔ بیش از یکاکتاو در بخش‌ها به جز بخشباس، حذف نت سومِ آکورد، حرکت موازی بین بخش‌ها به فاصله‌های پنجم و اکتاو، خطا است. شروع و پایانِ هارمونی می‌بایست رویدرجهٔ یک و بهحالت پایگی باشد.[۳۷]

شیوه وصل آکوردها در دانش هارمونی، در خط بالا آکوردها به صورت موازی و افقی حرکت می‌کنند و در دو خط پایینی آکوردها در همان درجات طبق قواعد هارمونی به هم وصل شده‌اند

نت‌های زینت

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:نت‌های زینت

«نت‌های زینت»، «نت‌های بیگانه با آکورد» یا «نت‌های غیر هارمونیک»، عناوینی هستند که به صداهای غریبه با آکورد گفته می‌شود. «نت‌های بیگانه با آکورد» در کنار آکوردهای با فاصلهٔ سوم قرار می‌گیرد و در ظاهر، ساختمانِ اثر را تغییر می‌دهند.[۳۸]

این گونه نت‌ها انواع مختلفی دارند که بدین شرح است: نت عجله،[ذ] بُرودری،[ر] گذر،[ز] آپاژیاتور،[ژ] تأخیر،[س] گریز،[ش] کامبیاتا[ص] و پدال.[ض]

نت‌های زینت برای بیانِ زیباتر و روان‌تر ملودی و جلوگیری از پرش‌های ناشی از تغییر وضعیتِ آکورد است.[۳۹] نت‌های زینت از آنجا که در حرکتی آزاد، ملودی را همراهی می‌کنند و بیگانه با آکورد هستند، نامطبوع شناخته می‌شوند و باید تهیه وحل شوند. کاربردِ نت‌های زینت در هارمونی دارای قواعدی است که باید رعایت شود و چون به مجموعهٔ یک آکوردسه‌صدایی وابسته است، عدم رعایتِ این قوانین آکورد را به آکوردهایچهارصدایی مانندآکورد هفت تبدیل می‌کند و درجهٔ آکورد را تغییر می‌دهد.[۴۰]

مدولاسیون

[ویرایش]
همچنین ببینید:پرده‌گردانی

«مدگردی» یا «مدولاسیون»[ط] به معنی عبور و گذر از یکتنالیته، به وسیلهٔ وصلِ منطقیِ آکوردها به تنالیته‌ای دیگر است.[۴۱] در تاریخ موسیقی، مدولاسیون با تثبیت گام‌هایماژور و مینور مورد استفاده قرار گرفت. این امر به منظور جلوگیری از یکنواختی در تنالیته بود و سعی می‌کردند از تونالیته اصلی دور شوند و پس از مدتی مجدداً به تنالیتهٔ اصلی بازگردند. این روش از همان ابتدا در تمامیفرمهای موسیقی مانند:انوانسیونهای دوصدایی تاپرلودها،سمفونیها،کنسرتوها و غیره، رواج یافت.[۴۲]

با وجودِ شیوه‌های گوناگونی که در تغییر تنالیته وجود دارد، سه نوع روش اصلی برای مدولاسیون وجود دارد که بدین شرح است:۱) مدولاسیون دیاتونیک،۲) مدولاسیون کروماتیک،۳) مدولاسیون آنارمونیک (مترادف).[ظ][۴۳]

  1. مدولاسیون دیاتونیک از راه آکوردهای واسطه یامشترک بین دو گام،گام نسبی وگام نزدیک صورت می‌پذیرد و به همین ترتیب می‌توان به گام‌های خیلی دور مدولاسیون کرد. یکی از روش‌های «مدولاسیون دیاتونیک» برایگام‌های بالا رونده، استفاده از درجهٔ پنجمِ گام به عنوان آکورد واسطه (با یکدیز اختلاف)، برای «گام‌های پایین رونده»، استفاده از درجهٔ چهارم گام (با یکبمل اختلاف) است. در ادامه، با یک «کادانس کامل»، تنالیتهٔ جدید تثبیت می‌شود.[۴۴]
  2. مدولاسیون کروماتیک و حرکت کروماتیک، به مدهای کلیسایی بر می‌گردد که با تغییراتنیم‌پردهای به بالا یا پایین، باعث تغییرات در هارمونی شد. این تغییرات که ازعلامت عرضی استفاده می‌کردند، نتِ «آلتره»[ع] نام گرفت و این تغییرات، درجهٔ گام را تغییر نمی‌داد (مانند گام مینور هارمونیک). با استفاده از آلتراسیون، آکوردهایی ایجاد شد به نامآکورد آلتره یا «آکورد تغییریافته» که باعث تنوع و غنای هارمونی گردید.[۴۵] آکورد آلتره درجهٔ گام را تغییر نمی‌دهد و فقط برای تقویت آکورد برای وصل به آکورد بعدی است.[۴۶] در مدولاسیون کروماتیک همان راه‌های مدولاسیون دیاتونیک وجود دارد با این تفاوت که آکوردهای واسطه، آکوردهایی تغییریافته و آلتره هستند.[۴۷]
  3. مدولاسیون آنارمونیک و اصطلاح آنارمونیک (یامترادف) زمانی استفاده می‌شود که دو نُت، دو آکورد یا دو گام، نام‌های مختلفی دارند اما دارای یک صدای واحد باشند، ماننددو دیز و «ر بمل.[غ][۴۹] در مدولاسیون آنارمونیک، پیوندِ آکورد واسطه به روشِ آنارمونیک تغییر کرده ونقشی متفاوت در گام جدید پیدا می‌کند.[۵۰]

کادانس

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:کادانس

کادانس الگویی است از ترکیبِ آکوردها، ملودی و ریتم که از نظر هارمونی، حرکتی است به سوی پایانِ قطعه، توقفِ موقت، احساسِ تنفس در یک جملهٔ موسیقایی یا حرکتی برای مدولاسیون و تثبیت گام جدید است. قدرت و تأثیرِ کادانس، از تسلسل و ترکیب هارمونیکِ آکوردهای مطبوع و نامطبوع، الگوهای ریتمیک و ملودیک به وجود می‌آید.[۵۱] کادانس‌ها به مفهوم هارمونیک عبارتند از:

  1. کادانس کامل[ف]، از وصل آکورد درجهٔ پنج (V) به یک (I) ساخته می‌شود و بر دو نوع است: نوع اول فقط نت پایهٔ آکورد در بخش باس استفاده می‌شود و نت‌های سوم یا پنجمِ آکورد در بخش بالا یاسوپرانو قرار می‌گیرد. در نوع دوم، نت پایه هم‌زمان در بخش باس و سوپرانو قرار می‌گیرد که به آن «کادانس کامل درست» می‌گویند.[۵۲]

  \new PianoStaff <<
  \new Staff <<
  \new Voice \relative c'' {
  \stemUp \clef treble \key c \major \time 4/4
  b1 c
  }
  \new Voice \relative c'' {
  \stemDown
  g1 g
  }
  >>
  \new Staff <<
  \new Voice \relative c' {
  \stemUp \clef bass \key c \major \time 4/4
  d1 e
  }
  \new Voice \relative c' {
  \stemDown
  g1 c, \bar "||"
  }
  >>
  >>
  1. کادانس نیمه‌تمام[ق]، هنگامی رخ می‌دهد که قطعهٔ موسیقی روی درجهٔ پنجِ (V) گام می‌ایستد و دارای تأثیر و حالت انتظار برای نیم‌جملهٔ بعدیِ موسیقی است. این کادانس از نظر ملودیک نیز ممکن است روی نتمحسوس توقف کند و به نتتونیک حل نشود. معنی و مفهوم «کادانس نیمه‌تمام» این است که قطعه به پایان نرسیده و باید منتظر نیم‌جملهٔ انتهایی یاموومان بعدی موسیقی باشید.[۵۳]

  \new PianoStaff <<
  \new Staff <<
  \new Voice \relative c'' {
  \stemUp \clef treble \key c \major \time 4/4
  c1 b
  }
  \new Voice \relative c'' {
  \stemDown
  g1 g
  }
  >>
  \new Staff <<
  \new Voice \relative c' {
  \stemUp \clef bass \key c \major \time 4/4
  e1 d
  }
  \new Voice \relative c {
  \stemDown
  c1 g' \bar "||"
  }
  >>
  >>
  1. کادانس فریب‌دهنده[ک]، در شرایطی که قطعهٔ موسیقی به سوی یک «کادانس کامل» حرکت می‌کند، به جای آکورد درجهٔ یک (I) در پایان، به آکورد فرعی دیگری تغییر مسیر می‌دهد و این امر به منظور ایجادِ انتظار و هیجانی بیشتر برای تدارک یک کادانسِ گسترده‌تر در پایان قطعه است. متداولترین نوع این کادانس، وصل آکورد درجهٔ پنج (V) به شش (VI) است.[۵۴]

  \new PianoStaff <<
  \new Staff <<
  \new Voice \relative c'' {
  \stemUp \clef treble \key c \major \time 4/4
  b1 c
  }
  \new Voice \relative c'' {
  \stemDown
  g1 e
  }
  >>
  \new Staff <<
  \new Voice \relative c' {
  \stemUp \clef bass \key c \major \time 4/4
  d1 c
  }
  \new Voice \relative c' {
  \stemDown
  g1 a \bar "||"
  }
  >>
  >>
  1. کادانس پلاگال[گ]، از وصل آکورد درجهٔ چهار (IV) به یک (I) حاصل می‌شود و در دو نوع مختلف کاربرد دارد. نخست، پس از «کادانس کامل» استفاده می‌شود تا حاشیه‌ای طولانی‌تر برای پایان موسیقی داشته باشد.[۵۵] نوع دوم که در آوازهای کلیسایی مرسوم است، کاربرد آن در تکرارِ جمله‌های آوازی است و هنگامی که شعر تغییر می‌کند، بر روی کلمهٔ آمین قرار می‌گیرد. کادانس پلاگال به کادانس آمین نیز معروف است.[۵۶]

  \new PianoStaff <<
  \new Staff <<
  \new Voice \relative c'' {
  \stemUp \clef treble \key c \major \time 4/4
  c1 c
  }
  \new Voice \relative c'' {
  \stemDown
  a1 g
  }
  >>
  \new Staff <<
  \new Voice \relative c' {
  \stemUp \clef bass \key c \major \time 4/4
  c1 e
  }
  \new Voice \relative c {
  \stemDown
  f1 c' \bar "||"
  }
  >>
  >>

هارمونی کروماتیک

[ویرایش]
مثال از کاربرد و تضاد بین هارمونی کروماتیک (پنج میزان اول) و هارمونی دیاتونیک (چهار میزان آخر) از «کنسرتو پیانو شماره ۴» اثر:بتهوون

هارمونیکروماتیک به معنی رنگ و رنگ‌آمیزی، با عبور ازفرم‌های موسیقی کلاسیک و گسترش آن، بهسبکی از موسیقی دردوره رومانتیک رسیدند که متعلق به خودشان بود.[۵۷] رومانتیک‌ها به بیان احساسات شدیدتر توجه کردند و به جذابیت‌هایی مانند: عشق، ایده‌های شخصی از یک موضوع، احساسات مالیخولیایی و شیطانی، الهام گرفتن از داستان، شعر و شخصیت‌های اسطوره‌ای در قالب موسیقی برنامه‌ای، توجه به طبیعت، احساسات ناسیونالیستی، توجه به هویت و فرهنگ دیگر ملیت‌ها، و برای بیان آزادانهٔ این احساسات، به کشف و ترکیب رنگ‌های صوتی جدیدی دست یافتند.[۵۸]

استفاده از هارمونی کروماتیک برای رنگ آمیزی و تنوع در موسیقی است. در موسیقی این دوره، آکوردهای «دیسونانس» بسیار آزادتر از دورهٔ کلاسیک به کار گرفته می‌شدند، و با تأخیر در حل آکوردهای «نامطبوع» به آکوردهای «مطبوع»، حالت‌هائی پرکشش، تنش‌زا و رمزآلود ایجاد می‌کردند. در این دوره دو نوع سبک در کاربردِ هارمونی کروماتیک به وجود آمد که گروه اول سعی داشتند از کروماتیسم برای رنگ‌آمیزی و غنای صوتی آثار خود استفاده کنند و گروه دوم از کروماتیسم برای ایجاد موسیقی خشن و ناپایدار بهره می‌بردند.[۵۹]

در اواخر دورهٔ رومانتیک، ناپایداری در حفظتنالیته شدیدتر و «مرکزیت تنال» اهمیت کمتری یافت ولی قوانینِ وصل آکوردها در هارمونی همچنان به قوت خود باقی ماند. تنالیتهٔ «فونکسیونل» یا «نقش آکورد»، تنها وجه مشترکِ هارمونی کلاسیک و رومانتیک بود.[۶۰][۶۱]

تغییرات کروماتیکی ابتدا در حرکت ملودیک رخ می‌دهد. این تغییرات به دو نوع صورت می‌گیرد. اول نت‌های «تغییریافته» یا «آلتره» است که به عنواننت‌های زینت به کار می‌رود ونقش آکورد را تغییر نمی‌دهند، و دوم نت‌های تغییریافته‌ای هستند که ساختار و نقش آکورد را تغییر می‌دهند.[۶۲] در این مرحله انواع آکوردهای تغییر یافته، در قالب آکوردهایسه‌صدایی وچهار‌صدایی به بالا، برای ایجاد رنگ‌آمیزی‌های گوناگون و متنوع در تنالیته یا برای مدولاسیون به تنالیته‌های نزدیک یا خیلی دور ساخته می‌شود. مهم‌ترین آکوردهای مورد استفاده در هارمونی کروماتیک در مرحله اولآکوردهای آلتره وآکوردهای فرعی یادومینانت‌های فرعی هستند. در مراحل پیشرفته‌تر، کاربرد تمام آکوردهای تغییریافته به اضافهٔ آکوردهایی مانند «ششم افزوده» ،[ل] «ششم ناپولیتن»[م] و «سوم پیکاردی» ،[ن] به موسیقی تمام کروماتیک می‌انجامد.[۶۳]

  • مثال: کاربردِ هارمونی کروماتیک (چهار میزان اول) و هارمونی دیاتونیک (سه میزان آخر)، قطعهٔ: «خواب جادویی» از اپرایوالکوره اثر:ریشارد واگنر
حرکت کروماتیک و ملودیک از یک «سوژهٔ فوگ» در قطعهٔ «موسیقی برای ارکستر زهی، پرکاشن و چلستا» اثر: بلا بارتوک
حرکت کروماتیک و ملودیک از یک «سوژهٔ فوگ» در قطعهٔ «موسیقی برای ارکستر زهی، پرکاشن و چلستا» اثر:بلا بارتوک
بلا بارتوک

هارمونی قرن بیستم

[ویرایش]

پس از تثبیتِ هارمونی کلاسیک و رمانتیک، آهنگسازان تلاش کردند تا خود را از محدودهٔ بستهٔ یک تنالیته برهانند و با دوری هر چه بیشتر از مرکزیت تنالیته تا مرز بدون تنال پیش رفتند و پایه‌ریزیِموسیقی قرن بیستم شکل گرفت. موسیقی مدرن بسیار متفاوت‌تر از دوره‌های قبلی است و دارای سبک‌های گوناگونی است.[۶۴] از بارزترین مکتب‌های قرن بیستم می‌توان به موسیقیامپرسیونیسم،اکسپرسیونیسم،آتونال، پلی‌تونالیته،[و] وکوارتال اشاره کرد. هارمونی در مکاتبِ شناخته شدهٔ قرن بیستم، مانند هارمونی کلاسیک و رومانتیک دارای قواعدی است که باید آموخت و هر گونه آکورد یا ملودی که ناهنجار و بدصدا باشد، موسیقی مدرن محسوب نمی‌شود.[۶۵] موسیقی قرن بیستم، فاقدقواعد مشترک مانند دوره‌های پیشین است و آمیزه‌ای از دگرگونی‌های فراوان در سبک‌ها است و همراه با پیشرفتِ تکنولوژی و سبک‌های مختلفِ زندگی، به گسترشِ موسیقی در اجرا و آهنگسازی نیز افزوده شد.[۶۶]

امپرسیونیسم

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:امپرسیونیسم در موسیقی
بعد از ظهر یک دیو اثر:کلود دبوسی

امپرسیونیسم ابتدا در نقاشی قرن نوزدهم شکل گرفت و پس از مدت کوتاهی در سایر هنرها نیز جایگاه خود را پیدا کرد. اولین آهنگساز پیشرو در این سبک،کلود دبوسی آهنگساز فرانسوی بود که هارمونی‌های کلاسیک، رمانتیک و همهٔ قوانین رایجِ هارمونی را نادیده گرفت و به سمت ایده‌های به شدت شخصیِ جدید از وصل آکوردها و گام‌های قدیمی و شرقی حرکت کرد.[۶۷] در موسیقی امپرسیونیستی استفاده از حرکتِ موازی آکوردها، گام‌های غیرمعمول و کلیسایی، دوری از کروماتیسم پیچیدهٔ دورهٔ رومانتیک، بکارگیری آکوردهای دیسونانس پی‌درپی بدون حل، حرکت گسترش یافتهٔتم‌ها بدون تکرار و در مسیرِ ناروشن و مبهم، استفاده از آکوردهایی با فواصل چهارم و پنجم به جایِ سوم، از ویژگی‌های آن است. در این سبک با وجودِ دگرگونی‌های زیاد و با وجودِ فشار در کاهشِ مرکز تنال، موسیقی همچنان دارای تنالیته است.[۶۸]

اکسپرسیونیسم

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:موسیقی اکسپرسیونیستی
قسمتی از پردهٔ سومِ اپرای وتزک اثر: آلبان برگ

مکتب اکسپرسیونیسم در مقابل امپرسیونیسم که احساسات بیرونی را ترسیم می‌کرد، با الهام از نقاشی‌های این سبک به احساسات درونی و ذهنی روی آورد و تحت تأثیر نقاشی‌های آن دوران، ترسیم موضوعاتی چون: وحشی‌گری، زشتی، ویرانگری، مخالفت با زیبایی ظاهری و ناهنجاری‌های ذهنی را بازگو می‌کردند.در این سبک، از قوانین هارمونی پیروی نمی‌کنند و استفاده از اصوات غیرمعمول (سازی و انسانی)، دیسونانس‌های شدید، ریتم‌های ناموزون، تعویض‌های سریعِ تنالیته و عدم درکِ شنونده از تنالیتهٔ اصلی، فضاسازی غیرمعمول در ارکستر، از ویژگی‌های این سبک است.[۶۹][۷۰] از آهنگسازان این سبک می‌توان به آثار اولیهٔآرنولد شوئنبرگ (پیرو لونر)[ه] وآلبان برگ (اپرای وتزک)[ی] اشاره کرد.[۷۱]

پلی‌تونالیته

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:پلی‌تونالیته
پتروشکا اثر: ایگور استراوینسکی، خط بالا در دو ماژور و خط پایین در فادیز ماژور هم‌زمان اجرا می‌شود.

وقتی دو یا چند تونالیته به‌طور هم‌زمان ترکیب و شنیده شوند، آن را «پلی‌تونالیته» یا «بی‌تونالیته»[اا] می‌نامند.[۷۲] این شیوه در کارهایایگور استراوینسکی و تا اندازه‌ای در روش‌هایبلا بارتوک بر رویِ ریتم و تونالیته تجلی یافته‌است. در این شیوه تاکیدهای نامنظمِ ریتم، و الگوهای متفاوت در ریتم و هارمونی است که پیش‌بینیِ موقعیتِ بعد از آن را توسط شنونده دشوار می‌کند و حرکتی دیوانه‌وار به موسیقی می‌دهد. کاربردِ همزمانِ دو تونالیته، احساسی مبهم برای تشخیص «مرکز تونال» به وجود می‌آورد.[۷۳] در شیوهٔ «چند تونالیته»، کوشش برای ایجاد سازمان نوین تونال است و به مفهوم سنتی آن به کار گرفته می‌شود و هم‌زمان یا با اختلافِ اندکِ زمانی اجرا می‌شود.[۷۴] در موسیقی پلی‌تونال حرکتِ عمودی، قدرتِ کشش و بافت در داخلِ یک ساختمانِ هارمونیک، اهمیت بیشتری دارد و اگر ترکیب و سطوحِ بافتِ تونال غیراصولی باشد، نتیجه یک هارمونیِ اتفاقی و غیرمعمول خواهد بود. در این سیستم خطوطِ ملودیک باید در داخلِ یک ساختمانِ مستقلِ آکوردی و در محدودهٔ ثابتِ گامِ خود با فاصلهٔ کافی و بدون نزدیک شدن به بخشِ دیگر حرکت کرده تا هویت خود را حفظ کنند. در این روش مدولاسیون با تغییرات کروماتیکی، باعث تیرگی بافت شده و منجر به تشکیلپلی‌کوردهای گوناگون می‌شود.[۷۵]

کوارتال

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:هارمونی کوارتال و کوینتال

هنگامی که آکوردهای تشکیل دهنده بر اساسِ فاصلهٔ چهارم به وجود آیند، آن را «هارمونی کوارتال» می‌نامند.[۷۶] درقرون وسطی از فواصل چهارم در آوازها استفاده می‌شد اما با پیدایش هارمونی، به مرور به فراموشی سپرده شد و مجدداً در قرن بیستم مورد ارزیابی قرار گرفت و توسعه یافت.[۷۷] آکوردهای ساخته شده با فاصلهٔ چهارم ثبات و استحکامِ آکوردهای متشکل ار فواصل سوم را ندارند و باعث ابهام و سردرگمیِ تنالیته می‌شوند.[۷۸] در هارمونی کوارتال فواصل چهارم و معکوسِ آن فواصل پنجم، فواصل اولیه هستند و فاصله‌های دوم و معکوس آن هفتم، فاصله‌های ثانویه محسوب می‌شوند. دراین سیستم بیشتر فواصل باید از چهارم‌ها تشکیل شود، در غیر این صورت به «هارمونی سوم‌ها» شبیه یا تبدیل خواهد شد.[۷۹] آکوردهای چهارم مانند آکوردهایافزوده وکاسته، بی‌ثبات و مبهم هستند و به خاطر عدمِ وجودِ نتِ پایه، تشخیص و تثبیتِ تنالیته در صدایی است که حرکت ملودیک و فعال دارد.[۸۰] در هارمونی موسیقی کلاسیک صدایپنجم درست در بخش باس، مطبوع کامل به‌شمار می‌آمد، در حالی که معکوس آن فاصلهٔچهارم درست، نامطبوع شناخته می‌شد. دلیل آن شاید در تسلسلِصداهای هارمونیک باشد که فاصلهٔ چهارم در آن وجود ندارد. آکوردهای کوارتال دارای صدایی کم‌حجم و خالی هستند، از این رو در مواردی و با روشی دیگر، با ترکیبی از آکوردهای «سه‌صدایی» به عنوان تزیین، و با بهره‌برداری از نت‌های «دیاتونیک» و «آلتره» سعی در غنی‌تر کردن و حجیم شدنِ اثر دارند.[۸۱][۸۲]

هارمونی کوارتال در آغاز قرن بیستم توسط آهنگسازانی چونبلا بارتوک،آرنولد شونبرگ،کلود دبوسی،اریک ساتی والکساندر اسکریابین توسعه یافت و به عنوان یک نظام هارمونیک درآمد.[۸۳][۸۴]

هارمونی کوارتال، «میکروکاسموس» اثر:بلا بارتوک
«کلیسای غرق شده» اثر: کلود دبوسی. این قطعه شرح کلی غرق شدنِ یک (داستان/افسانه) از یک کلیسا را با پیانو توصیف می‌کند. در این قطعه که حالتی تیره و امپرسیونیستی دارد، توصیف آن را با حرکت موازی آکوردها، گام تمام‌پرده‌ای و هارمونی کوارتال بیان می‌کند. دبوسی در این قطعه از حرکت موازی آکوردها صدایی شبیه «ارگانوم قرون‌وسطایی» را بیان می‌کند و با دوری از هارمونی «فونکسیونل» و کلیشه‌های رایج، اثری به شدت شخصی و غیرقابل تقلید به وجود می‌آورد.[۸۵]بشنوید

آتونال

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:آتونالیته

آتونالیته به معنی بدون تنالیته است. در اواخر قرن نوزدهم و پس از کروماتیسم شدید در دوره رومانتیک، تغییر پی‌درپی تنالیته و چند تونالیتگی، منجر به تحولی نو در استفاده از هارمونی و آکوردها بدونِ در نظر گرفتنِ تنالیته شد و پایه‌گذاری مکتبدودکافونیک توسط «آرنولد شوئنبرگ» شکل گرفت.[۸۶] در موسیقی آتونال رابطهٔ صداها جدا ازگام دیاتونیک تعریف می‌شود و ترکیبی از آکوردها و فواصل ویژه‌ای است که با فضای فشرده و کروماتیک، حرکت‌های ملودیکِ مشخصی به وجود می‌آید. موسیقی آتونال به‌طور کلی «موسیقی افقی»[اب] است ولی ساختار عمودی نیز با مهارت در نظر گرفته می‌شود. فرمِ قطعهٔ آتونال با تکرار وواریاسیون است که تداوم دارد، همچنین دارای میزان‌های بی‌قاعده و پیچیده، فاقد ریتم منظم، الگوهای ریتمیک و آکوردهای پایگی هستند. بافت اصلی موسیقی آتونال بر مبنای ساختار ملودیک و ریتمیکِموتیف اولیه استوار است و بر این اساسبسط و گسترش می‌یابد.[۸۷] در این سیستم به علت فقدان تنالیته، شوئنبرگ را بر آن داشت که ساختار نوینی تحت عنوان «ردیف دوازده تنی» ارائه کند. این شیوه به دو شکل می‌تواند استفاده شود:[۸۸]

  1. خطوط ملودیک و آکوردها به‌طور آزاد و مستقل حرکت کرده و از دوازده نتِ موجود در گامِ کروماتیک استفاده کند.
  2. به‌طور دقیق تابع قواعدِ دوازده صدایی «سِریِل»[اپ] باشد.

سریل

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:سریالیسم
دوازده تن کروماتیک به دو شیوه در قطعه «واریاسیون برای ارکستر» اثر:آرنولد شونبرگ

«سِریِل» تکنیکی از تنظیم «دوازده تن کروماتیک» در یک «سِری»[ات] یا «ردیف» است. در این ردیف، همهٔ تُن‌ها دارای ارزش یکسانی هستند و تکرار نمی‌شوند تا هیچ مرکزِ صوتی یا تنالیته قابل تشخیص نباشد. در قوانین سریالیسم، ردیفِ ابتدایی با نظم و ترتیب خاصی انتخاب شده و تکرار می‌گردد و این نظم همواره حفظ می‌گردد و به هیچ عنوان تغییر نمی‌کند (برخی آهنگسازان مواردی را برای رهایی از این قواعد به کار برده‌اند). تکرارها در ردیف، باعث یکنواختی نمی‌گردند و به سختی شنیده می‌شوند ولی در عمل، باعثِ وحدتِ قطعه و تأثیری مانندِ یک گامِ سنتی را دارد.[۸۹] پیروان این مکتب از چند روش برای بسط و گسترش «ردیف پایه‌ای» که ساخته بودند استفاده می‌کردند و عبارتند از: وارونه‌کردنِ فواصل، واژگون و قهقرایی، وارونه و قهقرایی. با تکرار و گسترشِ این ردیف پایه‌ای به صورت‌های گوناگون، سِری‌های جدیدی برای ادامهٔ قطعه به وجود می‌آید.[۹۰] در سبک سریل، گاهی می‌توان از محدودهٔ آتونال خارج شد و به ترکیبی از موسیقی تنال و آتونال دست یافت و برای یک سِری یا ردیف اصلی و ملودیک، بافت هارمونیک ایجاد کرد.[۹۱] موسیقی سریل در مجموع همیشهپولیفونیک بوده و درک و دریافتِ این نوع موسیقی به خاطرِ پیچیدگی آن، دشوار است.آنتون وبرن وآلبان برگ از دیگر پیشروانِ این سبک هستند.[۹۲]

در ادامه، آهنگسازان راه‌های دیگری برای تکاملِ این سبک در پیش گرفتند و با بهره‌گیری از عناصری چون ریتم، رنگ آمیزی،سازبندی و عواملی دیگر، به شیوه جدیدتری تحت عنوان «سریالیسم همه‌جانبه» رسیدند. از ادامه‌دهندگان این روش می‌توان بهپیر بولز اشاره کرد.سریالیسم همه‌جانبه، امکان کنترلپارامتری کامل وریاضی وار در موسیقی را فراهم ساخت و زمینه‌سازِ استفاده از این تکنیک برایموسیقی الکترونیک وکامپیوتری شد.[۹۳]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

یادداشت

[ویرایش]
  1. Harmonika Stoicheia
  2. آزمایش صوت‌شناسی نشان می‌دهد صدایپنجم درست، نزدیکترین «صدای فرعی» به نتپایه است.[۱۸]
  3. Chiffrage
  4. Major seventh
  5. Minor seventh
  6. Minor seventh and diminished fifth
  7. Major seventh and augment fifth
  8. Consonance
  9. Dissonance
  10. آنتوان بروکنر این روش را «قانون کوتاه‌ترین راه» وآرنولد شوئنبرگ آن را با الهام از هندسه «قانون حمار» نامیده‌است.[۳۶]
  11. Anticipation
  12. Neighbor tone
  13. Passing tone
  14. Appoggiatura
  15. Suspension
  16. Escape tone
  17. cambiata
  18. Pedal point
  19. Modulation
  20. Enharmonic
  21. Altered
  22. مفهوم امروزی آنارمونیک، بعد از زمانی است که فواصل موسیقی غرب دارایاعتدال مساوی شد.[۴۸]
  23. Perfect Cadence
  24. Half Cadence
  25. Deceptive Cadence
  26. Plagal Cadence
  27. augmented sixth chord
  28. Neapolita Sixte Chord
  29. Picardy third
  30. polytonality
  31. Pierrot Lunaire
  32. Wozzeck
  33. Bitonality
  34. Linear Music
  35. Serial Harmony
  36. Reihe

پانویس

[ویرایش]
  1. منصوری،هارمونی تحلیلی،۱۳.
  2. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۱۵.
  3. شهمیری،صداشناسی موسیقی،۱۴۱.
  4. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۱۵.
  5. منصوری،هارمونی تحلیلی،۱۳–۱۴.
  6. اشتور،آموزش هماهنگی،۳.
  7. Aristoxenus (1902).Harmonika Stoicheia (The Harmonics of Aristoxenus). Translated by Macran, Henry Stewart. Georg Olms Verlag.ISBN 3-487-40510-5.OCLC 123175755.
  8. ۸٫۰۸٫۱Whittall, Arnold (2002). "Harmony". In Latham, Alison (ed.).The Oxford Companion to Music.
  9. Stone, Ruth (1998).Garland Encyclopedia of World Music vol. I Africa. New York and London: garland.ISBN 0-8240-6035-0.
  10. منصوری،هارمونی تحلیلی،۱۳.
  11. ل-وینک،چگونه خوب بشنویم،۹۰.
  12. ل-وینک،چگونه خوب بشنویم،۲۲۰.
  13. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۲۳.
  14. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۵۷.
  15. ل-وینک،چگونه خوب بشنویم،۹۱–۹۲.
  16. اشتور،آموزش هماهنگی،۳–۴.
  17. منصوری،هارمونی تحلیلی،۲۰–۲۱.
  18. منصوری،هارمونی تحلیلی،۳۶.
  19. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۶۰.
  20. اشتور،آموزش هماهنگی،۲۶.
  21. منصوری،هارمونی تحلیلی،۲۰–۲۱.
  22. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۱۵۴.
  23. منصوری،هارمونی تحلیلی،۲۵.
  24. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۱۳۷–۱۳۸.
  25. شونبرگ،قواعد علمی هارمونی،۱۷.
  26. اشتور،آموزش هماهنگی،۴۰.
  27. منصوری،هارمونی تحلیلی،۶۸.
  28. منصوری،هارمونی تحلیلی،۷۴.
  29. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۳۰۶.
  30. اشتور،آموزش هماهنگی،۴۱–۴۲.
  31. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۳۰۵–۳۰۶.
  32. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۳۲.
  33. پرسیکتی،هارمونی قرن بیستم،۲۴۶–۲۴۷.
  34. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۱۰۱–۱۰۲.
  35. منصوری،هارمونی تحلیلی،۳۲.
  36. منصوری،هارمونی تحلیلی،۳۱.
  37. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۱۰۹–۱۱۰.
  38. اشتور،آموزش هماهنگی،۸۹.
  39. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۲۰۲.
  40. منصوری،هارمونی تحلیلی،۱۸۹–۱۹۰.
  41. اشتور،آموزش هماهنگی،۱۱۶.
  42. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۳۷۷.
  43. اشتور،آموزش هماهنگی،۱۱۶.
  44. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۳۸۰–۳۸۷.
  45. شونبرگ،قواعد علمی هارمونی،۱۲۱.
  46. منصوری،هارمونی تحلیلی،۱۴۳.
  47. منصوری،هارمونی تحلیلی،۱۴۷.
  48. منصوری،هارمونی تحلیلی،۳۱.
  49. منصوری،هارمونی تحلیلی،۱۵۹.
  50. منصوری،هارمونی تحلیلی،۶۲۷.
  51. پرسیکتی،هارمونی قرن بیستم،۲۶۱–۲۶۲.
  52. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۱۳۱.
  53. منصوری،هارمونی تحلیلی،۹۹.
  54. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۱۹۰–۱۹۱.
  55. منصوری،هارمونی تحلیلی،۱۰۰.
  56. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۱۳۲.
  57. ل-وینک،چگونه خوب بشنویم،۴۵۶.
  58. ل-وینک،چگونه خوب بشنویم،۴۳۲-۴۳۳-۴۳۴.
  59. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۴۵۴.
  60. ل-وینک،چگونه خوب بشنویم،۴۵۷.
  61. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۸۲۱–۸۲۳.
  62. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۴۵۶.
  63. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۴۶۸.
  64. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۸۲۱–۸۲۲.
  65. پرسیکتی،هارمونی قرن بیستم،۱۲.
  66. ل-وینک،چگونه خوب بشنویم،۴۵۶.
  67. ل-وینک،چگونه خوب بشنویم،۴۶۲.
  68. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۸۲۳–۸۲۴.
  69. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۸۹۶.
  70. ل-وینک،چگونه خوب بشنویم،۴۷۲.
  71. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۸۵۲.
  72. پرسیکتی،هارمونی قرن بیستم،۳۲۶.
  73. ل-وینک،چگونه خوب بشنویم،۴۶۲.
  74. ل-وینک،چگونه خوب بشنویم،۲۴۲.
  75. پرسیکتی،هارمونی قرن بیستم،۳۲۷–۳۲۸–۳۲۹.
  76. پرسیکتی،هارمونی قرن بیستم،۱۲۱–۱۲۲.
  77. منصوری،هارمونی تحلیلی،۲۵۷.
  78. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۸۲۳–۸۲۴.
  79. پرسیکتی،هارمونی قرن بیستم،۱۲۲–۱۲۳.
  80. پرسیکتی،هارمونی قرن بیستم،۱۲۲.
  81. پرسیکتی،هارمونی قرن بیستم،۱۲۱.
  82. منصوری،هارمونی تحلیلی،۲۶۰–۲۶۱.
  83. منصوری،هارمونی تحلیلی،۲۵۷–۲۵۸.
  84. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۸۷۵.
  85. ل-وینک،چگونه خوب بشنویم،۴۶۳–۴۶۴.
  86. ل-وینک،چگونه خوب بشنویم،۲۳۷.
  87. پرسیکتی،هارمونی قرن بیستم،۳۳۴–۳۳۵.
  88. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۹۰۹–۹۱۰.
  89. ل-وینک،چگونه خوب بشنویم،۲۳۷–۲۳۸.
  90. پرسیکتی،هارمونی قرن بیستم،۳۴۰.
  91. پرسیکتی،هارمونی قرن بیستم،۳۳۶.
  92. روشن‌روان،هارمونی جامع کاربردی،۹۱۱.
  93. گفتگوی هارمونیک،سریالیسم همه‌جانبه.

منابع

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]
درویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔهارمونی موجود است.
فیلسوفان
تئودور آدورنو • لئون باتیستا آلبرتی • توماس آکویناس • هانس اورس فون بالتازار • الکساندر گوتلیب باومگارتن • کلایو بل • برنارد بوسانکت • ادوارد بولوق • ر. ج. کالینگوود • آننده کومرسوامی • آرتور دانتو • جان دیویی • هوبرت درایفوس • کورت جان دوکاس • کلمنت گرینبرگ • تی‌یری ددوو • راجر فرای • نلسن گودمن • گئورگ هگل • مارتین هایدگر • دنی دیدرو • دیوید هیوم • ایمانوئل کانت • پل کله • پاول کله • گیورگ لوکاچ • سوزان لنگر • تئودور لیپس • گی‌یورگ لوکاچ • ژان فرانسوا لیوتار • جوزف مارگولیس • ژاک ماریتین • ژاک رانسیر • توماس مونرو • فریدریش نیچه • خوزه ارتگا یی گاست • دویت اچ پارکر • استفن پپر • دیوید پرال • ایور آرمسترانگ ریچاردز • جرج سانتایانا • فریدریش شیلر • آین رند • آرتور شوپنهاور • راجر اسکروتن • رابیندرانات تاگور • جورجو وازاری • یوهان یواخیم وینکلمان • اروینگ سینگر • ریچار وولهایم • غیره…
نظریه‌ها
مفاهیم
جستارهای وابسته
موسیقی
تاریخ موسیقی
موسیقی هنری
موسیقی عامه
  • نمایش‌ها
  • گروه‌ها
آموزش و مطالعه
تولید
مستقل
 
فهرست‌ها
موضوعات مرتبط
اصطلاحات مرتبط
جنبه‌ها
سوگیری
تغییرات
فرهنگ
گروه‌زدگی
دانش
متافیزیک
ارزش‌شناسی
نمونه‌ها
نگرش
ایدئولوژی سیاسی و اقتصادی
دین
مکاتبفلسفه
داده‌های کتابخانه‌ای: کتابخانه‌های ملیویرایش در ویکی‌داده
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=هارمونی&oldid=41235602»
رده‌ها:
رده‌های پنهان:

[8]ページ先頭

©2009-2025 Movatter.jp