«شاپور» نام مشهوری درایران ساسانی بود که توسط سه پادشاه ساسانی و دیگر افراد برجسته دوران ساسانیان و دورههای بعدی آن استفاده میشد. در ابتدا باید یک عنوان باشد، که حداقل در اواخر قرن دوم میلادی به یک نام شخصی تبدیل شده باشد.[۳]شاپور یا شاهپور، به معنای «پسر شاه» است. این نام درپارسی میانه šhpwr (شهپور یا شاهپور) تلفظ میشدهاست و ریختپارسی باستان آن را به شکل xšāyaθiyahyā-puθra بازسازی کردهاند. در منابععربی به شکل سابور و در منابعیونانی ولاتین به ترتیب به ریخت Sapuris و Sapores ضبط شدهاست.[۴]
شاپور دوم در زمان مرگ خود برادرشاردشیر دوم را به عنوان شاهنشاه بعدی برگزید؛ ولی تنها تا زمانی که پسرش شاپور سوم به بزرگسالی برسد و توانایی فرمانروایی را داشته باشد.[۵] اردشیر در سال ۳۸۳ توسطوزرگان ساسانی کشته شد و تنها چهار سال حکومت کرد. به نظر میرسد که این مسئله به دلیل ادامه سیاستهای شاپور دوم، یعنی تلاش برای مهار قدرتموبدان و اشراف، روی دادهاست.[۵] با مرگ اردشیر، شاپور سوم به عنوان شاهنشاه جدید برتخت نشست. گفته شده که او در سخنرانی روز تاجگذاریاش، اعلام داشته که نیرنگ، آزمندی و زیر پا گذاشتن عدالت را در دربارش تحمل نخواهد کرد.[۶] به نظر میرسد که اشراف ساسانی این سخنرانی را نوعی کنایه و اعلان جنگ نسبت به خودشان برداشت کردهاند.[۷]
مذاکره میان دربار ایران و روم دربارهٔ مسئله ارمنستان که در دوران اردشیر دوم آغاز شده بود، سرانجام در زمان شاپور سوم به نتیجه رسید و طرفین در سال ۳۸۴ توافقنامهای به امضا رساندند. دیپلمات ایرانی در این مذاکراتیزدانفرای شاپور نام داشتهاست.[۸]
نقشهٔ ارمنستان ایران بین سالهای۳۸۷ تا سال۵۹۱ میلادی
مطابق این توافقنامه، ایران و رومارمنستان را بین خودشان تقسیم کردند. بدین طریق، ارمنستان به دستنشانده دو دولت ایران و روم تبدیل میشد، اما کماکان میتوانست سلسله پادشاهی خودش را حفظ کند.بخش غربی و کوچکتر آن، منطقه تحت نفوذ رومیها بود وآرشاک سوم از خانداناشکانی، پسرپاپ (یا پاپاس) و نوهآرشاک دوم از سوی آنان به عنوان شاهارمنستان غربی برگزیده شد.بخش شرقی پادشاهی ارمنستان که وسیعتر بود، به ایران رسید. شاهنشاه ایران یک شاهزاده اشکانی و البته مسیحی به نام خسرو را به عنوان شاه ارمنستان برگزید که با عنوانخسروی چهارم برتخت نشست. پس از این توافق، روابط دوستانه میان ایران و روم برقرار شد که برای ۳۶ سال پابرجا باقیماند.
به نظر میرسد شاپور سوم علاوه بر اختلاف باروم شرقی بر سر ارمنستان، در شرق باآلخونها نیز درگیر شدهاست. هرچند سیاستهای شاپور سوم در تقابل باروم شرقی با موفقیت همراه بود و توانست مرزهای غربی را به ثبات و آرامش برساند. اما در شرق توفیقی نیافت وکابل را بهآلخونها واگذار کرد. از دست دادن شهر ضربه بزرگی بود، زیرا این شهر از دهه ۳۶۰ میلادی مرکز تولید سکه بود.[۹] ضرب سکه نشان میدهد که آلخونهاکابل را قبل از ۳۸۸ از او گرفتند. آنها همان ضرب سکههای صادر شده توسط شاپور سوم را تکثیر کردند، تنها تفاوت در کتیبه تازه کلمهباکتریایی "αλχοννο" (alxanno) بود، که برای نشان دادن تسخیر قلمرو ساسانیان اضافه شد.[۹]
شاپور سوم در ۳۸۸ درگذشت. وی تنها پنج سال حکومت کرد. گفته شده که او علاقه زیادی داشت تا بیشتر وقتش را در فضای آزاد و زیر سایبان بگذراند. در گزارش مرگ او آمده که در یکی از روزهایی که زیر سایبان نشسته بود، شخصی که توسط اشراف ساسانی اجیر شده بود، باعث میشود تا سایبان بر روی او سقوط کند و جانش را از دست بدهد.[۷]
نگارهای از نقشبرجسته شاپور سوم (چپ) وشاپور دوم (راست) درتاقبستان اثر جرج راویلسون
از شاپور سوم سنگنگارهای درتاقبستان درکرمانشاه بهجا ماندهاست. در این سنگنگاره، دو پیکره بسیار شبیه به هم دیده میشوند که درحال نگاه به یکدیگر هستند.
در هر دو سمت این سنگنگاره، سنگنوشتههایی بهزبان پارسی میانه نگاشته شده که در آنها به معرفی این دو شخص پرداختهاست. پیکره سمت راستشاپور هرمزان، یعنی شاپور دوم و پیکره سمت چپ، شاپور شاپوران، یعنی شاپور سوم است.
برخی بر این باورند که ابتدا تنها پیکره شاپور دوم در این سنگنگاره حک شدهاست و در زمان شاپور سوم، به دستور وی پیکرهاش در کنار تندیس پدرش تراشیده شدهاست. اما از شباهت بسیار زیاد دو تندیس، اینگونه پیداست که هر دوی آنها توسط یک هنرمند طراحی شدهاند.[۱۰]