عشق کاذبحالتی ذهنی است که از احساساتعاشقانه نسبت به شخص دیگر ناشی میشود. معمولاً شامل افکار مزاحم ومالیخولیایی یا نگرانیهای غمانگیز برای هدف محبت فرد بوده و همراه با میل به واکنش متقابل احساسات و ایجاد رابطه با موضوععشق است.
دوروتی تنوف، روانشناس، اصطلاح «لیمرنس» را بهعنوان تغییری از اصطلاح «عاشقت» بدون ریشهشناسی دیگر ابداع کرد[۱] تا مفهومی را توصیف کند که در دهه ۱۹۶۰ در کار او رشد کرده بود، زمانی که او با بیش از ۵۰۰ نفر دربارهٔ موضوع عشق مصاحبه کرد.[۲][۳][۴] او در کتابعشق و لیمرنس خود مینویسد[۵] "در حالت لیمرنس بودن به معنای احساس چیزی است که معمولاً "عاشق بودن نامیده شود" او این اصطلاح را ابداع کرد تا این حالت را از سایر احساسات کمفریبتر مجزا و ابهام زدایی کند و از این مفهوم اجتناب کند که کسانی که آن را تجربه نمیکنند قادر به تجربه عشق نیستند.[۶][۷]
عشق و لیمرنس را اثر اصلی در مورد عشق رمانتیک نامیدهاند.[۱۱]هلن فیشر،انسانشناس و نویسنده نوشت که جمعآوری دادهها در مورد جذابیت عاشقانه با جمعآوری نتایج نظرسنجی، خاطرات روزانه و سایر حسابهای شخصی تنوف آغاز شد.[۲۱] فیشر، که تنوف را میشناخت و با او مکاتبه میکرد، اظهار داشت که مفهوم تنوف جزء غمانگیز در خود داشت.[۲۲][۲۳]
↑۱٫۰۱٫۱"Will limerence take the place of love?".The Observer. 11 September 1977.One of the most illuminating sessions was when Dorothy Tennov [...] described her attempts to find a suitable term for 'romantic love.' [...] 'I first used the term "amorance" then changed it back to "limerence",' she told her audience. 'It has no roots whatsoever. It looks nice. It works well in French. Take it from me it has no etymology whatsoever.'