سید علی قاضی | |
|---|---|
| عنوان(ها) | علامه،آیت الله العظمی، عارف بالله، سید الاولیا |
| اطلاعات شخصی | |
| زاده | سید علی قاضی طباطبایی تبریزی ۱۳ ذیالحجه ۱۲۸۵ ه. ق ۷ فروردین ۱۲۴۸ ه.خ تبریز، ایران |
| درگذشته | ۶ ربیعالاول ۱۳۶۶ ه. ق ۸ بهمن ۱۳۲۵ ه.خ (۷۷ سال) |
| محل دفن | وادیالسلام |
| همسر | ۴ همسر |
| فرزندان | ۲۶ فرزند (۱۱ پسر و ۱۵ دختر) |
| تحصیلات | تبریز -نجف |
| استادان | سید احمد کربلایی و سید حسین (پدر وی) |

سید علی قاضی طباطبایی تبریزی (زاده ۷ فروردین ۱۲۴۸ درتبریز – درگذشته ۸ بهمن ۱۳۲۵ درنجف)مجتهد،فقیه،حکیم وعارفشیعه سده سیزده و چهارده خورشیدی بود.
وی از نوادگانعبدالوهاب تبریزی که نسب وی هم بهحسن مثنی ابنحسن مجتبی میرسد.[۱]
وی در ۷ فروردین ۱۲۴۸ (۱۳ ذیحجه ۱۲۸۵) درتبریز زاده شد. وی فرزند میرزا حسین قاضی طباطبایی (درگذشته ۱۲۷۲ ش) بود. سلسله نسب آنها بهعبدالوهاب تبریزی و از طریق او بهعلی بن ابیطالب میرسد.[۲] خاندان قاضی پیشینهای کهن درتبریز دارند وسید محمدعلی قاضی طباطبایی و همچنینسید محمدحسین طباطبایی و برادرشسید محمدحسن الهی طباطبایی از این خاندان هستند.[۳]
پدرش میرزا حسین قاضی خود اهلمعرفت و از شاگردانمیرزا محمدحسن شیرازی بوده وکتابی درتفسیرسوره حمد وانعام نوشته[نیازمند منبع] و در سلوک عرفانی شاگرد امامقلی نخجوانی بوده است.
سید علی قاضیعلوم مقدماتی را درتبریز در نزد پدرش، سید حسین قاضی و میرزا موسی تبریزی و میرزا محمدعلی قراچه داغی آموخت.[۴] دروسادبیات عرب وادبیات فارسی را در نزد میرزا محمدتقی تبریزی متخلص به «نیر» خواند. سید علی قاضی در سال ۱۲۷۲ شمسی در سن ۲۴ سالگی عازمنجف شد.[۵][۶] او پس از اقامت درنجف،تحصیلات خود را در نزداساتیدی از جملهفاضل شربیانی، محمد ممقانی،شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا حسین خلیلی وآخوند خراسانی ادامه داد[۷] و در سن ۲۷ سالگی به درجهاجتهاد رسید.
سید علی قاضی درلغت عرب بینظیر بوده است؛ گفته شده که او چهل هزار لغت از حفظ داشت وشعر عربی را چنان میسرود که اعراب تشخیص نمیدادند سراینده این شعر غیرعرب است.[۸]
سید علی قاضی از نوجوانی تحت تربیت پدرش، سید حسین قاضی بوده و جوهره حرکت وسلوک وی از پدرش بوده است.وی پس از آن که بهنجف رفت، نزدمحمد بهاری وسید احمد کربلایی معروف به واحدالعین به یادگیریمکارم اخلاقی وعرفانی پرداخت و این دو نیز از شاگردانملا حسینقلی همدانی بودند. سلسله استادانملا حسینقلی همدانی بهسید علی شوشتری و سپس به شخصی گمنام به نام ملاقلی جولا میرسد.[۹][۱۰]
سید علی قاضی به اعتباری از دو طریق بهآقامحمد بیدآبادی و سپس سلسله عرفای قدیم میرسد:
طریق اول: سید علی قاضی شاگردِ -پدر خود- سید حسین قاضی طباطبایی شاگردِ امامقلی نخجوانی شاگردِ سید قریش حسینی قزوینی[۱۱] شاگردِملا محراب گیلانی شاگردِ آقامحمد بیدآبادی.[۱۲]
طریق دوم: سید علی قاضی شاگردِسید احمد کربلایی شاگردِملاحسینقلی همدانی شاگردِسید علی شوشتری [به نقلی] شاگردِکاشف دزفولی[نیازمند منبع] شاگردِ آقامحمد بیدآبادی.
بسیاری ازاستادان سرشناسفلسفه اسلامی وعرفان اسلامی از شاگردان سید علی قاضی بودند. از میان شاگردان مشهور وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
وی عباس قوچانی را که از شاگردان او بود بهعنوان وصی در امور عرفانی تعیین کرده بود.[۱۶]
سید علی قاضی درتفسیر قرآن و معانی آن مهارت داشت وسید محمدحسین حسینی طهرانی از قولسید محمدحسین طباطبائی (از شاگردان سید علی قاضی) میگوید:
سید هاشم حداد، از عرفای معاصر و شاگرد سید علی قاضی، دربارهٔ او میگوید:[۱۹]
سید ابراهیم خسروشاهی ازطباطبائی نقل میکردند که:[۲۰]
سید علی قاضی چهار زن اختیار کرد وخانواده پرجمعیتی شامل شش پسر (سید مهدی، سید تقی، سید جواد، سید جعفر، سید محمدعلی، سیدحسین که دامادمیرزا هاشم آملی است) بود.[۲۱] به تصریح کتابمهر تابناک که زندگینامه قاضی هست، وی مجموعاً بیست فرزند داشته که یازده پسر را شامل میشده است.
سید علی قاضی در ۸ بهمن ۱۳۲۵ خورشیدی در سن ۷۷ سالگی درگذشت و در قبرستانوادی السلامنجف، نزد پدر خود، به خاک سپرده شد.[۱۹] پدرش البته در تبریز درگذشته بود.
وی در وصیتنامه خود تأکید برنماز، زیارتحسین بن علی و نرنجاندن مردم دارد:[۲۲]
«اما وصیتهای دیگر، عمده آنها نماز است. نماز را بازاری نکنید، اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع! اگر نماز را تحفظ کردید، همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیحه صدیقه کبری سلام الله علیها و آیة الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود؛ واجبات است و در مستحبات تعزیه داری و زیارت سیدالشهداء مسامحه ننمایید و روضه هفتگی ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیرهما به جا بیاورید، هرگز حق آن بزرگوار ادا نمیشود و اگر هفتگی ممکن نشد، دهه اول محرم ترک نشود.
دیگر آنکه، اگر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم، اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر بر و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. اینها را که عرض کردم و امثال اینها را مواظبت نمایید! الله اللّه الله که دل هیچکس را نرنجانید!
تا توانی دلی به دستآور دل شکستن هنر نمیباشد.»