Movatterモバイル変換


[0]ホーム

URL:


پرش به محتوا
ویکی‌پدیادانشنامهٔ آزاد
جستجو

عطار

صفحه نیمه‌حفاظت‌شده
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

برای عطرفروش،عطاری را ببینید.
عطار
تندیس عطار نیشابوری در روبرویآرامگاه وی درنیشابور
زادهٔسال ۵۴۰ هجری
۱۱۴۶ میلادی
درگذشت۶۱۸ هجری قمری
۱۲۲۱ میلادی
آرامگاهآرامگاه عطار نیشابوری
ملیتایرانی
محل تحصیلنظامیه نیشابور
پیشهشاعر،نویسنده،عارف،صوفی
سال‌های فعالیتقرن ششم و سال‌های نخستین قرن هفتم هجری قمری
آثارالهی‌نامه،اسرارنامه،مصیبت‌نامه،تذکرةالاولیا،منطق‌الطیر، جواهرنامه، خسرونامه،مختارنامه (کتاب)،پندنامه، اشترنامه، نزهةالحجاب، بیان‌الارشاد،سی‌فصل، هیلاج‌نامه،وصلت‌نامه
سبکمثنوی،نثر،غزل،رباعیات
عنوانشیخ عطار
دورهحکومت‌هایسلطان سنجرسلطان محمد خوارزم‌شاه

فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری مشهور بهشیخ عطّار نیشابوری (۱۱۴۶ م/۵۴۰ ق –۱۲۲۱ م/۶۱۸ ق)،عارف،صوفی وشاعر ایرانیادبیات فارسی در پایانسدهٔ ششم و آغازسدهٔ هفتم بود.

عطار در سال۵۴۰ هجری قمری درنیشابور زاده شد و در۶۱۸ هجری قمری به هنگامحملهٔ مغول به قتل رسید.[۱]

چهار مثنوی «الهی‌نامه»، «منطق‌الطیر»، «مصیبت‌نامه» و «اسرارنامه» از آثار اصیل عطار هستند. سه مثنوی نخست دارای ساختاری به شیوۀ هندی هستند که در آن حکایت‌های فرعی در دل یک داستان اصلی و چارچوبی جای گرفته‌اند. محور اصلی «الهی‌نامه» زهد، «منطق‌الطیر» جستجویخدا در درون و مفهوم «فنا» و «مصیبت‌نامه» شرح سیر روح در خلوت تفکر روحانی است. «اسرارنامه» از نظر ساختاری انسجام سه اثر دیگر را ندارد.[۲]

زندگی

زادروز و کودکی

محمدرضا شفیعی کدکنی در مقدمه‌ای که برمنطق‌الطیر نوشته‌است اشاره می‌کند که شخصیت عطار در «ابر ابهام» است و اطلاعات ما حتی دربارهٔسنایی، که یک قرن قبل عطار می‌زیسته، بسیار بیشتر از اطلاعاتی است که از عطار در دست داریم. تنها می‌دانیم که او در نیمهٔ دوم قرن ششم و ربع اول قرن هفتم می‌زیسته‌است، زادگاه اونیشابور و نام او، آنگونه که عطار گاهی در اشعارش به هم‌نامی خود باپیامبر اسلام اشاره می‌کند، محمد بوده‌است.

عوفی در لب‌الالباب خود از او با عنوان«الأجل فریدالدین افتخار الافاضل ابوحامدِ ابوبکر العطار النیشابوری سالک جادهٔ حقیقت و ساکن سجادهٔ طریقت» یاد می‌کند. نام او «محمّد»، لقبش «فریدالدّین» و کنیه‌اش «ابوحامد» بود و درشعرهایش بیشتر عطّار و گاهی نیز فرید تخلص کرده‌است.[۳] بنا به روایت قدیمی‌ترین کاتب دیوان اشعارش نام پدر عطّار٬ محمود[۳] و بنا به روایتی دیگری از تذکره نویسان قدیم[۴] ابراهیم بن اسحاق بود؛ نام یوسف نیز برای پدر عطار ذکر شده‌است.[۵] در کدکن زیارتگاهی است به نام «پیرِ زِرًوَند» که مورد احترام اهالی است و اهالی بر این باورند که این مزارِ «شیخ ابراهیم» پدر عطار است.[۴]

با این که در نیشابوری بودن او هیچ شکی نیست[۶] اما انتساب او بهکدکن که از قرای قدیم نیشابور بوده در هاله‌ای از ابهام است و این انتساب احتمالا از جانب حیدریانزاوه بوده است که به دنبال پشتوانه‌ای برای مکتب خود می‌گشته‌اند و می‌خواسته‌اند عطار را از پیروانقطب‌الدین حیدر نشان دهند.[۷]

کودکی عطار با طغیان غزها همراه شد؛ زمان فاجعهٔ غز، عطار ۶ یا ۷ سال بیشتر نداشت. این فاجعه چنان عظیم و موحش بود که نمی‌توانست در ذهن کودک خردسال تأثیر دردانگیز خود را نگذارد. سلطان به دست غزها اسیر شده بود و شهر در معرض خرابی و ویرانی قرار گرفته بود. عطارِ خردسال شکنجه‌ها، تجاوزها، خرابی‌ها، مرگ و درد و وحشت را اطراف خود می‌دید؛ و همین عامل بعدها موجب مرگ‌اندیشی و درداندیشی بسیار در عطار شد. چند سال بعد، پس از فروکش فتنهٔ غز، عطار در مکتب مشغول آموختن شد. در ایام مکتب، حکایاتی از زندگی بزرگانی چون عباس طوسی، مظفر عبادی، رکن‌الدین اکاف و محمد بن یحیی، او را به خود جذب می‌کرد. این حکایات علاوه بر اینکه مشوق عطار در طریقت بودند بعدها درتذکرةالاولیا گرد آمدند.[۸]

حرفه

او داروسازی و داروشناسی را از پدرش آموخت و درعرفان مرید سلسلهٔ خاصی از مشایخ تصوف نبود[۹] و به کار عطّاری و درمان بیماران می‌پرداخت. وی علاقه‌ای به مدرسه وخانقاه نشان نمی‌داد و دوست داشت راه عرفان را از داروخانه پیدا کند علاوه بر این شغل عطاری خود عامل بی‌نیازی و بی‌رغبتی عطار به مدح‌گویی برای پادشاهان شد.[۱۰]زندگی او به تنظیم اشعار بسیار گذشت از جمله چهار منظومه از وی علاوه بر دیوان اشعار و مجموعه رباعیاتش، مختارنامه. آوازهٔ شعر او در روزگار حیاتش از نیشابور و خراسان گذشته و به نواحی غربی ایران رسیده بوده‌است. اسنادی نیز در دست است که نشان می‌دهد حلقهٔ درس‌های عرفانی عطار در نیشابور بسیار گرم و پرشور بوده‌است و بسیاری از بزرگان عصر در آن‌ها حاضر می‌شده‌اند.[۱۱]در دوران معاصر، شیعیان با استناد به برخی شعرهایش بر این باورند که وی دوست‌دار اهل بیت بوده‌است.[۱۲][۱۳]باستانی پاریزی وی را ازتناسخیون می‌داند.[۱۴]

درگذشت

آرامگاه فریدالدین عطار نیشابوری در محله باستانیشادیاخنیشابور
سنگ قبر عطار نیشابوری

دربارهٔ پشت پا زدن عطّار به اموال دنیوی و راه زهد، گوشه‌گیری و تقوا را پیش گرفتن وی داستان‌های زیادی گفته شده‌است. مشهورترین این داستان‌ها، داستانی است کهجامی نقل می‌کند: عطار در محل کسب خود مشغول به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود می‌پرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد چرکین شد و به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابسته‌ای، چگونه می‌خواهی روزی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت: مگر تو چگونه جان خواهی داد؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. این رویداد اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد، کار خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت؛ که البته این روایت، به‌هیچ‌وجه پذیرفتنی نیست زیرا که زهد عطار از همان ابتدای کودکی نمایان بوده‌است.[۱۵]

مرگ عطار در سال ۶۱۸ هجری قمری به هنگامحملهٔ مغول بود؛ وی در نزدیکی دروازه شهر به دست سربازان مغول کشته شد. علاوه بر این تمام آثار وی سوزانده شد و آثاری که از وی در دست است تنها آثاری است که قبل از حملهٔ مغول، به سایر شهرها برده شده بودند.[۱۶]

آرامگاه عطار نیشابوری

مقالهٔ اصلی:آرامگاه عطار نیشابوری

آثار

مقالهٔ اصلی:فهرست آثار عطار نیشابوری

میراث

درحالی که بسیاری از پژوهشگران بر این عقیده‌اند که عطار مرید شخص خاصی نبوده‌است برخی نیز بر خلاف این معتقدند؛ برای مثال در کتابمجمع الفصاء تألیفرضاقلی خان هدایت آمده‌است: «شیخ الاصفیا شیخ فریدالدّین محمّد و ابوطالب کنیت آن جناب بود وجناب شیخ مجدالدّین بغدادی که از خلفایشیخ نجم‌الدّین کبری است وی را تربیت فرمود. جناب شیخ از اکابر این طبقه است و در عُلو حالِ وی کس را مجال سخن نیست. هفت شهر عشق عطّار که در عرفان معروف است از وی چنین نقل شده‌است:نخستین «جستجو و طلب» است، باید در راه مقصود کوشید-دوم مقام «عشق» است که بی‌درنگ باید به راه وصال گام نهاد. سوم «معرفت» است که هر کس به قدر شایستگی خود راهی برمی‌گزیند. چهارم «استغنا» است که مرد عارف باید از جهان و جهانیان بی‌نیاز باشد. پنجم مقام «توحید» است که همه چیز در وحدت خدا مشاهده می‌شود. ششم مقام «حیرت» است که انسان در می‌یابد که دانسته‌های او بسیار اندک و محدود است. هفتم مقام «فنا» است که تمام شهوات و خودپرستی‌های آدمی از او زایل می‌شود و می‌رود تا به حق واصل شود و در واقع از اینفنا به بقا می‌رسد.[۱۷]

منسوب به مولوی:

هفت شهر عشق را عطّار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

محمود شبستری به تقریبی درگلشن راز:

مرا از عاشقی خود عار نایدکه در صد قرن چون عطّار ناید

و تا نپنداری که این دو بزرگ نه سخنی بی تحقیق گفته‌اند. زیرا که شیخ فریدالدین محمّد به ابتدا مانند آبای معظم خود صاحب ثروت و مِکنت و جامع فضائل و حاوی خصائل و در حکمت الهی و طبیعی بی‌نظیر و همتا و عطّارخانه‌های نیشابور همگی متعلّق به جناب شیخ بوده و خود در دواخانهٔ خاصه همه روزه بیماران را معالجه می‌فرموده و اغلب را دوا از دواخانهٔ خود می‌داده و استاد شیخ در این علم و عمل شیخ مجدالدّین بغدادی حکیم خاصهٔ خوارزم شاه قطب‌الدین محمّد بوده و بعد از فراغت از معالجات شیخ به نظم مثنویات می‌پرداخته… .»[۱۸]

در منابع دیگر؛ نظیر:مرصاد العباد اثرنجم‌الدّین رازی ونفحات‌الأُنس اثرعبدالرحمان جامی نیز نسبت تربیت معنوی عطار به شیخ مجدالدین بغدادی رسانده شده‌است. «تا جایی که عرفای بزرگی از جملهرضی الدین علی لالای غزنوی (متوفی ۶۴۲ یا ۶۴۳) ونجم رازی (متوفی ۶۴۵) و شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، از مریدان و تربیت یافتگان اوشیخ مجدالدین بغدادی بودند.»[۱۹][۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴]

در برخی منابع دیگرنجم‌الدین کبری مشهور به شیخ ولی‌تراش را مربی و مرشد معنوی فریدالدین عطار نیشابوری خوانده‌اند.[۲۵]

عطار در سخن دیگران

عطار همواره مورد احترام شاعران دیگر بوده از جملهمحمود شبستری که بیت زیر را سروده‌است:[۲۶]

مرا از شاعری خود عار ناید که تا صد قرن چون عطار ناید
اگرچه زین نمط صد عالم اسرار بود یک شمه از دکان عطار

صائب

خواهد رسید رتبه صائب به مولوی گر مولوی به رتبه عطار می‌رسد

سیف:

سیفم که بریدم زهمه نسبت خود لیک در گفتن طامات چو عطار فریدم

فیض کاشانی:

هرکسی در پرده اشعار می‌گوید سخن گاه مولانا و گه عطار و گاهی مغربی

این شعر مولانا نیز در وصف عطار و سنایی است:[۲۷]

عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار آمدیم

بیت «هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم» نیز از جمله ابیاتی است که بهمولانا منسوب شده اما در انتساب آن تردید است؛ و علامه حسن‌زاده آملی در کتاب نامه‌ها بر نامه‌ها آن را به «عارف جامی» نسبت داده‌اند.

یادبود و بزرگداشت

روز ملی عطار

روز ۲۵ فروردین در تقویم ایران روز ملی عطار است که هرساله در نیشابور، آرامگاه وی همراه برنامه‌های عطارشناسی برگزار می‌شود؛ گلباران آرامگاه عطار، ارائه پژوهش‌هایی در مورد این شاعر، نمایشگاه کتاب و خوشنویسی و شب شعر از جمله برنامه‌هایی است که در این روز برگزار می‌شود.[۲۸][۲۹]

پانویس

  1. صدای بال سیمرغ،عبدالحسین زرین کوب
  2. سمیعی (گیلانی)، احمد. (سال انتشار ذکر نشده). «نقد و بررسی: دریای جان». نامهٔ فرهنگستان، دورهٔ ۴، شمارهٔ ۱، صص. ۱۱۰-۱۲۵.
  3. ۳٫۰۳٫۱صدای بال سیمرغ، چاپ دوم(۱۳۷۹)، عبدالحسین زرین کوب، صفحهٔ ۲۵
  4. ۴٫۰۴٫۱مقدمهٔ زرین کوب بر منطق الطیر عطار، چاپ نهم(۱۳۹۲)، صفحهٔ ۱۳
  5. صدای بال سیمرغ، چاپ دوم(۱۳۷۹)، عبدالحسین زرین کوب، صفحهٔ ۱۴
  6. مقدمه‌ی دکتر زرین کوب بر منطق الطیر عطار،چاپ نهم(۱۳۹۲)، صفحه‌ی ۱۲
  7. صدای بال سیمرغ،چاپ دوم(۱۳۷۹)، عبدالحسین زرین کوب، صفحه‌ی ۱۴
  8. صدای بال سیمرغ، چاپ دوم(۱۳۷۹)، عبدالحسین زرین کوب، صفحهٔ ۲۸–۳۰
  9. صدای بال سیمرغ، چاپ دوم(۱۳۷۹)، عبدالحسین زرین کوب، صفحهٔ ۴۶
  10. صدای بال سیمرغ، چاپ دوم(۱۳۷۹)، عبدالحسین زرین کوب، صفحهٔ ۳۴
  11. مقدمه‌ی دکتر زرین کوب بر منطق الطیر عطار،چاپ نهم(۱۳۹۲)، صفحه‌ی ۱۲
  12. «ادبیات عاشورا». بایگانی‌شده ازاصلی در ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۹. دریافت‌شده در۱۷ آوریل ۲۰۰۹.
  13. «عطار و رسالهٔ سی فصل». روزنامه رسالت.
  14. باستانی پاریزی، محمدابراهیم (۱۳۸۲).کاسه کوزه تمدن. تهران: علم. ص. ۱۳۲.
  15. روزنامه صبح نیشابور؛ منتشر شده در ۲۵ فروردین ۱۳۹۵
  16. صدای بال سیمرغ، چاپ دوم(۱۳۷۹)، عبدالحسین زرین کوب، صفحهٔ ۴۵
  17. اطلاعات عمومی پیام، سید محمود اختریان، نشر عالمگیر، چاپ دوم، بهار ۱۳۹۲
  18. هدایت، رضاقلی خان،مجمع الفصحاء، به کوشش: سید رضی واحدی و سهراب زارع، امیر کبیر، تهران: ۱۳۸۹، صص ۱۳۳-۱۳۲
  19. «شرف بن مؤید بغدادی»(وبگاه)پارامتر|format=نیاز به وارد کردن|url= دارد (کمک). ویکی فقه.از مرصاد العباد و نفحات الأنسپارامتر|پیوند= ناموجود یا خالی (کمک);پارامتر|تاریخ بازیابی= نیاز به وارد کردن|پیوند= دارد (کمک)
  20. عبدالله بن محمد نجم رازی،مرصادالعباد، ج۱، چاپ محمّدامین ریاحی، تهران: ۱۳۶۵ ش، ص ۶۶.
  21. عبدالله بن محمد نجم رازی،مرصادالعباد، ج۱، چاپ محمّدامین ریاحی، تهران: ۱۳۶۵ ش، ص ۲۳۳.
  22. محمد بن ابراهیم عطار، چاپ نیکلسون، ج۱، لیدن ۱۹۰۵–۱۹۰۷، ص ۶.
  23. عبدالرحمان بن احمد جامی،نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، چاپ مهدی توحیدی پور، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۶ ش)، ص۵۹۹.
  24. «عطار، آموزگار عرفان فارسی است»(وبگاه). ایرنا.۲۵ فروردین ۱۳۹۴. دریافت‌شده در۱۸ آوریل ۲۰۱۶.
  25. خبرگزاری فارس:مجموعه تاریخی «کهنه اورگنج» کجاستبایگانی‌شده در ۱۴ دسامبر ۲۰۱۴ توسطWayback Machine. بازدید: دسامبر ۲۰۱۴.
  26. کتاب گلشن راز شیخ محمود شبستری
  27. "A. J. Arberry, "Sufism: An Account of the Mystics ", Courier Dover Publications, Nov 9, 2001. p. 141
  28. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده ازاصلی در ۲۳ اکتبر ۲۰۱۵. دریافت‌شده در۱۴ آوریل ۲۰۱۶.
  29. https://www.yjc.ir/fa/news/4803898/آغازهمایش-بزرگداشت-روز-ملی-عطار-با-پیام-وزیر-فرهنگ-و-ارشاد-اسلامی-در-نیشابور

منابع

  • عطار نیشابوری (۱۳۸۷منطق‌الطیر، به کوشش عزیزالله علیزاده.، تهران: فردوس، ص. ۳۴۰،شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۲۰-۳۶۸-۹
  • عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، ج۱، چاپ مهدی توحیدی پور
  • عبدالله بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، چاپ محمّدامین ریاحی، تهران: ۱۳۶۵ ش
  • مقالات شفیعی کدکنی و زرین کوب
  • منطق‌الطّیر اثر عطار با تصحیح و مقدمهٔ احمد خوشنویس و میرزا محمد حسین خان ذکاءالملک.
  • هدایت، رضاقلی خان، مجمع الفصحاء، به کوشش: سید رضی واحدی و سهراب زارع، امیر کبیر، تهران: ۱۳۸۹

پیوند به بیرون

عطاردرپروژه‌های خواهر ویکی‌پدیا
پیوند به مقاله‌های مرتبط
آثار
مثنوی‌ها
منثور
منسوب به عطار
جای‌های مرتبط
افراد مرتبط
رویدادهای مرتبط
دیگر
آثار عطار ۱۱۴ جلد بوده که کتاب‌های نام‌برده از آن به‌جا مانده‌است.
دینی
غیردینی
کتابی
متفرقه
سدهٔ یکم
سدهٔ دوم
سدهٔ سوم
سدهٔ چهارم
سدهٔ پنجم
سدهٔ ششم
سدهٔ هفتم
سدهٔ هشتم
سدهٔ نهم
سدهٔ دهم
سدهٔ یازدهم
سدهٔ دوازدهم
سدهٔ سیزدهم
سدهٔ چهارم
سدهٔ پنجم
سدهٔ ششم
سدهٔ هفتم
سدهٔ هشتم
سدهٔ نهم
سدهٔ دهم
سدهٔ یازدهم
سدهٔ دوازدهم
سدهٔ سیزدهم
شاعران
ایران
دیگر شاعران
غزل کلاسیک
افغانستان
تاجیکستان
ازبکستان
پاکستان
ارمنستان
رمان‌نویسان
داستان‌کوتاه‌نویسان
فیلمنامه‌نویسان
سایر
انجمن‌ها و محافل ادبی
عرفان نظری
عرفان عملی
سلسله‌های تصوف
قدما
معاصران
پژوهشگران
جستارها
صوفی‌ها (به ترتیب الفبا):
سلسله‌ها:
خانقاه‌ها و آرامگاه‌ها:
کتاب‌ها:
پیش از اسلام
مکاتب
فیلسوفان
پس از اسلام
مکاتب
فیلسوفان
ابن سیناابن مقفعابن ندیمابوالوفاابوحامد کرمانیابن ابی صادقعامریابوریحان بیرونیابوسعید ابوالخیرابوسلیمان منطقیابویوسف کندیاخوان الصفاافضل‌الدین کاشانیاقلیدسیایرانشهریبهمنیاربوزجانیبیضاویبابا افضل کاشانیجابر ابن حیانجلال‌الدین دوانیجمشید کاشانیجهم بن صفوانحاجی بکتاشحافظحلاجخوارزمیزکریای رازیسجستانیسعدالدین تفتارانیسناییسهروردیشهرستانیصوفیطبریعبدالرزاق لاهیجیعطار نیشابوریعمر خیامعین القضاه همدانیغزالیفارابیغیاث‌الدین منصور دشتکیفخر رازیقاضی‌زاده رومیقطب‌الدین شیرازیمحمود شبستریمسعودیابن مسکویهملاصدراملاهادی سبزواریمولانامیردامادمیرزا ابوالحسن جلوهمیرفندرسکیعبدالرزاق لاهیجیناصر خسرونصیرالدین طوسینظامیواصل بن عطا
وابسته
مشاهیرخراسان
دانشمندان
فلاسفه
علمای اسلامی
شاعران و عارفان
تاریخ‌دانان
چهره‌های سیاسی
کیمیاگران
هفتم میلای
سده هشتم میلای
سده نهم میلای
سده دهم میلای
سده یازدهم میلای
سده دوازدهم میلای
سده سیزدهم میلای
سده چهاردهم میلای
مفاهیم
آثار
درگاه:
عمومی
کتابخانه‌های ملی
واژه‌نامه‌های زندگی‌نامه‌ای
سایر
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=عطار&oldid=42833933»
رده‌ها:
رده‌های پنهان:

[8]ページ先頭

©2009-2025 Movatter.jp