ارتباط با یک نیروی خدایی یا موجودات ماوراء طبیعی دیگر در جهت دریافت اطلاعات
این مقاله دربارهٔ مفهوم مکاشفه از دیدگاه مذاهب است. برای مطالعه در مورد آخرین کتاب آسمانی مکاشفه شده، مقالهقرآن را بخوانید و یا برای مطالعه در مورد یک نوع مکاشفه خاص،مکاشفه یوحنا را ببینید.
«اشراق» اثری ازلیبر سیویالس، که فرد حکیمی به نامهیلدگارد بینگنی را در حالتمکاشفه به تصویر کشیده است. او در حالی که مشغول دیدن رویایی است، مطالب دریافت شده را به کاتب خود دیکته میکند و روی یک لوح مومی هم همزمان طرح میکشد.
مکاشفه یامکاشفه الهی، در نگاهدین والهیات، به آشکار شدن یا پدیدار شدن شکلی از حقیقت یا نوعی ازدانش به روی فرد اطلاق میشود. این نوع از دریافت اطلاعات در نوع بشر، به شکل کسب مستقیم و بیواسطه دانش و حقایق است که از طریق ارتباط با یک مقامالهی یا سایر موجوداتفراطبیعی حاصل میشود.[۱]
توماس آکویناس (معروف به حکیم آسمانی، فیلسوف ایتالیایی ومتأَلِّه مسیحی) به دو نوع مکاشفه فردی از جانب خداوند اعتقاد داشت، «مکاشفه عام» و «مکاشفه خاص». در اینجا تصور میشود که مکاشفه و وحی مفهومی یکسان دارند. در «مکاشفه عام»، خداوند خود را از طریق خلقت خود آشکار میکند، به گونهای که حداقل برخی از حقایق در مورد خداوند را میتوان بامطالعه تجربی طبیعت،فیزیک،کیهان و غیره آموخت. «مکاشفه خاص» عبارت است از شناخت خداوند و سِیر در عالم معنا به طور مستقیم توسط بنیان وجودی فرد. در «مکاشفه خاص»، یک اتفاقفراطبیعی برای فرد رخ میدهد و راهی خارج از قوانین عادی جهان، برای او باز میشود. در «مکاشفه خاص» ممکن است اتفاقات ویژهای چون نزول کتاب آسمانی بر فرد یا انجام معجزات توسط فرد، رخ بدهد. «مکاشفه خاص» به نوعی مکاشفهای مستقیم و بیواسطه است و ارتباطی معنادار از جانب خداوند یا یک نیروی والاتر با یک شخص خاص برقرار میشود تا تبادل اطلاعات صورت گیرد.[۲]
اگرچه میتوان آگاهی از وجود خداوند و برخی از صفات او را از طریق «مکاشفه عام» استخراج کرد، اما برخی از خصوصیات خداوند را تنها از طریق «مکاشفه خاص» میتوان شناخت.توماس آکویناس معتقد بود که نمونه بارز یک «مکاشفه خاص»، مکاشفه خداوند درعیسی بوده است. پایههای اصلی الهیات دینمسیحیت، مانندتثلیث وحلول، و آموزههایکلیسا و کتاب مقدس مسیحیانانجیل، همگی از ثمرات «مکاشفه خاص» عیسی با خداوند بودهاند و اگر عیسی آنها را مطرح نمیکرد، ممکن بود هیچ راه دیگری برای شناخت و درک این موضوعات وجود نداشته باشد. آموزههایمحمد پیامبراسلام نیز، ماهیتی اینگونه دارند. کتاب مقدس مسلمانانقرآن، نتیجه «مکاشفه خاص» خداوند در محمد بوده که منجر به پیدایش آخرین دین آسمانی،اسلام، شده است. «مکاشفه خاص» و «مکاشفه عام» در ذات خودشان، ماهیتی مکمل هم دارند نه متضاد هم. یعنی در درک یک «مکاشفه خاص»، ابتدا یک «مکاشفه عام» شرایط را فراهم میکند و پس از رخ دادن یک «مکاشفه خاص» نیز، شرایط بعدی برای رخ دادن یک «مکاشفه عام»، دست خوش تغییر میشود.[۳]
به گفته دومیترو استانیلوئه (یک کشیش مسیحیارتدکسرومانیایی که متخصص الهیات بود)، موضعکلیسای ارتدکس شرقی (یکی از سه شاخهٔ اصلی مسیحیت) در تعریف «مکاشفه عام» و «مکاشفه خاص» در تضاد کامل با الهیاتپروتستان (شاخهای از مسیحیت) وکاتولیک (بزرگترین شاخه از کلیسای مسیحی) قرار دارد. این موضوع تفاوت آشکار بین «مکاشفه عام» و «مکاشفه خاص» را نشان میدهد. این مساله نشان میدهد که آموزههای حاصل از یک «مکاشفه خاص» در وحدت کامل با بقیه موضوعات پیرامونش قرار دارد. اما در یک «مکاشفه عام» امکان وجود نقصان و اختلاف وجود دارد و ممکن است یک «مکاشفه عام» به تنهایی برای رستگاری کافی نباشد. دومیترو استانیلوئه توضیح میدهد که در مسیحیت ارتدکس هیچ فرقی بین «مکاشفه عام» و «مکاشفه خاص» نیست و هر مکاشفهی فراطبیعیای که صرفاً برای اشخاص رخ دهد میتواند مبنای پیدایش یک دین یا یک فرقه جداگانه باشد.[۴]
«مکاشفه مستمر» یا قرارگیری شخص در یک جریان دايم از اطلاعات یزدانی، یک مقام الهی است که در آن خداوند همچنان به بیان اصول یا احکام الهی برای بشریت ادامه میدهد.[۵]
در قرن بیستم،اگزیستانسیالیستهای مذهبی ادعا کردند که مکاشفه به خودی خود هیچ چیز خاصی نیست، بلکه خداوند یا نیرویی والاتر از طریق تماس با برخی مردم، حضور خود را اعلام میکند. از دیدگاه اگزیستانسیالیستها، مکاشفه یا نتایج حاصل از آن پاسخی است که ذهن انسانی در برخورد با یک جریان یزدانی از خود بروز میدهد که نحوه پاسخ هر فرد به درخواست خداوند را نشان میدهد.[۶]
فیلسوففریدریش نیچه در مورد تجربه شخصی خود از الهام و تعریف خود از «ایده مکاشفه» در اثر خوداینک انسان مینویسد:[۷]
آیا کسی در پایان قرن نوزدهم تعریف متمایزی از آنچه شاعران دوران کهن از کلمه الهام فهمیدهاند، دارد؟ اگر نه، پس من آن را شرح خواهم داد. کسی که کوچکترین عقیدهای به خرافات در او باشد، به سختی می تواند ایدههایی چونحلول خداوند در بشر، سخن گفتن خداوند از دهان بشر و یا واسطه یک قدرت قادر مطلق شدن برای بشریت را، کاملاً کنار بگذارد. مکاشفه، یعنی اتفاقی که یک فرد عمیقاً متشنج و ناآرام را ناگهان با یقین و دقت وصفناپذیری قابل مشاهده و شنیدنی میکند — در واقع آن فرد شروع به توصیف یک واقعیت ساده میکند. یکی میشنود — یکی علاقهای ندارد. یکی مطلب را سریع میگیرد — نمیپرسد چه کسی این را میدهد: یک فکر ناگهان مانند برق به ذهن فرد میرسد، به ناچار و بیوقفه میآید، بدون تزلزل — من هرگز در اینگونه موارد چارهای نداشتهام.
«مکاشفه جمعی» انبوهی از مردم که در کوه هورِب (کوهی که در آنجا بهموسی الهام میشد) گرد هم آمدهاند. تصویر برگرفته از کتاب مقدس مسیحیان، منتشر شده توسط انتشارات پراویدنس لیتوگراف، ۱۹۰۷.
برخی از گروههای مذهبی بر این باورند که خدایی وجود دارد که بر مردم نازل شده یا با گروه بزرگی از مردم صحبت میکند و یا افسانههایی مشابه را تعریف میکنند. در کتابسفر خروج (دومین کتاب مقدس در مسیحیت)، گفته میشود که خداوندگاری به نامیهوه، دستورهای مذهبی را تحت موضوعده فرمان در کوه سینا به قومبنیاسرائیل الهام کرده است. درمسیحیت، کتاباعمال رسولان (یکی از قسمتهایعهد جدید) روزپنطیکاست (روز نزولروحالقدس برحواریون) را توصیف میکند که در آن روزروحالقدس به شکل آتش بر شاگردانعیسی نازل شد و آنها شروع به دریافت مطالبی الهی کرده و مکاشفهای جمعی را تجربه کردند. یا به طور مثال، مردم سرخسپوست قوملاکوتا بر این باورند که زنی به نام«Ptesáŋwiŋ» در مکاشفهای مستقیم با یک نیروی والاتر قرار داشته و با مردم در مورد پایههای اساسی و سنتهای مهم مذهب لاکوتا صحبت میکرده است. لازم به ذکر است که نام«Ptesáŋwiŋ» به معنی «دوشیزه بوفالو سفید» یا «زنی با لباسی از پوست بوفالو سفید»، یک زن مقدس سرخسپوست است که از ناشناخته آمده و پیامدهای «مکاشفه خاص» او منجر به پیدایش مذهب لاکوتا شده است و از او در قوم سرخپوست لاکوتا، به عنوان پیامبری بسیار والامقام و پیامبر اولشان یاد میشود.[۸] در مبحثاسطورهشناسی آزتک، افسانههای آزتکی زیادی با روایتهایی مختلف تعریف شده که در برخی از آنها آمده است کهاویتسیلوپوچتلی (خداوندگار خورشید و جنگ) به محض ورود مردم آزتک به منطقهآناهواک (منطقه باستانی مکزیک)، به طور مستقیم با مردم صحبت میکرده است.[۹] از نظر تاریخی، برخی از امپراطوران، رهبران فرقهها و دیگر شخصیتهای معنوی برجسته تاریخ، ارتباطی خداگونه داشتهاند و به گونهای از آنها یاد میشود که گویی سخنان آنها خود وحی بوده است.[۱۰][۱۱][۱۲]
برخی معتقدند که خدا می تواند با انسان به گونه ای ارتباط برقرار کند که محتوای مستقیم وگزاره ای داشته باشد: به این حالتوحی کلامی گفته می شود.یهودیت ارتدکس و برخی اشکال مسیحیت معتقدند که پنج کتاب اولموسی توسط خدا به گونهای به وی دیکته شده است.[۱۳][۱۴][۱۵]
در این شیوه مکاشفه به صورت غیر کلامی و غیر لفظی صورت میگیرد اما ممکن است دارای محتوای گزارهای هم باشد. در حال تغیر کلامی پیامهای خدا به افراد الهام میشد اما نه به صورت کلامی.[۱۶][۱۷]
ادیان وحیانی دارای متون دینی هستند که به صورت الهی یا ماوراء طبیعی نازل شده و یا آنها را الهام گرفته شده میدانند. برای مثال،یهودیان ارتدکس،مسیحیان ومسلمانان معتقدند کهتورات درکوه سینا از جانب خدا دریافت شده است.[۱۸]
مسلمانان معتقدند کهخداوند (به عربی:«ألله») پیام نهایی خود را از طریقمحمد و از طریق فرشتهجبرئیل به همه هستی نازل کرده است.[۱۹] مسلمانان محمد را پایان دهنده پیامبران میدانند و به او لقبخاتمالانبیا دادهاند و معتقدند کتاب آسمانیقرآن، آخرین وحی بیعیب و نقص خداوند برای بشریت است که تاروز قیامت معتبر است. قرآن مدعی است که کلمه به کلمه و حرف به حرف نازل شده است.[۲۰]
مسلمانان بر این باورند که پیام اسلام همان پیامی است که از زمان حضرتآدم توسط همه رسولان خدا برای بشریت فرستاده شده است. مسلمانان بر این باورند کهاسلام از قدیمیترین ادیان توحیدی است زیرا نمایانگر وحی اصلی و نهایی خداوند برابراهیم، موسی،داوود،عیسی و محمد است.[۲۱][۲۲] به همین ترتیب، مسلمانان معتقدند که هرپیامبری در زندگی خودوحی دریافت کرده است، زیرا هر پیامبری از سوی خداوند برای هدایت بشر فرستاده شده است. نقشعیسی در این دیدگاه بسیار مهم است، زیرا او وحی را در دو جنبه دریافت کرده است، مسلمانان معتقدند که اوانجیل را موعظه میکرده در حالی کهتورات نیز از طرف خداوند به او تعلیم داده شده است.[۲۳][۲۴]
بر اساس روایات اسلامی، محمد از سن ۴۰ سالگی شروع به دریافت وحی کرده است و اطلاعات از طریق فرشتهای به نامجبرئیل در ۲۳ سال بقیه عمرش تحویل او داده میشده است. محتوای این مکاشفههای محمد، که به قرآن معروف است،[۲۵] توسط پیروانش ضبط و مصادره شد و اندکی پس از مرگش از طریق دهها حافظ و همچنین با جمع کردن برگهها یا نسخههای مخفی مختلف در یک جلد جمعآوری شد. در الهیات مسلمانان، محمد از نظر اهمیت با سایرپیامبران خدا یکسان شمرده میشود و ایجاد تمایز در میان پیامبران گناه محسوب میشود، زیرا خود قرآن برابری را بین پیامبران خدا اعلام میکند.[۲۶]
بسیاری از علما بین وحی و مکاشفه تمایز قائل شدهاند. از دیدگاه الهیات اسلامی، هر فرد واجد شرایطی میتواند از راه مکاشفه اطلاعاتی دریافت کند. منظور از مکاشفه این است که خداوند به انسان الهام میکند تا عملی را انجام دهد، در مقابل وحی فقط مختص پیامبران بوده است.[۲۷][۲۸] مادر موسی،یوکابد، نمونهای بارز از الهام گرفتن برای فرستادن موسی نوزاد در گهواره به پایین رودنیل، است که مکرراً در منابع مختلف ذکر شده است،[۲۹][۳۰][۳۱] همانطور کههاجر در جستجوی آب برایاسماعیل نوزاد بود.[۳۲][۳۳]
↑"انواع وحی" [Types of Revelation]. Retrieved22 December 2024.
↑"معناى وحى و اقسام آن" [The meaning of revelation and its types]. Retrieved22 December 2024.
↑Staniloae, Staniloae (2000).Orthodox Dogmatic Theology: The Experience of God v. 1 (Orthodox Dogmatic Theology, Volume 1 : Revelation and Knowledge of the Triune God. T.& T.Clark Ltd.ISBN978-0917651700.