سلمان هراتی | |
|---|---|
تصویری از سلمان هراتی | |
| نام اصلی | سلمان قنبر هراتی |
| زاده | ۱ فروردین ۱۳۳۸ روستای مزردشت،شهرستان تنکابن،استان مازندران،ایران |
| درگذشته | ۹ آبان ۱۳۶۵ (۲۷ سال) رودسر،استان گیلان،ایران سانحهٔ رانندگی |
| آرامگاه | مزردشت، تنکابن |
| لقب | آذرباد |
| پیشه | شاعر |
| ملیت | ایرانی |
| فرزند(ان) | رابعه هراتی، رسول هراتی |
سلمان هراتی، با نام اصلیسلمان قنبر هراتی، (۱ فروردین ۱۳۳۸ – ۹ آبان ۱۳۶۵)شاعر معاصرایرانی بود. وی از شاعران طرفدارانقلاب ۱۳۵۷ و مذهبشیعه بود.[۱]تخلص او در اشعارشآذرباد بود.[۲][۳]
در اوّل فروردین سال ۱۳۳۸ در روستایمزردشتتنکابنمازندران در خانوادهای مذهبی متولد شد. درسهای ابتدایی تا پایان دورانمتوسطه را در زادگاهش خواند. سپس دردانشسرای راهنمایی تحصیلی پذیرفته شد و پس از دو سال در رشتهٔ هنر، مدرکفوق دیپلم اخذ کرد. وی پس از پایان تحصیلات در یکی از مدارس روستاهای دورلنگرود مشغول تدریس شد.
او در جمعهنهم آبان ۱۳۶۵ هنگام عزیمت بهلنگرود در حوالی شهررودسر در یکسانحهٔ رانندگی درگذشت. در غرب شهرتهران، میدانی به نام این شاعر نامیده شدهاست. آرامگاه وی در حوالی شهرتنکابن واقع شدهاست. بر سنگ مزارش، این بیت نوشته شدهاست: «آه از پاییز سرد، ای کاش من/از تو باغی در بهاران داشتم».
خواننده شعرهای سلمان هراتی، در وهله نخست بیش از هر چیز باایدئولوژی شاعر مواجه میشود. بیشتر اشعار سلمان، مستقیم یا غیر مستقیم به بازگویی اعتقادات و برداشتهای اجتماعی و سیاسی او میپردازد. سلمان هراتی شعر را برای ادای تعهد اجتماعی و حتی گاه سیاسی خود میداند. به نوشتهکامران شرفشاهی «بعضی از سرودههای او همانند شعرهای سپید مربوط بهدوران دفاع مقدس، حال و هوای شعرهای پر التهابعصر مشروطیت را دارد.[۴]» او ازسهراب سپهری وفروغ فرخزاد تأثیر گرفته بود.[۲]
سلمان هراتی در جوانی درگذشت و بنابراین آثار زیادی از او بر جای نماندهاست:آسمان سبز چاپ شده در سال ۱۳۶۴، ودری به خانه خورشید چاپ شده در سال ۱۳۶۷، پس از مرگ او، کتابهای دربردارنده شعرهای ویژه بزرگسالان سلمان است. مجموعه دیگر اواز این ستاره تا آن ستاره در حوزه شعر نوجوان است.
سلمان هراتی، جزو پانزده شاعر برگزیده بیست سال شعر جنگ است که در سال ۱۳۷۹ معرفی شد. در شعر او جنگ عنصری ضدبشر و منفی نیست، بلکه زیبا و واجب است: «وقتی که از هوای گرفته بودن/به سمت جبهه می آیی/تمام تو در معیت آفتاب است/زیر کسای متبرک توحید».
نگاه هراتی به دنیای امروز، نگاهی است آمیخته به نکوهشمدرنیته وتمدن غرب و سرسپردگی به باورهای دینی. از این رو میسراید:«وقتی یک جرعه آب صلواتی/عطش را میخشکاند/دیگر به من چه که کوکا، خوشمزهتر از پپسی است»، و به تحقیر میگوید: «اگرچه هوای جهان توفانی است/سازمان هواشناسی/همیشه گزارش معتدل به دنیا میدهد/و خواب خوشی را/برای شنوندگان/آرزو میکند.»
پیش از تو
| پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت | شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت | |
| بسیار بود رود در آن برزخ کبود | اما دریغ زهرهٔ دریا شدن نداشت | |
| در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار | حتی علف اجازهٔ زیبا شدن نداشت | |
| گم بود در عمیق زمین شانهٔ بهار | بی تو ولی زمینهٔ پیدا شدن نداشت | |
| دلها اگر چه صاف، ولی از هراس سنگ | آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت | |
| چون عقدهای به بغض فرو بود حرف عشق | این عقده تا همیشه سر واشدن نداشت |