رَقص یاوَشت، کنشی است انسانی بر مبنای حس و حرکت جهت ابراز حسی پرشور و فزاینده برای دنیای پیرامون که بیانکننده یک حالت، تجربه یا درک باشد.[۲] رقص میتواند در یک محیط اجرایی،روحانی یااجتماعی اجرا شود.
رقص یکی از رشتههایهنرهای نمایشی و ازهنرهای هفتگانه بهشمار میآید که متشکل از مجموعه حرکات هدفمند انسانیست. این حرکات ارزش و معنای سمبولیک و زیباییشناسانهای دارند که به وسیله کنشگران و تماشاگران به عنوان پدیدهای به نام رقص در یک فرهنگ خاص شناخته شدهاست. رقص را میتوان بر مبنای سبک رقصپردازی، زبان حرکتی رقصنده، یا پیشینهٔ تاریخی و مکانیاش به انواع مختلف دستهبندی کرد و شرح داد. همچنین انواع دیگری از فعالیتهای بدنی و فیزیکی انسانی را نیز میتوان در شمار رقص گنجانید، مانندهنرهای رزمی،ژیمناستیک،شنای موزون،سیرک رقص و انواع دیگر.
واژهٔ رقص همچنین برای نشان دادن جنبشهای موزون و ترازمند جانداران و اشیاء دیگر به کار میرود مانند رقص برگها، رقصتولیدمثل در جانوران یا رقص باد.
بیست رقصنده به همراه نوازندگان. نقاشی صخرهای درون غار در نزدیکی بوهپال، هند، با ۱۲٬۰۰۰ سال قدمت.
بر خلاف برخی از فعالیتهای انسان آغازین مانند ساخت ابزارهای سنگی، شکار، نقاشی در غار و غیره، رقص هیچ نوع جسم فیزیکی از خود به جای نمیگذارد؛ بنابراین صحبت کردن دربارهٔ زمان ورود رقص به فرهنگ بشر غیرممکن است. با این وجود، قطعاً رقص بخش مهمی ازمراسم،تشریفات،جشنها وسرگرمی بدویترینتمدنهای بشر بودهاست.باستانشناسی ردپاهایی از رقص را دردوران قبل از تاریخ از جمله در نقاشیهای مقبرههایمصری در حدود ۳۳۰۰ پیش از میلاد و نقاشیهای پناهگاه صخرهایبیمبتکا درهند نشان میدهد.
یکی از بدویترین کاربردهای سازمانیافته رقص در بازگویی نمایشی داستانهایاساطیری بودهاست. در واقع قبل از معرفی زبانهای نوشتاری، رقص یکی از روشهای اصلی انتقال این داستانها از نسلی به نسل دیگر بود.
یک کاربرد اولیهٔ دیگر رقص، استفاده از آن به عنوان مقدمهنشئگیحالات خلسه درآداب شفا دهنده بودهاست. هنوز هم در فرهنگهایجنگل بارانی برزیل وصحرای کالاهاری برای این کار از رقص استفاده میشود.منشأرقصهای شیطان سریلانکا به دوران بسیار کهن قبایل بومی و یاکاها (شیاطین) برمیگردد. طبق افسانههای سریلانکایی، رقصهای کندیان به ۲۵۰۰ سال قبل بر میگردند و مربوط به یک مراسم جادویی هستند که طلسم یک شاه افسون را شکست.
گرچه رقص وموسیقی به دورانپیش از تاریخ برمیگردد، معلوم نیست که کدام یک «زودتر» به وجود آمدهاست ولی از آنجا که «ضربآهنگ» و «صدا» در نتیجه حرکت ایجاد میشوند و موسیقی میتواند حرکت را القا کند، به نظر میرسد که رابطه این دو همواره به شکلهمزیستی بودهاست.
بسیاری از شکلهای آغازین موسیقی و رقص با هم ایجاد و اجرا شدهاند. این تکامل دوگانه در دوران مختلف ادامه داشته و باعث ابداع گونههایی از رقص/موسیقی شدهاست، از جمله:دیسکو،سالسا،الکترونیکا وهیپهاپ. برخی ازسبکهای موسیقی مانندموسیقی باروک و رقص باروک رقص موازی دارند، در حالی که سبکهای دیگر بهطور جداگانه ایجاد شدند:موسیقی کلاسیک وباله کلاسیک.
هر چند رقص همراه با موسیقی است، میتوان آن را بهطور مستقل ارائه کرد یا از آهنگ خود رقص استفاده نمود (رقص پا). رقصهای همراه با موسیقی، بسته به سبک رقص ممکن است با موسیقی همزمان باشند یا نباشند. رقصی که بدون موسیقی اجرا میشود، «رقص با ریتم خود» نامیده میشود.
به کنشگران رقصرقصنده، و به خود کنش، رقصیدن یا رقص گفته میشود.
در فرهنگ معاصر ایرانی «رقاص» یا «رقاصه» لفظی است با بار منفی که به رقصندگانباشگاههای شبانه از جملهرقص عربی ورقص برهنه غربی گفته میشود. به کار بردن این لفظ برای کسانی که حرفه آنها نوعی از انواع رقصهای هنری است ناپسند است.
رقص، به معنای کنشی انسانی که حاصل برانگیختگی حسی به وسیلهٔ انواع ادراک آدمی مانند شنوایی، شور، غم، زیبائیشناسی و غیره است، به انواع مختلف تقسیم میشود:[۳]
به نوعی از رقص گفته میشود که به وسیلهٔ افراد آموزشدیده به صورت حرفهای و برای نمایش جمعی و همگانی در یک محیط نمایشی مانند سالن تئاتر اجرا میشود، مانند:
رفتاری جمعی و گروهی است که معمولاً ریشههای ژرف تاریخی دارد. رقص آئینی با پیگیری یک هدف جمعی، مانند شکرگزاری، جشن و سرور پیرامون موضوعی ویژه مانند برداشت محصولات کشاورزی، ابراز شجاعت و غیره برگزار میشود:
رقص شمشیر؛ پیش از پیوستن به میدان نبرد در جوامع بدویاعراب
نوعی از رقص است که ریشه در فولکلور، عادات و سنن قومی و عشیرهای دارد. این نوع از رقص حاصل تداوم سنِت بیان گروهِی جامعهای کوچک از مردمانی است که شادی و غم یا هر احساس دیگر مشترِک جمعی را با زبان حرکت و ایماء و اشاره و در غالب حرکاتی موزون منتقل میکنند. رقص محلی در واقع راوی تجربههای جمعیعشایر و روستانشینان است.[۲] رقصهای محلی و فولکلوریک در همه جوامع بشری یافت میشود و جزئی از میراث فرهنگی بشریت محسوب میشود.
رقصهای موسوم به بالروم متشکل از رقصهای عموماً دونفره اجتماعی و توسعه یافته در کشورهای مختلف مانند اسپانیا، آرژانتین و آمریکاست که امروزه به صورت رقابتی تدارک و اجراء میشوند:
رقص بداهه فردی بهطور معمول حاصل وجد کنشگر است و در میانه جمع ولی به صورت انفرادی و عاری از هر محدودیت و قواعد تکنیکی اجراء میشود. هر کسی با توجه به استعداد شخصی، زبان حرکتی فردی و توان ابراز وجود در جمع و به صورت کاملاً بداهه و برنامهریزی نشده به اجرای این نوع رقص میپردازد، برای نمونه:
به انواع گوناگون رقص که تنها با هدف ایجاد سرگرمی و بیشتر با تحریکات شهوانی اجرا میشوند، مانند رقص «استریپ تیز» مرسوم در کلوبهای شبانه در غرب، نوعی از رقصهای کابارهای که در فیلمهای فارسی دهه چهل و پنجاه خورشیدی باب شد و نوعی از رقصهای زنانه عربی.
رقصجنگ
رقص آذری در مراسمهای آئینی، سنتی و حتی برای آمادگی در جنگها مورد استفاده قرار میگرفتهاست. از همین رو از دیرباز، رقص آذری برای مردم آذربایجان مفهومی حماسی را با خود به همراه داشت.
از دیگر جنبههای رقص آذری میتوان به اجرای این هنر در مراسم دینی و با هدف شکرگزاری نیز اشاره کرد. مردم آذربایجان هنر رقص خود را برای ستایش مقدسات خود بهکار میبردند.[۴]
یک نوع ویژه از رقص میتواند در انواع و ژانرهای گوناگون دیگر رقص نیز بگنجد و تعریف شود.
با چند ملیتی شدن فرهنگ اروپا، از یک سو رقصهای نواحی مختلف در نقاط دیگر اجرا شدند، و از سوی دیگر رقصهای جدیدی (به ویژه در ایتالیا) ابداع گردید. با شروع اجرای رقصها در خارج از حیطه فرهنگی اصلی، نیاز به دستورالعمل اجرای آنها احساس میشد.
اولینفرهنگستان رقص، فرهنگستان سلطنتی رقص (بهفرانسوی:Académie Royale de Danse) بود که در سال ۱۶۶۱ در پاریس گشایش یافت. کمی بعد اولین گروه سازمانیافتهباله زیر نظر این فرهنگستان تشکیل شد؛ این گروه در ابتدا کاملاً مردانه بود، اما در سال ۱۶۸۱ زنان نیز به آن پیوستند.در آغازقرن بیستم، نوآوری در رقص به شدت افزایش یافت و روشهای مستقل رواج یافتند. پیشگامان اولیه رقص مدرن عبارتاند از لویی فولر، ایسادورا دوتکان، ماری ویگمن و راث سن دنیس. رابطه موسیقی با رقص، مبنای حرکات موزون بود که توسط امیلی ژاکوس- دالکروز ابداع شد و در توسعه رقص مدرن و بالت مدرن از طریق هنرمندانی مانند ماری رامبرت مؤثر بود.
حرکات موزون که توسطرادولف اشتاینر و بوری مایر- اشمیتس گسترش یافت، عناصر باقیمانده از رقص کلاسیک را با سبک آزاد جدید ترکیب کرده و مجموعه واژگان تازه و پیچیدهای را به مجموعه واژههای رقص اضافه کرد. در دهه۱۹۲۰ بنیانگذاران مهم سبک جدید مانند مارتا گراهام و دوریس هامفری کار خود را آغاز کردند. از این زمان به بعد طیف گستردهای سبکهای رقص جدید ابداع شدند.
در اوایل دهه ۱۹۲۰، مطالعات رقص (تمرین،نظریه بحرانی،تحلیل موسیقی وتاریخ رقص) به عنوان یک رشته دانشگاهی مورد توجه قرار گرفت. امروزه این مطالعات به عنوان بخش مهمی از بسیاری ازدانشگاهها و برنامههایهنر وعلوم انسانی است. در اواخرسده بیستم اهمیت یافتندانش عملی به اندازه دانش دانشگاهی باعث پیدایش «پژوهشهای عملی» و «تمرین به عنوان پژوهش» شد. طیف وسیعی از دورههای رقص وجود دارد، از جمله:
رقص را میتوان به دو طبقه اصلی تقسیم کرد که هر یک دارای زیر طبقههایی تقسیم میشوند و اغلب سبکهای رقص در این زیر طبقهها قرار میگیرند. این طبقات عبارتاند از:
در ایالات متحده بسیاری از رقصندههای حرفهای عضو اتحادیههایی مانندصنف هنرمندان موسیقی آمریکا،صنف هنرپیشگان صحنه وانجمن برابری هنرپیشگان هستند. این اتحادیهها به اعضای خود برای تعیین شرایط کاری و حداقل دستمزد خود کمک میکنند.رقصندهها میتوانند مزایای دیگری مانند محل اقامت و غذا (برای مأموریتهای مسافرتی) دریافت کنند. رقصندههای حرفهای میتوانند به تدریس نیز بپردازند.