Movatterモバイル変換


[0]ホーム

URL:


پرش به محتوا
ویکی‌پدیادانشنامهٔ آزاد
جستجو

مردم گیلک

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
این مقاله شاملفهرستی از منابع،کتب مرتبط یاپیوندهای بیرونی است،اما به‌دلیل فقدانیادکردهای درون‌خطی، منابع آن همچنان مبهم هستند. لطفاً با افزودن یادکردهای دقیق‌تر، بهبهبود این مقاله کمک کنید. (چگونگی و زمان حذف پیام این الگو را بدانید)
مردم گیلک
مناطق با جمعیت چشمگیر
ایران (استان‌هایگیلان،مازندران،البرز،تهران،قزوین،قم)
زبان‌ها
زبان گیلکی
دین
• عمدتاً:اسلام (اکثریت:شیعهدوازده امامی)
• اقلیت:مسیحیت (کلیسای ارمنییهودیت
قومیت‌های وابسته
دیگرمردمان ایرانی‌تبار

اگرچه گیلک‌ها ومازندرانی‌ها هیچ ساکنی از لحاظ فیزیکی در هیچ‌کجایقفقاز ندارد اما آزمایش‌های ژنتیکی میل آنها را بهجمعیت‌های قفقازی ثابت کرده و نشان داده که اجداد آنها از قفقاز سرچشمه گرفته‌اند.[۱][۲]

مردم گیلک، مردمایرانی‌نژاد[۳][۴] و ایرانی تبار ساکن کرانه‌های جنوب غربی دریای کاسپین[۵]هستند که در منطقهگیلان واقع در شمال غربی فلات ایران و به‌صورت اقلیت در استان‌هایمازندران وتهران والبرز وقزوین زندگی می‌کنند. گیلک‌ها از شرق با مردم طبری یامازندرانی‌ها، از غرب باتالش‌ها و از جنوب باتات‌ها همجوار هستند.[۶] گیلک‌ها بهزبان گیلکی سخن می‌گویند که یکی اززبان‌های شمال غربی ایرانی است.[۷][۸] محل سکونت‌شان از غرب بهرضوانشهر و از شرق بهتنکابن[۹] و از شمال به دریای خزر و از جنوب بهالموت وطالقان[۱۰] می‌رسد و در نقاط مختلف به نام گیلک معروف است.اتنولوگ جمعیت گیلک‌ها در سال ۲۰۲۱، ۴/۶۰۰/۰۰۰، چهار میلیون ۶۰۰ هزار نفر برآورد کرده است.[۱۱]

تاریخچه

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:تاریخ گیلان
قفقاز در قرن دوم قبل از میلاد، گلائه‌ها در قسمت شرقیآتورپاتکان مشخص شده‌اند.
موقعیت گلائه‌ها در قرن دوم قبل از میلاد، درغرب سپیدرود

به گزارشاسترابون مورخ یونانی، اقوامگلائه ولگائه اقوامیسکایی‌تبار می‌باشند که در میانآمازون‌ها وآلبانیایی‌ها سکونت داشتند.[۱۲] استرابون مورخ یونانی در بیان ارتفاعات جنوب غربیدریای خزر می‌نویسد: این سوی این ارتفاعات در مسافت کوتاه آلبانیایی‌ها وارمنی‌ها قرار دارند اما در بیشتر این ناحیه گلائه‌ها (Gelae)،کادوسی‌ها (Cadusii)،آماردی‌ها (Amardi)، ویتی‌ها (Witii) وآناریاکه‌ها (Anariacae) زیست می‌کنند.[۱۳] اگر آنطور که محتمل به نظر می‌رسد، این توصیف به‌طور دقیق توزیع این قبایل را از غرب به شرق نشان دهد، پس قوم گلائه (Gelae) مستقیماً در شرقرودخانه ارس (Araxes)، در امتداد مرزارمنستان زندگی می‌کردند.[۱۴] استرابون در بیان ارتفاعاتتوروس می‌نویسد: چون از دریای هیرکانی عازم شرق شویم در دست راست رشته کوه‌هایی است که تادریای هند ادامه دارد. این کوه‌ها را یونانیان توروس می‌نامند. از پامفلیه و کیلیکیه آغاز شده و به خط مستقیم و پیوسته از مغرب آغاز شده و تا دوردست ادامه دارد و اسامی گوناگون به خود می‌گیرد. در بخش نخستین شمالی این کوه‌ها پیش از همه گلای‌ها و کادوسیان و ماردی‌ها زندگی می‌کنند و همانگونه که گفتیم مردم هیرکانیه و بعد از آنان قبیلهپارت‌ها و مارگیانی‌ها و آریان‌ها.[۱۵]

استرابون اقوام ساکن در حاشیه جنوبی دریای خزر و غرب هیرکانی را بدین گونه نام می‌برد:تپوری‌ها (Tapyri) بین هیرکانی‌ها و آریایی‌ها زندگی می‌کنند و در یک مدار در اطراف دریا پس از هیرکانی‌ها (Hyrcanins)، آماردی‌ها (Amardi) و آناریاکه (Anariacae) و کادوسی‌ها (cadusi) و آلبانی‌ها (albani) وکاسپی‌ها (Caspii) و ویتی‌ها (viti) و شماری دیگر از مردمان، تا جایی که به سکاها (scythians) می‌رسیم و از سوی دیگر به سرزمین هیرکانی ودربیک‌ها (Derbices) هستند، کادوسیان در مرز ماد وماتیانی و پایین پرخوآتراس هستند.[۱۶] گفته می‌شود که تپوری‌ها (Tapyri) بین دربیک‌ها (Derbices) و هیرکانی‌ها (Hyrcanians) زندگی می‌کنند.[۱۷] در قسمت شمالی اقوام کوه‌نشین کادوسی (Cadusii) و آماردی (Amardi) و تپوری (Tapyri) و کرتی (Cyrtii) سکونت دارند.[۱۸]به گزارش استرابون مناطقی از کشور پارت، قومس (Comisene) و خوار (Chorene) است و می‌توان گفت کل منطقه‌ای است که تادروازه‌های اسکندر و ری (Rhagae) و تپوری (Tapyri) گسترش می‌یابد، که قبلاً متعلق به ماد بود.[۱۹]

بطلمیوس درجغرافیا بطلمیوس (کتاب ششم) کادوسی‌ها و لگائه‌ها را مشخص می‌کند و گلائه‌ها را در شمال قرار می‌دهد.[۲۰] به گزارش بطلمیوس گلای‌ها در کنار اقوام کادوسی و دربیک‌ها در منطقه مارگیانا (غرب سپیدرود تاقفقاز) سکونت داشتند. بطلمیوس در در کتاب ۶، فصل ۲، بخش ۶ از جغرافیای خود که دربارهٔ سرزمین ماد هست می‌نویسد: کاسپی‌ها (caspi) ساکن بخش غربی نزدیک به ارمنستان هستند که در سمت پایین آنها منطقه مارگیانا قرار دارد که شامل کادوسی‌ها (cadusi)،گلای‌ها (geli) و دربیک‌ها (dribyces) می‌شود که در کنار آنها، به سمت داخل، آماریاکه‌ها (amariacae) و ماردی‌ها (mardi) قرار دارند.کردوئنه‌ها (carduchi) ساکن مناطقی هستند که در نزدیکی سرزمین کادوسی‌ها قرار دارند و ماروندائه‌ها (marundae) در سمت دریاچه مارگیانا و سپس مارگاسی‌ها (margasi) که در زیر گلای‌ها قرار دارند، پس از این پروپاتنا (propatena) به سمت آماریاکه قرار دارند و سپسساگارتی‌ها به سمت شرق کوه‌های زاگرس قرار دارند، پس از آن سرزمین قومس (choromithrena) تا پارت ادامه می‌یابد و در شمال آن الیمایس (elymais) هست، از آنجا تا سرچمشه‌های رودخانهچرینداس (charindas) مناطقی هستند که تپوری‌ها (tapuri) ساکن هستند.[۲۱]

به گفتهپلینی کندری‌ها (Candari)، آتسیانی‌ها (Attasini)، پرکیانی‌ها (Paricani)، سارانگایی‌ها (Sarangae)، ماروتیانی‌ها (Marotiani)، آروسی‌ها (Aorsi) و گلائه‌ها (Gaeli) توسط نویسندگان یونانی کادوسی (Cadusii) نامیده می‌شدند.[۲۲]

سبئوس مورخ ارمنی قرن هفتم میلادی از قوم گِل (gel) به عنوان اقوامسکایی (scythians) یاد می‌کند که در ارتفاعات ماد ساکن هستند.[۲۳]

به نوشتهایرانیکا، به نظر می‌رسدگلائه‌ها در قرن اول یا دوم قبل از میلاد، وارد منطقه جنوب ساحل خزر وغرب رودخانه آماردوس (بعدها سفیدرود) شده باشند.پلینی آن‌ها را باکادوسیان که قبلاً آنجا ساکن بودند یکی می‌پنداشت. به احتمال زیادتر آن‌ها مردمان جدایی بودند، که شاید از منطقهداغستان آمدند و جانشین کادوسیان شدند. نتیجتاً آن‌ها همچنین از رود آماردوس گذشتند، و به همراهدیلمیان جانشینآماردها شدند. همچون دیلمیان، از آن‌ها با عنوان سربازان کرایه‌ایشاهان ساسانی یاد شده است ولی به نظر نمی‌رسد تحت فرمانروایی مؤثر آنان درآمده باشند. گفته شده است که سلسله ساسانی‌تبار دبوئیان پیش از انتقال بهتبرستان درگیلان ایجاد شده بود.[۲۴]

در دورهسلسله اشکانی ارمنستان در امتداد ساحل خزر (مصبرود کورا) توسط گلائه‌هایسکایی‌تبار (Gelae Scythian) احاطه شده است؛ بهرومیان گفته شد که این افراد در شمالآلبانیا (احتمالا داغستان) زندگی می‌کردند، اما احتمالاً آنها قبلاً به خانه تاریخی خود در ساحل جنوب غربی گسترش یافته بودند. در ساحل اسکالبینا (Sacalbina)، درارمنستان بطلمیوس، یک شهر گلائه (Gelae) وجود داشت.[۲۵]

گیلان در عصر باستان
میرزا کوچک خان، رهبر انقلابی ایران در قرن بیستم و رئیس‌جمهورجمهوری شورایی سوسیالیستی ایران. او بنیانگذار یک جنبش انقلابی مستقر در جنگل‌هایگیلان در شمال ایران بود که بهنهضت جنگل گیلان معروف شد.

منطقه جنوب دریای خزر که امروزه گیلان نامیده می‌شود،دیلم نیز نامیده می‌شد[۲۶] و ساکنان آن منطقهدیلمی نامیده می‌شدند.

گیل به زبان گیلکی «گل=Gel» و به تازی «الجیل» ثبت شده است، در نیمه اول قرن میلادی از طرف «کاپوس پلینوس» با نام «گلای Gelaee» معرفی شده است. خودزکو در کتاب تاریخ گیلان، به نقل از پلین-و-دوسنت کروآ و دنیس لوپری یه ژت قوم گیل ذات از همسایگان وارد شده قومکادوس قدیمتالش معرفی می‌کند؛ که از زمان ژوستینین امپراتور روم پس از دفع حملهآماردها بر ارتفاعات شرقی گیلان مسلط شده‌اند. دربارهٔ سلاح این قوم نیز گفته است عبارت بود از سپر و نیزه و شمشیری که از شانه آویزان می‌شد و سه زوبین و یک خنجر که به دست چپ می‌گرفتند. اریستوفن اقوام جنوبدریای خزر را چنین معرفی می‌کند: از شرق به غرب هیرکان – آماردها – اناریاکان – کادوس –آلبانیکاسپی – اوتیان.استرابون، جغرافیدان عهد قدیم که د ر فاصله ۴۰ قبل از میلاد تا ۴۰ بعد از میلاد می‌زیسته و در کتاب ۱۱ فصل ۸ خود آورده است که: در نواحی شمالی کوه «پراخواتراس=همانسلسله البرز که حائل بین نجد ایران وگیلان ومازندران است» اقوام گلای Gelaee و کادوس Cadusi و ماردی و بعضی قبایل گرگانی زیست می‌کنند؛ و بدین ترتیب جایگاه گیل – گیلان را نشان می‌دهد.[۲۷]

استرابون سه بار از مردمی به نام گلای نام می‌برد. با این وجود سخن او دربارهٔ محل آن‌ها متناقض است - یک جا آن‌ها در شمال، آن سویارس و سایرس (کورا) در بین آلبانیاییها قرار داده می‌شوند. با این همه، گلای، همانندعیلامیان، نام شان را به گیلان، یک استان ایرانی دادند. نتیجتاً، به نظر می‌رسد که با وجودی که گلای توسطاراتوستنس یا پاتروکلس ذکر نشده‌اند، آن‌ها همواره آنجا بوده‌اند. استرابو احتمالاً آن‌ها را با تئوفانهای میتیلن، یک قدرت دیگر اشتباه گرفته است. در واقعپلینی، مشابهت گلای با کادوسیان را تأیید می‌کند. مردم کاسپی، به مردم قدیم سرزمین، پیش از آمدنمادها تعلق داشتند. برخی از قبایل پیشا آریایی توسط مهاجمان از هم جدا شده، پراکنده شده و به کوه‌ها رانده شدند. از جمله اینها کادوسیان بودند، که نشانیهای بسیاری از نام خود بر جای گذاشته‌اند، که بعضی از آن‌ها خیلی گیج‌کننده‌اند. به‌طور مشابه، ماردها یا آماردها، که بخش‌های پراکنده‌ای از آن‌ها در شرقارمنستان کشف شدند، در رشته کوه‌های مشرف به خزر و در زاگرس.این مشهود است که چهار مردمی که توسطپلیبیوس فهرست شده‌اند، تخصیص یک نقطه به خصوص برای استقرار شان را به چالش می‌طلبند. آن‌ها همگی بازمانده‌های دوره پیشا آریایی تاریخ مادی هستند. کادوسیان ممکن است یک اصطلاح جامع باشد، ودیلمیان احتمالاً تحت عنوان دیگری در آثار مؤلفان دیگر ظاهر می‌شوند، و نام‌های عمومی ماردها یا کادوسیان پایین‌تر قرار می‌گیرند.[۲۸]

استرابو بارها نام آماردها را در پیوند با کرانه‌های جنوبی دریای خزر ذکر می‌کند. او با اشاره به مردمی که در سراشیبیهای شمالی رشته کوه جنوب دریای خزر، می‌گوید: «همان‌طور که گفته‌ام، در دامنه شمالی اول گلای و کادوسیان و آماردها سکونت دارند، و برخی هیرکان، بعد از آن‌ها قبایل پارتی». به نظر می‌رسد که این نشان می‌دهد که آماردها در شرق کادوسیان (در گیلان) و در غرب هیرکان (در مازندران) می‌زیستند. استرابون در نقشه اش مشخصاً منطقهسفیدرود را به آماردها تخصیص می‌دهد. علی حاکمی، که کلروز، در نزدیکی رودی به همین نام در نزدیکی دره سفیدرود را کاوش کرده است، هم این بخش کشور را بر اساس یادداشتهای باستانیهرودوت به آماردها تخصیص می‌دهد.[۲۹]

پلینی تاریخ‌نگار یونانی اقوام گلای Gelae را جدا از کادوسیان می‌شناسد که در قدیم ساکن گیلان بودند.[۳۰] به قول ایرانشناس و تاریخ‌نگار ویلفورد مدلونگ، اقوام گلای Gelaee در حدود قرن دوم پیش از میلاد به نواحی جنوبدریای خزر ازقفقاز سرازیر شدند و جدا از کادوسیان باستان بودند و به تدریج جایگزین آن‌ها گشتند. آن‌ها سپس از ناحیه سفیدرود گذشتند و با دیلمیان جایگزین اقوام آمارد شدند.[۳۰]

در کلیات بارتولد ج۱ بخش۱ ص ۶۵۴ جایگاه «گل‌ها» چنین ارائه شده است: از شرق به غرب «گل‌ها» بعد کادوس بعد آمارها بعد کاسپی.[۲۷]

پس از اسلام، گیل‌ها اشراف خود را داشتند و در قرن سوم و چهارم بهچهار طایفه تقسیم می‌شدند که دو طایفهشاهانشاه‌آوند وفاراوند درشرق سپیدرود حضور داشتند و دو طایفهآداوند وهشاوند درغرب سپیدرود حضور داشتند.[۳۱] ملوک گیلان از طایفه شاهانشاه‌آوند بودند.[۳۲]

محققان پیوندی بین گیلک‌ها وزازاها پیشنهاد می‌کنند. مردم زازا خود را دیملی یا دیملا می‌نامند که از جهان دیلم گرفته شده است. همچنین دیملی نام دیگرزبان زازارکی است.[۳۳]

در زمان‌هایصفویه،افشاریه وقاجاریه شماری از مردمانگرجی،چرکس‌ها،ارمنی‌ها و سایرمردمان قفقازی بهمنطقه گیلان مهاجرت کردند و نوادگانشان هم‌اکنون در این منطقه زندگی می‌کنند و در مردمان گیلکهمگون‌سازی فرهنگی شده‌اند.[۳۴][۳۵]

زبان

[ویرایش]
نقشه مناطق دارایزبان‌های کاسپین

گیلک‌ها بهزبان گیلکی سخن می‌گویند که یکی اززبان‌های هندواروپایی از شاخهزبان‌های شمال غربی ایرانی و از گروهزبان‌های کاسپین است. اگرچه گویش‌های مختلف منطقه‌ای و محلی زبان گیلکی رایج است،[۳۶] مردم گیلک هم به زبان گیلکی و هم بهفارسی استاندارد مسلط هستند.[۳۷] فارسی‌زبان رسمی آموزش در ایران است و از آنجایی که معلمان از استفاده از گویش‌ها و لهجه‌های منطقه در کلاس منصرف می‌شوند،[۳۸] زبان گیلکی در خانه به کودکان آموزش داده می‌شود.

زبان‌های گیلکی ومازندرانی (اما نه سایرزبان‌های ایرانی)[۳۹] ویژگی‌های گونه‌شناختی خاصی بازبان‌های قفقازی دارند.[۳۹] اما با رشد آموزش و مطبوعات، تمایز زبان گیلکی با سایر زبان‌های ایرانی احتمالاً از بین می‌رود.[۳۷] گیلکی ارتباط نزدیکی با مازندرانی دارد و این دو زبان واژگان مشابهی دارند.[۳۷] این دو زبان بیشتر از زبان فارسی، سیستم صرف کلمات را که مشخصه زبان‌های ایرانی قدیمی بود حفظ کرده‌اند.[۳۷]به‌باور زبان‌شناسان گیلکیزبان خواهرمازندرانی می‌باشد و نزدیکترین زبان از نظر دستوری به این زبان است.[۴۰]

محل سکونت گویشوران زبان گیلکی از غرب بهرضوانشهر و از شرق بهتنکابن[۴۱] و از شمال بهدریای خزر و از جنوب بهالموت وطالقان می‌رسد و در نقاط مختلف به نام گیلک معروف است. دربارهٔ اسمگیلان و معانی واژه گیل و گلان، نظرات مختلفی ابراز شده است. لغت‌نامه دهخدا گیلان را مأخوذ از واژه «گیل» به اضافه پسوند «ان» دانسته و افزوده است درپهلوی Gelan به معنی مملکت گل‌ها و نزد یونانی‌ها Gelae بوده است.[۴۲]

جمعیت‌شناسی

[ویرایش]

اتنولوگ جمعیت گیلک‌ها را در سال ۲۰۲۱ ،۴/۶۰۰/۰۰۰، چهار میلیون شیصد هزار نفر برآورد کرده است. اما برخی آمارهای رسمی و بین‌المللی جمعیت مردم گیلک را بالای ۵ میلیون نفر برآورد می‌کنند که حدود چهار میلیون یا چهار میلیون و دویست هزار نفر در ایران و بقیه حدود هشتصد هزار نفر و یک میلیون یا یک میلیون و دویست هزار نفر در کشورهای خارج از ایران زندگی می‌کنند.

دسته‌بندی

[ویرایش]

گیلکان در قدیم، بر مبنای شیوهٔ تولید به دو دسته تقسیم می‌شدند:[نیازمند منبع]

  • ساکنان جلگه که کارشان کشاورزی آبی بود و بیشتر به کشت برنج و چای و بعدها باغ‌داری (مرکبات) می‌پرداختند کهگیله‌مرد یاگیل نامیده می‌شدند.
  • دسته دوم ساکنان ارتفاعات گیلان و مازندران که بیشتر به کار کشاورزی دیم، گندم و جو مشغول بودند وکلایی نامیده می‌شدند.
  • و دستهٔ سومگالش نامیده می‌شدند که دامدار بوده و کوچ‌نشین بودند. البته با پیشرفت تکنولوژی، امروزهگالش‌ها نیز یکجانشین شده و به‌طور کلی با تحول در شیوه‌های تولید، این تقسیم‌بندی تنها در حد عنوان باقی‌مانده و شیوهٔ زیستی گیلک‌زبانان تحولات بسیاری کرده است. مردمان بومی کوه‌های غرب مازندران دررامسر وتنکابن، خود را همانند مردمان کوهپایه‌های گیلان، گالش می‌دانند.این گروه از مردم در مناطق کوهستانی گیلان زندگی می‌کنند . بسیاری از پژوهشگران معتقدند که گالش‌ها بازماندگان اصلیدیلمیان هستند که در مناطق کوهستانی سکونت داشتند.[نیازمند منبع]

ژنتیک

[ویرایش]

گیلکان ومازندرانی‌ها در جنوبدریای خزر زندگی می‌کنند و به زبان‌هایی ازشاخه شمال غربی زبان‌های ایرانی تکلم می‌کنند. گفته شده که نیاکان آنان از منطقهٔقفقاز آمده و احتمالاً جانشین گروه قدیمی تری در جنوب دریای خزر شده‌اند. شواهد زبان شناسانه این نظر را تأیید می‌کنند که زبان‌هایگیلکی ومازندرانی (و نه دیگرزبان‌های ایرانی) خصوصیات رده شناختی معین مشترکی بازبان‌های قفقازی دارند.[۴۳]

بر اساس دنباله‌های ام تی دی ان ای HV1، گیلک‌ها و مازندرانی‌ها بیش از همه به همسایگان جغرافیایی و زبانی خود، دیگر گروه‌های ایرانی، شباهت دارند. به هر روی، انواع کروموزم وای آن‌ها بیش از همه مشابه گروه‌های یافت شده درقفقاز جنوبی است. نظریه‌ای که این تفاوت‌ها را توضیح می‌دهد، عبارت است از وجود منشأی متعلق به جنوب قفقاز برای گیلانی‌ها و مازندرانی‌ها، و در پی آن انتقال ژن زنان (و نه مردان) از گروه‌های بومی ایرانی، احتمالاً به دلیل سکونت در نزدیکی والدین شوهر. گروه‌های مازندرانی و گیلانی در زمرهٔ شاخهٔ عمده‌ای متشکل از جمعیت‌های قفقاز و غرب آسیا قرار می‌گیرند و خصوصاً به گروه‌های جنوب قفقاز -مردم گرجی،مردم ارمنی ومردم آذری نزدیکترند. ایرانیان اهل تهران و اصفهان از این گروه‌ها دورتر قرار می‌گیرند.[۴۳]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. Colbert C. Held; John Cummings; Mildred McDonald Held (2005). Middle East Patterns: Places, Peoples, and Politics. p. 119.
  2. Nasidze, Ivan; Quinque, Dominique; Rahmani, Manijeh; Alemohamad, Seyed Ali; Stoneking, Mark (2006-04-04)."Concomitant replacement of language and mtDNA in South Caspian populations of Iran".Current biology: CB.16 (7): 668–673.doi:10.1016/j.cub.2006.02.021.ISSN 0960-9822.PMID 16581511.
  3. «Iran – Ethnically diverse with Persians, Azeri, Gilaki, Mazandarani and Kurdish cultures».www.aitotours.com. دریافت‌شده در۲۰۲۱-۱۱-۱۳.
  4. "Iran: Land of various ethnicities (12)".Pars Today(به انگلیسی). 2017-03-18. Retrieved2021-11-13.
  5. DARYĀ-YE MĀZANDARĀN, (Cross-Reference), “DARYĀ-YE MĀZANDARĀN” Encyclopædia Iranica, online edition
  6. وبسایت ادبیات گیلکی، مسعود پورهادی
  7. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب<ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامToolAutoGenRef1 وارد نشده است. (صفحهٔراهنما را مطالعه کنید.).
  8. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب<ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامToolAutoGenRef2 وارد نشده است. (صفحهٔراهنما را مطالعه کنید.).
  9. http://rch.ac.ir/article/Details/10508
  10. Linguistically the populations of the Alborz form part of the north Iranian group. The Persian language, which predominates on the central plateau east of Qazvīn, has only slightly penetrated the mountain zones, where two main language groups can be distinguished (B. Hourcade, “Le processus de la déprise rurale dans l’Elbourz de Téhéran [Iran,” Revue de géographie alpine 64/3, 1976, pp. 365-88). In the north and in the high valleys of the southern slope, languages of the Gīlakī and Māzandarānī type predominate, whereas farther south, in a broad zone that often encompasses the piedmont (Šemīrān, Semnān), dialects of the “Tātī,” “Fārsī Māzandarānī,” or “Semnānī” type are spoken. The sedentary nuclei of Gīlakīs or Māzandarānīs who have resisted the nomads and repopulated the whole range from the north slopes are numerous in the subarid central and western Alborz (Alamūt, Ṭālaqān, the Jāǰ-rūd valley, Lārīǰān, Fīrūz Kūh, Nūr) and in the basins at medium altitudes near the Caspian forest (Daylamān, Eškavar, Kalārdašt; de Planhol, Recherches, p. 37).
  11. https://www.ethnologue.com/language/glk
  12. the Gelae and the Legae, Scythian people, live between the Amazons and the Albanians, and that the Mermadalis River flows there, midway between these people and the Amazons. strabo (11.5.1)
  13. Strabo,Geographica, xi. p. 508.
  14. Dictionary of Greek and Roman Geography, vol. I, p. 986 ("Gelae").
  15. As one proceeds from the Hyrcanian Sea towards the east, one sees on the right the mountains that extend as far as the Indian Sea, which by the Greeks are named the Taurus. Beginning at Pamphylia and Cilicia they extend thus far in a continuous line from the west and bear various different names. In the northerly parts of the range dwell first the Gelae and Cadusii and Amardi, as I have said,1 and certain of the Hyrcanians, and after them the tribe of the Parthians and that of the Margianians and the Arians. strabo (11.8.1)
  16. that Tapyri occupy the country between Hyrcani and Arii; that around the shores of the sea, next to the Hyrcani, are Amardi, Anariacæ, Cadusii, Albani, Caspii, Vitii, and perhaps other tribes extending as far as the Scythians; that on the other side of the Hyrcani are Derbices, that the Caducii are contiguous both to the Medes and Matiani below the Parachoathras. strabo (11.8.8)
  17. The Tapyri are said to live between the Derbices and the Hyrcanians. strabo (11.9.1)
  18. All regions of this country are fertile except the part towards the north, which is mountainous and rugged and cold, the abode of the mountaineers called Cadusii, Amardi, Tapyri, Cyrtii and other such peoples, who are migrants and predatory. strabo (11.13.3)
  19. Parts of the Parthian country are Comisene and Chorene, and, one may almost say, the whole region that extends as far as the Caspian Gates and Rhagae and the Tapyri, which formerly belonged to Media. strabo (11.9.1)
  20. Brodersen, Kai (1996).Naturkunde: lateinisch-deutsch, Buch VI, Geographie, Asien(به آلمانی). Artemis & Winkler.ISBN 978-3-7608-1586-2.
  21. the caspi dwell in the western part near armenia, below whom is margaiana extending cadusi, the geli, and dribyces, next to whom, extending into the interior, are the amariacae and mardi. the carduchi inhabit the regions which are near the land of the cadusi, the marundae to lake margiana then the margasi who are below the geli, after these is propatena extending amariaca, and then the sagarti toward the east of the zagros mountains, after which is the choromithrena region which extends even to parthia, on the north of which is helymais, from which to the source of the charindas river are the regions the tapuri inhabit,. Ptolemy (6.2.6)
  22. the Candari, the Attasini, the Paricani, the Sarangae, the Marotiani, the Aorsi, the Gaeli, by the Greek writers called Cadusii,. Pliny the Elder, Natural History 1-11 (6.18.1)
  23. Sebeos (2000).The Armenian History attribiuted to Sebeos(به انگلیسی). Translated by translated with notes by R.W.THOMSON. simultaneously published in LIVERPOOL UNEVERSITY PRESS. p. 147-148.
  24. The Gelae (Gilites) seem to have entered the region south of the Caspian coast and west of the Amardos River (later Safīdrūd) in the second or first century B.C.E. Pliny identifies them with the Kadusii previously living there. More likely they were a separate people, coming perhaps from the region of Dāḡestān, and superseded the Kadusii. Subsequently they also crossed the Amardos river and, jointly with the Deylamites (q.v). , supplanted the Amardi. Like the Deylamites, they are mentioned as mercenaries of the Sasanian kings but do not seem to have come under their effective rule. The dynasty of the Dabuyids (q.v). is said to have originated in Gīlān before moving to Ṭabarestān. In 553, Gīlān is mentioned together with Āmol as the seat of a Nestorian bishop.
  25. Scythian Gelae. Along the coast the Caspii may have been enveloped in the Arsacid period by the “Scythian Gelae” (Str., 11.5.1; cf. Pliny, 6.18.48, where Gelae are equated with the Cadusii ); these people, the Romans were told, lived north of the Albani, but they probably had already spread down to their historical home on the southwest coast. Perhaps Sacalbina (Ptol., 5.13.11) on the coast, in Ptolemy’s Armenia, was a Gelae town., IRANICAONlINE IRAN v. PEOPLES OF IRAN (2) Pre-Islamic
  26. Egger, Vernon O. (2018).A history of the Muslim world to 1750: the making of a civilization (2d. ed.). New York (N.Y.): Routledge.ISBN 978-1-138-21592-4.
  27. ۲۷٫۰۲۷٫۱سرتیپ پور، جهانگیر، نشانیهایی از گذشته دور گیلان و مازندران، صص. ۳۵ – ۳۷
  28. Anatolica: studies in Strabo,Syme, Anthony Richard Birley , Oxford University Press, 1995,pp. 73-74
  29. Marlik: the complete excavation report, Volume 1, Ezat O. Negahban, UPenn Museum of Archaeology, 1996,p.331 ,
  30. ۳۰٫۰۳۰٫۱WILFERD MADELUNG - Gilan in Encyclopædia Iranica[پیوند مرده]
  31. کاظم بیکی، محمدعلی (۱۳۸۹).«بویهیان و زیاریان، روایتی نو یاقته از کتاب التاجی»(PDF).تاریخ تمدن اسلامی.۶ (۱۱):۴۸.
  32. کاظم بیکی، محمدعلی (۱۳۸۹).«بویهیان و زیاریان، روایتی نو یاقته از کتاب التاجی»(PDF).تاریخ تمدن اسلامی.۶ (۱۱):۴۸.
  33. "DIMLĪ".Encyclopedias Iranica. Retrieved15 September 2023.
  34. "Georgian communities in Persia". Retrieved17 April 2014.
  35. ^ Muliani, S. (2001) Jaygah-e Gorjiha dar Tarikh va Farhang va Tammadon-e Iran. Esfahan: Yekta [The Georgians’ position in the Iranian history and civilization]
  36. Bazin, Marcel."GĪLĀN".Encyclopædia Iranica, X/VI, pp. 617-25. Retrieved19 August 2014.
  37. ۳۷٫۰۳۷٫۱۳۷٫۲۳۷٫۳Borjan, "Dictionary of Languages
  38. "Education in Iran".WENR. 7 February 2017.
  39. ۳۹٫۰۳۹٫۱Nasidze, Ivan; Quinque, Dominique; Rahmani, Manijeh; Alemohamad, Seyed Ali; Stoneking, Mark (2006-04-04)."Concomitant replacement of language and mtDNA in South Caspian populations of Iran".Current biology: CB.16 (7): 668–673.doi:10.1016/j.cub.2006.02.021.ISSN 0960-9822.PMID 16581511.
  40. برجیان، حبیب.«کاهش توجه به زبان مازندرانی در قرن بیستم».ایرنا. دریافت‌شده در۱۹ دسامبر ۲۰۲۰.
  41. http://rch.ac.ir/article/Details/10508
  42. «معنی گیلان | لغت‌نامه دهخدا».www.vajehyab.com. دریافت‌شده در۲۰۲۱-۱۱-۱۳.
  43. ۴۳٫۰۴۳٫۱"Concomitant Replacement of Language and mtDNA in South Caspian Populations of Iran". Retrieved20 August 2014.

منابع

[ویرایش]
  • جنیدی، فریدون،زندگی و مهاجرت آریائی‌ها، بنیاد نیشابور.
  • سرتیپ پور، جهانگیر، «نشانه‌هایی از گذشته‌های دور گیلان و مازندران»
  • میر ابوالقاسمی، «گیلان از آغاز تا مشروطه»
  • گروه پژوهشگران،کتاب گیلان و ethnologue
درویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔمردم گیلک موجود است.
گروه‌های قومی
گروه‌های قومی مرتبط
مردمان باستانی
منشأ
زبان‌ها
دین‌های ایرانی
گروه‌های قومی
گروه‌های دینی
مردمان ایرانی‌تبار (هشتاد درصد)
Flag-map of Iran
Flag-map of Iran
مردمان ترک ومردمان عرب (نوزده درصد)
سایر مردمان (یک درصد)

مردم گیلک در زمان قدیم جزهخامنشیان و ساسانیان و اشکانیاننبودندزمانی که مغول ها به ایران حمله کردهبودند پادشاه بازار جمعه یک حرکت هوشمندانه کردو گفت من تسلیمم و از پشت مغول ها گیلک هاحمله کردند و مغول هارا فراری دادند ولی مغول ها در جنگلی که پر از جیرجیرک بود گیر افتادند واز گیلک ها شکست خوردند

برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=مردم_گیلک&oldid=43051423»
رده‌ها:
رده‌های پنهان:

[8]ページ先頭

©2009-2025 Movatter.jp