شَعربافی یکی ازصنایع دستیایران است.
یکی از هنرهای اصیل، سنتی و چشم نواز درشهرهای کویری مانندکاشان ویزد، شَعربافی است. بدون شک یزد شهری است که صنعت نساجی و پارچههای فاخر آن از سالهای دور زبانزد بود تا جایی کهمارکوپولو در سفرنامه اش میگوید: «پارچههای ابریشمی موسوم به «یزدی» نزد بازرگانان شهرت فراوانی دارد و به همه جای دنیا صادر میشود».[۱]
بهموی انسان یا حیوان «شَعر» گفته میشود، و در اصطلاحبافندگی، شَعر نوعی پارچه است که با مو یاابریشم و با «دستگاه بافندگی چهاروردی» بافته میشود. بافتن شَعرِ پشمی دریزد واصفهان و شَعر ابریشمی درکاشان رواج داشت که اکنون در معرض فراموشی و نابودی است.
نقشهٔ خاصی برای بافت شَعربافی وجود ندارد و به دو شیوه ساده و میلهای (راهراه) بافته میشود. شعر ساده را بیشتر به رنگهای بنفش، زرشکی، مشکی، زرد، بادنجانی، سبز، گلی برای لباس زنان و شعر میلهای را به شکل سیاه و سفید به عرض ۲ متر و طول ۱٫۵ متر برای لباس مردان میبافند.
رسم است که نام بافنده با نشان طلایی در سر و ته پارچه درج شود.
از استادان بنام شعربافی میتوان به غلامرضا حسنیژاه از استادان شعربافی در کاشان و همچنین دختر ایشان مرضیه حسنیژاه و پسر کوچک ایشان علی اکبر حاتمیان، نام برد. تلاش ایشان درکارگاه بافندگی خانه منوچهری در احیای این هنر سنتی نقشی بسیار داشت.
گفتنی است که در گذشته، (تا حدود ۵۰ سال پیش) بافندگی بادستگاه شعربافی، بسیار دشوار بوده و تنها از عهده جوانان برمیآمده است. اما بنا به یک روایت یکی از شَعربافان قهار آن دوره به نامحاج حبیبالله خادم قطعهای را به این دستگاه اضافه میکند که کار با آن را بسیار سادهتر مینماید. این قطعه چک (با فتحه حرف چ) نام دارد و ساختار سادهای دارد. ایشان حدود سال ۱۳۹۲ هجری شمسی در کاشان از دنیا رفتهاند. در روایت دیگر از آقای صادق وجدان (یا صادق شاطری که در حال حاضر، سال ۱۳۹۷ هجری شمسی، جزو معدود شعربافان میباشد)، یک شعرباف معروف دیگر به نام حسن فرزند فرجالله سبزپوشان این قطعه را با الهام از شعربافان اصفهان به دستگاه اضافه نمودهاست.