Movatterモバイル変換


[0]ホーム

URL:


پرش به محتوا
ویکی‌پدیادانشنامهٔ آزاد
جستجو

تمدن ایلام

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر ازعیلام (تمدن))
ایلام
هَلتَمتی
𒁹𒄬𒆷𒁶𒋾
d
نقشه‌ای از سرزمین تمدن ایلام (قرمز) و حکومت‌های همسایه آن. خلیج فارس درعصر برنز گسترش بیشتری رو به شمال‌غربی داشت.
نام‌های جایگزینعیلام، سوزیانا
مکانایران
دورانتمدن‌های باستانی فلات ایران
تاریخ‌ها۳۲۰۰–۵۳۹ پیش از میلاد
پس ازنیاایلامی
پیش ازشاهنشاهی هخامنشی
تاریخ ایران
پیشدادیان۲۴۳۲ سال (۰–۲۴۳۲ پس از کیومرث)
کیانیان۶۵۲ سال (۲۴۳۲–۳۰۸۴ پس از کیومرث)
اشکانیان۲۸۳ سال (۳۰۸۴–۳۳۶۷ پس از کیومرث)
ساسانیان۴۲۷ سال (۳۳۶۷–۳۷۹۴ پس از کیومرث)
دوران دیرینه‌سنگی ایران (۸۰۰ هزار–۸۰۰۰ سال پیش از میلاد)
دوران نوسنگی و مس‌سنگی در ایران۴۸۰۰ سال (۸۰۰۰–۳۲۰۰ سال پیش از میلاد)
عصر برنز در ایران۲۰۰۰ سال (۳۱۸۰–۱۱۸۰ پیش از میلاد)
تمدن سیلک۳۳۰۰ سال (۶۰۰۰–۲۷۰۰ پیش از میلاد)
تمدن شهر سوخته۳۲۵۰ سال (۳۵۵۰–۲۳۰۰ پیش از میلاد)
تمدن تپه‌حصار۲۰۰۰ سال (۳۹۰۰–۱۹۰۰ پیش از میلاد)
نیاایلامی۵۰۰ سال (۳۲۰۰–۲۷۰۰ پیش از میلاد)
تمدن جیرفت۹۰۰ سال (۳۱۰۰–۲۲۰۰ پیش از میلاد)
تمدن ایلام۲۱۶۱ سال (۲۷۰۰–۵۳۹ پیش از میلاد)
لولوبیان۱۶۰۰ سال (۲۳۰۰–۷۰۰ پیش از میلاد)
کاسیان۳۴۵ سال (۱۵۰۰–حدود ۱۱۵۵ پیش از میلاد)
اورارتو۲۷۰ سال (۸۶۰–۵۹۰ پیش از میلاد)
منائیان۲۳۴ سال (۸۵۰–۶۱۶ پیش از میلاد)
پادشاهی ماد۱۲۸ سال (۶۷۸–۵۵۰ پیش از میلاد)
سکاها۲۷ سال (۶۵۲–۶۲۵ پیش از میلاد)
امپراتوری بابل نو۸۷ سال (۶۲۶–۵۳۹ پیش از میلاد)
شاهنشاهی هخامنشی۲۲۰ سال (۵۵۰–۳۳۰ پیش از میلاد)
ارمنستان بزرگ۷۵۹ سال (۳۳۱ پیش از میلاد – ۴۲۸ م)
آتورپاتکانحدود ۶۰۰ سال (۳۲۰ پیش از میلاد – سده سوم میلادی)
پادشاهی کاپادوکیه۳۳۷ سال (۳۲۰ پیش از میلاد – ۱۷ م)
امپراتوری سلوکی۲۴۹ سال (۳۱۲–۶۳ پیش از میلاد)
پادشاهی پونتوس۲۱۹ سال (۲۸۱–۶۲ پیش از میلاد)
شاهنشاهی اشکانی۴۷۱ سال (۲۴۷ پیش از میلاد – ۲۲۴ م)
پادشاهی میشان۳۶۳ سال (۱۴۱ پیش از میلاد – ۲۲۲ م)
شاهان پارس۳۵۶ سال (۱۳۲ پیش از میلاد – ۲۲۴ م)
پادشاهی هندوپارتی (سورن)حدود ۲۰۵ سال (۱۹–۲۲۴ م)
شاهنشاهی ساسانی۴۲۷ سال (۲۲۴–۶۵۱ م)
زرمهرشاهیانحدود ۲۸۵ سال (سده ششم میلادی – ۷۸۵ م)
کارنوَندیانحدود ۴۵۰ سال (۵۵۰ – سده یازدهم میلادی)
خلافت راشدین۲۹ سال (۶۳۲–۶۶۱ م)
خلافت اموی۸۹ سال (۶۶۱–۷۵۰ م)
خلافت عباسی۵۰۸ سال (۷۵۰–۱۲۵۸ م)
گاوباریان دابویی۱۱۸ سال (۶۴۲–۷۶۰ م)
باوندیان۶۹۸ سال (۶۵۱–۱۳۴۹ م)
مسمغان دماوند۱۰۹ سال (۶۵۱–۷۶۰ م)
گاوباریان پادوسپانی۹۳۳ سال (۶۶۵–۱۵۹۸ م)
جستانیانحدود ۲۰۹ سال (۷۹۱ – سده یازدهم م)
علویان طبرستانحدود ۴۳۶ سال (۸۶۴ – سده چهاردهم م)
طاهریان۵۲ سال (۸۲۱–۸۷۳ م)
سامانیان۱۸۰ سال (۸۱۹–۹۹۹ م)
صفاریان۱۴۲ سال (۸۶۱–۱۰۰۳ م)
غوریانحدود ۳۳۶ سال (پیش از ۸۷۹ – ۱۲۱۵ م)
ساجیان۴۰ سال (۸۸۹–۹۲۹ م)
سلاریان۱۴۳ سال (۹۱۹–۱۰۶۲ م)
زیاریان۱۶۰ سال (۹۳۰–۱۰۹۰ م)
بنو الیاس۳۶ سال (۹۳۲–۹۶۸ م)
آل بویه۱۳۳ سال (۹۳۴–۱۰۶۲ م)
غزنویان۲۰۹ سال (۹۷۷–۱۱۸۶ م)
آل کاکویه۱۳۳ سال (۱۰۰۸–۱۱۴۱ م)
شاهان نصری۲۰۷ سال (۱۰۲۹–۱۲۳۶ م)
ملوک شبانکاره۳۲۵ سال (۱۰۳۰–۱۳۵۵ م)
امپراتوری سلجوقی۱۵۷ سال (۱۰۳۷–۱۱۹۴ م)
خوارزمشاهیان۱۵۴ سال (۱۰۷۷–۱۲۳۱ م)
اسماعیلیان۱۶۶ سال (۱۰۹۰–۱۲۵۶ م)
اتابکان آذربایجان۹۰ سال (۱۱۳۵–۱۲۲۵ م)
اتابکان یزد۱۷۸ سال (۱۱۴۱–۱۳۱۹ م)
اتابکان فارس۱۳۴ سال (۱۱۴۸–۱۲۸۲ م)
هزاراسپیان۲۶۹ سال (۱۱۵۵–۱۴۲۴ م)
پیشکینیان۷۶ سال (۱۱۵۵–۱۲۳۱ م)
قراختاییان کرمان۸۳ سال (۱۲۲۳–۱۳۰۶ م)
ملوک مهربانی۳۰۳ سال (۱۲۳۶–۱۵۳۷ م)
کرتیان۱۵۲ سال (۱۲۴۴–۱۳۹۶ م)
ایلخانان ۷۹ سال (۱۲۵۶–۱۳۳۵ م)
چوپانیان۲۲ سال (۱۳۳۵–۱۳۵۷ م)
آل مظفر۵۸ سال (۱۳۳۵–۱۳۹۳ م)
جلایریان۳۹ سال (۱۳۳۷–۱۳۷۶ م)
سربداران۳۹ سال (۱۳۳۷–۱۳۷۶ م)
آل اینجو۲۲ سال (۱۳۳۵–۱۳۵۷ م)
چلاویان۵۲ سال (۱۳۴۹–۱۴۰۳ م)
مرعشیان۲۳۷ سال (۱۳۵۹–۱۵۹۶ م)
امپراتوری تیموری۱۳۷ سال (۱۳۷۰–۱۵۰۷ م)
کیاییان۲۲۲ سال (۱۳۷۰–۱۵۹۲ م)
قره‌قویونلو۶۲ سال (۱۴۰۶–۱۴۶۸ م)
آق‌قویونلو۴۰ سال (۱۴۶۸–۱۵۰۸ م)
صفویان۲۳۵ سال (۱۵۰۱–۱۷۳۶ م)
هوتکیان۷ سال (۱۷۲۲–۱۷۲۹ م)
افشاریان۶۰ سال (۱۷۳۶–۱۷۹۶ م)
زندیان۴۳ سال (۱۷۵۱–۱۷۹۴ م)
ایران قاجاری۱۲۹ سال (۱۷۹۶–۱۹۲۵ م)
ایران پهلوی۵۴ سال (۱۹۲۵–۱۹۷۹ م)
جمهوری اسلامی ایران۴۶ سال و در جریان (از ۱۹۷۹ م)
گاه‌شمار تاریخ ایران
رده:تاریخ ایران
نشان درگاهدرگاه ایران


ایلام یا عیلام یاهَلتَمتی (بهپارسی باستان:اووْجه،هووجه 𐎢𐎺𐎩 (Ūvja)[۱]) نام یک تمدن در منطقه‌ای است که بخش بزرگی، در جنوب غربیفلات ایران را در پایانهزارهٔ سوم قبل از میلاد در بر می‌گرفت و در دورهٔهخامنشیان به منطقهٔجغرافیاییشوش کاهش یافت. ایلامیان کشورشان را «هَلتَمتی» (هَ (ل) تَمتی) به‌معنی «سرزمین خدا» می‌خواندند،اکدیان به آن «اِلامتو» می‌گفتند وسومریان آن را بااندیشه‌نگاشت NIM به معنای «بالا و مرتفع» می‌نوشتند.[۲] در ۲۷۰۰ پیش از میلاد، نخستینشاهنشاهی ایلامی در شوش «در جنوب غربی ایران» تشکیل شد.[۳]سفالینه‌های نقاشی‌شده متعلق به حدود ۳۵۰۰ پیش از میلاد درشوش واقع در ایلام بیانگر دوره‌ای پیشرفته از طرح‌هایهندسی، ایجاد سبک خاص از انسان و شکل‌هایی از جانوران در آن‌ها می‌باشد.[۴]

در حدود ۲۰۹۴ تا ۲۰۴۷ پیش از میلاد ایلام توسطشولگی، دومین پادشاهسلسله سوم اور تسخیر گردید و بعداً در سال ۲۰۰۴ پیش از میلاد سلسله سوم اور توسط ایلام واژگون می‌شود.[۴]

در سال ۶۳۹ پیش از میلادآشوربانیپال،شاهآشور، ایلام را شکست داد وشوش را غارت کرد. پس از این جنگ، ایلام هرگز به عنوان یک قدرت مستقل ظاهر نگردید.[۴]

ایلامیان از آغاز دورهٔ پیشا ایلامی تا پایان دورهٔ ایلام نو، حدود ۲۶۶۱ سال در جنوب غربی ایران زندگی و حکومت می‌کردند.[۴]

نام

[ویرایش]
ایلام

ایلامیان کشورشان را «هَلتَمتی» (Ha(l)tamti/Hatamti) به‌معنی «سرزمین خدا» می‌خواندند،اکدیان بدان «اِلامتو» (Elamtu) می‌گفتند وسومریان آن را بااندیشه‌نگاشت NIM به معنای «بالا و مرتفع» می‌نوشتند.[۲]نام دو استان درایران برگرفته از نام باستانی آنان است. علاوه بر استانایلام، نامخوزستان نیز از واژه Ūvja آمده که از روی کتیبهنقش رستم و کتیبه‌هایداریوش درتخت جمشید وشوش، به معنای ایلام بوده و بنا به گفتهٔایرج افشار در «نگاهی به خوزستان: مجموعه‌ای از اوضاع تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی منطقه» دریونانی Uxi تلفظ می‌شده[۵] و اگر گفته ژول آپِر را بپذیریم در ایلامی Xus یا Khuz بوده است. سِرهنری راولینسون نیز تلفظ پهلوی Ūvja را Hobui دانسته که ریشه ناماهواز وخوزستان (هوزستان) است. این لفظ ازحاجوستان وهبوجستان به دست آمده که درمجمل التواریخ و القصص (ابتدای قرن ششم هجری) در اشاره به خوزستان آمده است.

ارفعی با توجه به این‌که کلمهٔ ایلام تلفظ بین‌النهرینی یک کلمهٔ ایلامی است اظهار داشته که ایلام را نباید با «ع» بلکه باید با «الف» نوشت. وی در توضیح می‌گوید ما حرف عین (ع) در شیوه بابلی و ایلامی نداریم بلکه درعبری،عربی وآرامی است که حرف ع موجود است. این از آن‌جا آغاز می‌شود که در ایران وقتی اکثر مترجمان شروع به برگردان یک کلمه می‌کنند بسته به این‌که متن خارجی که در دست دارند به چه زبانی است (آلمانی، فرانسوی، انگلیسی و …) در کارشان تفاوت وجود دارد. این «ع» باعث شده است که به‌خصوص عده‌ای از استادان که تعصب یهودی‌گری آن‌ها بیشتر است به‌جای این‌که بگویند این کلمه برگردانی از کلمهٔ «هَلتامتی» یا «هتامتی» است کلمهٔ ایلام را از ریشهٔسامی دانسته و گفته‌اند که از «علی یعلو» است و مترادف «اعلی یعلو» به معنای «سرزمین بلند» است و ایلامی‌ها اسمی را که به کشور خود داده‌اند را از سامی‌ها گرفته‌اند. در حالی که این‌ها نتوانسته‌اندبُنِ اسمی از کلمهٔ ایلام را نشان بدهند.[۶]

محدودهٔ جغرافیایی

[ویرایش]

در گذشته ایلام به سرزمینی که از استان‌هایخوزستان،لرستان،ایلام ،چهار محال و بختیاری ،کهگیلویه و بویراحمد ،کوه‌های بختیاری وکوه های کهگیلویه ترکیب یافته بود گفته می‌شد. حدود این سرزمین از طرف غرب به روددجله در کشورعراق، از طرف شرق به قسمتی ازاستان فارس، از سمت شمال راهی که ازبابل بههمدان می‌رفت و از سمت جنوب بهخلیج فارس تابوشهر منتهی می‌شد.

ایلام در کتاب مقدس

[ویرایش]

نام ایلام، از سوی همسایگان این تمدن به آن‌ها داده شده است و ایلامی‌ها سرزمین خودشان را هتمتی یا هلتَمتی می‌خواندند، که البته به صورت (هیلتمتی) یا (هیلمتی) به نظر می‌رسد ریشه ای برای واژه (ایلام) بوده باشد. بر اساس نظریاتی که در کتاب مقدس یهودی‌ها آمده، ممکن است پسر سام در این منطقه حضور داشته است (سِفر پیدایش ۱:۱۴)کَدُرلاعمر نام یک ایزد ایلامی بوده است و تنها در یک جا آورده شده است و در هیچ‌کجا به عنوان یک شاه یاد نشده است.[۷]ایلامی‌ها همواره با همسایهٔ غربی خود یعنی دولت‌های میانرودان از جملهسومر واکد و جانشینان آنان یعنیآشور وبابل در حال پیکار بوده و در پاره‌ای از زمان شکست می‌خوردند و زیرنظربابلی‌ها یا آشوری‌ها درمی‌آمدند و گاهی نیز بر آنان پیروز می‌شدند به گونه‌ای که ایلامی‌ها را قومی دانسته‌اند کهیهوه آنان را برای گوشمالی دربابل (اشعیا ۲:۲۱) واورشلیم (اشعیا ۶:۲۲) به کار گرفت، (ارمیا ۲۵:۲۵؛ ۳۴:۴۹؛ حزقیال ۲۴:۳۲)دانیال (دانیال ۲:۸) خویشتن را در رؤیایی در دارالسلطنهٔ شوش نزد نهر اولای دید؛ او صدای مردی را نیز از درون نهر اولای شنید (دانیال ۱۶:۸). شوش محل رخ دادن داستان استر در دورانخشایارشا یا اخشورُش بود. در کتاب استر بارها به بیره (دارالسلطنه) شوش اشاره شده است. (۲:۱؛ ۳:۲؛ ۱۵:۳؛ ۱۴:۸؛ ۶:۹؛ ۱۱:۹)

در (عزرا۹:۴) به مردانی از شوش اشاره شده است که آشوربانیپال آنان را بهسامره تبعید کرده بود. نحمیا هنگامی که در شوش بود (نحمیا ۱:۱) از وضعیت ویرانی حصارهای اورشلیم باخبر شد. هرچند که در کتابعهد جدید سخنی از شوش در میان نیست؛ زائرانی در روز پنطیکاست- عید پنجاهه که امروزه هم یهودیان پس از عید فصح و هممسیحیان به مناسبت حلولروح القدس برحواریون آن را جشن می‌گیرند- از ایلام بهاورشلیم رفته بودند. (اعمال رسولان ۹:۲)

تاریخ سیاسی ایلام

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:تاریخ ایلام

آگاهی ما از تاریخ ایلام عمدتاً حاصل بازسازی قطعات ناقص از منابعمیان‌رودان (سومری،اکدی،آشوری وبابلی) است. تاریخ ایلام اغلب به سه دوره با گسترهٔ بیش از دو هزار سال تقسیم می‌شود. دورهٔ پیش از نخستین دورهٔ تاریخ ایلام بهنیا-ایلامی مشهور است.

  • نیا-ایلامی: حدود ۳۲۰۰ پ. م تا ۲۷۰۰ پ. م (خط نیا-ایلامی در شوش)[۴]
  • ایلام باستان: حدود ۲۷۰۰ پ. م تا ۱۶۰۰ پ. م (نخستین اسناد تادودمان اپرتی)[۴]
  • ایلامی میانه: حدود ۱۵۰۰ پ. م تا ۱۱۰۰ پ. م (دودمان آنزان تا حملهٔ بابلی‌ها به شوش)[۴]
  • ایلام نو: حدود ۱۱۰۰ پ. م تا ۵۳۹ پ. م (۵۳۹ پیش از میلاد آغاز دورهٔ هخامنشی)[۴]






پژوهشگران جدید تا مدت‌ها ایلام را با شوش یکی می‌پنداشتند، که شوش مترادف با دشت و کوهپایه‌های
زاگرس سفلی دراستان خوزستان امروزی است. همان مرکز باستانی پادشاهیانشان بوده است و دوم اثبات گردید که شوش و ایلام دو مفهوم متمایز بوده‌اند؛ به‌عبارت دیگر، شوش مترادف ایلام نیست. در واقع، در طی تاریخ چندهزار سالهٔ ایلام، مرزهای این سرزمین نه تنها از دوره‌ای به دوره دیگر، بلکه با توجه به دیدگاه کسی که آن را توصیف می‌کرد، متغیر بود. برای مثال، بر اساس منابع میان‌رودان می‌توان نقشه‌ای نسبتاً دقیق از ایلام در اواخر هزارهٔ سوم پیش از میلاد ترسیم کرد؛ ترسیم این نقشه را به‌ویژه مدیون «جغرافیای سارگن اکدی» هستیم، اثری که در دورهٔ آشوری جدید تدوین شد و دامنهٔ فتوحاتسارگون بزرگ در حدود ۲۳۰۰ پیش از میلاد را نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد که طبق تصور میان‌رودانی‌ها در اواخر هزارهٔ سوم پیش از میلاد، کشور ایلام تمامیفلات ایران را در بر می‌گرفت، و از میان‌رودان تادشت کویر ودشت لوت و ازدریای خزر تاخلیج فارس گسترده بود.[۸]

اما نفوذ فرهنگ ایلامی در آن دوره بسیار گسترده‌تر از این مرزهای سیاسی بود و بهآسیای مرکزی،افغانستان،پاکستان و سواحل جنوبی خلیج فارس می‌رسید. باید تأکید کرد که در طی سده‌های آخر هزارهٔ سوم، شوش گاهی از نظر سیاسی به امپراتوری‌های میان‌رودان وابسته بود که مرکز این امپراتوری‌ها ابتدااکد و سپساور بود؛ شوش تنها برای مدت کوتاهی عضو کنفدراسیون ایلامی بود. کنفدراسیون ایلامی از چندین پادشاهی تشکیل می‌شد:پادشاهی اوان (احتمالاً در ناحیهٔ زاگرس)،سیماشکی (یا به تلفظ آشوری، شیمشکی) (احتمالاً ازکرمان تا دریای کاسپین) وانشان (استان امروزی فارس که به‌طور طبیعی از ناحیهٔبوشهر به خلیج فارس دسترسی دارد). باید افزود که کل این تعریف از دیدگاه میان‌رودانی‌هاست. برای مردم فلات ایران، یعنی اوانی‌ها و شیمشکی‌ها، ایلام به‌معنی سرزمین انشان بود.[۸]

هنگامی که ایلامی‌ها با مردم شوش متحد شدند و در سال ۲۰۰۴ پیش از میلاد به امپراتوری سوم اور پایان دادند، آن‌ها شوش را به ایلام ضمیمه کردند؛ سپس نهمین شاه سیماشکی در شوش،دودمان اپرتی یا سوکل مخ‌ها را تشکیل داد؛ بنابراین، این سلسله ریشه در فلات ایران داشت. مشخص کردن مرزهای شرقی پادشاهی اپارتی مشکل است، اما با کم‌شدن قدرت ایشان در سدهٔ ۱۸ پیش از میلاد، احتمالاً نفوذ ایشان در شرق هم کاهش یافت. دربارهٔ «پادشاهان انشان و شوش» که در دوران ایلامی میانه (۱۵۰۰ تا ۱۱۰۰ پیش از میلاد) حکومت می‌کردند، بنا به مدارک موجود، می‌دانیم که حداقل بر استان‌های امروزی خوزستان، فارس و بوشهر اعمال سلطه داشتند. در هزارهٔ اول پیش از میلاد، گسترش اقوامی که به زبان‌ها و لهجه‌های هندوایرانی سخن می‌گفتند به داخل فلات ایران، باعث شد که ایلامی‌ها قلمروهای امپراتوری خود را یکی پس از دیگری از دست بدهند و در شوش پناه بگیرند؛ از این پس بود که مرزهای ایلام به شوش محدود گردید. در سالنامه‌هایآشوربانیپال، کتیبه‌های هخامنشی وکتاب مقدس به همین سرزمین کوچک اشاره شده است.[۸]

با وجود پیشرفت‌های جدید، شناخت ما از تاریخ ایلام همچنان بسیار ناقص است. به‌دلیل اندک بودن منابع بومی، بازسازی تاریخ ایلام عمدتاً باید بر مبنای متون میان‌رودان صورت بگیرد. تاکنون بزرگ‌ترین قسمت متون ایلامی در حفاری‌های شوش بدست‌آمده، شهری که از بدو پیدایش در حدود ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد، گاه زیر سلطهٔ قدرت ایلام و گاه زیر سلطهٔ میان‌رودان بوده است. در حفاری‌های قدیمی‌ترین سطوح محوطهٔشوش، سفال‌های قابل توجهی به‌دست‌آمده که مشابه آن‌ها در میان‌رودان یافت نمی‌شود. در حالی که در دورهٔ بعدی (سطوح ۲۲ تا ۱۷ در کاوش‌هایی که «لو برون» انجام‌داده) مواد باستان‌شناسی به‌دست‌آمده با مواد میان‌رودان دردورهٔ اوروک شباهت دارد. از حدود ۳۲۰۰ پیش از میلاد، می‌توان تأثیر فلات ایران را در شوش مشاهده کرد؛ زیرا نمونه‌های مشابه الواح عددی و سپس الواح ایلامی ابتدایی که در شوش پیدا شده، در تعداد کمتر در سایت‌های فلات ایران تا نقاط دوردستی چونشهر سوخته در سیستان به دست آمده است. خط ایلامی ابتدایی که تمامی تلاش‌ها برای کشف رمز آن ناکام مانده است، تا حدود ۲۷۰۰ پیش از میلاد استفاده می‌شد اما در دورهٔ کمتر شناخته‌شدهٔ بعدی، یعنی بین پایان دورهٔ نیا-ایلامی و تأسیس سلسله اوان، ایلام به تدریج از گمنامی درآمد. نخستین بار که نام پادشاهی ایلام را می‌بینیم در کتیبه‌ای ازانمبرگسی شاهکیش است که در حدود ۲۶۵۰ پیش از میلاد حکومت می‌کرد. اما تنها از آغاز دورهٔ اکدی است که نام ایلام در منابع مکتوب دیده می‌شود.[۸]

نیا-ایلامی

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:نیا-ایلامی

نیا-ایلامی دوره‌ای از تاریخ ایلام در بین سال‌های ۳۲۰۰ تا ۲۷۰۰ پیش از میلاد است.

ایلام باستان

[ویرایش]

در دورهٔ ایلامی باستان، سه سلسله به ترتیب حکومت کردند. شاهان دو سلسلهٔ اول، یعنی سلسله‌های اوان و سیماشکی، در فهرست شاهانی که از شوش دورهٔ بابلی قدیم به‌دست‌آمده، ذکر شده‌اند. در این سند ابتدا دوازده نام ذکرشده و عبارت «دوازده شاه اوان» به‌دنبال آن می‌آید، سپس دوازده نام دیگر ذکرشده و عبارت «دوازده شاه سیماشکی» به دنبال آن می‌آید. برخلاف متون مشابه میان‌رودانی، در این سند ساده نه به سال‌های حکومت شاهان اشاره‌شده و نه نسب ایشان مشخص گردیده؛ و هیچ نشانه‌ای از جامع بودن این دو فهرست در دست نیست. اما هر چند این سند تا حدی ساختگی به نظر می‌رسد، برخی افراد مذکور در آن از طریق منابع دیگر شوش یا میان‌رودان شناخته شده‌اند، در نتیجه معلوم می‌شود که آن‌ها شخصیت‌های تاریخی بوده و تخیّلی نیستند. سلسلهٔ سوم، یعنی اپارتی‌ها، با دورهٔ بابلی قدیم در میان‌رودان هم‌زمان است؛ این سلسلهٔ ایلامی را اغلب «سلسلهٔ سوکل مخ‌ها» می‌نامند زیرا شاهان آن لقب سوکل مخ داشتند.[۸]

پادشاهی اوان

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:پادشاهی اوان
دودمان‌نامهٔشاهان اوان وشاهان سیماشکی؛ ۱۸۰۰ تا ۱۶۰۰ پیش از میلاد،موزهٔ لوور.

پادشاهی اوان تا حدی با سلسلهٔسارگن اکدی (۲۳۳۴ تا ۲۲۷۹ پیش از میلاد) هم‌زمان بود و گمان می‌رود آخرین پادشاه این سلسله،پوزور اینشوشیناک، در زماناورنامو (۲۱۱۲ تا ۲۰۹۵ پیش از میلاد) بنیان‌گذارسومین سلسلهٔ پادشاهی اور، سلطنت می‌کرد. در این مرحله اطلاعات راجع به ایلام در منابع میان‌رودان بسیار واضح و روشن می‌شوند، زیرا توجه میان‌رودانی‌ها به ثروت‌های طبیعی فلات ایران (مانند چوب، سنگ و فلزات) که خود فاقد آن بودند، جذب شده‌بود. گزارش لشکرکشی‌های ایشان اطلاعات مهمی برای بازسازی تاریخ و جغرافیای ایلام به‌دست می‌دهد. دربارهٔ هفت پادشاه نخستین مندرج در فهرست شاهان شوش هیچ‌چیز نمی‌دانیم، اما هشتمین و نهمین شاه (به ترتیب معکوس) در گزارش لشکرکشی‌هایسارگن اکدی و پسرشریموش ذکر شده‌اند. هدف اصلی این لشکرکشی‌های اکدی بهره‌برداری اقتصادی از سرزمین ایلام شامل مرخشی (بلوچستان) بود. اما به‌نظر می‌رسد که این لشکرکشی‌ها در حد تاخت‌وتاز برای کسب غنیمت بود نه فتح واقعی آن قلمرو پهناور.منیشتوشو، شاه اکدی، به جنگ در جنوب ادامه داد و یک پیروزی در «شخیروم» در ساحل خلیج فارس به دست آورد، سپس برای مطیع‌کردن اتحادیه‌ای از سی و دو شهر در ساحل عربی خلیج فارس از دریا عبور کرد. در دوران حکومتنارام‌سین اکدی، یک معاهده بین حاکم تابع نارام‌سین که در شوش حکومت می‌کرد و شاه اوان، شایدخیتا، منعقد شد. این قدیمی‌ترین متن شناخته‌شدهٔ ایلامی‌ست که با نشانه‌های خط میخی نوشته‌شده اما ترجمه و تفسیر آن سخت است.[۸]

آخرین پادشاه فهرست شاهانشوش،کوتیک اینشوشیناک، ابتداشوش و سپس انشان را فتح کرد و به‌نظر می‌رسد که با مطیع‌کردن پادشاه سیماشکی توانست وحدت کوتاه‌مدتی در فدراسیون ایلامی به‌وجود آورد؛ اما جانشینان او نتوانستند که شوش را در قلمرو ایلام نگه‌دارند. پوزور اینشوشینک چندین کتیبه با نام خود در شوش باقی گذاشته است. برخی از آنان به اکدی نوشته‌شده‌اند و بقیه بهخط ایلامی باستان یا ایلامی خطی؛ ایلامی خطی یک نظام نگارشی است که تنها معدودی از نشانه‌های آن با قطعیت رمزگشایی شده‌اند. شاید نشانه‌های ایلامی خطی از ایلامی ابتدایی گرفته شده باشند. اما سلطهٔ پادشاهان ایلام بر شوش دیری نپایید، چند سال بعدشولگی، پادشاه اور (۲۰۹۴ تا ۲۰۴۷ پیش از میلاد)، این شهر و نواحی اطراف آن را دوباره تصرف کرد، و بار دیگر شهر شوش بخش تابع امپراتوری میان‌رودان شد و تا فروپاشی آن امپراتوری به همین شکل باقی ماند.[۸]

پادشاهی سیماشکی

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:پادشاهی سیماشکی

از دوازده پادشاه سیماشکی که نام آنان در فهرست شاهانشوش ذکرشده، نام ۹ نفر در منابع دیگر آمده است. در قسمت اول این دوره مشاهده می‌کنیم که میان‌رودانی‌ها پی‌درپی به فلات ایران حمله می‌کنند؛ به‌نظر می‌رسد که هدف اصلی این حمله‌ها، سیماشکی، موطن پادشاهان ایلامی بود که در ناحیهٔ کرمان امروزی قرار داشت؛ اما حمله‌ها به‌ندرت موفقیت‌آمیز بود. در میان این لشکرکشی‌ها دوره‌هایی از صلح بود که با ازدواج میان خانواده‌های سلطنتی همراه بود. برای مثال،شو سین، پادشاه اور، یکی از دخترانش را به ازدواج شاهزادهٔ انشان درآورد، اما بعداً حداقل دو بار به ساحل جنوب شرقی دریای کاسپین حمله کرد. به‌نظر می‌رسد که میان‌رودانی‌ها برای به‌دست‌آوردن مواد خام مورد نیاز، گاه به روش‌های صلح‌آمیز و گاه به زور توسل می‌جستند. اما قدرت میان‌رودانی‌ها رو به افول بود.ایبی سین، آخرین پادشاه سلسلهٔ اور (۲۰۲۸ تا ۲۰۰۴ پیش از میلاد)، قادر نبود به عمق قلمرو ایلام نفوذ کند و عامل او،ایر ناننا، دیگر بر قسمت عمدهٔ شرق امپراتوری سلطه نداشت و تنها بر سرزمین‌های خط شمال غربی به جنوب شرقی ازآربلا بهبشیمه در ساحل شمالی خلیج فارس تسلط داشت. در سال ۲۰۰۴ پیش از میلاد، ایلامی‌ها با سوزیانا متحد شدند و به رهبریکینداتو، ششمین پادشاه سیماشکی، اور را فتح کردند و ایبی سین را به‌عنوان زندانی به ایلام بردند.[۸]

پادشاهی اپرتی

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:پادشاهی اپرتی

به نظر می‌رسد این دورهٔ طولانی که حدوداً سه سده به‌طول انجامید، با وجود تعداد بیشتر و تنوع مدارک موجود، هنوز یکی از مغشوش‌ترین دوره‌های تاریخ ایلام است. سه موضوع که بازسازی تاریخ این دوره را کاملاً تحریف‌کرده و مورخان جدید را به اشتباه انداخته است:

اول، ترتیب جانشینی و شجره‌نامهٔ حاکمان این دوره است؛ در نتیجهٔ تفسیر نادرست عبارت اکدی «پسر خواهر شیلخخه» (mār ahāti(-šu) ša Šilhaha)، محققان گمان می‌کردند که ترجمهٔ صحیح mār ahāti، همچون میان‌رودان، خواهرزاده (پسر خواهر) است، و این اصطلاح واقعاً به یک رابطهٔ نسبی اشاره می‌کند. در نتیجه، دربارهٔ تقسیم قدرت بین شاخه‌های مستقیم و عرضی خانوادهٔ شاهی فرضیه‌ای مطرح شد که خاص ایلام بود. اما واقعیت کاملاً متفاوت بود: معنی واژگان «پسر خواهر شیلخخه» خواهرزاده نیست، بلکه به معنی پسری است که شیلخخه از همبستری با خواهر خودش به دنیا آورده و نشانهٔ وجودازدواج با محارم در میان خانوادهٔ سلطنتی است؛ وارث مشروع شاه، از این ازدواج زاده می‌شد. به‌علاوه، این عبارت تنها یک عنوان یا لقب بود، چنان‌که قرن‌ها بعد از مرگ شیلخخه،اونتاش ناپیریشا وخوتلوتوش اینشوشینک، خود را پسر خواهر شیلخخه می‌نامند. این نکته هم اضافه شود که عبارت اکدی را در ایلامی به ruhu-šak ترجمه کرده‌اند: ruhu یعنی پسر، هنگامی که به مادر اشاره می‌شود و šak یعنی پسر، هنگامی که به پدر اشاره می‌شود. اصلاً مسئلهٔ کلمهٔ «خواهر» در میان نیست.[۸]

موضوع دوم، که همانند موضوع اول، مانعی برای بازسازی درست تاریخ ایلام بوده، کتیبه‌ای ازشیلخک اینشوشینک است که در آن، گروهی از شاهان پیشین خود را نام می‌برد که معبدی متعلق بهاینشوشینک را بازسازی کرده بودند. اکثریت مورخان گمان کرده‌اند که شیلخک اینشوشینک در این کتیبه، شاهان پیشین خود را بر حسب ترتیب زمانی ذکر می‌کند و می‌توان این فهرست را با وارد کردن نام شاهانی که به آن‌ها اشاره‌نشده، کامل کرد. اگرچه نام پادشاهان اولیه، عموماً در ابتدای فهرست آمده و در انتها به پادشاهان جدیدتر اشاره‌شده، درون هر گروه ترتیب چینش شاهان با منابع دیگر تعارض دارد. ترتیب زمانی بهم‌خورده، چون چینش شاهان بر مبنای نسب است؛ گاهی، در ابتدا شاخهٔ مستقیم آورده‌شده سپس شاخه‌های عرضی، اما گاه شاخه‌های عرضی، بدون توجه به ترتیب زمانی، بر شاخهٔ مستقیم مقدم شده است. ترتیب شاهان دورهٔ سوکل مخ‌ها به این صورت است: «اپرتی (ابارات)، شیلخخه، سیروک توخ، سیوه پلر خوپاک، کوک گیرمش، اته خوشو، تمتیخلکی، و کوک نشو». در اینجا ترتیب اپرتی، شیلخخه، سیروک توخ، سیوه پلر خوپاک در شاخهٔ مستقیم صحیح است (رابطهٔ پدر پسری دارند). اما دو شاه بعدی یعنی کوک گیرمش و اته خوشو، از نظر ترتیب زمانی در جای درست نیستند، زیرا ایشان بین دورهٔ شیلخخه و سیروک توخ حکومت کردند؛ بنابراین کوک کیرماش از یک شاخهٔ عرضی بود و به‌همین دلیل در فهرست کتیبهٔ شیلخک اینشوشینک، وی «پسر لانکوکو» نامیده شده است. نام لانکوکو در منابع دیگر نیامده و احتمالاً هرگز به حکومت نرسیده است. احتمال دارد که وی برادر یکی از سوکل مخ‌ها بوده است که وقتی درگذشت، وارث مستقیم نداشت یا وارث او برای سلطنت، بسیار جوان بود و به‌این دلیل، پسر برادر او یعنی پسر لانکوکو به حکومت رسید. دلایل بیشتر، از کتیبه‌های برخی از کارمندان رده بالایی به‌دست می‌آید که بعد از خدمت در دستگاه ایدادو دوم، دهمین پادشاه سیماشکی، به کوک کیرماش خدمت کردند؛ بنابراین، او آن‌گونه که درگذشته به نادرست پنداشته می‌شد، نمی‌توانسته در قرن پانزدهم پیش از میلاد حکومت کرده‌باشد. تمتی خلکی و کوک نشور آخرین شاهان شناخته‌شدهٔ سوکل مخ‌ها، احتمالاً از شاخهٔ مستقیم بودند.[۸]

سرانجام، موضوع سوم این بود که مورخان گمان می‌کردند، کتیبه‌ای از اته خوشو نشان می‌دهد که زمان حکومت اپرتی، شیلخخه و اته خوشو هم‌زمان بوده و نخستین حکومت سه نفرهٔ سلسله را تشکیل داده‌اند. در واقع بر اساس مدارک مختلفی، به ویژه مهرهای استوانه‌ای خدمت‌گزاران این پادشاهان، می‌توان نشان داد که بین شیلخخه و اته خوشو، شش سوکل مخ اعمال قدرت کرده‌اند: «پالا ایشن، کوک کیرماش، کوک سنیت، تم سنیت، کوک نخونته و کوک نشور اول». این گروه در قرن بیستم پیش از میلاد سلطنت کردند، اما بسیاری از پژوهشگران، مانندوالتر هینتس وهاید ماری کخ، حکومت ایشان را در قرن شانزدهم پیش از میلاد می‌دانند.[۸]

با توجه به اصلاح شدن تفاسیر مربوط به این سه مورد، امروزه می‌توان تاریخ سلسلهٔ اپرتی را به‌طور منسجم، اگرچه ناکامل، نوشت. پادشاهان سیماشکی که جانشین کینداتو شدند، بعد از سقوط امپراتوری اور در شوش مستقر شدند. پادشاهان سیماشکی، ایدادو اول و تن روخوراتر دوم (که با مکوبی، دختر بیلالاما پادشاه اشنونا در میان‌رودان ازدواج کرد) معابدی را در شوش ساخته یا تجدید بنا کرده‌اند. اما اپرتی دوم اگرچه در فهرست شاهان شوش نهمین شاه سیماشکی نامیده شده است، بنیان‌گذار سلسله‌ای جدید بود که مورخان امروزی آن را سلسلهٔ اپرتی‌ها می‌نامند. جای تعجب است که اولین شاهان اپرتی، هم‌زمان با آخرین شاهان سیماشکی (یعنی ایدادو دوم، ایدادو نپیر، و احتمالاً ایدادو تمتی) حکومت می‌کردند. اپرتی، اولین شاه سلسله‌اش، حداقل در بخشی از عمرش با گروهی از شاهان سوکل مخ، هم‌زمان بود. دومین شاه اپرتی، شیلخخه، در دو سند از دورهٔ اته-خوشو ذکر شده است؛ اته خوشو با سومو ابوم (۱۸۹۴ تا ۱۸۸۱) نخستین شاه سلسلهٔ اول بابل، هم‌زمان بود.[۸]

دو ویژگی در سلسلهٔ سوکل مخ‌ها قابل توجه است: یکی طول حکومت ایشان و دوم، تمایل روزافزون خاندان سلطنتی به فرهنگ سامی. با ملحق کردن سوزیانا به امپراتوری ایلام، سوکل مخ‌ها باعث شدند که شوش همچنان مرکزی مهم بماند. این فرایند در چند حوزه مشهود است. برای مثال، ایلامی‌ها زبان خود را بر مردم شوش تحمیل نکردند؛ اکثریت غالب اسناد این دوره که از حفاری‌های شوش به‌دست‌آمده، به‌زبان اکدی هستند؛ بیشتر آن‌ها اسناد حقوقی یا اقتصادی مربوط به زندگی روزمره بوده و نام سوکل مخ یا سوکل در آن‌ها ذکر شده است.[۸]

همچون زبان، مردمشوش مجمع خدایان (پانتئون) شوشی-میان‌رودانی خود را نیز حفظ کردند که در رأس آن، اینشوشینک، خدای حامی این شهر قرار داشت. خدایان اصیل ایلامی نادر بودند. نهایتاً این توجه به فرهنگ سامی، یا غربی‌شدن، در القاب مشاهده می‌شود. به‌عبارت دیگر، عناوین شاهی نیز تمایل سوکل مخ‌ها را به فرهنگ سامی نشان می‌دهد. عنوان «شاه انشان و شوش» که لقب اپرتی، بنیان‌گذار سلسلهٔ سوکل مخ‌ها، بود، به‌زودی کنار گذاشته شد و عناوینی استفاده شد که به کارگزاران میان‌رودانی منصوب شده در شوش یا ایلام در دورانامپراتوری سوم اور متعلق بود. قدرت عالی در دست سوکل مخ بود. گاهی فرمانروا بخشی از قدرت را به فرزندان خود محول می‌کرد، که در این صورت اگر فرماندار ایالت‌های شرقی امپراتوری بودند، لقب «سوکل ایلام و سیماشکی» به ایشان داده می‌شد و اگر فرماندار سوزیانا می‌شدند، به «سوکل شوش» ملقب می‌شدند؛ گاه به این فرماندار «شاه شوش» لقب می‌دادند؛ بنابراین لازم است تا فرضیهٔ تقسیم قدرت در ایلام را کنار بگذاریم.جانشینی بر تخت شاهی حق پسر ارشد بود، اما یک عنصر مهم به آن اضافه شده بود،مشروعیت، درجه‌بندی داشت: فرزندان حاصل از ازدواج درون‌خانوادگی بر فرزندان حاصل از ازدواج با غریبه‌ها تقدم داشتند. فرزندی که از وصلت پادشاه با یک شاهزاده خانم ایلامی، یعنی غریبه (خارج از خانواده)، به‌دنیا می‌آمد، مشروع بود. اما فرزندی که از وصلت پادشاه با خواهر خودش به دنیا می‌آمد، مشروعیت بالاتری داشت؛ بنابراین، پسر ارشد که از ازدواج شاه با یک شاهزاده خانم خارج از خانواده (ازدواج برون همسری) به دنیا آمده، می‌بایست تاج و تخت را به برادر کوچک‌تری که از ازدواج بعدی شاه با خواهرش (ازدواج درون‌همسری) به‌دنیا می‌آمد، واگذار می‌کرد. پسری که از ازدواج شاه با دخترش به‌دنیا می‌آمد، بالاترین درجهٔ مشروعیت را داشت. این مورد چند قرن بعد برای خوتلوتوش اینشوشیناک پیش‌آمد، که به نظر می‌رسد پسرشوتروک نهونته یکم از دخترش نخونته اوتو بود. در شرایطی که پادشاه وارث مذکر نداشت یا وارث او برای حکومت کردن خیلی جوان بود، قدرت به شاخهٔ عرضی می‌رسید، مانند کشورهای دیگر.[۸]

لازم نبود که «سوکل ایلام و انشان» و «سوکل شوش» با مقام عالی سوکل مخ پیوند خانوادگی داشته باشد. اما گاه پیش می‌آمد که شاه به دلایل عملی (فایده، مصلحت) فرزندان خود را در قدرت شریک می‌کرد. این احتمال وجود دارد که همانند دورهٔ هخامنشی، دربار به هنگام تابستان به علت گرمای شدید، شوش را ترک می‌کرد و در فلات که معتدل‌تر بود، پناه می‌گرفت. پس احتیاط حکم می‌کند که فرد مورد اعتمادی را برای اداره سرزمین‌های پست منصوب کنند.[۸]

ایلام میانه

[ویرایش]

در دورهٔ ایلام میانه، شاهان ایلامی سریعاً راه خود را از دورهٔ قبل جدا کردند. در واقع ویژگی این دوره، «ایلامی شدن» سوزیانا است (برخلاف «سامی شدن» در دورهٔ قبل). شاهان این دوره، عنوان سوکل مخ یا سوکل را رها کردند و عنوان قدیمی «شاه انشان و شوش» را برگزیدند (در کتیبه‌های اکدی به‌صورت «شاه شوش وانشان»). زبان اکدی در زمان اولین خانوادهٔ حاکمان ایلامی میانه، یعنیکیدینوها، هنوز استفاده می‌شد، ولی در کتیبه‌های دو دودمان بعدی،ایگه هلکی‌ها وشوتروکی‌ها، به‌ندرت دیده می‌شود.

درخشان‌ترین دوره حاکمیت ایلامی‌ها از نظر هنر و معماری، دوره میانی است که در آن آثار معماری ارزشمندی ایجاد گردیده که اغلب معابد هستند. ایلامی‌ها هم ماننداقوام باستانی دیگر به مذهب و پرستش خدایان متعدد اهمیت می‌داده‌اند و موید این مطلب کشف معابد، گورها و نقوش برجسته در نقاط استقرار آنهاست. یکی از آثار قابل تأمل و مهم آن‌هازیگورات چغازنبیل است.

در این دوره مجمع خدایان ایلامی بر سوزیانا تحمیل شد و با ساخت مجموعهٔ سیاسی-دینیچغازنبیل، به اوج قدرت خود رسید.[۸]

زیگورات چغازنبیل کهن‌ترین اثر ایرانی است که دارای ابعاد و خصوصیات خیره‌کننده است و بااهرام مصر برابری می‌کند. این بنای عظیم به صورت هرم مطبق یا پله پله ساخته شده است.[۹]

در حدود ۱٬۲۴۴ تا ۱٬۲۰۸ پیش از میلاد، درگیری‌های بین ایلام وامپراتوری آشور افزایش پیدا می‌کند.توکولتی نینورتای یکم پادشاه آشور به کوه‌های شمال ایلام حمله می‌کند. در همین دوره و در زمان پادشاهیکیدین خوران (Kidin-Ḵutran) ایلام بهبابل حمله می‌کند.[۴]

در حدود ۱۱۷۱ پیش از میلاد،کویترناهونته شاه ایلام به بابل حمله کرده و آن سرزمین را فتح می‌کند.[۴]

در حدود ۱٬۱۰۰ تا ۷۷۰ پیش از میلاد، اتحاد ایلام وبابل علیهآشور صورت می‌پذیرد.[۴]

دودمان کیدینوها

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:دودمان کیدینو

به‌کار بردن واژهٔ دودمان برای کیدینوها شاید نادرست باشد، زیرا هنوز هیچ نشانه‌ای از رابطهٔ پدر فرزندی بین پنج حاکمی که یکی پس از دیگری به حکومت رسیدند، در دست نیست:کیدینو،اینشوشینک سونکیر نپی پیر،تنروخوراتر دوم،شالا، وتپتی اهر. مدارک شوش و هفت تپه، کبناک باستان، نشان می‌دهند که بین دورهٔ سوکل مخ و دورهٔ ایلامی میانی انقطاعی وجود دارد. نخستین نشانهٔ انقطاع، انتخاب لقب بود. کیدینو و تپتی اهر خود را «شاه شوش و انزان» نامیدند و به این شکل خود را به سنتی کهن متصل کردند. لقب دیگر آن دو، «خدمتگزارکیرواشیر» خدایی ایلامی است، بدین گونه مجمع خدایان فلات ایران را در سوزیانا رواج دادند. اما مانند دورهٔ قبل، آنان همچنان زبان اکدی را در تمام کتیبه‌های خود استفاده کردند.[۸]

دودمان ایگه هلکی

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:دودمان ایگه هلکی

تا همین اواخر، به نظر می‌رسید کهدودمان ایگه هلکی یکی از شناخته‌شده‌ترین دودمان‌ها در تاریخ ایلام است. مورخان گمان می‌کردند که به‌دنبال حملهٔ یکی از شاهانکاسی به نامکوریگلزو دوم (۱۳۳۲ تا ۱۳۰۸ پیش از میلاد) علیهٔ شاه ایلامی به نام هورپتیلا ایگه هلکی در حدود سال ۱۳۲۰ پیش از میلاد، قدرت را به دست گرفت؛ سپس حکومت وی به شش جانشینش منتقل شد، که معروف‌ترین ایشاناونتاش ناپیریشا است که در حدود ۱۲۵۰ پیش از میلاد، زیگورات معروف چغازنبیل را ساخت. این دوره باکیدین هوتران سوم خاتمه یافت که وی با به‌دست آوردن دو پیروزی در مقابلانلیل ندین شومی (۱۲۲۴ پیش از میلاد) وادد شوما آیدین (۱۲۲۲ تا ۱۲۱۷ پیش از میلاد) به عظمت و شکوه کاسی‌ها پایان داد. ترکیب اطلاعات بدست‌آمده از یک نامه که اینک درموزه خاور نزدیک برلین نگهداری می‌شود و دو قطعه از یک مجسمهٔ بازکشف‌شده درموزه لوور، موجب تجدید نظر کامل در این تصور گردید. نامهٔ موجود در برلین، یک متن بابلی جدید است که به زبان اکدی نوشته‌شده است، ولی به روی تکه‌های مجسمه، کتیبه‌ای به‌زبان ایلامی هست. فرستندهٔ نامه یک شاه ایلامی‌ست که نام او روی متن از بین‌رفته اما به احتمال قوی،شوتروک ناهونته یکم است؛ نویسنده ادعا می‌کند که حکومت بابل حق اوست. نام مخاطب نامه هم از بین رفته است. شاه ایلامی برای اثبات ادعایش بر حکومت بابل، نام تمام شاهان ایلامی را که با شاهدختان کاسی ازدواج کرده بودند، به علاوهٔ فرزندان حاصل از این ازدواج‌ها، ذکر می‌کند. برای نمونه، جانشین بلافصل ایگه هلکی،پهیر ایشن یکم، با خواهر یا دختر بزرگکوریگالزو اول ازدواج کرد؛[۱۰] پایان حکومت کوریگالزو اول، سال ۱۳۷۴ پیش از میلاد بوده است، پس معلوم می‌شود که سلسلهٔ ایگه هلکی تقریباً یک قرن از آنچه پیشتر تصور می‌شد قدیمی‌تر بوده است. به‌علاوه، دو شاه که پیشتر ناشناخته بودند در این متن ذکر شده‌اند: یکی،کیدین هوتران دوم، پسراونتاش ناپیریشا (این شخص نمی‌تواند همان کیدین هوترانی باشد که با کاسی‌ها جنگید)، دوم، پسر وینپیریشه اونتش. چون قطعات مجسمهٔ موزهٔ لوور به کیدین هوتران دیگری که پسر پهیر ایشن بوده منسوب است، حتماً سه پادشاه به این نام در سلسلهٔ ایگه هلکی‌ها وجود داشته است:کیدین هوتران اول (ازدواج کرده با دختر شاهزاده [ناخوانا] دانیاش)،[۱۰] پسر پهیر ایشن؛ کیدین هوتران دوم، پسر اونتاش نپیریشه وکیدین هوتران سوم که پدرش معلوم نیست؛ بنابراین تعداد پادشاهانی که در این دوره به قدرت رسیدند، از هفت به ده نفر افزایش یافت، و هنوز معلوم نیست که فهرست کامل باشد. در واقع، نخستین توصیف به‌جامانده دربارهٔ این سلسله در یکی از کتیبه‌هایشیلهک اینشوشینک ازدودمان شوتروکی است؛ وی در آن کتیبه، شماری از شاهان قبلی را نام می‌برد که معبدی از اینشوشینک را بازسازی کرده بودند. در نامهٔ برلین هم فقط به شاهانی که با شاهدخت‌های کاسی ازدواج کرده بودند یا فرزندان ایشان اشاره شده است. شاهی که در این دو گروه نباشد، گمنام می‌ماند. سرانجام، اکنون می‌توان تأیید کرد که هورپتیلا، شاه ایلام نبود بلکه شاه سرزمینی به‌نام الامات بود.[۸]

ویژگی اصلی این سلسله، «ایلامی کردن» سوزیانا است؛ مجتمع دینی چغازنبیل، (دوراونتاش باستان)، گواهی بر این سیاست است، که در زمان کیدینوها آغاز شده بود. در حالی که اپرتی‌ها، عناوین، خدایان و زبان خود را از شوشی‌ها اقتباس کرده‌بودند، ایگه هلکی‌ها بر جنبهٔ ایلامی سوزیانا تأکید کردند. ازاین‌رو، اسناد نوشته‌شده به‌زبان اکدی از زمان حکومتایگه هلکی‌ها بسیار نادر است و غالب این نوشته‌های اکدی، لعن ونفرین کسانی‌ست که آثار یادبودی ایشان را خراب کنند، گویی که این ویرانگری تنها از میان‌رودی‌ها برمی‌آید.[۸]

دومین ویژگی این دودمان، احیای عنوان قدیمی «پادشاه شوش و انشان» بود. ویژگی دیگر و مهم‌ترین آن‌ها، حضور قدرتمند خدایان فلات ایران در سوزیانا بود. برای نمونه، دیدگاهاونتاش ناپیریشا در چغازنبیل روشن‌گر است؛ در آغاز، شاه،زیگوراتی کوچک در داخل محوطه‌ای به مساحت ۱۰۵ متر مربع ساخت که به دور این محوطه، معبدهایی ساخته شده بود. این زیگورات ابتدایی ضرورتاً بهاینشوشی‌ناک، خدای حامی شوش و سوزیانا تقدیم شده بود. اما، شاه به‌زودی نظر خود را تغییر داد و تصمیم گرفت زیگورات بزرگی بسازد. زیگورات کوچک خراب شد و ساختمان‌هایی که محوطهٔ مربع‌شکل را احاطه کرده بودند، در طبقهٔ اول بنای جدید ادغام شدند. بنای جدید پنج طبقه داشت و مساحت هر طبقه از مساحت طبقهٔ زیرینش کمتر بود. لازم به تأکید است که ساختمان جدید، مشترکاً بهناپیریشا، خدای اصلی انشان واینشوشی‌ناک وقف گردید.اینشوشی‌ناک همواره بعد از ناپیریشا و در مقام دوم ذکر می‌شود؛ حتی وقتیکری‌ریشا، همسرناپیریشا حضور داشت،اینشوشی‌ناک در مقام سوم می‌آمد. بدین ترتیب، تقدم جزء ایلامی بر جزء شوشی در ترتیب خدایان نیز منعکس گردید. اما موقعیت حتی پیچیده‌تر از این بود. در داخل سه دیوار متحدالمرکزچغازنبیل، معابدی برای خدایان مختلفپانتئون جدید شوشی-ایلامی ساخته شده بود و به‌نظر می‌رسد که تمامی خدایان اصلی کنفدراسیون ایلامی حضور داشتند. برای مثال،پینی‌کر،هومبان،کیرمشیر وناهونته، احتمالاً متعلق به مجمع خدایاناوان بودند؛ در صورتی‌کهروهوراتر وهیشمتیک، خاستگاه سیماشکی داشتند. از بین خدایان انشان، می‌توان به زوجناپیریشا وکری‌ریشا، به علاوهکیلخ شوپیر ومنزت اشاره کرد. خدایان دیگر شوشی- میان‌رودانی، ماننداینشوشی‌ناک،ایشمکرب،نبو،شمش وادد، بین قدرت ایلام و شوش تعادل برقرار می‌کردند.[۸]

تأسیس شهردوراونتاش و زیگورات چغازنبیل بدون هیچ سابقه‌ای، بیشتر ماهیتی سیاسی داشت تا دینی، زیرا نشان می‌دهد که کنفدراسیون کهن ایلامی از نظر فرهنگی و سیاسی بر سوزیانا مسلط شده است. عجیب است که این مجتمع عظیم به‌سرعت متروکه شد. هیچ پادشاه دیگری به جزاونتاش ناپیریشا کتیبه‌ای به نام خود در آنجا باقی نگذاشت و شوتروک نهونته گزارش می‌کند که کتیبه‌هایی را از دوراونتاش بهشوش برده است. دربارهٔ دو جانشین بلافصل اونتاش ناپیریشا، یعنیکیدین هوتران دوم ونپیریشه اونتش اطلاعی در دست نیست. لشکرکشی‌های آخرین شاه این سلسله،کیدین هوتران سوم، علیه پادشاهان کاسی بابل،انلیل ندین شومی وادد شوما ادینا، دلالت می‌کنند که روابط خوب این دو خانوادهٔ سلطنتی، به‌سرعت از بین رفته بود (زمانی بین این دو خانواده روابط حسنه وجود داشت).[۸]

دودمان شوتروکی

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:دودمان شوتروکی

در زمان شوتروکی‌ها، شوش، بزرگی خود را که تا حدی با ساخت چغازنبیل تحت‌الشعاع قرار گرفته بود، دوباره به‌دست‌آورد و تمام جلال و شکوه تمدن ایلامی دوباره آشکار شد. ثروت‌هایشوتروک ناهونته یکم و سه پسر و جانشین او به این نسل جدید «شاهان انشان و شوش» امکان داد تا به کرات علیهٔ شاهان کاسی میان‌رودان لشکرکشی کنند و امپراتوری ایلام و به‌ویژه شوش را با معابدی که به‌شکل باشکوهی بازسازی شده‌بودند، تزئین نمایند. سه جانشین شوتروک نهونته عبارت بودند ازکوتیر نهونته دوم،شیلهک اینشوشینک وهوتلوتوش اینشوشینک.[۸]

شوتروک نهونته، پسرهلوتوش اینشوشینک، چندین بار علیهٔ میان‌رودان لشکرکشی کرد و از آنجا غنائمی آورد که بر روی آن‌ها نامش را نوشته است. اطلاعات بدست‌آمده از یک نامه که اینک در موزه خاور نزدیک برلین نگهداری می‌شود، مشخص می‌کند که شوتروک نخونته بر بابل ادعای سروری داشت و شاید این جنگ‌ها بعد از انکار بابلی‌ها رخ داد. به‌این ترتیب، می‌دانیم که او به اکد، بابل، واشنونا حمله کرد و مجسمه‌هایمنیشتوشو را از اشنونا به غنیمت گرفت. همین شاه ایلامی بود که اسناد مشهوری مانندقانون حمورابی و ستون نارام‌سین را به‌عنوان غنیمت به شوش آورد. در سال ۱۱۵۸ پیش از میلاد، او شاه کاسی،زبابا شوما ایدینا را کُشت و پسر ارشد خود کوتیر نهونته را بر تخت سلطنت بابل نشاند. وقتی شوتروک نهونته درگذشت، کوتیر نهونته جانشین او شد و سیاست وی را در میان‌رودان ادامه داد و با معزول کردنانلیل ندین اخی (۱۱۵۷ تا ۱۱۵۵ پیش از میلاد) سلسلهٔ طولانی کاسی‌ها را پایان داد. او فقط برای مدت کوتاهی سلطنت کرد و سپس برادرش شلیهک اینشوشینک جانشین او شد. شیلهک اینشوشینک کتیبه‌های زیادی از خود به‌زبان ایلامی بر جای گذاشته است که از یک‌سو، لشکرکشی‌های متعدد او را به میان‌رودان ثبت کرده‌اند و از سوی دیگر، معابدی را که او ساخته یا بازسازی کرده و به خدایان تقدیم کرده بود را مشخص می‌کنند. برای مثال، در کتیبه‌ای ذکر می‌کند که بیست معبد «دارای باغ» را در شوش و ایلام تقدیم خدایان کرده است.[۸]

آخرین پادشاه این دودمان، هوتلوتوش اینشوشینک، گاه خود را «پسر کوتیر نهونته و شلیهک اینشوشینک» نامیده و گاه خود را «پسر شوتروک نهونته، و کوتیر نهونته، و شلیهک اینشوشینک» می‌نامد؛ وی احتمالاً پسر شوتروک نهونته از دخترش نهونته اوتو بود، که ظاهراً نمونهٔ دیگری از ازدواج با محارم در داخل خاندان سلطنتی ایلام است. هوتلوتوش اینشوشینک به‌اندازهٔ شاهان قبلی‌اش باکفایت نبود و برای مدت کوتاهی،نبوکدنصر یکم شوش را از وی گرفت. وی در انشان پناه گرفت، در آنجا معبدی را ساخت یا بازسازی کرد و سپس به شوش بازگشت، و احتمالاً در آن‌جا برادرششیلهنیا امرو لگمر جانشین وی شد. با این پادشاه، قدرت ایلام برای مدت طولانی از صحنهٔ سیاسی محو شد.[۸]

ایلام نو

[ویرایش]

ویژگی اصلی و متمایزکنندهٔ دوره ایلامی نو، ورود انبوه ایرانیان به فلات ایران بود، که در نتیجه، آنچه از امپراتوری سابق ایلام برجای مانده بود، باز هم کوچک‌تر شد. هر چند این مهاجمان در متون ایلامی دیر ظاهر می‌شوند، اما حضور ایشان بر اساس منابع آشوری مسلم است. در منابع آشوری دو گروه ازمادها متمایز شده‌اند: «مادهای قدرتمند» و «مادهای دور» یا «مادهایی که در کنار کوه بیکنی، کوهستان سنگ لاجورد، زندگی می‌کنند». گروه اول که منطقهٔ اطرافهگمتانه (همدان امروزی) را اشغال کرده بود، به‌دلیل برخوردهای مکرر و غالباً ستیزه‌جویانه با آشوری‌ها به‌خوبی شناخته شده است؛ اما گروه دوم، شامل تمام قبایلی که نواحی میان اطرافتهران امروزی و شرقافغانستان را در دست داشتند، به‌خوبی شناخته نشده است.هخامنشیان (و به پیروی از ایشان،هرودوت) گروه دوم را به نام ذکر می‌کنند: «پارتی‌ها، سگرتی‌ها، آریان‌ها، مرگیان‌ها، باکتری‌ها، سغدی‌ها و احتمالاً مردمان همسایه ایشان.» اما در سالنامه‌های آشوری تمام این قبایل ایرانی زیر عنوان کلی «مادهای دوردست»(به اشتباه) آمده‌اند. یکی دانستن کوه بیکنی بادماوند والوند قابل قبول نیست. یکی دانستن کوه بیکنی با منابع سنگ لاجورد دربدخشان نه‌تنها با نوشته‌های نویسندگان کلاسیک تأیید می‌شود، بلکه از نظر تاریخی هم منطقی و قابل قبول است، خواه منابع آشوری، ایلامی، یا ایرانی آن را ثبت کرده‌باشند یا نه. پیشرفت کند مادها و پارس‌ها در فلات، ایلامی‌ها را از انشان به سمت سوزیانا راند، که نزدیک به هزار و پانصد سال دومین مرکز امپراتوری ایشان بود. سرزمین انشان به‌تدریج تبدیل به پارس گردید و تنها بعد از آن بود که سوزیانا به‌عنوان ایلام شناخته شد. در بیشتر منابع این دوره، به‌ویژه در منابع میان‌رودانی، سوزیانا ایلام نامیده می‌شود.با این حال، شاهان ایلامی نو هنوز خود را «پادشاه انشان و شوش» می‌نامیدند؛ به جز سه شاه آخر، یعنیاومانونو،شلیهاک اینشوشینک دوم وتپتی هومبان اینشوشینک.[۸]

زبان و خط ایلامی

[ویرایش]
مقاله‌های اصلی:زبان ایلامی وخط ایلامی

در ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد وقتیسومریان خطی تصویری را به‌عنوان ابزاری کمکی برای نگهداری حساب‌هایشان اختراع کردند، این ابداع به‌سرعت به همسایگان ایلامی‌شان رسید؛ زیرا بلافاصله پس از آن اولین لوحه‌های زبان تصویری ایلام را در شوش می‌بینیم. این به‌اصطلاحخط ایلامی آغازین، هم در شروع و هم تا مدتی بعد، مانند سومری، یک خط کاملاً تصویری بود.[۱۱]

گل نوشته‌هایی ازخط پروتوایلامی در تپه ملیانفارس، تپه سفالی و شغالی پیشوا وشوش، تپه حصاردامغان و درگل نوشته‌های بارویتخت‌جمشید یافت شده است و اولین خط تصویری جهان می‌باشد. این خط هم‌اکنون توسط پروفسور یاکوبدال استاد دانشگاه آکسفورد انگلستان درحال خوانش می‌باشد.

خط آغازین ایلامی احتمالاً حداکثر ۱۵۰ نشانه داشته است. از این خط صرفاً تصویری، به تدریج یک خط هجایی به وجود آمد. نشانه‌های خط هجایی-ترسیمی در مرحلهٔ آخرین خود حدود ۸۰ نشانه بود و اغلب از بالا به پایین نوشته می‌شد.[۱۲]

زبان ایلامی در مقایسه با زبان هوریایی، قفقازی و برخی زبان‌های دیگر، اصولاً تصریف ندارد. حتی اثری از پایانه‌های صرفی در آن دیده نمی‌شود، اما تعداد قابل توجهی ادات واژه بست، پیشوند و میانوند خاص، یا به بیان دقیق تر، وند دارد.

زبان ایلامی در نوع خودش زبانی پیوندی است بدون هرگونه عنصر تصریف. ریشهٔ اسامی و افعال در این زبان تغییر نمی‌کند.[۱۳]

در زبان ایلامی کهن ساختمان واژه‌های مرکب را داریم. پدیده‌ای این چنین در تاریخ خط شرق باستان چیز تازه‌ای نیست.[۱۴]

زبانِ ایلامی، جایگاه خود را پس از ورود اقوام مهاجم نیز نگه داشت و زبان دوم نوشتاری حکومتِ ایران در دورانِهخامنشی بود.[۱۵][۱۶] در بیشتر سنگ نوشته‌های عصرِهخامنشی ترجمه ایلامی وبابلی نوشته‌ها نیز آمده است.

دین ایلامیان

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:آیین ایلامیان
چغازنبیل

اساساً دین ایلامی به گونه‌ای پایدار، فردیت و خصوصیات ویژه‌ای دارد. بخشی از این فردیت در برگیرندهٔ نوعی عبودیت و احترام غیر متعارف به زنانگی ابدی و پرستش مار است که ریشه در جادو دارد؛ مار یک نقش‌مایهٔ راستین تمدن ایلام است.[۱۷]

ایلامیان مطمئن بودند که همهٔ خدایان یک قدرت اسرارآمیز و فوق طبیعی دارند که به وسیلهٔ کلمهٔ «کیتِن» بیان می‌شد؛ این کلمه از ایلامی به اکَدی با تغییر شکل به صورت «کیدِنُو» وارد شد.

«کیتن هُومبَن» فره ایزدی خاص فرمانروایان بود، به ویژه وقتی که به رأس هرم خدایان ایلام رسید.[۱۸]

الهه‌های ایلامی

[ویرایش]

در ایلام سه الهه عنوان مادر خدا را داشته‌اند. شوش پینیکیر را داشت، که احتمالاً از کوه‌های قسمت شمال منشأ گرفته بود، کیریریشَ مادر خدایان قسمت کنارهٔ جنوبی خلیج فارس بود، و کوه‌های شرقی قسمت انشان الههٔ پَرتی را داشتند. اما به مرور زمان ترکیب جدیدی در ترتیب خدایان ایلامی به وجود آمد؛ مادرخدایان، چه پینیکیر و چه کیریریشَ، نه بی درگیری، سرانجام به برتری یک خدای مذکر گردن نهادند. اما این الهه‌های زن هرگز از گروه خدایان برتر ایلامی حذف نشدند، زیرا در قلب افراد عامی جایگاهی ابدی داشتند.

خدای مذکری که الهه‌های بزرگ مجبور شدند جای خود را به او بدهند هومبَن بود. در طول هزارهٔ سوم هنوز او در مقام سوم قرار داشت، اما از اواسط هزارهٔ دوم قبل از میلاد در رأس خدایان ایلامی قرار گرفت. هومبَن به عنوان خدای آسمان‌ها، در شوش، او شوهر الههٔ آسمان‌ها بود که ابتدا پینیکیر و بعدها کیریریشَ به‌شمار می‌آمد. در واقع، عنوان همسر بزرگ را داشت؛ که این ازدواج دوم منتج به تولد خدایی به نام هوترَن شد.

از مهم‌ترین خدایان ایلامی می‌توان به این شوشینک اشاره کرد که در میان همهٔ خدایان ایلامی عمیق‌ترین نفوذ را بر روحیات ایلامی‌ها داشته است. این خدا فرمانروای جهان مردگان بود و الهه‌های همکار او ایشنیکَرَب و لَگَمَل بودند. در سرتاسر ایلام اعتقاد به زندگی پس از مرگ وجود داشته است، روح جدا شده از زمین توسط دو خدای راهنما، ایشنیکَرَب و لَگَمَل پیشواز و به سوی این شوشینک راهنمایی می‌شد که رأی خود را در مقام «ارزیاب روح‌ها» صادر می‌کرد.[۱۹]

خدای خورشید ایلامی نَهونتِ نامیده می‌شد؛ که در اصل نَن هوندِ یعنی خالق روز بود. نَهونتِ خدای مخصوص اجرای قوانین هم بوده است. خدای ماه احتمالاً نَپیر نامیده می‌شد و لقب او درخشنده بود و برای ایلامیان بالاتر از همه پدر یتیمان محسوب می‌شد.

از دیگر خدایان ایلامی؛ سیموت که پیک نیرومند خدایان بود، منزَت که همسر سیموت بود، سَیشوم که حافظ قصر خدایان بود، نَرونتِ که الههٔ پیروزی خوانده می‌شد، شَزی خدای رودها که در محاکمات به عنوان قاضی آزمون‌های سخت به او متوسل می‌شدند را می‌توان ذکر کرد.[۲۰]

کاهنان معابد

[ویرایش]

در همهٔ دوره‌ها یک حوزهٔ مذهبی وابسته به معبد بود؛ در پایتخت کاهنان متعددی بودند و کارکنان زیادی داشتند. در رأس این حوزه کاهن اعظم قرار داشت. در نوشتارهای ایلامی عنوان آن را بر اساس ضبط اکدی اش، «پَشیشو رَبو» می‌توان یافت؛ کاهنان عادی عنوان ایلامی «شَتِن» را داشتند.[۲۱]

کاهنه‌های زن ایلامی «مادر روحانی» که «اَماهاشتوک» نامیده می‌شدند و عالیترین کاهنهٔ ایلام بودند. این کاهنه باید همسر برادرش یعنی میهن سالار (سُوَکَل- مَخ) بود. از این رو، برای رسیدن به پادشاهی، نامزد این مقام، بایستی حامل خون پادشاهی از طرف پدر و مادر هر دو بوده باشد که حتی مادر اهمیت بیشتری داشته است.[۲۲]

مراسم مذهبی

[ویرایش]

مهم‌ترین مراسم مذهبی در ایلام، جشنواره «الههٔ نگهبان پایتخت» بوده است. از زمان‌های قدیم در شوش آکروپولیسی وجود داشته است که دارای حریم مقدسی مشتمل بر معابد خدایان مختلف بوده که معبد این-شوشینک معبد برجستهٔ آن بوده است. «الههٔ نگهبان پایتخت» احتمالاً به پنیکیر گفته می‌شده است و شاید بعدها به کیریریشَ هم گفته می‌شده است.

جشنواره «مادر اعظم» در ماه جدید، نزدیک به شروع، فصل پاییز که در واقع آغاز سال هم بود، برگزار می‌شد. در باغ‌های مقدس الهه، قوچ‌های اختهٔ پرورش یافته طی مراسم مذهبی که به نام «گوشون» معروف بود، قربانی می‌شدند. از آنجا که این جشنواره «روز قربانی جاری» نامیده می‌شد، جریان خون قربانی اهمیت ویژه‌ای داشت. حساب‌های درباری سلطنتی روشن می‌کند که این جشنواره تزکیه فقط در حریم مقدس صورت نمی‌گرفت، بلکه در حضور شاه و ملکه هم برگزار می‌شد. حیوانات لازم برای قربانی از میان رمه‌های سلطنتی در اوایل سپتامبر انتخاب می‌شد و پس از جدا کردن، هر مورد توسط منشیان مسئول به طریقهٔ مناسب رسمی ثبت می‌شد.

جشنواره «تُوگَه» هم به خدای سیموت (شیموت) تخصیص یافته بود. برای این جشنواره، گاو نری را قربانی می‌کردند. این جشنواره سالی یک بار و در نیمهٔ ماه مه برگزار می‌شد.[۲۳]

معابد مذهبی

[ویرایش]

اعمال منظم نیایشی ایلامیان — جدا از سفرهای زیارتیشان — در معابد و زیارتگاه‌هایی صورت می‌گرفت که مهم‌ترین معبد شناخته شدهچغازنبیل است. در میان حصارهای داخلی و خارجی این معبد می‌توان باقی مانده‌های سه معبد دیگر را مشاهده کرد. در قسمت چپ داخلی، بلافاصله پس از دروازهٔ شمالی دیوار درونی، معبد هُومبَن قرار دارد؛ در وسط و در سمت راست شکل، جایگاهی قرار دارد که به دو خدا هیشمیتیک و روهورَتِر (اعضای پرستش گاه در کوه‌های انشان) اختصاص دارد. در گوشهٔ شرقی صحن مقدس مکانی که سیَنکوک نامیده می‌شود معبدی است که به گروهی از خدایان تعلق داشته که شامل چهار جفت خدا تحت عنوان نَپرَتِب بوده‌اند؛ نَپ واژهٔ ایلامی به معنای خدا است و رَتِپ در حالت جمع به معنای روزی دهنده است؛ به این ترتیب نَپرَتِب به معنای خدایان روزی دهنده — شاید خدایان مؤنث — بوده‌اند.[۲۴] از دیگر معابد ایلامیان می‌توان به معبد و پرستشگاه سُوهسیپا و پرستشگاه‌های بِلتیا و ایشنی کاراب (ایشنیکَرَب) اشاره نمود.[۲۵]

جالب‌ترین ویژگی معابد ایلامی وجود سه شاخ بزرگ است که در هر طرف دیوارهای معبد نصب می‌شد. سنگ نبشته‌های ایلامی میانه ثابت می‌کند که این شاخ‌ها اِ-اول جزء مهمی از هر معبد را می‌ساختند، چون نماد الوهیت بود.[۲۶]

فهرست پادشاهان ایلام

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:فهرست شاهان ایلام

قلمرو فرمانروایی ایلامیان

[ویرایش]
نقشه‌ای از سرزمین ایلام باستان (نارنجی) و نواحی همسایه آن

پادشاهی ایلام در اوج قدرت خود توانسته‌بود حتی بر بخش‌های مهمی ازمیانرودان (بین‌النهرین) هم چیرگی یابد، اما محدوده قدرت مرکزی ایلام شامل سراسر سرزمین ایران نمی‌شده است. این پادشاهی اتحادی بوده که ایل‌ها و طوایف منطقه را دربر می‌گرفته، اما چنین یکپارچگی می‌تواند به معنی امپراتوری نباشد. هرگاه ایلامیان قدرت داشتند، نقش مهمی در درگیری‌های سیاسی میان‌رودان بازی کرده و حتی بر بخش‌هایی از آن سرزمین ولو در زمان کوتاهی فرمان رانده‌اند. آن‌ها در حدود سال ۱۹۰۰ پیش از میلادمیانرودان را به تصرف خود درآوردند و حکومت سومری را برای همیشه از صحنه تاریخ بیرون کردند. اما به‌طور کلی بیشتر زیر نفوذ و خراج‌گزار اقوامسامی وسومری میانرودان بودند.

آثار تمدنی ایلامیان که درانشان و درشوش یافته شده نشانی از تمدن شهری بزرگی در آن دوران بوده است. تمدن ایلامیان از راه دریایی وبلوچستان با تمدن پیرامون رودسند درهند و از راهشوش با تمدنسومر مربوط می‌شده است.

نابودی تمدن ایلام

[ویرایش]

در سال ۶۴۰ ق.م.آشوربانی‌پال پادشاه نیرومندامپراتوری آشوری نو، ایلام را تصرف و مردم ایلام را کشتار و دولت ایلام را نابود کرد. تمدن دیرینه ایلام، پس از هزاران سال مقاومت در برابر اقوام نیرومندی چونسومری‌ها،اَکَدی‌ها،بابلی‌ها وآشوری‌ها از دشمن خودآشور شکست خورد . کتیبه آشوربانی‌پال دربارهٔ فتح ایلام چنین می‌گوید:[۲۷]

تمام خاک شهرشوش و شهرماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم، و در مدت یک ماه و یک روز کشور ایلام را با همه پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از چارپایان و گوسپند، و نیز از نغمه‌های موسیقی بی‌بهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند.

آثار برجا مانده

[ویرایش]
تصویر یک زن ایلامی

زیگورات چغازنبیل

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:چغازنبیل

چغازنبیل که در ۱۹۷۹ در فهرستمیراث جهانی یونسکو جای گرفت در استانخوزستان ایران، جنوب شرقی شهر باستانیشوش جای گرفته است. ساخت آن در حدود ۱۲۵۰ پیش از میلاد و توسطاونتاش ناپیریشا برای ستایش ایزداینشوشی‌ناک نگهبان شوش انجام شده است. این بنا در حملهٔآشوربانی‌پال به همراه تمدن ایلامی نابود شد و پس از آن زیر خاک از دیده‌ها ناپدید گردیده بود تا دوران کنونی که توسطرومن گیرشمن ایلام‌شناسفرانسوی خاکبرداری گردید.[۲۸]

ساختار حکومت

[ویرایش]

عنصر اساسی نظام حکومتی ایلام، درهم‌تنیدگی آن بافرهٔ ایزدی بود.[۲۹] به این فره، در تمدن ایلامیکیتِن گفته می‌شد که طلسمی جادویی، فرهٔ ایزدی، قدرت محافظ و همچنین قدرت مجازات‌گر بود. پادشاهان ایلام قدرت خود را بر پایهٔ محافظت جادویی کیتن استوار می‌کردند و خود را در برابر رعیت، کارگزار زمینی کیتن الهی می‌دانستند.[۳۰] کسی که به آن تعدی می‌کرد، زندگی خود را می‌باخت، مطرود می‌شد و می‌بایست بمیرد.[۳۱] البته باید توجه داشت که همهٔ خدایان ایلامی چنین کیتنی داشتند ولی کیتنهومبان لااقل از زمانی که این خدا به سروری خدایان ایلامی رسید، فرهٔ خاص فرمانروا به حساب می‌آمد. کیتنِ ایزد هومبان، مخصوص پاسداری ایزدی از شاه ایلام بود و قلمرو حکومت شاه، قلمرو مشترک او با ایزدان بود. برای نمونه، در سندی قضایی دربارهٔ مجازات، آمده است: «او باید وارد آب شود، ایزد [رودخانه]شازی، جمجمهٔ او را در گرداب خود تکه‌تکه کند! دبوس ایزد و شاه بر سر او کوفته شود! از قلمروی ایزد و شاه رانده شود!»[۳۲] در دادگاه‌های حقوقی ایلام نیز شهادت‌دادن با ادای سوگند به شاه و ایزدان انجام می‌شد و اگر کسی شهادت دروغ می‌داد، ولو اینکه تنها به شاه سوگند خورده باشد، کشته می‌شد؛ بنابراین تخطی از تعهدی که سوگند به فرمانروا ضامن آن بود، نه‌تنها باعث مجازات‌های دنیوی می‌شد، بلکه عواقب مذهبی سختی نیز در پی داشت و نشان‌گر این نکته است که در دورهٔ ایلامی، شاهان خود را جانشین و خادم ایزدان بر روی زمین می‌دانستند و هرگونه مخالفت با خود، مخالفت با خدایان تلقی می‌شد و مجازات یکسانی داشت.[۳۳]

بنیان‌گذار دودمان اَپَرتی که در حدود سال ۱۸۵۰ پیش از میلاد تشکیل شده بود، با تأکید بسیاری خود را «شاه» می‌نامید و هرگز خودش را «حاکم» نخواند. اما در لوحی که از سال اول فرمانروایی او به‌دست‌آمده، او خود را «خدا» می‌نامد. این نخستین و تنها باری است که یک فرمانروای ایلامی به مقام خدایی رسیده است. والتر هینتس دراین‌باره می‌گوید: «براساس این لوح می‌توان نتیجه گرفت که به قدرت رسیدن اپرت باید یک رویداد بی‌اندازه مهم باشد». البته بزودی این «خودخداانگاری» شاه کنار گذاشته شد و شاهان ایلامی خود را خادم و ابزار دست ایزدان می‌دانستند که از حمایت خاص آنان برخوردار بودند و هیچ‌گاه خود را همسنگ ایزدان به‌شمار نمی‌آوردند.[۳۳]

شیوهٔ حکومت ایلامی‌ها تا قبل از سدهٔ دوازدهم پیش از میلاد، حکومتی سه نفره بود. به این صورت که علاوه بر شاه، دو زمام‌دار مقتدر دیگر که مرئوس شاه محسوب می‌شوند، در حکومت بر ایلام سهیم بودند. این دو نفر، برادر و پسر شاه بودند که برادر جوان‌تر شاه نایب‌السلطنه بود و پس از شخص شاه، مقام برتر را داشت و پس از او حاکم شوش بود که می‌بایست پسر شاه باشد.[۳۴] به‌عقیدهٔدیاکونوف، عنوان یا لقب سلطنتی، از پدر به پسر نمی‌رسید و احتمال دارد که شاهان از میان مقامات عالی‌رتبهٔ پایین‌تر برگزیده و انتخاب می‌شدند؛ به احتمالی، این عالی‌رتبگان اغلب از نزدیک‌ترین وابستگان شاهان پیشین بوده‌اند.[۳۵] اما والتر هینتس معتقد است که نایب‌السلطنه، پس از درگذشت شاه به‌جای او به تخت می‌نشست و پس از جلوس، می‌بایست با بیوهٔ شاه متوفی ازدواج کند و برادر جوان‌ترش نایب‌السلطنه می‌شد. اگر شاه برادر جوان‌تری نداشت، شاهزادهٔ شوش به مقام نایب‌السلطنهٔ ایلام می‌رسید. اما با جلوس شاه جدید، حاکم شوش در منصب خود باقی می‌ماند و فقط در صورت مرگ او، شاه ایلام می‌توانست پسر خود را به‌جای وی بگمارد. اگر شاه پسری نداشت، پسر برادر شاه، شاهزادهٔ شوش می‌شد و اگر او پسر و پسر برادری نداشت، پسر خواهر شاه شاهزادهٔ شوش می‌شد. البته از سدهٔ دوازدهم پیش از میلاد به بعد، شاه ایلام به‌تنهایی و بدون دو مقام دیگر حکومت می‌کرد. باید توجه داشت که به‌ارث بردن شاهی، تابع تبار مادری بود و نه پدری. برای نمونه، در دورهٔ ایلام میانه، شیلهاک-اینشوشیناک با مشاهدهٔ اینکه جانشینی نیازمند تبار شاهی از سوی مادر است و از آنجا که احتمال می‌رود خود او، فرزند ملکه نبوده باشد، برای مشروعیت‌بخشی به حکومتش، ابتدا با بیوهٔ برادرش ازدواج کرد و سپس در کتیبه‌هایش فهرست بلندی از نسب‌شناسی شاهان ایلامی یعنی اجداد احتمالی خودش را نگاشت.[۳۶]

فرانسوا والا در دانشنامهٔ ایرانیکا می‌نویسد: «جانشینی بر تخت شاهی حق پسر ارشد بود، اما یک عنصر مهم به آن اضافه شده بود: فرزندان حاصل از ازدواج درون‌خانوادگی بر فرزندان حاصل از ازدواج با غریبه‌ها تقدم داشتند. فرزندی که از وصلت پادشاه با یک شاهزاده خانم ایلامی، یعنی غریبه به دنیا می‌آمد مشروع بود ولی فرزندی که از وصلت پادشاه با خواهر خودش به دنیا می‌آمد مشروعیت بالاتری داشت». بنابراین پسر ارشدی که از ازدواج شاه با یک شاهزاده خانم خارج از خانواده به دنیا می‌آمد، می‌بایست تاج و تخت را به برادر کوچک‌تری که از ازدواج بعدی با خواهرش زاده می‌شد واگذار کند. پسری که از ازدواج شاه با دخترش به دنیا می‌آمد بالاترین درجهٔ مشروعیت را داشت. برای نمونه، خوتلوتوش اینشوشیناک حاصل ازدواج شوتروک نخونته و دخترش بود.[۸]

اشیای تاریخی به‌جامانده از ایلامیان

[ویرایش]
تندیسمسین خدای زرین‌دست، احتمالاًاینشوشی‌ناک، خدای شهر شوش، با آرایش موی شاخدار و دامان چین‌چین که در اصل با روکشی اززر پوشیده شده بوده. این تندیس مربوط به اوایل هزارهٔ دوم پیش از میلاد است که درشوش کشف شده و اکنون درموزه لوور نگهداری می‌شود.

از تمدن ایلام، اشیاء و آثار متعددی به‌جا مانده است که در زیر به تعدادی از آن‌ها اشاره شده است:

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. دانشگاه فرانکفورت آلمان."Old Persian Corpus, Part No. 8, Text: DB1"(به انگلیسی).
  2. ۲٫۰۲٫۱ELAM.
  3. 2700 BC: a first dynasty creates the Elamite kingdom (non Semitic) in western Persia with capital in Susa scaruffi.com
  4. ۴٫۰۰۴٫۰۱۴٫۰۲۴٫۰۳۴٫۰۴۴٫۰۵۴٫۰۶۴٫۰۷۴٫۰۸۴٫۰۹۴٫۱۰Foundation، Encyclopaedia Iranica.«Welcome to Encyclopaedia Iranica».iranicaonline.org (به انگلیسی). دریافت‌شده در۲۰۲۲-۰۷-۱۸.
  5. Kent, ‎Roland (1953),Old Persian: Grammar, Texts & Lexicon (American Oriental Series, 33)(به انگلیسی), American Oriental Society, p. ۵۳{{citation}}: نگهداری یادکرد:نام‌های متعدد:فهرست نویسندگان (link)
  6. «مصاحبه با دکتر عبدالمجید ارفعی».رشد آموزش تاریخ (۳):۵ و ۶.۱۳۷۹.
  7. ادوین ام. یا ما اوچی. ایران و ادیان باستانی. ترجمه منوچهر پزشک. تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۹۰، ص ۳۲۴.
  8. ۸٫۰۰۸٫۰۱۸٫۰۲۸٫۰۳۸٫۰۴۸٫۰۵۸٫۰۶۸٫۰۷۸٫۰۸۸٫۰۹۸٫۱۰۸٫۱۱۸٫۱۲۸٫۱۳۸٫۱۴۸٫۱۵۸٫۱۶۸٫۱۷۸٫۱۸۸٫۱۹۸٫۲۰۸٫۲۱۸٫۲۲۸٫۲۳۸٫۲۴۸٫۲۵Vallat,The history of Elam.
  9. زارعی، محمد ابراهیم (۱۳۹۱).آشنای با معماری جهان. فن آوران.
  10. ۱۰٫۰۱۰٫۱دنیل تی. پاتس (۱۳۹۸)، «ایلامی‌ها و کاسی‌ها در خلیج فارس»، ترجمه: علیرضا خزایی، فصلنامه تاریخ پژوهی (دانشگاه فردوسی مشهد)، سال۲۱، شماره۷۹، صفحات ۱۳۱–۱۴۶.
  11. هینتس،دنیای گمشدهٔ عیلام،۱۹.
  12. هینتس،دنیای گمشدهٔ عیلام،۲۱.
  13. علیف،پادشاهی ماد،۱۰۹.
  14. هینتس،یافته‌های تازه از ایران باستان،۳۶.
  15. در تاریکی هزاره‌ها، ایرج اسکندری، ناشر: نگاه.
  16. تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی - م.آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵ - (ص: ‎ ۲۴–۴۸)
  17. هینتس،دنیای گمشدهٔ عیلام،۳۱.
  18. هینتس،دنیای گمشدهٔ عیلام،۳۹–۴۰.
  19. هینتس،دنیای گمشدهٔ عیلام،۳۷ و ۵۷.
  20. هینتس،دنیای گمشدهٔ عیلام،۳۳–۴۰.
  21. هینتس،دنیای گمشدهٔ عیلام،۵۰.
  22. دیاکونوف. تاریخ ایران دورهٔ ماد، تاریخ کمبریج. ویراستار ایلیا گرشویچ. ترجمه بهرام شالگونی. تهران: انتشارات جامی، 1387، صص 57-58.
  23. هینتس،دنیای گمشدهٔ عیلام،۴۸–۴۹.
  24. هینتس،دنیای گمشدهٔ عیلام،۴۳–۴۴.
  25. کامرون،ایران در سپیده‌دم تاریخ،۹۳–۹۵.
  26. هینتس،دنیای گمشدهٔ عیلام،۴۶.
  27. «تقدیم به جویندگان راه حق».وبگاه محمد برای مسیح. بایگانی‌شده ازاصلی در ۱۱ مارس ۲۰۰۷. دریافت‌شده در۲۴ بهمن ۱۳۸۶.
  28. ایران زمین؛ زیگورات چغازنبیل(ایسکانیوز، ۲۷آبان۱۳۸۶)
  29. هینتس،شهریاری ایلام،۱۸.
  30. میرسعیدی،تاریخ ایران باستان،۲۰۹.
  31. هینتس،شهریاری ایلام،۶۰.
  32. هینتس،شهریاری ایلام،۱۲۲.
  33. ۳۳٫۰۳۳٫۱هینتس،شهریاری ایلام،۱۰۵.
  34. میرسعیدی،تاریخ ایران باستان،۱۹۳.
  35. دیاکونوف،عیلام،۱۹.
  36. دیاکونوف،عیلام،۳۰.

منابع

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]
درویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔایلام موجود است.
گاه‌شمارهای تاریخ ایران
۱۰۰٬۰۰۰ سال پ.م. تا ۶۵۱ میلادی
از ۶۵۱ تا ۱۲۲۰ میلادی
از ۱۲۲۰ تا ۱۵۰۱ میلادی
از ۱۵۰۱ تاکنون
جستارهای وابسته
The principal Achaemenid satrapies, ~500 BC.
ایران موضوعاتایران
باستانی
۵۵۰–۳۴۰۰ق.م.
۵۵۰ ق.م. – ۲۲۴ب.م.
۲۲۴–۶۵۱ ب.م.
قرون وسطی
اوایل مدرنیته
۶۳۷–۱۰۵۵
۹۷۵–۱۴۳۲
۱۳۷۰–۱۹۲۵
مدرن
۱۹۲۵–۱۹۷۹
جمهوری اسلامی
۱۹۷۹–اکنون
همچنین ببینید
ق.م. = قبل از میلاد / م. = میلادی
کلی
شوراها
مقامات عالی‌رتبه
کلی
بخش‌های اقتصادی
شرکت دولتی
مکان‌ها
جمعیت‌شناسی ایران
زبان‌های رایج در ایران
مردم
دین در ایران
دیگر
فرهنگ ایرانی
موسیقی در ایران
سایر موضوعات
گروه‌های قومی
گروه‌های قومی مرتبط
مردمان باستانی
منشأ
زبان‌ها
دین‌های ایرانی
دوره (ق.م)
کهن
(۲۷۰۰ تا ۱۵۰۰)
میانه
(۱۵۰۰ تا هزار)
نو
(هزار تا پانصد)
دوره (ق.م)
کهن
(۲۷۰۰ تا ۱۵۰۰)
میانه
(۱۵۰۰ تا هزار)
نو
(هزار تا پانصد)
جغرافیا
کهن
امروزی
یک مهر استوانه‌ای بین النهرین باستان.
تاریخ
پیشاتاریخ
تاریخی
زبان‌ها
فرهنگ و جامعه
باستان‌شناسی
تمدن‌هایعصر برنز
ناحیهمدیترانه ( ۳۳۰۰ تا ۱۲۰۰ پ م.)
بین النهرین (۳۳۰۰ تا ۱۲۰۰ پ م.)
ایران،قفقاز،آسیای مرکزی وجنوب آسیا
(۳۳۰۰ تا ۱۲۰۰ پ م.)
شرق آسیا وجنوب شرق آسیا
(از ۲۹۰۰ (پیش از میلاد) تا ۱(میلاد) )
اروپا (۲۹۰۰ تا ۵۰۰ پ م.)
آفریقا (از ۲۳۰۰ پ م.)
قاره آمریکا (از ۱۰۰ تا ۱۵۰۰میلادی)
فرمانروایانخاور نزدیک باستان
قلمروها/
دوره‌ها
[۱][۲][۳][۴][۵]
مصرکنعانابلاماریکیش/
آشور
آکشاک/
اکد
اوروکاداباوما
لاگاشاورایلام
۴۰۰۰–۳۲۰۰ پیش از میلادنقاده ۱
نقاده ۲
Gebel el-Arak Knife
روابط مصر و میان‌روداندوره پیش دودمانی (۴۰۰۰–۲۹۰۰ پیش از میلاد)شوش ۱

دوره اوروک
(۴۰۰۰–۳۱۰۰ پ‌م)


(با نام مستعار "شاه-روحانی")

حاکمان افسانه‌ای سومریان:

دراریدو:آلولیم،Alalngar, سپس دربادتیبیرا:ان‌من‌لوآنا،ان‌من‌گال‌آنا،تموز، سپس درلاراک:En-sipad-zid-ana, سپس درسیپار:ان‌من‌دورآنا، سپس درشوروپاک:اوبارا-توتو
"بعد همطوفان بزرگ"[۶]
شوش ۲
Susa II Priest-King with bow and arrows
(تحت تأثیر یا کنترل اوروک)
۳۲۰۰–۳۱۰۰ پ‌مدوره پیش‌دودمانی
پادشاهان افسانه‌ای یا باستانی:
مصر علیا
حلزون انگشتیماهیفیلحیواناتلک لکفراعنهورزاشاه عقرب یکمکروکودیلایری هورکاپادشاه عقربنارمر /منس
مصر سفلی
Hedju Horنهبسکیوخیوتیوتش (فرعون)نهبوزنرNat-Horمخشاهین دوتاییواش
۳۱۰۰–۲۹۰۰ پ‌مدوره نخستین
دودمان نخست مصر
Narmer Palette
Narmer Palette

نارمرمنسهورآهادجردجتمرنیثدنآنجیبسمرختقاعاSneferkaپرنده حوروس
کنعانیاندوره جمده نصردوره
نیاایلامی
(شوش ۳)
(۳۱۰۰–۲۷۰۰ پ‌م)
طوفان بزرگ
۲۹۰۰ پ‌مدودمان دوم مصر

هوتپ سخمویرانبنینت جربانوب نفرHorus SaونگWadjenesسنجپریبسنسخمیبنفرکارع یکمنفرکاسوکارهوجفای یکمخسه‌خموی
Khasekhemwy
دوره دودمان نخستین یکم (۲۹۰۰–۲۷۰۰ پ‌م)
پادشاهی نخست
ابلای

(سامی)
نخستین پادشاهی
ماری
(سامی)
دودمان نخستکیش
Jushur,Kullassina-bel
Nangishlishma,
En-tarah-ana
Babum,Puannum,Kalibum
۲۸۰۰ پ‌مKalumumZuqaqipAtab
MashdaArwiumاتن
BalihEn-me-nuna
Melem-KishBarsal-nuna
دودمان نخستاوروک
Mesh-ki-ang-gasher
انمرکار ("فاتحآراتا")
۲۷۰۰ پ‌مدوره دوم دودمان‌های نخستین (۲۷۰۰–۲۶۰۰ پ‌م)
Zamug,Tizqar,Ilku
Iltasadum
لوگالباندا
Dumuzid, the Fisherman
En-me-barage-si ("سرزمین عیلام را فتح کرد")[۷]
آگا کیشآگا کیشگیلگمشایلام قدیم
(۲۷۰۰–۱۵۰۰ پ‌م)

روابط هند و بین‌النهرین
۲۶۰۰ پ‌مدودمان سوم مصر

جوزرسخم‌ختساناختنبکاخباQahedjetهونی
Saqqarah Djeser pyramid
Early Dynastic Period III (2600–2340 پ‌م)
Sagisu
Abur-lim
Agur-lim
Ibbi-Damu
Baba-Damu
دودمان دومکیش
(۵ شاه)
Uhub
Mesilim
اور-نونگال
اودول-کالاما
Labashum
لاگاش
En-hegal
Lugalshaengur
اور
A-Imdugud
اورپابیلساگ
Meskalamdug
(Queenپوآبی)
Akalamdug
Enun-dara-anna
Mes-he
Melamanna
Lugal-kitun
اداب
Nin-kisalsi
Me-durba
Lugal-dalu
۲۵۷۵ پ‌مپادشاهی کهن مصر
دودمان چهارم مصر
سنفروخوفو

جدفرعخفرعBikherisمنکورعشپ‌سسکافThamphthis
دودمان نخست اور
مس‌آنه‌پادا
"شاه اور و کیش. فاتح اوروک"
۲۵۰۰ پ‌مفنیقی‌ها (۲۵۰۰–۵۳۹ پ‌م)پادشاهی دوم
ماری
(سامی)
Ikun-Shamash
Iku-Shamagan
Iku-Shamagan


Ansud
Sa'umu
Ishtup-Ishar
Ikun-Mari
Iblul-Il
Nizi
دودمان آکشاک
Unzi
Undalulu
دودمان سوم کیش
کوبابا
دودمان دوماوروک
Enshakushanna
Mug-siدودمان نخستاوما

Pabilgagaltuku
دودمان نخستلاگاش

Ur-Nanshe


Akurgal
A'annepada
Meskiagnun
Elulu
Balulu
پادشاهی اوان
Peli
Tata
Ukkutahesh
Hishur
۲۴۵۰ پ‌مدودمان پنجم مصر

اوسرکافساحورعنفریرکارع کاکاینفرفرعشپسس‌کارعنیوسررعمنکاوحور کایوجدکارعاوناس
Enar-Damu
Ishar-Malik
Ush
Enakalle
فتح توسطعیلام
(۳ شاه)[۷]
Shushuntarana
Napilhush
۲۴۲۵ پ‌مکون-داموایناتوم
(شاه لاگاش، سومر، آکد و فاتح ایلام)
۲۴۰۰ پ‌مAdub-Damu
Igrish-Halam
Irkab-Damu
Ururدودمان چهارمکیش
Puzur-Suen
Ur-Zababa
Lugal-kinishe-dudu
Lugal-kisalsi
E-iginimpa'e
Meskigal
Ur-Lumma
Il
Gishakidu
(QueenBara-irnun)
Enannatum
Entemena
Enannatum II
Enentarzi
دودمان دوماور
Nanni
Mesh-ki-ang-Nanna II
Kiku-siwe-tempti
۲۳۸۰ پ‌مدودمان ششم مصر
تتیاوسرکارعپپی یکممرنرع یکمپپی دوممرنرع دومنچرکارع
Kneeling statuette of Pepy I
دودماناداب
Lugalannemundu
"پادشاه چهار گوشه دنیا"
۲۳۷۰ پ‌مIsar-DamuEnna-Dagan
Ikun-Ishar
Ishqi-Mari
فتح توسطماری
انبو, انبا, بازی, زی‌زی, لیمِر, شاروم-ایتِر[۷]
اوکوشلوگالاندا
اوروکاگینا
لوه ایشن
۲۳۵۰ پ‌مPuzur-Nirah
Ishu-Il
Shu-Sin
دودمان سوماوروک
Lugalzagesi
(حاکم اوما و پادشاه سرتاسر سومر)
۲۳۴۰ پ‌مدوره اکدیان (۲۳۴۰–۲۱۵۰ پ‌م)
اکد
(سامی)
سارگن بزرگریموشمنیشتوشو
حاکمان اکدی:
Eshpum
Ilshu-rabi
اپیرموپی
Ili-ishmani
۲۲۵۰ پ‌منارام‌سینLugal-ushumgal
(مطیع اکدیان)
۲۲۰۰ پ‌مدوره نخست میانی مصر
دودمان هفتم وهشتم مصر
دومین پادشاهی
ابلا

(سامی)















(مطیع دودمان سوم اور)
دودمان
شاکاناکو

(سامی)
Ididish
Shu-Dagan
Ishma-Dagan
(مطیع اکدیان)

شار کالی شری
ایگیگی،ایمی،نانوم،ایلولو (۳ سال)
دودو اکدی
شار تورول
پادشاهی چهارماوروک
Ur-nigin
Ur-gigir
دودمان دوملاگاش
Puzer-Mama
Ur-Ningirsu I
Pirig-me
Lu-Baba
Lu-gula
Ka-ku
Hishep-Ratep
Helu
هیتا
کوتیک اینشوشیناک
۲۱۵۰ پ‌مدودمان نهم مصر
ختی یکمنفرکارع سومختی ششمستوت
دوره نو سومری (۲۱۵۰–۲۰۰۰ پ‌م)
Nûr-Mêr
Ishtup-Ilum

Ishgum-Addu
Apil-kin
دودمان گوتیان
(۲۱ شاه)

La-erabum
Si'um
Kuda (Uruk)
Puzur-ili
Ur-Utu
دودمان دوماوما
Lugalannatum
(vassal of the Gutians)
Ur-Baba
گودئا

Ur-Ningirsu
Ur-gar
Nam-mahani

تیریگان
۲۱۲۵ پ‌مدودمان دهم مصر
MeryhathorNeferkare VIIIWahkare Khetyمریکارع
Iddi-ilum
Ili-Ishar
Tura-Dagan
Puzur-Ishtar
Hitial-Erra
Hanun-Dagan
(مطیع دودمان سوم اور)[۸]
دودمان پنجماوروک
اوتو-هنگال
۲۱۰۰ پ‌مسلسله سوم اور
"شاه اور، سومر و آکد"
اورناموشولگیامرسینشوسینایبی-سین
۲۰۵۰ پ‌م
۲۰۰۰ پ‌مپادشاهی میانه مصر
دودمان یازدهم مصر
منتوهوتپ یکماینتف یکماینتف دوماینتف سوممنتوهوتپ دوممنتوهوتپ سوممنتوهوتپ چهارم
حدود ۲۰۰۰ پ‌مفتح توسطعموری‌هافتح توسطعیلامی‌ها
کین دتو (سیماشکی)
۲۰۲۵–۱۷۶۳ پ‌مدودمان دوازدهم مصر
آمنمهات یکمسنوسرت یکمآمنمهات دومسنوسرت دومسنوسرت سومآمنمهات سومآمنمهات چهارمسوبک‌نفرو
سومین پادشاهی
ابلا

(سامی)
Ibbit-LimImmeyaIndilimma
امپراتوری آشور قدیم
(۲۰۲۵–۱۳۷۸ پ‌م)
پوزور-آشور یکمShalim-ahumایلو-شومااریشوم یکمایکونومسارگون یکمPuzur-Ashur IINaram-SinErishum IIشمشی-ادد یکمIshme-Dagan IMut-AshkurRimushAsinumAshur-dugul ...AdasiBel-baniLibaya ...Iptar-SinBazayaLullayaShu-Ninua ...شمشی-ادد دومIshme-Dagan IIشمشی-اداد سومAshur-nirari IPuzur-Ashur IIIEnlil-nasir Iنور-ایلیAshur-shaduniآشور-ربی یکمآشور-ندین-آهه یکمانلیل-نسیر دومآشور-نیراری دومAshur-bel-nisheshuAshur-rim-nisheshuAshur-nadin-ahhe II
دوره ایسین-لارسا (عموری‌ها)
دودمان ایسین:Ishbi-ErraShu-IlishuIddin-DaganIshme-DaganLipit-EshtarUr-NinurtaBur-SuenLipit-EnlilErra-imittiEnlil-baniZambiyaIter-pishaUr-du-kugaSuen-magirDamiq-ilishu
دودمان لارسا:ناپلانومامیسومسامیومزابایاGungunumAbisareSumuelنور-ادادSin-Iddinamسین-اریبامSin-IqishamSilli-Adadورد-سینریم-سین یکم (...)ریم-سین دوم
دودمان اپرتی

سیوه پلر هوپک
۱۸۹۴–۱۵۹۵ پ‌مدوره دوم میانی مصر
دودمان سیزدهم مصر
دودمان چهاردهم مصر
ابراهیم
(کتاب مقدس)
یمحاض
دودمان نخست بابل
("دوره بابل قدیم")
(عموری‌ها)

Sumu-abumسومو-لا-الریم-سین یکمSabiumApil-Sinریم-سین یکمحمورابیسامسو-ایلوناابی اشوهAmmi-ditanaAmmi-saduqaSamsu-Ditana

حاکمان اولیه کاسی


دودمان دوم بابل
("Sealand Dynasty")

Ilum-ma-iliItti-ili-nibiDamqi-ilishu
IshkibalShushushiGulkishar
mDIŠ+U-ENPeshgaldarameshAyadaragalama
AkurduanaMelamkurkurraEa-gamil

دودمان
شانزدهم

دودمان
ابیدوس
دودمان
هفدهم

دودمان پانزدهم
("هیکسوس")
Pharaoh Ahmose I slaying a Hyksos
Pharaoh Ahmose I slaying a Hyksos

Semqen'Aper-'AnatiSakir-Harخیانآپوپیخامودی
میتانی
(۱۶۰۰–۱۲۶۰ پ‌م)
KirtaShuttarna Iبراترنا
۱۵۳۱–۱۱۵۵ پ‌م
Tutankhamun
Tutankhamun
پادشاهی نوین مصر
دودمان هجدهم مصر
اهمسه یکمآمنهوتپ یکم
سومین دودمان بابل (کاسیان)
آگوم دومBurnaburiash IKashtiliash IIIUlamburiashAgum IIIKaraindashKadashman-harbe IKurigalzu IKadashman-Enlil Iبورنا-بوریاش دومKara-hardashبورنا-بوریاش دومKurigalzu IINazi-Maruttashکاداشمان-تورگوKadashman-Enlil IIکودور-انلیلShagarakti-ShuriashKashtiliashu IVEnlil-nadin-shumiKadashman-Harbe IIAdad-shuma-iddinaAdad-shuma-usurملی شیپک دومMarduk-apla-iddina IZababa-shuma-iddinEnlil-nadin-ahi
دوره میانی ایلام

(۱۵۰۰–۱۱۰۰ پ‌م)
دودمان کیدینوید
ایگهالدید
اونتاش ناپیریشا

تحوتموس یکمتحوتموس دومتحوتموس سوم
حتشپسوتآمنهوتپ دومتحوتموس چهارمآمنهوتپ سومآخناتوناسمنخ‌کارعNeferneferuatenتوت‌عنخ‌آمونآییهرمهبهیتی‌ها
دودمان نوزدهم مصر
رامسس یکمستی یکمرامسس دوممرنپتاهآمنمسسsستی دومسیپتاهتااوسرت
دودمان شوتروکی
ایلام
شوتروک ناهونته
۱۱۵۵–۱۰۲۵ پ‌مدودمان بیستم مصر

ست‌ناخترامسس سومرامسس چهارمرامسس پنجمرامسس ششمرامسس هفتمرامسس هشتمرامسس نهمرامسس دهمرامسس یازدهم

دوره سوم میانی مصر

دودمان بیست و یکم مصر
اسمندسآمنم‌نیسوپسوسنس یکمآمنم‌اوپهاوسورکن ارشدسی‌آمونپسوسنس دوم

فنیقی‌ها



پادشاهی اسراییل
طالوت
ایشبوشت
داوود
سلیمان
ممالک سوری-هیتیامپراتوری آشور میانه
Eriba-Adad Iآشوراوبالیت یکمEnlil-nirariArik-den-iliاددنراری یکمشلمنسر یکمتوکولتی نینورتای یکمآشور-ندین-پالAshur-nirari IIIEnlil-kudurri-usurNinurta-apal-Ekurآشور-دان یکمNinurta-tukulti-AshurMutakkil-NuskuAshur-resh-ishi Iتیگلت‌پیلسر یکمAsharid-apal-EkurAshur-bel-kalaEriba-Adad IIشمشی-ادد چهارمآشور نصیرپال یکمشلمنسر دومAshur-nirari IVAshur-rabi IIAshur-resh-ishi IIتیگلت‌پیلسر دومآشور-دان دوم
چهارمین دودمان بابل ("دومین دودمان ایسین")
ماردوک-کابیت-آهشوایتی-ماردوک-بالاتونینورتا-نادین-شومیبخت‌النصر اولانلیل-نادین-آپلیماردوک-نادین-آههماردوک-شاپیک-زریآداد-آپلا-ایدیناماردوک-آبه-اریباماردوک-زر-دهمنابو-شوم-لیبور
دوره نو عیلامی (۱۱۰۰–۵۴۰ پ‌م)
۱۰۲۵–۹۳۴ پ‌مدودمان‌های پنجم، ششم، هفتم و هشتم بابل ("دوره چائوس")
سیمبار-شیپاکای-موکین-زریکاش شو-نادین-آهیایولماش-شاکین-شوهینینورتا-کودوری-یوزر اولشیریکتی-شوکامونامار-بیتی-آلپا-یوزرنابو-موکین-آپلی
۹۱۱–۷۴۵ پ‌مدودمان بیست و دوم مصر
ششونک یکماوسورکن یکمShoshenq IITakelot IOsorkon IIShoshenq IIIShoshenq IVPamiShoshenq VPedubast IIOsorkon IV

دودمان بیست و سوم مصر
Harsiese ATakelot IIPedubast IShoshenq VIOsorkon IIITakelot IIIRudamunMenkheperre Ini

دودمان بیست و چهارم مصر
TefnakhtBakenranef

پادشاهی شمالی اسرائیل

پادشاهی یهودا
امپراتوری آشوری نو
آداد-نراری دومتوکولتی-نینورت ی دومآشور-ناصیر-پال دومشلمنسر سومشمشی-اداد پنجمShammuramat (نایب)آداد-نراری سومشلمنسر چهارمآشور-دان سومآشور-نراری پنجم
دودمان نهم بابل
نینورتا-کودورا-یوزر دوممار-بیتی-احه-ایدینشمش-مودمیقنبو-شوم-اوکین اولنبو-اپل-ایدینمردوک-زاکیر-شومی اولمردوک-بلاسو-ایقبیبابه-اخه-ایدین (۵ شاه)نینورتا-اپل-ایکسمردوخ‌بعل‌ذریهمردوخ‌پلسراریب-مردوکنبو-شوم-ایشکوننبوناسرنبو-نادین-زرینبو-شوم-اوکین دومنبو-موکین-زری
دودمان هومبان-تهره

اورتک
تئومن
هومبان نیکش
تمه ریتو
اینده‌بی‌بی
هومبان هلتش سوم
۷۴۵–۶۰۹ پ‌مدودمان بیست و پنجم مصر
Taharqa
Taharqa
("دودمان بیست و پنجم مصر")
بعنخیShebitkuShabakaتهارقاTanutamun
امپراتوری آشوری نو

(دودمان سارگونی)
تیگلت‌پیلسر سومشلمنسرمردوک-اپل-ایدین دومسارگونسناخریبمردوک-زاکیر-شومی دوممردوک-اپل-ایدین دومبل-ایبنیآشور-نادین-شومینرگال-اوشزیبموشزیب-مردوکاسرحدونآشوربانی‌پالآشور-اتیل-ایلنیسین-شار-ایشکونسین-شومو-لیشیرآشور-اوبالیت دوم

فتح مصر توسط آشور
۶۲۶–۵۳۹ پ‌مدودمان بیست‌وششم مصر
نخو یکمپسامتیک یکمنخو دومپسامتیک دومآپریسآماسیس دومپسامتیک سوم
امپراتوری بابل نو
نبوپلسربخت نصراویل-مردوکنریگلیسارلاباشی-ماردوکنبونعید
پادشاهی ماد
دیاکوفرورتیشمادیای سکاییهووخشترهایشتوویگو
۵۳۹–۳۳۱ پ‌مدودمان بیست و هفتم مصر
(دودمان بیست و هفتم مصر)
شاهنشاهی هخامنشی
کوروشکمبوجیهداریوشخشایارشااردشیر یکمداریوش دوماردشیر دوماردشیر سوماردشیر چهارمداریوش سوم
دودمان بیست و هشتم مصر
دودمان بیست و نهم مصر
دودمان سی‌ام مصر
دودمان سی و یکم مصر
۳۳۱–۱۴۱ پ‌مدودمان بطلمیوسی
بطلمیوس یکم سوتربطلمیوس سرانوسبطلمیوس دومبطلمیوس سوم اورژتسبطلمیوس چهارم فیلوپاتوربطلمیوس پنجمکلوپاترا یکم (regent)بطلمیوس ششمPtolemy VII Neos Philopatorکلئوپاترای دومPtolemy VIII PhysconCleopatra IIIبطلمیوس نهم لاتیروسPtolemy X AlexanderBerenice IIIPtolemy XI Alexanderبطلمیوس دوازدهمCleopatra VI Tryphaenaبرنیس چهارمبطلمیوس سیزدهمبطلمیوس چهاردهمکلئوپاتراسزاریون
دوره هلنیستی
Seleukos I Nikator Tetradrachm from Babylon
Seleukos I Nikator Tetradrachm from Babylon
دودمان آرگید:اسکندر مقدونیفیلیپاسکندر چهارمآنتیگون یکم

امپراتوری سلوکی:سلوکوس یکمآنتیوخوس یکمآنتیوخوس دومسلوکوس دومسلوکوس سومآنتیوخوس سومسلوکوس چهارمآنتیوخوس چهارمآنتیوخوس پنجمدیمتریوس یکمالکساندر بالاسدیمتریوس دومآنتیوخوس ششمتروفونآنتیوخوس هفتم

۱۴۱–۳۰ پ‌مپادشاهی یهود
شمعون حسمونیهورکانوسآریستوبولوس یکمالکساندر یانائوسسالومه اسکندرهورکانوس دومآریستوبولوس دومآنتیگون دوم
الکساندر دومسلوکوس پنجمآنتیوخوس هشتمآنتیوخوس نهمسلوکوس ششمآنتیوخوس دهمآنتیوخوس یازدهمدیمتریوس سومفیلیپ یکم سلوکیآنتیوخوس دوازدهمآنتیوخوس سیزدهمفیلیپ دوم سلوکیشاهنشاهی اشکانی
مهرداد یکمفرهاد دومهیسپاوسیناردوان دوممهرداد دومگودرز یکممهرداد سومارد یکمسیناتروکفرهاد سوممهرداد سومارد دومفرهاد چهارمتیرداد دومموزافرهاد پنجمارد سومبهنام یکماردوان سومتیرداد سوماردوان سوموردان یکمگودرز دوممهردادبهنام دومبلاش یکموردان دومپاکور دومبلاش دوماردوان چهارمخسرو یکم اشکانی
۳۰ پ‌م–۶۱۸ مامپراتوری روم
(فتح مصر توسط روم)
استان مصر
امپراتوری روم
یهودیه
امپراتوری روم
سوریه
امپراتوری روم
استان بین‌النهرین
بلاش سومپارتاماسپتسیناتروک دوممهرداد چهارمبلاش چهارمخسرو دومبلاش پنجمبلاش ششماردوان پنجم
شاهنشاهی ساسانی
دل ایران‌شهر
Coin of Ardashir I, Hamadan mint.
Coin of Ardashir I, Hamadan mint.
اردشیرشاپور یکمهرمز یکمبهرام یکمبهرام دومبهرام سومنرسههرمز دومآذرنرسهشاپور دوماردشیر دومشاپور سومبهرام چهارمیزدگرد یکمشاپور چهارمخسروبهرام گوریزدگرد دومهرمز سومپیروز یکمولاشقباد یکمجاماسپقباد یکمخسرو انوشیروانهرمز چهارمخسرو پرویزبهرام چوبینویستهم
۶۱۸–۶۲۸ مشاهنشاهی ساسانی
(فتح مصر توسط ساسانیان)
مصر ساسانی
شهربرازشهرآلان‌یوزانشهربراز
شاهنشاهی ساسانی
دل ایران‌شهر
خسرو پرویزشیرویهاردشیر سومشهربرازخسرو سومبوراندختشاپور شهرورازآزرمی‌دختفرخ‌هرمزهرمز ششمخسرو چهارمبوراندختیزدگرد سومپیروز سومنرسی
۶۲۸–۶۴۱ مامپراتوری روم
استان مصر
امپراتوری روم
یهودیه
امپراتوری روم
سوریه
امپراتوری روم
استان بین‌النهرین
۶۳۹–۶۵۱ مفتح اسلامی مصرفتح شام به‌دست مسلمانانحمله اعراب به ایران
  1. حاکمان with names in italics are considered fictional.
  2. Hallo, W.;Simpson, W. (1971).The Ancient Near East. New York: Harcourt, Brace, Jovanovich. pp. 48–49.
  3. "Rulers of Mesopotamia". cdli.ox.ac.uk. University of Oxford, CNRS.
  4. Thomas, Ariane;Potts, Timothy (2020).Mesopotamia: Civilization Begins(به انگلیسی). Getty Publications. p. 14.ISBN 978-1-60606-649-2.
  5. Roux, Georges (1992).Ancient Iraq(به انگلیسی). Penguin Books Limited. pp. 532–534 (Chronological Tables).ISBN 978-0-14-193825-7.
  6. "The Sumerian king list: translation". etcsl.orinst.ox.ac.uk.Archived from the original on 2008-05-08.
  7. ۷٫۰۷٫۱۷٫۲بر اساسفهرست پادشاهان سومری
  8. Unger, Merrill F. (2014).Israel and the Aramaeans of Damascus: A Study in Archaeological Illumination of Bible History(به انگلیسی). Wipf and Stock Publishers. p. 5.ISBN 978-1-62564-606-4.
عمومی
کتابخانه‌های ملی
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=تمدن_ایلام&oldid=43037776»
رده‌ها:
رده‌های پنهان:

[8]ページ先頭

©2009-2025 Movatter.jp