حزب نازی ازسواستیکا و رنگهای قرمز و سیاه که گفته میشود نشاندهندهٔ «خون و خاک» هستند، به عنوان نماد و سمبل خود استفاده میکند. در حقیقت سیاه، سفید و قرمز رنگهای قدیمی پرچم آلمان بودند.
در طرف مقابل نازیهایهودیان را دشمنان شماره یک آلمان میخواندند. نازیها مخالف نظامهایکاپیتالیسم وکمونیسم بودند. آنها اهداف سوسیالیسم ملّی را رفاه عمومی کارگران، افزایش دستمزدها و عدالت در تقسیم سرمایهها اعلام کردند.[۱۵][۱۶] نازیسم در آلمان امروزی غیرقانونی است؛ گرچه بقایا و احیاکنندگان نازیسم مشهور به «نئونازیها» در آلمان و کشورهای خارج از آن مشغول فعالیت هستند.[۱۷]
پیش از اینکه واژهٔ ناسیونال سوسیالیسم در آلمان توسط حزب نازی به کار گرفته شود، ایدئولوژی مکتب آریاییگرایی توسطکنت گوبینویفرانسوی وهوستن چمبرلینانگلیسی در قرن نوزدهم بنیانگذاری شد.[۱۸] پس از چندی این ایدئولوژی در میان مخالفان دموکراسی حامیان بسیاری پیدا کرد.[۱۹]پس از اینکه آنتوان درکسلر حزب کارگران آلمان را بنیانگذاری کرد و آدولف هیتلر پس از مدتی به آن پیوست. هیتلر به سران حزب پیشنهاد داد تا یک تحول اجتماعی نیز در دستور حزب قرار گیرد که این پیشنهاد مورد موافقت قرار نگرفت؛ زیرا افزودن واژه سوسیالیسم به نام حزب امکان داشت حزب را به داشتن عقاید کمونیستی مشهور کند. پس از آنکه درکسلر از سمت خود کنارهگیری کرد، آدولف هیتلر توانست جایگزین وی شود. هیتلر در اوّلین گام واژه سوسیالیسم را به نام حزب افزود و اعلام کرد که حزب سوسیالیسم کارگران آلمان در پی یک تحول اجتماعی از سرمایهداری به سوسیالیسم است؛ سوسیالیسمی خارج از چهارچوب کمونیسم.[۲۰][۲۱] ورنر سومبارت اندیشمندآلمانی دربارهٔ مکتب آریاییگرایی میگوید:[نیازمند منبع]
نظریه رسالت جهانی ملت آریایی یا آلمانی چیزی نیست جز شکل جدیدی از باور یهودی به قوم برگزیده
پوستری که خنجر زدن یهودیان از پشت به نیروهای آلمانی را نشان میدهد، سال ۱۹۱۹
عامل مؤثر دیگری که باعث تأسیسحزب نازی و قدرت گرفتنآدولف هیتلر شد، پدیدهٔ آنتی سمیتیسم[۲۵](ضدسامی گرایی) بود.[۲۶] کادتها (دانشجویان مدارس نظامیآلمان) به عنوان ستون فقرات این پدیده که در میان بخشهای عقبمانده جامعه آلمان گسترش یافت به حساب میآمدند. یکی از نخستین کانونهای اشاعه ضدسامی گرایی در آلمان حزب سوسیال مسیحی کارگری آلمان[۲۷] بود. این حزب از تبلیغات ضدیهودی به عنوان تاکتیک برای نفوذ در میان تودههای کارگری آلمان استفاده میکرد. در نتیجه در دهههای ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ میلادی، انجمنهای ضدیهودی درآلمان به سرعت گسترش پیدا کردند و با پشتوانههای مالی کلان در انتخابات سال ۱۸۹۳ رایشتاگ (مجلس آلمان) موفق به اخذ ۲۵۰هزار رأی و ۱۶ نماینده شدند.[۲۶] یکی دیگر از تبلیغ کنندگان موج ضدسامی گرایی،ویلهلم دوم امپراتور آلمان بود که از دوستان صمیمی سِر ارنست کاسل (ازیهودیان ثروتمند انگلیسی و از دوستان نزدیک ادوارد هفتم پادشاه انگلیس[۲۸]) بود.[۱۰] از دیگر مروجان پدیدههای آریایی گرایانه و ضدسامی گرایانه هوستن چمبرلین[۲۹] بود. وی در سال ۱۸۹۸ کتابی با عنوان بنیاد سده نوزدهم منتشر کرد که در آن تاریخ معاصر اروپا را به عنوان عرصه تعارض دو نژاد «آریایی» و «سامی» ترسیم میکرد. قیصر ویلهلم شخصاً این کتاب را برای فرزندانش میخواند و او بود که دستور داد که این کتاب در دانشگاه افسری آلمان تدریس شود. قابل ذکر است که هوستن چمبرلین انگلیسی طی سالهای ۱۸۸۹–۱۹۰۹ بهطور منظم به کاخ ویلهلم، قیصر آلمان، رفتوآمد داشت و با ادعای پیوند با استادان غیبی به رویاهای او در زمینه سروری بر جهان و ایجاد نژاد نوین دامن میزد. چمبرلین پس ازجنگ جهانی اول و شکست آلمان نیز همچنان مروج عقاید آریاییگرایانه بود و زمانی کههیتلر در صحنه سیاست آلمان ظهور کرد، وی را به عنوان ناجی نژاد آریایی اعلام نمود. وی که در سال ۱۹۲۳ شخصاً باهیتلر ملاقات کرده بود بعدها در نامهای به او نوشت:
همین که ملت آلمان یک هیتلر را متولد میکند نشانه نیروی حیاتی اوست.[۳۰]
تصویر نمایشگاه معجزه خلقت برلین ۱۹۳۵، در این تصویر نمایش میدهد که اگر نژادهای پایینتر (بر اساس اندیشه حزب نازی) بیشتر زاد و ولد کنند(۴ بجه نسبت به ۲ بچه) درصد جمعیت آنها در برابر نژاد برتر، چگونه میشود
از دیگر موارد تأثیرگذار بر ظهور نازیسم فرقهای به نام انجمن تول بود که در سال ۱۹۱۲ درمونیخ تأسیس شد. بنیانگذار این سازمان فردی به نام رودلف گلوئر بود که به نام کنت هنریش فن سباتندروف معروف بود. وی که در اوایل قرن ۱۹ دراستانبول(عثمانی) اقامت داشت و تاجری ثروتمند بهشمار میرفت پس از بازگشت بهآلمان، اندیشه تول، سرزمین مرموز و افسانهای آریاییهای باستان، را با وام گرفتن از کتاب «آموزه سرّی»[۳۱] پیریزی کرد و هدف خویش را سرورینژاد برتر اعلام داشت و به جذب اعضای خاندانهای اشرافی و ثروتمندان و کارخانهداران آلمانی به این انجمن پرداخت. با اوجگیری جنبش انقلابی درآلمان و به ویژه قیام کارگرانباواریا، یک شبکه تروریستی به ریاست دیتریش اکارت ایجاد کرد که یکی از اقدامات آن قتل کورت ایزنر رئیسجمهورباواریا بود. طی سالهای ۱۹۱۹–۱۹۲۳ این سازمان به ۳۰۰ عملیات تروریستی دست زد. از اعضای انجمن تول میتوان افرادی چون فرانتس گورتنر وزیر دادگستری باواریا، یوهنر رئیسپلیسمونیخ، ویلهلم فریک معاون یوهنر،رودلف هس و هوسهوفر نظریهپرداز انجمن را نام برد. بعدها در دولتهیتلر، فرانتس گورتنر وزیر دادگستری و ویلهلم فریک وزیر کشور شد و تعالیم هوسهوفر دستمایه اصلیهیتلر در نگارش کتابنبرد من قرار گرفت. مورخان انجمن تول را قدرتمندترین سازمان مخفی آلمان در دوران صعود نازیسم میدانند.[۳۲]
در زمان صعود هیتلر در آلمان(۱۹۳۸)، دولتنویل چمبرلین[۳۳] در انگلیس بر سر کار بود و سرسختترین هوادار هیتلر در این دولت لرد هالیفاکس[۳۴] بود. در این دوره زمانی دولتبریتانیا اقدامات بسیاری را جهت تحکیم پایههای اقتدارهیتلر انجام داد. نقشاینتلیجنس سرویس (سازمان اطلاعاتی بریتانیا) را از طریق فعالیتهای ایگناس تربیش لینکن[۳۵] میتوان پیگیری کرد. در آستانهجنگ جهانی اول، تربیش لینکلن به عنوان نمایندهاینتلیجنس سرویس با سازمان اطلاعاتی آلمان وارد ارتباط شد. وی از اوایل سال ۱۹۱۹ بهطور کامل در آلمان مستقر شد و نقش فعالی در عملیاتهای خرابکارانه گروههای افراطی فاشیستی داشت. در این دوران وی یکی از عوامل اصلی در سازماندهی و تحرکات گروههای اوباش موسوم به «لشکر آزاد» بود کهحزب نازی از درون آنها زائیده شد. از اقدامات این گروه میتوان قتل «والتر راتنو»[۳۶](وزیر خارجه آلمان) در۲۴ ژوئن ۱۹۲۲ و همچنین قتل «رزا لوکزامبورگ»[۳۷] و «کارل لیبکنخت» را نام برد. در همین زمان بود که فعالیت سیاسیهیتلر آغاز شد و وی به عنوان مأمور مخفی سازمان ضداطلاعات ارتش آلمان، و در رابطه به برخی رهبران نظامی چون ژنرالاریش لودندورف، گروه کوچک خود را تأسیس کرد. گروهی که سپس بهحزب ناسیونال سوسیالیست کارگری آلمان تبدیلشد. درنوامبر ۱۹۲۳ ژنرالاریش لودندورف وهیتلر کودتای نافرجامی را ترتیب دادند که بهکودتای مونیخ معروف است. قابل ذکر است یکی از گردانندگان طرحهای متعدد کودتاییهیتلر و ژنرالاریش لودندورف، تربیش لینکلن بوده است.[۳۸]
بسیاری از احزاب سیاسی و سیاستمدارانراستگرا دراروپا از پدید آمدنفاشیسم و نازیسم استقبال نمودند. این احزاب مخالفشوروی، معتقد بودند که هیتلر منجیتمدن غرب وسرمایهداری در مقابلبلشویسم میباشد. در سالهای ۱۹۲۰ و اوایل ۱۹۳۰ نازیسم از طرف احزابی چون حزب محافظه کارانگلستان، در اواخر سالهای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ نهضت فاشیستیاسپانیا (فالانژیسم)، اشخاص سیاسی و نظامی که خواستار ایجاد دولتی «مقتدر» بودند، و لژیون فرانسویان مخالف بلشویسم (اِل وی اِف) و دیگر مخالفانشوروی حمایت میگردید.[۶]حزب محافظه کارانگلستان وراستگرایانفرانسه در میانه و اواخر سالهای ۱۹۳۰ از رژیم نازی دلسرد شدند و حتی شروع به انتقاد از توتالیتاریسم (رژیمحکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی) کردند.حزب کبود هم از جمله حزبهایی بود که در سال ۱۹۴۲ شروع به حمایت از این تفکر کرد. از برخی از مفسران معاصر عقیده داشتند که اعمال این احزاب در حقیقت حمایت از نازیسم میباشد.[۶]
پرورا ۲۰۱۱کولوس وُنپرورا یا «عظمت پرورا»نمای ساحلی پرورا
این سؤال مهمی است، که در رابطه با عوامل موفقیت نازیسم نه تنها در آلمان، بلکه در کشورهای دیگر اروپایی از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰ نازیسم درسوئد،انگلیس،ایتالیا،اسپانیا، و حتی درآمریکا طرفدار پیدا کرده بود و در دهه بیست و سی قرن اخیر مطرح میباشد. عوامل زیر را میتوان در خصوص عوامل موفقیت نازیسم نام برد:[۶]
مهمترین عامل رشد نازیسم و حفظ پاشنههای قدرتش تبلیغات گستردهعوامفریبانهسوسیالیستی کارگرمحور وروز کارگر حزب نازی بود، تبلیغات خودروی مردمی سوسکی شکل و سیاهرنگولکس واگن اولیه (کیدیاف واگن یا کرافت دوخ فروید واگن یا همان ماشینقدرت از طریق شادی که قدرت از طریق لذت KdF نام همان وزارت تفریحات خانوادگی نازیسم بود) که با نام بیتل نیز شناخته میشود یکی از پروژههای اصلی این طرح بود که نهایتاً به بخشی از طرحکلاهبرداری بزرگ هیتلر از مردم خودش منتهی شد که پولهای اندک اندک پساندازشده کارگران برای طرحهای تفریحی کارگری عمومی مانند ولکسواگن یاطرح عظیم هتلهای تفریحی پرورا برعکس صرف آغاز و پیشبرد جنگ جهانی دوم در راستای اهداف عقیدتی هیتلر شد و هیچیک از کارگران نه به ولکسواگن رسیدند نه به پرورا.[۳۹] پس از شکست نازیسم کارگرانآلمان شرقی با دیکتاتوری جدیدی ازکمونیسم روبرو شدند که در پی بازستاندن حقوق آنها از ولکسواگن نبود و دوباره مجبور به کار کردن برای داشتن ماشین مردمی سوسیالیستی دیگری این بار به نامترابانت بودند اما کارگرانآلمان غربی بعداً بواسطه پیگیری از طریق مراجع قضایی به حقوق خود رسیدند.[۳۹] یکی از مدالهای سوسیالیستی هیتلر مدال کارگریداس و چکشآلمانی:Tag Der Arbeit روز کارگر بود که در سال ۱۹۳۷ زیر دو بال عقاب وچلیپایحزب ناسیونالسوسیالیست کارگران آلمان داس و چکش قرار گرفته است و این مدال این روزها به عنوان عتیقه بین کلکسیونرها خرید و فروش میشود.[۴۰][۴۱][۴۲]
اصول کلی مورد استفاده در تصدیق سیاستدیکتاتوری دستورهایی بودند که در جهت تبعیضنژادی و توقیف تمام داراییهایشان در تمام ایالات، و هم چنین سرکوب مخالفان صادر میگردید.[۶]
برجستهترین عضو حزب نازیآدولف هیتلر بود، که از ۳۰ ژانویه ۱۹۳۳ تا زمان مرگ در ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ برآلمان نازی حکومت میکرد و همچنین رهبری آلمان را درجنگ جهانی دوم بر عهدهداشت. پس از جنگ، بسیاری از سران نازی دردادگاه نورنبرگ محکوم بهجنایت جنگی و جنایت ضدبشریت شدند.
↑Fritzsche, Peter (1998).Germans into Nazis. Cambridge, Massachusetts: Harvard University Press.ISBN978-0-674-35092-2. Eatwell, Roger (1997).Fascism, A History. Viking-Penguin. pp. xvii–xxiv, 21, 26–31, 114–140, 352.ISBN978-0-14-025700-7. Griffin, Roger (2000). "Revolution from the Right: Fascism". In Parker, David (ed.).Revolutions and the Revolutionary Tradition in the West 1560–1991. London: Routledge. pp. 185–201.ISBN978-0-415-17295-0.
↑۵٫۰۵٫۱"Nazism".Encyclopædia Britannica(به انگلیسی). Retrieved2022-10-15.Nazism attempted to reconcile conservative, nationalist ideology with a socially radical doctrine.
↑۶٫۰۶٫۱۶٫۲۶٫۳۶٫۴پی یر آنجل،هیتلر و آلمانها، ورنر پاریس -ادیسیون سوسیال، ۱۹۸۲,
↑Spielvogel, Jackson J. (2010) [1996]Hitler and Nazi Germany: A History New York: Routledge. p. 1شابک۹۷۸−۰−۱۳−۱۹۲۴۶۹−۷ Quote: "Nazism was only one, although the most important, of a number of similar-looking fascist movements in Europe between World War I and World War II."
↑Orlow, Dietrick (2009)The Lure of Fascism in Western Europe: German Nazis, Dutch and French Fascists, 1933–1939 London: Palgrave Macmillan, pp. 6–9.شابک۹۷۸−۰−۲۳۰−۶۰۸۶۵−۸.
↑Eley, Geoff (2013)Nazism as Fascism: Violence, Ideology, and the Ground of Consent in Germany 1930–1945. New York: Routledge.شابک۹۷۸−۰−۴۱۵−۸۱۲۶۳−۴
↑Neocleous, Mark.Fascism. Minneapolis, Minnesota, USA: University of Minnesota Press, 1997 p. 23.
↑Fritzsche, Peter. 1998. Germans into Nazis. Cambridge, Mass. : Harvard University Press; Eatwell, Roger,Fascism, A History, Viking/Penguin, 1996, pp. xvii-xxiv, 21, 26–31, 114–140, 352.Griffin, Roger. 2000. "Revolution from the Right: Fascism," chapter in David Parker (ed.)Revolutions and the Revolutionary Tradition in the West 1560-1991, Routledge, London.
↑Hearst, Ernest, Chip Berlet, and Jack Porter. "Neo-Nazism." Encyclopaedia Judaica. Eds. Michael Berenbaum and Fred Skolnik. Vol. 15. 2nd ed. Detroit: Macmillan Reference USA, 2007. 74-82. 22 vols. Thomson Gale.
↑نمادصلیب شکسته برگرفته از نقوش مندرج بر ظروف سفالی بهدست آمده از اکتشافاتباستانشناسی درشوش(ایران) میباشد.واندنبرگ، لویی (۱۳۴۸)،باستانشناسی ایران باستان - صفحه ۷۵ شکل ۲۰ نماد شماره ۲۹، ترجمهٔ عیسی بهنام، تهران: انتشارات دانشگاه تهران
↑آنتی سمیتیسم یا ضدسامی گرایی در اصل با تمام اقوام سامی اعم از اقوام عبری (یهودی) و عربی و همچنین فرهنگ سامی از جمله ادیان اسلام، مسیحیت و یهودیت ضدیت داشت.
↑سرارنست کاسل با سایر اعضای خاندان سلطنتی نیز روابط نزدیکی داشت تا جایی که بعدها نوه و وارث او،ادوینا اشلی با لردمونتباتن برمه (دایی ملکهالیزابت دوم) ازدواج کرد. قابل ذکر است سر ارنست کاسل (بههمراه لردناتانیل روچیلد) از بنیانگذاران و مالکان اصلی مجتمع نظامی ویکرز-آرمسترانگ بزرگترین مجتمع تسلیحاتی جهان درجنگ جهانی اول و قلب صنایع نظامی انگلیس امروزه بوده است.عبدالله شهبازی.«رازهای پنهان صعود نازیسم - ص۳»(PDF). دریافتشده در۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۶.
↑تربیش لینکلن یک یهودی مجارستانی الاصل ثروتمند بود که در سال ۱۹۰۳ به انگلیس مهاجرت کرد. در سال ۱۹۱۰ نماینده مجلس عوام شد و در سالهای بعد در ماجراهای نفتی-سیاسی آن دوران به نفع مجتمع نفتیرویال داچ شل فعالیت داشت. وی به عنوان یکی از مأموران برجسته اطلاعاتی در نیمه اول قرن بیستم شهرت فراوان دارد.شهبازی، عبدالله،ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم: جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، تهران
↑والتر راتنو یهودی الاصل و پسرامیل راتنو بنیانگذار کمپانیآ ا گ میباشد.
↑وی را پس از اینکه شکنجه کردند با شلیک گلوله به سرش به قتل رساندند و جسد وی را در فاضلاب انداختند.