| قالبهای شعر فارسی |
|---|
| بحر طویل • ترجیعبند • ترکیببند • تکبیت • چهارپاره • دوبیتی • رباعی • سهگانی • غزل • قصیده • قطعه • مثنوی • مستزاد • مسمط |

مثنویقالبی ازشعر است که دارای ابیات زیادی است و برای سرودن داستانها و مطالب طولانی کاربرد دارد. در این قالب هربیت دارای قافیهای جداگانه است و به همین دلیل به آن مثنوی (دو تا دو تا) گفته میشود. شعر در قالب مثنوی به زبانهایفارسی،اردو،کردی،زبانهای ترکی وعربی سروده میشود.[۱] معمولاً از بزرگترین سرودههای ادبیات پارسی که در قالب مثنوی سروده شدهاند،شاهنامهٔفردوسی است.کلیله و دمنهٔرودکی وآفریننامهٔابوشکور بلخی نیز از اولین نمونههای مثنوی است. از جمله دیگر سرایندگانی که از این قالب استفاده کردهاند میتوان از مولانا جلالالدین محمد بلخی (مشهور بهمولوی) یاد کرد که مطالبعرفانی وحماسی خود را در قالبمثنوی سروده است.نظامی،سعدی،عطار وجامی نیز از دیگر شاعران بزرگ این قالباند.
هر دومصراعِ یک بیت در قالب مثنوی همقافیه هستند، و هر مصرع معمولاً از ۱۳هجا تشکیل شده است.[نیازمند منبع] تعداد ابیات مثنوی میتواند متنوع باشد ولی نمونههای معروف این قالب شعری بین ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ بیت هستند. تحقیقات نوین نشان میدهد که این قالب شعری از یک قالب شعر فارسی نشئت گرفته است نه از قالب عربی مثنوی.[۲]
شعر در قالب مثنوی در اوزان متنوعی درزبان فارسی سروده شده است که از متداولترین آنها میتوان به «فعولن، فعولن، فعولن، فَعَل»، «مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیل» و «فاعلاتن، مفاعلن، فعلن» اشاره کرد. در ادامه اوزان مثنوی شعرای نامدار مثنویسرا بررسی شده است.
مثنویهای شرفنامه و اقبالنامه بر وزن «فعولن، فعولن، فعول»،مخزن الاسرار بر وزن «مفتعلن، مفتعلن، مفتعل»،خسرو و شیرین بر وزن «مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیل»،هفت پیکر بر وزن «فاعلاتن، مفاعلن، فعلن» ولیلی و مجنون بر وزن «مفعولُ مفاعلن مفاعیل» سروده شده است.[۳][۴][۵]
شاهنامه فردوسی دارایوزن عروضی «فعولن، فعولن، فعولن، فَعَل» و در بحر تقارب است.[۶]
بوستان سعدی در بحرمتقارب مثمن محذوف «فعولن فعولن فعولن فعل» و در قالب مثنوی سروده شده است.
مثنوی مولانا جلال الدّین مولوی دارای وزن کوتاه «فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلن» است.[۷]
مثنویهای حکیم سناییغزنوی همچون عقل نامه، سنائی آباد، طریق التّحقیق، کارنامه بلخ، سیر العباد الی المعاد دارای اوزان کوتاه عروضی است و دارای وزن «فاعلاتن، مفاعلن، فعلن» است.[۸]
مثنویهای عرفانی شیخ فریدالدّین عطّار نیشابوری نیز دارای اوزان کوتاه عروضی است. منطقالطیّر و مصیبتنامه و لسانالغیب و مظهرالعجایب و مظهر الاسرار او هموزناند و از وزن «فاعلاتن فاعلاتن فاعلات» استفاده میکنند و الهینامه و اسرارنامه، بر وزن «مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیل» سروده شده است.[۹]
مثنوی گل و نوروزخواجوی کرمانی بر وزن «مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیل» است و مثنویهمای و همایون او بر وزن «فعولن، فعولن، فعولن، فعول» میباشد.[۱۰]
هر اورنگ در هفت اورنگ دارای وزنی از اوزان کوتاه عروضی است. اورنگ سوّم (تحفة الاحرار) با مخزن الاسرار حکیم نظامی هموزن است و اورنگ هفتم (خردنامه اسکندری) نیز هموزن شرفنامه و اقبالنامه حکیم نظامی است. اورنگ یکم (سلسلة الذّهب) و دفتر دوّم و سوّم آن به وزن «فاعلاتن مفاعلن فعلان»، اورنگ دوّم (سلامان) در وزن «فاعلاتن فاعلاتن فاعلات»، اورنگ چهارم (سبحة الابرار) بر وزن «فاعلاتن، فعلاتن، فعلات»، اورنگ پنجم (یوسف و زلیخا) بر وزن «مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل» و اورنگ ششم آن «لیلی و مجنون» بر وزن «مفعولُ مفاعلن مفاعیل» سرود شده است.[۱۱]
خاقانی مثنوی تحفة العراقین خود را بر وزن لیلی و مجنون حکیم نظامی یعنی بر وزن «مفعولُ مفاعلن مفاعیل» سروده است.[۱۲]
مثنوی ناظر و منظورِوحشی بافقی در وزن «مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیل» است. مثنوی شیرین و فرهاد در وزن «مفاعیلن مفاعیلن فعولن» سروده شده است و هم چنین مثنویخلد برین بر وزن «مفتعلن مفتعلن فاعلن» سروده شده است.
چهار مثنوی بلند و عرفانی بیدل دهلوی دارای اوزان کوتاه عروضیاند. عرفان، بر وزن «فعلاتن، مفاعلن، فعلن»،طلسم حیرت، بر وزن «مفاعیلن، مفاعیلن، فعولن»، وطور معرفت، و محیط اعظم بر وزن «مفاعیلن، مفاعیلن، فعولن» سروده شده است.[۱۳]
ازفردوسی با مطلع:
| به نام خداوندِ جان و خِرد | کزین برترْ اندیشه بر نگْذرد | |
| خداوندِ نام و خداوندِ جای | خداوندِ روزی دِه و رَهنُمای | |
| خداوندِ کیوان و گردانْ سپهر | فروزندهٔ ماه و ناهید و مهر | |
| ز نام و نشان و گَمان برترست | نگارنده برشدهٔ گوهرست |
از ابوشکور بلخی با مطلع:
| بدان کوش تا زود دانا شوی | چو دانا شوی زود والا شوی | |
| نه داناتر آن کس که والاتر است | که والا تر آن کس که داناتر است | |
| نبینی ز شاهان ابرتخت و گاه | ز دانندگان بازجوید راه؟ |
ازاسدی توسی با مطلع:
| ستیز آوری کار اهریمن است | ستیزه به پرخاش آبستن است | |
| همیشه در نیک و بد هست باز | تو سوی در بهتری شو فراز | |
| چه رفتن ز پیمان چه گشتن ز دین | که زین هردو به ز آسمان و زمین | |
| چو یار گنه کار باشی به بد | به جای وی ار تو بپیچی سزد |
از زنبق سلیماننژاد با مطلع:
| ای که سلامم به سلامت سلیم | ای که مقامم به مقامت مقیم | |
| ای که بهارم به بهارت بهیر | ای که خمارم به خمارت خمیر | |
| ای که خزانم به خزانت خزید | ای که روانم به روانت روید | |
| ای که جهانم به جهانت جهید | ای که سعادم به سعادت سعید | |
| ای که مهارم به مهارت مهیر | ای که شعارم به شعارت شعیر | |
| ای که کسالم به کسالت کسیل | ای که خیالم به خیالت خلیل | |
| ای که جمالم به جمالت جمیل | ای که ملالم به ملالت ملیل |
"The Ḥadiqat al-ḥaqiqa is not only one of the first of a long line of Persian didactical maṯnawis, it is also one of the most popular works of its kind as the great number of copies made throughout the centuries attest. Its great impact on Persian literature is evidenced by the numerous citations from the poem occurring in mystical as well as profane works. It has been taken as a model by several other poets, including Neẓāmi, ʿAṭṭār, Rumi, Awḥadi, and Jāmi.