دودمان ژو (چینی: 周朝؛ویدجایلز:جوئو چائو) یک دودمان چینی پس ازدودمان شانگ و پیش ازدودمان چین از سال ۱۰۴۶ پیش از میلاد تا ۲۵۶ پیش از میلاد بود. دودمان ژو که ۷۸۹ سال دوام آورد، طولانیترین دودمان درتاریخ چین بود. این دودمان را در کنار دودمان نخست شیا و دومین دودمان به نام شانگ، سه دودمان افسانهای چین دسته بندی می کنند. کنترل نظامی چین توسط خاندان سلطنتی جی، ابتدا از سال ۱۰۴۶ تا ۷۷۱ پیش از میلاد برای دوره ای به نامژو باختری ادامه یافت و حوزه نفوذ سیاسی که ایجاد کرد تا ۵۰۰ سال دیگر تا دورهژو خاوری ادامه یافت. تاریخ تاسیس ۱۰۴۶ پیش از میلاد توسطپروژه گاهشماری شیا-شانگ-ژو و دیوید پانکنیر[۲] تایید میشود، ولی دیوید نیویسون و ادوارد ال. شاونسی تاریخ تاسیس را ۱۰۴۵ پیش از میلاد میدانند.[۳][۴]
در قرن پایانی دودمان ژو، قدرت متمرکز دودمان ازدوره بهار و پاییز تادوره ایالتهای جنگطلب کاهش یافت. در دوره ایالتهای جنگطلب، دربار ژو کنترل چندانی بر ایالت های تشکیلدهنده خود که در حال جنگ با یکدیگر بودند، نداشت تا اینکه ایالت چین قدرت را تثبیت کرد ودودمان چین را در ۲۲۱ پیش از میلاد تشکیل داد. دودمان ژو تنها ۳۵ سال قبل از بنیانگذاری دودمان چین بهطور رسمی سقوط کرده بود، اگرچه دودمان در آن زمان فقط در اسم قدرت داشت.
طبقاساطیر چینی، تبار ژو زمانی آغاز شد کهجیانگ یوآن، همسر امپراتور افسانه ایکو، پس از قدم گذاشتن در ردپای الهیشانگدی، بهطور معجزه آسایی فرزندی به نام چی "رها شده" را باردار شد.[۷][۸] چی یک قهرمان فرهنگی بود که پس از سه بار رها شدن توسط مادرش نجات یافت و در بهبود کشاورزی نقش بسیاری داشت،[۷] تا جایی که امپراتور به او فرمانروایی بر تای، نام خانوادگی جی و لقب هوجی «ارباب ارزن» اعطا کرد.[۹] او حتی به عنوان خدای برداشت قربانی دریافت میکرد. اصطلاح هوجی احتمالاً یک عنوان ارثی بود که به یک تبار متصل شده بود.
گفته میشود که پسر چی، یا بهتر است بگوییم پسر هوجی، بوژو جایگاه خود به عنوان استاد کشاورزی (بهچینی: 農師؛پینیین: Nóngshi) را در سنین پیری رها کرد و یا او یا پسرش جو، سنت خود را رها کردند و به شیوهرونگ و رونگدی زندگی کردند.[۱۰]
با این حال،لیو، پسر جو،[۱۱] مردم خود را با احیای کشاورزی و اسکان دادن آنها در مکانی به نام بین،که فرزندانش نسلها بر آن حکومت میکردند، به سوی رفاه سوق داد.تای بعدها این طایفه را از بین به ژو (منطقه ای در درهرودخانه وی درشهرستان چیشان امروزی) رهبری کرد.
حاکم از دو پسر بزرگترشتایبو و ژونگیانگ چشمپوشی کرد تا جیلی کوچکتر، که یک جنگجوی توانا بود؛ جانشینش گرددد. جیلی به عنوان زیردست پادشاهان شانگوو یی وون دینگ برای تسخیر چندین قبیلهرونگ رفت؛ ولی خائنانه توسط نیروهای شانگ کشته شد. ظاهراً تایبو و ژونگیانگ پیش از این به جلگهیانگتسه گریخته بودند وایالت وو را در میان قبایل آنجا تأسیس کردند. پسر جیلی،ون، با رشوه از زندان خارج شد و پایتخت ژو را بهفنگ (درشیان کنونی) منتقل کرد. در حدود سال ۱۰۴۶ پ. م، پسر ون،وو و متحدشجیانگ زیا، ارتشی متشکل از ۴۵۰۰۰ سرباز و ۳۰۰ ارابه را ازرودخانه زرد عبور دادند وپادشاه ژو شانگ را درنبرد مویه شکست دادند که منجر به تأسیس دودمان ژو شد.
ژو به یکی از اعضای خانواده سلطنتی شکست خورده شانگ، عنوان حاکمسونگ را اعطا کرد که تا پایان آن در اختیار نوادگان خاندان سلطنتی شانگ بود. این عمل به عنوان دو پادشاه، سه احترام نامیده می شود.
به گفته نیکولاس بودمن، به نظر میرسد که زبان ژوها، از نظر واژگان و دستور زبان با زبان شانگ تفاوت اساسی نداشت. ژو بهطور گسترده از فرهنگ شانگ تقلید میکرد که دلیل آن شاید برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود بود؛ بنابراین ژو جانشین فرهنگ شانگ بود.[۱۲][۱۳][۱۴] در همان زمان، ژو ممکن است باشیرونگ، یک گروه فرهنگی گسترده در غرب شانگ، که شانگ آن را خراجگزار درنظر میگرفت،[۱۵] ارتباطاتی داشته باشد. برای مثال،منسیوس فیلسوف چینی (۳۷۲-۲۸۹ پ. م) خاطر نشان میکرد کهپادشاه ون ژو تبارش به شیرونگ میرسید، زیرا پادشاهان ژو که نوادههای پادشاه وو بودند؛ اصل و نسب خود را به قهرمان فرهنگی افسانهایهو جی، که ممکن است از طریق مادرشجیانگ یوآن با شیرونگ مرتبط باشد، نسبت میدادند.[۱۶][۱۷][۱۸][۱۹] علاوه بر این، در روایت تاریخی و تفسیریسالنامه بهار و پاییز (اواخر قرن چهارم پیش از میلاد) ذکر شده است که خان لی رونگ (به چینی: 驪戎男) (در غرب چین امروزی)، پس از شکست از جین، دخترش لی جی (به چینی: 驪姬؛ ترجمه: «زن از قبیله جی از لی») را به همسریحاکم شیان جین داد.[۲۰][۲۱] به گفته مورخ لی فنگ، اصطلاح "رونگ" در دوره ژو باختری احتمالاً برای نامیدن دشمنان سیاسی و نظامی به جای نام دیگر فرهنگها و قومها استفاده میشد. مصنوعات فرهنگی رونگ باختری با مصنوعات برنزی غربی ژو همزیستی داشتند و تأثیرات بین آنها را نمایان است.[۲۲]
پادشاه وو پایتخت قدیمی را برای مراسمات تشریفاتی حفظ کرد ولی یک پایتخت جدید برای کاخ سلطنتی خود و اداره کشور در نزدیکی هائو ساخت. اگرچه مرگ زودهنگام وو باعث جانشینی یک جوان بی تجربه شد،حاکم ژو به برادرزاده خود،پادشاه چنگ در تحکیم قدرت سلطنتی کمک کرد. شاهزادگان ژو (سه محافظ) که در دشت شرقی مستقر بودند و نگران قدرت روزافزون حاکم ژو بودند؛ علیه نایب السلطنه قیام کردند. اگرچه آنها حمایت اشراف مستقل، پیروان شانگ و چندین قبیله دونگیی را به دست آوردند، اما حاکم ژو شورش را سرکوب کرد و پادشاهی ژو را از سوی شرق گستراند.[۲۳][۲۴][۲۵] برای حفظ اقتدار ژو بر قلمرو بسیار گسترده آن و جلوگیری از شورشهای دیگر، او سیستمفنگجیان را بهکار گرفت.[۲۴] علاوه بر این، برای مقابله با بحران مشروعیت؛ او آموزهفرمان آسمان را تببین کرد؛ همچنین آیینهای مهم شانگ دروانگچنگ وچنگژو را نیز با آن وفق داد.[۲۶]
با گذشت زمان، این سیستم غیرمتمرکز کمرنگ شد زیرا روابط خانوادگی بین پادشاهان ژو و خاندانهای محلی در طول نسلها ضعیف شد. قلمروهای پیرامونی قدرت و اعتبار محلی خود را همتراز دودمان توسعه دادند.[۲۷] هنگامی کهپادشاه یو، ملکه جیانگ خود را به نفع بائو سی زیبارو، که از خانوادهای معمولی بود، تنزل داد و تبعید کرد، پدر ملکه بیآبرو شده،مرزبان شن، با یاری زنگ و بربرهای چوانرونگ، هائو را در سال ۷۷۱ پ. م غارت کنند. برخی از محققان امروزی حدس زده اند که غارت هائوجینگ شاید به حملهسکاها ازآلتای، قبل از گسترش آنها به غرب، مرتبط باشد.[۲۸] با مرگ پادشاه یو، جمعی از اشراف درشن گرد هم آمدند و نوه مرزبان راپادشاه پینگ اعلام کردند و پایتخت به سمت شرق دروانگچنگ منتقل شد. این جابهجایی نشان دهنده پایان «ژو باختری» (西周، p Xī Zhōu) و آغاز «ژو خاوری» (东周، p Dōng Zhōu) بود.
طی دوره ژو خاوری اقتدار سلطنتی به سرعت فروپاشید، بااینحال اهمیت آیینی پادشاه به ژو اجازه داد تا پنج قرن دیگر حکومت کند. وقایع نگاری کنفوسیوس در سالهای اولیه این روند به عنواندوره بهار و پاییز منجر شد.تجزیه جین در اواسط قرن پنجم پیش از میلاد، مرحله دوم کهدوره ایالتهای جنگطلب بود را آغاز کرد.[۲۷] در ۴۰۳ پ. م، دربار ژو،هان،ژائو ووی را به عنوان دولتهای کاملا مستقل به رسمیت شناخت.حاکم هوی وی، در سال ۳۴۴ پ. م، نخستین کسی بود که عنوان سلطنتی پادشاه (به چینی: 王) را برای خودبرگزید. برخی دیگر نیز از او دنبالهروی کردند که نقطه عطفی را در تاریخ ژو رقم زد، زیرا حاکمان حتی تظاهر به اینکه تابع دربار ژو هستند، نمیکردند، در عوض خود را پادشاهی کاملاً مستقل اعلام کردند. ایالتهایی به قدرت رسیدند و سپس سقوط کردند درحالی که ژو در بیشتر این درگیریها نقشی جزئی داشت.
آخرین پادشاه ژو برطبق گفتههاپادشاه نان است که در زمان تصرف پایتخت وانگچنگ در ۲۵۶ پ. م توسطایالت چین کشته شد.[۲۹] در ۲۵۶ پ. م "پادشاه هوی" اعلان پادشاهی کرد، اما کشور خرد شده او در ۲۴۹ پ. م بهطور کامل از میان برداشته شد.چین شی هوانگ، پادشاهچین، در سال ۲۲۱ پ. م با تصرف ایالتچی،کشور چین را یکپارچه ساخت.
با این حال، ژو خاوری بهعنوان عصر طلاییفلسفه چینی نیز به یاد میآید برای نمونه صد مکتب فکری، با حمایت اربابان هماورد از اندیشمندان سرگردان شی بهعنوان مثال آکادمی جیشیا چی، شکوفا شدند. نه مکتب فکری که بر سایرین مسلط شدند عبارتند از:کنفوسیوسگرایی (به تعبیرمنسیوس و دیگران)،قانونگرایی،تائوئیسم،موهیسم،کشاورزی آرمانگرایانه اشتراکی، دو رشته سیاست،منطقدانان سفسطهگر، نظامیگرایانسون تزو وطبیعتگرایان.[۳۰] اگرچه تنها سه مورد تخست از اینها در دودمانهای پسین مورد حمایت امپراتوری قرار گرفتند، آموزههای هر یک بر دیگران و جامعه چینی به روشهای گاه غیرعادی تأثیر داشت. برای مثال، موهیستها علاقه چندانی به ستایش شایستهسالاری نداشتند، اما به جنگهای محاصرهای دفاعی، علاقه زیادی داشتند. با این حال، بسیار بعد، استدلال آنها علیه خویشاوندی به نفع تأسیس نظام آزمون امپراتوری مورد استفاده قرار گرفت.
فرمانروایان ژو، مفهوم "فرمان آسمان" را که یکی از ماندگارترین عقاید سیاسی آسیای شرقی شد را معرفی کردند. آنها با ادعا بر اینکه برتری اخلاقی آنهاُ تصرف ثروت و سرزمینهای شانگ را توجیه میکند و آسمان یک فرمان اخلاقی را بر عهده آنها گذاشته است تا جایگزین شانگ شوند و یک حکومت خوب را به مردم بازگردانند؛ شانگ را سرنگون کردند.[۳۲]
فرمان آسمان به عنوان یک قرارداد مذهبی بین مردم ژو و خدای عالی آنها در بهشت (به معنای واقعی کلمه "خدای آسمان") ارائه شد. مردم ژو پذیرفتند که از آنجایی که قرار بود امور دنیوی با امور آسمانی هماهنگ باشد، آسمانها تنها به یک نفر، یعنی حاکم ژو، قدرت مشروع اعطا کردند. در عوض، حاکم موظف بود از اصول هماهنگی و افتخار بهشتی حمایت کند. هر حاکمی که در این وظیفه کوتاهی کند، بیثباتی را در امور زمینی بگذارد، یا اجازه دهد مردمش رنج بکشند، فرمان را از دست خواهند داد. تحت این نظام، این حق اقتدار معنوی بود که از هر فرمانروایی سرکشی حمایت نکند و دیگری را شایستهتر بیابد.[۳۳] به این ترتیب، خدای آسمان ژو تغییر رژیم را مشروعیت بخشید.
با استفاده از این عقیده، فرمانروایان ژو باید تصدیق میکردند که هر گروهی از حاکمان، حتی خودشان، در صورت از دست دادن فرمان آسمان به دلیل اعمال نادرست، میتوانند برکنار شوند. کتاب قصیدهای که در دوره ژو نوشته شده بود به وضوح این احتیاط را بیان میکرد.[۳۲]
پادشاهان اولیه ژو معتقد بودند که آسمان از پیروزی آنها حمایت میکند زیرا آخرین پادشاهان شانگ مردان بدی بودهاند که سیاستهای تباه و فاسدشان باعث درد و رنج مردم میشوند. پس از به قدرت رسیدن ژو، این فرمان به یک ابزار سیاسی تبدیل شد.
یکی از وظایف و امتیازات پادشاه ایجادگاهشمار شاهنشاهی بود. این سند رسمی زمانهایی را برای انجام فعالیتهای کشاورزی و برگزاری مراسمات جشن تعریف میکرد. اما رویدادهای غیرمنتظره مانندخورشیدگرفتگی یابلایای طبیعی، اختیارات خاندان فرمانروا را زیر سؤال میبرد. از آنجایی که فرمانروایان ادعا میکردند که اقتدار آنها از بهشت آمده است، مردم ژو تلاش زیادی برای به دست آوردن دانش دقیق از ستارگان و تکمیل سیستم نجومی که گاهشمار خود را بر اساس آن استوار کرده بودند، انجام دادند.[۳۳]
یک ابزار گوی برنزی از ژو باختری، بیش از ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد
مشروعیت ژو نیز بهطور غیرمستقیم از فرهنگ مادی شانگ شامل استفاده از ظروف برنزی، مجسمه ها، زیورآلات و جنگافزاران برخاسته بود.[۳۳] ژو از تولید برنزهای تشریفاتی در مقیاس بزرگ شانگ تقلید کرد، آنها سیستم گستردهای از فلزکاری برنز را توسعه دادند که به نیروی زیاد خراجگزار نیاز داشت. بسیاری از اعضای آن از شانگ بودند که گاهی به زور به ژو جدید منتقل میشدند تا اشیای تشریفاتی برنزی تولید کنند که سپس به فروش میرسید و در سرتاسر سرزمینها توزیع میشد که نماد مشروعیت ژو بود.[۳۲]
شباهتهای بسیاری میان سیستمهای غیرمتمرکز وجود داشت. هنگامی که دودمان ژو بنیان گذاشته شد، سرزمینهای فتح شده به زمینهای موروثی (諸侯، zhūhóu) بخشبندی شد که در نهایت به خودی خود قدرتمند شدند. در مسائل جانشینی، دودمان ژو تنهاحق اولویت نخستین فرزند را قانونی میشناخت.[۳۴][۳۵] به گفته تائو ، «تسونگ-فا یا سیستم تبار دارای ویژگیهای زیر است: تبار پدری، جانشینی پدری، پدرسالاری، برونهمسری خواهر، و نخستزایی».[۳۶] این سیستم که «تبار طبقهای گسترده پدری» نیز نامیده میشود، توسط انسانشناس کوانگ چی چانگ به این صورت تعریف میشود که «ویژگی آن با این واقعیت است که پسر بزرگ هر نسل، اصل و نسب اصلی و اقتدار سیاسی را تشکیل میداد، در حالی که برادران کوچکتر از آنجا جابهجا میشدند و تبار جدیدی با اختیارات کمتر تشکیل میدادند. هرچه کوچکتر باشد، اختیارات سیاسی کمتری میداشت.» اِبرِی سیستم تبار را اینگونه تعریف میکند: «خط بزرگ (ta-tsung) سلسله پسران ارشد است که به طور نامحدود از یک جد بنیانگذار ادامه مییابد. خط کوچکتر، سلسله پسران کوچکتر است که بیش از پنج نسل پیش نمیرود. خطوط بزرگ و خطوط کوچکتر، پیوسته خطوط کوچکتر جدیدی را ایجاد میکنند که توسط پسران کوچکتر پایهگذاری شدهاند».
تبار غیرخطی بعداً از طریق نفوذنئوکنفوسیوسیسم به الگوی خانواده کره ای تبدیل شد، زیراژو شی و دیگران از استقرار مجدد آن در چین حمایت کردند.[۳۷]
پنج رتبه پایینتر از درجات سلطنتی به ترتیب نزولی با برگردانهای رایج فارسی وجود داشت: gōng 公 "حاکم"، hóu 侯 "مرزبان"، bó 伯 "فرمانروا"، zǐ 子 "نایب فرمانروا" و nán 男 "سردمدار".[۳۸] گاهی یک حاکم نیرومند قدرت را از اشراف خود میگرفت و ایالت را متمرکز میکرد. زمانی که ایالتها شروع به جنگ بین خود کردند و تمرکززدایی به جنگ بیشتر دامن زد، تمرکز بیشتر ضروری شد. اگر یک حاکم قدرت را از اشراف خود میگرفت، دولت باید به صورت دیوانسالاری توسط مقامات منصوب اداره میشد.
با وجود این شباهتها، تعدادی تفاوت مهم با اروپای قرون وسطی وجود دارد. یک تفاوت آشکار این است که ژوها از شهرهای محصور شده به جای قلعهها حکومت میکردند. یکی دیگر، نظام طبقاتی متمایز چین بود که فاقد روحانیت سازمان یافته بود، اما شواهد نشان میدهند که مردمانشانگ تبار به استادان مراسم و تشریفات، و همچنین نجوم، امور ایالتی و قوانین باستانی، معروف بهرو (儒) تبدیل شدند.[۳۹] هنگامی که یک حاکمنشین متمرکز بود، این افراد به عنوان مقامات دولتی یا افسران استخدام میشدند. این طبقات ارثی از نظر موقعیت و پرورش شبیه شوالیههای غربی بودند، اما بر خلاف معادل اروپایی، انتظار میرفت که آنها به جای یک جنگجو، اندیشور باشند. پس از منصوب شدن، آنها میتوانستند از یک ایالت به ایالت دیگر نقل مکان کنند. برخی از ایالتی به ایالتی دیگر برای اصلاحات اداری یا نظامی سفر می کردند. کسانی که نمی توانستند شغلی پیدا کنند، اغلب به آموزش مردان جوان با آرزوی مقامات رسمی میپرداختند. مشهورترین آنهاکنفوسیوس بود که نظام وظیفه متقابل بین مافوق و زیردست را آموزاند. در مقابل،قانونگرایان زمانی برای فضیلت کنفوسیوس نداشتند و از سیستمی با قوانین سختگیرانه و مجازاتهای سخت پشتیبانی میکردند.جنگهای ایالتهای جنگطلب در نهایت توسط قانونگراترین دولت، یعنیچین، پایان یافت. هنگامی کهدودمان چین سقوط کرد ودودمان هان جایگزین آن شد، بسیاری از چینیها با بازگشت به فضایل انسانیتر کنفوسیوس آسودهخاطر شدند.
کشاورزی در دودمان ژو بسیار متمرکز بود و در بسیاری از موارد توسط دولت اداره میشد. تمام زمینهای کشاورزی متعلق به اشراف بود که زمینهای خود را بهرعیت خود میدادند، وضعیت شبیه به نظاماربابرعیتی بود. برای مثال، یک قطعه زمین در سیستم چاهزمین به ۹ مربع تقسیم میشد که دانههای میدان میانی توسط دولت گرفته میشد و میدانهای اطراف توسط کشاورزان نگهداری میشد. به این ترتیب دولت میتوانست مواد غذایی مازاد را ذخیره کرده و در مواقع قحطی یا برداشت بد، توزیع کند. برخی از بخشهای مهم تولیدی در این دوره شامل ذوب مفرغ بود که جزء لاینفک ساخت سلاح و ابزار کشاورزی بود. باز هم، این صنایع تحت سلطه اشرافی بودند که تولید چنین موادی را اداره میکردند.[۴۰]
اولین پروژههای مهندسی آبی چین در زمان دودمان ژو، برای کمک به آبیاری کشاورزی آغاز شد. صدراعظموی،سانشو آئو، که بهپادشاه ژوآنگ چو خدمت میکرد، برای ایجاد یک مخزن آبیاری عظیم در استان شمالیآنهویی امروزی، سدی را بنا کرد. برای این کار، سانشو به عنوان اولین مهندس آبی چین شناخته میشود. سیاستمدار پسین وی،شیمن بائو، که بهمزربان ون وی (۴۴۵-۳۹۶ پ. م) خدمت میکرد، اولین مهندس آبی چین بود که یک سیستم آبراهه آبیاری بزرگ ایجاد کرد. هدف اصلی پروژه بزرگ او، انحراف همه آبهایرودخانه ژانگ به نقطهای بالاتر ازرودخانه زرد بود.
نشان بهسبک جانورسان کوچنشینان، ژو واپسین یا دودمان هان، قرن چهارم تا سوم پیش از میلاد.[۴۱]
ژو باختری در اوایل از یک ارتش قوی پشتیبانی میکرد که به دو واحد اصلی تقسیم شد: "شش ارتش باختر" و "هشت ارتش چنگژو". ارتشها در فلات شمالی لوئس،نینگشیا امروزی و دشت سیلابیرودخانه زرد مستقر بودند. قدرت نظامی ژو در سال نوزدهم سلطنتپادشاه ژائو به اوج خود رسید، در آن زمان شش ارتش به همراه پادشاه ژائو در لشکرکشی به اطراف رودخانه هان از بین رفتند. پادشاهان نخستین ژو فرماندهان کل واقعی بودند. آنها در جنگ های دائمی با بربرها از طرف زمینداران به نامگو بودند که در آن زمان به معنای "دولتی" یا "امیرنشین" بود.
مجسمه برنزی یک ارابهران متعلق به دوره ایالتهای جنگطلب دودمان ژو، متعلق به قرن چهارم تا سوم پیش از میلاد
پادشاه ژائو به خاطر لشکرکشیهای پیاپی در مناطقیانگتسه مشهور بود و در آخرین اقدام خود درگذشت. لشکرکشیهای پادشاهان بعدی کمتر مؤثر بود.پادشاه لی ۱۴ ارتش را علیه بربرها در جنوب رهبری کرد، اما نتوانست به هیچ پیروزی دست یابد.پادشاه ژوآن ژو بیهوده با کوچنشینانچوانرونگ جنگید. هنگام غارت هائوجینگ توسط چوانرونگ ،پادشاه یو کشته شد. اگرچه ارابهها در طول دودمان شانگ ازآسیای مرکزی به چین معرفی شده بودند، دوره ژو اولین استفاده عمده از ارابهها را در جنگ بود.[۴۲][۴۳] یافتههای باستانشناسی اخیر شباهتهایی را بین تدفین اسبهای دودمانهای شانگ و ژو و مردمان هندواروپایی در غرب نشان میدهد.[۴۴] سایر تأثیرات فرهنگی احتمالی ناشی از تماس با هندواروپایی در این دوره ممکن است شامل سبکهای مبارزه، تدفین سر و سم، نقوش هنری و اسطورهها باشد.[۴۴]
ارتش ژو همچنین شامل نیروهای "بربر" مانند مردم دی بود.پادشاه هوی ژو به نشانه سپاسگزاری از اهمیت نیروهای دی با شاهدخت دی سرخ ازدواج کرد.پادشاه شیانگ ژو نیز پس از دریافت پشتیبانی نظامی دی با شاهدخت دی ازدواج کرد.
دودمان ژو، خاستگاه فلسفه بومی چین بود و مراحل اولیه توسعه آن از قرن ششم پیش از میلاد آغاز شد. بزرگترین فیلسوفان چینی که بیشترین تأثیر را بر نسل های بعدی چینی ها گذاشتند،کنفوسیوس، بنیانگذار آیینکنفوسیوس، ولائوتسه، بنیانگذارتائوئیسم بودند. دیگر فیلسوفان، نظریهپردازان و مکاتب فکری در این عصر عبارتاند از:موزی، بنیانگذارموهیسم،منسیوس، کنفوسیوسگرا معروفی که میراث کنفوسیوس را گسترش داد،شانگ یانگ وهان فی، مسئول توسعه قانونگرایی چینی باستان (فلسفه اصلیدودمان چین) وشونزی، که مسلماً در زمان خود مرکز زندگی اندیشمندانه چین باستان بود، حتی بیشتر از شخصیتهای روشنفکر نمادینی مانندمنسیوس.[۴۵]
لباس تشریفاتی با تور ابریشمدوزی شده از مقبرهای متعلق به دوره ژو خاوری در ماشان، استان هوبی، چین، قرن چهارم پیش از میلاد.
نظام آیینی لی (چینی سنتی: 禮؛چینی ساده شده: 礼؛ پینیین: lǐ) که در دورهی ژو باختری بنیان گذاشته شد، درک آداب و رسوم را بهعنوان بیانی ازسلسله مراتب اجتماعی، اخلاق و مقررات مربوط به زندگی مادی تبدیل کرد؛ در نتیجه اعمال اجتماعی مربوط در ایدئولوژی کنفوسیوس آرمانی شد.
این سیستم درکتاب آداب،ژولی وییلی در چکیدههای دودمان هان (۲۰۶ پیش از میلاد تا ۲۲۰پس از میلاد) مورد تقدیس قرار گرفتند، بنابراین به قلب ایدئولوژی امپراتوری چینی تبدیل شد. در حالی که این سیستم در ابتدا بدنه محترمی از مقررات ملموس بود، تکه تکه شدن دوره ژو باختری باعث شد این آیین به سمت اخلاقی شدن و رسمیسازی در رابطه با موارد زیر سوق یابد:
پنج راسته اشراف چینی.
معابد اجدادی (اندازه، تعداد مجاز غرفه ها)
مقررات تشریفاتی (تعداد ظروف آیینی، آلات موسیقی، افراد در گروه رقص)
حاکمان دودمان ژو وانگ (王) نام داشتند که معمولاً در فارسی "پادشاه" ترجمه می شود و همچنین در دودمان شانگ نیز برای حاکمان استفاده میشد.[۴۶] علاوه بر این فرمانروایان، نیاکان پیشین نزدیکپادشاه وو -دانفو،جیلی وون - با وجود اینکه زیردست پادشاهان شانگ بوده اند، به عنوان "پادشاهان ژو" نیز شناخته می شوند.
توجه: تاریخ های پیش از اولین سالنایبالسلطنگی گونگهه در سال ۸۴۱ پ. م بحثبرانگیز و براساس منبع متفاوت است. موارد زیر آنهایی هستند که توسطپروژه گاهشماری شیا-شانگ-ژو ووقایعنگاری مطلق سلسله ژو باختری ادوارد ال. شاگنسی چاپ شدهاند.
هم اکنون برنامه ای در سطح کلان و کشوری در چین برای مستندسازی سه دودمان افسانه ایشیا،شانگ و ژو در آستانه گسترش است که انتقادهای فراوانی هم بدنبال داشته است[۴۷]. تنها منبع قدیمی ازسیما چیان است که پس از کتابسوزیچین شی هوانگ، پادشاه دودمان شانزده سالهچین آنچه نگاشته با تردید نگریسته میشود.
↑Pankenier, David W. (2015). "The cosmo-political mandate". Astrology and Cosmology in Early China: Conforming Earth to Heaven. Cambridge University Pressn. p. 197.ISBN 978-1107539013.
↑Shaughnessy, Edward L. (1992). "The Date of the Zhou Conquest of Shang". Sources of Western Zhou History: Inscribed Bronze Vessels. University of California Press. p. 217–236.ISBN 978-0520070288.
↑Von Glahn, Richard (2016). The Economic History of China: From Antiquity to the Nineteenth Century. Cambridge: Cambridge University Press. p. 11.ISBN 9781139343848. OCLC 944748318.
↑Shiji, "Annals of Zhou" quote: "帝舜曰:「棄,黎民始饑,爾后稷播時百穀。」封棄於邰,號曰后稷,別姓姬氏。translation: "Emperor Shun said, 'Qi, the black-haired people begin to be famished. Do you, Lord of Millet, sow in their seasons the various kinds of grain.' He enfeoffed Qi at Tai; [Qi's] title was Lord of Millet; and his distinctive surname was Ji.".
↑Wu, K. C. (1982), The Chinese Heritage, New York: Crown Publishers,ISBN 0-517-54475-X.
↑Bodman (1980), p. 41: "Moreover, Shang dynasty Chinese at least in its syntax and lexicon seems not to differ basically from that of the Zhou dynasty whose language is amply attested in inscriptions on bronze vessels and which was transmitted in the early classical literature.".
↑Jessica Rawson, 'Western Zhou Archaeology,' in Michael Loewe, Edward L. Shaughnessy (eds.), The Cambridge History of Ancient China: From the Origins of Civilization to 221 B.C., Cambridge University Press 1999 pp.352-448 p.387.
↑Li, Feng (2006), Landscape And Power In Early China, Cambridge University Press, p. 286.
↑Chiang, Po-Yi (1 Jan 2008). "Han Cultural and Political Influences in the Transformation of the Shizhaishan Cultural Complex". Australian National University: 1–2.
↑Mencius, "Li lou II". text: "孟子曰:「舜生於諸馮,遷於負夏,卒於鳴條,東夷之人也。文王生於岐周,卒於畢郢,西夷之人也。" D.C.Lau (1970:128)'s translation: "Mencius said, 'Shun was an Eastern barbarian; he was born in Chu Feng, moved to Fu Hsia, and died in Ming T'iao. King Wen was a Western barbarian; he was born in Ch'i Chou and died in Pi Ying.".
↑Edwin G. Pulleyblank (1983). "Chapter 14 - The Chinese and Their Neighbors in Prehistoric and Early Historic Times". In David Keightley (ed.). The Origins of Chinese Civilization. University of California Press.ISBN 0-520-04229-8.
↑Pulleyblank, Edwin G. (2000). "Ji 姬 and Jiang 姜: The Role of Exogamic Clans in the Organization of the Zhou Polity", Early China. 25 p. 21-22.
↑Zuozhuan, "Duke Zhuang - 28th year - zhuan" quote: "晉伐驪戎,驪戎男女以驪姬。".
↑Cook, Constance (2015). "Li Ji, Wife of Duke Xian of Jin". In Lee, Lily Xiao Hong; Stefanowska, A. D.; Wiles, Sue (eds.). Biographical Dictionary of Chinese Women: Antiquity Through Sui, 1600 B.C.E. - 618 C.E. Routledge. p. 41-42.ISBN 9781317475910.
↑Jianhua Yang, Huiqiu Shao, Ling Pan (2020). The Metal Road of the Eastern Eurasian Steppe: The Formation of the Xiongnu Confederation and the Silk Road. Springer. p. 371.ISBN 9789813291553.
↑"The Steppe: Scythian successes". Encyclopædia Britannica Online. Retrieved 31 December 2014.
↑"Considering Chengzhou ('Completion of Zhou') and Wangcheng ('City of the King')" (PDF). Xu Zhaofeng. Archived from the original (PDF) on July 22, 2015. Retrieved 22 July 2015.
↑.Carr, Brian & al. Companion Encyclopaedia of Asian Philosophy, p. 466. Taylor & Francis, 2012.ISBN 041503535X, 9780415035354.
↑Li Feng (2006). Landscape and Power in Early China: The Crisis and Fall of the Western Zhou 1045–771 BC. Cambridge University Press. p. 40.ISBN 1139456881.
↑۳۲٫۰۳۲٫۱۳۲٫۲Tignor, Robert L. (24 October 2013). Worlds together, worlds apart. Adelman, Jeremy; Aron, Stephen; Brown, Peter; Elman, Benjamin A.; Liu, Xinru; Pittman, Holly (fourth (two volume) ed.). New York.ISBN 9780393922080. OCLC 870312289.
↑۳۳٫۰۳۳٫۱۳۳٫۲Shaw, Robert Tignor, Jeremy Adelman, Peter Brown, Benjamin Elman, Xinru Liu, Holly Pittman, Brent (2014). Worlds together, worlds apart (Fourth ed.). p. 153.ISBN 978-0-393-92208-0.
↑Brashier, K. E. (2011-01-01). Ancestral Memory in Early China.ISBN 9780674056077.
↑The ramage system in China and Polynesia Li Hwei "Archived copy" (PDF). Archived from the original (PDF) on 2013-09-21. Retrieved 2013-05-13.
↑Tao, Hsi-Sheng. Marriage and Family, Shanghai. 1934.
↑The Confucian Transformation of Korea: A Study of Society and Ideology Written By Martina Deuchler.
↑Shaughnessy, Edward L. (1988), "Historical Perspectives on The Introduction of The Chariot Into China", Harvard Journal of Asiatic Studies, 48 (1): 189–237, doi:10.2307/2719276, JSTOR 2719276.
↑Schirokauer, Conrad; Brown, Miranda (2006), A Brief History of Chinese Civilization (Second ed.), Wadsworth: Thomson Learning, pp. 25–47.
↑Thorp, Robert L. (2005). China in the Early Bronze Age. University of Pennsylvania Press. p. 176.ISBN 978-0-8122-3910-2.
↑Yin, Weizhang (2002), trans. Victor Cunrui Xiong, "New development in the research on the chronology of the Three Dynasties" (PDF), Chinese Archaeology, 2: 1–5.Zhang, Changshou (2002a), "The Xia-Shang-Zhou Chronology Project: Excavations of the Proto-Zhou Culture in Fengxi, Shaanxi", Journal of East Asian Archaeology, 4: 335–346, doi:10.1163/156852302322454594.Zhang, Peiyu (2002b), "Determining Xia–Shang–Zhou Chronology through Astronomical Records in Historical Texts", Journal of East Asian Archaeology, 4: 335–357, doi:10.1163/156852302322454602.