خاستگاه بربت با استناد به اکتشافات باستانشناسی به پنج هزار سال پیش، تمدنسومر و شهراور بر میگردد. در نگارههایمصری به جای مانده از دو هزار سال پیش که نوازندگان را به تصویر کشیدهاند این ساز دیده میشود. پس از آن بربط به دیگر نقاط خاورمیانه از جمله ایران و عربستان دوره پیش از اسلام هم راه پیدا میکند. از بربت نوازان بنام ایرانی میتوانباربد،بامشاد،نکیسا ورامتین را نام برد. پس از اسلام و در پی خلافت اسلامی این ساز تکامل مییابد و گسترهٔ این ساز در سراسر جهان اسلام ازچین تااندلس گسترش میابد. در زمان حکومت عبدالرحمان دوم بر اندلس و دعوت او از یک نوازنده بنام به نام کمالالدینزریاب این ساز بهاسپانیا وارد میشود. زریاب بربط را در این سرزمین گسترش و تکامل میدهد و از آمیختن این ساز با تار برای اولین بار سازگیتار را میسازد. که هماکنون سالانه در اسپانیا بزرگداشتی به نام زریاب برگزار میشود. پاکو دلوسیا از مشهورترین نوازندگان گیتار در جهان برای گرامیداشت یاد او قطعهای به نام زریاب ساخته است.[۵]
خوارزمی درمفاتیح العلوم نام این ساز را «بربط» آورده و گفته که در اصل «برِبت» است به معنی سینهٔ بت (مرغابی)، چرا که ظاهر آن شبیه به سینه و گردن مرغابی است.[۶] در صورتی که کتابهای لغت لاتین بهآسانی آشکار میدارند که اصل این کلمه، «باربیطوس» (Barbitos)، یونانی است و بعد به شکل باربیطون (Barbiton) در زبانهای خارجی معمول گردید.[۷]صفیالدین اُرُمَوی در رسالهٔالأدوار به تشریح ساختار عود، شیوهٔ پردهبندی و نواختن آن پرداخته است.[۸]
رود نام دیگر عود یا بربط است. واژهٔ رود به معنی «نغمه و سرود» و دیگر به معنی «تاری که بر ساز کشند» نیز آمده است.[۹][یادداشت ۱]
چون سطح ساز بربت ازچوب پوشیده شده ست، درزبان عربی آن را عود نامیدهاند (العود درزبان عربی به معنای چوب است). به باور برخی پژوهشگران موسیقی مانند اکارد نوبوئر (Eckhard Neubauer) این واژه در اصل عربیشدهٔ واژهٔ «رود» فارسی میباشد که هم نام دیگر بربت است و هم به معنای سیم در سازهای زهی میباشد.[۱۰]
بربت امروزه نقش بسیار کمتری درموسیقی ایرانی دارد. عود عربی بر خلاف بربت ایرانی از اصلیترین سازهایموسیقی عربی است. این ساز پس از اینکه بهاروپا برده شد، نام لوت بر آن نهادند. واژه لوت از نگارش کلمهٔ العود به وجود آمده و به تدریج به لوت تبدیل شده است.ابن خلدون در قرن ۸ هجری قمری آن را به ترکههای چوبینی که انعطافپذیر است معنی نموده است.
دربارهٔ نام بربت چند دیدگاه وجود دارد برخی معتقدند واژهٔ بربت/بربط از دو واژهٔ "بر" به معنی سینه و "بت (بط)" به معنی مرغابی ساخته شده زیرا شکل آن مانند سینهٔ مرغابی و گردن آن است این نظر به دلیل اینکه این ساز ریشه ایرانی دارد و خود اعراب نیز آن را عود مینامند نمیتواند درست باشد دیدگاه دیگر که به واقعیت نزدیک تر است این واژه را برگرفته از نام "باربد" نوازندهٔ عود در دربارخسرو پرویز میداند به نظر نام و آوازه این نوازندهٔ چیرهدست بر رویِ سازی که پیشتر رود نام داشت ماندگار شده باشد..
بربت در اندازههای گوناگون ساخته میشود که اندازهٔ متداول و معمول همان عودهای ساخت ایران است. نمونههای ساخت کشورهای عربی دارای کاسهای بزرگ و عودهایترکیه کوچک و عودهای ایرانی متوسط است.
شکم این ساز بسیار بزرگ وگلابی شکل و دسته آن بسیار کوتاه است. به گونهای که بخش اعظم طول سیمها در امتداد شکم قرار گرفته است. سطح رویی شکم از جنس چوب است که بر آن پنجرههایی مشبک ایجاد شده است. بربت فاقد «دستان» است و پرش از خرک ساز کوتاه و تا اندازهای کشیده است.بربت دارای ده سیم یا ۵ سیم جفتی است البته در برخی مواقع استادان قالب شکنی کرده و دو یا یک سیم در قسمت پایین قبل از سیم دو به ساز اضافه میکنند که این سیمها فا زیر کوک میشود.سیمهای جفت با هم همآوا (کوک) میشوند و هر یک از سیمهای دهگانه، یکگوشی مخصوص به خود دارد؛ گوشیها در دو طرف جعبه گوشی (سر ساز) قرار گرفتهاند.
بربت بمترین ساز میانسازهای زهی ایرانی است؛ نتنویسی آن با کلیدسل است (در واقعنتنویسی آن با توجه به وسعت و بمی صدای ساز بر اساس کلید فا میباشد که برای سهولت نت خوانی و نوازندگی یک اکتاو بالاتر نوشته میشود) که جمعاً دو اکتاو است. «اکتاو» بمتر ازنت نوشته شده حاصل میشود. سیمبم (سُل پائین) معمولاً نقش «واخوان» دارد و گاه این سیم جفت نیست.صدای بربت به گونهای است که صدای اکتاو چهارمپیانو از راست به چپ برابری دارد و در اصل باید بربت را با کلید «فا» نواخت یعنی صدای اصلی بربت یک اکتاو پایینتر از آن است که امروز متداول شده است.
پردهبندی بربت تا حدی شبیهتار میباشد و از این لحاظسپنتا معتقد است نوازندگان تار میتوانند با جزئی صرف وقت بهخوبی آنرا بنوازند.[۱۱]
مضراب بربت از پرمرغ (یا پرطاووس و شاهپرعقاب و حتی پر لاشخور تهیه شده است و گاه نیز نوازنده با مضراب دیگری ساز را مینوازد. نوازندههای امروزی از مضرابهای پلاستیکی استفاده میکنند.
صدای بربت بم، نرم و در عین حال گرم و جذاب و نسبتاً قوی است. این ساز نقشتکنواز و همنواز هر دو را به خوبی میتواند ایفا کند.
با تشکیلهنرستان عالی موسیقی در پنجاه سال پیش، استادانی چون اکبر محسنی، یوسف کاموسی ومنصور نریمان که بیشترشانسهتار مینواختند، تلاش کردند با تهیهٔ عود و همنوایی آهنگهای پخش شده از رادیوهای عربی، شیوه درست نواختن عود را یاد بگیرند و به این ترتیب عود در عصر معاصر دوباره احیا شد.
ابراهیم قنبری مهر با ایجاد تغییراتی در ساختار عود عربی از جمله کوچکتر کردن کاسه و بلندتر کردن دسته به قالب جدیدی دست یافته.[۱۲] این تغییرات مورد استقبال نوازندگانی چونحسین بهروزینیا قرار گرفته است.[۱۳]
↑«بازشناسی دو مثال قطعهٔ عود».نشریه هنرهای زیبا، هنرهای نمایشی و موسیقی. بایگانیشده ازاصلی در ۲۱ مه ۲۰۲۴. دریافتشده در۱۹ ژوئیه ۲۰۲۴.
↑خالقی مطلق، جلال (۱۳۸۹). «یادداشتهای دفتر دوم».داستان جنگ مازندران، بیت ۲۴. ج. بخش یکم (جلد ۹ مجموعهٔ شاهنامه و یادداشتهایش). تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی). ص. ۳۹۵.شابک۹۷۸-۹۶۴-۷۰۲۵-۷۱-۳.
↑Mottola, R. M. (Summer–Fall 2008). "Constructing the Middle Eastern Oud with ter Kyvelos".American Lutherie (94, 95).
↑واژهٔ رود به چند معنی به کار رفته است: به معنی سازِ سیمی که همان عود یا بربط باشد.
به گوشِ زنِ جادو آمد سرود
همان چامهی رستم و زخمِ رود
به معنی «نغمه و سرود»
بِهَر جای کاخی بیاراستی
می و رود و رامشگران خواستی
و دیگر به معنی تاری که بر ساز کشند.
ز بربط چو بایست برساخت رود
برآوَرْد مازندرانیسرود
در بیت اخیر میتواند به معنی «نغمه و سرود» باشد، ولی نیز میتواند به معنی «تاری که بر ساز کشند» باشد، چون محتملاً تارهای ساز را باز میکردند تا انعطافپذیری خود را از دست ندهد (یعنی همان کاری که با زهِ کمان هم میکردند) و سپس هنگام نواختن آن را دوباره میبستند. در صورتی که معنی اخیر را بپذیریم، باید در آغاز مصراع به جای «زِ» «به» را درون متن کنیم، وگرنه به معنی «نغمه و سرود» است.