سَمَرْقَنْد (بهتاجیکی:Самарқанд) (/ˈsæmərkænd/ سامِرکَند؛ به ازبکی و تاجیکی: Самарқанд / Samarqand، تلفظ: [samarˈqand, -ant]) شهری در جنوب شرقیازبکستان و یکی از کهنترین شهرهای دائمالسکونت درآسیای مرکزی است. سمرقند مرکزولایت سمرقند و یک شهر در سطح ناحیه است که شامل مناطق شهریمانندکیمیاگرلر،فرهاد وهیشراو میشود. با جمعیتی بالغ بر ۵۵۱٬۷۰۰ نفر (در سال ۲۰۲۱)، این شهر سومین شهر بزرگ ازبکستان محسوب میشود.[۲][۳]
شواهدی از فعالیتهای انسانی در منطقهٔ سمرقند به دورانپارینهسنگی بازمیگردد. اگرچه شواهد مستقیمی از زمان دقیق بنیانگذاری سمرقند وجود ندارد، نظریههایی پیشنهاد میکنند که این شهر بین قرن هشتم و هفتم پیش از میلاد تأسیس شده است. سمرقند بهدلیل موقعیتش در مسیرجاده ابریشم میان چین، ایران و اروپا، در دورههایی یکی از بزرگترین شهرهای آسیای مرکزی بوده و شهری مهم در امپراتوریهای ایران بزرگ بهشمار میرفته است. در دورانشاهنشاهی هخامنشی، سمرقند پایتخت ساتراپیسغدیانه بود. این شهر در سال ۳۲۹ پیش از میلاد توسطاسکندر مقدونی فتح شد و در آن زمان با نام مارکند شناخته میشد که در یونانی به صورت Μαράκανδα ثبت شده است. پس از آن، سمرقند تحت حکومت سلسلههای ایرانی و ترک قرار داشت تا اینکه در سال ۱۲۲۰ توسط مغولها به رهبریچنگیز خان فتح شد.[۴]
این شهر بهعنوان مرکز مطالعات علمی اسلامی و زادگاهرنسانس تیموری شناخته میشود. در قرن چهاردهم،تیمور سمرقند را به پایتختامپراتوری خود تبدیل کرد و آرامگاه خود،گورِ امیر، را در آن ساخت.مسجد بیبی خانم که در دورانشوروی بازسازی شد، همچنان یکی از بناهای برجستهٔ شهر بهشمار میرود. میدانریگستان، مرکز تاریخی شهر، با سه بنای مذهبی عظیم احاطه شده است و نماد شکوه معماری اسلامی در آسیای مرکزی است.
سمرقند با دقت سنتهای صنایع دستی کهن را حفظ کرده است؛ از جمله سوزندوزی، زرگری، بافندگی ابریشم، حکاکی روی مس، سفالگری، منبتکاری و نقاشی روی چوب. در سال ۲۰۰۱،سازمان یونسکو شهر سمرقند را با عنوان «سمرقند – چهارراه فرهنگها» در فهرست میراث جهانی ثبت کرد، بهدلیل نقش تاریخی آن بهعنوان نقطهٔ تلاقی تمدنهای چین، ایران، هند وجهان اسلام.[۵]
سمرقند مدرن به دو بخش تقسیم شده است: شهر قدیمی که شامل بناهای تاریخی، فروشگاهها و خانههای قدیمی خصوصی است؛ و شهر جدید که در دورانامپراتوری روسیه و اتحاد جماهیر شوروی توسعه یافته و شامل ساختمانهای اداری، مراکز فرهنگی و مؤسسات آموزشی میباشد. در تاریخ ۱۵ و ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۲، این شهر میزبان اجلاس سازمان همکاری شانگهای (SCO) بود.
سمرقند دارای تاریخی چندفرهنگی و چندزبانه است که بهطور قابل توجهی تحت تأثیر فرایند تعیین مرزهای ملی در آسیای مرکزی قرار گرفته است. بسیاری از ساکنان این شهر بهزبان تاجیکی بهصورت مادری یا دوزبانه سخن میگویند، در حالی که زبان رسمی کشورازبکی است وزبان روسی نیز طبق سیاست زبانی ازبکستان، بهطور گستردهای در حوزه عمومی استفاده میشود.
نام «سمرقند» از زبانهای ایرانی، یعنیفارسی وسغدی، گرفته شده است: «سمر» به معنی «سنگ، صخره» و «کند» به معنی «دژ، شهر». از این نظر، سمرقند معنایی مشابه با نام پایتخت ازبکستان، «تاشکند»، دارد؛ زیرا «تاش» درزبانهای ترکی به معنی «سنگ» است و «کند» نیز شکل ترکی واژهای ایرانی است که به معنی «شهر» بهکار میرفته است. بر اساس گفتههایمحمود کاشغری، دانشمند قرن یازدهم، این شهر درزبان قراخانی «سَمِزْکَنْد» نامیده میشده که به معنی «شهر چاق» یا «شهر پرنعمت» است.بابُر، امپراتور مغول قرن شانزدهم نیز از این نام یاد کرده، وکلاویخو، جهانگرد اسپانیایی قرن پانزدهم، گفته است که «سمرقند» شکل تحریفشدهای از همین نام بوده است.[۶][۷]
همراه بابخارا، سمرقند یکی از کهنترین شهرهای مسکونی درآسیای مرکزی بهشمار میرود و شکوفاییاش را مدیون موقعیت جغرافیاییاش در مسیر تجارت میانچین واروپا است. هیچ مدرک مستقیمی از زمان دقیق بنیانگذاری این شهر وجود ندارد، اما پژوهشگران مؤسسه باستانشناسی سمرقند، تاریخ تأسیس آن را حدود ۷۰۰ پیش از میلاد تخمین زدهاند. حفاریهای باستانشناسی انجامشده در محدوده شهری (سیاب و مرکز شهر) و همچنین مناطق حومهای (خوجمزگیل، سازاغان) شواهدی از فعالیتهای انسانی مربوط به ۴۰٬۰۰۰ سال پیش را آشکار کردهاند که به دورانپارینهسنگیِ پسین بازمیگردد. مجموعهای از محوطههای باستانی مربوط به دوران میانسنگی (هزارههای دوازدهم تا هفتم پیش از میلاد) نیز در حومههای سازاغان-۱، زامیچاتاش و اوخالیک کشف شدهاند. کانالهای سیاب و درگام که آب شهر و حومههای آن را تأمین میکردند، در حدود قرون هفتم تا پنجم پیش از میلاد (عصر آهن اولیه) پدید آمدهاند. از نخستین روزهای شکلگیری، سمرقند یکی از مراکز اصلی تمدن سغدی بوده است. در دوران دودمانهخامنشی ایران، این شهر به پایتختساتراپی سغدیان تبدیل شد.[۸]
سمرقند در سال ۳۲۹ پیش از میلاد توسطاسکندر مقدونی فتح شد. در منابع یونانی، این شهر با نام «ماراکاندا» (Μαράκανδα) شناخته میشد. هرچند منابع مکتوب اطلاعات اندکی درباره نظام حکومتی پس از فتح ارائه میدهند، اما از شخصی به نام «اورپیوس» یاد شده که به گفته منابع، «نه از طریق نیاکان، بلکه به عنوان هدیهای از سوی اسکندر» به حکومت رسید.[۹][۱۰][۱۱]
با وجود آسیبهای قابل توجهی که سمرقند در جریان فتح اولیه توسط اسکندر متحمل شد، شهر بهسرعت بازسازی شد و تحت تأثیر فرهنگ هلنیستی شکوفا گردید. در این دوره، تکنیکهای جدیدی در ساختوساز بهکار گرفته شد؛ آجرهای مستطیلی جای خود را به آجرهای مربعی دادند و روشهای پیشرفتهتری در سنگچینی و گچکاری معرفی شدند.[۱۲]
فتح اسکندر موجب ورود فرهنگ کلاسیک یونانی به آسیای مرکزی شد و برای مدتی، زیباییشناسی یونانی تأثیر زیادی بر هنر و صنعتگران محلی گذاشت. این میراث هلنیستی در دورههای بعد نیز ادامه یافت، زمانی که سمرقند بخشی از دولتهای جانشین اسکندر مثلامپراتوری سلوکی،پادشاهی یونانی-باختری، و سپسامپراتوری کوشانی شد. هرچند خود کوشانیها از آسیای مرکزی برخاسته بودند، اما پس از آنکه این دولت در قرن سوم میلادی کنترل خود بر سغدیان را از دست داد، سمرقند دچار افول شد و تا قرن پنجم میلادی بهعنوان مرکز اقتصادی، فرهنگی و سیاسی احیا نشد.
سمرقند حدود سال ۲۶۰ میلادی توسطساسانیان فتح شد. در دوران حکومت ساسانی، این منطقه به یکی از مراکز مهمآیین مانی تبدیل شد و نقش مهمی در گسترش این دین در سراسر آسیای مرکزی ایفا کرد.[۱۳][۱۴]
بین سالهای ۳۵۰ تا ۳۷۵ میلادی، سمرقند توسط قبایل کوچنشینخیونان فتح شد که منشأ آنها همچنان مورد بحث و اختلاف نظر است. شواهد باستانشناسی از قرن چهارم نشان میدهد که گروههای کوچنشین در سمرقند مستقر شدهاند و فرهنگ کوچنشینان از حوزه رودسیردریای میانی در منطقه گسترش یافته است. بین سالهای ۴۵۷ تا ۵۰۹ میلادی، سمرقند بخشی از دولتکیداریان بود. پس از آن،هپتالیان (هونهای سفید) سمرقند را فتح کردند و تا زمانی کهگوکترکها با اتحاد با ساسانیان درنبرد بخارا حدود سال ۵۶۰ میلادی آن را تصرف کردند، کنترل آن را در دست داشتند.[۱۵][۱۶]
در میانه قرن ششم میلادی، دولتی ترکتبار در منطقه آلتای توسط دودمان آشینا بنیانگذاری شد. این دولت جدید «خاقانات ترک» نام گرفت که برگرفته از نام قوم ترک بود و توسط فرمانروایی به نام «خاقان» اداره میشد. بین سالهای ۵۵۷ تا ۵۶۱ میلادی، امپراتوری هفتالیان با همکاری مشترک ترکها و ساسانیان شکست خورد و مرز مشترکی میان دو امپراتوری شکل گرفت.[۱۷]
در اوایل قرون وسطی، سمرقند با چهار ردیف دیوار دفاعی احاطه شده بود و چهار دروازه داشت.[۱۸][۱۹]
در قلمرو سمرقند، یک آرامگاه باستانی ترکتبار همراه با اسب کشف شده که قدمت آن به قرن ششم میلادی بازمیگردد.[۲۰]
در دوران فرمانروایی خاقانات ترک غربی، تونگ یابغو قاغان (۶۱۸–۶۳۰ میلادی)، روابط خانوادگی با حاکم سمرقند برقرار شد؛تون جبغو خان دختر خود را به او داد.[۲۱]
برخی بخشهای سمرقند از قرن چهارم میلادی مسیحی بودند. در قرن پنجم، یک کرسی نسطوری در سمرقند تأسیس شد که در آغاز قرن هشتم به یک متروپولیت نسطوری تبدیل شد. میان پیروان سغدی آیین مسیحیت و آیین مانی، بحثها و جدلهایی درگرفت که در اسناد تاریخی بازتاب یافتهاند.[۲۲]
سپاه خلافت اموی به فرماندهیقتیبه بن مسلم حدود سال ۷۱۰ میلادی، شهر سمرقند را ازسلسله تانگ چین تصرف کردند. در آن دوران، سمرقند جامعهای مذهبی و متنوع بود و میزبان ادیان گوناگونی از جمله زرتشتی، بودایی، هندو، مانوی، یهودی و مسیحیت نسطوری بود، در حالی که بیشتر جمعیت پیرو آیین زرتشت بودند.[۲۳]]][۲۴]
قتیبه بهطور کلی عربها را در آسیای مرکزی اسکان نداد؛ او حاکمان محلی را مجبور به پرداخت خراج کرد اما عمدتاً آنها را به حال خود گذاشت. سمرقند استثنای مهمی در این سیاست بود: قتیبه در شهر پادگان عربی و اداره حکومتی عربی تأسیس کرد، آتشکدههای زرتشتی را ویران ساخت و مسجدی بنا کرد. بخش زیادی از جمعیت شهر به اسلام گرویدند.[۲۵]
در نتیجهای بلندمدت، سمرقند به مرکزی برای آموزشهای اسلامی و عربی تبدیل شد. در اواخر دهه ۷۴۰ میلادی، جنبشی از ناراضیان از قدرت امویان در خلافت عربی شکل گرفت که رهبری آن راابومسلم خراسانی بر عهده داشت. پس از پیروزی قیام، او والیخراسان وماوراءالنهر شد (۷۵۰–۷۵۵ میلادی) و سمرقند را به عنوان محل اقامت خود برگزید. نام او با ساخت دیوار دفاعی چند کیلومتری پیرامون شهر و کاخ سلطنتی گره خورده است.[۲۶]
طبق افسانهای، در دوران حکومتعباسیان، راز ساختکاغذ از دو اسیر چینی در نبرد تالاس در سال ۷۵۱ میلادی به دست آمد که منجر به تأسیس نخستین کارخانه کاغذسازی در جهان اسلام در سمرقند شد. این اختراع سپس به دیگر مناطق جهان اسلام و از آنجا به اروپا منتقل شد.[۲۷][۲۸] بخش عمدهای از شهر به اسلام گرویدند.[۲۹]
در سال ۸۶۷ میلادی، دینار طلای خلیفهمعتز در سمرقند ضرب شد. دوران حکومت او نقطه اوج افول قدرت مرکزی خلافت عباسی بود.
کنترل عباسیان بر سمرقند بهزودی از میان رفت و جای خود را بهسامانیان داد (۸۷۵–۹۹۹ میلادی)، هرچند سامانیان در دوران حکومت خود بر سمرقند، همچنان بهطور اسمی تابع خلافت بودند. در دوران سامانیان، سمرقند به پایتخت این سلسله و گرهای مهمتر در مسیرهای تجاری متعدد تبدیل شد. سامانیان در حدود سال ۹۹۹ میلادی توسطقراخانیان سرنگون شدند. در دو قرن بعد، سمرقند تحت حکومت قبایل ترکتبار مختلفی از جملهسلجوقیان وخوارزمشاهیان قرار گرفت.[۳۰]
نویسنده ایرانی قرن دهم میلادی، اصطخری، که در ماوراءالنهر سفر کرده بود، توصیفی زنده از ثروتهای طبیعی منطقهای که آن را «سغد سمرقندی» مینامد ارائه داده است:
«من هیچ نقطهای در آن یا در خود سمرقند نمیشناسم که اگر کسی به بلندیای برود، سبزه و منظرهای دلپذیر نبیند؛ و هیچ کوه نزدیکی نیست که درخت نداشته باشد یا دشتی پر از گرد و غبار باشد… سغد سمرقندی… هشت روز راه در میان سبزهزارها و باغهای پیوسته امتداد دارد… سبزی درختان و زمینهای کشتشده در دو سوی رودخانه [سغد] گسترده است… و فراتر از این مزارع، چراگاههایی برای دامهاست. هر شهر و آبادی دارای قلعهای است… این منطقه بارورترین سرزمینهای خداوند است؛ بهترین درختان و میوهها در آن یافت میشود، در هر خانه باغ، حوض و آب روان وجود دارد.»
پس از سقوطدولت سامانیان در سال ۹۹۹ میلادی، دولت قراخانیان جایگزین آن شد. این سلسله ترکتبار، پس از تقسیم به دو شاخه شرقی و غربی، شهر سمرقند را از سال ۱۰۴۰ تا ۱۲۱۲ میلادی به عنوان پایتختشاخه غربی خود انتخاب کرد. بنیانگذار این شاخه، ابراهیم تامغاج خان (۱۰۴۰–۱۰۶۸) بود که برای نخستین بار با بودجه دولتی مدرسهای (مدرسه علمیه) در سمرقند ساخت و از توسعه فرهنگ در منطقه حمایت کرد. در زمان او، بیمارستان عمومی (بیمارستان) و مدرسهای تأسیس شد که در آن دانش پزشکی نیز آموزش داده میشد.[۳۱][۳۱]
یکی از بناهای مهم این دوره،مجموعه یادبود شاهزنده است که در قرن ۱۱ میلادی توسط حاکمان قراخانی بنیانگذاری شد.[۳۲]
برجستهترین اثر معماری دوره قراخانی در سمرقند، کاخ ابراهیم بن حسین (۱۱۷۸–۱۲۰۲) بود که در قلعه شهر ساخته شد. در حفاریهای این کاخ، قطعاتی از نقاشیهای دیواری کشف شد. بر دیوار شرقی، تصویر یک جنگجوی ترک با کافتان زرد و کمان دیده میشد. همچنین تصاویری از اسبها، سگهای شکاری، پرندگان و زنان دورهای در آن نقش بسته بود.[۳۳]
سمرقند توسطچنگیز خان در سال ۱۲۱۹م گرفته شد؛ و پس از آن فرمانروایی آن به دست مغولان افتاد.[۳۴] به گفتهٔجوینی چنگیز خان همهٔ کسانی که به ارگ و مسجد پناه میبردند را کشت، شهر را بهطور کامل غارت کرد و ۳۰٬۰۰۰ مرد جوان به همراه ۳۰٬۰۰۰ صنعتگر را به خدمت گرفت. خرابی سمرقند مانند دیگر شهرهای ماوراءالنهر از نتایج هجوم مغول بود و قسمت عمده آن شهر را ویران کردند.ابن بطوطه که حدود یک سده بعد از آنجا عبور نموده گوید: «نه حصاری دارد نه دروازهای، بیشتر عماراتش خراب است و اندکی از آنها مسکون …»[۳۵] سمرقند دستکم متحمل یک حملهٔ مغول دیگر توسطخان باراک شد تا وی پول مورد نیاز خود را برای پرداخت به ارتش بهدستآورد. سمرقند تا سال ۱۳۷۰ بخشی ازخانات جغتای (یکی از چهار قلمرو جانشین مغولان) باقی ماند.[۳۶][۳۷][۳۸]
در سال ۱۳۷۰تیمور (تیمورلنگ) فاتح، بنیانگذار و حاکمامپراطوری تیموری، سمرقند را پایتخت خود کرد. امیر تیمور عماراتی عظیم در آن بنا نهاد و شهر به شکل نویی درآمد و مساجد و کاروانسراهایی ساخته شد و شکوه و جلال ازدسترفته را بازیافت.کلاویخو سفیراسپانیا همه آن عمارات باشکوه را در سال ۸۰۸ هجری دیده و بعضی از آنها هنوز پایدار است.شرفالدین علی یزدی گوید: «مسجدی که امیر تیمور پس از بازگشت از فتحهند ساخت شکوه و عظمت آن مدیون غنائمی است که در این سفر به دست امیر تیمور افتاد.» کلاویخو در آن زمان بزرگی سمرقند را بهاندازهاشبیلیه زادگاه خویش برشمرده است.[۳۹] در طول ۳۵ سال بعد، او بیشتر شهر را بازسازی کرد و هنرمندان و صنعتگران بزرگی را از سراسر امپراتوری در این شهرگرد هم آورد. تیمور به عنوان حامی هنر به شهرت رسید و سمرقند رشد یافت تا به مرکز منطقهفرارود تبدیل شود. تعهد تیمور به هنر از اینجا آشکار است که وی با دشمنان خود بیرحم بود اما نسبت به کسانی که تواناییهای ویژهٔ هنری داشتند، مرحمت داشت و زندگی هنرمندان، صنعتگران و معماران را نجات داد تا بتواند آنها را برای بهبود و زیباسازی به پایتخت خود بیاورد. او همچنین مستقیماً در برنامههای عمرانی خود درگیر بود و دیدگاههای وی اغلب از تواناییهای فنی کارگرانش فراتر میرفت. افزونبر این، این شهر در شرایط ساختوساز مداوم بود و تیمور اغلب در صورت عدم رضایت از نتایج، به سرعت درخواست ساخت و ساز مجدد ساختمانها را میداد.[۴۰] تیمور کاری کرد که شهر فقط با جادهها دسترسی پیدا کند و همچنین دستور ساخت خندقهای عمیق و دیوارهایی داد که پنج مایل دور شهر امتداد داشت و شهر را از بقیه همسایگان خود جدا میکرد.[۴۱] در این مدت این شهر حدود ۱۵۰٬۰۰۰ نفر جمعیت داشت.در فاصلهٔ سالهای ۱۴۲۴ تا ۱۴۲۹، ستارهشناس بزرگالغبیگرصدخانهٔ سمرقند را بنا کرد.اینسکستانت ۱۱ متر بود و زمانی روی سازهٔ سهطبقهای دور آن بالا میرفت، اگرچه برای محافظت از آن در برابر زلزله در زیر زمین نگهداری میشد.با کالیبره روی آن، بزرگترین کوادرانت ۹۰ درجه جهان در آن زمان بود.[۴۲]اما، این رصدخانه در سال ۱۴۴۹ توسط متعصبان مذهبی نابود شد.[۴۲][۴۳]
در ۱۵۰۵ در دست ازبکان (شیبانیان) و سرانجام در ۱۶۰۰م در دست استراخان و جانشینان او، که از نژاد ازبکاند، درآمد و باز به دست ایران درآمد.در ربع دوم سدهٔ شانزدهم،شیبانیان پایتخت خود را بهبخارا منتقل کردند و سمرقند رو به زوال گذاشت.پس از حملهٔافشاریاننادرشاه درسدهٔ ۱۸ام میلادی، این شهر حدود ۱۷۲۰ یا چند سال بعد متروک شد.[۴۴]
در سالهای ۱۹۲۴ میلادی سمرقند و بخارا ازتاجیکستان جدا گشته و بهازبکستان پیوست. در سدهٔ نوزدهم، این شهر تحت حکومت، حاکم روسیه قرار گرفت بعد از اینکه دژ نظامی شهر توسط کلنل Konstantinovich Petrovich Kaufman اشغال شد.اندکی پس از آن پادگان کوچک ۵۰۰ نفرهٔ روسیمحاصره شد.این حمله که به رهبری عبدالملک تورا، پسر بزرگسرکشگر امیر بخارستان و همچنین بابابیگشهرسبز و یورا بیگکتاب انجام شد، با خسارات سنگین دفع شد.الکساندر آبراموف نخستین فرمانداراکروگ نظامی بود، که روسها در طول مسیررودخانه زرافشان تأسیس کردند وسمرقند به عنوان مرکز اداری قرار گرفت. بخش روسی این شهر بعد از این زمان ساخته شده است که عمدتاً در غرب شهر قدیمی قرار دارد.در سال ۱۸۸۶، این شهر به پایتخت منطقه تازه شکل گرفتهاستان سمرقندترکستان روس تبدیل شد و با رسیدنراهآهن ترانس خزر در سال ۱۸۸۸، اهمیت آن بیشتر شد.
سامانیان که میخواستندامپراتوری ساسانی را زنده کنند در اندیشه تبدیلبخارا بهتیسفونی دیگر بودند. از این رو بود که به پیشگامیاسماعیل سامانی کوشیدند تا بخارا را پایگاه زبان، هنر، فرهنگ وتمدن ایرانی سازند. در همین دوران بود که سمرقند نیز رفته رفته به جایگاه باارزشی در هنر و ادبیات ایران زمین دِگَرِش یافت. به گونهای کهحافظ شیرازی در شیراز آن را چنین گرامی میدارد:
زبان فارسی در بین بسیاری از مردم ازبکستان بهویژه در شهرهای سمرقند، بخارا و استانهایسرخان دریا وقشقه دریا از جایگاه تاریخی، فرهنگی و علمی ویژهای برخوردار است. بنا بر برخی آمارها بیش از ۹۰ درصد شهروندان این شهر را تاجیکان تشکیل میدهند.[۴۸] این جایگاه به گونهای است که به گفته پروفسور" نوربای جباراف " رئیس دانشکده زبان و ادبیات ازبکی دانشگاه ملی ازبکستان، بدون فراگیری زبان فارسی نمیتوان تاریخ و ادبیات ازبکی را مطالعه کرد. این درحالیست که بسیاری از مردم شهرهای بخارا و سمرقند و برخی مناطق استانهای همجوار ازبکستان با تاجیکستان به زبان فارسی صحبت میکنند ولی سلطه ۷۰ساله شوروی سابق براین منطقه باعث فراموشی الفبای فارسی دربین آنان شده است. کتابهای زیادی به زبانهای فارسی و ازبکی با الفبای فارسی دراین کشور وجود دارد که فراگیری این زبان در بین فرهنگ شناسان، مورخان، ادبا و فرهیختگان و استادان زبان و ادبیات ازبکی و تاریخ را ضروری کرده است. آثار بهجای مانده از شعرا و کتابهای اندیشمندان اسلامی به زبانهای فارسی و ازبکی و کتیبههای فارسی سردر ساختمانهای تاریخی و باستانی شهرهایتاشکند، سمرقند،بخارا وخیوه در ازبکستان، بیانگر جایگاه زبان فارسی در فرهنگ و تاریخ گذشته این دیار است. زبان فارسی اکنون دربین بسیاری از استادان، دانش پژوهان و دانشجویان دانشگاههای این کشور از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار است[۴۹]
دوهفته نامهآواز سمرقند نشریه فارسیزبانی است که در سمرقند چاپ میشود.
پس از سی سال ممنوعیت و پیگردهای شدید دولتی از فعالیتهای تاجیکان، اولین همایش فارسی زبانان ازبکستان در تاشکند درسال ۲۰۱۸ برگزار شد. از زمان شروع زمامداری شوکت میرضیایف در ازبکستان، وضعیت آزادی اقوام غیر ازبک در این کشور بهبود پیدا کرده است. نمایندگان ولایات تاجیک نشین ازبکستان، فرغانه، سرخان دریا، قشقه دریا، تاشکند، سمرقند، نوایی و جیزخ در مرکز فرهنگی بینالمللی تاشکند دور هم آمدند و در کنار شعرخوانی در موضوع دوستی ملل، از نیازهای خود و هم درخواستهای خود صحبت کردند. یکی از درخواستهایی که این نمایندگان فرهنگی بیان کردهاند دوباره فعال کردن بخش فارسی-تاجیکی در اتحادیه نویسندگان ازبکستان است. بخشفارسی تاجیکی این اتحادیه پس از مرگ جوره بیک قوناق، شاعر بنام دوزبانه ازبکستان، تعطیل شده و از فعالیت بازمانده بود.[۵۰]
آب و هوای سمرقند نیمه خشک با تابستانهای گرم و زمستانهای سرد و نسبتاً مرطوب است. درجه حرارت هوا در گرمترین موقع سال (در ماههای مرداد و شهریور-اسد و سنبله) تا ۴۰ درجه سانتیگراد میرسد و بارش باران به صورت پراکنده از ماه اردیبهشت (ثور) تا دی ماه (جدی) است.[۵۱]
↑Room, Adrian (2006).Placenames of the World: Origins and Meanings of the Names for 6,600 Countries, Cities, Territories, Natural Features and Historic Sites (2nd ed.). London: McFarland. p. 330.ISBN978-0-7864-2248-7.Samarkand City, southeastern Uzbekistan. The city here was already namedMarakanda, when captured by Alexander the Great in 329 BCE. Its own name derives from the Sogdian wordssamar, "stone, rock", andkand, "fort, town".
↑Sachau, Edward C. Alberuni’s India: an Account of the Religion. Philosophy, Literature, Geography, Chronology, Astronomy, Customs, Laws and Astrology of India about AD 1030, vol. 1 London: KEGAN PAUL, TRENCH, TRtJBNBR & CO. 1910. p.298.
↑لسترینج، گای (۱۳۹۳).جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی. تهران: علمی و فرهنگی. ص. ۴۹۴.شابک۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۰۵-۸.
↑E. Bretschneider (1888). "The Travels of Ch'ang Ch'un to the West, 1220–1223 recorded by his disciple Li Chi Ch'ang".Mediæval Researches from Eastern Asiatic Sources. Barnes & Noble. pp. 37–108. Archived fromthe original on 2018-04-30. Retrieved2018-04-26.