^عربی نوین معیار is the sole official language.[۱۰]عربی مصری is theزبان گفتاری. Otherdialects and minority languages are spoken regionally. ^ "Among the peoples of the ancient Near East, only the Egyptians have stayed where they were and remained what they were, although they have changed their language once and their religion twice. In a sense, they constitute the world's oldest nation".[۱۱][۱۲] Arthur Goldschmidt Jr.
طول خطوط ساحلی مصر حدود ۲٬۴۵۰ کیلومتر است. مصر با جمعیت ۱۰۲ میلیون نفر[۱۳] ۱۴امین کشور پرجمعیت در جهان، پرجمعیتترین کشور درخاورمیانه، و بعد ازنیجریه واتیوپی، سومین کشور پرجمعیت در قارهآفریقا است.[۱۴] اکثر جمعیت آن در حاشیهرود نیل زندگی میکنند. کرانههای رود نیل منطقهای است که ۴۰ هزارکیلومتر مربع یعنی حدود یک بیست و پنجم این کشور و تنها زمینهای بارور آن را تشکیل میدهد. بخش عمدهٔ این کشور که در مجموع ۱ میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد، ازبیابان تشکیل شده و جمعیت پراکندهای را در خود جای داده است.
حدود نیمی از جمعیت مصرشهرنشین هستند که بیشتر آنان در دو شهر بزرگقاهره واسکندریه، دیگر شهرهایدلتای نیل و حومه آنها زندگی میکنند.
مصر یکی از قدیمیترین تمدنهای بشری بوده وآثار باستانی متعدد موجود در این کشور که مهمترین آنهااهرام سهگانه یا همان اهرام جیزه است گردشگران زیادی را جذب این کشور میکند. حدود ۱۲٪ نیروی کار مصر در بخشگردشگری و شهرهای تفریحی ساحل دریای سرخ فعالیت دارند.اقتصاد مصر یکی از متنوعترین منابع درآمدی را در کشورهای خاورمیانه داراست و بخشهایگردشگری،کشاورزی،صنعت وخدمات هر یک به نسبتی تقریباً مساوی در تولید داخلی این کشور سهم دارند.
نام مصر از ریشهٔسامی است و با نامهای دیگر زبانهای سامی برای مصر از جمله מִצְרַיִם (میتزراییم) عبری همریشه است. نام مصر به معنی «دو تنگه» است و به جدایی میان دو دودمان بخشهای شمالی و جنوبی مصر اشاره دارد.[۱۵] واژهٔ مصر در اصل خود معانی شهر، تمدن، کلانشهر، زمین، و مرز هم میداده است.[۱۶] مصریها سرزمین خود را «کی مِسْت» مینامیدند که به معنی سیاه است، زیرا زمینهای مصر را زمین سیاه و اراضی کویرها را زمین سرخ میدانستند. اسم مصر که در اغلب السنهٔ اروپایی «اِگیپت» یا «اِژیپت» است و فقط در تلفظ آن جزئی اختلافی بین زبانهای مختلف اروپایی هست، از لفظ «خی کُپتا» است: فینیقیها منفیس را چنین مینامیدند و از فینیقیها این لفظ به اروپا سرایت کرد. «خی کُپتا» هم از لغت مصری «خاتْکاپْتا» آمده که به معنی «معبد روح پتا» است.[۱۷]
تمدن در منطقه کنونی مصر که در کناره رودنیل شکل گرفته در زمره کهنترین تمدنها بهشمار میآید که از حدود ۴ هزار سال پیش از میلاد موجود است. مصر باستان سرزمینفرعونها بود و آثار تاریخی برجستهای چوناهرام سهگانه و نیایشگاه بزرگ را از آن دوران به یادگار دارد. دراسطورههای سامی محل برآمدن پیامبرانی مانندیوسف وموسی را در همان دوران و در سرزمین مصر آوردهاند.
دولت قدیم مصر در سال ۵۲۴ پ. م به دست ایرانیها سقوط کرد. این کشور در روزگارهخامنشی و همچنین در دورانساسانی (در عهدخسرو پرویز و به مدت ده سال) بخشی از شاهنشاهی ایران بود.
حضور هخامنشیان در مصر به دورانکمبوجیه پسرکوروش بازمیگردد. او در سال ۵۲۵ پ. م، درلشکرکشی به مصر توانست مقابل فرعونپسامتیک سوم ازدودمان بیست و ششم مصر پیروز شود و آن کشور را به یکی از ساتراپیهای هخامنشی تبدیل کند، این ساتراپی قسمتی از کشور لیبی را نیز شامل میشد.[۱۸][۱۹]
در سال ۳۳۲ پ. ماسکندر مقدونی این سرزمین را تصرف نمود و تا سال بعددودمان بطلمیوسی که از جانشینان اسکندر بودند، بر آن حکمفرما بودند.
در سال ۶۴۱ میلادی (۱۹ هجری قمری) در زمان خلیفه دوم،عمر، عربهای مسلمان این کشور را تسخیر کردند. مصریها که از تسلط سیاسی و فرهنگیبیزانسیها ناخرسند بودند، هنگام ورود اعراب در برابر آنها ایستادگی نکردند و والیان مصر که از طرف خلفا برای اداره مصر اعزام میشدند، با «اهل ذمه» و به ویژه ساکنان اصلی مصر یعنی «قبطیها» بر اساس عهدنامهها و پیمانها رفتار میکردند. شرایط پیمانها به گونهای بود که موجب استحکام روابط اعراب فاتح با بومیان مصر میشد. پس ازفتح مصر، تعداد زیادی عرب و مسلمان به این سرزمین وارد شدند. با آمدن قبایل عربی به مصر و افزایش تماس دو گروهمسلمان و قِبطیها، زمینههای پذیرشفرهنگ اسلامی در مصر فراهم شد. شماری از مصریها تا پایان حکومتسفیانیان، مسلمان و عرب شده بودند، اما این روند، در دورههای بعدی و طی دو قرن پس از اسلام بهطور تدریجی صورت گرفت تا سرانجام مصر یک مملکت عربی شد.[۲۰]
روند عربی شدن زبان مصریها چندی به طول انجامید و کاربردزبان عربی در این منطقه از سده نهم میلادی به اینسو شدت گرفت. سیاست فرمانروایان عرب حاکم بر مصر این بود که با وجود ناآشنا بودن مردم مصر با زبان عربی این فرمانروایان از همان آغاز تمامی نوشتههای رسمی را به عربی صادر کردند. این حاکمان ولی، علاقه زیادی به مسلمان کردن مردم مصر نشان نمیدادند.[۲۱]
با این حال، مسلمان شدن مردم مصر با عربزبان شدن آنها همراه نبود واسلامیسازی مصر سدهها پس از عربزبان شدن آنها به انجام رسید. با اینکه زبان عربی از سده نهم میلادی در مصر گسترش یافت دین اسلام تنها در سده چهاردهم تبدیل به دین اکثریت مصریها شد.[۲۱]
مصر همواره از سرزمینهای مهم برای حکومت اسلامی بوده و تا سال ۱۵۱۷ میلادی که دولتعثمانی بر مصر تسلط یافت در دست خلفایاموی وعباسی وفاطمی بود. در سال ۱۷۹۸ناپلئون بناپارت به مصرلشکرکشی کرد و در سال ۱۸۰۵ میلادیمحمدعلی پاشا از طرف دولت عثمانی حاکم آنجا شده و دودمان جدید مصر را تشکیل داد.
برای مدتها مصرتحتالحمایهبریتانیای کبیر بود ولی پس ازجنگ جهانی اول بر اثر فشار مردم، استقلال مصر را اعلام کرد. درجنگ جهانی دوم طی سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۳ با اینکه مصر بیطرفی خود را اعلام کرده بود اما سرزمینهای غربی آن در حاشیهدریای مدیترانه از صحنه نبردهای سنگین بین ارتشآلمان و ارتشبریتانیا بود و با آنکه آلمانیهافاصله چندانی باکانال سوئز نداشتند، اما در منطقهای به نامالعلمین شکست خوردند و همین شکست نقطه آغاز شکستهای دیگر آنها شد.
مصر در سال ۱۹۴۵ به عضویتسازمان ملل متحد درآمد. در سال ۱۹۵۶جمال عبدالناصر به ریاست جمهوریفرانسه به مصر حمله کردند، اما با پشتیبانیشوروی و بیطرفیآمریکا، بدون نتیجه خاتمه یافت. در طی سالهای بعد دو جنگ دیگر نیز بین مصر و دیگر کشورهای عربی بااسرائیل رخ داد. (۱۹۶۷ و ۱۹۷۳)
جنگ ششروزه ۱۹۶۷ نبردی بود که از ۵ ژوئن تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ میاناسرائیل و کشورهای عربی مصر،سوریه واردن رخ داده و با پیروزی مطلق اسرائیل به پایان رسید. این نبرد نقطه اوج بحرانی بود که از تاریخ ۱۵ مه تا ۱۲ ژوئن ۱۹۶۷ به درازا انجامید و در آناسرائیل با شکست ارتش چند کشور عربی قسمتی از خاک آنها را تصرف کرد.
در سال ۲۰۱۱ طیانقلابیحسنی مبارک رئیسجمهور این کشور برکنار شد ومحمد مرسی با انتخابات جایگزین او شد. در سال ۲۰۱۳ ارتش در راستای اعتراضات مردمی علیه محمد مرسیکودتا کرد و دولت وی را سرنگون نمود. در انتخاباتی که چند ماه بعد برگزار شد،عبدالفتاح سیسی به عنوان رئیسجمهور مصر انتخاب شد.
بر اساس بررسیهای ژنتیک ۶۸ درصد مردم مصر از تبار بومیانآفریقای شمالی، ۱۷ درصد تبارعرب، ۴ درصدیهودی تبار، ۳ درصد تبارآفریقای شرقی، ۳ درصد تباری ازآسیای کوچک (شامل تمام اقوام بومی باستان قبل از ترکها بهویژه یونانیها) و ۳ درصد از تبارجنوب اروپا و دو درصد از سایر تبارهای اقلیت هستند.[۲۲]
مصر، سرزمین و کشوری است در شمال و شمال شرقی قارهآفریقا که مساحت آن ۱٬۰۱۰٬۴۰۸ کیلومتر مربع بوده و از دیدگاه وسعت بیست و هشتمین کشور جهان محسوب میشود. تنها ۵٫۵ درصد از مساحت مصر برای سکونت استفاده میشود. ۹۴٫۵ درصد باقیمانده یک بیابان غیرقابل سکونت است.
در شمال مصر دریایمدیترانه و در شرق آندریای سرخ قرار دارد. از سمت جنوب با سودان و از سویغرب با کشورلیبی همسایه است. البته از ناحیه صحرای سینا بهاسرائیل نیز مرتبط میشود. پایتخت مصر شهرقاهره است و از دیگر شهرهای مهم آن میتوان بهاسکندریه،اسوان،جیزه،فیوم وپورت سعید اشاره کرد. شهرهایی مانند سلوم، بردیا، سیدی برانی، مطروح و العلمین نیز به سبب وقایعی که طی جنگ جهانی دوم در آنها به وقوع پیوست مشهور شدهاند.در شرق و شمال شرقی این کشور شبه جزیرهای است کهشبه جزیره سینا خوانده میشود و تا پیش از سده نوزدهم در قسمتی به خاک مصر پیوسته بود. اما در سده بیستم کانالی حفر کردند که آن را از خاک مصر جدا کرد و دریای سرخ را به دریای مدیترانه پیوند داد. نام آن،کانال سوئز است که ۱۶۸ کیلومتر طول دارد و چون مسیر ارتباطی میان سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا به حساب میآید، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
مصر آخرین کشوری است کهرود نیل از آن میگذرد و سپس بهدریای مدیترانه میریزد. به این خاطر در محل پیوستن آن به دریا، دلتای نیل بهوجود آمده که سرزمین اصلی کشاورزی اینکشور است. در اطراف این رود نیزکشاورزی رونق بسیار دارد بهطوریکه تنها نقاط آباد مصر سواحل نیل است.
جمال عبد الناصر (۱۵ ژانویه۱۹۱۸ (میلادی) -۲۸ سپتامبر۱۹۷۰) از۱۹۵۴ تا تاریخ مرگش سال ۱۹۷۰ رهبر مصر بود. جمال عبدالناصر به لحاظ روحیه ناسیونالیستی خود در بین عربها مشهور میباشد. نهضتپانعربیسم ناصر که بعد از او پایه گذارشد، در دهههای۱۹۵۰ و۱۹۶۰ طرفداران زیادی داشت و هنوز هم بعد از سالها از مرگ او بین عربهای طرفدار دارد.
از اقدامات مهم سیاسی او میتوان بهجنگ شش روزه عربها واسرائیل و توافقنامهکانال سوئز نام برد. جمال عبد الناصر بر اثرسکته قلبی فوت کرد.وی یکی از کسانی بود که نامخلیج فارس را به نام خلیج عربی خواند و دستور داد تا در تمام مدارس و ادارات مصر، از عنوان «خلیج عربی» استفاده کنند و در نقشههای چاپ آن کشور از این نام استفاده شود.
محمد انور الساداتسیاستمدار و نظامی مصری و برندهجایزه صلح نوبل، سومین رئیسجمهوری مصر بود. وی سمت رئیسجمهوری کشور مصر را از تاریخ ۱۵ اکتبر ۱۹۷۰ تا روز به قتل رسیدنش به دستجهاد اسلامی در تاریخ ۶ اکتبر ۱۹۸۱ به عهده داشت.
مُحَمَّد حُسنی سید مُبارَک (زاده۴ مه۱۹۲۸) از۱۴ اکتبر۱۹۸۱ تا فوریه ۲۰۱۱ (۲۲ بهمن ۱۳۸۹) چهارمین رئیسجمهوری جمهوری عربی مصر بود.
مبارک پس از ترقی در نیروی هوایی مصر تا مقام «نایب رئیسجمهور» بالا رفت و پس از ترورانور سادات در۶ اکتبر ۱۹۸۱ به ریاست جمهوری رسید.
طبق قانون سال۱۹۷۱ مصر مبارک کنترل کامل کشور را بر عهده داشت و قبل ازقیام مردم مصر به عنوان رئیسجمهور مصر از قدرتمندترین حاکمان منطقه بهشمار میرفت.
اما در پی اعتراضات گسترده مردم مصر؛ حسنی مبارک در تاریخ ۱۱ فوریه ۲۰۱۱ (۲۲ بهمن ۱۳۸۹) از ریاست جمهوری مصر استعفا داد. حکومت را به ارتش واگذار کرد و بهشرم الشیخ رفت.
محمد مرسی رئیس حزب آزادی و عدالت از احزاباخوان المسلمین است که در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۷ ژوئن ۲۰۱۲ پیروز گردید. او به عنوان نخستین رئیسجمهور پس ازانقلاب مصر و پنجمین رئیسجمهور دائمی مصر بوده است. در ژوئن ۲۰۱۳ موج جدیدی از اعتراضات در مصر شکل گرفته و مخالفان در سالگرد تحلیف مرسی خواستار کنارهگیری مرسی از قدرت شدند. با شکلگیری اعتراضاتمحمد البرادعی رهبری مخالفان را در دست گرفته و چند تن از اعضای کابینه مرسی از جمله نخستوزیر استعفا کردند. او در سوم ژوئیه ۲۰۱۳ و در نتیجهٔکودتای ۲۰۱۳ مصر، توسط بیانیهٔ مشترک ارتش مصر،محمد البرادعی، شیخ الازهر و پاپ مسیحیان قبطی مصر از قدرت برکنار شد، بیانیه مذکور راعبدالفتاح سیسی قرائت نمود. ارتش مصر،عدلی منصور، رئیس دادگاه قانون اساسی مصر را به عنوان سرپرست ریاست جمهوری برای دوره انتقالی معرفی کرد. منصور طی چندین روز پس از عزل مرسی،حازم الببلاوی را به عنوان نخستوزیر دولت موقت تعیین کرد.
هرودوت میگوید: «در میان انواع بشر، مردم مصر از همه بیشتر پایبند دین و مذهب بودهاند.» این مردم در طی دورهٔ تاریخ خود از آغاز تاکنون انواع اعتقادات و اعمال مذهبی خود را که فهم آن امروز مشکل است، در مدتی بیش از سه هزار سال عمل میکردند. هر شهری خدایانی جداگانه میپرستیدند. آن شهری که معتبرتر میشد، بر شان خدایانش افزوده میشد.هماکنون مذهب کشور مصر اسلام (اهل سنت) میباشد بهطوریکه ۸۰٪ جمعیت مصر را شامل میشوند که از این رقم ۴۰٪ شافعی، ۲۵٪مالکی و ۱۵٪ حنفی میباشند و پیروان مذاهب گوناگون در تمام مصر پراکنده هستند و اختصاص به منطقهٔ خاصی ندارند، همچنین ۱۵٪ جمعیت مصر مسیحیقبطی و ۵٪ نیز شیعهٔ اسماعیلی و اثنیعشری هستند.[۳۳]
↑Goldschmidt, Arthur (1988).Modern Egypt: The Formation of a Nation-State. Boulder, CO: Westview Press. p. 5.ISBN978-0-86531-182-4. Archived fromthe original on 6 September 2015. Retrieved20 June 2015.Among the peoples of the ancient Near East, only the Egyptians have stayed where they were and remained what they were, although they have changed their language once and their religion twice. In a sense, they constitute the world's oldest nation. For most of their history, Egypt has been a state, but only in recent years has it been truly a nation-state, with a government claiming the allegiance of its subjects on the basis of a common identity.
↑Crabitès, Pierre (1935).Ibrahim of Egypt. Routledge. p. 1.ISBN978-0-415-81121-7.Archived from the original on 9 May 2013. Retrieved10 February 2013.... on July 9, 1805, Constantinople conferred upon Muhammad Ali the pashalik of Cairo ...
↑آزادی، فیروز، محمودآبادی، سیداصغر:زمینههای «عرب شدن» مصر در صدر اسلامبایگانیشده در ۴ مارس ۲۰۱۶ توسطWayback Machine (۲۱ تا ۶۴ هجری). در: نشریه: پژوهشهای تاریخی (مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی اصفهان): زمستان ۱۳۹۰ , دوره ۴۷ (دوره جدید) , شماره ۴ (پیاپی ۱۲) ; از صفحه ۳۱ تا صفحهٔ ۵۰.
یادداشت: ترتیب نامها بر اساس حروف الفباست. آنچه در پرانتز جلوی هر نام آمده است، اکثراً نامها یا صفات دیگری است که در قرآن برای آن نام ذکر شده است؛ یا نسبت آن شخص.