بیشتر گونههای مار،جمجمهای دارند که چندین مفصل بیشتر از اجدادمارمولکشان است. این جمجمه به آنها اجازه میدهد تا شکارهای بسیار بزرگتر از سرشان را با کمک آروارههایی که بسیار جابجایی پذیرند، ببلعند. اندام درونی بدن مارها برای تطبیق بیشتر با بدن کشیده و درازشان، به گونهای است که عضوهای جفت در آنها مانندکلیهها به جای آنکه در دو سوی بدن باشد، یکی پس از دیگری قرار گرفته. همچنین بیشتر آنها تنها یکشش دارند که کار میکند. برخی گونههای مار هنوزلگن خاصره دارند و یک جفت اندامبازماندهٔ ژنتیکی ناخن مانند در دو سویپارگین آنها دیده میشود.
بزرگی طول مارها از ۱۰ سانتیمتر برایمار قلمی تا ۱۴ متر برایپایتون مشبک گسترده شده است.[۵] سنگوارهای از مار به نامتیتانوبوآ یافت شده است که ۱۳ متر طول داشته است.[۶] احتمالاً نسل مارها یا به مارمولکهای آبی یا به مارمولکهای زیرزمینی در دورانژوراسیک با آخرینفسیل مربوط به ۱۴۳ تا ۱۶۷ میلیون سال پیش بازمیگردد.[۷] گوناگونی مارهای امروزی به نظر مربوط به دورهٔپالئوسن در دورهٔ ۶۶ تا ۵۶ میلیون سال پیش است. قدیمیترین توصیفی که از یک مار پیدا شده مربوط به پاپیروس بروکلین است.
بیشتر مارهازهر ندارند. آن دستهای که زهرآگیناند هم در درجهٔ نخست از آن برای شکار و کشتن طعمهٔ خود استفاده میکنند یا برای دفاع شخصی. برخی مارهای زهرآگین میتوانند باعث زخم شدید در انسان یا حتی مرگ شوند. مارهای بیزهر شکار خود را میتوانند زنده بخورند یا آن را نخست با پیچیدن به دور طعمه و فشردن میکشند و سپس آن را میخورند.
معمولاً مارها بامارمولک بیپا اشتباه گرفته میشوند، از جمله تفاوتهای مار و مارمولک بیپا عبارتند از: مارهاپلک و سوراخی برایگوش بیرونی ندارند، پولکهای شکم آنها پهن است وزبان چنگالی دارند و برخلاف مارمولکها (معمولاً) اندامی کشیده و دُمی کوتاه دارند.[۸]
نمایش تقریبی توزیع مار در جهان، قهوهای کمرنگ مربوط بهدریاماران و پررنگ مربوط به مارهای خاکی است.
در جهان بیش از ۲۹۰۰ گونه مار وجود دارد که از مدار قطبی یعنیاسکاندیناوی تااسترالیا پراکنده شدهاند. مارها در همهٔ قارهها به جز قطب جنوب، دریاها و ارتفاعات بیش از ۴۹۰۰ متر (۱۶۰۰۰ پا) درهیمالیای آسیا دیده میشوند.[۹] جزیرههای فراوانی بدون مار هستند مانندجزیره ایرلند،ایسلند وزلاندنو[۲][۱۰] (البته آبهای زلاندنو هر از گاهی میزبانمار دریایی شکمزرد و Laticauda colubrina است).[۱۱]
تیتانوبوآ ماری به طول ۱۲٫۸ تا ۱۳ متر بوده که اکنون منقرض شده است،[۶] پس از آنپایتون مشبک به طول ۶٫۹۵ متر قرار دارد که به عنوان بلندترین گونهٔ موجود مار ثبت شده است.[۵] مارآناکوندای سبز به طول ۵٫۲۱ متر هم به عنوان سنگینترین مار جهان ثبت شده است.[۱۲]
در سوی دیگر ترینها، کوچکترین مار موجود به نام مار نخی باربادوس (Leptotyphlops carlae) با طول ۱۰٫۴ سانتیمتر قرار دارد که کوتاهترین مار جهان است.[۱۳] بیشتر مارها جانورانی کوچک هستند و طولی کمتر از ۱ متر دارند.[۱۴]
مارها با بو کشیدن شکار خود را پیدا میکنند. آنها با کمکزبان چنگالی خود ذرات موجود در هوا را جمعآوری میکنند و آن را بهاندام ژاکوبسون موجود در دهانشان منتقل میکنند تا بررسی شوند.[۱۵] دو شاخ بودن زبان به مارها کمک میکند تا به صورت همزمان به حس بویایی و چشایی جهتدار دست یابند.[۱۵] آنها پیوسته زبان خود را حرکت میدهند تا از ذرات موجود در هوا، آب و خاک نمونهبرداری کنند، مواد شیمیایی موجود در آنها را تجزیه و تحلیل کنند تا تشخیص دهند که آیا شکار یا مزاحمی در محیط پیرامون قرار دارد یا خیر. زبان چنگالی برای مارهایی که به زیر آب میروند مانند آناکوندا هم به خوبی کار میکند.[۱۵]
توان بینایی در میان مارها بسیار متفاوت است. برخی مارها تنها میتوانند روشنایی را از تاریکی تشخیص دهند؛ درحالی که برخی دیگر بینایی خوبی دارند. اما نکتهٔ مهم دربارهٔ همهٔ آنها این است که همهٔ آنها به اندازهٔ کافی میبینند با اینکه ممکن است تیزبین نباشند، اما میتوانند حرکات طعمه را ردیابی کنند.[۱۶] در حالت کلی بینایی مارهای درختی از مارهای خاکی (زیرزمینی) بهتر است. برخی مارها مانند مار آسیایی تاک (Asian vine) دارایدید دوچشمی است، اما چشمانش میتوانند بر روی یک چیز همزمان تمرکز کنند. در بیشتر مارها، جانور برای تمرکز بر روی یک جسم و دیدن آن،عدسی چشم نسبت بهشبکیه پس و پیش میشود؛ درحالی که در دیگرآبپردهداران عدسی چشم کش میآید. مردمک چشم مارهای شبزی، شکاف مانند است درحالی که مردمک چشم مارهایی که در روز بیدارند، به صورت گرد است.
افعیهای پیت، پایتونها و برخی مارهای بوآ، در شیارهای عمیق پوزهشان گیرندههای حساس به پرتوهای فروسرخ دارند که به آنها اجازه میدهد پرتوهای گرمای ناشی از بدن جانوران خونگرم مانند پستانداران را «ببینند». در افعیهای پیت، این شیارها میانسوراخهای بینی و چشمها قرار دارد. دیگر مارهای حساس به پرتوهای فروسرخ، حفرههای کوچکی روی لب بالایی، درست زیر سوراخ بینیشان را پوشانده است که به کمک آنها پرتوهای فروسرخ را تشخیص میدهند.[۱۵]
بخشی از بدن مار که با زمین تماس دارد به شدت به لرزش حساس است. در نتیجه میتواند کوچکترین لرزش در زمین که در اثر حرکت جانوران نزدیک شونده ایجاد میشود را حس کند.[۱۵]
پوست مار ازپولک پوشیده شده است. برخلاف این باور که مردم فکر میکنند مارها پوستی لزج مانندکرم دارند، ولی اینگونه نیست؛ مار، پوستی نرم با بافتی خشک دارد. بیشتر مارها با بهرهگیری از پولکهای خاص شکمشان میتوانند روی زمین بخزند یا از یک سطح بالا بروند. پولک مار میتواند نرم، خاردار یا دانهای باشد.
شکل و شمار پولکهای روی سر، پشت و شکم مارها ویژه است و از آن برای کاربردهایآرایهشناسی استفاده میشود. نامگذاری پولکها در درجهٔ نخست بر پایهٔ جای آنها در بدن مار است. برای نمونه، میتوان به مارهای کائنوفیدیان (Caenophidia) اشاره کرد: گستره و ردیفهای پولکهای پشتی متناظر بامهرههای دمی است و به دانشمندان اجازه میدهد تا بدونکالبدشکافی مهرههای جانور را بشمارند.
مارها مانند جانوران دیگرپلک ندارند؛ بلکه چشمان آنها با پولکهای شفاف پوشانده شده است که به آنها پلکهای «تماشا» میگویند. چشمهای مار همواره باز است و تنها برای خوابشبکیه چشم بسته میشود یا صورتشان را در لایههای بدن فرو میبرند و آن را میپوشانند.
فرایند از دست دادن پولکها،پوستاندازی نام دارد. برای یک مار لایهٔ کامل بیرونی پوست بهصورت یک لایهٔ تکی کنده میشود.[۱۷] پولکهای مار گسسته نیست مگر لایهٔروپوست، به این ترتیب با هر پوستاندازی پولکها دانهای کنده نمیشوند؛ بلکه لایه روپوست بدن، مانند جورابی که پشت رو شده باشد، به صورت یک لایهٔ بیرونی از جا در میآید.[۱۸]
پوستاندازی چندین کاربرد دارد، نخست آنکه پوست کهنه و فرسوده با پوست تازه جایگزین میشود. دوم آنکه کمک میکند تا جانور انگلها را از خود دور کند. باور بر آن است که در جانورانی مانند حشرات، پوستاندازی کمک میکند تا بدن رشد کند اما این مسئله برای مارها هنوز مورد بحث است.[۱۸][۱۹]
فرایند پوستاندازی چندین بار در زندگی یک مار روی میدهد. پیش از هر پوستاندازی مار از خوردن پرهیز میکند و اغلب پنهان میشود یا به یک جای امن میرود. درست پیش از پوستاندازی، پوست مار خشک و کدر میشود و چشمها به رنگ آبی کدر (ابری) در میآید. سطح درونی پوست کهنه مایع میشود، این باعث میشود تا پوست کهنه از پوست نو که در زیر قرار دارد جدا شود. پس از چند روز چشمها دوباره شفاف میشود و مار به بیرون از پوست کهنه میخزد. پوست کهنه در نزدیکی دهان میشکند و مار میتواند با مالیدن خود بر روی سطحهای زبر، پوست کهنه را جدا کند. در بیشتر موارد پوست کهنه مانند یک جوراب که پشت رو شده باشد رو به پشت و از سر تا دم کنده میشود. پوست تازه بزرگتر و روشنتر است.[۱۸][۲۰]
چشمهای آبی و کدر یک مار پیش از پوستاندازی.
یک مار بالغ یک یا دو بار در سال پوستاندازی میکند درحالی که یک مار جوان و در حال رشد میتواند تا چهار بار در سال این کار را انجام دهد.[۲۰] پوست مردهٔ کنده شده به خوبی الگوی پولکهای بدن مار را نشان میدهد اگر پوست کنده شده آسیب ندیده باشد از روی آن میتوان مار را شناسایی کرد.[۱۸] این نو شدن دورهای در مارها باعث شده تا مار به نماد بهبودی وپزشکی تبدیل شود.[۲۱]
استخوانبندی بیشتر مارها تنها از یک جمجمه،لامی،ستون مهرهها و دنده تشکیل شده است. البته مارهای خانوادهٔهنوفیدیا بازماندههایی از لگن خاصره و اندامهای پشتی از نسلهای قبل، در آنها به جای مانده است.
جمجمهٔ مار شامل یک بخش صلب و کامل برای اعصاب (neurocranium) است که بسیاری از استخوانهای دیگر اتصال ضعیفی به آن دارند به ویژه استخوانهای فک که برای خوردن شکارهای بزرگ به آسانی جابجا میشوند. سمت راست و چپ فک پایینی تنها با یکرباط انعطافپذیر به هم وصل شدهاند از این رو میتوانند به میزان زیادی از هم فاصله بگیرند. بخش انتهایی استخوانهای فک پایینی با یک استخوان چهارگوش (quadrate) مفصل شدهاند که این اتصال به تحرک بیشتر فک کمک میکند. همچنین استخوان چهارگوش و استخوانهای مربوط به فک پایینی به مار کمک میکنند تا هر گونه لرزشی در زمین را حس کنند.[۲۲] چون هر لبهٔ فک میتواند بهطور مستقل نسبت به دیگری جابهجا شود، مارها فک خود را بر روی سطح به صورت شل و آزاد میگذارند تا بتوانند صداهای پیرامون را به صورت استریو دریافت و شکار را شناسایی کنند. مارها با وجود نداشتن گوش بیرونی و استخوانهای کوچک گوش که مکانیسمتطبیق امپدانس را به عهده میگیرند، میتوانند با کمک گذرگاه اتصال فک، استخوان چهارگوش، استخوان رکابی، لرزش و حرکتهای به اندازهٔ یکآنگستروم را نیز حس کنند.[۲۳][۲۴]
ناخنهای بیرون زده از زیر مار پایتون
استخوان لامی، استخوانی کوچک است که در پشت و بخش زیرین جمجمه، در ناحیهٔ «گردن» قرار دارد و به عنوان اتصالی برای زبان مار عمل میکند، این پدیده درچهاراندامان نیز وجود دارد.
ستون مهرههای مار بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ (یا بیشتر) مهره دارد. مهرههای دم نسبتاً کماند (اغلب کمتر از ۲۰٪ کل) و دندهای به آنها وصل نیست در حالی که مهرههای دیگر هر کدام دو دنده دارند. مهرههای مار به قدری قویاند که به جانور اجازه میدهند با اتصال ماهیچههای نیرومند به آن بدون داشتن اندام حرکتی به آسانی جابهجا شوند. دم بیشتر مارها برخلاف مارمولک نمیتواند بدون آسیب از بدن جدا شود.[۲۵]
برخی مارها به ویژهمار بوآ وپایتونها، بقایایی از اندامهای اجداد زیستیشان را هنوز دارند؛ بهخصوص یک جفت اندام کوچک که مانند ناخن تیز بهجای پا از دو سویپارگین بیرون زده است، نمود خارجی از اندامهای بهجای مانده از نسلهای قبل است.
قلب مار در یک کیسه احاطه شده است که به آنپیراشامه میگویند. قلب در بخش دو شاخنایژه قرار دارد؛ اما به گونهای نیست که در آنجا ثابت باشد، بلکه به دلیل نبود دیافراگم میتواند حرکت کند. این ویژگی به مار کمک میکند تا هنگامی که شکارهای بزرگ را میبلعد به قلبش آسیبی وارد نشود.طحال مار بهکیسهٔ صفرا ولوزالمعده چسبیده است و خون را فیلتر میکند.تیموس دربافت چربی بالای قلب قرار دارد و مسئول ساختگلبول سفید در خوناست.دستگاه گردش خون در مار بسیار قابل توجه است چون یک درگاه سامانهٔ کلیوی دارد به این معنی که خونی که از دُم مار میآید نخست از کلیهها رد میشود بعد به قلب بازمیگردد.[۲۶]
از آنجایی که هر چیزی در بدن مار باید لولهای و باریک باشد،شش چپ مار معمولاً کوچک است یا گاهی مارها اصلاً این شش را ندارند.[۲۶] در بیشتر گونههای مار تنها یک شش کار میکند. این شش شامل یک بخش پیشیناست که اندامهای خونی دارد و بخش پشتی که در مبادلهٔ گازها همکاری نمیکند.[۲۶] در برخی مارهای آبی، از شش کوچکتر دراستاتیک شارهها برای تنظیم شناوری مار استفاده میشود اما کاربرد آن در مارهای خاکی هنوز روشن نیست.[۲۶] بسیاری از اندامهایی که در بدن جانوران زوج است مانندکلیه یااندام جنسی، در بدن مار به گونهای چیده شدهاند که یکی پشت سر دیگری قرار گرفته است.[۲۶]
در مارهای غیر سمی دندانهایغضروف مانند و تیز وجود دارد که رو به داخل دهان خم شدهاند. این دندانها تنها برای نگهداشتن شکار در دهان مار کاربرد دارند و برای جویدن یا له کردن بکار نمیآیند.
در مارهای سمی علاوه بر این دندانها یک جفت دندان بلند و توخالی وجود دارد که داخل آنها مجرایی برای انتقال زهر به داخل بدن شکار تعبیه گردیده است که دندانهای نیش نامیده میشوند. دندانهای نیش مارهای زهرآگین پیشرفته مانندگرزهماران وکفچهماران که زهرشان بر دستگاه گردش خون اثر میگذارد باهمولیز (تخریب) گلبولهای قرمز باعث ایجاد لخته و نهایتاً مرگ قربانی میشوند، در جلوی دهان قرار دارند و بسیار بلند هستند بطوریکه این موقع بسته بودن دهان به صورت تا شده و خوابیده درسقف دهان قرار دارند و در هنگام باز شدن دهان در مواقع شکار یا حالت دفاعی آشکار میشوند. جلو بودن دندانها برای این مارها عمل نیش زدن و تزریق زهر به قربانی را آسانتر میکند.[۲۷] با این حال دندانهای نیشکفچهماران مانندکبرا ومارهای براق در جلو قرار دارد. این دندانها توخالیاند و نمیتوانند به سمت جلو بیایند. در نتیجه این مارها نمیتوانند با دندانشان قربانی را زخمیکنند (بدن قربانی را خط بیندازند یا دندان را فقط در آن فروکنند مانند چاقو زدن)؛ بلکه باید واقعاً آن را گاز بگیرند.[۲۸]: ۲۴۲
دندانهای نیش برخی مارها که زهرشان بهدستگاه عصبی یورش میبرد (مانندگربهمار حلقهطلایی) در عقب دهانشان قرار دارند که رو به پشت و داخل دهان خم شدهاند.[۲۹] این نوع دندان عمل نیش زدن را برای مار دشوار میکند. همچنین گرفتن زهر از این نوع دندانها برای دانشمندان دشوارتر است.[۲۷]
مار از جمله جانورانی است که دندانهایش (بغیر از دندانهای نیش) پیوسته جایگزین میشوند.[۳۰]
شیرمار که اغلب بامار مرجانی که زهر آن برای انسان کشنده است، اشتباه گرفته میشود.
کفچه ماران،گرزهماران و گونههای نزدیک به آنها همگی از جمله مارهاییاند که برای بیحرکت کردن یا کشتن شکارشان اززهر استفاده میکنند. زهر در اصل همانبزاق اصلاح شدهٔ مار است که از طریق دندانهای نیش به شکار میرسد. مارها معمولاً از زهر برای شکار کردن استفاده میکنند و کمتر از آن در دفاع بهره میگیرند.[۲۸]: ۲۴۳
زهر برای مارها مانند دیگر مایعاتبزاقی به عنوان کمکی در هضم غذا و شکستن ترکیبات پیچیدهٔ آن به مواد خوراکی محلول کاربرد دارد. حتی گزیدگی مارهای غیر سمی (مانند گاز گرفتگی یا گزیدگی دیگر جانوران) در بافت محل زخم ایجاد آسیب و عفونت میکند.[۲۸]: ۲۰۹
برخی پرندهها، پستانداران و گونههایی از مارها (مانندشهمار) که خوراکشان مارهای سمی است، بدنشان نسبت به آسیب زهر برخی مارها مقاوم شده است.[۲۸]: ۲۴۳ مارهای زهرآگین شامل سهخانواده از مارها است و یک دستهٔ مستقل درآرایهشناسی به آن تعلق نمیگیرد.
برخی بر این باورند که عبارت مار زهرآگین کاملاً درست نیست چون زهر یا تنفس میشود یا خورانده، اما زهر مارها تزریق میشود.[۲۷] با این حال دو استثناء میان مارها وجود دارد، نخست مار رابدوفیس است که زهر را از بدن وزغهایی که میخورد میگیرد و آن را از غدد گردنی به سمت مزاحمان ترشح میکند. استثنای دوم مربوط به جمعیت اندکی ازمار بندجورابی دراورگن است که به اندازهٔ کافی زهر ازسمندرهای آبی که میخورد در کبدش ذخیره میکند تا برای شکارچیان پیرامون مانند روباهها و کلاغها مسموم باشد.[۳۱]
ترکیب زهرمار در گونههای مختلف و همینطور در هر گونه بر اساس سن، فصل و زمان آخرین ترشح متفاوت است. ترکیبات اصلی آن پروتئین وپلیپپتیدهایی که خاصیت آنزیمی و سمی دارند.[۳۲] زهر مارها ترکیبی پیچیده ازپروتئینها است که در غدد زهر در پشت سر مار ذخیره میشود.[۳۱] غدد زهر در دو طرف سر و در غلافی ماهیچهای قرار دارند.[۳۳] در همهٔ مارهای زهردار این غدد رو به مجراهایی به سمت دندانهای خالی یا شیاردار فک بالایی باز میشود.[۲۷][۲۸]: 243 این پروتئینها میتوانند ترکیبی از نوروتاکسین (زهری که به دستگاه عصبی حمله میکند)، هموتاکسین (زهری که به دستگاه گردش خون حمله میکند)، سایتوتاکسین (حمله به سلولها) و دیگر انواع زهرها باشد.[۲۷] تقریباً همهٔ زهرها آنزیمهیالورونیداز دارند که منجر به انتشار سریع زهر در بدن میشود.[۲۸]: ۲۴۳
یک نمونه مار تاک، در تصویر نشان داده شده که دندان نیش در عقب دهان قرار دارد.
به تازگی پیشنهاد شده است که همهٔ مارها میتوانند تا حدی زهرآگین باشند اما مارهای بیخطر زهر ضعیف دارند و دندان نیشی ندارند که با آن آسیب برسانند.[۳۴] در نتیجه بر اساس این نظریه بیشتر مارهایی که به عنوان بدون زهر شناخته میشوند، همچنان بیخطرند؛ چون دندانی که زهر را برساند ندارند یا نمیتوانند به مقدار کافی زهر به انسان برسانند. همچنین این نظریه ادعا میکند که اجداد مارها احتمالاً به مارمولکهای زهرآگین برمیگردد؛ این نظریه دربارهٔ مارمولکهای زهرآگین مانندهیولای گیلا،پوست منجوقی،بزمجه وموساسوریان که امروزه منقرض شدهاند نیز همین نظر را دارد.
مارهایی که در مناطقی با زمستانهایی سردتر از توان تحمل شان زندگی میکنند، در سرما به حالت غیرفعال در میآیند. مارهای بومی این مناطق به حالخفتگی میروند. خفتگی با خواب زمستانی پستانداران متفاوت است؛ چون در خواب زمستانی جانور پستاندار کاملاً به خواب میرود، اما خزندگان خواب نیستند بلکه غیرفعالاند. برای این منظور یک مار تنها ممکن است در زیر زمین حفرهای بکند و به درون آن رود یا درون تنهٔ یک درخت که افتاده پنهان شود یا زیر یک تخته سنگ رود. گاهی هم ممکن است شمار زیادی مار بصورت دسته جمعی به یک پناهگاه مانند غار بروند.
مارها به شدت گوشتخوارند (بیش از ۷۰٪ از خوراک آنها گوشت است)، از جمله مواد غذایی آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: مارمولک، قورباغه، دیگر مارها، پستانداران کوچک، پرندگان،تخم دیگر جانداران، ماهی، حلزون و حشرات.[۲۸][۱][۹][۳۵]از آنجایی که مارها نمیتوانند گاز بگیرند یا شکار را پاره کنند، به ناچار آن را درسته فرو میبرند. بزرگی بدن مار تأثیر زیادی بر عادتهای خوراکی آن دارد. مارهای کوچکتر شکارهای کوچکتر دارند برای نمونه خوراک پایتونهای جوان مارمولک و موش است اما در بزرگسالی میتوانند یک گوزن کوچک یا یک بز کوهی را بخورند.
آرواره مار ساختاری پیچیده دارد. برخلاف باور عمومی که مار میتواند آروارهاش را جابهجا کند، باید گفت مارها آروارهٔ پایینی بسیار انعطافپذیری دارند که دو نیمهٔ آن به صورت اتصال صلب به هم وصل نیستند (مارها چانه ندارند). همچنین چندین اتصال میان فک و جمجمه وجود دارد که به آنها اجازه میدهد دهانشان را برای بلعیدن درستهٔ یک شکار که قطرش از قطر بدن خود مار بیشتر است باز کنند.[۳۵]برای نمونه مار تخم-خوار آفریقایی میتواند تخمهایی بسیار بزرگتر از قطر سرش را فروبرد.[۲۸]: ۸۱ این مار هیچ دندانی ندارد، اما پیشآمدگی استخوانی محکمی در لبهٔ درونی ستون مهرههای خود دارد که با کمک آن تخمها را میشکند.[۲۸]: ۸۱
درحالی که بیشتر مارها از جانوران دیگر شکار میکنند، در این میانشاه کبرا و مار استرالیایی بندی-بندی دیگر مارها را شکار میکنند. مار Pareas iwesakii و دیگرقمچهمارانی که ازحلزون تغذیه میکنند، از زیرخانوادهٔ Pareatinae هستند که دندانهای بیشتری در نیمهٔ راست دهانشان دارند تا نیمهٔ چپ؛ دلیل این پدیده این است که پوستهٔ شکار آنها معمولاً در جهت ساعتگرد میچرخد.[۲۸]: 184 [۳۶]
برخی مارها (مارهای سمی) شکار خود را اول با نیش زدن میکشند و بعد میخورند.[۳۵][۳۷] برخی دیگر با چنبره زدن و پیچیدن به دور شکار و خفه کردنش، آن را آمادهٔ خوردن میکنند.[۳۵] بقیهٔ مارها شکار خود را زنده و درسته میخورند.[۲۸]: 81 [۳۵]
پس از خوردن مارها میخوابند تا فرایندگوارش انجام شود.[۳۸] گوارش فرایندی انرژی بر است، به ویژه اگر شکار بزرگ باشد. برای مارهایی که گهگاهی به شکار میروند، دستگاه گوارش و روده بخشی از وعدهٔ غذایی را وارد بدن میکنند تا انرژی ذخیره شود. پس از ۴۸ ساعت دستگاه گوارش با ظرفیت کامل دوباره مشغول به کار میشود. خونسرد بودن مارها باعث میشود دمای پیرامون تأثیر زیادی بر گوارش آنها بگذارد. بهترین دما برای گوارش مار ۳۰درجهٔ سانتیگراد است. در پی فرایند، گوارش دمای سطح بدن ۱٫۲ درجهٔ سانتیگراد افزایش مییابد.[۳۹] اگر مار پس از خوردن خطری را احساس کند، خوراک خود رابالا میآورد تا بتواند فرار کند. اما اگر کسی مزاحمش نشود، فرایند گوارش بازدهی بالایی در بدن مار دارد؛ به گونهای که باآنزیمهای بدن او تقریباً همهٔ بدن شکار جذب میشود (غیر ازپر، مو و پنجههای شکار که همراه با مواد زائد بدناسید اوریک دفع میشوند).
نداشتن دست و پا در مارها، آنها را از جابهجایی بازنداشته است. آنها چند روش حرکتی برای خود پیدا کردهاند که بسته به محیطهای مختلف متفاوت است. در جانورانی که دست و پا دارند، جابهجایی به صورت یک عمل پیوسته است، درحالی که جابهجایی در مارها به صورت گسسته و متفاوت از دیگری است و انتقال بین یک نوع از جابهجایی به نوع دیگر کاملاً ناگهانی روی میدهد.[۴۰][۴۱]
خزش مارپیچی (موجوارِ) جانبی یا بر پهلو، تنها روش جابهجایی مارهای آبی و پرکاربردترین روش جابهجایی در میان مارهای خشکی است.[۴۱] در این روش، جابهجایی مار به صورت متناوب و پی در پی خود را به چپ و راست خم میکند. وقتی به آن نگاه میکنیم، گویی یک موج رو به عقب در حرکت است.[۴۰] این جابهجایی به نظر سریع میآید؛ اما در واقع بیشترین سرعتی که برای مارها ثبت شده، به اندازهٔ دو طول بدن مار در یک ثانیه بوده که البته چنین سرعتی بسیار کم پیش میآید و مارها معمولاً با سرعت کمتری جابهجا میشوند.[۴۲] مقدار انرژی که مارها با این روش از خزش مصرف میکنند، برابر با مقدار انرژی است که یک مارمولک هم وزن مار، در هنگام دویدن صرف میکند.[۴۳]
خیزش موجوارِ بر پهلو، برای مارهای خشکی به این صورت است که: موجی که گفته شد در اندام مار ایجاد میشود و رو به عقب حرکت میکند. به نقطههای از زمین مانند سنگریزهها، ناهمواریهای خاک و ساقههای گیاهان نیرو وارد میکند و در اثر نیروی عکسالعمل این اجسام، مار دقیقاً رو به جلو هل داده میشود.[۴۴] سرعت جابجایی در این روش کاملاً به تراکم و جنس نقطهای از زمین که مار بر آن نیرو وارد میکند، بستگی دارد. اگر جنس و تراکم محیط، مناسب باشد، سرعت حرکت موج دقیقاً با سرعت حرکت مار برابر است. در این روش چون مار به صورت مستقیم رو به جلو هل داده میشود، میتواند از میان مسیرهایی که چگالی گیاهی آنها زیاد است، به راحتی عبور کند و از هر سوراخ کوچکی رد شود.[۴۴]
وقتی مار شنا میکند، موجی که گفته شد بزرگتر میشود و سرعت حرکت رو به عقب موج از سرعت حرکت رو به جلوی مار بیشتر خواهد بود.[۴۵] این روش خزش با اینکه ظاهری مشابه در میان مارهای آبی و خاکی دارد، اما الگوی دگرگونیهای ماهیچههای درگیر در آن بین مارهای آبی متفاوت از مارهای خاکی است. از این رو، دو روش متفاوت جابهجایی در نظر گرفته میشود.[۴۶] همهٔ مارها میتوانند با موج جانبی رو به پشت، خود را به سمت جلو هل دهند (حرکت رو به جلو)؛ اما تنها در میان مارهای آبی دیده شده که مار با ایجاد موج رو به جلو، خود را به پشت هل دهد (حرکت به سمت عقب).[۴۰]
مارها در حالت عادی، انسان شکار نمیکنند؛ مگر آنکه زخمی یا ترسیده باشند. بیشتر مارها ترجیح میدهند از تماس یا حمله به انسان پرهیز کنند. در حالت کلی مارهای غیر سمی خطری برای انسان ندارند. تنها استثناء مارهای چنبرهای بزرگ مانندپایتونها وآناکوندا است. گزیدگی یک مار غیر سمی معمولاً بیخطر است؛ چون دندانهای مار برای پاره کردن یا ایجاد زخم عمیق طراحی نشدهاند، بلکه تنها برای گرفتن شکار و نگاه داشتنش کار میکنند. با این حال احتمال عفونت و آسیب به بافت محل گزیدگی مار غیرسمی وجود دارد. مارهای سمی خطر بسیار بزرگتری برای انساناند.[۲۸]: ۲۰۹ سازمان سلامت جهانی،مارگزیدگی را زیر ردهٔ «دیگر شرایط نادیده گرفته شده» فهرست میکند.[۴۷]
میزان مرگ و میر ناشی از مارگزیدگی خیلی مستند نیست. نیش مارهای سمی که منجر به مرگ نشود، میتواند بهقطع عضو بینجامد. از حدود ۷۲۵ گونهٔ مار زهری در سراسر جهان، ۲۵۰ مورد میتوانند با یک نیش انسان را بکشند. بهطور متوسط در استرالیا در هر سال یک تن قربانی مارگزیدگی میشود. درحالی که در هند، سالانه ۲۵۰ هزار مارگزیدگی ثبت میشود که ۵۰ هزار مورد آنها منجر به مرگ میشود.[۴۸]
درمان مارگزیدگی بسته به خود گزیدگی متفاوت است. بهترین درمان استفاده از پادزهری است که از زهر همان مار گرفته شده باشد. برخی پادزهرها، تنها برای یک گونه جواب میدهند و برخی دیگر برای چندین گونه. برای مثال در آمریکا همهٔ مارهای زهری از نوعافعی روزندار اند، به استثنایمار مرجانی. برای پادزهر ساختن، ترکیبی از زهر گونههای مختلفمار زنگی، سر-مسی، و دهان-پنبهای با هم مخلوط میشوند و به بدن یک جانور مانند اسب تزریق میشوند تا جایی که بدن اسب ایمن میشود. سپس خون از بدن اسب ایمن شده گرفته میشود. سرم از خون جدا، خالصسازی و یخی خشک میشود. سپس با آب استریل بازسازی میشود و تبدیل به پادزهر میشود. در این میان کسانی که به اسب حساسیت دارند احتمال آنکه نسبت به پادزهر حساسیت بدهند وجود دارد.[۴۹] پادزهر مارهای خطرناک تر مانندمامبا، تایپان وکبرا هم به همین روش در هندوستان،آفریقای جنوبی و استرالیا ساخته میشود که البته این پادزهرها تنها برای همان گونه کاربرد دارد.
یککبرای هندی درون سبد، اینگونه مار بیش از دیگران در افسونگری کاربرد دارد.
در برخی نقاط جهان به ویژه در هند، افسونگری مار یکی از نمایشهای خیابانی است. افسونگر یک مار در سبدش دارد که به نظر میرسد مار با نواختن ابزار موسیقی (معمولاًفلوت) افسون میشود و به آن پاسخ میدهد.[۵۰] مارها گوش خارجی ندارند. بلکه تنها گوش داخلی دارند و به حرکتهای فلوت پاسخ میدهند و نه به صدایی که میشنوند.[۵۰][۵۱]
قانون حفاظت از حیات وحش در سال ۱۹۷۲ افسونگری مار و دیگر نمایشهای خیابانی اینگونه را به دلیل ظلم و بی رحمی به جانداران ممنوع کرده است. از جمله دیگر نمایشهای خیابانی استفاده از یکخدنگ و مار است و مجبور کردن دو حیوان به جنگ با یکدیگر. این کار امروزه کمتر انجام میشود؛ چون در اثر زخمهای شدید مار یا خدنگ ممکن است کشته شوند. این روزها به دلیل بهوجود آمدن زندگی مدرن و قانونهای حمایت از حیوانات، اینگونه شغلها در هند رو به پایاناند.[۵۰]
قبیلهٔ ایرولاس (Irulas) ازآندرا پرادش وتامیل نادو در هند از گذشته از شکارچیان-مجموعه داران مار در جنگلها و بیابانهای خشک و گرم بودهاند و هنر گرفتن مار برای نسلهای طولانی میان آنها رواج داشته است. آنها دانش گستردهای از مارها دارند و عموماً مارها را تنها با کمک یک چوب شکار میکنند. پیشتر این قبیله هزاران مار را برای صنعت پوست مار شکار میکرد. اما پس از قانون ممنوعیت شکار مار در هند (۱۹۷۲) آنها تجارت خود را به شکار مار برای گرفتن زهر آن تغییر دادند. آنها از هر مار چهار بار زهرگیری میکردند و بعد آن را آزاد میکردند. از زهر در تولید پادزهر، پژوهشهای پزشکی بیو و دیگر محصولات پزشکی استفاده میشد.[۵۲] همچنین گفته شده این قبیله از گوشت مار هم میخورند. برخی دیگر از مارها برای ریشهکن کردن موشهای مزاحم در روستا استفاده میکنند.
علاوه بر افسونگران مار، گروهی به صورت حرفهای به شکار مار میپردازند. در این حالت یکخزندهشناس با یک تکه چوب بلند که سر آن دو شاخ شده مار را به دام میاندازد. برخی مجریان تلویزیونی مانند بیل هاست، آستین استیونز،استیو اروین و جف کوروین ترجیح میدهند مار را با دست خالی شکار کنند.
در برخی فرهنگها مانند آشپزی کانتونی (مربوط به بخشهایی از چین) خوراکهایی مانندسوپ مار وجود دارد که در پاییز معمولاً خورده میشود. مردم منطقه بر این باورند که خوراکهای برگرفته از مار باعث گرمی بدن و گرمی قلب میشود. در فرهنگ غرب، خوردن مار در شرایط قحطی و گرسنگی زیاد ثبت شده است.[۵۳] البتهمار زنگی پخته یک استثناء است که خوراک آن در بخشهایی از غرب آمریکا رواج دارد. در کشورهای آسیایی مانند چین، تایوان، تایلند، اندونزی، ویتنام و کامبوج نوشیدن خون مار، بهخصوصکبرا برای بالا بردن میل جنسی مردانه رواج دارد. این خون زمانی گرفته میشود که کبرا هنوز زنده است و معمولاً با یکنوشیدنی الکلی آمیخته میشود تا مزهٔ بهتری پیدا کند.[۵۴]
در برخی کشورهای آسیایی یک یا چند مار را در یک نوشیدنی الکلی میخوابانند، با این فرض که این نوشیدنی سنگینتر (قویتر و البته گرانتر) میشود.
در آمریکا بهنیروهای ویژهٔ ارتش یاد داده میشود که چگونه یک مار را بگیرند، بکشند سپس بخورند. به کسانی که چنین کار میکنندمارخور (snake eater) گفته میشود. این کار برای یادگیری چگونه جان به در بردن از شرایط دشوار است.
شراب مار (蛇酒) یک نوشیدنی است که از خواباندن یک مار درسته در شراب برنج یااتانول بهدست میآید. این نوشیدنی نخستین بار در چین ثبت شده است. برپایهٔطب سنتی چین این نوشیدنی به فرد نیروی دوباره میبخشد.[۵۵]
در کشورهای غربی برخی مارها به ویژهپایتون توپی ومار ذرت به عنوانحیوان خانگی نگهداری میشوند. از این رو صنعت اصلاح نسل و پرورش مار بهوجود آمده است. مارهایی که از این طریق پرورش و ازدیاد میشوند، نسبت به گونههایی که از دنیای وحش گرفته میشوند، ترجیح دارند.[۵۶] مارها نسبت به دیگر حیوانات خانگی به مراقبت کمتری نیاز دارند. بیشتر مارها به بیش از ۱٫۵ متر فضا (در طول) نیاز ندارند. مارها کم غذا میخورند. هر ۵ تا ۱۴ روز یک بار. اگر به خوبی از این جانور نگهداری شود، برخی از آنها عمری طولانی تا بیش از ۴۰ سال دارند.
در نمادشناسی و باور ایرانی و اسطورههایایران مار نشانه آشکاری ازاهریمن است و نشان تباهی و مرگ شناخته میشود.[۵۷] در واژهشناسی نیز مار ریشه گرفته از «مرگ» و «مُردن» است و «زیانکار» و «تباهکننده» معنا میدهد.[۵۸] مار «خَرفستر» یا «زیانکار» است و ایرانیان این خزنده را بیماریزا میدانستند. اما این هم هست که مار در نمادشناسی ایرانی، همپیوند با «درخت زندگی» دانسته شده است.[۵۹] از سویی، مار در اسطورهها نگهبان گنجهای نهانی و زیرزمینی است.[۶۰]
درتاریخ مصر، مار نقش مهمی بر دوش دارد؛ به ویژه کبرای نیل که شیفتهٔ تاج فرعونها در دوران باستان است. این مار به عنوان یکی از خدایان پرستش میشد. همچنین ابزار مهمی در کشتن یک فرد دیگر یا اجرای آیین خودکشی (مانند خودکشیکلئوپاترا) بوده است.
دراساطیر یونان مارها معمولاً به صورت دشمنی مرگبار و خطرناک نشان داده میشوند. البته در افسانههای یونان، مار نماد شیطان نیست. بلکه نمادی از عنصرهای زیرزمین است، برگردان تقریبی آن «در پیوند با زمین» است. برای نمونههیدرای نُه سر که هرکول او را شکست داد و خواهرانگورگون از فرزندانگایای زمین بودند.[۶۱]مدوسا یکی از سه خواهر گورگون بود کهپرسئوس شکستش داد.[۶۱]گفته میشود مدوسا موجوی فناپذیر و دیو سیرت بوده که در سرش به جای مو، مار درآمده بوده است و میتوانسته انسانها را به سنگ تبدیل کند.[۶۱] پس از کشته شدن مدوسا، پرسئوس سر او را بهآتنا میدهد تا از آن در سپرش،ایجس استفاده کند.[۶۱] تصویرتایتان از افسانههای یونان هم به جای دست و پا با مار به نمایش درآمده، چون آنها هم از فرزندان گایا واورانوس بودند و پیوندخورده به زمین.
سه نماد پزشکی که در آنها از نقش مار استفاده شده و هنوز هم بهکار برده میشوند عبارتند از:جام هایجیا به عنوان نماد داروسازی وعصای چاووش هرمس وچوبدست اسقلبیوس هر دو به عنوان نماد عمومی پزشکی.[۲۱]
هندوستان با نام سرزمین مارها شناخته میشود و سرشار از افسانهها و سنتهای مربوط به مار است.[۶۲] در این سرزمین مار پرستیده میشود و حتی امروزه زنان هندی بر روی سر مار، شیر میریزند (با وجود بیزاری مار از شیر)[۶۲] در نقاشیها، کبرا بر روی گردنشیوا نشان داده میشود وویشنو هم به صورت خوابیده بر روی یک مار هفت-سر یا در میان حلقهٔ یک مار کشیده میشود.[۶۳] همچنین چندین معبد ویژهٔ مار کبرا در هند وجود دارد که گاهی به آنهاناگراژ (شاه ماران) میگویند. به باور این مردم مارها نماد باروری و زایشاند. یک جشنوارهٔ هندو به نام ناگ هم سالانه برگزار میشود که در آن مارها مورد احترام و پرستش قرار میگیرند.
در هند یک پیشینهٔ افسانهای دیگر برای مارها وجود دارد که درزبان هندی به آنایچاداری میگویند. در افسانه باور افراد بر این است که مارها میتوانند به شکل هر جانوری درآیند. اما ترجیح میدهند به شکل انسان درآیند. این مارهای جادویی یک سنگ ارزشمند به نام «مانی» با خود دارند که از الماس باارزش تر است. داستانهای بسیاری در هند پیرامون انسانهای طمعکار و حریص وجود دارد که تلاش کردهاند این سنگ ارزشمند را بهدست آورند. اما در نهایت تلاش آنها منجر به مرگ آنها شده است.
اوروبروس نمادی است که در آیینهای گوناگون دیده میشود که بهکیمیاگری مربوط است. این نماد یک مار است که دم خود را میخورد (یک حلقه تشکیل میشود) که نشان دهندهٔ چرخهٔ زندگی-مرگ-زندگی دوباره است و به جاودانگی میرسد.
مار پرنده در آیین کاکولکان، آیینتمدن مایاها، نشانه این آیین بهشمار میرفت.[۶۶]
مار در افسانههای کهنایرانیان، روی شانههایضحاک، پادشاه ستمگر، به صورت جزئی از بدن او، و دربرابر گناهانش، پس از خدمت شیطان در لباس یک آشپز به وی، ظاهر میشود.[۶۷]
ردپای مار به عنوان موجودی جالب توجه را میتوان در اساطیر کهن از جملهیونان باستان یافت. نشان مار در اساطیر یونانی-رومی به ۱۲۰۰ سالقبل از میلاد مسیح برمیگردد که در آن «آسکِلِپیوس» (فرزندآپولون) خدای پزشکی و درمان، بیماران را شفا میبخشیده و مردگان را زنده میکرده است. او همواره عصایی را با خود به همراه داشت که ماری به دور آن پیچیده بود، چرا که مار در اساطیر یونانی-رومی نمادهوش وسلامت بود.
دنیای پزشکی نوین، همچنان وامدار اسطورههای کهن است، چرا که مار در دنیای امروز هم نماد پزشکی و سلامت است. ردپای این موجود افسونگر را درمصر باستان نیز میتوان یافت؛مار کبری نماد سلطنت و قدرت مصر باستان بوده و «بوتو» الهه نگهبان مصر و فرعون در قامت مار کبری خدایی میکرده است.[۶۸]
علاوه بر داستانهای اساطیری، درانجیل بیش از هشتاد بار از مار نام برده شده و شیطان در قالب مار،آدم و حوا را فریب داده است؛ همچنین درقرآن نیز چندین بار از انواع گوناگون آن نام برده شده است و با وجود آنکه اشاره مستقیمی به فرورفتنشیطان در کالبد مار وجود ندارد، این قصه در روایاتی آمده است.
زهرمار بهخاطر اثرات دارویی و فیزیولوژیک میتواند بر مولکولهای زیستی، سلولها، بافتها و اندامهای مختلف اثر بگذارد.[۶۹] بنابراین قابلیت آن را دارد که در صنعت داروسازی بهکار گرفته شود. «کاپتوپریل» دارویی که در درمان فشارخون و بیماریهای قلبی استفاده میشود، شاید یکی از معروفترین مثالهای بهرهگیری از زهر مار در صنعت داروسازی باشد.
بررسی اثرات پپتیدهای موجود در زهرمار تیرهگرزهماران (وایپریدا) باعث شناخت آنزیمهای مؤثر بر کارکرد قلب و فشار خون شد که در نهایت تولید این دارو به انقلابی در درمان بیماریهای قلبی و عروقی انجامید.[۷۰]
برخی از پپتیدهای موجود در زهرمار مانند تکستیلینین، خاصیت ضد خونریزی دارند، از این ماده برای ساخت داروی جلوگیری از خونریزی در هنگام عمل قلب باز استفاده شده که مراحل آزمایشگاهی و بالینی خود را طی میکند.[۷۱]
از سوی دیگر، در جهان امروز که با مسئله مقاومتآنتیبیوتیکها، ترکیباتی با خاصیت ضد باکتریایی و ضد قارچی، میتوانند به کشف آنتیبیوتیکهای جدید منجر شود.
زهرمار به دلیل داشتن ترکیبات پیچیده زیستی و دارویی مانندپروتئینها و پپتیدهای آنزیمی و غیر آنزیمی، مواد معدنی متفاوت و مواد غیر معدنی خاص خود، خاصیتهیدرولیز دارد. این خاصیت میتواند در درمان بیماریهای مختلف از جمله درمان سرطان مورد استفاده قرار گیرد و راههای جدیدی را در درمان بگشاید.[۷۲][۷۳][۷۴]
Caldwell, M. W.; Nydam, R. L.; Palci, A.; Apesteguía, S. (2015). "The oldest known snakes from the Middle Jurassic-Lower Cretaceous provide insights on snake evolution".Nature Communications.6 (5996): 5996.doi:10.1038/ncomms6996.ISSN2041-1723.
↑Pough et al. 1992. Herpetology: Third Edition. Pearson Prentice Hall:Pearson Education, Inc. , 2002.
↑۹٫۰۹٫۱Sanchez, Alejandro."Diapsids III: Snakes".Father Sanchez's Web Site of West Indian Natural History. Archived fromthe original on 27 November 2007. Retrieved2007-11-26.
↑Conant R, Collins JT. 1991.A Field Guide to Reptiles and Amphibians: Eastern and Central North America. Houghton Mifflin, Boston. 450 pp. 48 plates.ISBN0-395-37022-1.
↑Natural History Information Centre, Auckland War Memorial Museum."Natural History Questions".Auckland War Memorial Museum | Tamaki Paenga Hira. Auckland War Memorial Museum location=Auckland, New Zealand. Q. Are there any snakes in New Zealand?. Archived fromthe original on 12 July 2012. Retrieved26 April 2012.{{cite web}}:Missing pipe in:|publisher= (help)
↑Fry, Brian G.; Vidal, Nicholas; Norman, Janette A.; Vonk, Freek J.; Scheib, Holger; Ramjan, S. F. Ryan; Kuruppu, Sanjaya; Fung, Kim; Hedges, S. Blair; Richardson, Michael K.; Hodgson, Wayne C.; Ignjatovic, Vera; Summerhayes, Robyn; Kochva, Elazar (2006). "Early evolution of the venom system in lizards and snakes".Nature (Letters).439 (7076): 584–588.doi:10.1038/nature04328.PMID16292255.
↑۴۱٫۰۴۱٫۱Gray, J. (1946). "The mechanism of locomotion in snakes".Journal of experimental biology.23 (2): 101–120.PMID20281580.
↑Hekrotte, Carlton (1967). "Relations of Body Temperature, Size, and Crawling Speed of the Common Garter Snake, Thamnophis s. sirtalis".Copeia.23 (4): 759–763.doi:10.2307/1441886.JSTOR1441886.
↑Jayne, B. C. (1988). "Muscular mechanisms of snake locomotion: an electromyographic study of lateral undulation of the Florida banded water snake (Nerodia fasciata) and the yellow rat snake (Elaphe obsoleta)".Journal of Morphology.197 (2): 159–181.doi:10.1002/jmor.1051970204.PMID3184194.
↑Holland, Jennifer S. (Feb 2013)."The Bite That Heals".National Geographic. Archived fromthe original on 25 May 2018. Retrieved22 August 2020.{{cite journal}}:Unknown parameter|name-list-format= ignored (|name-list-style= suggested) (help)
↑Wilcox, Christie (2016).Venomous. Scientific American.ISBN978-0-374-28337-7. Archived fromthe original on 24 May 2018. Retrieved22 August 2020.{{cite book}}:Unknown parameter|name-list-format= ignored (|name-list-style= suggested) (help)