دری اصطلاحی سیاسی است که از سال ۱۳۴۳ خورشیدی توسطدولت افغانستان برای نامیدن زبانفارسی استفاده میشود.[۱۳][۱۴][۱۵] این کار برای افزایش هویت ملی مستقل ازایرانیان انجام شد و در پی آن نام «پارسی» در قانون اساسیافغانستان به «دری» تغییر یافت.[۱۶] گرچه برخی فارسیِ رایج درافغانستان را زبانی مستقل و با نام «دری»، جدا از دیگر گونههایفارسی میدانند اما تفاوت این گویش بافارسی ایرانی وفارسی تاجیکی به اندازهای نیست که بتوان آنها را زبانهای جداگانهای پنداشت. بههرحال، فارسی افغانستان را میتوان بهعنوان یکی از مهمترین گونههای زبان فارسی شمرد. مردمافغانستان عموماً زبان خود را فارسی میخوانند و از واژهٔ دری استفادهٔ آنچنانی نمیشود.
اخیراً دولتافغانستان قانونهایی برای پالایش زبان فارسی در افغانستان گذاشتهاست. همچنین، گاه جنجالهایی بر سر استفاده از برخی واژهها، مانند «دانشگاه» (با «پوهنتون») و «پارلمان» (با «مجلس»)، پیش آمدهاست. همچنین دیدگاههای متفاوتی دربارهٔ آسیبشناسی زبان فارسی در افغانستان وجود دارد.
دری نامی است که از سدهٔ دهم میلادی بهزبان فارسی نو داده میشده و در آثار کسانی همچوناصطخری،شمسالدین مقدسی وابن حوقل از آن یاد شدهاست.[۱۷] در مورد ریشهٔدری نظرهای متفاوتی وجود دارد. بیشتر پژوهشگران ریشهٔ این واژه را در واژه فارسیدر یادربار میدانند چرا که این زبان، زبان رسمی دربارساسانیان بود.[۱۳]ابن ندیم درالفهرست دربارهٔ ریشه دری ازابن مقفع نقل میکند[۱۸] که دری زبان درباریانمدائن (تیسفون) بود و به همین دلیل این گونه نامیده میشود. او دری را زبانخراسان و مردمبلخ نیز برمیشمرد.[۱۳]
از سال ۱۳۴۳ خورشیدی، نامِ «دَری» بهعنوان نام رسمی گونهٔ فارسی رایج در افغانستان برگزیده شد[۱۳][۱۹][۲۰] هرچند این زبان تا پیش از این تاریخ، در افغانستانِ معاصر هم «فارسی» نامیده میشد.[۲۱] این کار برای افزایش هویت ملی مستقل ازایرانیان انجام شد.[۱۶][۲۲][۲۳]
لهجههای مختلفی از فارسی در افغانستان متداول است. از جملههزارگی،قندهاری،هراتی،کابلی و … گویش فارسی متداول درهرات،بادغیس وفراه که با نامگویش هراتی شناخته میشوند، به گویش فارسیزبانان شمال خاوری ایران شباهت زیادی دارد و با گویش مرزنشینان ایران تقریباً یکی است. این گویش با گویشهای رایج دراستانهای خراسانایران در یک ردهبندی قرار میگیرند.[۲۸]
در فارسی افغانستان، از واژگانترکی،پشتو،روسی وانگلیسی تا حدودی استفاده میشود. بهویژه برای مفاهیم نو استفادهای از واژههای فارسی نمیشود و بیشتر از زبانهای انگلیسی،عربی،ترکی،پشتو واردو وام گرفته میشود.[۲۸]
در بسیاری موارد گویشوران در مواردی که واژهٔ فارسی مناسبی هم برای مفهوم مورد نظر وجود دارد از واژه انگلیسی استفاده میکنند. استفاده از واژگانی مانند پرابلم (بجای مشکل) و پالیسی (بجای سیاست) در بین دولت مردان بسیار رواج دارد.
فارسی در افغانستان همانند ایران بهالفبای فارسی نوشته میشود که یک گونهٔ اصلاحشده ازالفبای عربی و دارای چند حرف اضافی است. الفبای فارسی دارای ۳۲ حرف (۳۳ با در نظر گرفتنهمزه[۲۹]) است. حروف الفبای فارسی به شرح زیر میباشند:
دستور خط رسمی فارسی در افغانستان تفاوت بسیار جزئی با دستور خط فارسی در ایران دارد. این دستور خط سالها پیش در وزارتفرهنگ افغانستان ترتیب یافتهاست. پیرو این دستور خط، واژههایی نظیر «زندگی» به صورت «زنده گی» نوشته میشوند. با این وجود، این دستور خط چندان در نشریات استفاده نمیشود. وضعیتیای میانجی ویای نکره مبهم است. برای نمونه، ترکیباتی نظیر «خانهای زیبا» به صورتهای «خانهیی زیبا» و «خانهٔ زیبا» نوشته میشوند.
در افغانستان گاه جنجالهایی بر سر زبان فارسی و نیز استفاده از برخی واژهها مانند «دانشگاه»، «دانشجو» و «پارلمان» پیش آمدهاست.[۳۰][۳۱][۳۲]
محمدکاظم کاظمی مهمترین تهدیدها و آسیبهای فارسی افغانستان را مواردی همچون: ورود بیرویّهٔ واژگان خارجی در سدهٔ کنونی، جایگزین شدن تدریجی زبان انگلیسی در نظام اداری این کشور، شیوع و گسترش غلطهای بسیار در سطح آوایی زبان، ضعف شدید زبان در سطح دستوری، زوال تدریجی گویشهای غنی و اصیل محلی و غلبهٔ گویش پایتخت بهدلیل گسترش رسانههای گروهی، میداند. او دلایل این نابسامانی را چنین برمیشمارد: ضعف سواد و دانش عمومی به دلیل چند دهه جنگ و نابسامانیهای اجتماعی و سیاسی، برخورد ناگهانی و همهجانبهٔ افغانستان با جهان خارج، بهویژه جهان انگلیسی زبان و کاربرد زیاد زبان انگلیسی در مؤسسههای گوناگون، کمتوجهی نهادینهشدهٔ حاکمیت پشتو زبان افغانستان نسبت به زبان فارسی که گاه بهصورت خصومت با این زبان نیز بروز میکند، قطع ارتباط نسبی فارسیزبانان افغانستان با فارسیزبانان خارج از کشور در این چند دهه و دور ماندن آنها از تحولات زبان فارسی در کشورهای همسایه.[۳۳][۳۴]بهعقیدهٔ مایل هروی، بهخاطر سیاستپشتونسازی حکومتی در افغانستان، در متون اداری این کشور واژههای بسیاری بر زبان فارسی افغانستان تحمیل شدهاست. تحمیل واژههای نوپایپشتو در نامههای اداری افغانستان به اندازهای است که روانی زبان فارسی در آن به خطر افتادهاست. در افغانستان، امروزه برای مفاهیم نو، ملغمهای از واژگان بیگانه استفاده میشود و سیاست آشفتهسازی فارسی و تضعیف آن از سوی حکومت آن کشور همچنان ادامه دارد.[۳۵]
اخیراً دولت افغانستان قانونهایی برای پالایش زبان فارسی در افغانستان گذاشتهاست.شورای وزیران افغانستان پس از جلسهای با حضورحامد کرزی رئیسجمهوری، اعلام کرد استفاده از «زبانها و لهجههای بیگانه» در رادیو و تلویزیون ممنوع است. بهگفتهٔدینمحمد راشدی، معاونوزارت اطلاعات و فرهنگ، «اگر ما از واژههایی استفاده کنیم که درکشورهای فارسیزبان مفهوم است ولی برای مردم افغانستان مفهوم نیست، درست نیست… این حق مردم افغانستان است که از واژههایی استفاده کنیم که در زبان مردم افغانستان موجود است.» این قانون با نقدهایی مواجه شدهاست و آن را مبهم و سلیقهای خواندهاند.[۳۰][۳۶]
↑۸٫۰۸٫۱"Afghanistan v. Languages".Ch. M. Kieffer.دانشنامه ایرانیکا، online ed. Retrieved10 December 2010.Persian (2) is one of the most spoken languages in Afghanistan. The native tongue of twenty five percent of the population …