نبرد احزاب یاغزوه خندق که در۱۷ شوال سال پنجم هجری، برابر با سال ۶۲۷ میلادی در یثرب میان سپاهیان مسلمان پیرومحمد و سپاهیان مکه تحت رهبریابوسفیان درگرفت. این نبرد سومین رویارویی مسلمانان مدینه و مکیان و از نبردهای مهمتاریخ اسلام است. در این نبرد حفر خندق اطراف شهر به پیشنهادسلمان فارسی انجام گرفت. نبرد خندق که به نبرد احزاب نیز نامبردار است محاصره طولانی مدت شهریثرب (مدینه امروزی) است که توسط اعراب و قبائل یهودی صورت گرفت. تعداد مردان جنگی در این غزوه به ۱۰ هزار نفر به همراه شش هزار و چندینشتر میرسیدهاست درحالیکه مدافعان مدینه تنها ۳۰۰۰ نفر بودهاند. این شکست باعث شد که اعراب مکه بسیاری از دارایی و اموال تجاری شام را از دست بدهند.[۱]
این غزوه بنام خندق نامبردار است.خَندَق (به فارسی سره:کَندَگ) نهر پرآب یا خشک و دستساخت است که در قدیم گرداگردشهر یالشکرگاه میکندند تا از ورود دشمنان یا سیل جلوگیری شود. واژهٔ خندق عربیشدهٔ واژهٔپارسی میانه کَندَگ و به معنی «کَنده» است. در زبانهای کهن ایرانی چوناوستایی وفارسی باستان، ریشهٔ «کن» به معنی «کندن» امروزی بهکار میرفتهاست و «فرکنتن» یعنی آغاز به ساختن ساختمان یا شهر.
وقتی محمد، پیامبر اسلام، بنی نضیر را، به دلیل خیانت، از سرزمینشان اخراج کرد، آنان راهی خیبر شدند و دیگر یهودیان را به جنگ با محمد تحریک کردند[۲]؛ بنینضیر همچنین بهمکه رفتند وقریش را به نبرد بامحمد واداشتند. قریش، پیشنهاد نمایندگان یهود را پذیرفت و به جنگ با محمد رهسپار شد. در این نبرد، همپیمانان قریشبنیسلیم وغطفان وبنیاسد نیز به جنگجویان سپاه مکه پیوستند. سپاهیان قریش، ده هزار تن و سه لشکر بودند که فرماندهی همه آنها باابوسفیان بود.بنیخزاعه، محمد را از برنامه قریش و جنبش ایشان آگاه کردند. پیامبر اسلام، برای جنگ یاران ویژه خود را گردآورد. برخی پیشنهاد کردند که به شیوه قلعهداری از یثرب، دفاع کنند و از بالای دژها و نقاط بلند با دشمن نبرد کنند.سلمان فارسی که با شیوههای جنگ ایرانیان آشنایی داشت، پیشنهاد کرد که گرداگرد شهر راخندق بکنند تا از پیشرفت دشمن به درون شهر جلوگیری شود و سپس با ساختن دژها و سنگرها در اطراف خندق، یا پرتاب تیر و سنگ، از گذر یافتن دشمن از خندق به سوی شهر، جلوگیری شود و پیامبر اسلام پذیرفت. کار کندن خندق با شتاب آغاز شد؛ کندن هر ناحیهای از خندق به یک گروه از مسلمانان واگذار گردید و هر فردی به کندن چهل ذراع واداشته شد. یهودیانبنیقریظه نیز در کندن خندق، به مسلمانان یاری رساندند. کار خندق در شش روز به پایان رسید و برای آن درهایی گذارده شد و نگهبانی هر در به قبیلهای واگذار گشت وزبیر بن عوام به سرپرستی پاسداران درهای قلعه گمارده شد.[۳]
مطابق متون تاریخی احزاب درگیر با مسلمانان در طی نبرد احزاب با بنیقُریْظه در جنوب مدینه وارد مذاکره شدند و از آنان خواستند تا به پیمانی که با مسلمین بسته بودند خیانت کنند که بعد از مذاکراتی موفق شده و بنی قریظه برخلاف پیمانش با مسلمین با دشمنان پیامبر اسلام همکاری کرد. پیامبر اسلام برخی از رهبران مسلمانان را برای صحبت با آنها فرستاد که نتیجه نداد.[۴]
پس از عقبنشینی نیروهای قریش، مسلمانان سرزمینهای قبیله یهودی بنی قریظه را محاصره کردند. پس از ۲۵ روز محاصره، بنی قریظه بدون هیچگونه قید و شرطی خود را به مسلمانان تسلیم کردند. پس از تسلیم شدن آنان، مسلمین قلعهها و مواضع آنها با تسخیر کردند. محمد پیامبر اسلام یکی ازصحابه خود به نام سعد ابن معاذ را به پیشنهاد خود بنی قریضه برای قضاوت برای سرنوشت شان انتخاب کرد (قبیله سعد بن معاذ و قبیله بنی قریضه پیش از اسلام متحد یکدیگر بودند) و سعد حکم داد که همه مردان بنی قریظه کشته شوند، املاکشان بین مسلمانان تقسیم شود و زنان و کودکان به اسارت برده شوند.
این حکم توسط محمد تأیید شد و پیامبر اسلام عنوان داشت که این حکم بسیار به حکم خدا نزدیک است. پس از آن، وی دستور داد تا مجازات انجام شود و همه مردانی که به سن بلوغ رسیده بودند توسط علی بن ابیطالب گردن زده شدند. طبری تعداد کشته شدهها را ۶۰۰ تا ۹۰۰ نفر اعلام کردهاست. در منابع دینی اهل سنت تعداد کشتهها دیده نمیشود اما آمدهاست که همه مردان و یکی از زنها سر بریده شدند. به گفته ابن کثیر، چهار آیه قرآن به مجازات شدن بنی قریظه مربوط است.[۵][۶][۷][۸]
سرانجام، پنج تن از سپاه مکه به نامهایعمرو بن عبدُود،عکرمة بن ابوجهل،هبیرة بن وهب،نوفل بن عبدالله وضرار بن خطاب موفق شدند از خندق بگذرند. در نبردهای تن به تن، عمرو بن عبدود به دستعلی بن ابیطالب کشته شد.نوفل بن عبدالله پس از گذشت از خندق، سقوط کرد و سنگباران شد که در آن میان علی وارد خندق گشت و او را در آن میان کشت. ابوسفیان از ترس اینکه مسلمانان بدن نوفل را به انتقامحمزه، مثله کنند پیشنهاد کرد که پیکر مرده او را به ده هزار دینار بخرد؛ اما محمد نپذیرفت.
سپاه قریش پس از کشته شدن نوفل بن عبدالله و عمرو بن عبدود پراکنده شدند. محمد، حذیفه را مأمور کرد که از خندق گذشته از اوضاع دشمن اطلاعاتی به دست بیاورد. صبح، سپاه مکه آنجا را ترک گفته و کسی باقی نمانده بود.
یادداشت: ترتیب نامها بر اساس حروف الفباست. آنچه در پرانتز جلوی هر نام آمده است، اکثراً نامها یا صفات دیگری است که در قرآن برای آن نام ذکر شده است؛ یا نسبت آن شخص.