شهر (تلفظⓘ) مکانی با تراکم بالای جمعیت و مرکزیت سیاسی،اداری و تاریخی است که در آن، فعالیت اصلی مردم، غیر کشاورزی است و دارای مختصات شهری بوده که از طریق دولتی محلی، اداره میشود.
با توجه به رشد سریع شهرنشینی در چند دهه اخیر، شهرها به عنوان بزرگترین مجموعههای زیستی جهان پذیرای بیش از حد دو سوم جمعیت جهان تا سال ۲۰۳۰ خواهند بود. با گسترش این روند نهایتا کره زمین رو به سمت تبدیل شدن به یک جهان شهری میرود.[۱] (زانا)
واژهUrban درزبان انگلیسی وUrbain درزبان فرانسوی، از ریشهUrbanusلاتین، یعنیشهری یا متعلق به شهر و ازUrbs که بهشهررم گفته میشد، میآید.[۴]
شهر، طی دهههای اخیر، از سوی اندیشمندانجغرافیا، جامعهشناسی،اقتصاد، جمعیتشناسی و برخی علوم دیگر، تعاریف متعددی از شهر ارائه شدهاست و جامعه شناسان از جملهانگلس و مارکس، شهر را محل تمرکزجمعیت، ابزار تولید،سرمایه، نیازها و احتیاجات و غیره میدانند کهتقسیم کار اجتماعی، در آنجا صورت گرفتهاست. جغرافی دانان، شهر را منظرهای مصنوعی از خیابانها، ساختمانها، دستگاهها و بناهایی میدانند که زندگی شهری را امکانپذیر میسازد.مورخان، شهر را با توجه به قدمت آن، تعریف میکنند و از نظر اقتصاددانان، شهر به جایی گفته میشود که معیشت غالب ساکنان آن، بر پایهکشاورزی نباشد. جمعیت شناسان نیز، تعداد جمعیت یک نقطه را، ملاک شهری بودن آن نقطه میدانند. اندیشمندانطراحی شهری شهر را مجموعه پیچیدهٔ سازمان یافتهای میدانند که متشکل از سه مؤلفه اصلی کالبد، تصورات، و فعالیت میباشد، که پیوسته در حال تغییر و تحول است. شهرشناسان، شهر را محلی میدانند که بشر دست از زمین کشیده و فکر کردن را آغاز میکند.{نیازمند منبع}
با توجه به دیدگاههای گوناگون، تعریفهای متفاوتی برایشهر، ارائه شدهاست. در بیشتر کوششها، برای تعریف بنیادی و اساسی شهر، دو ملاک در نظر گرفته شدهاست:
ملاک دوم، ملاکی است کهمیلز، آن را برای تعریف شهر، تأیید میکند و بر روی آن اطمینان دارد.
شهر،منطقهای است که در آن،زمین، برایخانهسازی، نسبت به سایر عوامل تولید، مخصوصاً،سرمایه، در مقایسه با نواحی اطراف آن، با شدت بیشتری، مورد استفاده قرار میگیرد. از آنجایی کهمردم، معمولاً، در نواحی نزدیک به محل سکونت خود، کار میکنند؛ بنابراین، شهر، با دو عامل دیگر، یعنی، اشتغال بیشتر و تولید بیشترکالا وخدمات، نیز، توصیف میشود. بهطور کلی، شهر، منطقهای است که نسبت تولید و سایر عوامل تولید به زمین، در آن، بیشتر از نواحی مجاور است.[۵] بهطور کلی، شهرها دارایسیستمهای پیچیده برایبهداشت،آب وبرق،کاربری زمین،مسکن وترابری هستند و از سادگی حاکم در روستاها دورند.[۶]
شهر،محلی است با حدودقانونی که در محدودهجغرافیاییبخش، واقع شده و از نظر بافتساختمانی، اشتغال و سایر عوامل، دارای سیمایی با ویژگیهای خاص خود، بوده؛ بهطوریکه اکثریت ساکنان دائمی آن، در مشاغل کسب،تجارت،صنعت،کشاورزی،خدمات و فعالیتهای اداری، اشتغال داشته و در زمینهخدماتشهری، ازخودکفایی نسبی، برخوردار و کانون مبادلاتاجتماعی،اقتصادی،فرهنگی وسیاسی حوزه جذب و نفوذ پیرامون خود، بوده و حداقل، دارای ده هزار نفر،جمعیت باشد.[۷]
در هر نقطه که از نظر موقعیت و اهمیت، تشکیلشهرداری، ضرورت داشته باشد؛ ولو، جمعیت آن، به پنج هزار نفر، بالغ نشود؛وزارت کشور، میتواند، در آن محل، دستور تشکیل انجمن و شهرداری بدهد.[۸] در زبان فارسی باستان، «شهر» را «خشت» میگفتند که به معنی پادشاهی بودهاست. دراوستا این واژه بهصورت «خَشَتَر»[۹] بوده که واژهٔ «شهر» در فارسی نو از همین واژهٔ اوستایی آمدهاست.[۱۰]
از سال ۱۳۳۵ معیارهای مشخصی برای تبدیل روستا به شهر در نظر گرفته شد که از جمله آن، داشتن حداقل ۵ هزار نفر جمعیت بود. این مقدار در سال ۱۳۶۵ به ۱۰ هزار نفر افزایش یافت تا اینکه با تغییر دوباره قانون در سال ۱۳۷۱، مقدار کمینه برداشته شد و هر نقطه دارای شهرداری به عنوان شهر شناخته شد.[۱۱] این تغییر قانون در دوره دهساله ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۸، باعث زایش بیش از ۴۰۰ شهر شد و نقش مهمی در افزایش درصد شهرنشینی ایران به بیش از ۷۰ درصد داشتهاست.[۱۲]
واژهٔ شهر در روزگار باستان مفهوم وسیعتری داشت و به معنای کشور، استان و ایالت و دولت به کار میرفت. این واژه بعدها با گذشت زمان مفهوم کوچکتری یافت و همپایهٔ شهر به معنای کنونی آن گردید.
واژهٔ شهر در زبانهای اهالی شرق ایران با واژهٔ «کنتا» (kanta، کند) که به معنای «حصار و بارو» است، نزدیکی دارد؛ برای نمونه در «سمرکند» (سمرقند) که نامش در روزگار باستان «ماراکند» بود. در استانهای شرق ایران، واژهٔ kanta-kantha به معنی شهر محفوظ ماندهاست. گمان میرود این واژه در روزگار باستان به معنای حصار، دیوار و بارو بوده که به صورتی دیگر عنوان ked-kad به مفهوم خانه را نیز داشتهاست.[۱۳] درسنگنوشههای سدهٔ سوم میلادی به «استان»، stry (در متون پهلوی= sahr «شهر») میگفتهاند و مناطق نیز شهر نامیده میشدهاند. حال آنکه مرکز استان یا پایتخت را «شهرستان» میخواندهاند. «شهر» توسط «شهردار» اداره میشده که در سدهٔ سوم میلادی احتمالاً یک شاه محلی بودهاست و فرمانروایان استانها را شخص شاهنشاه منصوب میکرد. مناطق یا شهرها توسط یک «شهرب» و یک «موبد» اداره میشدند. یک شهر یا ناحیه به «روستای» ها تقسیم میشد که شاید هر یک از چندین دهکده تشکیل میشدند. کوچکترین واحد «ده» بود که یک دهقان یا دهگان ریاست آن را برعهده داشت.[۱۴]
تاریخ تغییرات کالبد شهرها، در دهههای اخیر، به صورت موضوعی مهم، درآمدهاست. نخستین سهتمدنجهان، بر اساس زمان آغاز آنها،بینالنهرین،مصر وهند هستند که به تمدنهای مرده، مشهور بوده و تمدن غربی، از همین سه تمدن، نشات گرفتهاست. تمدن چین، استثنای خارقالعادهای میباشد.فرهنگ خدشهناپذیر آن، از ابتدای پیدایش، در سه هزاره پیش از میلاد، در حاشیهرود زرد تاقرن بیستم م. همچنان، تداوم داشتهاست.[۱۵]
شهر را باید دارای پیشینهای بیش از هفت هزار ساله دانست که با فاصله اندکی ازانقلاب نوسنگی، با تغییر شکل تدریجی جماعتهای روستایی دائم، درخاورمیانه، ظاهر میشود و به صورتی پیوسته، تا امروز، گسترش مییابد؛ به نحوی که امروزه، به شکل زیست غالب بشری درآمدهاست. پیدایش شهرها، تحولی شگرف، در فرایند تاریخ بود.
شهر، در قلب کل نظام یونان باستان قرار دارد. تمدن یونان، زمانی به حوزهای قدرتمند تبدیل شد و سخن از معجزه یونانی رفت که دولت-شهرهای یونانی بر پا شدند. سازمان شهر و آینده شهر، در مرکز تفکر یونانیان باستان قرار داشت.[۱۶]
انقلاب صنعتی، به عنوان محرکی نیرومند، با ایجاد نهادهای اقتصادی، اداری، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، ساختار شهرها را دگرگون کرد. بلکه تغییرات و تحولات شگرفی را در حیات اجتماعی شهر، به وجود آورد.[۱۷]
شهرها، خاصیت مشترکی دارند و آن، تمرکز افراد در یک فضا، برای برآوردن خواستههای مشترک شان است؛ بنابراین، تفاوت خواستههای مشترک افراد، در دوران گوناگون تاریخ است که باعث پیدایش نظریههای مختلف، دربارهٔ دلایل به وجود آمدن شهر، شدهاست؛ برای مثال، فوستل دوکولانژ، تاریخنگار فرانسوی، معتقد است که شهرهای قدیمی را نباید، با شهرهای جدید، مقایسه کرد. در عصر حاضر، دلایل برتر، برای اثبات وجود شهر، دلایل اقتصادی است.[۱۸]
عمدهترین اثر انسان بر روی کره خاکی ایجاد مجتمعهای زیستی بهویژه شهرها است. چرا که اغلب آثار به دلیل وجود شهرها و گسترش آن است که به وجود میآیند و رشد میکنند.[۱۹]
نظریههای شهرشناسی در جهان: مانند تداوم دورههای تاریخی، شیوه تولید آسیایی، استبداد شرقی و … است.[نیازمند منبع]
نظریههای شهرشناسی ایرانی: مانند راهبرد و سیاست سرزمینی جامعه ایران، از نظریه شهر بهآبادی، رابطه شهروندی و ناشهروندی، مقیاس شهری و مقیاس تک بنا، شهر زندگی[۲۰] و … است.[نیازمند منبع]
در حقیقت، طرح جامع (Master plan) را میتوان سیستمی دانست که خط مشی اصولی و کلی سیاستهای شهری را تعیین میکند.روش مطالعه و انجام یک طرح جامع شهری، عبارت است از مطالعه وضع موجود، تجزیه و تحلیل و نتیجهگیری از وضع موجود، تعیین اهداف و اولویتها، انجام پیشبینیهای لازم، ارائه طرحها و برنامههای توسعه شهری و اجرای آنها.
طرحی است که بر اساس معیارها و ضوابط کلی طرح جامع (Detailed plan)، نحوه استفاده از زمینهای شهری را در سطح محلات مختلف شهر و موقعیت و مساحت دقیق زمین برای هر یک از آنها و وضع دقیق و تفصیلی شبکه عبور و مرور و میزانتراکم جمعیت، تراکم در واحدهای شهری، اولویتهای مربوط به مناطق بهسازی، توسعه و حل مشکلات شهری و موقعیت کلیه عوامل مختلف شهری در آن تعیین میشود.
↑مشکور, محمدجواد (1371).جغرافیای تاریخی ایران باستان. تهران: دنیای کتاب. p. 223.
↑دریایی, تورج (1383).شاهنشاهی ساسانی. تهران: ققنوس. pp. ۱۲۸–۱۲۹.
↑موریس، جیمز،تاریخ شکل شهر تا انقلاب صنعتی، ۱۳۷۴ خ. دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، صص ۵، ۹ و ۱۰.
↑آقاجانپور، علی. سیر اندیشههای مدیریت شهری در غرب باستان و اثر ارزشهای منبعث از آن در شهرداری منطقه یک تهران (شمیران)، پایاننامه کارشناسی ارشد مدیریت شهری، تیر ۱۳۸۷ خورشیدی.
↑شکیبا مقدم، محمد، مدیریت سازمانهای محلی و شهرداریها، مؤسسه انتشاراتی میر، تهران، ۱۳۸۴، صص ۲۵۳ تا ۲۵۷
↑عابدین درکوش، سعید.درآمدی به اقتصاد شهری، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، چاپ سوم، ویراست سوم، ۱۳۸۹ خورشیدی، ص ۲۲.
↑۱۹٫۰۱۹٫۱داریوش، بابکانسان طبیعت معماری، علم و دانش (۱۳۸۹)