Movatterモバイル変換


[0]ホーム

URL:


پرش به محتوا
ویکی‌پدیادانشنامهٔ آزاد
جستجو

خلافت عباسی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر ازعصر عباسی)
خلافت عباسی

الْخِلَافَة الْعَبَّاسِیَّة
  • ۷۵۰–۱۲۵۸
  • ۱۲۶۱–۱۵۱۷
پرچم
پرچم
موقعیت
وسعت قلمرو عباسیان در دوران اوج خود در حدود ۸۵۰ میلادی
وضعیتخلافت
پایتخت
زبان(های) رایجعربی کلاسیک (زبان رسمی); زبان‌های مختلف منطقه‌ای
دین(ها)
اسلام (سنی)
حکومتخلافتموروثی
خلیفه 
• ۷۵۰–۷۵۴
سفاح(اولین)
• ۱۲۴۲–۱۲۵۸
مستعصم(آخرین خلیفه در بغداد)
• ۱۲۶۱–۱۲۶۲
مستنصر دوم(اولین خلیفه در قاهره)
• ۱۵۰۸–۱۵۱۷
متوکل سوم(آخرین خلیفه در قاهره)
تاریخ 
۷۵۰
۸۶۱
• مرگراضی و آغاز اواخر عصر عباسی (۹۴۰–۱۲۵۸)
۹۴۰
• محاصره بغداد توسط مغول
۱۲۵۸
• تأسیس مجدد درقاهره
۱۲۶۱
۱۵۱۷
واحد پول
پیشین
پسین
خلافت اموی
سلسله گاوبارگان
سامانیان
صفاریان
ساجیان
خلافت فاطمی
زیاریان
آل بویه
امپراتوری مغول
قرمطیان
سلسله حبری
امارت مولتان
امروز بخشی از
تاریخ ایران
پیشدادیان۲۴۳۲ سال (۰–۲۴۳۲ پس از کیومرث)
کیانیان۶۵۲ سال (۲۴۳۲–۳۰۸۴ پس از کیومرث)
اشکانیان۲۸۳ سال (۳۰۸۴–۳۳۶۷ پس از کیومرث)
ساسانیان۴۲۷ سال (۳۳۶۷–۳۷۹۴ پس از کیومرث)
دوران دیرینه‌سنگی ایران (۸۰۰ هزار–۸۰۰۰ سال پیش از میلاد)
دوران نوسنگی و مس‌سنگی در ایران۴۸۰۰ سال (۸۰۰۰–۳۲۰۰ سال پیش از میلاد)
عصر برنز در ایران۲۰۰۰ سال (۳۱۸۰–۱۱۸۰ پیش از میلاد)
تمدن سیلک۳۳۰۰ سال (۶۰۰۰–۲۷۰۰ پیش از میلاد)
تمدن شهر سوخته۳۲۵۰ سال (۳۵۵۰–۲۳۰۰ پیش از میلاد)
تمدن تپه‌حصار۲۰۰۰ سال (۳۹۰۰–۱۹۰۰ پیش از میلاد)
نیاایلامی۵۰۰ سال (۳۲۰۰–۲۷۰۰ پیش از میلاد)
تمدن جیرفت۹۰۰ سال (۳۱۰۰–۲۲۰۰ پیش از میلاد)
تمدن ایلام۲۱۶۱ سال (۲۷۰۰–۵۳۹ پیش از میلاد)
لولوبیان۱۶۰۰ سال (۲۳۰۰–۷۰۰ پیش از میلاد)
کاسیان۳۴۵ سال (۱۵۰۰–حدود ۱۱۵۵ پیش از میلاد)
اورارتو۲۷۰ سال (۸۶۰–۵۹۰ پیش از میلاد)
منائیان۲۳۴ سال (۸۵۰–۶۱۶ پیش از میلاد)
پادشاهی ماد۱۲۸ سال (۶۷۸–۵۵۰ پیش از میلاد)
سکاها۲۷ سال (۶۵۲–۶۲۵ پیش از میلاد)
امپراتوری بابل نو۸۷ سال (۶۲۶–۵۳۹ پیش از میلاد)
شاهنشاهی هخامنشی۲۲۰ سال (۵۵۰–۳۳۰ پیش از میلاد)
ارمنستان بزرگ۷۵۹ سال (۳۳۱ پیش از میلاد – ۴۲۸ م)
آتورپاتکانحدود ۶۰۰ سال (۳۲۰ پیش از میلاد – سده سوم میلادی)
پادشاهی کاپادوکیه۳۳۷ سال (۳۲۰ پیش از میلاد – ۱۷ م)
امپراتوری سلوکی۲۴۹ سال (۳۱۲–۶۳ پیش از میلاد)
پادشاهی پونتوس۲۱۹ سال (۲۸۱–۶۲ پیش از میلاد)
شاهنشاهی اشکانی۴۷۱ سال (۲۴۷ پیش از میلاد – ۲۲۴ م)
پادشاهی میشان۳۶۳ سال (۱۴۱ پیش از میلاد – ۲۲۲ م)
شاهان پارس۳۵۶ سال (۱۳۲ پیش از میلاد – ۲۲۴ م)
پادشاهی هندوپارتی (سورن)حدود ۲۰۵ سال (۱۹–۲۲۴ م)
شاهنشاهی ساسانی۴۲۷ سال (۲۲۴–۶۵۱ م)
زرمهرشاهیانحدود ۲۸۵ سال (سده ششم میلادی – ۷۸۵ م)
کارنوَندیانحدود ۴۵۰ سال (۵۵۰ – سده یازدهم میلادی)
خلافت راشدین۲۹ سال (۶۳۲–۶۶۱ م)
خلافت اموی۸۹ سال (۶۶۱–۷۵۰ م)
خلافت عباسی۵۰۸ سال (۷۵۰–۱۲۵۸ م)
گاوباریان دابویی۱۱۸ سال (۶۴۲–۷۶۰ م)
باوندیان۶۹۸ سال (۶۵۱–۱۳۴۹ م)
مسمغان دماوند۱۰۹ سال (۶۵۱–۷۶۰ م)
گاوباریان پادوسپانی۹۳۳ سال (۶۶۵–۱۵۹۸ م)
جستانیانحدود ۲۰۹ سال (۷۹۱ – سده یازدهم م)
علویان طبرستانحدود ۴۳۶ سال (۸۶۴ – سده چهاردهم م)
طاهریان۵۲ سال (۸۲۱–۸۷۳ م)
سامانیان۱۸۰ سال (۸۱۹–۹۹۹ م)
صفاریان۱۴۲ سال (۸۶۱–۱۰۰۳ م)
غوریانحدود ۳۳۶ سال (پیش از ۸۷۹ – ۱۲۱۵ م)
ساجیان۴۰ سال (۸۸۹–۹۲۹ م)
سلاریان۱۴۳ سال (۹۱۹–۱۰۶۲ م)
زیاریان۱۶۰ سال (۹۳۰–۱۰۹۰ م)
بنو الیاس۳۶ سال (۹۳۲–۹۶۸ م)
آل بویه۱۳۳ سال (۹۳۴–۱۰۶۲ م)
غزنویان۲۰۹ سال (۹۷۷–۱۱۸۶ م)
آل کاکویه۱۳۳ سال (۱۰۰۸–۱۱۴۱ م)
شاهان نصری۲۰۷ سال (۱۰۲۹–۱۲۳۶ م)
ملوک شبانکاره۳۲۵ سال (۱۰۳۰–۱۳۵۵ م)
امپراتوری سلجوقی۱۵۷ سال (۱۰۳۷–۱۱۹۴ م)
خوارزمشاهیان۱۵۴ سال (۱۰۷۷–۱۲۳۱ م)
اسماعیلیان۱۶۶ سال (۱۰۹۰–۱۲۵۶ م)
اتابکان آذربایجان۹۰ سال (۱۱۳۵–۱۲۲۵ م)
اتابکان یزد۱۷۸ سال (۱۱۴۱–۱۳۱۹ م)
اتابکان فارس۱۳۴ سال (۱۱۴۸–۱۲۸۲ م)
هزاراسپیان۲۶۹ سال (۱۱۵۵–۱۴۲۴ م)
پیشکینیان۷۶ سال (۱۱۵۵–۱۲۳۱ م)
قراختاییان کرمان۸۳ سال (۱۲۲۳–۱۳۰۶ م)
ملوک مهربانی۳۰۳ سال (۱۲۳۶–۱۵۳۷ م)
کرتیان۱۵۲ سال (۱۲۴۴–۱۳۹۶ م)
ایلخانان ۷۹ سال (۱۲۵۶–۱۳۳۵ م)
چوپانیان۲۲ سال (۱۳۳۵–۱۳۵۷ م)
آل مظفر۵۸ سال (۱۳۳۵–۱۳۹۳ م)
جلایریان۳۹ سال (۱۳۳۷–۱۳۷۶ م)
سربداران۳۹ سال (۱۳۳۷–۱۳۷۶ م)
آل اینجو۲۲ سال (۱۳۳۵–۱۳۵۷ م)
چلاویان۵۲ سال (۱۳۴۹–۱۴۰۳ م)
مرعشیان۲۳۷ سال (۱۳۵۹–۱۵۹۶ م)
امپراتوری تیموری۱۳۷ سال (۱۳۷۰–۱۵۰۷ م)
کیاییان۲۲۲ سال (۱۳۷۰–۱۵۹۲ م)
قره‌قویونلو۶۲ سال (۱۴۰۶–۱۴۶۸ م)
آق‌قویونلو۴۰ سال (۱۴۶۸–۱۵۰۸ م)
صفویان۲۳۵ سال (۱۵۰۱–۱۷۳۶ م)
هوتکیان۷ سال (۱۷۲۲–۱۷۲۹ م)
افشاریان۶۰ سال (۱۷۳۶–۱۷۹۶ م)
زندیان۴۳ سال (۱۷۵۱–۱۷۹۴ م)
ایران قاجاری۱۲۹ سال (۱۷۹۶–۱۹۲۵ م)
ایران پهلوی۵۴ سال (۱۹۲۵–۱۹۷۹ م)
جمهوری اسلامی ایران۴۶ سال و در جریان (از ۱۹۷۹ م)
گاه‌شمار تاریخ ایران
رده:تاریخ ایران
نشان درگاهدرگاه ایران

خلافت عباسی،خلافت بنی عباس یاعباسیان (بهعربی:الْخِلَافَةُ الْعَبَّاسِيَّة) سومینخلافت جایگزین پس ازپیامبر اسلاممحمد بود. اینخاندان را سلسله‌ای از نوادگان عمویمحمد بن عبدالله،عباس بن عبدالمطلب (۵۶۶–۶۵۳)، که نام این سلسله برگرفته از اوست، بنیان نهادند.خلفای عباسی پس از سرنگون کردنخلافت اموی در انقلاب عباسیان (جنبش سیاه‌جامگان) در سال ۷۵۰ میلادی برابر با سال ۱۳۲ قمری، خلافت اسلامی خود را دربغداد، درعراق امروزی بنیاد نهادند و در اکثر دوران زمامداری، در همین شهر حکومت کردند.

خلافت عباسی نخست درکوفه شکل گرفت و متمرکز شد؛ اما در سال ۷۶۲خلیفه المنصور شهر بغداد را در نزدیکی شهرتیسفون پایتخت باستانیشاهنشاهی ساسانی بر پا نهاد. بغداد دردوران طلایی اسلام به مرکزدانش،فرهنگ واختراعات اسلامی تبدیل شد. در این عصر بغداد محل تمرکز دانشگاه‌های مختلف از جملهبیت‌الحکمه شد. بغداد در دوره بنی عباس تبدیل به یک جامعه چندقومیتی و چندمذهبی و به عنوان «مرکز یادگیری» در سراسر جهان به شهرت رسید. دوره عباسی با وابستگی به دولت‌مردانایرانی (مانند خانوادهبرمکیان) برای اداره سرزمین‌ها؛ و همچنین حضور فزایندهمسلمانان غیر عرب درامت (جامعه مسلمانان) اداره می‌شد. آداب و رسوم ایرانی به‌طور گسترده از سوی نخبگان حاکم پذیرفته شد و پشتیبانی از هنرمندان و دانشمندان در این دوران اهمیت ویژه‌ای پیدا کرد.[۳] علی‌رغم این همکاری و ارتباط اولیه، عباسیان در اواخر قرن هشتم، بزرگان غیر عرب و سیاست‌مداران ایرانی را از خود بیگانه کرده بودند.[۴][۵] عباسیان به ناچار حکومتاندلس (اسپانیا وپرتغال کنونی) (در سال ۷۵۴) را به امویان (امارت قرطبه)، مراکش (مغرب عربی) را بهادریسیان (در سال ۷۸۸)،افریقیه وسیسیل را بهاغلبیان (در سال ۸۰۰)،خراسان وماوراءالنهر و ایران را به ترتیبسامانیان وصفاریان (در دهه ۸۷۰) ومصر را به خلافتشیعهاسماعیلیفاطمیان (در سال ۹۶۹) واگذار کردند.

قدرت سیاسی خلفای عباسی با روی کار آمدن دودمان ایرانیآل بویه وترکان سلجوقی که بغداد را به ترتیب در سال‌های ۹۴۵ و ۱۰۵۵ تصرف کردند، محدود شد. اگرچه رهبری عباسیان بر امپراتوری وسیع اسلامی به تدریج به یک کارکرد مذهبی تشریفاتی در بیشتر دوران خلافت کاهش یافت، این سلسله در زمان حکومتخلیفه مقتفی بر قلمروبین‌النهرین خود کنترل داشت و در زمانخلیفه ناصر به ایران گسترش پیدا کرد.[۶] دوران پادشاهی و خلافت عباسیان در سال ۱۲۵۸ بافتح بغداد توسط مغولان در زمانهلاکو خان و اعداممستعصم به پایان رسید. سلسله حاکمان عباسی و به‌طور کلی فرهنگ مسلمانان در سال ۱۲۶۱ در پایتختسلطنت ممالیک متمرکز شدند. دودمان عباسی با وجود نداشتن قدرت سیاسی (به استثنای قدرت محدود و مختصرخلیفه المستعین قاهره)، همچنان تا چند سال پس ازفتح مصر توسط عثمانی‌ها در سال ۱۵۱۷ و براندازی آخرین خلیفه عباسی،متوکل سوم، ادعایخلیفگی داشتند.[۷]

پیش‌زمینه

[ویرایش]

فرزندانعبدالله بن عباس مدت‌ها بود اعتبار و منزلت امامان علوی را حس می‌کردند، خود در طول مرحلهٔدعوت عباسی با تعمیم هدف مقابلهٔ ضداموی برای یک رهبر هاشمی با شعار «اَلرّضا منْ آل مُحَمَّد»، بدون مشخص کردن شخص یا شاخهٔ نامزد خلافت — چه عباسی و چه علوی — اقدام کرده بودند. نام جنبش «هاشمیه» با ارجاع به خاندان گسترده‌تربنی‌هاشم، گویای این موضوع بود. به این‌ترتیب عباسیان توانستند در منزلت بااهل بیت شراکت جویند و تصویر شهرت دینی و تظاهر به علم باطنی دینی را به دست آورند. سپس، اقدام به قیام علیه سلسلهٔامویان کردند وجنبش سیاه‌جامگان در سال ۱۳۲ ه‍.ق/۷۵۰ م، منجر به سقوط امویان و استقرار خلافتعباسیان شد.[۸]

دورهٔ نخست: تأسیس، تثبیت و اقتدار

[ویرایش]
خلفای عصر عبّاسی اول
نامدورهمدت
ابوالعبّاس۷۵۰–۷۵۴ م / ۱۳۲–۱۳۶ق۴ سال
منصور۷۵۴–۷۷۵ م / ۱۳۶–۱۵۸ق۲۲ سال
مهدی۷۷۵–۷۸۶ م / ۱۵۸–۱۶۹ ق۱۱ سال
هادی۷۸۶–۷۸۷ م / ۱۶۹–۱۷۰ ق۱ سال
هارون الرشید۷۸۷–۸۰۹ م / ۱۷۰–۱۹۳ ق۲۲ سال
امین۸۰۹–۸۱۴م / ۱۹۳–۱۹۸ ق۵ سال
مأمون۸۱۴–۸۳۳م / ۱۹۸–۲۱۸ق۲۰ سال
معتصم۸۳۳–۸۴۲م / ۲۱۸–۲۲۷ق۹سال
واثق۸۴۲–۸۴۷م /۲۲۷–۲۳۲ ق۵ سال

دورهٔ نخست عبّاسی یادورهٔ اصیل عبّاسی به دورهٔ صدساله ۱۳۲ تا ۲۳۲ ۷۴۹م تا ۲۳۲ق/ ۸۴۷م گفته می‌شود، از برپایی و جابجاییخلافت ازامویان در شام بهعباسیان در عراق به‌دستابوالعباس سفاح تا پیش از خلافتمتوکل.[۹]

جامعهٔ اموی رابدوی‌محور دانسته‌اند اما جامعهٔ عباسی در تمدن و شهرنشینی پیشرفت کرد، قشرهای بسیاری را جذب نمود و از گونهٔ جامعهٔ اموی دوری کرد. دولت و حاکمیت عباسیان میان پیروان دو گروه در مناقشه بود: «علویانشیعه» که ایرانیان و عرب‌های جنوب پشتیبانی‌اش می‌کردند و «عباسیان» که بیشتر اهل سنت و دولتمردان یاران آن بودند.[۹]

سیاست

[ویرایش]
در طول خلافت هارون الرشید، شهر بغداد بسیار شکوفا شد و به عنوان مرکز علمی، فرهنگی و تجاری رونق یافت.

عباسیان که از نسلعباس عموی پیامبر بودند توانستند حاکمیت را در دست بگیرند و باابوالعباس عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بیعت کنند.[۹]

ابوالعبّاس امویان و پیروانشان را با کشتار و آوارگی دفع نمود تا اینکه خلافت تازه‌ای بنیان گذارد. او ابتدا کوفه را پایتخت قرار داد سپسانبار، بر کرانهٔ فرات در شمال عراق را پایتخت نوین برگزید. ابوالعبّاس سفّاح چهارسال حکمرانی نمود و در سال ۱۳۶ق/۷۵۴م درگذشت. برادرشابوجعفر منصور جانشین او شد، با اینکه پیرتر از او بود، اما چونکه مادرش کنیز بود، از سفّاح دیرتر به خلافت رسید اما مادر سفّاح آزاده بود.[۹]
انبار دارای گروه‌های تندرو بود،منصور شهر بغداد را در سال ۱۴۵ق/۷۶۲م بنیان نهاد و به‌عنوان پایتخت برگزید. شهری که از سرزمین پیشین امویان، شام، دور بود و به ایران نزدیک. (در دوره عباسیان، کانون ثقل امپراتوری، به معنی واقعی کلمه به شرق منتقل شده بود. درحالی‌که امویان گرایش به پیروی از مدل‌های معماری بیزانسی داشتند، عباسیان از ساسانیان الگوبرداری می‌کردند. حتی نقشه مدور پایتخت جدید بغداد، احتمالاً تقلیدی بود از شهر سلطنتی ساسانی فیروزآباد در فارس.[۱۰])در روزگار منصور جنبش‌های دینی مانندراوندیان وسنباد برپا شد. منصور هر دو جنبش را سرکوب نمود. مهم‌ترین آنچه در زمان منصور روی داد، تولیت وزارت بهخالد بن برمک بود که پس آن فرزندشیحیی، سپس نوه‌هایشفضل وجعفر به آن رسیدند.برمکیان تا وقتی که هارون‌الرشید آنان را برکنار نمود (۱۷۸ق/۸۰۳م)، نفوذ داشتند.[۹]

خلیفهٔ دوم عباسی،ابوجعفر منصور (حک. ۱۳۶–۱۵۸ ه‍.ق/۷۵۴–۷۷۵ م) بلافاصله پس از رسیدن به قدرت، با آگاهی کامل از اینکه برای باقی ماندن خلافت در خط خانواده‌اش، باید طیف وسیعی از رقبا و مخالفان را به اطاعت از خود وادار کند، عمویش،عبدالله بن علی را به بیعت با خود وادار کرد،ابومسلم خراسانی را کشت و سلسله مراتب را در خاندان عباسی دوباره تعریف کرد. بااین‌حال، بزرگ‌ترین تهدید علیه وی، از طرف شاخهٔعلوی خاندانبنی‌هاشم — که نزدیک‌ترین پیوند خویشاوندی با پیامبر را داشتند — به‌وجود آمد؛ و بدین‌ترتیب وی توسط هواداران هاشمی به‌عنوان قانونی‌ترین وارثان خلافت، مورد چالش قرار گرفت.[۱۱] منصور پس از تحکیم رهبری سیاسی‌اش، زمینه‌سازی پایه‌های دولت جدید عباسی را آغاز کرد که بارزترین علامتش، بنیان‌گذاری پایتخت جدید بود:بغداد یا مَدینَةُالسَّلام، پایتخت جدید اسلامی با ادعاهای ایدئولوژیک تازه‌ای در مورد جایگاه خلفای عباسی به‌عنوان امامان و نمایندگان حکومت الهی همراه بود. مفاهیم ایرانی دربارهٔ حق الهی پادشاهان با انتظارات مسیحی–اسلامی با محوریت خانوادهٔ پیامبر — یا حاکم جامعهٔمدینه فاضله — در شکل‌گیری نهاد سیاسی عباسی تلفیق شد. خلفا به‌عنوان اعضای مقدس خانوادهٔ پیامبر، به‌عنوان حافظ ایمان اسلامی و به‌عنوان تنها حاکمانی که تداوم بخش آرمان سلطنتی ایرانی بودند، حکمرانی می‌کردند؛ بنابراین، قدرت نهاد خلافت در جامعیت و قابلیت خود برای برقراری ارتباط میان عناصر مختلف با موضوعات مختلف امپراتوری نهفته است، دستاوردی که از همهٔ سیطره‌های خاص امپراتوری‌های گذشتهٔخاور میانه فراتر رفته است.[۱۲]

هارون‌الرشید (حک. ۱۷۰–۱۹۳ ه‍.ق/۷۸۶–۸۰۹ م) چون به خلافت رسید، توانست با یاری وزیرانبَرمَکی و دیگر ارکان دیوان و سپاه عباسی، این دولت را به اوج خود برساند و جلوهٔ سلطنت عباسی را تثبیت کند. حکومت نسبتاً طولانی وی به نهادینه کردن چهرهٔ دربار عباسی در داخل و خارج از قلمرو کمک کرد. در عصر هارون،خاندان برمکی به‌مدت تقریباً دو دهه زمام دیوان را دست داشتند.[۱۳] در زمانهارون‌الرشید عمران اوج گرفت،تمدن اسلامی به برتری رسید و پیشرفت‌ها در علوم و ادبیات بالا رفت. عصر هارون‌الرشید را بالاترین مرتبهٔ شکوفایی سیاسی اسلامی و گسترده‌ترین پیشرفت‌ها در شهرسازی، ادب و علم درسده‌های میانهٔ اسلامی می‌دانند.[۹]

هارون پس از انتصاب پسرشامین به جانشینی خلیفه در ۱۷۵ ه‍.ق/۷۹۱ م،مأمون را به‌عنوان جانشین دوم در ۱۸۳ ه‍.ق/۷۹۹ م منصوب کرد. اوج این اصلاح نمادین دولت در سال ۱۸۶ ه‍.ق/۸۰۲ م، با سیستم معروف هارون برای تقسیم امپراتوری میان دو جانشینش پس از مرگش به‌وجود آمد.[۱۴] بر اساس تمهیدات وی،امین به‌عنوان جانشین هارون، پس از وی به خلافت می‌رسید ومأمون نیز به‌عنوان جانشین امین منصوب، وقاسم، فرزند دیگر هارون، جانشین مأمون شد. تمام این تصمیمات، تبدیل به عهدنامه‌ای شد که برکعبه آویخته و به ایالات تحت نظر حکومت فرستاده شد.[۱۵][۱۶] بنابراین، درحالی‌که قرار بود امین به‌عنوان خلیفه در بغداد سلطنت کند، او فقط در استان‌های غربی (غربعراق) حکومت می‌کرد، درحالی‌که مأمون حاکم خودمختار ولایات شرقی بود تا زمانی که جانشین امین شود و به‌عنوان خلیفه بر یک امپراتوری متحد سلطنت کند.[۱۷]

پس از مرگ هارون درتوس، صحنه برای رقابت میان پسرانش، امین دربغداد و مأمون درمرو ایجاد شد. این، پایان «دوران اولیهٔ طلایی» معروف خلافت عباسی بود. بااین‌حال، نقش فرماندارانهٔ مأمون در شرق، همراه با ناآرامی‌ها درخراسان در زمان مرگ هارون در سال ۱۹۳ ه‍.ق/۸۰۹ م، سبب شد تا اوضاع برای مجادلات جاه‌طلبانه فراهم شود. تقریباً بلافاصله مأمون تبدیل به قطبی سیاسی برای هواداران ایرانی شد. در همین حال، تلاش عجولانهٔ امین برای به‌اجراگذاشتن سیاست متمرکز سنتی با فراخواندن برادرش از شرق، کشمکش میان امین و مأمون را بیشتر تقویت کرد. در طی دو سال بعد، درگیری جانشینی بین امین و مأمون به هزاران درگیری منطقه‌ای در سراسر امپراتوری اسلامی تبدیل شد، زیرا رهبران محلی از یک رهبر عباسی، علیه دیگری دفاع می‌کردند. مهم‌ترین رویارویی نظامی بین سپاهیان امین و مأمون درری اتفاق افتاد و سپاه مأمون پس ازیک پیروزی قاطع، پیشروی و شهرها را یکی پس از دیگری تصرف کرد و نهایتاً در سال ۱۹۷ ه‍.ق/۸۱۲ م شهربغداد را بهمدت یک سال به محاصره درآورد. سرانجام نیروهای مأمون دفاع شهر را شکستند، خلیفه اسیر شد و به‌سرعت به قتل رسید.[۱۸] در نهایت و پس از پنج سال اختلاف بین دو برادر، با محاصره و فتح بغداد و قتل امین، مأمون عهده‌دار خلافت بر کل خلافت عباسی شد.[۱۹] در سال ۱۹۹ق/ ۸۱۳م پایان گرفت و وحدت امپراتوری زیر سلطهٔ مأمون قرار گرفت. اما مأمون پس از قتل امین، سیاست ایرانی‌گرایی را رها کرد. پایتختش را ازمرو بهبغداد در سال ۲۰۴ق برد. اما نفوذ ایرانی در ارتش، دولت و سبک زندگی کمرنگ نشد.[۹]

این، نخستین بار بود که خلیفهٔ عباسی با شدّت عمل سرنگون شد؛ و این، موضوعی بود که بی شک، اعتبار نهاد سلطنتی عباسی را به لرزه درآورد و چگونگی درک آن از سوی جامعهٔ اسلامی را تغییر داد. در طول چهار سال آینده، خشم مردم عراق نسبت به سیاست‌های عجیب مأمون افزایش یافت. در این زمان و در مناطق مختلف، شورش‌های گوناگونی صورت می‌گرفت. شورش در جنوب عراق و درکوفه به‌رهبریابن طباطبا و با همکاری فرمانده سابق سپاه،ابوالسرایا در سال ۱۹۹ ه‍.ق/۸۱۵ م، بیش از پیش بر هرج و مرج افزود.[۲۰]زید بن موسی ملقب به «زَیْدُالنّار» دربَصره قیام کرد.[۲۱]یَمَن تحت شورش‌های مختلف علوی به‌سر می‌برد. اولین بارابراهیم بن موسی کاظم در فاصلهٔ سال‌های ۱۹۹ تا ۲۰۲ ه‍.ق/۸۱۴ تا ۸۱۷ م، در آنجا رهبری را به‌دست گرفت. حسین بن حسن بن علی معروف بهابن افطس درمکه قیام کرد. خطرناک‌تر از همه، قیامبابک خرمدین بود که از سال ۲۰۱ ه‍.ق/۸۱۶ م، شروع به کنترل منطقهٔ کوهستانیآذربایجان وارمنستان و اعلام جنگ علنی علیه اسلام و حاکمیت عرب کرده بود. هنگامی که مأمون در ۲۰۱ ه‍.ق/۸۱۶ م تصمیم به ارتقای اقتدار مذهبی خویش با تصاحب عنوان «خَلیفَةُالله» و همزمان نامزدی علی بن موسی الرّضا به ولایتعهدی خلیفه و تغییر رنگ رسمی دولت عباسی از سیاه به سبز گرفت، بغدادیان تصمیم گرفتند تا با مطرح کردن نامزد خود برای خلافت،ابراهیم بن مَهدی، پاسخ دهند و مأمون را به‌عنوان شاهزاده‌ای که از سوی ایرانیان بازیچه شده بود، رد کردند.[۲۲]

معتصم در سال ۲۱۸ق/۸۳۳م آمد، برای مقابله با نفوذ ایرانی، ترک‌تباران را به ارتش راه داد. هنگامی که سربازان ترک در بغداد بسیار شدند، او شهرسامرا را در چهل کیلومتری شمال بغداد برای کاستن از حضورشان در بغداد بنیان نهاد که همچو پادگانی برای آنان باشد. مادر معتصم نیز ترک بوده و در واقع در زمان او، پایتخت عباسیان سامرا بود. روزگار معتصم دو رویداد مهم شکل گرفت: برچیدن قیامبابک خرمدین و فتحعموریه.[۹]

پس از معتصم، دو تن از فرزندانش به خلافت رسیدند:واثق در ۲۲۷ق/۸۴۲م ومتوکل در ۲۳۲ق/۸۴۷م. روزگار این دو را چندان باشکوه نمی‌نامند. نفوذ ترک‌تباران در دستگاهشان بالا گرفت، تا حدی که خود دستور می‌دادند و آزادی عمل بسیاری داشتند. تا اینکه متوکل را در سال ۲۴۷ق/۸۶۱م به قتل رساندند. دوران متوکل و در واقع پیش از خلافت او را، پایان عصر اول عباسی نامیده‌اند.[۹]

جامعه

[ویرایش]
نقاشیجان فردریک لوئیز از ندیمه‌ای که نوشیدنی حمل می‌کند، مربوط به داستان‌هایهزار و یک شب
  • برخوردهایمردم عرب با غیرعرب: که نتیجهٔ آن برگرفتن امور بسیاری در تمدن و سبک‌های فکری بود. مسلمانان غیرعرب، شیوه‌های نگرش و رسوم پیشین خود که مغایرتی با اصول قرآنی نداشت را نگه داشتند. آنان در مسائل اسلامی پرسمان می‌کردند و آن را با آیین پیشین خود می‌سنجیدند و بحث‌های نوینی را شکل می‌دادند، مانند «تفریق میان ذات خدا و صفات او»، «بحث دربارهٔ بهشت و دوزخ»، «اعمال انسان».جنبش اعتزال که از میانهٔ دوره اموی آغاز شده بود، در دورهٔ اول عباسی گسترش بسیاری یافت؛ آن‌هایی که به تنهایی بر عقل در همه امور حتی باورهای دینی تکیه می‌کردند.[۹] برخی دولتمردان عباسی به این جنبش اعتراض داشتند چرا که نوعی آزادی فکری در آن می‌دیدند که به زیان سیاست‌ها و برنامه‌هایشان بود. اصطلاح «زندیق» در این عصر تعریف شد. با این عبارت به افراد بسیاری تهمت زندیق بودن می‌زدند، حتی واعظی عرب‌تبار مانندصالح بن عبدالقدوس که در مسجد جامع بصره به بیان سرگذشت‌های پیشنیان و وعظ می‌پرداخت، به‌ویژه ازدین زرتشتی مثال می‌زد، به اتهام «زندیق» بودن دستگیر شد.مهدی خود حکم قتلش را انجام داد و دستور داد پیکرش را چند روز همگانی در پل بغداد بیاویزند.[۹]
  • ازدواج با زنان غیرعرب: ازدواج‌ها با زنان غیرعرب باعث دگرگونی‌های بسیاری در حیات خانگی مردم عرب شد که حتی به شیوهٔ پوشاک، آداب و رفتار تأثیر گذاشت. نسل‌هایی شکل گرفت که ممکن بود در یک خانواده، خاله‌ها ایرانی، رومی یا ترک بودند و عمه‌ها عرب یا عرب‌زبان. این نسل برپایه رواج تفکر برابری همهٔ مسلمانان شکل گرفت، برخلاف امویان که «عرب» بودن را برتری برای حکمرانی می‌دانستند. این نسل را «مُولّد» نیز می‌نامند.[۹]
  • ندیم‌ها/کنیزکان: قشری دیگر در این عصر بسیار اثرگذار شد، زنانی که عموماً «کنیز/کنیزک» و در اصل «دوشیزه» (به عربی: جاریه، جمع جَواری: به‌معنای:دوشیزه، دختر، زن جوان) خوانده می‌شدند. اینان اغلب کنیز خانگی نبودند و استادان بسیاری در رشته‌های گوناگون شدند. آموزگاران ویژهٔ آنان موظف بودند که رایگان به آنان آموزش دهند، تا حدّی که برخی از آنان به سرآمدی و برجستگی می‌رسیدند و مایه مباهات و افتخار صاحبانشان یا حتی اهل یک شهر می‌شدند. بهای برخی از آنان بسیار بود، مثلاًامین از پسرعمویش جعفر، کنیزش «بَذل» را به میلیون دینار خرید. برخی از ازین کنیزکان به شعرگویی و خوانندگی می‌پرداختند و خود به تنهایی درآمد داشتند و مستقل انگاشته می‌شدند. مردم بسیار به ازدواج به آنان راغب بودند و آنچنان که مادران بسیاری از بزرگان و حتی خلفا از کنیزان بودند. زیاده‌روی در این امر، به‌ویژه برای سرگرمی‌های ناسودمند و «لهو» به فساد اجتماعی انجامید که طبقهٔغلمان و خصیان را به وجود آورد.[۹]
  • عرب‌گرایی: (تَعَرُّب) زیاد شدن همانندی به مردم عرب در میان غیرعرب که حتی به ساختن نسب‌نامهٔ عربی انجامید؛ مثلاًابوتمام رومی، «حبیب بن اوس بن حارث بن… طیء» شد. در واقع، برخی از ملت‌های مسلمان احساس وابستگی به قومیت عرب داشتند، ترک‌ها، ایرانیان و رومیان. این امر برگرفته اززبان عربی بود. آنانی که حتی مسلمان نشدند و اهل ذمه بودند نیز به عربی شدن گرایش داشتند و مثلاً کُنیهٔ عربی برای خود می‌گزیند.[۹]
  • نهضت علمی: این دوران با اوج فعالیتنهضت ترجمه هم‌زمان بود. انگیزه‌ها و اهدافی که این انتقال عظیم فرهنگی دانش را تحت نظر خلفای نخستین عباسی و درباریان‌شان به‌وجود آورد، به‌عنوان پاسخی به نیازهای کاربردی سلسلهٔ جدید در نظر گرفته می‌شوند. مباحثات مذهبی که پیروان کلیساهای مختلفمسیحی،ثَنَوی‌گرایان مانَوی،مَزدَکیان،یهودیان و پیروانمذاهب مختلف اسلامی را گرد هم آورده بود، مباحثه‌کنندگان مسلمان را در موقعیتی ناراحت‌کننده قرار داد، زیرا با ابزارهای مختلف مباحثاتفلسفی وکلامی قبل از اسلام آشنا نبودند. نهضت ترجمه در درجهٔ نخست توسط نیروهایی ایجاد شد که با سلسلهٔ اموی مخالف بودند و به‌دنبال احیای حاکمیت و شُکوهایران قبل از اسلام بودند. گروه‌های ایرانی درخراسان یکی از این نیروها بودند که برای این کار مبارزه کردند. به‌عنوان بخشی از این تلاش‌ها و در نتیجهٔ تغییرات آهستهٔ زبانی در ایران، اعضای ایرانی جنبش ضداموی ازجمله کسانی بودند که برای احیای فرهنگساسانی وزرتشتی جنگیدند و ازاین‌رو در برابر هرگونه حکومت اسلامی–عربی، ترجمه را به‌عنوان یکی از ابزارهای سیاسی و فرهنگی خویش برگزیدند و بر سابقهٔ ساسانی و بلاغت فرهنگی و مذهبی ضدمقدونی تأکید کردند. پایان سدهٔ هشتم و آغاز سدهٔ نهم میلادی که ترجمه‌ها اززبان یونانی مهم شد، تنها زمانی است که فرایند ترجمهٔ مورد حمایت و تشویق درباری به‌خوبی اجرا شد. دست‌کم چندین دهه زمان بُرد تا پژوهشگران اسلامی،فلسفه و علم یونانی را برتر تلقی کنند و سایر اجزای فرهنگی نهضت ترجمه را نادیده بگیرند. تصمیم خلیفهٔ عباسی،مَهدی (حک. ۱۵۸–۱۶۹ ه‍.ق/۷۷۵–۷۸۵ م) در حدود سال ۱۶۶ ه‍.ق/۷۸۲ م، مبنی بر سفارش بهاسقف اعظمنسْطوری و مشاور خلیفه،تیموتی یکم، برای ترجمهٔطوبیقایارسطو، گام مهمی در گسترش دامنهٔ ترجمه‌ها و دخیل کردن نخبگان محلی آرامی در آن فعالیت بود. این امر به استفاده از برهان‌های استدلالی و گفتگوهایمنطقی به‌عنوان ابزار اصلی در میانمتکلمان اولیه کمک کرد. تصمیم مهدی بخشی از یک استراتژی سیاسی برای حفظ و تحکیم قدرت عباسی در برابر احیای مباحث دکترین ایران قبل از اسلام و ظهور گرایش‌های شدید غیراسلامی میان اعضای دیوانی عباسی بود. در گزارش‌های مورّخان مسلمان مانندمسعودی، در توصیف سیاست مهدی آمده که مخالف پیروان آموزه‌های مذهبیمرقیونیه،ابن دیصان ومانی بوده است. مهدی دستور داد که متکلمان کتاب‌هایی را علیه این آموزه‌ها بنویسند.[۲۳]

دورهٔ دوم: ضعف و زوال

[ویرایش]

دورهٔ ضعف و زوال از حکومت متوکل در سال ۲۳۲ هجری تا فتح بغداد به دست آل بویه در سال ۳۳۴ هجری به طول می‌انجامد. در این دوره خلیفه به‌تدریج سلطه خویش بر قلمرو را از دست می‌دهد و حکومت‌های محلی نیمه مستقل یا مستقل شکل می‌گیرند و در نهایت قدرت خلیفه بهعراق محدود می‌شود. این حکومت‌های محلی با یکدیگر و با خلافت در رقابت و جنگ به سر می‌برند. در عین حال علوم حدیث، فقه و کلام در این دوره رونق بیشتری می‌یابد و فلسفه و علوم نیز رشد می‌کند.

خلفای عصر عبّاسی دوم
نامدورهمدت
متوکل عباسی۸۴۷–۸۶۱ م / ۲۳۲–۲۴۷ ه‍. ق۱۵ سال
منتصر۸۶۲–۸۶۲ م / ۲۴۷–۲۴۸ ه‍. ق۱ سال
مستعین۸۶۲–۸۶۶ م / ۲۴۸–۲۵۲ ق۴ سال
معتز۸۶۶–۸۶۹ م / ۲۵۲–۲۵۵ ق۳ سال
مهتدی۸۶۹–۸۷۰ م / ۲۵۵–۲۵۶ ق۲ سال
معتمد۸۷۰ م - ۸۹۲ م / ۲۵۶–۲۷۹ ق۲۳ سال
معتضد۸۹۲–۹۰۲ م / ۲۷۹–۲۸۹ ق۱۰ سال
مکتفی۹۰۲–۹۰۸ م / ۲۸۹–۲۹۵ ق۶ سال
مقتدر۹۰۸ –۹۳۲ م /۲۹۵ – ۳۲۰ ق۲۵ سال
قاهر۹۳۲–۹۳۴ م /۳۲۰–۳۲۲ ق۲ سال
راضی۹۳۴ م - ۹۴۰ م /۳۲۲–۳۲۹ ق۶ سال
متقی۹۴۰–۹۴۴ م /۳۲۹–۳۳۳ ق۴ سال
نقشه سرزمین‌های تحت حاکمیت خلافت عباسی در سال‌های پایانی حکومتمعتمد (۸۹۱–۸۹۲)؛ سرزمین‌هایی که به صورت مستقیم تحت کنترل دستگاه خلافت بودند به رنگ سبز تیره و سرزمین‌هایی که دارای حکومت خودمختار یا حاکمان شورشی بودند، به رنگ سبز روشن به نمایش درآمده‌اند

از زمان حکومتمتوکل عباسی (۲۳۲–۲۴۷ ه‍.ق / ۸۴۷–۸۶۱ م). سیاست‌مدارایمأمون (۱۹۸–۲۱۸ ه‍.ق / ۸۱۳–۸۳۳ م). و خلفای پس از وی با شیعیان یکباره به کنار گذشته شد. در دوران متوکل به دستور او حرمحسین بن علی تخریب شد و امام دهم شیعه،هادی، به همراه فرزندش حسن عسکری از مدینه به سامرا فراخوانده شد تا تحت نظارت خلیفه باشد. گزارش‌ها حاکی از آن است که فشار شدیدی بر امامان شیعه در سامرا می‌آمد[نیازمند منبع] و شیعیان در عراق و حجاز در شرایط اسف‌باری زندگی می‌کردند.منتصر، پسر و جانشین متوکل این سیاست‌ها را برداشت و در نتیجه هادی آزادی بیشتری پیدا کرد. سیاست‌های متوکل در زمانمستعین (۸۶۲–۸۶۶ م). هم ادامه یافت. احتمالاً در این زمان بود که هادیعثمان بن سعید را به نمایندگی خود در عراق برگزید (که البته این نمایندگی در زمانحسن عسکری نیز تأیید شد).[۲۴][۲۵]در دوران آخرین امامان شیعه، شبکه‌ای از وکلا شکل گرفته بود؛ البته این شبکه بیشتر از آنکه به مانند سایر شبکه‌های علوی آن زمان (اسماعیلیه،زیدیه، نوادگان حسن بن علی) به قصد برپایی قیام تشکیل شده باشد، کار گردآوری وجوهات دینی مانند خمس وزکات را انجام می‌داد.[۲۶]

به‌واسطه سیاست‌های اداری، مالی و نظامی متوکل از جمله ولخرجی فراوان، عدم ثبات مقامات اداری و تغییر مکان پایتخت به سامرا و نیز چرخش مذهبی وی به سمتحنابله، خلافت تضعیف شد و با قتل وی در ۲۴۷ ه‍.ق -۸۶۱ م توسط غلامان ترک زمینه زوال قدرت عباسیان فراهم شد.[۲۷] با وقوعجنگ داخلی در بغداد و سامرا طی یک دهه پس از مرگ متوکل که به کشته شدن چهار خلیفه انجامید، امپراتوری عباسی عملاً تکه‌تکه شد و سلسله‌های نسبتاً مستقلی توسط قدرت‌های نظامی محلی تحت عنوان «امیر» در جای جای سرزمین‌های اسلامی ظهور کردند. این سلسله‌های جدید مانندصفاریان، برخلاف امرای قبلی نظیرطاهریان در پی خودمختاری و مرکزگریزی بودند.[۲۸] شرایط سیاسی و مذهبی سال‌های آخرحسن عسکری و نخستین دهه‌های پس از مرگ او —همزمان با خلافتمعتمد عباسی (۲۵۶–۲۷۹ ه‍.ق /۸۷۶–۸۹۲ م). — بسیار پرچالش بود. این دوران به جهت سیاسی، مصادف بود با عصر ضعف خلافتعباسیان؛ بدین صورت آنان از اعمال مؤثر حاکمیت خود جز در بخش محدودی از سرزمینعراق ناتوان بودند. در این دوره، افراد مختلف در جای‌جای قلمرو عباسیان قیام کرده‌بودند و سرزمین مسلمانان دچار تجزیه سیاسی شده‌بود. معتمد عباسی، حسن عسکری را —که رقیبی بالقوه برای خلافت به‌شمار می‌رفت— درسامرا تحت نظارت و مراقبت قرار داده و او را حتی از ملاقات با پیروانش نیز بازداشته بود.[۲۹][۳۰] از سوی دیگر، معتمد عباسی، خود، تحت سلطه برادرشموفق بالله بود که فرماندهی سپاه را در اختیار داشت و دیوان را تحت تسلط داشت، به‌طوری‌که از ۸۸۲ عملاً خلیفه تحت اسارت خانگی قرار داشت و قدرتی نداشت.[۳۱] موفق و پسرشمعتضد (خلافت از ۸۹۲ تا ۹۰۲ میلادی)، و فرزندان ویمکتفی (از ۹۰۲ تا ۹۰۸ میلادی) ومقتدر (از ۹۰۸ تا ۹۳۲ میلادی) موفق شدند با به‌کارگیری دستگاه دیوانی و قدرت نظامی، نهاد خلافت را احیا کنند. هرچند که سرزمین‌های تحت حکمرانی مستقیم آن محدود به عراق شده بود، آن‌ها توانستند با به‌کارگیری نیروی نظامی و دیپلماسی، به تدریج سلطه خود را برمصر و غرب و مرکزایران گسترش دهند. از دوره معتضد تا چند دهه بعد، دیوان عباسی تحت اداره خاندان شیعیآل فرات و خاندان تازه مسلمانآل جراح بود. رقابت این دو خاندان سبب شد دیوانسالاری عباسیان دچارفرقه‌گرایی شود.[۳۲]

طی دهه‌های پایانی سده سوم هجری که شیعیانعراق در بحران امامت به سر می‌بردند، جنبش‌های شیعی، به‌خصوصاسماعیلیه، در مناطق مختلف از جمله شمال آفریقا و شمالسوریه سر برآوردند. در این زمان دعوت اسماعیلیان فزونی گرفت و نهایتاًابوعبدالله شیعی موفق شد درمغرب عربی پیروانی را جمع کند. در این زمان شخصی به نام سعید بن حسین، موسوم بهعبیدالله مهدی ادعای امامت کرد و ابوعبدالله شیعی به وی گروید. ابوعبدالله شیعی موفق شد در ۲۹۷ ه‍.ق /۹۰۹ م.افریقیه را تصرف کند. سپس، در همان سال عبیدالله مهدی منصب خلافت را برعهده گرفت و دولتفاطمیان را تأسیس نمود. اسماعیلیانی که خلافت فاطمیان را نپذیرفتند، جنبشقرمطیان را ایجاد کردند. از سوی دیگر، شیعیانزیدی در سال ۲۵۰ه‍.ق - ۸۶۴ م. دولتی را درطبرستان و در سال ۲۸۴ه‍.ق - ۸۹۷ م. دولتی را دریمن تأسیس کردند.[۳۳] در این دوره مکتب کلامی استدلالیابوسهل نوبختی (زاده ۲۳۷ و درگذشته ۳۱۱ هجری قمری) در میان شیعه امامیه محوریت یافت و به تعالیم مذهب شیعه انسجام بخشید، که در سده بعد به مکتب کلامی شیخ مفید انجامید.[۳۴]

دوران سوم: دست‌نشاندگی

[ویرایش]

این دوره از فتح بغداد توسط آل بویه در ۳۳۴ هجری قمری شروع می‌شود و تا ۵۹۰ هجری که سلجوقیان در عراقینمضمحل شدند به طول انجامید. این دوره به دو بخش تقسیم می‌شود. در نیمه اول آن از فتح بغداد توسطعمادالدوله دیلمی آغاز می‌شود و خلیفه تحت کنترل امرای ایرانی‌تبار و شیعه بویی قرار دارد. در دوره دوم با ورودطغرل‌بیگ،[۳۵] مؤسسامپراتوری سلجوقی، به بغداد در سال ۴۴۸ آغاز می‌شود و تا اضمحلال سلجوقیان عراق به دستخوارزمشاهیان در سال ۵۹۰ به‌طول می‌انجامد. در این دوره خلیفه تحت کنترل سلاطین ترک تبار سنی قرار داشت. طی این دوره، هر زمان امرا و سلاطین مقتدر بودند، خلیفه بیشتر یک منصب نمادین به‌شمار می‌رفت و هر وقت آن‌ها ضعیف می‌شدند، خلیفه قدرت می‌گرفت.

فهرست خلیفه‌ها

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:فهرست خلفای عباسی
#خلیفههجری قمریمیلادی
خلفای عباسی
۱سفاح۱۳۱–۱۳۶۷۵۰–۷۵۴
۲منصور۱۳۶–۱۵۸۷۵۴–۷۷۵
۳مهدی۱۵۸–۱۶۹۷۷۵–۷۸۵
۴هادی۱۶۹–۱۷۰۷۸۵–۷۸۶
۵هارون الرشید۱۷۰–۱۹۳۷۸۶–۸۰۹
۶امین۱۹۳–۱۹۸۸۰۹–۸۱۳
۷مأمون۱۹۸–۲۱۸۸۱۳–۸۳۳
۸معتصم۲۱۸–۲۲۷۸۳۳–۸۴۲
۹واثق۲۲۷–۲۳۲۸۴۲–۸۴۷
۱۰متوکل۲۳۲–۲۴۷۸۴۷–۸۶۱
۱۱منتصر۲۴۷–۲۴۸۸۶۱–۸۶۲
۱۲مستعین۲۴۸–۲۵۲۸۶۲–۸۶۶
۱۳معتز۲۵۲–۲۵۵۸۶۶–۸۶۹
۱۴مهتدی۲۵۵–۲۵۶۸۶۹–۸۷۰
۱۵معتمد۲۵۷–۲۷۹۸۷۰–۸۹۲
۱۶معتضد۲۷۹–۲۸۹۸۹۲–۹۰۲
۱۷مکتفی۲۸۹–۲۹۵۹۰۲–۹۰۸
۱۸مقتدر۲۹۵–۳۲۰۹۰۸–۹۳۲
۱۹قاهر۳۲۰–۳۲۲۹۳۲–۹۳۴
۲۰راضی۳۲۲–۳۲۹۹۳۴–۹۴۰
۲۱متقی۳۲۹–۳۳۴۹۴۰–۹۴۴
۲۲مستکفی۳۳۴–۳۳۶۹۴۴–۹۴۶
۲۳مطیع۳۳۶–۳۶۳۹۴۶–۹۷۴
۲۴طائع۳۶۳–۳۸۱۹۷۴–۹۹۱
۲۵قادر۳۸۲–۴۲۲۹۹۱–۱۰۳۱
۲۶قائم۴۲۲–۴۶۸۱۰۳۱–۱۰۷۵
۲۷مقتدی۴۶۸–۴۸۷۱۰۷۵–۱۰۹۴
۲۸مستظهر۴۸۷–۵۱۲۱۰۹۴–۱۱۱۸
۲۹مسترشد۵۱۲–۵۳۰۱۱۱۸–۱۱۳۵
۳۰راشد۵۳۰–۵۳۱۱۱۳۵–۱۱۳۶
۳۱مقتفی۵۳۱–۵۵۵۱۱۳۶–۱۱۶۰
۳۲مستنجد۵۵۵–۵۶۶۱۱۶۰–۱۱۷۰
۳۳مستضی۵۶۶–۵۷۶۱۱۷۰–۱۱۸۰
۳۴ناصر۵۷۶–۶۲۲۱۱۸۰–۱۲۲۵
۳۵ظاهر۶۲۲–۶۲۳۱۲۲۵–۱۲۲۶
۳۶مستنصر۶۲۳–۶۴۰۱۲۲۶–۱۲۴۲
۳۷مستعصم۶۴۰–۶۵۶۱۲۴۲–۱۲۵۸
خلفای قاهره
۳۹احمد مستنصر۶۵۹–۶۶۰۱۲۶۱–۱۲۶۲
۴۰حاکم اول۶۶۰–۷۰۲۱۲۶۲–۱۳۰۲
۴۱سلیمان مستکفی۷۰۲–۷۴۱۱۳۰۳–۱۳۴۰
۴۲ابراهیم واثق۷۴۱–۷۴۲۱۳۴۰–۱۳۴۱
۴۳حاکم دوم۷۴۲–۷۵۳۱۳۴۱–۱۳۵۲
۴۴معتضد اول۷۵۳–۷۶۴۱۳۵۲–۱۳۶۲
۴۵متوکل اول۷۶۴–۷۸۵۱۳۶۲–۱۳۸۳
۴۶واثق دوم۷۸۵–۷۸۸۱۳۸۳–۱۳۸۶
۴۷معتصم۷۸۸–۷۹۱۱۳۸۶–۱۳۸۹
۴۸متوکل اول (بازگشت)۷۹۱–۸۰۹۱۳۸۹–۱۴۰۶
۴۹مستعین۸۰۹–۸۱۷۱۴۰۶–۱۴۱۴
۵۰معتضد دوم۸۱۷–۸۴۵۱۴۱۴–۱۴۴۱
۵۱مستکفی دوم۸۴۵–۸۵۵۱۴۴۱–۱۴۵۱
۵۲قائم۸۵۵–۸۵۹۱۴۵۱–۱۴۵۵
۵۳مستنجد۸۵۹–۸۸۴۱۴۵۵–۱۴۷۹
۵۴متوکل دوم۸۸۴–۹۰۲۱۴۷۹–۱۴۹۷
۵۵مستمسک۹۰۲–۹۱۴۱۴۹۷–۱۵۰۸
۵۶متوکل سوم۹۱۴–۹۲۳۱۵۰۸–۱۵۱۷

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب<ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامKufa وارد نشده است. (صفحهٔراهنما را مطالعه کنید.).
  2. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب<ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامHashimiyya وارد نشده است. (صفحهٔراهنما را مطالعه کنید.).
  3. Canfield, Robert L. (2002).Turko-Persia in Historical Perspective. Cambridge University Press. p. 5.ISBN 978-0-521-52291-5.
  4. "ABŪ MOSLEM ḴORĀSĀNĪ – Encyclopaedia Iranica".www.iranicaonline.org.Archived from the original on 22 November 2015. Retrieved20 November 2015.
  5. Finer, S. E. (1 January 1999).The History of Government from the Earliest Times: Volume II: The Intermediate Ages p.720. OUP Oxford.ISBN 978-0-19-820790-0.
  6. Richards, D. S. (2020-04-22).The Chronicle of Ibn al-Athir for the Crusading Period from al-Kamil fi'l-Ta'rikh. Part 3: The Years 589–629/1193–1231: The Ayyubids after Saladin and the Mongol Menace(به انگلیسی). Routledge.ISBN 978-1-351-89281-0.
  7. "الکتاب: التاریخ الإسلامی - الموضوع: المتوکل علی الله "الثالث" محمد بن یعقوب المستمسک بالله". 2008-06-11. Archived fromthe original on 11 June 2008. Retrieved2022-06-02.
  8. El–Hibri, “The Empire in Iraq”,Cambridge History of Islam,269–271.
  9. ۹٫۰۰۹٫۰۱۹٫۰۲۹٫۰۳۹٫۰۴۹٫۰۵۹٫۰۶۹٫۰۷۹٫۰۸۹٫۰۹۹٫۱۰۹٫۱۱۹٫۱۲۹٫۱۳فروخ، عمر (۱۹۸۴).تاریخ الأدب العربی(PDF). ج. ۲. بیروت:دارالعلم للملایین. ص. ۳۴.
  10. مایکل آکسورتی، تاریخ ایران، فصل سوم، صفحهٔ ۱۰۶
  11. El–Hibri, “The Empire in Iraq”,Cambridge History of Islam,269–271.
  12. El–Hibri, “The Empire in Iraq”,Cambridge History of Islam,272–273.
  13. El–Hibri, “The Empire in Iraq”,Cambridge History of Islam,282.
  14. El–Hibri, “The Empire in Iraq”,Cambridge History of Islam,280–282.
  15. اکبری،تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام،۹–۳۵.
  16. التون،تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در آغاز حکومت عباسیان،۱۹۱.
  17. El–Hibri, “The Empire in Iraq”,Cambridge History of Islam,282.
  18. El–Hibri, “The Empire in Iraq”,Cambridge History of Islam,283–285.
  19. فرای،عصر زرین فرهنگ ایران،۲۰۵.
  20. El–Hibri, “The Empire in Iraq”,Cambridge History of Islam,285, 420–421.
  21. جعفرنیا، «زید النار»،دانشنامهٔ جهان اسلام.
  22. El–Hibri, “The Empire in Iraq”,Cambridge History of Islam,285–287, 407–408, 420–421.
  23. Brentjes and Morrison, “The sciences in Islamic societies”,Cambridge History of Islam,565, 567–569.
  24. (Sachedina ۱۹۸۱، صص. 27-29)
  25. (پاکتچی ۱۳۹۲، ص. ۶۱۸)
  26. (Momen 1985، صص. 74–75)
  27. (Chase 2010، ص. 305-313)
  28. (Chase 2010، ص. 313-315)
  29. (Sachedina ۱۹۸۱، ص. 29)
  30. (Tabatabaee ۱۹۷۹، ص. ۲۰۹)
  31. (Chase 2010، ص. 323)
  32. (Chase 2010، ص. 332-339)
  33. (Chase 2010، ص. 325-332)
  34. (پاکتچی 1380، صص. 164-165)
  35. "Toghrïl Beg | Muslim ruler".Encyclopedia Britannica(به انگلیسی). Retrieved2020-06-18.

منابع

[ویرایش]
  • الخضری، بیک، الشیخ محمد، “ (تاریخ الأمم الإسلامیة) “، «الدولة العَباسیَة»، چاپ: دارالمعرفة، بیروت. لبنان. ۱۹۸۹ میلادی.
  • احمدی منش، محمد، فراز و فرود عباسیان، تهران، سمت، ۱۳۹۵.
  • Shapur Shahbazi, A. (1982–2023)."FLAGS i. Of Persia".Encyclopædia Iranica. pp. ۱۲–۲۷.
  • Frick, F. A. (1993). "Possible source for some motifs of decoration on islamic ceramics".Muqarnas(به انگلیسی). Osprey Publishing.

پیوند به بیرون

[ویرایش]
درویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔخلافت عباسی موجود است.
خلفایعراق
(۱۲۵۸–۷۴۹)
استقرار دربغداد
انتقال بهسامرا
بازگشت بهبغداد
زیر فرمانرواییبوئیان
زیر فرمانرواییسلجوقیان
سلاطین عباسیعراق


خلفایقاهره
(۱۵۱۷–۱۲۶۱)
نام‌های درون کروشه خلفایی کوتاه‌مدت هستند که تنها در شهر بغداد به‌رسمیت شناخته‌شدند.
گاه‌شمارهای تاریخ ایران
۱۰۰٬۰۰۰ سال پ.م. تا ۶۵۱ میلادی
از ۶۵۱ تا ۱۲۲۰ میلادی
از ۱۲۲۰ تا ۱۵۰۱ میلادی
از ۱۵۰۱ تاکنون
جستارهای وابسته
ایران موضوعاتایران
باستانی
۵۵۰–۳۴۰۰ق.م.
۵۵۰ ق.م. – ۲۲۴ب.م.
۲۲۴–۶۵۱ ب.م.
قرون وسطی
اوایل مدرنیته
۶۳۷–۱۰۵۵
۹۷۵–۱۴۳۲
۱۳۷۰–۱۹۲۵
مدرن
۱۹۲۵–۱۹۷۹
جمهوری اسلامی
۱۹۷۹–اکنون
همچنین ببینید
ق.م. = قبل از میلاد / م. = میلادی
کلی
شوراها
مقامات عالی‌رتبه
کلی
بخش‌های اقتصادی
شرکت دولتی
مکان‌ها
جمعیت‌شناسی ایران
زبان‌های رایج در ایران
مردم
دین در ایران
دیگر
فرهنگ ایرانی
موسیقی در ایران
سایر موضوعات
استان‌های ایران در دوره خلافت عباسی
موضوعاتاسلام
عقاید
توحیدنبوتمعاد • (شیعه:عدلامامت)
تاریخ
منابع دینی
مذهب‌ها
مسلمانان
زندگی وفرهنگ
شریعت وفقه
علوم
رابطه با دیگر ادیان
موضوعات مرتبط
دورانخلفای راشدین
دورانخلافت اموی
اوایل دورانخلافت عباسیان
اواخر دورانخلافت عباسیان
دورانسلطنت مملوک
سوریه
اوایل دورانامپراتوری عثمانی ۱۵۳۲-۱۸۶۴
اواخر دورانامپراتوری عثمانی ۱۸۶۴-۱۹۱۸
دوران باستان
دوران پسا-باستان
دوران مدرن
تونگاهند(مراتاسیکگورکانیان)چین(دودمان مینگدودمان چینگ)امپراتوری عثمانیایران(صفویافشاریانقاجاری)امپراتوری درانیمراکش(سعدیانعلویان)امپراتوری اتیوپیسومالی(دراویشسلطان‌نشین غلدیهوبیو)فرانسه(امپراتوری اول فرانسهامپراتوری دوم فرانسه)امپراتوری اتریش(اتریش-مجارستان)امپراتوری آلمانامپراتوری روسیهامپراتوری سوئدامپراتوری مکزیک(اولیندوم)برزیلکرهامپراتوری ژاپنهاییتی(اولیندومین)امپراتوری آفریقای مرکزی
فهرست‌ها
اوایل اسلام
خلافت عباسی
اندلس ومغرب عربی
ممالیک
عثمانی
نهدا
معاصر
تاریخ
جغرافیا
سیاست
قوانیت
نظامی
اقتصاد
جامعه
فرهنگ
نشان‌ها
میان‌دوره ایرانی (۸۰۰ – ۱۱۰۰ م.)
خراسانیان وبلوچان
دیلمیان وطبرستانیان
کردها
خوارزمیان
سغدیان


عمومی
کتابخانه‌های ملی
سایر


خطای یادکرد: خطای یادکرد: برچسب<ref> برای گروهی به نام «nb» وجود دارد، اما برچسب<references group="nb"/> متناظر پیدا نشد. ().

برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=خلافت_عباسی&oldid=42956242»
رده‌ها:
رده‌های پنهان:

[8]ページ先頭

©2009-2025 Movatter.jp