زبان ارمنینسخهٔ خطی ارمنی متعلق به زمانی میان سده پنجم و ششم میلادی
زبان ارمنی (ارمنی:Հայերեն;هایِرِن) یکی اززبانهای هندواروپایی است که در منطقهٔقفقاز و بهویژه در کشورارمنستان وآرتساخ و سایر کشورهای دیگر کهارمنیان به عنوانجماعت ارمنیان پراکنده شناخته میشوند به آن صحبت میکنند.ارمنیان تا پایان سدهٔ چهارم میلادی ازخط سریانی یایونانی استفاده میکردند و از این روادبیات وتاریخ آنان به خط و زبانی غیرارمنی نوشته میشود. پس از رسمیت یافتندینمسیح در ارمنستان و مسیحی شدن ارمنیان، چونکتاب مقدس این دین بهزبان یونانی یاسریانی بود، در مراسم مذهبیکلیساها نیز به این زبانها سخن گفته میشد. در برخی کلیساهاکتاب مقدس را هنگام مراسم به زبان ارمنی ترجمه و تفسیر میکردند و برای حضار بازگو میکردند.[۸]
در گذشته جایگاه زبان ارمنی نامعین بود و به گفتهٔ «روبرت آفوکس»[۹] بزرگترین اشتباه دانشمندان این بود که برای تعیین جایگاهزبان ارمنی در خانوادهٔ زبانها، فقط به مجموعه واژگان این زبان استناد میکردند.نظریهٔ رایجِ آن زمان این بود که زبان ارمنی یکی اززبانهای ایرانی است.
تحول زبانی عوامل گوناگونی دارد که در خصوصزبان ارمنی میتوان آنها را از این قرار برشمرد:
اول، تحولهای داخلی که از راه طبیعی صورت میگیرد و نتیجهٔ تکامل و ترقی زبان است.
دوم، تحولهای خارجی که بخش عمدهٔ آن باوامگیری انجام میشود و نتیجهٔ عوامل خارجی است.
سوم، تحولهای کوچکی است که به دست افراد صورت میگیرد و حاصل نوآوریهای ادبی است.
این تحولات سهگانهٔ زبان ارمنی به تاریخ سیاستهای ملی،تاریخ ادبیات و تاریخ سیاسی ملت ارمنی مربوط میشود.
نظریهٔ ایرانی بودن زبان ارمنی در سه ربع اولِ سدهٔ نوزدهم دراروپا حاکم بود و دانشمندانی مانندراسموس راسک،[۱۰] «اوگوست اشلایشر»[۱۱] (که البته بعدها از این نظریه انصراف داد)، و «فرانتس بپ»[۱۲] آن را مطرح کرده بودند و «هاینریش هوبشمان»،[۱۳]دانشمند وزبانشناس نامدار، در مقالهای با عنوان «موقعیت زبان ارمنی در میان زبانهای هندواروپایی» (که در ۱۸۷۷ م منتشر کرد)، این نظریه را تغییر داد.
«آنان که بر شباهتهایواژگان دو زبان انگشت مینهادند، نیندیشیده بودند که امکان دارد این همانندی در نتیجهٔ وامگیری واژهها صورت گرفته باشد و بطورعملی، هیچگونه روشی برای بررسی این امکان پیشنهاد نکرده بودند. هوبشمان با قراردادن ویژگیهای بنیادین نظامهای آوایی زبانهای ایرانی و ارمنی در جدولها، توانست روشن کند که واژهٔ موردنظر ارمنی اصیل یاوامواژهٔ ایرانی است.
نتیجهگیری نهاییِ هوبشمان ازاینقرار بود که زبان ارمنی یک گویش ایرانی نیست، بلکه شاخهای مستقل از گروه زبانهای هندواروپایی است. به عبارت دیگر، زبان ارمنی نیز، مانند زبانهای ایرانی، شاخهای متمایز از یک زبانِ مادر است، و امروزه این نظریه را همهٔ دانشمندانی که در رشتهٔزبانشناسی تطبیقی پژوهش میکنند، پذیرفتهاند.»
زبان ارمنی را میتوان به دو دورهٔ کلی تقسیم کرد:
الف: دورهٔ گفتاری (دورهٔ قبل از ابداع الفبای ارمنی)، یعنی از قدیمترین روزگار تا سال ۴۰۴ م.
ب: دورهٔ نوشتاری (دورهٔ بعد از ابداع الفبای ارمنی)، یعنی از ۴۰۴م تا به امروز.
از دورهٔ گفتاری اطلاعات زیادی در دست نیست. دورهٔ نوشتاری به سه دورهٔ اصلی و چندین دورهٔ فرعی تقسیم میشود. سه دورهٔ اصلی عبارتاند از: دورهٔ باستان یا «گرابار»، دورهٔ میانه یاکیلیکیه، و دورهٔ جدید معاصر یا «آشخارهابار». در تمام این دورهها، زبان ادبی، به عنوان بزرگترین گونهٔ زبان ارمنی در درجهٔ اول اهمیت قرار دارد.
در اینجا باید متذکر شد که زبان ادبی جدید یا معاصر خود به دو بخش تقسیم میشود:
دورهٔ ارمنی متأثر از گرابار کلاسیک (نیمهٔ اول سدهٔ پنجم)
در این دوره، گونههای گفتاری و نوشتاری یکی است و گرایشی به سبک آشوری (سریانی) در زبان پدیده آمده است که دلیل آن تماس نزدیک میان روحانیون آشوری و ارمنی، ترجمهٔ بعضی از متون آشوری به ارمنی، نزدیکی روابط فرهنگی و مذهبی، و اعزام روحانیون برایتحصیلات عالیه به آن سرزمین بوده است. از آثار این دوره میتوانتاریخ ارمنستان، اثرموسس خورناتسی وتاریخ ارمنستان، اثرقازار پاربتسی را نام برد.
دورهٔ بعد از ارمنی باستان (سدههای ششم تا هفتم)
در این دوره گونه ادبی از گونه گفتاری فاصله بیشتری میگیرد، ولی از تأثیر آن برکنار نیست. علت بهوجود آمدن این فاصله از یک طرف گرایش به سبک و مکتب ادبی یونانی است و از طرف دیگر تضعیف تأثیرزبان نوشتاری برزبان گفتاری است. از آثار این دوره میتوان ازتاریخ، اثر «سبئوس» نام برد.
دورهٔ پیش از ارمنی میانه (سدههای هشتم تا یازدهم)
در این دوره فاصلهٔ مابین زبان ادبی و زبان گفتاری زیادتر شده است و سعی نویسندگان بر این است که از زبان گفتاری دوری جویند و اصالت زبان ادبی «گرابار» را حفظ کنند که این خود نشانه آگاهی آنان است. در این دوره به علت استقرار و استیلای اعراب به مدت دو سده (از سده هفتم تا نهم) در ارمنستان، واژههای عربی وارد زبان ارمنی شده است، ولی در آثار نویسندگان گرایش به کاربرد واژههای یونانی و سبک یونانی هنوز دیده میشود. در این دوره تفاوت بین گونههای زبان ارمنی عمیقتر شده است.
دورهٔ میانه
در این دوره زبان گفتاری همپایه زبان ادبی میشود. اساس زبان ادبی دوره میانه گویش ارمنی منطقه کیلیکیه است، لیکن گویشهای دیگر نیز در آن بی تأثیر نبوده است. البته در این دوره، گرابار نیز اهمیت خود را حفظ کرده است. بدین نحو که زبان دوره میانه به عنوان زبان مکاتبات رسمی، احکام دولتی، نوشتههای علمی، هنری، تاریخی و زبان گرابار به عنوان زبان کتابت در مراسم دینی و بعضی از تحقیقات علمی در زمینهٔ فلسفه و منطق بهکار میرود. از نمونههای سبک این دوره میتوان به آثار «ماتئوس اورهایتسی»[۱۴] اشاره کرد.
کتابانجیل تذهیبکاریشده
زبان گرابار این دوره را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
الف: سبک نوشتاری گرابار قدیم که گونهای پیچیده و دارای واژههای یونانیِ فراوان است.
ب: سبک نوشتاری جدید که گونهای بهنسبت سادهتر و دارای واژههای جدیدتر است.
دورهٔ جدید
زبان این دوره به آشخارهابار[۱۵] معروف است و زبان ادبی آن زبان ادبی جدید یا «آشخارهابار ادبی» نامیده میشود. در این دوره گرابار منحصر به کتابهای دینی و مراسم مذهبی است.مسروپ تاقیادیان از نویسندگان این دوره و یکی از آثار ویتاریخ ایران است.
الفبای ارمنی را که در حدود ۱۶۰۰ سال از ابداع آن میگذرد و دارای ۳۸ حرف است (دو حرف آخر آن، یعنی O و F بعدها اضافه شده است و پیش از آن، O را به شکل Av مینوشتند)،مسروب ماشتوتس در اوایل سدهٔ پنجم ابداع کرد و از نظرمصوِّتها شباهت زیادی به زبان یونانی دارد.
خط ارمنی از چپ به راست نوشته میشود. بعد از ابداع حروف الفبای ارمنی، ترجمه از متون یونانی و آشوری شروع شد و اولین ترجمهها نیز ترجمههایی ازانجیل بود. یکی از ترجمههای انجیل که به یاری سی تن از مترجمان و زبان دانان آن زمان صورت پذیرفت بهدلیل کامل و رسا بودن در سطح عالی قرار گرفت و ملکه ترجمهها نامیده شد.
همزمان با ترجمه انجیل، ترجمههای فراوانی از زبان یونانی و سریانی به زبان ارمنی انجام گرفت که متن اصلی تعدادی از آنها امروزه در دسترس نیست و از بین رفته است، در حالی که ترجمه ارمنی آنها موجود است.
در ۱۹۲۰م زبان شناسان ارمنی به پیروی از شعار «همه چیز باید نو شود» به منظور آسان سازی املای ارمنی، به فکر تغییر املای این زبان و انطباق خط یا تلفظ بیفتند.
آوانگار بودن الفبای ارمنی دوره باستان از یک نظر نیز بسیار حایز اهمیت است و آن محفوظ نگه داشتن تلفظ درست واژههای فارسی باستان، پهلوی و پارتی است که با واژههای ارمنی هم ریشهاند. این امر کمک بزرگی است برای زبان شناسان ایرانی که در تحقیقات خود به دنبال یافتن تلفظ درست واژههایفارسی باستان یا پهلوی و پارتی هستند که به فارسی کنونی نرسیده یا صورت آنها تغییر یافته است.
اقتباس زبان ارمنی از زبانهای ایرانی بیشتر به زبانپهلوی اشکانی در دورهاشکانیان بازمیگردد. بعضی از کلمات پهلوی اشکانی یا ساسانی در زبان ارمنی حفظ شده و هنوز به کار برده میشوند. همچنین این کلمات و تشابه زبانارمنی در زبانهای هم خانواده با زبان پارتی قابل مشاهده است.تعدادی واژه در زبان ارمنی وجود دارد که مشابه آن در زبان پهلوی موجود است که اکنون نیز در زبانهای هم خانواده بازبان پهلوی (پارتی) قابل مشاهده است. زبان ارمنی امانت دار صدیقی برای این واژههای اصیل پهلوی بوده است.
تعدادی ازنامهای ارمنی یا ریشه در زبانهای ایرانی دارند یا از نامهای اصیل ایرانی که در دوره پادشاهی هخامنشی، اشکانی و ساسانی بهکار میرفته وام گرفته شدهاند. ارمنیان با انتخاب نامهای اصیل ایرانی و گذاشتن این نامها بر فرزندان خود مانع از میان رفتن و فراموش شدن این نامها شدهاند.
نائیری، به معنی زن نیکوکار و یزدانپرست. (از نامهای بسیار رایج در میان زنان ارمنی است) واژه اوستایی که برای بانوان پارسای شوهر به کار برده میشده است؛ یا نائیرکا
وارداپت، این نام درکتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت آمده، و نام دیگربغدات است. در زبان ارمنی به روحانیی که مقام خلیفگی داشته باشدوارداپت گفته میشود.
وازگن، از نامهای اشکانی به معنی فاتح است.
واهان، از نامهای اشکانی است. به معنی سپر. نام بیست و هفتمین روز از ماه ارمنیان باستان بوده است.
هامو، کوتاه شده هامازاسب، از نامهای اشکانی. به معنی (کسی که اسبهای فراوان دارد)
هایرابد، به معنی سرکرده کلیسا یا یکی از مقامات کلیسا است.
یرواند، از نامهای پهلوی و به معنی سریع است.
یادداشت
↑Armenian has no legal status in Samtske-Javakheti, but it is widely spoken by its Armenian population, which is concentrated in Ninotsminda and Akhalkalaki districts (over 90% of the total population in these two districts). There were 144 state-funded schools in the region as of 2010 where Armenian is the main language of instruction.
↑The Lebanese government recognizes Armenian as a minority language, particularly for educational purposes.