نامادری، زنی است که با مردی دارای فرزندان زیستشناختی ازدواج میکند. به عبارت دیگر او برای فرزندان خونی شوهر خود نامادری محسوب میگردد. مادرخوانده اصطلاحی متفاوت بوده و به معنای سرپرستی فرزندی بدون پدر و مادر مشخص است.
والدین ناتنی (عمدتاً نامادریها) ممکن است با چالشهای اجتماعی مواجه شوند، زیرا بهخاطر همراهی واژهٔ "نا" که منفی است، معمولاً در اذهان با شخصیت "مادر بد" پیوند میخورند. مورولو یادآور میشود که معرفی شخصیت "نامادری اهریمنی (بدجنس)" در گذشته، امروزه برای والدین ناتنی مشکلساز است، همچنان که باعث ایجاد حس عاری از محبت در برابر مادران ناتنی میشود.[۱] با توجه به یک پژوهش در مسیحیت، وجود این حس و خوار شدن، میتواند تأثیر منفی بهسزایی بر عزت نفس مادران ناتنی داشته باشد.[۲]
در داستانها، نامادریها اغلب به عنوان افرادی بدجنس وشریر به تصویر کشیده شدهاند.[۳] شخصیت نامادری شریر بهشدت درافسانهها به چشم میخورد؛ که نامدارترین نمونههای آنسیندرلا،سفیدبرفی وهانسل و گرتل میباشد. دختران ناتنی رایجترین قربانیان آزار و اذیتهای نامادران هستند و سپس جفت دختر و پسر ناتنی، اما گاهی نیز پسران ناتنی ماننددرخت عرعر[۴] - و گاهی مانندشرق خورشید و غرب ماه، زیرا در این افسانه نابرادری از ازدواج با ناخواهری (برخلاف خواستهٔ ناخواهری) سر باز میزند، قربانی میشود،[۵] و یا حتی، ممکن است نامادران، به همسران پسران ناتنی خود تعرض کنند، همانطور که درپسران با ستارههای طلایی دیده میشود.[۶] در پارهای از افسانهها، مانندگیتا سننرنتالا Giambattista Basile یانشوالیه سبز دانمارکی، نامادر با خودشیرینی و ایجاد ارتباط با دختر ناتنی موفق میشود مسیر خود را برای ازدواج با پدر هموار کند و پس از آن که ازدواج صورت میگیرد، بیرحم میشود.[۷]
در برخی از افسانهها، پس از تولد نخستین فرزند دختر، مادربزرگ میتواند مادر جدید را به قتل برساند و او را با دختر خود جایگزین کند - و بدین ترتیب مادربزرگ خود را به نسل بعدی تبدیل میکند. چنین جایگزینی درمزرعه شگفت انگیز ،برادر و خواهر وسه مرد کوچک در چوب رخ میدهد.[۸] درفونکتال کره ایJanghwa Hongryeon jeon ، نامادری فرزندان خود را میکشد.
در بسیاری از داستانها با نامادریهای شریر، خصومت بین نامادری و فرزند ناتنی، با کمک گرفتن فرزند از مادر مرده، برجسته میشود.[۹] این موتیف ازاسطورهشناسی نورس آغاز میشود، آن جا که سوپدگار مادرش گروا را از مزار فرا میخواند تا از او بیاموزد که چگونه میتواند کاری را که نامادری به دوشش نهاده، انجام دهد؛ تا افسانههایی مانند نسخهٔسیندرلا مربوط بهبرادران گریم، آن جایی که آسشپوتل جامههایش را از درختی که از مزار مادرش روییده برمیگیرد، و نیز در اثرواسیلیسای زیبای روسی، وقتی که در آن واسیلیسا از آرامگاه مادرش یک عروسک بههمراه دعای خیر او دریافت میکند و همینطور اثرسیر سرخ پیاز سرخ مالایی، که در آن مادر قهرمان در قالب ماهی برای محافظت از او به نزدش باز میگردد.
مفهوم واژهٔنامادری که توصیفی از یک پدر یا مادر ذاتاً بدجنس، بهواسطهٔ واژۀ متفاوتی در «ویل ایرلندی» (1826) جان گمبل عنوان شده است. او از زنی در حال مرگ مینویسد که به جانشینش دستور میدهد که "با فرزندان من مهربان باش". گمبل مینویسد که این فرمان در حالی بود که درخواست وی به فراموشی سپرده شد و ثابت شد که او "یک نامادری تمام" بود.
سال ۴۳۸ پیش از میلاد: مادر زیستشناختی در حال مرگ، بهخاطر ترس از بدرفتاری نامادری در برابر فرزندانش، درخواست میکند که شوهرش پس از او ازدواج نکند.
سال ۴۲۸ پیش از میلاد: نامادری برای جلوگیری از غرق شدنش در شهوت نسبت به ناپسریاش، خودکشی میکند و تنها یک یادداشت دروغ را، با ادعای اینکه پسر ناتنیاش به او تجاوز کرده، به جای میگذارد.