از اوایل هزاره ششم قبل از میلاد، دشتهای آبرفتی حاصلخیز بین رودهایدجله وفرات عراق که منطقهمیانرودان نامیده میشود، باعث پیدایش برخی از نخستین شهرها، تمدنها و امپراتوریهای جهان درسومر،اکد وآشور شد. میانرودان به عنوان «گهواره تمدن» شناخته میشد که شاهد اختراعات سیستم نوشتاری،ریاضیات، زمانسنجی،گاهشماری،طالع بینی وقانون بود. پس از فتح میانرودان توسط مسلمانان، بغداد به پایتخت و بزرگترین شهرخلافت عباسی تبدیل شد و در دورهدوران طلایی اسلام، این شهر به یک مرکز فرهنگی و فکری مهم تبدیل شد و برای مؤسسات دانشگاهی خود از جملهبیت الحکمه شهرت جهانی پیدا کرد. این شهر در سال ۱۲۵۸بواسطه حمله مغولها به شدت آسیب دید و در نتیجه یک دوره طولانی از افول، با شیوع مکرربیماری درگیر بود. در قرون بعدی،بغداد مرکز امپراتوریهای متفاوتی بود که هر کدام اثر خود را در این شهر بر جای گذاشتند. از مهمترین حکومتها میتوانامپراتوری عثمانی را نام برد که بر ایالتهایموصل،بغداد وبصره (که عراق امروزی را تشکیل میدهند) حکومت کردند. عراق محل زندگی و خاکسپاری ۶ تن ازامامان شیعه است و شهرهاینجف،کربلا،کاظمین وسامرا زیارتگاهشیعیان جهان است.
مساحت عراق ۴۳۷٬۰۷۲ کیلومتر مربع رتبه (۵۸ام) است. بیشتر سرزمین عراق، پست و هموار وگرمسیری است. غرب عراق کویر است و شرق آن جلگههای حاصلخیز؛ ولی بخشی ازکردستان عراق (شمال شرق عراق) کوهستانی و سردسیر میباشد. همچنین عراق یکی از بزرگترین کشورهای دارای منابعنفت میباشد. این کشور دارای ۱۴۳ میلیارد بشکه ذخایر تاییدشدهٔ نفتی میباشد.[۱۷]
تاریخ عراق امروزی به سال ۱۹۲۰ برمی گردد، زمانی کهیک پادشاهی تحت حمایت بریتانیا تحت رهبریفیصل تأسیس شد و به دنبال آن یکپادشاهی مستقل در سال ۱۹۳۲ ایجاد شد. در سال ۱۹۵۸ توسط ژنرال قاسم سرنگون شد. سپس برادران عبدالسلام عارف و عبدالرحمن عارف حکومت کردند. حزب بعث در سال ۱۹۶۸ با کودتای نخست به رهبریاحمد حسن البکر و سپسصدام حسین قدرت را به دست گرفت. در زمان صدام، این کشور درجنگ ایران و عراق وجنگ خلیج فارس درگیر بود. در سال ۲۰۰۳ نیروهای ائتلاف به رهبریایالات متحده به عراق حمله کردند و آن را اشغال کردند و رژیم صدام را سرنگون نمودند. این جنگ منتهی به یک شورش و جنگ داخلی فرقهای شد و تا سال ۲۰۱۱ ادامه پیدا کرد.
اعتراضات ناشی از نارضایتی مداوم از دولت نوری مالکی، سرانجام به جنگی تمام عیار در عراق تبدیل شد که ائتلافی متشکل از شبه نظامیان بعثی و سنی، حمله به دولت را آغاز کردند. اوج این کارزار با حمله داعش در شمال عراق رخ داد که آغازگر گسترش سریع قلمرو و مداخله ایالات متحده بود. در پایان سال ۲۰۱۷، داعش دیگر هیچ سرزمینی در عراق نداشت. ایران علاوه بر این، با استفاده از گروههای مسلح مذهبی، مداخله و قدرت خود را افزایش داده است. درگیریهای پس از جنگ حتی در حال حاضر نیز در سطح کمتری ادامه دارد.
عراق کشوری است که تحت نظامجمهوری پارلمانی فدرال عمل میکند. رئیسجمهور رهبر کشور است، نخستوزیر در راس دولت است وقانون اساسی دو نهاد قانونگذاری، شورای نمایندگان و شورای اتحادیه را پیشبینی کرده است. قوه قضائیه آزاد و مستقل از قوه مجریه و مقننه است. عراق یک قدرت متوسط در حال ظهور با موقعیت استراتژیک در نظر گرفته میشود. این کشور یکی از اعضای مؤسسسازمان ملل متحد،اوپک و همچنیناتحادیه عرب،سازمان همکاری اسلامی،جنبش غیرمتعهدها وصندوق بینالمللی پول است. این کشور دارای پنجمین ذخایر بزرگنفت در جهان است و مرکز پیشرو درصنعت نفت و گاز است. علاوه بر این،کشاورزی در عراق رونق دارد و بخش حیاتی اقتصاد این کشور است. پس از به دست آوردن استقلال، عراق دورههایی از توسعه اقتصادی و نظامی قابل توجه و همچنین دورههای کوتاهتر بیثباتی مانند جنگها را شاهد بوده است. گردشگری در عراق بخش بزرگی از رشد است، از جمله گردشگری باستانشناسی و گردشگری مذهبی، در حالی که این در حالی است که این کشور به عنوان یک مکان بالقوه برای اکوتوریسم در نظر گرفته میشود. این کشور در حال انجام تلاش برای بازسازی پس از جنگ با حمایت خارجی است.
نام عراق ازسده ۶ میلادی کاربرد داشته است. خاستگاههای گوناگونی برای این نام آورده شده که یکی از آنها به نام شهرِ سومریاوروک بازمیگردد. اوروک ناماکدیشهر سومری اوروگ بوده است. امروزه میدانیم کهاور نامی بوده کهسومریان برای اشاره به «شهر» استفاده میکردند.[۱۸][۱۹] بر پایهٔ ریشهشناسی مردمی، این واژه در معانی همچون «ریشهدار، سیراب و حاصلخیز» ریشه دارد.[۲۰] در قرون وسطی به منطقهٔ پایینبینالنهرین، «عراق عرب» و به مناطقی که در شرق عراق (شامل بخشهای مرکزی و غربی ایران) جای داشتند «عراق عجم» (عراق خارجی) میگفتند[۲۱][۲۲] و به این دو با هم عراقین گفته میشد. این نقطه از دید مورخان شامل بخشهای مسطح جنوبرشتهکوه حمرین بوده است و بخشهای منتهیالیه شمالی ومنتهیالیه غربی عراق مدرن را به این نام نمیخواندهاند.[۲۳] اصطلاح «سواد» (زمین سیاهرنگ) نیز در دورههای نخستین بعد از اسلام برای دشتهای آبرفتیدجله وفرات به کار میرفته تا از مناطق بایرصحرای عرب قابل تفکیک باشند. در عربی واژهٔ عراق را «لبه»، «کرانه»، «سد» یا «کناره» معنی میکنند بهطوریکه بعدها با اتکا به ریشهشناسی مردمی، اصطلاح زمینشناسی «دیواره» از این واژه تفسیر شد؛ دیوارهای که در جنوب و شرقفلات جزیره است و لبهٔ شمالی و غربی منطقهٔ «عراق عرب» را شکل میدهد.[۲۴]عراق به معنی صخرههای کنار دریا و به معنی ساحل نیز آمده ولی معلوم نیست اصل این کلمه چه بوده، شاید از اسم کهنهای مأخوذ شده باشد که اکنون آن اسم از میان رفته یا از اسمی که معنی دیگری داشته است پیدا شده باشد. اساساً سرزمین رسوبی را اعراب سواد یعنیخاک سیاه مینامیدند و کلمه سواد رفته رفته بهطور ی استعمال شد که مفهوم آن با کلمه عراق یکی گردید، یعنی سواد و عراقی یک معنی داشت و عبارت بود از تمام سرزمینبابِل.[۲۵]
تلفظ عربی این واژه به صورت عِراق میباشد. در فارسی بیشتر با فتح عین و در زبان رسانهای فارسی با کسره آن تلفظ میشود.
پیشنهاد دیگر ریشهشناختی برای این نام، ریشهای ایرانی از زبانپهلوی است که به دیسه «ایراگ» یا «اِراگ» (بهپارسی میانه:𐭠𐭣𐭫𐭠𐭪𐭥،آوانگاری: ērāg) به معنای «سرزمین پست» بوده،[بسنجید با واژهاراک وعراق عجم][۲۶] که از واژه «اِر» یا «ایر» (بهپارسی میانه:𐭠𐭣𐭫،آوانگاری: ēr) به معنای «پایین» و پسوند «ـاگ» (بهپارسی میانه:-𐭠𐭪𐭥،آوانگاری: -āg)[بسنجید با پسوند ـا در واژگان دانا (بهپارسی میانه:𐭣𐭠𐭭𐭠𐭪𐭥،آوانگاری: dānāg) و سوزا (بهپارسی میانه:𐭮𐭥𐭰𐭠𐭪𐭥،آوانگاری: sōzāg)] ساخته شده است.[۲۷]
دربارهٔ عراق و نام آن، از لغت شناسان قدیم، چون ابن درید (د۳۲۱ق) در جمهره اللغه (۳/۱۳۲۵) و ازهری (د۳۷۰ق) در تهذیب اللغه (۱/۱۴۹) و ابن سیده در المخصّص (۳/۷)، ابن بریّ (د ۵۸۲ق) درکتاب فی التعریب و المعرّب (ص۱۲۴)، نووی (د ۶۷۶ق) در تهذیب الاسماء(۲/۱۲۳، ۴/۵۵) ابن منظور (د ۷۱۱ق) در لسان العرب (۱۰/۲۴۷) هم عراق را از ولایاتایران و خودِ نام را معرَّب ایران دانستهاند[۲۸]
این نوشتار دربردارندهٔنوشته پارسیگ است. اگر مرورگر یا رایانهتانتنظیم نشده باشد، به جای این نویسهها، علامت سؤال، مستطیل و علائم دیگر نمایش داده میشوند.
شمال کشور عراق بین ۶۵٬۰۰۰ تا ۳۵٬۰۰۰ سال پیش از میلاد، میزبان فرهنگنئاندرتال بوده است. بقایای زندگی این مردم در اکتشافات باستانشناسیغار شانهدر بهدست آمده است.[۲۹] در همین ناحیه گورهایی مربوط بهعصر پیشنوسنگی کشف شده که به ۱۱٬۰۰۰ پیش از میلاد بازمیگردد.[۳۰]
عراق از حدود ۱۰٬۰۰۰ سال پیش از میلاد (به همراهآسیای کوچک وسرزمین شام) یکی از مراکز فرهنگ پیشنوسنگینژاد قفقازی (نوسنگی پیشازسفال آ) شناخته میشود که در آن برای نخستین بار کشاورزی و گلهداری پدید آمد. دورهٔ نوسنگی بعدی (نوسنگی پیشازسفال ب) در این منطقه با خانههای مستطیلی قابل تشخیص است. مردم در زمان نوسنگی پیشازسفال از ظروف سنگی، سنگ گچ و آهک استفاده میکردند. در این منطقه ابزارهای ساختهشده از مواد آتشفشانی مربوط بهآناتولی یافت شده که مدرکی دال بر وجود روابط تجاری ابتدایی میباشد.
از دیگر مکانهای باستانی که نشان از پیشرفت انسانی در این نواحی دارد میتوان بهقلعهٔ جرمو (در حدود ۷۱۰۰ سال پیش از میلاد)،[۳۰]فرهنگ حلف ودورهٔ عبید (بین ۶۵۰۰ و ۳۸۰۰ پیش از میلاد)[۳۱] اشاره کرد. در این دوران سطح کشاورزی، ابزارسازی ومعماری پیشرفت کرد.
مهر استوانهای مربوط به دورهٔ بابل کهن در حدود ۱۸۰۰ پیش از میلاد از جنسهماتیت. شاه یک حیوان بهشمش هدیه میدهد. این مهر احتمالاً در کارگاهی در شهرسیپار ساخته شده است.[۳۲]
درسدهٔ ۲۶ پیش از میلاد ایاناتوملاگاش به وجود آمد که علیرغم عمر محدودش آن را بهطور احتمالی نخستین امپراتوری جهان میدانند. بعدها، لوگال زاگیسی، شاه و کاهناوما، به برتری دودمان لاگاش در این منطقه پایان داد واوروک را تسخیر کرده آن را پایتخت خود نامید. او یک امپراتوری ازخلیج فارس تامدیترانه تشکیل داد.[۳۴]حماسهٔ گیلگمش که در آن یادی ازتوفان بزرگ شده است مربوط به همین زمان است.
حدوداً از ۳۰۰۰ پیش از میلاد قومیسامی از غرب عراق وارد این سرزمین شدند و میان سومریان سکنی گزیدند. آنها به زبانی از ریشهٔ زبانهای سامی شرقی که بعدها با ناماکدی شناخته شد سخن میگفتند. ازسدهٔ ۲۹ پیش از میلاد نامهای اکدی در میان فهرست نامهای شاهان و اسناد اداری دولتشهرهای گوناگون دیده شد.
درهزارهٔ سوم پیش از میلاد نوعی همزیستی فرهنگی میان سومریها و اکدیها نمودار گشت و باعثدوزبانه شدن مردم این منطقه گردید. تأثیر و تأثر میان زبانهای سومری و اکدی در تمام بخشهای زبانی مشهود است بهطوریکه وامواژههای بسیار زیادی میان آنها رد و بدل شده و همگرایی دستور زبانی، تکواژشناختی و آواشناختی پیدا کردند. این تأثیر دوسویه پژوهشگران را بر آن داشته تا جایگاه سومریان و اکدیهای هزارهٔ سوم پیش از میلاد راناحیه همگرایی زبانی بنامند.[۳۵] از این دوره به بعد را در تاریخ عراق به نام دورهٔسومری-اکدی میشناسند.میانسدههای ۲۹ و۲۴ پیش از میلاد شماری از پادشاهیها و دولتشهرها درون عراق دودمانهای اکدیزبان داشتند که میتوان به آشور،اکالاتوم،ایسن ولارسا اشاره کرد.
با این همه، سومریها در تمام این مدت بر دیگران چیرگی داشتند تا این کهامپراتوری اکد (۲۱۲۴–۲۳۳۵ پیش از میلاد) با مرکزیت شهراکد در مرکز عراق پدیدار گشت.سارگون بزرگ که خودرابشاکه (یا وزیر) شاه سومر بود، امپراتوری اکد را بنا نهاد، تمام دولتشهرهای جنوب و مرکز عراق را تسخیر کرد، شاه آشور را فرمانبر خود ساخت و بدینسان تمام سومریان و اکدیان را درون یک کشور متحد کرد. پس از آن بود که تصمیم به گسترش قلمرو خود گرفت و در نتیجه سرزمینهایگوتیها،ایلام،شوش وتوروکو ازایران باستان،هوریها،لوویها وحتیان ازآناتولی واموریها وابلا درسوریهٔ باستان را تصرف کرد.
بعد از سقوط امپراتوری اکد در اواخرسدهٔ ۲۲ پیش از میلاد،گوتیها چندین دهه جنوب این امپراتوری را اشغال کردند و آشوریها دوباره استقلال خود را به دست آوردند. این تحولات با رنسانس سومریها که به شکلامپراتوری نوسومری پدیدار شد ادامه یافت. سومریها توانستند با رهبری شاه خود به نامشولگی تقریباً تمام عراق به جز سرزمینهای شمالی یعنی آشور را به دست آورده و قدرت خود را بارها به رخ ایلامیها، گوتیها و اموریها بکشند.
سند فروش یک برده و یک ساختمان درشوروپاک، لوح سومری حدوداً مربوط به ۲۶۰۰ پیش از میلاد
حملهٔ ایلامیها در سال ۲۰۰۴ پیش از میلاد باعث شد تا دوران احیای مجدد سومریها پایان یابد. پادشاهی اکدیزبانآشور در میانههایسدهٔ ۲۱ پیش از میلاد توانسته بود شمال عراق را کاملاً به چنگ آورد و سرزمین خود را به سمت شمال شرقی شام، مرکز عراق و شرق آناتولی گسترش دهد وپادشاهی قدیم آشور (حدوداً ۲۰۳۵ تا ۱۷۵۰ پیش از میلاد) تحت فرامینپوزور-آشور یکمایلو-شوما،اریشوم یکم،ایکونوم،سارگون یکم وپوزور-آشور دوم را تأسیس نماید. اریشوم یکم به دلیل نگارش یکی از جزئیترین مجموعه قوانین دنیا شناخته میشود. جنوب به چندین دولت اکدیزبان تقسیم شد که مشهورترین آنهاایسن،لارسا واشنونا بودند.
در طولسدهٔ ۲۰ پیش از میلاداموریهای کنعانیزبان (از شاخههای زبانهای سامی شمال غربی) شروع به مهاجرت به جنوببینالنهرین کردند. به تدریج این اموریها دست به تشکیل پادشاهیهای کوچک در جنوب زدند و تختهای پادشاهان دولتشهرهایی نظیر ایسن، لارسا و اشنونا را تصاحب کردند.
یکی از این پادشاهیهای کوچک که در ۱۸۹۴ پیش از میلاد تأسیس شده بود شهر اداری کوچکی به نامبابل را در محدودهٔ مرزهای خود داشت. این شهر تا یک سده بعد نیز شهرت خاصی پیدا نکرد زیرا زیر سایهٔ دولتشهرهای کهنتر و نیرومندتری مثلآشور،ایلام،ایسن،اشنونا ولارسا قرار داشت.
حمورابی در حال دریافت نشان پادشاهی ازشمش. این برجستهکاری روی بخش بالاییقانون حمورابی قرار دارد.
در سال ۱۷۹۲ پیش از میلاد حاکم اموری به نامحمورابی در این خطه به قدرت رسید و به سرعت دستور تبدیل بابل از یک شهر کوچک به شهری بزرگ را صادر کرد و خود را شاه نامید. حمورابی تمام جنوب و مرکز عراق، ایلام در شرق و ماری در غرب را تصرف کرد و کمی بعد به منظور تسخیر کل منطقه درگیر جنگی درازمدت با شاه آشوری به نام ایشمهداگان شد و بدین ترتیبامپراتوری بابل را که مدت کوتاهی ادامه داشت بنا نهاد. سرانجام او توانست بر جانشین ایشمهداگان پیروز شود و آشور و مستعمرات آناتولی آن را فرمانبر خویش سازد.
از زمان حمورابی بود که جنوب عراق را با نام بابل شناختند در حالی که شمال آن صدها سال پیشتر با نام آشور گره خورده بود. اما امپراتوری وی دیری نپایید و با مرگ او با سرعت فرو ریخت. آشور و عراق جنوبی در قالب دودمان Sealand دوباره به دست اکدیهای بومی افتاد.اموریهای خارجی بار دیگر توانستند در قالب بابل کوچکتر و ضعیفتری به قدرت برسند تا این که امپراتوری هندواروپاییزبانهیتیها که مرکزشان درآناتولی بود در سال۱۵۹۵ پیش از میلاد این شهر را غارت کردند. پس از آن مردمان خارجی دیگری به نامکاسیان که بهزبانی تکخانواده سخن میگفتند و ازکوههای زاگرس درایران باستان آمده بودند بابل را به دست آوردند و تقریباً ششصد سال بر آن حکم راندند؛ طولانیترین زمانی که یک دودمان توانسته بر بابل حکومت کند.
عراق از همین زمان به سه حکومت تقسیم شد؛ آشور در شمال، بابل کاسیها در منطقهٔ مرکزی و جنوبی و دودمان Sealand در منتهیالیه جنوب. دودمان Sealand نهایتاً در حدود سال۱۳۸۰ پیش از میلاد توسط کاسیهای بابل پایان یافتند.
بابل در زمانفروپاشی عصر برنز (۹۰۰–۱۲۰۰ پیش از میلاد) در آشوب به سر میبرد و بیشتر در اختیار آشور یا ایلام بود.کاسیان توسط آشوریان و ایلامیان از قدرت دور شده بودند تا برای نخستین بار شاهان بینالنهرینی جنوبی بومی بر بابل حاکم شوند. با این حال این شاهان اکدی سامی شرقی توانایی جلوگیری از ورود امواج مهاجران سامی غربی به جنوب عراق را نداشتند. از این رو در طولسدهٔ ۱۱ پیش از میلادآرامیها و سوتانیها از راهشام واردبابل شدند. این حرکت درسدههای ۱۰ و اوایلسدهٔ ۹ پیش از میلاد نیز ادامه یافت و طی آنکلدانیها که با آرامیها قرابت داشتند به این منطقه مهاجرت کردند.
ناماعراب نخستین بار در تاریخ مکتوب (حدود ۸۵۰ پیش از میلاد) به عنوان مردمی که در شبهجزیرهٔ عربستان زندگی میکردند و سرسپردهٔشلمنسر سوم بودند آمده است. نام کلدانیها نیز در همین زمان در تاریخ وارد شده است.
در همین دوره است که نوعی زبان آرامی شرقی که متأثر ازاکدی بود توسط آشوریها به عنوانزبان میانجی برای امپراتوری وسیعشان معرفی شد. زبان آرامی بینالنهرینی بهتدریج زبان اکدی که زبان غالب مردم آشور و بابل بود را ریشهکن کرد. گویشهای باقیمانده از این زبان هنوز میان آشوریهای شمال عراق استفاده میشود.
امپراتوری بابل نو (۵۳۹–۶۲۰ پیش از میلاد) از خاکستر آشور برآمد اما نتوانست اندازه، نیرو و طول عمر اسلاف خود را به دست آورد اما در عوض توانستشام،کنعان،شبهجزیره عربستان،اسرائیل ویهودیه را تصرف کند ومصر را شکست دهد. بابل در ابتدا توسط یک دودمان خارجی که کلدانی بودند و در سدههای ۱۰ و ۹ پیش از میلاد به این منطقه مهاجرت کرده بودند اداره میشد. بزرگترین شاه آن به نامبخت نصر همآورد یک شاه غیربومی دیگر شد که از نژاد غیرمرتبطاموری بود وحمورابی نام داشت و بزرگترین شاه بابل بهشمار میرفت. با این حال در سال۵۵۶ پیش از میلاد کلدانیها توسطنبونعید آشوریالاصل و پسر و نایبالسلطنهاشبلشاصر از قدرت پایین کشیده شدند.
کوروش بزرگ درسدهٔ ششم پیش از میلاد، ازسرزمین پارس به سمت بابل آمد و درنبرد اوپیسامپراتوری بابل نو را شکست داد و بدین ترتیب عراق به مدت تقریباً دو سده جزو قلمروامپراتوری هخامنشیان گردید. کلدانیها و کلده در همین زمان از صحنهٔ روزگار محو شدند اما سرزمین آشور و بابل تاب آوردند و تحت حکومت هخامنشیان پیشرفت کردند. حکومت پارسیان تغییر چندانی در این منطقه ایجاد نکرد زیرا آنها به مدت سه سده تحت حکمرانی آشور زندگی کرده بودند و شاهان آنها خود را جانشینان آشوربانیپال میدانستند. آنهازبان آرامی را به عنوانزبان میانجی امپراتوری خود حفظ کردند، زیربنای شاهنشاهی آشوری را نگه داشتند و سبک هنر و معماری آشوری را باقی گذاشتند. پس از مرگ کوروش و تضعیف امپراطوری پارس این خاک از امپراطوری پارس جدا گشت.
درسدهٔ چهارم پیش از میلاد،اسکندر کبیر بر این منطقه دست یافت و عراق به مدت بیش از دو سده تحت فرمانسلوکیهایهلنی درآمد.[۳۷] سلوکیها اصطلاح هندوآناتولی ویونانی سیریا (سوریه) را برای این منطقه انتخاب کردند. این نام سدههای زیادی بود که توسط هندواروپاییزبانها برای آشور به کار میرفت و تنها معنای آن سرزمین آشور بود اما سلوکیها آن را برای سرزمین شام هم انتخاب کردند و باعث شدند که آشور و آشوریان عراق و آرامیها و شامیها دردنیای یونانی-رومی با نام سیریا/سوریه شناخته شوند.[۳۸]
طاق کسری یا ایوانِ مداین در ۳۷ کیلومتری جنوب بغداد از مهمترین سازههای دورانساسانیان در عراق است.
پارتها (اشکانیان) (۲۴۷ پیش از میلاد-۲۲۴ میلادی) از سرزمین ایران توانستند در زمان حکومتمهرداد یکم (۱۷۱–۱۳۸ پیش از میلاد) بر این منطقه تسلط یابند.رومیان ازسوریه بارها به مناطق غربی این ناحیهحمله کردند و توانستند به مدت کمی ایالت آشور را تأسیس کنند.مسیحیت توانست در عراق (بهویژه در آشور) میانسدههای اول وسوم میلادی رشد یابد. آشور مرکز مسیحیت سریانی، کلیسای نستوری وادبیات سریانی شد. در زمان پارتها چند دولتشهر مستقل نو آشوری در شمال این ناحیه رشد پیدا کردند که میتوان بهآدیابن،آشور،اسروئن وهترا اشاره کرد.
برخی از آشوریهای بینالنهرین درارتش روم به خدمت گرفته شده بودند و از این روست که میتوان دستنوشتههایی بهزبان آرامی آشوری و بینالنهرینی را حتی رویدیوار هادریان در شمال بریتانیای باستان یافت.[۳۹]
ساسانیان ایران تحت فرماناردشیر یکم توانستندامپراتوری اشکانی را نابود کنند و عراق را در سال ۲۲۴ میلادی تسخیر درآورند. ساسانیان میاندهههای ۲۴۰ و۲۵۰ میلادی به تدریج شهرهای نو آشوری کوچک را نیز مطیع خود ساختند. در نتیجه این منطقه به مدت چهار سده در اختیار کاملامپراتوری ساسانیان بود و تبدیل به مرز و آوردگاه نبرد میان ارتشهای ساسانی وامپراتوری روم شرقی گردید. جنگهای طولانی بین این دو امپراتوری ضعف آنها را به دنبال داشت و در نتیجه زمینه برایتسخیر ایران توسط اعراب مسلمان آماده شد.
پیروزی اعراب بر ساسانیان در میانههایسدهٔ ۷ میلادی موجب شد تااسلام دین ساکنان عراق شود. در این زمان اعراب در دستههای بزرگ به این منطقه مهاجرت کردند. بعدها هنگامی کهعلی بن ابیطالب، پسرعمو و دامادپیامبر اسلام به عنوان چهارمینخلیفه از میانخلفای راشدین به خلافت رسید، پایتخت خود را بهکوفه انتقال داد.خلفای اموی در سدهٔ ۷ میلادی استان عراق را ازدمشق اداره میکردند.
هولاکوخان در سال ۱۲۵۷ به منظور تسخیر بغداد ارتشی عظیم از نیروهای مغول گرد آورد. هنگامی که این ارتش به بغداد رسید، هولاکو خواستار تسلیم خلیفه شد امامستعصم، آخرین خلیفهٔ عباسی، موافقت نکرد. هولاکو خشمگین شد و راهبرد همیشگی مغولان مبنی بر مقابله با هر گونه مقاومت را در پیش گرفت و بغداد رامحاصره کرد. در نهایت نیروهای او شهر را تاراج کردند و بسیاری از مردم را از دم تیغ گذراندند.[۴۲][۴۳]
مغولان خلافت عباسی و دانشگاهبیتالحکمه که حاوی هزاران سند تاریخی باارزش بود را نابود کردند. این شهر هیچگاه نتوانست بار دیگر اعتبار سابق را در عرصهٔ فرهنگ به دست آورد. برخی از تاریخنگاران بر این باورند که هجوم مغولان بخش اعظم سامانهٔآبیاری عراق را نابود کرد. این سامانه در حفظ بینالنهرین در طول هزارهٔ پیش از آن نقش داشت. برخی دیگر از مورخانشوری خاک را در نابودی کشاورزی این ناحیه مقصر میدانند.[۴۴]
در سال ۱۴۰۱ میلادیتیمور لنگ به عراق حمله کرد. او پس از تسخیر بغداد ۲۰٬۰۰۰ نفر از ساکنان را به قتل رساند.[۴۷] تیمور دستور داد هر سرباز سر دو نفر از ساکنان را بریده و در دست داشته باشد (بسیاری از سربازان به حدی ترسیده بودند که سر زندانیانی را که در لشکرکشیهای پیشین اسیر شده بودند بریده و به پیشگاه تیمور بردند).[۴۸] تیمور به کشتار مردمان بومی آشوری مسیحی که هنوز هم در شمال عراق جمعیت زیادی دارند دست زد. در همین زمان است که شهر باستانی آشور خالی از سکنه شد.[۴۹]
اواخرسدهٔ ۱۴ و اوایلسدهٔ ۱۵ میلادی،ترکمانان قراقویونلو بر گسترهای که امروزه با نام عراق شناخته میشود حکم راندند. در سال ۱۴۶۶ میلادیترکمانان آققویونلو، قراقویونلوها را شکست دادند و کنترل این منطقه را در دست گرفتند. درسدهٔ ۱۶ میلادی تمام سرزمین امروزی عراق تحت عنوان ایالت بغداد در اختیارامپراتوری صفوی قرار گرفت. در تمام دوران حکمرانی صفویها بر عراق این سرزمین آوردگاه امپراتوریهای محلی و قبایل متحد آنها بوده است.دودمان صفوی ایران پس از مدتی از سال ۱۶۴۰ به بعد در کشمکش با عثمانی بسیاری از مناطق این کشور را از دست داد.
درسدهٔ ۱۷ میلادی درگیریهای مکرر امپراتوری عثمانی با صفویان باعث شد تا کنترل این امپراتوری بر این استانها ضعیف شود. جمعیت قبایل چادرنشین با نفوذبادیهنشینان عرب ازنجدعربستان افزایش پیدا کرد. فرونشاندن حملات آنها به مناطق مسکونی از دست حکومتهای محلی برنمیآمد.[۵۰]
عراق میان سالهای ۱۸۳۱–۱۷۴۷ میلادی توسط دودمان مملوکگرجی اداره شد.[۵۱] آنها توانسته بودند از زیر یوغ عثمانیها خارج شوند، شورشهای قبایل را فرو بنشانند، نیرویینیچریها را محدود کنند، نظم را بازگردانند و برنامهای برای نوسازی اقتصاد و نیروهای نظامی پیاده کنند. عثمانیها در سال ۱۸۳۱ توانستند رژیم مملوکها را از قدرت کنار بزنند و کنترل کامل عراق را به دست گیرند. جمعیت عراق که در سال ۸۰۰ میلادی حدود ۳۰ میلیون تخمین زده میشد در آغازسدهٔ ۲۰ میلادی تنها ۵ میلیون نفر بود.[۵۲]
ورود نیروهای بریتانیا به بغداد در ۲۰ اسفند ۱۲۹۵
عثمانیها در طولجنگ جهانی اول طرفآلمانها وقدرتهای مرکز را گرفتند. نیروهایبریتانیا در عملیات بینالنهرین علیه قدرتهای مرکز به این کشور حمله کردند و در ابتدا در جریانمحاصرهٔ کوت (۱۹۱۶–۱۹۱۵) از ارتش ترکها شکست سختی خوردند. با این حال کمی بعد بریتانیاییها دست برتر پیدا کردند و از کمک اعراب و آشوریها نیز بهرهمند شدند. در سال ۱۹۱۶فرانسه و بریتانیا طیموافقتنامه سایکس–پیکو نقشهای برای تقسیمغرب آسیا بعد از جنگ کشیدند.[۵۳] نیروهای بریتانیا یگانهای خود را متمرکز نمودند و با سقوط بغداد آن را در سال ۱۹۱۷ تسخیر کردند و عثمانیها را شکست دادند. قرارداد متارکهٔ جنگ در سال ۱۹۱۸ امضا شد.
امپراتوری عثمانیها در طول جنگ جهانی اول توسط پادشاهی متحد بریتانیا شکست خورد و پس از خروج از بخش اعظم منطقه سقوط کرد. بریتانیا در عملیات بینالنهرین ۹۲٬۰۰۰ سرباز خود را از دست داد. کشتگان عثمانی مشخص نیست اما بریتانیا ۴۵٬۰۰۰ نفر را اسیر کرد. تا پایان سال ۱۹۱۸ بریتانیاییها ۴۱۰٬۰۰۰ نفر را به منطقه اعزام کرده بودند که از میان آنها ۱۱۲٬۰۰۰ نفر نیروی رزمی بودند.
عراق در ۱۱ نوامبر ۱۹۲۰ باقیمومت جامعهٔ ملل و با عنوان «ایالت عراق» تحت کنترلبریتانیا درآمد. بریتانیاییهافیصل یکم ازدودمان هاشمی را که توسطفرانسویها ازسوریه بیرون رانده شده بود به عنوان حاکم از طرف خود بر عراق گماردند. در این رابطهگرترود بل، جاسوس انگلیسی و معروف به «مادر عراق»،[۵۴] نقش چشمگیری داشت.ایشان به همین ترتیب سمتهای دولتی و وزارتخانهها را به نخبگان اهل سنت سپردند.[۵۵]
هزینههای زیاد و مخالفتهای عمومی قهرمان جنگی بریتانیا به نامتوماس ادوارد لورنس مشهور به لورنس عربستان[۵۶] درروزنامهٔ تایمز، بریتانیا را به این نتیجه رساند تاآرنولد ویلسون را در مهر ۱۲۹۹ (اکتبر ۱۹۲۰) برکنار وسر پرسی کاکس را به جای وی در سمت حاکم عراق قرار دهد. کاکس توانست یک مورد شورش را خاموش کند. همچنین او مسئول اجرای سیاست سرنوشتساز بریتانیا مبنی بر همکاری نزدیک با اقلیت سنی عراق بود.[۵۷]بردهداری نیز دردهه ۱۹۲۰ لغو شد.[۵۸]
جنگنده بمبافکن هینکل آلمانی مدل اچ.ای. ۱۱۱ که بنابر ادعای بریتانیا برای کمک به کودتاچیان ملیگرای عراقی به کمک آنها آمده بوده و نشان آلمان نازی روی آن توسط نشان کشور عراق پوشانده شده بوده است.
پادشاهی عراق در سال ۱۳۱۱ (۱۹۳۲) از بریتانیا مستقل شد[۵۹] اما بریتانیاییها پادگانها، نیروهای مزدور آشوری و حق ترانزیت را برای نیروهای خود در این کشور نگاه داشتند.غازی اول بعد از مرگ پدرش فیصل در ۱۹۳۳ در حالی حکومت کرد که کودتاهای نظامی متعددی علیه وی شکل گرفت. او تا زمان مرگش در سال ۱۹۳۹ پادشاه عراق بود. بعد از غازی، پسر نابالغش به نامفیصل دوم جانشین وی شد و به همین دلیلنیابت سلطنت بر عهدهٔ پسرعموی غازی به نام عبدالله گذاشته شد.
رشید عالی گیلانی و اعضای مربع طلایی در ۱ آوریل ۱۹۴۱ کودتایی علیه عبدالله انجام دادند و دولت او را ساقط کردند. بریتانیا که همچنان پایگاههای هوایی خود در عراق را در اختیار داشت از ترس این که دولت رشید عالی به دلیل ارتباطاتش بامتحدین، جریان نفت را به سوی غرب قطع کند به عراق حمله کرد.جنگ در ۲ مه ۱۹۴۱ توسط نیروهای بریتانیایی و مزدوران آشوری آغاز شد[۶۰] و در نتیجه نیروهای گیلانی شکست خورده و در ۳۱ مه مجبور به ترک مخاصمه شدند.
عراقاشغال نظامی شد تا قدرت به دولت پیش از کودتا تحتدودمان هاشمی بازگردد. در ۲۶ اکتبر ۱۹۴۷ اشغال به پایان رسید اما بریتانیا پادگانهای خود را تا سال ۱۹۵۴ بر پا نگاه داشت و پس از آن نیروی مزدوران آشوری را منحل اعلام کرد. حاکمان دوران کودتا و مدت پس از آن تا پایان دوران هاشمیها در عراق عبارت بودند ازنوری سعید که نخستوزیری مستبد بود و یک بار هم از سال ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۰ در عراق قدرت داشت و عبدالله که زمانی نایبالسلطنه بود و حالا سمت مشاورت شاه فیصل دوم را بر عهده گرفته بود.
کودتای ۱۳۳۷ (۱۹۵۸) در عراق که آن را با نامانقلاب ۱۴ ژوئیه هم میشناسند باعث شد تا پادشاهی عراق سقوط کند. در جریان این رویداد سرتیپعبدالکریم قاسم قدرت را به دست آورد اما درکودتای فوریه ۱۹۶۳ توسط سرهنگعبدالسلام عارف از حکومت کنار زده شد. پس از مرگ عارف در سال ۱۹۶۶ برادرشعبدالرحمان عارف قدرت را در دست گرفت. او نیز در سال ۱۹۶۸ توسطحزب بعث سقوط کرد.[۶۱]احمد حسن البکر به عنوان نخستینرئیسجمهور عراق به قدرت رسید اما در زمان وی کنترل اوضاع کمکم از دست او خارج و در اختیار ژنرالصدام حسین قرار گرفت. او توانسته بود به مقام ریاست و کنترل شورای فرماندهی انقلاب دست یابد؛ شورایی که در ژوئیه ۱۹۷۹ به قوهٔ عالی اجرای عراق تبدیل شد.
صدام حسینانقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ را تهدیدی برایحکومت سکولار خود بر عراق تلقی میکرد؛ با توجه به اینکه چندین بارخمینی درنجف تلاش کرده بود با ایجاد ائتلافشیعیان عراق علیه صدامحکومت سکولار وسنی اش حکومتبعثیها را از بین ببرد و مناقشات مرزی که از زمانحکومت سابق ایران با این کشور پیدا کرده بود و همچنین با توجه به هرج و مرجی که به واسطهٔ بروز انقلاب در نیروهای مسلح ایران ایجاد شده بودبه این کشور حمله کرد. این جنگ در سال ۱۳۵۹ آغاز در ۱۳۶۷ با بر جای گذاشتن بین نیم میلیون تا یک و نیم میلیون کشته پایان یافت.[۶۲] مرزهای دو کشور بر سر جای خود باقی ماند وسازمان ملل، عراق را به عنوان کشور مهاجم تشخیص داد. در این جنگ عراق ازبمبهای شیمیایی علیه سربازان ایرانی استفاده کرد.[۶۳] رژیم بعث در مقاطع پایانی جنگ طیعملیات انفال[۶۴] دست به کشتار کردهای عراق زد و حدود ۵۰٬۰۰۰ تا ۱۰۰٬۰۰۰ شهروند این کشور را کشت.[۶۵][۶۶][۶۷][۶۸]
زمان زیادی از آتشبس بین ایران و عراق نگذشته بود که صدام حسین در مرداد ۱۳۶۹ (اوت ۱۹۹۰) بهکویت حمله کرد و این کشور را به خاک خود ضمیمه ساخت. بعد از این حمله نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق حمله کردند. آنها با بمباران اهداف نظامی کار خود را آغاز کردند[۶۹][۷۰][۷۱] و سپس با حملهٔ زمینی ۱۰۰ ساعته به نیروهای عراقی در کویت و جنوب عراق به اهداف خود رسیدند.
بمبارانهای شیمیایی ارتش بعث عراق باعث شد هزاران نفر کشته یا مسموم شوند. این تصویر مربوط بهبمباران شیمیایی سردشت در سال ۱۳۶۶ میباشد.
در طول این دو جنگ نیروهای مسلح عراق متلاشی شدند. بعد از جنگ در ۱۹۹۱ شیعیان و کردهای عراق علیه رژیم صدام حسینخیزش کردند ولی صدام توانست با توسل به نیروهای امنیتی وسلاحهای شیمیایی این انقلاب را نابود کند. تخمینها حاکی از آن است که طی این درگیریها ۱۰۰٬۰۰۰ عراقی کشته شدند.[۷۲] در طول این شورشهاآمریکا،انگلستان،فرانسه وترکیه تحتقطعنامهٔ ۶۸۸ شورای امنیت، منطقهٔ پرواز ممنوع در عراق اعلام کردند تا از کردها و شیعیان محافظت کنند. اما این محدودیت تنها مربوط به پرندههای بال-ثابت بود و شامل بالگردها نمیشد.
سازمان ملل به عراق دستور داد تا سلاحهای شیمیایی وبیولوژیکی خود را نابود کند. این سازمان همچنین تلاش کرد با اعمال تحریمهای بیشتر دولت صدام حسین را مجبور به خلع سلاح و آتشبس نماید. این تحریمها به تحریمهای قبلی که بعد از حملهٔ عراق به کویت تصویب شده بودند اضافه شد. عدم توافق صدام با این شروط باعث شد تحریمهای جدید علیه این کشور تا سال ۲۰۰۳ باقی بمانند.[۷۳][۷۴][۷۵] مطالعات انجامشده از مرگ صدها هزار عراقی به دلیل این تحریمها حکایت دارند. هنگامی که خبرنگاران ازمادلین آلبرایت وزیر امور خارجه آمریکا در مورد تحریمها و مرگ بیش از نیم میلیون کودک عراقی بر اثر این تحریمها پرسیدند، خانم آلبرایت با خونسردی تمام جواب داد: «انتخاب سختی بود ولی ارزشش را داشت.» در دوران تحریم حدود ۱ میلیون عراقی جان خود را از دست دادند. عراقیها از واردات کالاهایی مانند حوله، کتری، یخچال و تقریباً هر کالایی که به نوعی به ساخت تسلیحات ربط داشت محروم بودند. دولت سهمیه بندی ۱۰۰۰ کالری برای هر شهروند را به اجرا گذاشت و هنگامی که تحریمها به سمت تبدیل شدن به فاجعه بشری پیش میرفت سازمان مللبرنامه نفت در برابر غذا را به اجرا گذاشت. طی این برنامه حدود ۶۵ میلیارد دلار نفت عراق با بشکهای به میانگین ۲۰ دلار به فروش میرسید. هرچند عراق دست از بسیاری از برنامههای تسلیحاتی خود برداشت اما در سال ۱۹۹۸ آمریکا لغو تحریمها را مشروط به کنار رفتن صدام کرد شرطی که برای دیکتاتوری مانند صدام مسخره مینمود. صدام حسین نه تنها کنار نرفت بلکه راحتتر مخالفان داخلی را سرکوب کرد.
در طولدههٔ ۹۰ میلادی سازمان ملل تصمیم گرفت به دلیل فشاری که تحریمها بر مردم عادی عراق آورده بود بخشی از آن را بردارد. در آذرماه ۱۳۷۷ آمریکاحملهای چهار روزه به عراق کرد.
دولتجرج بوش پس ازحملات ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۱ شروع به برنامهریزی برای سرنگونی صدام حسین کرد. در ماه مهر ۱۳۸۱کنگره طرح مشترک مجوز استفاده از نیروهای مسلح علیه عراق را تصویب کرد. در آبان ۱۳۸۱ شورای امنیت سازمان مللقطعنامهٔ ۱۴۴۱ را تصویب کرد و آمریکا و متحدانش در اسفند ۱۳۸۱به عراق حمله کردند.
دولت آمریکا به دنبال حمله به عراقحکومت ائتلاف موقت عراق (CPA) را برای ادارهٔ این کشور تشکیل داد.پل برمر، حاکم ائتلاف موقت، در اردیبهشت ماه ۱۳۸۲ دستورهایی مبنی بر انحلال حزب بعث و محرومیت اعضای آن در دولت جدید عراق (دستور ۱) و انحلال ارتش عراق (دستور ۲) صادر کرد.[۷۹] این تصمیم باعث شد تا ارتش عراق که اکثراً از سران سنی تشکیل شده بود از بین برود[۸۰] و سران سابق حکومت اجازهٔ دخالت در ادارهٔ کشور را نداشته باشند. این مسئله باعث شد تا پس از اشغال عراق وضعیت آشفتهای ایجاد شود.[۸۱]
مخالفت مسلحانه با اشغال عراق از تابستان ۱۳۸۲ توسط عناصر سابق پلیس مخفی عراق و ارتش در قالب واحدهای چریکی آغاز شود. از پاییز همان سال گروههایجهادی آغاز به حمله به نیروهای ائتلاف کردند. در سال ۱۳۸۲ گروههای شبهنظامی متعددی به وجود آمدند که برای نمونه میتوان بهجماعت توحید و جهاد به رهبریابومصعب الزرقاوی اشاره کرد. شورشهای نظامی این گروهها محدود به حمله به نیروهای ائتلاف نماند و کمی بعد به خشونتهای مذهبی علیه شیعیان و سنیها نیز کشید.[۸۲]
در تابستان ۱۳۸۲ گروه شبهنظامی شیعیجیش المهدی توسطمقتدی صدر تشکیل شد[۸۳][۸۳] و در فروردین ۱۳۸۳ شروع به مقابله با نیروهای ائتلاف کرد. در این سال نیروهای شبهنظامی سنی و شیعی به جنگ با یکدیگر، علیه نیروهای ائتلاف و علیهدولت موقت عراق که در خرداد ۱۳۸۳ به قدرت رسیده بود پرداختند.نبرد اول فلوجه در فروردین و نبرد دوم فلوجه در آبان ۱۳۸۳ نیز جزو همان درگیریها بهشمار میرود. گروه سنیمذهب جماعت توحید و جهاد که در مهر ۱۳۸۳ تبدیل بهالقاعدهٔ عراق شد نیروهای ائتلاف و شهروندان عادی به ویژه شیعیان را هدف قرار میداد و بدینوسیله به آتش اختلافات مذهبی دامن میزد.[۸۴]
عراق در بهمن ۱۳۸۳ شاهد اولین انتخابات پس از اشغال بود. در مهر همان سالقانون اساسی جدید این کشور تصویب شد و دو ماه بعدانتخابات پارلمانی برگزار گردید. در این هنگام حملات پیکارجویان همچنان ادامه داشت و از ۲۶٬۴۹۶ حمله در ۲۰۰۴ به ۳۴٬۱۳۱ حمله در ۲۰۰۵ رسید.[۸۵]
درگیریها در طول سال ۲۰۰۶ ادامه یافت و به بالاترین حد از خشونت رسید ورسواییهای جنگی بیشتری برملا شدند.ابومصعب الزرقاوی توسط نیروهای آمریکایی کشته شد وصدام حسین دیکتاتور سابق عراق به اتهامجنایت علیه بشریتاعدام شد.[۸۶][۸۷][۸۸] در پایان همان سال گروه مطالعهٔ عراق به سران آمریکایی توصیه کرد که روی آموزش افراد نظامی عراق تمرکز کنند. در دی ماه ۱۳۸۵جرج بوش رئیسجمهور آمریکا دستور به افزایش نیروهای اعزامی به عراق داد.[۸۹]
مجلس عراق در اردیبهشت ماه ۱۳۸۶ از ایالات متحده خواست یک جدول زمانی برای خروج نیروهای خود ارائه دهد.[۹۰] شرکای آمریکا در جنگ مانندبریتانیا ودانمارک نیز شروع به خروج از این کشور کردند.[۹۱][۹۲]
درگیریها در سال ۲۰۰۸ در عراق ادامه پیدا کردند و نیروهای مسلح تازهآموزشدیدهٔ عراقی با شبهنظامیان درگیر شدند. دولت عراق توافقی را با آمریکا امضا کرد که نیروهای مسلح آمریکا را ملزم به خروج از شهرهای عراق تا ۹ تیرماه ۱۳۸۸ و خروج از کل خاک عراق تا ۱۰ دیماه ۱۳۹۰ میکرد.
نیروهای ایالات متحده وظایف امنیتی را در تیرماه ۱۳۸۸ به نیروهای عراقی واگذار کردند اما همکاری خود با این نیروها را حفظ نمودند.[۹۳] صبح روز ۲۷ آذر ۱۳۹۰ آخرین نیروهای آمریکایی با تشریفات از طریق مرز کویت خارج شدند.[۹۴] با خروج اولین نیروهای آمریکایی از شهرها در سال ۱۳۸۸ آمار جرم و خشونت در ماههای آتی افزایش پیدا کرد.[۹۵][۹۶] با این حال مسئولان وزارت کشور عراق در آبان ۱۳۸۸ اعلام کردند که آمار کشتگان عراقی به کمترین میزان پس از اشغال عراق در سال ۱۳۸۲ رسیده است.[۹۷]
با خروج نیروهای آمریکایی در سال ۱۳۹۰ ناآرامیها ادامه یافت و عراق دچار بیثباتی سیاسی شد.بهار عربی در بهمن ۱۳۸۹ به عراق رسید و مخالفتها در شهرها گسترش یافت[۹۸] اما مخالفتهای ابتدایی نتوانستند دولت را ساقط کنند.ائتلاف میهنی عراق که گفته میشود بزرگترین مجموعهٔ سنیان عراق است به دلیل آنکه دولت عراق را تحت سیطرهٔ شیعیانی میدانست که میخواهند سنیها را کنار بزنند، مجلس عراق را به مدت چند هفته در ماههای پایانی ۱۳۹۰ تحریم کرد.
خشونتها در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ افزایش پیدا کرد و گروههای مسلح بهطور روزافزون بهواسطهٔجنگ داخلی سوریه تقویت شدند. شیعیان و سنیها برای جنگ به سوریه میرفتند.[۹۹] جمعیتهایی از اعراب سنی در آذر ۱۳۹۱ با ادعای این که دولت آنها را به حاشیه رانده دست به مخالفت علنی زدند.[۱۰۰][۱۰۱]
گروههای شبهنظامی سنی در سال ۲۰۱۳ حملات زیادی را علیه اکثریت شیعهٔ عراق انجام دادند تا اعتماد عمومی نسبت به دولت نوری المالکی را زیر سؤال ببرند.[۱۰۲] پیکارجویان سنیمذهب عضودولت اسلامی عراق و شام در سال ۱۳۹۳ کنترل بخشهای وسیعی از عراق از جمله شهرهای بزرگی چونتکریت،فلوجه وموصل را به دست آوردند و باعث شدند صدها هزار نفر از خانه و کاشانهٔ خود فرار کنند.[۱۰۳]
بعد از انتخابات بینتیجه در فروردین ۱۳۹۳نوری المالکی به عنوان نخستوزیر سرپرست خدمت کرد.[۱۰۴]
در ۲۰ مرداد ۱۳۹۳ عالیترین دادگاه عراق بلوک مالکی را به عنوان اکثریت مجلس تشخیص داد.[۱۰۴] این حکم به این معنا بود که مالکی میتوانست به عنوان نخستوزیر در قدرت بماند. با این حال در ۲۲ مرداد رئیسجمهور بهحیدر العبادی مأموریت تشکیل دولت جدید را داد. سازمان ملل، ایالات متحده، اتحادیه اروپا، عربستان سعودی، ایران و چند تن از سیاستمداران عراقی از روی کار آمدن رهبران جدید در عراق حمایت کردند.[۱۰۵] مالکی در ۲۳ مرداد از قدرت کنار رفت تا از عبادی پشتیبانی کند و «مصلحت عالی کشور را پاس بدارد».[۱۰۶][۱۰۷] حیدر العبادی در ۱۸ آبان ۱۳۹۳ دولت جدیدی را تشکیل داد و خود به عنوان نخستوزیر جدید قدرت را در اختیار گرفت. درگیریهای متناوب بین گروههای سنی، شیعه و کرد بحثها پیرامون تقسیم عراق به سه منطقهٔ خودمختار را افزایش داده است.
عراق مابینمدار ۲۹ و۳۸ درجهٔ شمالی ومدار ۳۹ و۴۹ درجهٔ شرقی قرار گرفته است (بخش کوچکی از آن در غرب مدار ۳۹ درجه شرقی واقع شده). این کشور با ۴۳۷٬۰۷۲ کیلومتر مربع ۵۸امین کشور از حیث بزرگی است. اندازهٔ آن را میتوان باایالت کالیفرنیا در ایالات متحده مقایسه کرد. همچنین این کشور کمی ازپاراگوئه بزرگتر است.
بخش بزرگ عراق صحرا است اما مناطق مابین دو روددجله وفرات حاصلخیز است. این رودها سالانه ۶۰ میلیون متر مکعبلای را بهدلتا حمل میکنند. قسمتهای شمالی کشور عمدتاً کوهستانی است و بلندترین قلهٔ آنحاجی عمران (شیخا دار) (هممرز با بلندیهایپیرانشهر ایران) با ارتفاع ۳۶۱۱ متر است. عراق مرز ساحلی کوچکی به طول ۵۸ کیلومتر باخلیج فارس دارد. در مجاورتشط العرب که نزد ایرانیان با ناماروندرود شناخته میشود،مردابهایی قرار داشتند که بیشترشان طیدههٔ ۱۳۷۰ خشکانده شدند.
آب و هوای کشور (به جز شمال) عمدتاً صحرایی است با زمستانهای خنک و گاه سرد و تابستانهای خشک و گرم و آفتابی. دمای هوا در تابستان در بیشتر جاهای این کشور به ۴۰ درجهسانتیگراد و در برخی مناطق به ۴۸ درجه میرسد. دمای هوا به ندرت در زمستان بالای ۲۱ درجه میرود و در شرایط سخت بین ۱۵ تا ۱۹ درجه و در شبها تا حد ۲ تا ۵ درجه قرار میگیرد. مناطق کوهستانی شمال اغلب از زمستانهای سرد با بارش برف و باران برخوردار است که گاهی موجب طغیان رودخانهها میشود. بهطور معمولبارندگی در این کشور کم است. در بیشتر مناطق سالانه کمتر از ۲۱۵ میلیلیتر بارش وجود دارد. این بارشها هم بیشتر در زمستان رخ میدهد. بارانهای تابستانی به جز در شمال بسیار به ندرت اتفاق میافتند.
دولت فدرال عراق تحتقانون اساسی فعلی به شکل یک جمهوریفدرالیدموکراتیکپارلمانیاسلامی تعریف میشود. دولت فدرال مشتمل برقوای مجریه،مقننه وقضاییه و کمیسیونهای مستقل متعدد دیگر است. جدای از دولت فدرال مناطق (مشتمل بر چند استان)، استانها و بخشهایی وجود دارند که طبق قانون دارای اختیاراتی هستند.
بنابر شاخص شکنندگی کشورها، عراق در سال ۲۰۱۰ هفتمین کشور بیثبات از لحاظ سیاسی بوده است.[۱۱۰][۱۱۱] تمرکز قدرت در دست نخستوزیر نوری المالکی و افزایش فشار روی اپوزیسیون باعث بروز نگرانیهایی پیرامون آیندهٔ حقوق سیاسی در این کشور شد.[۱۱۲] با این وجود این کشور در سال ۲۰۱۳ پیشرفت کرده و به رتبهٔ ۱۱ام رسید.[۱۱۳] در مرداد ۱۳۹۳ مالکی از قدرت کناره گرفت. او در ۲۳ مرداد ۱۳۹۳ اعلام کرد که کنار میایستد تاحیدر العبادی که چند روز قبل توسط رئیسجمهورفؤاد معصوم نامزد شده بود قدرت را در دست گیرد. تا آن زمان مالکی به قدرت تکیه زده بود و از دادگاه فدرال خواسته بود تا نامزدی رئیسجمهور را وتو کند زیرا خلاف قانون اساسی است.[۱۱۴]
از زمان تشکیلمنطقهٔ پرواز ممنوع بعد از جنگ خلیج فارس کردها برای خودمنطقهٔ خودمختار به وجود آوردند. این مسئله تا به حال باعث بروز تنشهایی باترکیه شده است.
قانون اساسی عراق در مهرماه ۱۳۸۴ طی یک رفراندوم با اکثریت ۷۸ درصدی به تصویب رسید. این درصد در مناطق مختلف اختلاف فاحشی داشت.[۱۱۵]شیعیان وکردها از قانون اساسی جدید حمایت میکردند اما اعراب سنی آن را رد کردند. نخستینانتخابات سراسری پارلمانی طبق این قانون اساسی در ۲۴ آذر ۱۳۸۴ برگزار شد. تمامگروههای قومیتی از جمله اقلیتهای آشوری و ترکمن در این انتخابات شرکت کردند.
قانون شمارهٔ ۱۸۸ مصوب ۱۳۳۸ (قانون احوال شخصیه)[۱۱۶]اختیار چند همسر را بسیار سخت کرده، حضانت کودک را بعد از طلاق به مادر داده و ازدواج زیر ۱۶ سال را ممنوع کرده است.[۱۱۷]اسلام به عنوان منبعی رسمی برای قانونگذاری در ماده اولقانون مدنی مورد اشاره قرار گرفته است.[۱۱۸] عراق دادگاههای اسلامی ندارد اما دادگاههای مدنی ازفقه اسلامی برای رسیدگی به احوالات شخصیه نظیر ازدواج و طلاق استفاده میکنند. از سال ۱۳۷۴ عراق از شریعت اسلام برای جزای بزههای جنایی استفاده کرد.[۱۱۹] این قانون بنابر قانون مدنی فرانسه و تفاسیر سنی و شیعی (جعفری) از اسلام میباشد.[۱۲۰]
پل برمر حاکم موقت عراق در سال ۱۳۸۳ اعلام کرد که هر گونه پیشنویس قانون اساسی که مبتنی بر اسلام باشد را رد خواهد کرد.[۱۲۱] این سخن بسیاری از روحانیون شیعی را خشمگین ساخت.[۱۲۲] در نتیجهایالات متحده در ۱۳۸۴ از موضع خود دست کشید و با نقش دین اسلام در قانون اساسی موافقت کرد تا بنبستی که در نگارش متن پیشنویس ایجاد شده بود پایان گیرد.[۱۲۳]
نیروهای مسلح عراق تحت فرمان وزارت کشور و وزارت دفاع کار میکنند. همچنین بخشی از این نیروها با عنوان نیروی عملیاتهای ویژه با هدایت دفتر مقابله با تروریسم تحت نظر مستقیم نخستوزیر فعالیت دارند. نیروهای وزارت دفاع عبارتند ازنیروی زمینی،نیروی هوایی ونیروی دریایی.پیشمرگه نیروی مسلح دیگری است که تحت فرمانحکومت اقلیم کردستان عراق است. دولت محلی و دولت مرکزی بر سر میزان فرمانبری این نیرو از بغداد اختلاف نظر دارند.[۱۲۴]
نیروی زمینی عراق نیرویی ضدشورش است که تا آبان ۱۳۸۸ دارای ۱۴ لشکر بود و هر لشکر از ۴ تیپ تشکیل یافتهبود.[۱۲۵] این نیرو را مهمترین عنصر در درگیریهای ضدشورشی توصیف میکنند.[۱۲۶] تیپهای پیادهٔ سبک دارای سلاحهای کوچک، مسلسل،آرپیجی، لباس ضدگلوله و خودروهای زرهی سبک هستند. تیپهای پیادهٔ مکانیزه مسلح بهتانکهای اصلی میدان نبرد تی ۵۴/۵۵ وخودرو جنگی پیادهنظام مدلبیامپی-۱ میباشند.[۱۲۶] در میانههای سال ۱۳۸۷ مشکلات مربوط به نگهداری و تأمین تجهیزات در این نیروها بروز کرد.[۱۲۷]
آماج نیروی هوایی عراق پشتیبانی از نیروهای زمینی، شناسایی و ترابری یگانها است. دو اسکادران شناسایی از هواپیماهای سبک استفاده میکنند. سه اسکادرانبالگرد برای انتقال نیروها و یک اسکادران ترابری از هواپیمایسی-۱۳۰ برای انتقال نیرو، تجهیزات و آماد استفاده میکند. پرسنل این نیرو هماکنون حدود ۳۰۰۰ نفر است. طبق برنامه قرار است تعداد این نیروها تا سال ۱۳۹۷ به ۱۸۰۰۰ نفر و ۵۵۰ پرنده برسد.[۱۲۶]
نیروی دریایی عراق نیرویی کوچک است و از ۵۰۰۰ افسر و ملوان که از میان آنها ۸۰۰ نفرتفنگدار دریایی هستند تشکیل یافته. آماج این نیروها حفاظت از خط ساحلی و راهآبهای سرزمینی در مقابل نفوذ شورشیان است. همچنین این نیرو موظف به مراقبت از سکوهای نفتی فراساحل عراق است.[۱۲۸]
عراق و ایالات متحده در ۲۷ آبان ۱۳۸۷ اقدام به امضایموافقتنامه وضعیت نیروها کردند.[۱۲۹] این موافقتنامه بخشی از موافقتنامهٔ وسیعترِ چارچوب راهبردی تلقی میشود.[۱۳۰] در بخشی از این موافقتنامه آمده است «دولت عراق خواستار آن است» که نیروهایایالات متحده بهطور موقت در عراق بمانند تا «امنیت و ثبات را حفظ کنند». نیروهای آمریکایی طبق این موافقتنامه هنگامی که در پایگاههای خود نیستند یا به مأموریت رفتهاند تحت حوزهٔ قضایی عراق قرار میگیرند.
عراق در ۲۴ بهمن ۱۳۸۷ رسماً ۱۸۶مین به عضویتکنوانسیون بینالمللی منع جنگافزارهای شیمیایی درآمد. این کشور بر اساس مفاد این پیمان، به عنوان عضوی تلقی میشود که میزان سلاحهای شیمیایی خود را اعلام کرده است. از آن جا که عراق خیلی دیر به این کنوانسیون پیوسته است، از شمول کشورهایی که در جدول زمانی نابودی سلاحهای شیمیایی قرار دارند خارج است.[۱۳۱]
روابط ایران و عراق با تشکیل دولت جدید عراق در سال ۱۳۸۴ تا بالاترین حد افزایش پیدا کرد. نخستوزیرنوری المالکی وجلال طالبانی بارها از ایران دیدن کردند تا همکاریهای دوجانبه در تمام زمینهها بین دو کشور افزایش یابد. روابط بعد از مالکی نیز همچنان خوب تلقی میشود.
روابط عراق و ترکیه پرتنش است که دلیل اصلی آنحکومت اقلیم کردستان میباشد.[۱۳۲] در مهر ۱۳۹۰ پارلمان ترکیه قانونی را تصحیح کرد که طبق آن نیروهای ترکیه میتوانند برای تعقیب شورشیان کرد وارد عراق شوند.[۱۳۳]
روابط بین حکومت عراق و جمعیت کُرد این کشور در دهههای گذشته تلخ بوده است به ویژه آنکهکشتارهای صدام حسین در دهه ۱۹۸۰ ضربات سنگینی به این مردم وارد آورد. پس ازقیامهایی که در دههٔ ۹۰ میلادی در عراق رخ داد بسیاری از کردها از سکونتگاههای خود فرار کردند و سازمان مللمنطقهٔ پرواز ممنوع در شمال عراق تشکیل داد تا از ادامهٔ درگیریها ممانعت به عمل آورد. با این وجود بعد از سقوط رژیم بعث و استقرار نظام جدید پیشرفت زیادی در این روابط ایجاد شد بهطوریکه نخستین رئیسجمهور کرد به نامجلال طالبانی در سال ۱۳۸۴ در عراق به قدرت رسید. همچنین بر اساس مادهٔ ۴ قانون اساسی جدید عراقزبان کردی در کنار زبان عربی یکی از زبانهای رسمی این کشور بهشمار میرود.
حقوقدگرباشان جنسی در عراق محدود مانده است. هر چند از این عمل جرمزدایی شده اماهمجنسگرایی همچنان در فرهنگ عراق قبیح تلقی میشود.[۱۳۴] مضروب کردن افراد به دلیل هویت و میل جنسی در این کشور امری غیرعادی نیست و معمولاً تحت عنواندفاع از ناموس خانواده توجیه میشود.[۱۳۵] افرادی که لباس و مدل موی بارز غربی داشته باشند ممکن است دچار سرنوشت مشابه همجنسگرایان شوند. مقالهای که در وبگاه بیبیسی همراه با مصاحبه با همجنسگرایان و تغییر جنس دادهها در سال ۱۳۸۸ منتشر شد مدعی است دگرباشان جنسی در زمان حکومت صدام حسین با خشونت کمتری مواجه بودند.[۱۳۶]
عراق دارای هجده استان (به عربی: محافظة) (به کردی: پارێزگا) میباشد. هر استان به چند شهرستان (به عربی: قضاء) تقسیم شده است.اقلیم کردستان عراق تنها ناحیهٔ تعریفشده در قانون عراق است که برای خود دولت و ارتش نیمهرسمی به نام پیشمرگه دارد.
صادراتنفت از گذشته نقش اصلی را در اقتصاد عراق بر عهده داشته بهطوریکه ۹۵٪ از درآمد خارجی این کشور را تشکیل میدهد. عدم توسعه در سایر زمینهها باعث بروز بیکاری ۱۸ تا ۳۰ درصدی و درآمد سرانهٔ ۴۰۰۰ دلاری شده است.[۴]
در سال ۲۰۱۱ استخدام تماموقت در بخش عمومی نزدیک به ۶۰ درصد از کل استخدامها را شامل میشد.[۱۳۸] بخش صادرات نفت شغلهای بسیار کمی برای عراقیها ایجاد کرده است.[۱۳۸] در حال حاضر درصد پایینی از خانمها (بالاترین تخمینها در سال ۲۰۱۱ حدود ۲۲٪ بوده) بهطور رسمی کار میکنند.[۱۳۸]
اقتصاد دستوری عراق پیش از اشغال این کشور توسط آمریکا، هر گونه مالکیت تجاری در عراق توسط خارجیها را ممنوع کردهبود، بسیاری از صنایع بزرگ را به شکل دولتی اداره میکرد وتعرفههای شدیدی بر کالاهای خارجی وارد میساخت.[۱۳۹] اما بعد از اشغال عراق در سال ۱۳۸۲حکومت ائتلاف موقت عراق به سرعت دستورهای الزامآوری پیرامونخصوصیسازی اقتصاد عراق و گشایش آن به رویسرمایهگذاران خارجی صادر کرد.
باشگاه پاریس در ۲۰ نوامبر ۲۰۰۴ قبول کرد تا ۸۰٪ (معادل ۳۳ میلیارد دلار) از بدهی ۴۲ میلیارد دلاری عراق به کشورهای عضو این باشگاه را ببخشد. کل بدهی خارجی عراق در سال ۲۰۰۳ معادل ۱۲۰ میلیارد دلار بود که تا سال ۲۰۰۴ پنج میلیارد دلار دیگر به آن اضافه شده بود.[۱۴۰]
بانک سیتیگروپ در فوریه ۲۰۱۱ عراق را در زمرهٔ کشورهای 3G قرار داد؛ یعنی کشورهایی که پتانسیل رشد اقتصاد جهانی در آینده را دارند و میتوانند سود خوبی به سرمایهگذاران خارجی بدهند.[۱۴۱]
واحد پول رسمی عراقدینار است.حکومت ائتلاف موقت با کمک شرکت دلارو اسکناس و سکههای جدیدی بر اساس آخرین فنون ضد جعل چاپ و ضرب کرد.[۱۴۲]
تخمینها حاکی از آن است که چهار سال بعد از حمله به عراق ۲٫۴ میلیون عراقی همچنان آواره بودند و دو میلیون پناهجو خارج از عراق وجود داشتند. چهار میلیون عراقی از امنیت غذایی برخوردار نبوده و یک چهارم کودکان دچار سوءتغذیه بودند. تنها یک سوم کودکان عراقی به آب آشامیدنی سالم دسترسی داشتند.[۱۴۳]
بنابر پژوهش مؤسسه توسعهٔ فرامرزی، سازمانهای مردمنهاد بینالمللی برای انجام فعالیت در عراق دچار چالش هستند. آنها کمکهای خود را اغلب به صورت پراکنده، مخفیانه و تحت شرایط ناامن انجام میدهند.[۱۴۳] تأمین مالی به صورت هماهنگشده انجام نمیشود و ظرفیت عملیاتی پایین و اطلاعات ناقص آنها را میآزارد. این سازمانها مورد تهاجم گروههای پیکارجو قرار میگیرند و تا سال ۲۰۱۳، ۹۴ نفر از مددکاران آنها کشته، ۲۴۸ نفر زخمی، ۲۴ نفر دستگیر یا بازداشت و ۸۹ نفر گروگان یا مفقود شدهاند.[۱۴۳]
صنعت گردشگری در عراق نیز به خاطر وجود برخی اماکن مهم مذهبی شیعیان، نقش قابل توجهی را در اقتصاد عراق بر عهده دارد.سازمان حج و زیارت ایران در سال ۲۰۱۲ میلادی، با ذکر آمار گردشگران و زائران ایرانی اعلام کرد که هر ساله بیش از یک میلیون و دویست هزار ایرانی، از طریق مرز زمینی و هوایی به کشور عراق اعزام میشوند.[۱۴۴]
بر اساس برخی تخمینها عراق با داشتن ۱۴۰٫۳ میلیارد بشکه نفت ذخیره در میدانهای نفتی خود پس از ایران در ردهٔ پنجم جهان قرار دارد. این اطلاعات بر اساس تخمینهای زلزلهنگاری دوبعدی در سه دهه پیش به دست آمده و احتمال اینکه این کشور میدانهای نفتی بیشتری داشته باشد بسیار زیاد است. تولید نفت این کشور در سال ۱۳۹۱ به ۳٫۴ میلیون بشکه در روز رسید.[۱۴۵] در عراق تا سال ۱۳۸۹ تنها ۲ هزار حلقه چاه نفت حفر شده بود در حالی که تنها درتکزاس حدود ۱ میلیون چاه حفر شده است.[۱۴۶] این در حالی است که عراق خود یکی از مؤسساناوپک بهشمار میرود.[۱۴۷][۱۴۸]
با وجود درآمدهای میلیاردی عراق از محل صادرات نفت خام، این کشور همچنان توان تولید برق برای نیمی از مردم خویش را ندارد. این مسئله بارها موجب اعتراضات مردمی در فصل تابستان شده است.[۱۴۹]
بنابر پژوهشی که در اردیبهشت ۱۳۸۶ در آمریکا انجام شد احتمالاً رقمی بین ۱۰۰٬۰۰۰ تا ۳۰۰٬۰۰۰ بشکه نفت در روز از میزان تولید اعلام شدهٔ عراق در طول چهار سال پیش از آن از طریق فساد یا قاچاق به یغما رفته است.[۱۵۰]شبکهٔ الجزیره در سال ۱۳۸۷ گزارشی در مورد اشکالات محاسباتی دربارهٔ ۱۳ میلیارد بشکه نفت عراق که تحت مراقبت آمریکاییها بوده ارائه داده و مدعی شد ۲٫۶ میلیارد بشکه از این نفت کلاً به حساب نیامده است.[۱۵۱] برخی گزارشها از کاهش آمار فساد توسط دولت در حوزهٔ نفت حکایت دارند اما همچنان گزارشهای معتبر و قابل اتکایی مبنی بر ارتشای مقامات دولتی منتشر میشوند.[۱۵۲]
عراق کشوری است با قومیتهای گوناگون و ساکنان آن راعرب،کرد،[۱۵۸]ترکمن،آشوری،کلدانی،مندایی و غیره تشکیل میدهند. کُردها در نواحی شمال و شمال شرقی عراق که بهکردستان عراق مشهور است و استانهایواسط،استان دیاله و میسان زندگی میکنند[۱۵۹] آنها از لحاظفرهنگی،زبانی و طرز پوشش با عربها متفاوتاند. ۵۹٪ عراقیها مسلمان شیعه، ۴۰٪ مسلمان سنی و باقی آنها مسیحی، مندایی، ایزدی، یارسان، شبک و ... هستند.
کشور عراق از نظر ساختار اجتماعی فرهنگی به سه حوزۀ اصلی کاملاً متفاوت قابل تقسیم است. در حوزۀ مرکزی عراق عربهای سنی، در شمال و شرق کردهای مسلمان و در جنوب عربهای شیعیان سکونت دارند و هر کدام از این گروهها دارای شاخصههای فرهنگی و اجتماعی خاص خود هستند. در کنار و در درون این سه گروه اصلی، هویتهای فرهنگی اجتماعی کوچکتری نظیر ترکمنها، آشوریها، منداییها و کُردهای ایزیدی، یارسان و شبک نیز وجود دارند که دارای فرهنگ و عقاید متفاوتی میباشند.[۶۱]
شیعیان که اکثریت جمعیت عراق را تشکیل میدهند، بیشتر در مناطق جنوبی و مرکزی عراق سکونت دارند. وجود مقبره امامان شیعی در شهرهای مقدس عراق همچون کربلا و نجف، و همچنین وجود حوزه علمیه نجف و در نتیجه حضور دایمی علمای شیعی در این شهرها باعث تقویت فرهنگ شیعی شده است و این امر شیعیان عراق را از نظر فرهنگی به ایرانیان شیعیمذهب نزدیک ساخته است.[۶۱]
عربهای سنی بخش دیگری از ساختار فرهنگی اجتماعی عراق را تشکیل میدهند. این بخش از ساختار فرهنگی عراق براساس قومیت عربی و مذهب سنی ایجاد شده و به دلیل حاکمیت اقلیت اعراب سنی در طول دهههای گذشته در عراق تقویت شده است. گرایشها و عصبیت عربی این بخش از فرهنگ عراق بسیار قدرتمند بوده و پان عربیسم به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی فعال در عراق و حتی جهان عرب در این فرهنگ ریشه داشته است. این بخش از ساختار فرهنگی عراق به دلیل حمایتهای نظام سیاسی در پی تسلط بر سایر بخشها و همسانسازی فرهنگی بوده است.[۱۶۰]
کردها عموماً در مناطق بلند شمالی، درهها و دشتهای مجاور آن و در چهار استان سلیمانیه، اربیل، دهوک و کرکوک (تمیم) دیاله و واسط زندگی میکنند. به غیر از این مناطق که اکثریت قریب به اتفاق کرد هستند، کردها در مناطق مجاور نیز پراکندهاند و جمعیت انبوهی از آنان تا حدود کوت هم پخش شدهاند. پیوند و همبستگی قبیلهای همچنان در میان کُردها باقی مانده و قبایلی چون هرکی، سورچی و زیباری توانستهاند زندگی سنتی خود را حفظ کنند.[۱۶۰]
پس از جنگکویت و عراق و وضع ممنوعیت پرواز بر فراز مدار ۲۳ درجه در سال ۱۹۹۱، کردهای عراق عملاً توانستند در منطقۀ کردستان عراق قدرت را در دست گرفته و با حل اختلافات درونی و قیام علیه حکومت بعث دولتی منطقهای تأسیس نمایند. این خیزش در فرهنگ سیاسی کردها«راپهرین» نامیده میشود. پس از دوازده سال و با حملۀ آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، حکومت خودمختار کردستان در چارچوب جمهوری فدرال عراق بهطور رسمی تشکیل شد. از سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ ریاست جمهوری و وزارت امور خارجه عراق توسط کردها اداره میگردد.
↑مجلس فدرال طبق ماده ۶۵قانون اساسی به عنوان مجلس علیا پیشبینی شده است اما هرگز تشکیل نشده است، به این معنی که قوه مقننه عملاً به صورتتکمجلسی صرفاً تحت نظرمجلس نمایندگان عمل میکند.[۸][۹][۱۰]
↑"Iraqi religions".www.state.gov. Office of International Religious Freedom. 12 May 2021.The constitution establishes Islam as the official religion and states no law may be enacted contradicting the "established provisions of Islam." It provides for freedom of religious belief and practice for all individuals, including Muslims, Christians, Yezidis, and Sabean-Mandeans, but does not explicitly mention followers of other religions or atheists.
↑"Without a Federation Council, State-building in Iraq remains elusive | MERI".www.meri-k.org. Retrieved26 March 2025.The problem here does not lie in the topic, but in the fact that Iraq’s shaky Parliament is enjoying a monopoly in the country’s supreme legislative body and not subject to any form of checks and balances. Iraq was meant to have a Federation Council, an upper chamber, that can play a vital role in the country’s democracy, state-building and rule-of-law. This Council was mandated in Articles 48 and 65 of the 2005 Constitution, and was meant to be created during the term of the first Parliament (2006-2010).
↑"Can the Federation Council help address Iraq's ongoing 'state' crisis? - Kalam"(به انگلیسی). 13 March 2025. Retrieved26 March 2025.Article 65 of Iraq’s 2005 Constitution calls for the establishment of a second legislative chamber known as the Federation Council (FC). However, this article remains dormant, awaiting ‘to be regulated by law’ – just like many other suspended constitutional provisions.
↑Chomani, Kamal (8 November 2018)."Iraq's Missing Federation Council".The Tahrir Institute for Middle East Policy -(به انگلیسی). Retrieved26 March 2025.The Iraqi parliament’s upper house, constitutionally defined as the Federation Council, has never been established. Establishing the Federation Council would be a step forward in Iraq’s democratization and ability to resolve disputes.
↑«فرهنگ برخط ریشهشناسی». etymonline.com.در ۱۹ آذر ۱۳۵۸. دریافتشده در۱ خرداد ۱۳۹۴.تاریخ وارد شده در|تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
↑هالوران, جان (2000)."واژهنامه سومری"(به انگلیسی). etymonline.com. Retrieved1 خرداد 1394.نام شهر باستانی اوروک (شهر گیلگمش) از دو بخش اور (به معنی شهر) و اوک (که به نظر میرسد معنای زندگی بدهد) تشکیل شده است. ریشهٔ آرامی و عربی IRQ و URQ نشان از رودخانه یا انشعاب رودخانه میدهد. در عین حال به معنای چگالش (آب) نیز هست.{{cite web}}:Check date values in:|تاریخ بازدید= (help)
↑لسترینج، گای (۱۳۹۳).جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی. تهران: علمی و فرهنگی. ص. ۲۶.شابک۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۰۵-۸.
↑M. A. Oraizi, Amérique, pétrole, domination: Une stratégie globalisée, tome II: Hégémonie anglo-saxonne et duels des empires pétroliers, Paris, L'Harmattan, 2012, ص. 29.
↑مک کنزی، دنیل نیل (۱۹۷۱).فرهنگ مختصر پهلوی. لندن: آکسفورد. صص. ۱۰ و ۳۱.شابک۹۷۸-۱۱۳۸۹۹۱۵۸۳.
↑Edwards, Owen (March 2010). "The Skeletons of Shanidar Cave". Smithsonian. Retrieved 17 October 2014.
↑۳۰٫۰۳۰٫۱Ralph S. Solecki, Rose L. Solecki, and Anagnostis P. Agelarakis (2004). The Proto-Neolithic Cemetery in Shanidar Cave. Texas A&M University Press. pp. 3–5.ISBN978-1-58544-272-0.
↑Carter, Robert A. and Philip, Graham Beyond the Ubaid: Transformation and Integration in the Late Prehistoric Societies of the Middle East (Studies in Ancient Oriental Civilization, Number 63) The Oriental Institute of the University of Chicago (2010)ISBN978-1-885923-66-0 p.2, athttp://oi.uchicago.edu/research/pubs/catalog/saoc/saoc63.htmlبایگانیشده در ۱۵ نوامبر ۲۰۱۳ توسطWayback Machine; "Radiometric data suggest that the whole Southern Mesopotamian Ubaid period, including Ubaid 0 and 5, is of immense duration, spanning nearly three millennia from about 6500 to 3800 B.C".
↑Al-Gailani Werr, L. , 1988. Studies in the chronology and regional style of Old Babylonian Cylinder Seals. Bibliotheca Mesopotamica, Volume 23.
↑Deutscher, Guy (2007). Syntactic Change in Akkadian: The Evolution of Sentential Complementation. Oxford University Press US. pp. 20–21.ISBN978-0-19-953222-3.
↑Wilson, Jeremy (1998).Lawrence of Arabia: The Authorised Biography of T. E. Lawrence. Stroud: Sutton.ISBN0-7509-1877-2.The exploits of T.E. Lawrence as British liaison officer in the Arab Revolt, recounted in his work Seven Pillars of Wisdom, made him one of the most famous Englishmen of his generation. This biography explores his life and career including his correspondence with writers, artists and politicians.