Movatterモバイル変換


[0]ホーム

URL:


پرش به محتوا
ویکی‌پدیادانشنامهٔ آزاد
جستجو

مائوئیسم

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
این مقاله نیازمندویکی‌سازی است. لطفاً با توجه بهراهنمای ویرایش وشیوه‌نامه، محتوای آن را بهبود بخشید.
برایتأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه بهشیوهٔ ویکی‌پدیا برای ارجاع به منابع، با ارائهٔمنابع معتبر بهبهبود این مقاله کمک کنید. مطالب بی‌منبع را می‌توان به چالش کشید و حذف کرد.
یافتن منابع: "مائوئیسم" – اخبار ·روزنامه‌ها ·کتاب‌ها ·آکادمیک ·جی‌استور
(چگونگی و زمان حذف پیام این الگو را بدانید)
بخشی ازمجموعه مباحث درباره
مائوئیسم
بخشی ازمجموعه مباحث درباره
مارکسیسم–لنینیسم
گونه‌ها
لنینیسمدموکراسی شوراییپیشتازگراییسرمایه‌داری دولتیسیاست‌های نوین اقتصادیاستالینیسمانباشت اولیهٔ سوسیالیستیسوسیالیسم در یک کشورآنتی ریویزیونیسمکیش شخصیتاقتصاد دستوریمائوئیسمدموکراسی نوینانقلاب فرهنگیمرحلهٔ اولیهٔ سوسیالیسمدیکتاتوری دموکراتیک خلقخروشچفیسماستالین زداییهم‌زیستی مسالمت‌آمیزدکترین برژنفرئال سوسیالیسمنظریهٔ دنگ ژیائوپینگاقتصاد بازار سوسیالیستیسوسیالیسم با ویژگی‌های چینیاصلاحات اقتصادی چین
چهره‌های برجسته

مائوئیسم برداشت سیاستمدار انقلابی و تئوریسینحزب کمونیست چینمائو تسه تونگ (زادهٔ ۱۸۹۳ – درگذشتهٔ ۱۹۷۶) ازمارکسیسم بود کهجمهوری خلق چین را در سال ۱۹۴۹ با شکست دادن نیروهایچیانگ کای شک رئیس‌جمهور وقت چین بنیان گذاشت.

مائوئیسم[۱][۲] به نقش برجسته دهقانان و روستائیان درانقلاب کارگری و بر اهمیتفرهنگ به‌عنوان عنصری که می‌تواند براقتصاد سوسیالیستی تأثیر بگذارد تأکید می‌کرد.

با وجود آنکه حزب کمونیست چین در سال ۱۹۲۱ تأسیس شد، عقاید سوسیالیستی در چین قبل آن هم رایج بوده‌است. عقاید سوسیالیستی در اواخر قرن ۱۹ وارد چین شدند و در سال ۱۹۰۷،کمونیسم آنارشیستی شکل غالب عقایدسوسیالیستی در چین بود.

تمبر چاپ شده درجمهوری خلق چین که در آن نقشی از دست دادنمائو واستالین، رهبرانکمونیستچین وشوروی، کشیده شده‌است.

پس از مرگاستالین در سال ۱۹۵۳، رهبر جدید شوروینیکیتا خروشچف جنایات استالین وکیش شخصیت وی را محکوم کرد. او بر لزوم بازگشت به تفکراتلنین و ایجاد تغییرات در روش‌های کمونیستی تأکید کرد. با این وجود، اصلاحاتخروشچف بر تفاوت‌هایایدئولوژیکی میانجمهوری خلق چین وشوروی دامن زد که این امر دهه ۱۹۶۰ کاملاً آشکار شد.اختلاف چین و شوروی در جنبش کمونیسم بین‌المللی، به خصومت آشکار مبدل شد و چین خود را رهبر جهان در حال توسعه معرفی کرد که در برابر او دو ابرقدرت یعنی شوروی و آمریکا ایستادگی می‌کند.

احزاب و گروه‌هایی که ازحزب کمونیست چین حمایت می‌کردند در انتقاد از رهبری شوروی خود را ضد تجدید گراً معرفی کرده وحزب کمونیست شوروی و احزاب متحد با آن را» سرمایه داران تجدید گرا خواندند. اختلاف چین و شوروی باعث ایجاد اختلاف و تفرقه میان احزاب کمونیستی سراسر جهان گردید. به خصوص،حزب کار آلبانی ازجمهوری خلق چین حمایت کرد.حزب کمونیست چین تحت رهبریمائو به نیروی کمونیسم بین‌المللی تبدیل شد. ایدئولوژی حزب کمونیست چین، اندیشه مائو (یا همان «مائوئیسم») توسط بسیاری از گروه‌ها و احزاب مورد پذیرش قرار گرفت.

یکی از مثال‌های بارز دیگاه مائوئیستی انقلاب تساوی طلب که در لوای مفهوم دموکراسی جدید مائو مطرح شدکامبوج دموکراتیک بود که توسطخمرهای سرخ و تا حدیپول پوت اداره می‌شد. چین وکره شمالی تنها دول کمونیستی بودند که دولت خمرهای سرخ با آن‌ها در ارتباط مستقیم بود. خمرهای سرخ در حمله ویتنامی‌ها سرنگون شدند و چین شورشیانخمرهای سرخ را مسلح کرد.

پس از مرگ مائو و به قدرت رسیدنتنگ شیائوپنگ، جنبش بین‌المللی مائوئیسم دچار آشفتگی شد. گروهی رهبری جدید چین را پذیرفت و گروه دیگری با رد این پذیرش تعهد خود را نسبت به مائو ثابت کرد و گروه سوم هم مائوئیسم را رد کرد و باحزب کار آلبانی متحد شد.

نظریه مائوئیسم

[ویرایش]
این مقاله بخشی از این مجموعه است:
سیاست و دولت
چین

بر خلاف گونه‌های قبلیمارکسیسم - لنینیسم که طبقه کارگر (پرولتاریا) شهری به عنوان اصلی‌ترین منبع انقلاب تلقی می‌شد و ده‌های اطراف نادیده گرفته می‌شدند، مائو، جامعه روستایی را به عنوان اصلی‌ترین نیروی انقلابی شناخت و گفت می‌تواند توسطپرولتاریا و پیشتازانش،حزب کمونیست چین رهبری شود. یک مدل موفق جنگ ممتد مردم روستایی کمونیست در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ بود که نهایتاًحزب کمونیست چین را به قدرت رساند. علاوه بر این، بر خلاف دیگر گونه‌هایمارکسیسم ولنینیسم که رشد صنعتی در مقیاس بزرگ، به عنوان یک نیروی مثبت انگاشته می‌شد، مائوئیسم رشد و توسعه روستایی را به عنوان اولویت خود برگزید. مائو احساس می‌کرد این راهکار در جامعه‌ای که بیشتر مردمش روستایی هستند، حداقل در مراحل اولیه سوسیالیسم موفق خواهد بود.

بر خلاف بسیاری از ایدئولوژی‌های سیاسی دیگر که شامل دیگرسوسیالیست‌ها ومارکسیست‌ها هم می‌شود، مائوئیسم شامل یک نظریهنظامی اساسی (ضروری) است و به‌طور واضح ایدئولوژی سیاسی اش را بااستراتژی نظامی پیوند می‌دهد. در تفکر مائوئیسم، «نیروی سیاسی از لولهٔ اسلحه می‌آید» (یکی از گفته‌های مائو) و مردم روستایی را می‌توان بسیج کرد تا «جنگی مردمی» را در یک نبرد مسلحانه که شیوهٔجنگ چریکی را در سه مرحله به کار می‌گیرد، شروع کنند.

  1. تجمع روستاییان و افزایش همکاری بین سازمان‌هایجنگ چریکی است.
  2. ؟# تغییر به شیوهٔ جنگ سنتی و معمول است.

دکترین نظامی مائوئیست جنگجویان چریکی را به تمامی تشبیه می‌کند که در دریایی از روستاییان (کهپشتیبانی لجستیکی را تأمین می‌کنند) شنا می‌کنند.

مائوئیسم بر «بسیج عمومی انقلابی» (بسیج فیزیکی اکثریت گسترده‌ای از یک جمعیت در تلاش برای سوسیالیسم)، مفهومدموکراسی جدید وتئوری نیروهای تولیدکننده که در مورد صنایع کوچک روستایی و مستقل از دنیای بیرون است (بهیک پوشش رو به جلو مراجعه کنید)، تأکید می‌کند. در مائوئیسم، سازماندهی نیروی مردمی نظامی و اقتصادی برای دفاع از منطقه انقلابی در مقابل تهدیدات خارجی ضروری است، در حالی کهتمرکز گرایی با انقلابیونهنرها وعلوم آن منطقه، فساد را تحت یک مفهوم کلیدی که مائوئیسم را از دیگر ایدئولوژی‌های چپ‌گرا (به جزمارکسیسم – لنینیسم) جدا می‌کند، این عقیده‌است کهکشمکش طبقاتی در طول هر دورهٔ سوسیالیست (اجتماعی) به دنبلتضاد خصمانه بنیادی موجود بینسرمایه‌داری وکمونیسم، ادامه می‌یابد. حتی هنگامی کهپرولتاریا (طبقه کارگر) از طریق یکانقلاب سوسیالیستی قدرت حکومت را به دست گرفته‌است، نیروی بالقوه برای حفظکاپیتالیسم در دست طبقهبورژوا است. در واقع، جمله مشهوری دارد که: «حق بابورژوازی (در یک کشور سوسیالیست) است، اما فقط درون خود حزب کمونیست»، یعنی اینکه اگر جلو سران فاسد این حزب گرفته نشود، سوسیالیسم را دگرگون و وارونه خواهند کرد. دلیل اصلیانقلاب بزرگ فرهنگی پروتالیا نیز همین بود که در آن مائو مردم را مجبور کرد تا «ادارات مرکزی این حزب را بمباران کنند!» و کنترل حکومت را به زور ازبروکرات‌هایی مانندلیو شائوکی ودنگ ژیائوپینگ که تصور می‌شد در مسیرکاپیتالیسم حرکت می‌کند، بستانند.

این شبیه به تئوری «استالینی» شدت گرفتن نزاع طبقاتی تحت تأثیرسوسیالیسم است. خلاصه تئوری‌های مائو را درکتاب سرخ که به عنوان آموزش انقلابی به هر شخص در چین داده می‌شد، می‌توان یافت. این کتاب شامل نقل قول‌هایی از مائو، از اولین روزهای انقلاب تا اواسط دههٔ ۱۹۶۰، درست قبل از شروعانقلاب فرهنگی است.

مائوئیسم در چین

[ویرایش]
مائو در کنارهنری کسینجر وژائو انلای؛پکن، ۱۹۷۲.

از زمان مرگ مائو زدانگ در۱۹۷۶، و اصلاحاتدنگ ژیائوپینگ که در سال۱۹۷۸ آغاز شد، نقش ایدئولوژی مائو در جمهوری خلق چین بسیار تغییر کرده‌است. با وجود اینکه تفکر مائو زدانگ، اسماً ایدئولوژی حکومت باقی‌مانده نصایح دنگ برای بیرون کشیدن حقیقت از واقعیت به این معناست که سیاست‌های دولت بیشتر بر مبنای پیامدهای عملی آن‌ها تعیین می‌شوند و نقش ایدئولوژی او در تعیین سیاست‌ها به‌طور قابل توجهی کاهش یافته‌است. دنگ همچنین مائو را از مائوئیسم جدا کرد، و این با روشن ساختن این مطلب بود که: مائو لغزش پذیر بود و حقیقت مائوئیسم از مشاهدهٔ پیامدها و عواقب اجتماعی سیاست‌ها و نه بر اساس نقل قول‌های مائو به عنواننوشته مقدس آن طور که در زمان حیاتش بود، سرچشمه می‌گیرد.

علاوه بر این، قوانین اینحزب برای اهمیت دادن بیشتر به اندیشه‌های عملگرایانه دنگ ژیائوپینگ مجدداً نوشته شده‌است. پیامد چنین کاری می‌تواند این باشد که: افرادی که خارج از چین خود را مائوئیست معرفی می‌کنند، تصور می‌کنند چین تفکرات مائوئیستی خود را رها کرده و مجدداً بهکاپیتالیسم روی آورده‌است و هم درون چین و هم خارج از آن عدهٔ زیادی بر این باورند که چین مائوئیسم را رها کرده‌است. با این حال، در حالی که مورد سؤال قرار دادن اعمال مائو و صحبت در مورد افراط‌هایی که به نام مائوئیسم تمام شد، مجاز است، اما زیر سؤال بردن اعتبار مائوئیسم یا سؤال در مورد اینکه آیا اعمال جاری و فعالحزب کمونیست چین هنوز «مائوئیستی» هستند یا نه، ممنوع است.

با وجود اینکه تفکر مائو زدانگ، هنوز به عنوان یکی از چهار اصول عمدهجمهوری خلق چین است، نقش تاریخی آن بازبینی شده‌است. اکنون حزب کمونیست می‌گوید: مائوئیسم برای جدا کردن چین از گذشتهفئودالش ضروری بود، اما به نظر می‌رسد اعمال مائو در طولانقلاب فرهنگی به درجه افراط رسیده باشند. دیدگاه رسمی این است که چین اکنون به یک مرحله اقتصادی، سیاسی به نام مرحله عمده سوسیالیسم رسیده که در آن چین با مشکلات جدید و متفاوتی روبروست که اصلاً توسط مائو پیش‌بینی نشده بود و به همین دلیل، راه حل‌های مائو دیگر برای حل مشکلات جاری و شرایط کنونی چین مناسب نیستند.

هم منتقدان مائوئیست که خارج از چین هستند و بیشتر عالمان غربی این بازتعریف مائوئیسم را به منزله فراهم آوردن توجیه ایدئولوژیکی برای آنچه به عنوان بازگشت مجدد پایه‌های اصلی کاپیتالیسم در چین توسط دنگ و پیروانش می‌پندارند، تلقی می‌کنند.

خود مائو توسط حزب کمونیستی چین به عنوان یک «رهبر انقلابی بزرگ» پنداشته می‌شود و این به خاطر نقش او در مبارزه با ژاپنی‌ها و ایجاد جمهوری خلق چین است، اما مائوئیسمی که بین سال‌های۱۹۵۹ تا ۱۹۷۶ در چین به کار بسته شد، توسط همین حزب به عنوان یک فاجعه اقتصادی و سیاسی پنداشته می‌شود. در روزگار دنگ، حمایت از مائوئیسم رادیکال (افراطی) به عنوان یک «انحراف چپ‌گرا و قرار گرفتن بر برویکیش شخصیت بود، هر چند این» خطاها رسماً بهگروه چهار و نه به خود مائو، نسبت داده می‌شود.

با وجود اینکه این تقسیم‌بندی‌ها و منازعات ایدئولوژیکی، در آغاز قرن ۲۱ کمتر کارایی دارند، چنین بحث‌ها و تقسیم‌بندی‌هایی هنگامی که دولت چین بر سر این دوراهی بود که چگونه می‌تواند بدون نابود کردن حقانیت و مشروعیت خودش به اصلاحات اقتصادی اجازهٔ پیشروی دهد، بسیار مهم بود و بسیاری بر این عقیده‌اند که قسمت اعظمی از موفقیت دنگ در راه‌اندازیاصلاح اقتصادی چین مدیون توانایی او در توجیه آن اصلاحات در چارچوب مائوئیست بود.

امروزه، بعضی مورخان مائوئیسم را ایدئولوژی می‌پندارند که توسط مائو تولید شد و به منظور رسیدن او به قدرت طراحی شده بود. دید رسمی دولت چین این بود که، مائو، مائوئیسم را برای کسب قدرت ایجاد نکرد، بلکه پس از مدتی مائو و اطرافیانش می‌توانستند مائوئیسم را برای ایجاد یککیش شخصیت به کار گیرند.

هم دید رسمیحزب کمونیستی چین و هم نظر عموم مردم در چین این است که، دورهٔ اخیر حکومت مائو برای کشور یک فاجعه بوده‌است. تعداد انسان‌هایی که به خاطر سیاست‌های مائو جان خود را از دست دادند هنوز بسیار بحث برانگیزند. (برای تحقیق بیشتر در زمینه این دوره به مقالهانقلاب فرهنگی مراجعه کنید)

هنوز، بسیاری از مردم به خاطر از دست رفتن استخدام تضمین شده، آموزش، بهداشت و دیگر فایده‌های انقلاب که نتیجه این اقتصاد سود محور است، متأثر هستند. این موضوع را می‌توان درنو-چپ‌گرایی چینی که اکنون می‌کوشد چین را به دوران روزهای بعد از مائو و قبل از دنگ نزدیک کند، می‌توان دید.

برخی از دانشمندان غربی بر این باورند که صنعتی شدن سریع و بهبود نسبتاً سریع چین پس از دوره جنگ‌های داخلی ۱۹۴۹–۱۹۱۱ تأثیر مثبت مائوئیسم بود و روند رشد و توسعه آن را مقابل آسیای جنوب شرقی، روسیه و هند می‌دانند.

مائوئیسم در سطح بین‌المللی

[ویرایش]
رهبران مائوئیسم

از۱۹۶۲ به بعد، مبارزه باسلطه شوروی درجنبش جهانی کمونیست که توسط حزب کمونیست چین انجام می‌شد، منجر به ایجاد تقسیماتی در حزب‌های کمونیست در سرتاسر دنیا گردید.

در آغاز،حزب کارگر آلبانی از حزب کمونیست چین (CPC) حمایت کرد. بسیاری ازگروه‌های غیر انشعابی رایج دیگر از قبیل حزب‌های کمونیستی در آسیای جنوب شرقی مانندحزب کمونیستی برمه(میانمارحزب کمونیست تایلند،حزب کمونیست اندونزی نیز همین کار را کردند. برخی حزب‌های آسیایی مانندحزب کمونیستی ویتنام وحزب کارگران کره سعی کردند موضعی میانه‌رو را پیش گیرند.

در غرب و جنوب، خیل کثیری از احزاب و سازمان‌ها تشکیل شدند که پیوستگی خود را با CPC اعلام کردند. آن‌ها برای اینکه خود را از احزاب کمونیستی سنتی طرفدار شوروی جدا کنند، اسمهایی مانند «حزب کمونیستمارکسیست-لنینیست» یا «حزب کمونیستی انقلابی» برای خود انتخاب می‌کردند. جنبش‌های طرفدار CPC، در موارد بسیاری، بر پایهرادیکالیسم دانش جویی و دانش آموزی که دنیا را در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ قرار گرفته بود، بنا شده بودند.

فقط یک حزب سنتی کمونیستی ازدنیای غرب از CPC حمایت کرد و آنحزب کمونیستی نیوزلند بود. تحت رهبری CPC و مائو زدانگ، یک جنبش کمونیستی بین‌المللی موازی برای مقابله با شوروی‌ها (منظور طرفداران شوروی است) پدید آمد، با این وجود هیچگاه مانند احزاب طرفدار شوروی، نظم و یکپارچگی مطلوب را به دست نیاورد.

پس از مرگ مائو در ۱۹۷۶ و مبارزات مختلف برای قدرت در چین، جنبش بین‌المللی مائوئیست تقریباً به سه قسمت تقسیم شد. یک گروه از رهبری جدید چین،دنگ ژیائوپینگ حمایت (نه لزوماً با اشتیاق فراوان) کرد. گروه دیگری، رهبری جدید را به عنوان خیانت به تفکر مارکسیستی - لنینیستی مائو زدانگ به باد انتقاد گرفتند و گروه سوم با انتقاد ازنظریه سه جهان CPC، از آلبانی‌ها حمایت کردند. (مراجعه کنید بهشکاف چینی-آلبانی)

شاخه حامی آلبانی‌ها که تحت رهبریانور خوجه و APL بود، با جهت‌گیری مخصوص به خود، شروع به فعالیت در سطح بین‌المللی کرد. این جهت‌گیری قادر بود بیشتر گروه‌های موجود در آمریکای لاتین، از قبیلحزب کمونیست برزیل را با هم در بیامیزد. این شاخه به‌طور افراطی ناهمگون بود.

رهبری جدید چین علاقه به انشعابات خارجی مختلف که از چین مائوئیستی حمایت می‌کرد، نداشت و این جنبش نیز به آشفتگی و بی نظمی کشیده شد. بسیاری از احزابی که قبل از ۱۹۷۵ احزاب دوست (برادر) دولت چین بودند، یا از حمایت خود دست کشیدند، یا به‌طور کلی چین را ترک کردند یا حتیمارکسیسم - لنینیسم را به باد انتقاد گرفتند و به احزاب غیر کمونیستیسوسیال دموکرات تبدیل شدند. آنچه که امروز گاهی از «جنبش بین‌المللی مائوئیستی» از آن یاد می‌شود، از شاخه دوم پدید آمد- احزابی که با دنگ مخالفت کردند و ادعا کردند از میراث مائو نگهداری خواهند کرد.

طی دهه۱۹۸۰، دو تلاش دیگر برای تشکیل گروه‌های مجدد شکل گرفت، یکیحزب کمونیستی فیلیپین بود کهکنفرانس بین‌المللی احزاب و سازمان‌های مارکسیستی-لنینیستی (خبرنامه بین‌المللی)(ICMLPO) را به وجود آورد که آن نیز باعث به وجود آمدن جنبش انقلابی بین‌المللی شد کهگروه چریکی کمونیستی راه درخشان وحزب کمونیست ایالات متحده نقش عمده‌ای در تشکیل آن داشتند.

کنفرانس بین‌المللی و جهت‌گیری‌های RIM، ادعا کردند از تفکرمارکسیستی- لنینیستی مائو زدانگ حمایت می‌کنند، با وجود اینکه RIM، بعداً این ایدئولوژی را با چیزی که آن را «مارکسیسم-لنینیسم- مائوئیسم» می‌خواند، عوض کرد.

RIM سرانجام از سبب موضع‌گیری منفعلانه و سنتریستی در قبال ظهور رویزیونیسم در حزب کمونیست نیپال (مائوئیست) اتوریته انقلابی خود را از دست داد.

اتحادیه کمونیست‌های کلمبیا (م.ل.م) از جملهٔ نخستین سازمان‌های مائوئیستی جهان بود کهرویزیونیسم نیپالی را مورد انتقاد و رد قرار داد. بخش اعظم احزاب و سازمان‌های مائوئیست امروزه به نحوی دچار سنتریسم‌اند. وبسایت راه مائوئیستی که عمدتاً توسطحزب کمونیست مائوئیست ایتالیا گردانده می‌شود، مبین موضع‌گیری رسمی این‌ها است. در برابر آن، شماری از احزاب و سازمان‌های مائوئیست وجود دارند که هم در برابررویزیونیسم پراجندا و هم در برابررویزیونیسم حزب کمونیست نیپال (مائوئیست) که منشعب از حزب مادر است، و تحت رهبریموهن بیدیا (کیرن) می‌باشد، موضع گرفته‌اند. در راس این‌هاحزب کمونیست پیرو (راه درخشان) قرار دارد که مواضع بین‌المللی آن بوسیلهٔجنبش خلقی پیرو در سطح بین‌المللی مطرح می‌شود. حزب کمونیستمارکسیست-لنینیست-مائوئیست {فرانسه} نیز موضع‌گیری ارتدکسی داشته، و در برابررویزیونیست‌های نیپالی قرار گرفته‌است. این حزب باسازمان کارگران افغانستان (مارکسیست-لنینیست-مائوئیست،عمدتاً مائوئیست) مواضع خیلی نزدیک داشته و باحزب کمونیست مارکسیست-لنینیست-مائوئیست {بنگلادش} نیز مناسبات نزدیک وانترناسیونالیستی دارد. این احزاب و سازمان‌ها، از مائوئیسم و فورمولبندی آن به وسیلهٔصدر گونزالو دفاع نموده هم در برابر پسا-مائوئیسم باب آواکیان قرار دارند و هم سنتریسم (راه مائوئیست) را رد می‌کنند. در این شمار بایدمرکزیت مارکسیستی-لنینیستی-مائوئیستی {بلجیم} (بایگانی‌شده در ۲۷ ژوئن ۲۰۱۸ توسطWayback Machine) را افزود. این سازمان باسازمان کارگران افغانستان (مارکسیست-لنینیست-مائوئیست، عمدتاً مائوئیست) مناسبات انترناسیونالیستی پرولتاریایی داشته، و آثارصدر اکرم یاری- خط‌گذار مائوئیسم در افغانستان- را به زبان‌های فرانسوی و آلمانی ترجمه نموده در وبسایت رسمی خویش نشر می‌نماید. احزاب و سازمان‌هایی که ازارتدکسی مائوئیسم دفاع می‌کنند، خواهان ایجاد یک مرکزیت مائوئیسم بین‌المللی منزه ازآواکیانیسم وسنتریسم می‌باشند.

مائوئیسم امروزی

[ویرایش]

امروزه سازمان‌های مائوئیستی که در RIM جمع شده‌اند، بیشترین طرفداران خود را درآسیای جنوبی دارند و پیشاهنگ مبارزات مسلحانه‌ای هستند که درنپال،هند وبنگلادش اتفاق می‌افتند. مبارزات کمتری نیز درپرو وترکیه در جریان هستند.

درفیلیپین،حزب کمونیست فیلیپین، که عضو RIM نیست، مبارزهٔ مسلحانه‌ای را به نامارتش خلق جدید در قسمت نظامی خود رهبری می‌کند.

برزگترین گروه مائوئیست درایالات متحده گروه وابسته به RIM به نامحزب کمونیست، آمریکا است. یک گروه مهم دیگر نیزسازمان سوسیالیستی راه آزادی است. درآلمان گروهحزب مارکسیست لنینیست آلمان که وابسته بهICMLPO است، بزرگ‌ترین گروه مائوئیستی در این کشور است. گروه دیگری به نامحزب کارگران بلژیک نیز، یکی از گروه‌هایی است که نقش عمده‌ای را درجنبش بین‌المللی کمونیست دارد.

مائوئیسم همچنین یک ایدئولوژی سیاسی مهم درنپال است؛ در آنجا، شورش مائوئیستی در قالب مبارزه علیهارتش شاهنشاهی نپال و دیگر حامیانپادشاهی خود را نشان می‌دهد.حزب کمونیستی نپال (مائوئیست) در حال ورود به یک حکومت موقت در خلال یک مجمع رأی دهنده ملی است.

راهکار نظامی

[ویرایش]

مائو، حتی توسط کسانی که با اندیشه‌های سیاسی یا اقتصادی آن مخالف هستند، یک استراتژیست باهوش و کارآمد تلقی می‌شود. نوشته‌های او در مورد جنگ چریکی، به خصوص در نوشته مشهور به نام «در مورد جنگ چریکی» و اندیشهجنگ ملت اکنون به عنوان منبع اصلی مطالعه در مورد جنگ چریکی (هم برای کسانی که می‌خواهند جنگ چریکی انجام دهند، هم برای آنان که می‌خواهند ضد جنگ‌های چریکی فعالیت کنند) تلقی می‌شود.

در مورد اندیشه‌های اقتصادی و سیاسی او، به نظر می‌رسد اندیشه‌های نظامی مائوئیستی برای آغاز قرن ۲۱ در خارج ازجمهوری خلق چین بیشتر از داخل آن کاربرد و مصداق داشته باشد.

یک موافقت جمعی در داخل و خارج چین مبنی بر اینکه نظامی که چین در قرن بیست و یکم با آن روبروست بسیار متفاوت است از آنچه در دهه ۱۹۳۰ با آن روبرو بود، وجود دارد.

در نتیجه، درارتش آزادی‌بخش خلق بحث زیادی در مورد اینکه آیا نظریه‌های نظامی مائو را باید به اندیشه‌های نظامی قرن بیست و یکم، به ویژه اندیشهانقلاب در امور نظامی ربط داد یا نه و چگونگی آن، در جریان بوده‌است.

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]

انقلاب‌ها

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. [۱]
  2. [۲]

ویکی‌پدیای انگلیسی

مفاهیم بنیادی
شخصیت‌های کلیدی
بین‌الملل‌ها
کتاب‌های کلیدی
موضوعات مرتبط
مفاهیم
The red star is widely known symbol of communism
جوانب
گرایش‌ها
انترناسیونال‌ها
اشخاص
موضوعات مرتبط
سرود
داده‌های کتابخانه‌ای: کتابخانه‌های ملیویرایش در ویکی‌داده
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=مائوئیسم&oldid=41935178»
رده‌ها:
رده‌های پنهان:

[8]ページ先頭

©2009-2025 Movatter.jp