غربگرایی (بهفرانسوی:Occidentalisation) (تغریب) جریان فرهنگی که در نتیجه آن جامعه یا بخشی از آن، فرهنگی را که درجهان غرب به دنبالرنسانس ورفرمیسیون وانقلاب صنعتی به وجود آمده است، بهطور کامل یا به صورت جزئی اقتباس میکند.[۱]غربزدگی همان غربگرایی نیست، غربزدگی یک نوع تمایل مبتنی بر احساس و فارغ از اندیشمندی است که از قبیل غفلت و دگماتیسم و نابخردی در روش است، ولی غربگرایی نوعی گرایش است که میتواند و شاید مبنی بر اندیشمندی باشد و فرد غربگرا مبتنی بر توجه به غرب به عنوان مآخذ اقتراح و فرآوری ایدهٔ اندیشمندانه به غرب توجه کند. از نظرجامعهشناسیغربگرایی یکی از انواعدگرگونی فرهنگی محسوب میشود. برخی از جامعه شناسان این پروسه رادگرگونی اجتماعی نامیدهاند ولی به نظر میرسد که اصطلاحدگرگونی فرهنگی شاملتر و جامعتر است.[۲]
ساموئل هانتینگتون، دانشمند علوم سیاسی آمریکایی (بهبرخورد تمدنها مراجعه کنید) وابستگی مذهبی را در نظر میگیرد. او بخش مسیحی غرب اروپا و آمریکای شمالی را غربی میداند و ۶ تمدن دیگر، از جمله آمریکای لاتین، کنفوسیوسی، ژاپنی، اسلامی، هندو و اسلاو-ارتدوکس، را بقیه مینامد.[۳] هانتینگتون مدعی شد که پس از پایان جنگ سرد، سیاست جهانی جنبه جدیدی یافت که در آن تمدنهای غیرغربی دیگر دریافت کنندگان تمدن غرب نیستند بلکه به بازیگر مهم دیگری تبدیل شدهاند.[۴] هانتینگتون بر این باور بود در حالی که عصر ایدئولوژی به پایان رسیده جهان به حالتی بازگشته است که مشخصه آن تضاد فرهنگی است. او در پایاننامه خود استدلال کرد که محور اصلی درگیریها در آینده فرهنگی و مذهبی خواهد بود.[۵]
ادوارد سعید، غربگرایی را در فرایند استعماری میبیند. تلاش برای شبیهسازی سوژه به منظور تسلط مؤثرتر بر آن. سعید به آرتور بالفور، نخستوزیر بریتانیا از ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۵ اشاره میکند که ظهور ناسیونالیسم در مصر در اواخر قرن نوزدهم را ضد سیستم «خیرخواهانه» حاکمیت اشغالگران میدانست. بالفور استدلال خود را برای تداوم حکومت بر مردم مصر با توسل به 'درک' انگلستان از تمدن مصر توجبه و ادعا میکرد که فرهنگ انگلستان آنها را برتر از مصریان ساخته است.
غربزدگی یاغربگرایی یک گفتمان مسلط برایران قبل و بعد از انقلاب است که به طور کلی به تمدن غربی گرایش دارد. تندروی در این گرایش در بعضی موارد با خودتحقیری و اظهار بی وطنی نیز همراه است. از مطرح کنندگان ان میتوان بهجلال آل احمد، سید احمد فردید،داریوش شایگان ورضا داوری اردکانی اشاره کرد. غربزدگی مفهومی است که احمد فردید آن را نخست در زمستان ۱۳۳۵ در مناظره با دکترمحسن هشترودی درباشگاه مهرگان مطرح کرد.[۶] انتشار کتابغرب زدگیجلال آل احمد باعث مطرح شدن آن شد.[۷]
ناکامی ترکان در تلاش برای فتحوین در سال (۱۰۹۵ ه.ق -۱۶۸۳ میلادی)، سقوط منطقهآزوف به دست روسها در (۱۱۱۱ ه.ق - ۱۶۸۳ میلادی) و دادن شبه جزیره مسلماننشینکریمه بهروسیه از جمله وقایعی بود که به تدریجعثمانیها را آگاه به ضعف خویش در برابرغرب کرد. پس از شکستهای پی در پی از غرب، عثمانیها بدین نتیجه رسیدند که رمز پیروزی غرب در برتری نظامی و جنگیشان نهفته است و از این رو باید شیوه جنگی و نظامی غرب اقتباس گردد. نقطه آغاز جریان غربگرایی همین احساس بود. ازقرن هفدهم اصلاح طلبانی درامپراتوری عثمانی در صدد برآمدند برای تقویت مجدد امپراتوری دست به اصلاحات بزنند.[۸]