Movatterモバイル変換


[0]ホーム

URL:


پرش به محتوا
ویکی‌پدیادانشنامهٔ آزاد
جستجو

نوآم چامسکی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
نوآم چامسکی
عکسی از نوام چامسکی
چامسکی در ۲۰۱۷
نام هنگام تولدآورام نوآم چامسکی
زادهٔ۷ دسامبر ۱۹۲۸ ‏(۹۶ سال)
فیلادلفیا،پنسیلوانیا، ایالات متحده
همسران
فرزندان۳، شاملآویوا چامسکی
والدینویلیام چامسکی
السی سیمونوفسکی
جوایز
پس‌زمینه‌های علمی
تحصیلاتدانشگاه پنسیلوانیا (بی‌ای،کارشناسی ارشد،پی‌اچ‌دی)
عنوان پایان‌نامهTransformational Analysis
سال دفاع۱۹۵۵
استاد راهنمازلیگ هریس[۱]
تأثیرات
 
کار علمی
زمینهٔ تخصصی/حوزه کاریزبان‌شناسی،فلسفه تحلیلی،علوم شناختی،نقد سیاسی
نهاد
دانشجویان دکترا
تأثیر
 
وبگاه
امضاء

آورام نوآم چامسکی[الف] (زادهٔ ۷ دسامبر ۱۹۲۸)زبان‌شناس، فیلسوف،دانشمند علوم شناختی، مورخ،[ب][پ] منتقد اجتماعی و فعال سیاسی آمریکایی است. او که گاه «پدر زبان‌شناسی مدرن» نامیده می‌شود، یکی از چهره‌های اصلی درفلسفه تحلیلی و یکی از بنیان‌گذاران حوزهٔ علوم شناختی است. او برندهٔ جایزهٔ استاد زبان‌شناسی دردانشگاه آریزونا و استاد بازنشسته درمؤسسه فناوری ماساچوست (MIT) است. او نویسندهبیش از ۱۵۰ کتاب در موضوعات مختلف مانند زبان‌شناسی، جنگ، سیاست و رسانه‌های جمعی است. از نظر ایدئولوژیک، او باآنارکو-سندیکالیسم وسوسیالیسم لیبرترین همسو می‌شود.

چامسکی که از مهاجران یهودی در فیلادلفیا متولد شد، علاقه اولیه خود را بهآنارشیسم از کتاب‌فروشی‌های جایگزین در شهر نیویورک پیدا کرد. او دردانشگاه پنسیلوانیا تحصیل کرد. چامسکی در دورانتحصیلات تکمیلی خود در انجمن یاران هاروارد، نظریهگرامر گشتاری را توسعه داد و به همین دلیل در سال ۱۹۵۵ دکترای خود را به دست آورد. در آن سال او تدریس درمؤسسه فناوری ماساچوست را آغاز کرد و در سال ۱۹۵۷ با اثر برجسته‌اش «ساختارهای نحوی» که نقش عمده‌ای در بازسازی مطالعه زبان داشت، به‌عنوان چهره‌ای مهم در زبان‌شناسی ظاهر شد. چامسکی از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۵۹ عضوبنیاد ملی علوم درمؤسسه مطالعات پیشرفته بود. او نظریهدستور جهانی، نظریهدستور زایشی،وراثت چامسکی وبرنامه کمینه‌گرا را پایه‌گذاری یا به‌طور مشترک خلق کرد. چامسکی همچنین نقشی اساسی در افولرفتارگرایی زبانی ایفا کرد و به ویژه از کاربی‌اف اسکینر انتقاد کرد.

چامسکی که مخالف صریح دخالت ایالات متحده درجنگ ویتنام بود، آن را اقدامی ازامپریالیسم آمریکا می‌دانست. او در سال ۱۹۶۷ به دلیل مقالهضد جنگ خود «مسئولیت روشنفکران» مورد توجه ملی قرار گرفت. او که باچپ نو مرتبط شد، چندین بار به دلیل فعالیت‌هایش دستگیر شد و در فهرست دشمنان رئیس‌جمهورریچارد نیکسون قرار گرفت. در حالی که در دهه‌های بعدی کار خود را در زبان‌شناسی گسترش داد، درنزاع‌های زبان‌شناختی نیز شرکت کرد. چامسکی با همکاری ادوارد اس. هرمان، بعداًمدل پروپاگاندای انتقاد رسانه‌ای را درتولید رضایت بیان کرد و برای افشای اشغال تیمور شرقی توسط اندونزی تلاش کرد. دفاع او ازآزادی بی قید و شرط بیان، از جملهانکار هولوکاست، جنجال قابل توجهی در ماجرای فوریسون در دهه ۱۹۸۰ ایجاد کرد. از زمان بازنشستگی از تدریس فعال درمؤسسه فناوری ماساچوست، او به فعالیت‌های سیاسی پر سر و صدای خود از جمله مخالفت باحملهٔ سال ۲۰۰۳ به عراق و حمایت ازجنبش اشغال ادامه داده‌است. چامسکی در سال ۲۰۱۷ تدریس دردانشگاه آریزونا را آغاز کرد.

چامسکی که یکی از پراستنادترین دانشمندان زنده است،[۲۰] بر طیف وسیعی از رشته‌های دانشگاهی تأثیر گذاشته‌است. او به‌طور گسترده‌ای به جرقهٔ انقلاب شناختی درعلوم انسانی و نیز به توسعهٔ چارچوبشناختی جدید برای مطالعه زبان و ذهن کمک کرده‌است. علاوه بر ادامه تحصیل، او همچنان ازمنتقدان اصلیسیاست خارجی ایالات متحده،نئولیبرالیسم وسرمایه‌داری دولتی معاصر،درگیری اسرائیل و فلسطین و رسانه‌های خبری اصلی است. چامسکی و اندیشه‌های او در جنبش‌هایضدسرمایه‌داری وضد امپریالیستی تأثیرگذار است.

زندگی

[ویرایش]

دوران کودکی: ۱۹۲۸–۱۹۴۵

[ویرایش]

اورام نوام چامسکی در ۷ دسامبر ۱۹۲۸ در محله ایست اوک لینفیلادلفیا،پنسیلوانیا به دنیا آمد.[۲۱] پدر و مادر او، زیو «ویلیام» چامسکی و السی سیمونوفسکی، مهاجران یهودی بودند.[۲۲]ویلیام در سال ۱۹۱۳ برای فرار از سربازی اجباری ازامپراتوری روسیه گریخته بود و قبل از حضور در دانشگاه دربیگارخانه بالتیمور و مدارس ابتدایی عبری کار می‌کرد.[۲۳]ویلیام پس از نقل مکان به فیلادلفیا، مدیر مدرسه مذهبیکنیسه مایکوه اسرائیل شد و به دانشکده کالج گراتز پیوست. او تأکید زیادی بر آموزش مردم داشت تا «در تفکر خود به خوبی یکپارچه، آزاد و مستقل باشند، نگران بهبود و ارتقای جهان باشند، و مشتاق مشارکت در معنادارتر کردن و ارزشمندتر کردن زندگی برای همه باشند»، مأموریتی که شکل داد. متعاقباً توسط پسرش پذیرفته شد.[۲۴] السی معلم و فعالی بود که دربلاروس متولد شده بود. آنها درکنیسه مایکوه، جایی که هر دو کار می‌کردند، ملاقات کردند.[۲۲]

نوام (متولد ۱۹۲۸) اولین فرزند چامسکی‌ها بود. برادر کوچکتر او، دیوید الی چامسکی (۱۹۳۴–۲۰۲۱)، پنج سال بعد به دنیا آمد و به عنوان متخصص قلب در فیلادلفیا کار کرد.[۲۵][۲۶][۲۷] برادران صمیمی بودند، دیوید آسان‌گیر بود در حالی که نوام می‌توانست بسیار رقابتی باشد.[۲۸] چامسکی و برادرش یهودی بزرگ شدند،عبری آموختند و به‌طور منظم در بحث تئوری‌های سیاسیصهیونیسم شرکت داشتند. این خانواده به ویژه تحت تأثیر نوشته‌هایچپ صهیونیستی احد حام قرار داشت.[۲۷] چامسکی در کودکی بایهودستیزی، به ویژه در جوامع ایرلندی و آلمانی فیلادلفیا مواجه شد.[۲۹]

چامسکی در مدرسه روزانه مستقل دیوییت اوک لین[۳۰] و دبیرستان مرکزی فیلادلفیا شرکت کرد، جایی که او از نظر آکادمیک عالی بود و به باشگاه‌ها و جوامع مختلف پیوست، اما با روش‌های آموزشی سلسله مراتبی و گروهی مدرسه مشکل داشت.[۳۱] او همچنین در دبیرستان عبری در کالج گراتز، جایی که پدرش تدریس می‌کرد، شرکت کرد.[۳۲]

چامسکی پدر و مادر خود را به عنوان «دموکرات‌های عادی روزولت» با سیاست‌هایچپ میانه توصیف کرده‌است، اما بستگانی که در اتحادیه بین‌المللی کارگران پوشاک بانوان دخیل بودند، او را در معرضسوسیالیسم وسیاست‌های چپ افراطی قرار دادند.[۳۳] او به‌طور قابل توجهی تحت تأثیر عمویش و چپگراهای یهودی بود که برای بحث در مورد مسائل جاری به غرفه روزنامه او در شهر نیویورک مراجعه می‌کردند.[۳۴] خود چامسکی هنگام ملاقات با عمویش در شهر اغلب از کتابفروشی‌های چپ و آنارشیست دیدن می‌کرد و با اشتیاق به خواندن ادبیات سیاسی می‌پرداخت.[۳۵] او اولین مقاله خود را در سن ۱۰ سالگی در مورد گسترشفاشیسم پس از سقوط بارسلونا (فوریه ۱۹۳۹) در طولجنگ داخلی اسپانیا نوشت[۳۶] و از سن ۱۲ یا ۱۳ سالگی با سیاست آنارشیستی و همچنین با «چپ ضد بلشویک» شناخته شد[۳۷][۳۲] او بعداً کشف خود از آنارشیسم را به عنوان «یک تصادف خوش شانس» توصیف کرد[۳۸] که او را به منتقداستالینیسم و سایر اشکالمارکسیسم–لنینیسم تبدیل کرد.[۳۹]

دانشگاه: ۱۹۴۵–۱۹۵۵

[ویرایش]

در سال ۱۹۴۵، در سن ۱۶ سالگی، چامسکی یک برنامه مطالعاتی عمومی را دردانشگاه پنسیلوانیا آغاز کرد، جایی که فلسفه، منطق و زبان‌ها را بررسی کرد و علاقه اولیه به یادگیریزبان عربی پیدا کرد.[۴۰] او که در خانه زندگی می‌کرد، هزینه تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی با تدریس زبان عبری تأمین کرد.[۴۱] او که از تجربیات خود در دانشگاه ناامید شده بود، به ترک تحصیل و رفتن بهکیبوتص درفلسطین تحت قیمومیت فکر کرد،[۴۲] اما کنجکاوی فکری او از طریق گفتگو با زبانشناس روسی الاصلزلیگ هریس، که برای اولین بار در سال ۱۹۴۷ با او در یک محفل سیاسی ملاقات کرد، دوباره بیدار شد. هریس، چامسکی را به حوزه زبان‌شناسی نظری معرفی کرد و او را متقاعد کرد که در این موضوع تخصص داشته باشد.[۴۳] پایان‌نامهلیسانس چامسکی، «مورفوفونمیک زبان عبری مدرن»، روش‌های هریس را در این زبان به کار برد.[۴۴] چامسکی این پایان‌نامه را برایکارشناسی ارشد خود که در سال ۱۹۵۱ ازدانشگاه پنسیلوانیا دریافت کرد، بازبینی کرد. پس از آن به عنوان یک کتاب منتشر شد.[۴۵] او همچنین در زمان تحصیل در دانشگاه، به ویژه تحت تعلیمنلسن گودمن، علاقه خود را به فلسفه توسعه داد.[۴۶]

از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۵ چامسکی عضو انجمن یاراندانشگاه هاروارد بود و در آنجا تحقیقاتی را در مورد آنچه که پایان‌نامه دکترای او شد انجام داد.[۴۷] چامسکی توسط گودمن تشویق شد تا درخواست پذیرش بدهد[۴۸]، تا حدودی او به این دلیل علاقمند به هاروارد شد که فیلسوفویلارد کواین در آنجا مستقر بود. همکواین و هم یک فیلسوف مهمان،جان لانگشاو آستین، ازدانشگاه آکسفورد، به شدت بر چامسکی تأثیر گذاشتند.[۴۹] در سال ۱۹۵۲ چامسکی اولین مقاله آکادمیک خود را به نامسیستم‌های تحلیل نحوی منتشر کرد که نه در یک مجله زبانشناسی بلکه درژورنال منطق نمادین منتشر شد.[۴۸] او در سال ۱۹۵۴ با انتقاد شدید از جریان‌های رفتارگرایانه تثبیت شده در زبان‌شناسی، ایده‌های خود را در سخنرانی‌هایی دردانشگاه شیکاگو ودانشگاه ییل ارائه کرد.[۵۰] او چهار سال بود که به عنوان دانشجو در پنسیلوانیا ثبت نام نکرده بود، اما در سال ۱۹۵۵ پایان‌نامه ای را ارائه کرد که در آن ایده‌های خود را در مورددستور گشتاری زبان بیان می‌کرد. به خاطر آن مدرک دکترای فلسفه به او اعطا شد و قبل از انتشار در سال ۱۹۷۵ به عنوان بخشی ازساختار منطقی نظریه زبانشناسی، به‌طور خصوصی بین متخصصان روی یک میکروفیلم توزیع شد.[۵۱] پروفسور هارواردجرج آرمیتیج میلر تحت تأثیر تز چامسکی قرار گرفت و در چندین مقاله فنی درزبان‌شناسی رایانشی با او همکاری کرد.[۵۲] دکترای چامسکی او را ازخدمت سربازی اجباری معاف کرد، که در غیر این صورت قرار بود در سال ۱۹۵۵ آغاز شود.[۵۳]در سال ۱۹۴۷ چامسکی باکارول دوریس شاتز که از دوران کودکی او را می‌شناخت، رابطه عاشقانه ای آغاز کرد. آنها در سال ۱۹۴۹ ازدواج کردند.[۵۴] پس از اینکه چامسکی به عنوان یکی از اعضایدانشگاه هاروارد انتخاب شد، این زوج به منطقهآلستونبوستون نقل مکان کردند و تا سال ۱۹۶۵ در آنجا ماندند، آنها بعداً به حومهلکسینگتون نقل مکان کردند.[۵۵] در سال ۱۹۵۳ این زوج از هاروارد کمک هزینه سفر به اروپا، از بریتانیا به فرانسه،سوئیس به ایتالیا،[۵۶] و سپس به اسرائیل، جایی که آنها درکیبوتص هاشومر هاتزایر زندگی می‌کردند را دریافت کردند. چامسکی علیرغم لذت بردن از ناسیونالیسم یهودی کشور، ازنژادپرستی ضد عرب و در جامعه چپکیبوتص، ازطرفداری از استالینیسم در این کشور وحشت زده شد.[۵۷] در بازدید ازشهر نیویورک، چامسکی به دفتر مجله آنارشیست ییدیشفرای آربتر شتیمه رفت و شیفته ایده‌هایرودولف رکر شد، مشارکت کننده ای که کارش، چامسکی را با پیوند بینآنارشیسم ولیبرالیسم کلاسیک آشنا کرد.[۵۸] چامسکی متفکران سیاسی دیگر از جمله آنارشیست‌هامیخائیل باکونین و دیگو آباد د سانتیلان، سوسیالیست‌های دموکراتیکجورج اورول،برتراند راسل، و دوایت مک‌دونالد، و آثار مارکسیست‌هاکارل لیبکنشت،کارل کرش، وروزا لوکزامبورگ را مطالعه کرد.[۵۹]خوانش‌های او، او را به مطلوبیت یک جامعهآنارکو سندیکالیستی متقاعد کرد و مجذوب کمون‌های آنارکو سندیکالیستی شد که در طولجنگ داخلی اسپانیا ایجاد شد، همان‌طور که درادای احترام اورول به کاتالونیا (۱۹۳۸) مستند شده‌است.[۶۰] او مجله چپگرایسیاست را مطالعه کرد که به علاقه او به آنارشیسم[۶۱] و نشریهکمونیستی شورایی مارکسیسم زنده می‌پردازد، اگرچه او ارتدوکسی سردبیر آن،پل ماتیک را رد می‌کرد.[۶۲] او همچنین به ایده‌های مارلنیت اتحادیه لنینیست ایالات متحده، یک گروهمارکسیست-لنینیست ضداستالین، که تحت تأثیر توصیفجنگ جهانی دوم به عنوان یک «جنگ ساختگی» که توسط سرمایه‌داران غربی و اتحاد جماهیر شوروی تحریک شده بود، علاقه داشت.[۶۳] او «هرگز این تز را واقعاً باور نکرد، اما … آنقدر جالب بود که سعی کند بفهمد در مورد چه چیزی صحبت می‌کنند.»[۶۴]

اوایل کار: ۱۹۵۵–۱۹۶۶

[ویرایش]

چامسکی با دو زبان‌شناس،موریس هله ورومن یاکوبسن، درمؤسسه فناوری ماساچوست (MIT) دوست شد، که دومی در سال ۱۹۵۵ سمتاستادیاری را برای او در آنجا به دست آورد. درمؤسسه فناوری ماساچوست، چامسکی نیمی از زمان خود را صرف یک پروژهترجمه ماشینی و نیم دیگر را به تدریس دوره زبان‌شناسی و فلسفه پرداخت.[۶۵] او در رابطه بامؤسسه فناوری ماساچوست می‌گوید: «مکانی کاملاً آزاد و باز، باز برای آزمایش و بدون نیازهای سخت بود. این مکان برای شخصی از علایق و کار خاص من عالی بود.»[۶۶] از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۵۸ او همچنین دردانشگاه کلمبیا به عنوان استاد مهمان استخدام شد.[۶۶] چامسکی‌ها اولین فرزند خود را در همان سال به دنیا آوردند، دختری به نام آویوا.[۶۷] او همچنین اولین کتاب خود را در زمینه زبان‌شناسی به نامساختارهای نحوی منتشر کرد، اثری که به شدت مخالف روند غالب هریس-بلومفیلد در این زمینه بود.[۶۸] پاسخ‌ها به ایده‌های چامسکی از بی‌تفاوتی تا خصومت متغیر بود، کار او تفرقه‌انگیز بود و باعث «تغییر چشمگیر» در این رشته شد.[۶۹]جان لاینز، زبان‌شناس، بعداً اظهار داشت که ساختارهای نحوی «مطالعه علمی زبان را انقلابی کردند».[۷۰] از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۵۹ چامسکی عضوبنیاد ملی علوم درموسسه مطالعات پیشرفته درپرینستون، نیوجرسی بود.[۷۱]

گنبد بزرگ در مؤسسه فناوری ماساچوست، جایی که چامسکی در سال ۱۹۵۵ شروع به کار کرد.

در سال ۱۹۵۹، چامسکی مروری بر کتابرفتار کلامیبی‌اف اسکینر در مجله آکادمیکزبان منتشر کرد، که در آن او علیه دیدگاه اسکینر در مورد زبان به عنوان رفتار آموخته شده استدلال کرد.[۷۲][۷۳] در این بررسی بحث شد که اسکینر نقش خلاقیت انسان را در زبان‌شناسی نادیده گرفت و به تثبیت چامسکی به عنوان یک روشنفکر کمک کرد.[۷۴] چامسکی باهله شروع به تأسیس برنامه تحصیلات تکمیلیمؤسسه فناوری ماساچوست در رشته زبان‌شناسی کرد. در سال ۱۹۶۱ چامسکی بهاستادی کامل در گروه زبان‌های مدرن و زبان‌شناسی رسید.[۷۵] چامسکی در نهمین کنگره بین‌المللی زبان‌شناسان، که در سال ۱۹۶۲ درکمبریج، ماساچوست برگزار شد، به عنوان سخنران عمومی منصوب شد و او را به عنوان سخنگوی واقعی زبان‌شناسی آمریکایی معرفی کرد.[۷۶] او بین سال‌های ۱۹۶۳ و ۱۹۶۵ در مورد پروژه‌ای با حمایت نظامی «برای ایجاد زبان طبیعی به عنوان زبان عملیاتی برای فرماندهی و کنترل» همفکری کرد. باربارا پارتی، یکی از همکاران این پروژه و شاگرد وقت چامسکی، گفته‌است که این تحقیقات برای ارتش بر این اساس توجیه شده بود که «در صورت وقوع یک جنگ هسته‌ای، ارتباط ژنرال‌ها با برخی از رایانه‌ها که سعی در مدیریت چیزها دارند، محرمانه خواهد بود. و اینکه احتمالاً آموزش رایانه‌ها برای درک انگلیسی آسان‌تر از آموزش برنامه‌نویسی به ژنرال‌ها خواهد بود».[۷۷]

چامسکی در طول این دهه به انتشار ایده‌های زبانی خود، از جمله درجنبه‌هایی از نظریه نحو (۱۹۶۵)، موضوعاتی در نظریه گرامر زایشی(۱۹۶۶)، وزبان‌شناسی دکارتی: فصلی از تاریخ تفکر عقل‌گرا (۱۹۶۶) ادامه داد.[۷۸] او همچنین به همراههله مجموعه کتاب‌هایمطالعات زبان را برایانتشارات هارپر ویرایش کرد.[۷۹] چامسکی در سال ۱۹۶۶ دردانشگاه کالیفرنیا، برکلی، با شروع به کسب اعتبار و افتخارات آکادمیک قابل توجهی برای کار خود، سخنرانی کرد.[۸۰] سخنرانی‌های بکمن او در برکلی جمع‌آوری و در سال ۱۹۶۸ به عنوانزبان و ذهن منتشر شد.[۸۱] علیرغم رشد او، اختلاف فکری بین چامسکی و برخی از همکاران اولیه و دانشجویان دکترا - از جمله پل پست،جان رابرت راس،جرج لیکاف و جیمز دی. مک کاولی - باعث ایجاد یک سری بحث‌های دانشگاهی شد که به عنوان «نزاع‌های زبان‌شناختی» شناخته می‌شوند، اگرچه این جنگ‌ها بیشتر حول محور مسائل فلسفی می‌چرخند تا زبان‌شناسی.[۸۲] چامسکی در این زمان دربارهٔ کارفرمایش صراحتاً گفته‌است کهمؤسسه فناوری ماساچوست «یک دانشگاه مستقر درپنتاگون بود. و من در یک آزمایشگاه با بودجه نظامی بودم.»[۸۳] او گفته‌است که دربارهٔ استعفای خود ازمؤسسه فناوری ماساچوست در خلال جنگ ویتنام «اندکی فکر» کرده‌است.[۸۴] از آن زمان بحث گسترده‌ای در مورد تأثیرات استخدام چامسکی درمؤسسه فناوری ماساچوست بر ایده‌های سیاسی و زبانی او وجود داشته‌است.[۸۵][۸۶][۸۷]

کنشگری و مخالفت ضد جنگ: ۱۹۶۷–۱۹۷۵

[ویرایش]

برای درک اینکه ایالات متحده به ویتنام جنوبی حمله کرده‌است، نیازی به دانش بسیار گسترده و تخصصی نیست. و در واقع، از هم پاشیدن سیستم توهم و فریب که برای جلوگیری از درک واقعیت معاصر عمل می‌کند، وظیفه ای نیست که نیاز به مهارت یا درک فوق‌العاده ای داشته باشد. این نیاز به نوعی شک و تردید عادی و تمایل به استفاده از مهارت‌های تحلیلی دارد که تقریباً همه افراد دارند و می‌توانند تمرین کنند.

چامسکی در مورد جنگ ویتنام[۸۸]

چامسکی در سال ۱۹۶۲ به تظاهرات علیه دخالت ایالات متحده درجنگ ویتنام پیوست و در گردهمایی‌های کوچک در کلیساها و خانه‌ها در مورد این موضوع صحبت کرد.[۸۹] نقد او در سال ۱۹۶۷ به دخالت ایالات متحده، «مسئولیت روشنفکران»، در میان دیگر مشارکت‌هایش در نشریهنیویورک ریویو آو بوکز، چامسکی را به عنوان یک مخالف عمومی معرفی کرد.[۹۰] این مقاله و سایر مقالات سیاسی در سال ۱۹۶۹ به عنوان بخشی از اولین کتاب سیاسی چامسکی، قدرت آمریکایی و ماندارین‌های جدید جمع‌آوری و منتشر شد.[۹۱] او فعالیت را با کتاب‌های سیاسی دیگری، از جمله در جنگ با آسیا (۱۹۷۰)، پسران پشتی (۱۹۷۳)، به دلایل دولتی (۱۹۷۳)، و صلح در خاورمیانه؟ (۱۹۷۴)، منتشر شده توسط پانتئون بوکز،[۹۲] دنبال کرد.[۹۳] این انتشارات منجر به همراهی چامسکی با جنبشچپ نو آمریکایی شد،[۹۴] اگرچه او کمی به روشنفکران برجسته چپ نو،هربرت مارکوزه واریک فروم فکر می‌کرد ولی همراهی فعالان را به همراهی روشنفکران ترجیح می‌داد.[۹۵] چامسکی تا حد زیادی توسط مطبوعات جریان اصلی در طول این دوره نادیده گرفته شد.[۹۶]

او همچنین وارد فعالیت‌های جبهه چپ شد. چامسکی از پرداخت نیمی از مالیات خود امتناع کرد، به‌طور علنی از دانشجویانی که از نوشتن پیش نویس سربازی سرباز زدند حمایت کرد و در حین شرکت در یک گردهماییضد جنگ در خارج ازپنتاگون دستگیر شد.[۹۷] در این مدت، چامسکی با میچل گودمن، دنیس لورتوف، ویلیام اسلون کافین و دوایت مک‌دونالد، گروه ضد جنگ ریزیست (RESIST) را تأسیس کرد.[۹۸] اگرچه چامسکی اهداف اعتراضات دانشجویی ۱۹۶۸ را زیر سؤال برد،[۹۹] اما سخنرانی‌های زیادی برای گروه‌های فعال دانشجویی ایراد کرد و با همکارش لوئیس کامف، دوره‌های کارشناسی را در زمینه سیاست درمؤسسه فناوری ماساچوست مستقل از دپارتمانعلوم سیاسی تحت سلطه محافظه‌کاران برگزار کرد.[۱۰۰] زمانی که فعالان دانشجویی برای توقف تحقیقات تسلیحاتی و ضد شورش درمؤسسه فناوری ماساچوست کمپین کردند، چامسکی با آنها همدل بود اما احساس می‌کرد که تحقیقات باید تحت نظارتمؤسسه فناوری ماساچوست باقی بماند و محدود به سیستم‌های بازدارندگی و دفاعی باشد.[۱۰۱] در سال ۱۹۷۰ او برای سخنرانی در دانشگاه علم و فناوری هانوی ویتنام از جنوب شرق آسیا بازدید کرد او همچنین از اردوگاه‌های پناهندگان جنگی درلائوس بازدید کرد. در سال ۱۹۷۳ او به رهبری کمیته‌ای به برگزاری بزرگداشت پنجاهمین سالگرد لیگ مقاومت‌های جنگ کمک کرد.[۱۰۲]

چامسکی به دلیل فعالیت‌های ضدجنگ خود در موارد متعدد دستگیر و در فهرست اصلی مخالفان سیاسی رئیس‌جمهور ریچارد نیکسون قرار گرفت.[۱۰۳] چامسکی از پیامدهای احتمالینافرمانی مدنی خود آگاه بود و همسرش شروع به تحصیل برای دکترای زبان‌شناسی خود کرد تا در صورت زندانی شدن یا بیکاری چامسکی از خانواده حمایت کند.[۱۰۴] شهرت علمی چامسکی او را از اقدامات اداری علیه او بر اساس اعتقاداتش مصون می‌داشت.[۱۰۵]

کار او در زبان‌شناسی همچنان با دریافت چندین دکترای افتخاری به رسمیت شناخته شد.[۱۰۶] او همچنین سخنرانی‌هایی عمومی را دردانشگاه کمبریج،دانشگاه کلمبیا (سخنرانی‌های وودبریج) ودانشگاه استنفورد ایراد کرد.[۱۰۷] حضور او در مناظره سال ۱۹۷۱ بافیلسوف قاره‌ای فرانسوی،میشل فوکو، چامسکی را به عنوان یک چهره نمادینفلسفه تحلیلی معرفی کرد.[۱۰۸] او به انتشار گسترده‌ای در زمینه زبان‌شناسی ادامه داد و مطالعاتی دربارهٔ معناشناسی در دستور زبان زایشی (۱۹۷۲)،[۱۰۵] یک نسخه بزرگ‌تر اززبان و ذهن (۱۹۷۲)[۱۰۹] وتأملاتی در مورد زبان (۱۹۷۵)[۱۰۹] ارائه کرد. در سال ۱۹۷۴ چامسکیعضو آکادمی بریتانیا شد.[۱۰۷]

ادوارد اس. هرمان و ماجرای فوریسون: ۱۹۷۶–۱۹۸۰

[ویرایش]
چامسکی در سال ۱۹۷۷

در اواخر دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، انتشارات زبان‌شناختی چامسکی، کار قبلی او را گسترش داد، شفاف‌سازی کرد و منتقدانش را مورد خطاب قرار داد و نظریه دستوری او را به‌روزرسانی کرد.[۱۱۰] گفتگوهای سیاسی او اغلب جنجال قابل توجهی ایجاد می‌کرد، به ویژه زمانی که او از دولت وارتش اسرائیل انتقاد می‌کرد.[۱۱۱] در اوایل دهه ۱۹۷۰ چامسکی شروع به همکاری با ادوارد اس. هرمان، که او هم انتقاداتی به جنگ ایالات متحده در ویتنام منتشر کرده بود، کرد.[۱۱۲] آنها با هم «خشونت ضدانقلاب: حمام‌های خون در واقعیت و تبلیغات» را نوشتند، کتابی که از دخالت نظامی ایالات متحده درجنوب شرقی آسیا و ناکامی رسانه‌های جریان اصلی در پوشش آن انتقاد می‌کرد. وارنر مدولار آن را در سال ۱۹۷۳ منتشر کرد، اماشرکت مادرش با محتوای کتاب مخالفت کرد و دستور داد همه نسخه‌های آن از بین بروند.[۱۱۳]

در حالی که رسانه‌های جریان اصلی از او گریزان بودند، چامسکی از سوی یک شرکت انتشاراتی فعال، ساوث اند پرس، متعلق به مایکل آلبرت، حمایت شد.[۱۱۴] در سال ۱۹۷۹، ساوت اند خشونت ضدانقلاب اصلاح شده چامسکی و هرمان را به عنوان دو جلدیاقتصاد سیاسی حقوق بشر منتشر کرد،[۱۱۵] که واکنش‌های رسانه‌های ایالات متحده را بهنسل‌کشی کامبوج و اشغال اندونزیایی تیمور شرقی مقایسه می‌کند. این کتاب استدلال می‌کند که از آنجایی که اندونزی متحد ایالات متحده بود، رسانه‌های ایالات متحده وضعیت تیمور شرقی را نادیده گرفتند در حالی که بر رویدادهای کامبوج، دشمن ایالات متحده تمرکز داشتند.[۱۱۶] پاسخ چامسکی شامل دو گواهی در برابر کمیته ویژهسازمان ملل متحد در مورد استعمار زدایی، تشویق موفقیت‌آمیز رسانه‌های آمریکایی برای پوشش خبری اشغال، و ملاقات با پناهندگان درلیسبون بود.[۱۱۷] استیون لوکس، آکادمیک مارکسیست، علنا چامسکی را متهم به خیانت به آرمان‌های آنارشیستی خود و توجیه گری برای رهبر کامبوج،پل پوت، کرد.[۱۱۸] هرمان گفت که این مناقشه «هزینه شخصی جدی» بر چامسکی تحمیل کرد،[۱۱۹] چامسکی گفت که «روشنفکران سازگار با شرق یا غرب» با عقاید مخالف با تلاش برای «غلبه بر آن با سیل دروغ» برخورد می‌کنند.[۱۲۰] او انتقاد شخصی را کم‌اهمیت تر از شواهدی می‌دانست که «روشنفکران جریان اصلی جنایات دولت‌های خود را فرونشانی یا توجیه کردند».[۱۲۰]

چامسکی مدت‌ها بود که علناًنازیسم و به‌طور کلیتوتالیتاریسم را مورد انتقاد قرار داده بود، اما تعهد او به آزادی بیان باعث شد تا از حقرابرت فوریسون مورخ فرانسوی برای دفاع از موضعی که به‌طور گسترده به عنوانانکار هولوکاست شناخته می‌شود، دفاع کند. بدون اطلاع چامسکی، درخواست او برای آزادی بیان فوریسون به عنوان مقدمه ای برای کتاب ۱۹۸۰مختصری در دفاع در برابر کسانی که مرا متهم به جعل تاریخ می‌کنند (Mémoire en défense contre ceux qui m'accusent de falsifier l'histoire) منتشر شد.[۱۲۱] چامسکی به دلیل دفاع از فوریسون به‌طور گسترده محکوم شد،[۱۲۲] و مطبوعات جریان اصلی فرانسه، چامسکی را متهم کردند که خود یک منکر هولوکاست است و از انتشار رد رد اتهامات خود امتناع کرده‌است.[۱۲۳] بعدها ورنر کوهن، جامعه‌شناس، با انتقاد از موضع چامسکی، تحلیلی از این ماجرا با عنوانشرکای نفرت: نوآم چامسکی و انکارکنندگان هولوکاست منتشر کرد.[۱۲۴] ماجرای فوریسون تأثیری ماندگار و مخرب بر حرفه چامسکی،[۱۲۵] به ویژه در فرانسه داشت.[۱۲۶]

نقد پروپاگاندا و امور بین‌الملل: ۱۹۸۰–۲۰۰۱

[ویرایش]

در سال ۱۹۸۵، در طول جنگ کنترا نیکاراگوئه - که در آن ایالات متحده از نیروهایکنتراها علیهدولت ساندینیستا حمایت می‌کرد - چامسکی بهماناگوئه سفر کرد تا با سازمان‌های کارگری و پناهندگان درگیری ملاقات کند و سخنرانی‌های عمومی در مورد سیاست و زبان‌شناسی ارائه دهد.[۱۲۷] بسیاری از این سخنرانی‌ها در سال ۱۹۸۷ با عنواندر مورد قدرت و ایدئولوژی: سخنرانی‌های ماناگوئه منتشر شد.[۱۲۸] در سال ۱۹۸۳ اومثلث سرنوشت را منتشر کرد که استدلال می‌کرد که ایالات متحده به‌طور مداوم ازدرگیری اسرائیل و فلسطین برای اهداف خود استفاده کرده‌است.[۱۲۹] در سال ۱۹۸۸، چامسکی ازسرزمین‌های فلسطینی دیدن کرد تا تأثیرات اشغال اسرائیل را ببیند.[۱۳۰]

چامسکی و هرمان درتولید رضایت: اقتصاد سیاسی رسانه‌های جمعیمدل پروپاگاندای رسانه‌ها را برای درک رسانه‌های جریان اصلی ترسیم می‌کنند. آنها استدلال می‌کردند که حتی در کشورهایی که سانسور رسمی ندارند، اخبار از طریق پنج فیلتر سانسور می‌شود که به شدت بر نحوه چگونه و چطور ارائه اخبار تأثیر می‌گذارد.[۱۳۱] الکس کری با الهام از این کتاب آن را در سال ۱۹۹۲ بهفیلمی اقتباس شده تبدیل کرد.[۱۳۲] در سال ۱۹۸۹، چامسکیتوهم‌های ضروری: کنترل فکر در جوامع دموکراتیک را منتشر کرد، که در آن پیشنهاد می‌کند که یک دموکراسی ارزشمند مستلزم آن است که شهروندانش در برابر رسانه‌ها و فرهنگ فکری نخبگانی که به دنبال کنترل آنها هستند، دفاع فکری از خود انجام دهند.[۱۳۳] در دهه ۱۹۸۰، شاگردان چامسکی زبان‌شناسان برجسته‌ای شدند که به نوبه خود، نظریه‌های زبان‌شناختی او را گسترش دادند و تجدید نظر کردند.[۱۳۴]

در دهه ۱۹۹۰، چامسکی فعالیت سیاسی را تا حد زیادی نسبت به قبل گسترش داد.[۱۳۵] او با حفظ تعهد خود به آرمان استقلال تیمور شرقی، در سال ۱۹۹۵ ازاسترالیا دیدن کرد تا به دستور انجمن امدادی تیمور شرقی و شورای ملی مقاومت تیمور شرقی دربارهٔ این موضوع صحبت کند.[۱۳۶] سخنرانی‌هایی که او در مورد این موضوع ارائه کرد با عنوانقدرت‌ها و چشم‌اندازها در سال ۱۹۹۶ منتشر شد.[۱۳۶] در نتیجه تبلیغات بین‌المللی که چامسکی ایجاد کرد، زندگی‌نامه‌نویس او ولفگانگ اسپرلیخ معتقد بود که او بیش از هرکس دیگری جز جان پیلگر روزنامه‌نگار تحقیقی برای کمک به استقلال تیمور شرقی فعالیت کرد.[۱۳۷] پس از استقلال تیمور شرقی از اندونزی در سال ۱۹۹۹، نیروهای بین‌المللی حافظ صلح به رهبری استرالیا وارد تیمور شرقی شدند. چامسکی به این موضوع انتقاد داشت و معتقد بود که این امر برای تضمین دسترسی استرالیا به ذخایر نفت و گاز تیمور شرقی تحت معاهده جدایی تیمور طراحی شده‌است.[۱۳۸]

انتقاد از جنگ عراق و بازنشستگی از مؤسسه فناوری ماساچوست: ۲۰۰۱–۲۰۱۷

[ویرایش]
چامسکی در حمایت از جنبش تسخیر در سال ۲۰۱۱

پس ازحملات ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۱، چامسکی مورد مصاحبه گسترده قرار گرفت. سون استوریز پرس (Seven Stories Press) این مصاحبه‌ها را در اکتبر آن سال گردآوری و منتشر کرد.[۱۳۹] چامسکی استدلال می‌کرد کهجنگ علیه تروریسم یک تحول جدید نیست، بلکه ادامه سیاست خارجی ایالات متحده و لفاظی‌های همزمان حداقل از دورانریگان بوده‌است.[۱۴۰] او در سال ۲۰۰۱ سخنرانی یادبود دی.تی. لاکداوالا (D.T. Lakdawala) را دردهلی نو ایراد کرد،[۱۴۱] و در سال ۲۰۰۳ به دعوت انجمن محققان اجتماعیآمریکای لاتین ازکوبا بازدید کرد.[۱۴۲]هژمونی یا بقا در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و آنچه را که او «راهبرد کلان امپراتوری» ایالات متحده نامید، بیان کرد وجنگ عراق و دیگر جنبه‌های جنگ علیه تروریسم را نقد کرد.[۱۴۳] چامسکی در این دوره با نظم بیشتری به تورهای بین‌المللی پرداخت.[۱۴۲]

چامسکی در مورد اکولوژی، اخلاق وآنارشیسم بحث می‌کند.

چامسکی در سال ۲۰۰۲ ازمؤسسه فناوری ماساچوست بازنشسته شد،[۱۴۴] اما به انجام تحقیقات و سمینارها در دانشگاه به عنوان یک استاد بازنشسته ادامه داد.[۱۴۵] در همان سال او برای شرکت در محاکمه یک ناشر که به خاطر چاپ یکی از کتاب‌های چامسکی به خیانت متهم شده بود، از ترکیه دیدن کرد. چامسکی اصرار داشت کهخوانده باشد و در میان توجه رسانه‌های بین‌المللی، دادگاه‌های امنیتی در روز اول اتهام را کنار گذاشتند.[۱۴۶] چامسکی در آن سفر از مناطق کردنشین ترکیه بازدید کرد و به نفعحقوق بشر کردها سخن گفت.[۱۴۶] او که از طرفداران مجمع اجتماعی جهانی بود، در کنفرانس‌های آن دربرزیل در سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ شرکت کرد و همچنین در رویداد انجمن در هند شرکت کرد.[۱۴۷]

چامسکی ازجنبش تسخیر حمایت کرد و در ابن مورد سخنرانی کرد، او دو اثرتسخیر (۲۰۱۲)، رساله چاپی، وتسخیر: تأملاتی در مورد جنگ طبقاتی، شورش و همبستگی (۲۰۱۳) را چاپ کرد که تأثیر جنبش را شرح می‌داد. چامسکی رشد جنبش را به این تصور نسبت داد کهحزب دموکرات منافعطبقه کارگر سفیدپوست را کنار گذاشته‌است.[۱۴۸] در مارس ۲۰۱۴، چامسکی به عنوان یک عضو ارشد به شورای مشورتی بنیاد صلح عصر هسته‌ای پیوست[۱۴۹]، سازمانی که ازخلع جهانی سلاح هسته‌ای حمایت می‌کند.[۱۵۰] مستند کتابمرثیه‌ای برای رؤیای آمریکایی در سال ۲۰۱۵ نظرات او را در مورد سرمایه‌داری ونابرابری اقتصادی از طریق «آموزش ۷۵ دقیقه ای» خلاصه می‌کند.[۱۵۱]

دانشگاه آریزونا: ۲۰۱۷–تاکنون

[ویرایش]

در سال ۲۰۱۷، چامسکی یک دوره کوتاه مدت سیاست را دردانشگاه آریزونا در توسان تدریس کرد[۱۵۲] و بعداً به عنوان استاد پاره وقت در بخش زبان‌شناسی آنجا، با وظایف خود از جمله تدریس و سمینارهای عمومی استخدام شد.[۱۵۳] حقوق او از طریق کمک‌های خیریه تأمین می‌شود.[۱۵۴]

چامسکیاعلامیه زبان مشترککروات‌ها،صرب‌ها،بوسنیایی‌ها ومونته‌نگرویی‌ها را در سال ۲۰۱۸ امضا کرد.[۱۵۵][۱۵۶]

نظریه زبان‌شناسی

[ویرایش]

آنچه به عنوان پژوهش صرفاً زبانی آغاز شد؛. از طریق دخالت در علل سیاسی و همذات پنداری با سنت فلسفی قدیمی‌تر، به تلاشی برای تدوین یک نظریه کلی دربارهٔ انسان منجر شد. ریشه‌های این امر در نظریهٔ زبان‌شناختی آشکار است؛. کشف ساختارهای شناختی مشترک برای نوع بشر، اما فقط برای انسان (نوع خاص)، به آسانی به تفکر ویژگی‌های غیرقابل انکار انسانی منجر می‌شود.

ادوارد مارکوت در مورد اهمیت نظریه زبانی چامسکی[۱۵۷]

اساس نظریه زبان‌شناختی چامسکی درزبان‌شناسی زیستی نهفته‌است، مکتب زبان‌شناختی که معتقد است اصول زیربنای ساختار زبان از نظر زیست‌شناختی در ذهن انسان تنظیم شده‌اند و از این رو به‌طور ژنتیکی به ارث رسیده‌اند.[۱۵۸] او استدلال می‌کند که همه انسان‌ها بدون توجه به تفاوت‌های فرهنگی-اجتماعی، ساختار زبانی زیربنایی یکسانی دارند.[۱۵۹] چامسکی با اتخاذ این موضع،روان‌شناسی رفتارگرایانه افراطیبی‌اف اسکینر را رد می‌کند، که رفتار (از جمله صحبت کردن و تفکر) را محصولی کاملاً آموخته‌شده از تعاملات بین ارگانیسم‌ها و محیط‌هایشان می‌دید. بر این اساس، چامسکی استدلال می‌کند که زبان یک تکامل تکاملی منحصر به فرد نوع بشر است و از شیوه‌های ارتباطی که توسط هر گونه حیوانی استفاده می‌شود متمایز است.[۱۶۰][۱۶۱] دیدگاهذات‌گرایی و درون‌گرای چامسکی به زبان با مکتب فلسفی «خردگرایی» سازگار است و با دیدگاه ضد ذات گرایانه و بیرونی زبان منطبق با مکتب فلسفی «تجربه گرایی»[۱۶۲] که مدعی است همه دانش‌ها از جمله زبان، از محرک‌های بیرونی می‌آید، در تضاد است.[۱۵۷]

گرامر جهانی

[ویرایش]
چامسکی در سال ۲۰۰۴

از دهه ۱۹۶۰، چامسکی معتقد است که دانش نحوی حداقل تا حدی ذاتی است، به این معنی که کودکان فقط باید ویژگی‌های خاص زبانیزبان مادری خود را بیاموزند. او استدلال خود را بر مشاهدات مربوط بهاکتساب زبان انسان استوار می‌کند و «فقر محرک» را توصیف می‌کند: شکاف عظیمی بین محرک‌های زبانی که کودکان در معرض آن قرار می‌گیرند و شایستگی زبانی غنی که آنها به دست می‌آورند. برای مثال، اگرچه کودکان تنها در معرض یک زیرمجموعه بسیار کوچک و متناهی از گونه‌های نحوی مجاز در زبان اول خود قرار می‌گیرند، اما به گونه‌ای توانایی بسیار سازمان‌یافته و منظم برای درک و تولید بی‌نهایتجملات، از جمله جملاتی که قبلاً هرگز نداشته‌اند، به دست می‌آورند. به آن زبان گفته شده‌است.[۱۶۳] چامسکی برای توضیح این موضوع استدلال کرد که داده‌های اولیه زبانی باید به ظرفیت زبانی ذاتی ضمیمه شوند. علاوه بر این، در حالی که یک نوزاد انسان و یک بچه گربه هر دو قادر بهاستدلال استقرایی هستند، اگر دقیقاً در معرض همان داده‌های زبانی قرار گیرند، انسان همیشه توانایی درک و تولید زبان را به دست می‌آورد، در حالی که بچه گربه هرگز هیچ‌کدام از این توانایی‌ها را به دست نمی‌آورد. چامسکی از این تفاوت در ظرفیت به عنوانابزار اکتساب زبان یاد کرد و پیشنهاد کرد که زبان شناسان باید هم تعیین کنند که آن دستگاه چیست و چه محدودیت‌هایی را بر دامنه زبان‌های ممکن انسانی اعمال می‌کند. ویژگی‌های جهانی که از این محدودیت‌ها ناشی می‌شوند، «گرامر جهانی» را تشکیل می‌دهند.[۱۶۴][۱۶۵][۱۶۶] بسیاری از محققان دستور زبان جهانی را به دلیل غیرممکن بودن تکاملی مبنای ژنتیکی آن برای زبان،[۱۶۷] فقدان ویژگی‌های جهانی بین زبان‌ها،[۱۶۸] و ارتباط اثبات نشده بین ساختارهای ذاتی/جهانی و ساختارهای زبان‌های خاص به چالش کشیده‌اند.[۱۶۹] محققمایکل توماسلو نظریه چامسکی در مورد دانش نحوی فطری را به عنوان مبتنی بر نظریه و نه مشاهده رفتاری به چالش کشیده‌است.[۱۷۰] اگرچه این نظریه از دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ تأثیرگذار بود، نظریه بومی گرای چامسکی در نهایت توسط جریان اصلی جامعه تحقیقاتیاکتساب زبان کودکان به دلیل ناسازگاری آن با شواهد تحقیقاتی رد شد.[۱۷۱][۱۷۲] همچنین توسط زبان شناسانی از جمله رابرت فریدین، جفری سامپسون، جفری کی پولوم وباربارا شولتس استدلال شد که شواهد زبانی چامسکی برای آن نادرست بوده‌است.[۱۷۳]

مواضعِ سیاسی

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:مواضع سیاسی نوآم چامسکی

زندگیِ شخصی

[ویرایش]

چامسکی باکارول دوریس شتس (چامسکی) در سال ۱۹۴۹ ازدواج کرد و این ازدواج تا زمان مرگ همسرش در سال ۲۰۰۸ ادامه یافت. آن‌ها با یکدیگر سه فرزند دارند: آویوا (زادهٔ ۱۹۵۷)، دایان (زادهٔ ۱۹۶۰) و هری (زادهٔ ۱۹۶۷). وی در سال ۲۰۱۴ با والریا واسرمن ازدواج کرد.

آثار

[ویرایش]

نوشته‌ها

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:کتاب‌شناسی نوآم چامسکی

فیلم‌شناخت

[ویرایش]
نوآم چامسکی خودش این فیلم را در آن زمان ندید، چرا که معتقد بود که رسانه‌ها نمی‌توانند آنطور که باید و شاید پیام فیلم را به مخاطب انتقال دهند: «اگررسانه‌ها بتوانند کسی را بیاورند که سخن بگوید، عالی است، ولی به این معنی نیست که کسی که سخنرانی کرده‌استرهبر است؛ ولی این نکته در فیلم جا نمی‌افتد – چیزی که جا می‌افتد این است که مردم با تصور اینکه سخنران همه‌کاره است، می‌پرسند «چگونه می‌توانم به جنبش شما بپیوندم؟» […] در واقع، کسانی که در مسند قدرت هستند […] می‌خواهند که مردم فکر کنند که رهبران بزرگ این چیزها را راه میندازند، و بعد کاری که هرکس باید بکند اینست که از آن‌ها پیروی کند. این یکی از راه‌های تحقیر کردن مردم است […].»[۱۷۵]
  • (The Corporation)ابرشرکت-(۲۰۰۳)[۱۷۶]
  • (Noam Chomsky - Rebel Without A Pause) نوآم چامسکی: شورشیِ خستگی ناپذیر-(۲۰۰۳)[۱۷۷]
  • (Peace Propaganda & the Promised Land) صلح، تبلیغات و سرزمین موعود: رسانه‌های آمریکا ومنازعه فلسطین-اسرائیل-(۲۰۰۴)[۱۷۸]
  • (Lake of Fire) دریاچه آتش-(۲۰۰۶)[۱۷۹]
  • (Four Horsemen) چهار سوار (آخرالزمان)-(۲۰۱۲) دارندهٔ بیش از بیست عنوان و جایزهٔ بین‌المللی ازآن میان ایران[۱۸۰]
  • (?Is The Man Who Is Tall Happy) آیا مردی که قدش بلنده، خوشحاله؟ -(۲۰۱۳)[۱۸۱]
  • (Requiem for the American Dream) مرثیه‌ای بر رؤیای آمریکایی -(۲۰۱۵)[۱۸۲]
  • (We Are Many) ما عده‌مان زیاد است-(۲۰۱۴)[۱۸۳]
  • (The Brainwashing of My Dad) چگونه پدرم راشستشوی مغزی دادند-(۲۰۱۶)[۱۸۴]

یادداشت‌ها

[ویرایش]
  1. انگلیسی:گوش دهیدi‎/nmˈɒmski/‎NOHMCHOM-skee، عبری:[ˈnoʔamˈχomski].
  2. «در اندیشیدن به تأثیر کار چامسکی، ما باید به استقبال از کار چامسکی و درک چامسکی به عنوان یک یهودی، یک زبان‌شناس، یک فیلسوف، یک مورخ، یکخرمگس اجتماعی، یک الگو و یک آنارشیست بپردازیم.» (Barsky 2007:107)
  3. «از زمان زبان‌شناسی دکارتی او (۱۹۶۶) واضح است که چامسکی یک مورخ روشنفکر فوق‌العاده است – در مورد کتاب سال ۱۹۶۶ او، که اولین تهاجم او به این حوزه بود، یک مورخ فلسفه است. نوشته‌های بعدی (به عنوان مثال، سال ۵۰۱) پوشش را به تاریخ جهان گسترش داد. سخنرانی‌هایی که اخیراً ذکر شد و نوشته‌های دیگر، تحولات تاریخ علم بسیار مهم و گاه به درستی مورد قدردانی قرار نگرفته و اغلب به اشتباه درک شده‌اند.» (Otero 2003:۴۱۶)

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. Partee 2015, p. 328.
  2. ۲٫۰۲٫۱Chomsky 1991, p. 50.
  3. Sperlich 2006, pp. 44–45.
  4. Slife 1993, p. 115.
  5. Barsky 1997, p. 58.
  6. Antony & Hornstein 2003, p. 295.
  7. Chomsky 2016.
  8. Harbord 1994, p. 487.
  9. ۹٫۰۹٫۱۹٫۲۹٫۳۹٫۴Barsky 2007, p. 107.
  10. Smith 2004, p. 185.
  11. ۱۱٫۰۱۱٫۱Amid the Philosophers.
  12. Persson & LaFollette 2013.
  13. Prickett 2002, p. 234.
  14. Searle 1972.
  15. ۱۵٫۰۱۵٫۱۱۵٫۲۱۵٫۳۱۵٫۴Adams 2003.
  16. Gould 1981.
  17. "Kyle Kulinski Speaks, the Bernie Bros Listen".Archived from the original on March 5, 2020. RetrievedFebruary 9, 2022.
  18. Keller 2007.
  19. Swartz 2006.
  20. Babe 2015, p. xvii.
  21. Lyons 1978، p. xv;Barsky 1997، p. 9;McGilvray 2014، p. ۳.
  22. ۲۲٫۰۲۲٫۱Barsky 1997، pp. 9–10;Sperlich 2006، p. ۱۱.
  23. Barsky 1997, p. 9.
  24. Barsky 1997, p. 11.
  25. Russ, Valerie (July 12, 2021)."Dr. David Chomsky, a cardiologist who made house calls, dies at 86".Philadelphia Inquirer.Archived from the original on July 12, 2021. RetrievedSeptember 10, 2021.
  26. Feinberg 1999, p. 3.
  27. ۲۷٫۰۲۷٫۱Barsky 1997، pp. 11–13;Sperlich 2006، p. ۱۱.
  28. Barsky 1997, pp. 11–13.
  29. Barsky 1997, p. 15.
  30. Lyons 1978، p. xv;Barsky 1997، pp. 15–17;Sperlich 2006، p. 12;McGilvray 2014، p. ۳.
  31. Lyons 1978، p. xv;Barsky 1997، pp. 21–22;Sperlich 2006، p. 14;McGilvray 2014، p. ۴.
  32. ۳۲٫۰۳۲٫۱Lyons 1978، p. xv;Barsky 1997، pp. ۱۵–۱۷.
  33. Barsky 1997، p. 14;Sperlich 2006، pp. ۱۱, ۱۴–۱۵.
  34. Barsky 1997، p. 23;Sperlich 2006، pp. 12, 14–15, 67;McGilvray 2014، p. ۴.
  35. Barsky 1997, p. 23.
  36. Lyons 1978، p. xv;Barsky 1997، pp. 15–17;Sperlich 2006، p. 13;McGilvray 2014، p. ۳.
  37. "Interview with Noam Chomsky".Interviews with Max Raskin(به انگلیسی).Archived from the original on January 10, 2022. Retrieved10 January 2022.
  38. Barsky 1997, pp. 17–19.
  39. Barsky 1997، pp. 17–19;Sperlich 2006، pp. ۱۶, ۱۸.
  40. Barsky 1997، p. 47;Sperlich 2006، p. ۱۶.
  41. Barsky 1997, p. 47.
  42. Sperlich 2006, p. 17.
  43. Barsky 1997، pp. 48–51;Sperlich 2006، pp. ۱۸–۱۹, ۳۱.
  44. Barsky 1997، pp. 51–52;Sperlich 2006، p. ۳۲.
  45. Barsky 1997، pp. 51–52;Sperlich 2006، p. ۳۳.
  46. Sperlich 2006, p. 33.
  47. Lyons 1978، p. xv;Barsky 1997، p. 79;Sperlich 2006، p. ۲۰.
  48. ۴۸٫۰۴۸٫۱Sperlich 2006, p. 34.
  49. Sperlich 2006, pp. 33–34.
  50. Barsky 1997, p. 81.
  51. Barsky 1997، pp. 83–85;Sperlich 2006، p. 36;McGilvray 2014، pp. ۴–۵.
  52. Sperlich 2006, p. 38.
  53. Sperlich 2006, p. 36.
  54. Barsky 1997، pp. 13, 48, 51–52;Sperlich 2006، pp. ۱۸–۱۹.
  55. Sperlich 2006, p. 20.
  56. Sperlich 2006, pp. 20–21.
  57. Barsky 1997، p. 82;Sperlich 2006، pp. ۲۰–۲۱.
  58. Barsky 1997، p. 24;Sperlich 2006، p. ۱۳.
  59. Barsky 1997, pp. 24–25.
  60. Barsky 1997, p. 26.
  61. Barsky 1997, pp. 34–35.
  62. Barsky 1997, p. 36.
  63. "Chomsky and the Marlenites". Archived fromthe original on 2009-06-29. Retrieved2010-04-11.
  64. "Personal influences, by Noam Chomsky (Excerpted from The Chomsky Reader)".Chomsky.info. Archived fromthe original on May 28, 2013. Retrieved13 January 2018.
  65. Lyons 1978، p. xv;Barsky 1997، pp. 86–87;Sperlich 2006، pp. ۳۸–۴۰.
  66. ۶۶٫۰۶۶٫۱Barsky 1997, p. 87.
  67. Barsky 1997، p. 91;Sperlich 2006، p. ۲۲.
  68. Barsky 1997، pp. 88–91;Sperlich 2006، p. 40;McGilvray 2014، p. ۵.
  69. Barsky 1997, pp. 88–91.
  70. Lyons 1978, p. 1.
  71. Lyons 1978، p. xvi;Barsky 1997، p. ۸۴.
  72. Lyons 1978، p. 6;Barsky 1997، pp. 96–99;Sperlich 2006، p. 41;McGilvray 2014، p. 5.
  73. MacCorquodale 1970, pp. 83–99.
  74. Barsky 1997, p. 119.
  75. Barsky 1997، pp. 101–102, 119;Sperlich 2006، p. ۲۳.
  76. Barsky 1997, p. 102.
  77. Knight 2018a.
  78. Barsky 1997, p. 103.
  79. Barsky 1997, p. 104.
  80. Lyons 1978، p. xvi;Barsky 1997، p. ۱۲۰.
  81. Barsky 1997, p. 122.
  82. Sperlich 2006, pp. 60–61.
  83. Chomsky 1996, p. 102.
  84. Allott, Knight & Smith 2019, p. 62.
  85. Hutton 2020، p. 32;Harris 2021، pp. 399–400, 426, 454.
  86. Chomsky et al. 2017.
  87. Golumbia et al. 2018.
  88. Barsky 1997, p. 114.
  89. Sperlich 2006, p. 78.
  90. Barsky 1997، pp. 120, 122;Sperlich 2006، p. ۸۳.
  91. Lyons 1978، p. xvii;Barsky 1997، p. 123;Sperlich 2006، p. ۸۳.
  92. Chomsky, Noam (1970).At war with Asia (1st ed.). New York: Pantheon Books.ISBN 978-0-394-46210-3.
  93. Lyons 1978، pp. xvi–xvii;Barsky 1997، p. 163;Sperlich 2006، p. ۸۷.
  94. Lyons 1978، p. 5;Barsky 1997، p. ۱۲۳.
  95. Barsky 1997, pp. 134–135.
  96. Barsky 1997, pp. 162–163.
  97. Lyons 1978، p. 5;Barsky 1997، pp. ۱۲۷–۱۲۹.
  98. Lyons 1978، p. 5;Barsky 1997، pp. 127–129;Sperlich 2006، pp. ۸۰–۸۱.
  99. Barsky 1997, pp. 121–122, 131.
  100. Barsky 1997، p. 121;Sperlich 2006، p. ۷۸.
  101. Barsky 1997، pp. 121–122, 140–141;Albert 2006، p. 98;Knight 2016، p. ۳۴.
  102. Barsky 1997، p. 153;Sperlich 2006، pp. ۲۴–۲۵, ۸۴–۸۵.
  103. Barsky 1997، p. 124;Sperlich 2006، p. ۸۰.
  104. Barsky 1997، pp. 123–124;Sperlich 2006، p. ۲۲.
  105. ۱۰۵٫۰۱۰۵٫۱Barsky 1997, p. 143.
  106. Lyons 1978، pp. xv–xvi;Barsky 1997، pp. ۱۲۰, ۱۴۳.
  107. ۱۰۷٫۰۱۰۷٫۱Barsky 1997, p. 156.
  108. Greif 2015, pp. 312–313.
  109. ۱۰۹٫۰۱۰۹٫۱Sperlich 2006, p. 51.
  110. Barsky 1997, p. 175.
  111. Barsky 1997, pp. 167, 170.
  112. Barsky 1997, p. 157.
  113. Barsky 1997، pp. 160–162;Sperlich 2006، p. ۸۶.
  114. Sperlich 2006, p. 85.
  115. Barsky 1997، p. 187;Sperlich 2006، p. ۸۶.
  116. Barsky 1997, p. 187.
  117. Sperlich 2006, p. 103.
  118. Lukes 1980.
  119. Barsky 1997, pp. 187–189.
  120. ۱۲۰٫۰۱۲۰٫۱Barsky 1997, p. 190.
  121. Barsky 1997، pp. 179–180;Sperlich 2006، p. ۶۱.
  122. Barsky 1997، p. 185;Sperlich 2006، p. ۶۱.
  123. Barsky 1997, p. 184.
  124. Barsky 1997, p. 78.
  125. Barsky 1997, p. 185.
  126. Birnbaum 2010;Aeschimann 2010.
  127. Sperlich 2006, pp. 91, 92.
  128. Sperlich 2006, p. 91.
  129. Sperlich 2006، p. 99;McGilvray 2014، p. ۱۳.
  130. Sperlich 2006, p. 98.
  131. Barsky 1997، pp. 160, 202;Sperlich 2006، pp. ۱۲۷–۱۳۴.
  132. Sperlich 2006, p. 136.
  133. Sperlich 2006, pp. 138–139.
  134. Sperlich 2006, p. 53.
  135. Barsky 1997, p. 214.
  136. ۱۳۶٫۰۱۳۶٫۱Sperlich 2006, p. 104.
  137. Sperlich 2006, p. 107.
  138. Sperlich 2006, pp. 109–110.
  139. Sperlich 2006, pp. 110–111.
  140. Sperlich 2006, p. 143.
  141. The Hindu 2001.
  142. ۱۴۲٫۰۱۴۲٫۱Sperlich 2006, p. 120.
  143. Sperlich 2006, pp. 114–118.
  144. Weidenfeld 2017.
  145. Sperlich 2006, p. 10.
  146. ۱۴۶٫۰۱۴۶٫۱Sperlich 2006, p. 25.
  147. Sperlich 2006, pp. 112–113, 120.
  148. Younge & Hogue 2012.
  149. NAPF 2014.
  150. Ferguson.
  151. Gold 2016.
  152. Harwood 2016.
  153. Ortiz 2017.
  154. Mace.
  155. Vučić 2018.
  156. Bobanović 2018.
  157. ۱۵۷٫۰۱۵۷٫۱Baughman et al. 2006.
  158. Lyons 1978، p. 4;McGilvray 2014، pp. ۲–۳.
  159. Lyons 1978, p. 7.
  160. Lyons 1978، p. 6;McGilvray 2014، pp. 2–3.
  161. Brain From Top To Bottom.
  162. McGilvray 2014, p. 11.
  163. Dovey 2015.
  164. Chomsky.
  165. Thornbury 2006, p. 234.
  166. O'Grady 2015.
  167. Christiansen و Chater 2010، p. 489;Ruiter و Levinson 2010، p. ۵۱۸.
  168. Evans و Levinson 2009، p. 429;Tomasello 2009، p. ۴۷۰.
  169. Tomasello 2003, p. 284.
  170. Tomasello 1995, p. 131.
  171. Fernald & Marchman 2006, pp. 1027–1071.
  172. de Bot 2015, pp. 57–61.
  173. Pullum & Scholz 2002, pp. 9—50.
  174. در وبگاه یوتیوب
  175. فهمِ قدرت: دغدغهٔ دائمی چامسکی - ترجمه دکتر احمد عظیمی بلوریان - مؤسسه خدمات فرهنگی رسا۱۳۸۲٫. صص ۵۲۸ تا ۵۳۲
  176. در وبگاه یوتیوب
  177. در وبگاه یوتیوب
  178. در وبگاه یوتیوب
  179. در وبگاه یوتیوب با زیرنویس اسپانیایی
  180. در وبگاه یوتیوب
  181. در وبگاه یوتیوب
  182. در وبگاه یوتیوب
  183. تیزر فیلم در وبگاه یوتیوب
  184. تیزر فیلم در وبگاه یوتیوب

منابع

[ویرایش]
  • چومسکی - اندرو لاینز - ترجمه احمد سمیعی - نشر خوارزمی- (۱۳۵۷)
  • نحو در چارچوب نظریهٔ قبض زبانی چامسکی - اندرو رادفورد - ترجمهٔ سیدمحمدرضا هاشمی، علی خزاعی‌فر - نشر تیهو (۱۳۸۳)
  • چامسکی و انقلاب زبان‌شناسی - رضا نیلی پور - نشر دانژه (۱۳۸۷)
  • بررسی توانش زبانی از دیدگاه ابن‌خلدون و چامسکی - روح‌الله صیادی نژاد - نشر مرسل (۱۳۹۴)
  • چامسکی و جهانی شدن - جرمی فاکس - ترجمهٔ محسن محمودی - نشر مهرگان خرد (۱۳۹۴)
  • چامسکی به زبان خودمانی - دیوید کاگزول - ترجمهٔ محسن عسکری٫ مهراوه صمدی‌رحیم٫ نیلوفر صالحی‌منش - نشر آفتاب البرز (۱۳۹۵)
  • پادشاهی سخن (The Kingdom of Speech) - تام وُلف - انتشاراتراندوم هاوس (۱۳۹۵/۲۰۱۶)
  • رمزگشاییِ چامسکی: علم و سیاست‌ورزی انقلابی (Decoding Chomsky: Science and revolutionary politics) - کریس نایت -انتشارات دانشگاه ییل (۱۳۹۵/2016)[۱]
  • فلسفهٔ چامسکی - مورتون وینستون - ترجمهٔ احمدرضا تقاء -نشر نو (۱۳۹۸)

پیوند به بیرون

[ویرایش]
درویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔنوآم چامسکی موجود است.
مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط بهنوآم چامسکی در ویکی‌گفتاورد موجود است.
کتاب‌ها
در زبان‌شناسی
در سیاست
فیلم‌ها
خانواده
مقاله‌های مرتبط به نوآم چامسکی
دانشگاهیان
تحقیقات
افراد
فرهنگ
پردیس
فیلسوفان
نظریه‌ها
مفاهیم
مقاله‌های مرتبط
موضوعات و
اصطلاحات
Encoding communication
زیرشاخه‌ها
زمینه‌های مرتبط
پژوهشگران
رده:نظریه آنارشی
مشکلات
مکاتب فکری
کلاسیک
Post-classical
Contemporary
Types of federation
اقتصاد آنارشیستی
رده:فرهنگ آنارشیستی
فهرست‌ها
Related topics
انواع سوسیالیسم
موضوعات و مسائل کلیدی
مفاهیم
اشخاص
تشکیلات
سوسیالیسم مذهبی
انواع منطقه‌ای
جستارهای مرتبط
سرود
خاستگاه‌ها
مکاتب
سرمایه‌گرایی لیبرتاریانی
(لیبرتاریانیسم راست)
سوسیالیسم لیبرترین
(لیبرتاریانیسم چپ)
مفاهیم
افراد
مسائل
کتب
مرتبط
فیلسوفان
رده:نظریه‌های اجتماعی
مفاهیم اجتماعی
مقاله‌های مرتبط
شاخه‌های
پایه
روان‌شناسی کاربردی
روش‌شناسی
رویکردها
روان‌شناسان
فهرست‌ها
فرگشت انسان
حوزه‌ها
روان‌شناسان فرگشتی
زیست‌شناسان /
دانشمندان علوم اعصاب
مردم‌شناسان
اقتصاددانان رفتاری و /
دانشمندان علوم سیاسی
نظریه‌پردازان ادبی و/
فیلسوفان
روان‌شناسان /
و دانشمندان شناختی
مراکز تحقیقاتی/
سازمان‌ها
انتشارات
موضوع‌های وابسته
عمومی
کتابخانه‌های ملی
نهادهای پژوهش هنری
واژه‌نامه‌های زندگی‌نامه‌ای
پایگاه‌های دادهٔ علمی
سایر
  1. http://tarjomaan.com/barresi_ketab/8172/بایگانی‌شده در ۸ فوریه ۲۰۲۰ توسطWayback Machine سایت ترجمان: معمایی به اسم نوام چامسکی٫ شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵, بازدید از صفحه به تاریخ دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹.
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=نوآم_چامسکی&oldid=42965564»
رده‌ها:
رده‌های پنهان:

[8]ページ先頭

©2009-2025 Movatter.jp