قسمت شمالی این دریا بسیار کمعمق است. بهطوریکه تنها نیم درصد آب دریا در یکچهارم شمالی دریا قرار دارد و عمق آن بهطور میانگین کمتر از ۵ متر است. حدود ۱۳۰ رودخانه به این دریا میریزند که بیشتر آنها از شمال غربی به دریا میپیوندند. بزرگترین آنهارود ولگا است که هر سال بهطور میانگین ۲۴۱کیلومتر مکعب آب را وارد دریای خزر میکند. رودهایکورا ۱۳،اترک ۸٫۵،اورال ۸٫۱ وسولاک ۴ کیلومتر مکعب آب را سالانه وارد دریای خزر میکنند.
طبیعت بستهٔ خزر، آن را زیستگاهجانوران وگیاهان منحصر به فردی کردهاست، اما در عین حال موجب شده تا در مقابل آلودگیهای کشاورزی و صنعتی ونفتی بسیار آسیبپذیر باشد. از منابع مهم دریای خزر ذخایرنفت وگاز موجود در زیر بستر دریا و همچنین انواعماهیان خاویاری را میتوان نام برد.
طبق اسناد تاریخی نام «خزر» برای این دریا، در ابتدا تنها برای نیمۀ شمالی دریای کاسپین بکار میرفته[۱۵] و بعدتر به تمام این دریا اطلاق شده است. در اکثر کشورهای جهان نیز همچنان نام تمام دریا را «کاسپین» صدا میکنند؛ ولی برخی کشورها از جمله کشورهای ترکزبان و دولت جمهوری اسلامی ایران آن را «خزر».کمیتهٔ تخصصی نامنگاری و یکسانسازی نامهای جغرافیایی ایران در جلسهٔ مورخ ۱۸ آذر ۱۳۸۱ این کمیته مستقر درسازمان نقشهبرداری کشور متن ذیل را به تصویب رساند:
جهت جلوگیری از هرگونه سوءتفاهم احتمالی و جلوگیری از تشتت آراء در زمینهٔ نام پهنهٔ آبی شمال کشور، از نام «خزر» در داخل کشور و «Caspian» در متون خارجی، قراردادها و معاهدات بینالمللی استفاده گردد.
دریای خزر ۴۰ تا ۴۴ درصد از کل آب دریاچه های جهان را تشکیل میدهد.[۱۶]
نامها
نقشهای از دریای کاسپین در ۱۷۲۱ میلادی کهون وردن آن را کشیدهاست.
در سال ۱۳۶۱ دولت ایران نام دریای مازندران را نام رسمی اعلام کرد، ولی در بخشنامه دولتی سال ۱۳۸۱ نام رسمی دریای شمال ایران در مکاتبات فارسی دریای خزر و در مکاتبات انگلیسی دریای کاسپین (Caspian Sea) اعلام شد.[۱۷] برخیایرانیان از ۱۳۱۶ این دریا را مازندران هم نامیدهاند. نام دریای خزر و گاه دریای مازندران در ۵۰ سال گذشته در رسانههای گروهی ایران رایج بودهاست. نام رسمی این دریا در فارسیخزر است. این نام تاریخی و رسمی رایج در فارسی به دلیل پیشینه طولانیمدت کاربردش در فارسی در نامگزینی برای دیگر موارد مربوط به منطقه مانندخزرشهر وخزرآباد و نام فارسی بسیاری از جانداران و گیاهان منطقه مانندفک خزری نیز بازتاب یافتهاست. همانگونه که در مورد بسیاری دیگر ازعوارض جغرافیایی جهان رایج است برای این دریا نیز نامهای متفاوتی در زمانهای گوناگون استفاده شدهاست. در زبانهای دیگر حاشیه این دریا نیز همین امر صادق است. به دلایل تاریخی، نام دریایشمال ایران در بسیاری زبانهای عمدتاً غربی از نام قومکاسپی گرفته شدهاست. این قوم باستانی در سواحل جنوب غربی دریای خزر، جایی در شمال یا جنوبرود کورا[۱۸] واقع درقفقاز جنوبی[۱۹] میزیستند.
در نوشتههای مؤلفان اسلامی، نام این دریا عمدتا دریای قزوین (بحر قزوين) است، با این حال نام خزر هم کاربرد محدودی داشته است. در آغاز سدهٔ هفتم میلادی، قومخزران در دشتهای سفلایرود تِرِکْ ورود ولگا و شمالقفقاز سکنی داشتند.[۲۰] به عبارت دیگر این قوم در بین شمالغربی این دریا و دریای سیاه سکونت داشتند. خزرها به همراه دیگر اقوام بیابانگرد شمال قفقاز، در زمانساسانیان، بارها و بارها به سرزمین ایران تاخت و تاز میکردند و پس از حضور کوتاهمدت خود معمولاً به دست سپاه ساسانی ازمرزهای ایران بیرون رانده میشدند. این قوم همواره بابیزانس بر ضد ایران همپیمان بود.[۲۱] بنای استحکامات بزرگی چونشهر دربند درشمال قفقاز در عهدساسانیان، که برای جلوگیری از خزران صورت گرفت، هنوز پا برجاست.[۲۲] و کوتاهسازی دست ایرانیان[۲۳] از این دریا برمیگردد.[۲۴] تا پیش از حملهٔ اعراب به قفقاز، در اسناد دیده نشده که این دریا را «دریای خزر» بنامند.[نیازمند منبع] سکونت خزران که از ناحیهٔ رود کورا،قفقاز جنوبی را مورد حمله قرار میدادند، نام خزر را در بیشتر زبانهای امروزی حاشیه این دریا برای این دریا تثبیت کرد. دریاهایسیاه وآزوف هم در روزگار فعالیت خانات خزر، خزر نامیده شدهاند.[۳]
دریای خزر امروزه در فارسی خزر، در ترکی آذربایجانی Xəzər dənizi/خزر دنیزی، در ترکمنی Hazar deňzi، درزازاکی Deryay Xezeri و … نام دارد.
طبق اسناد تاریخی نام «خزر» برای دریای کاسپین، در ابتدا تنها برای نیمۀ شمالی دریای کاسپین بکار میرفته[۱۵] و بعدتر به تمام این دریا اطلاق شده است.
دریای مازندران
روزنامه پایتخت محرم ۱۳۲۹ (دی ماه ۱۲۸۹) که نام دریای مازندران در نقشه ترسیمی مشخص است
ایرانیان از ۱۳۱۶ این دریا را مازندران مینامند. نام دریای مازندران و دریای خزر در ۵۰ سال گذشته در رسانههای گروهی ایران رایج بودهاست. در سال ۱۳۶۱ دولت ایران نام دریای مازندران را نام رسمی اعلام کرد.[۲۵]شاهزادهمسعود میرزا ظلالسلطان ملقب به ظلالسلطان که از شاهزادگانقاجار و بزرگترین پسر به سن بلوغ رسیدهناصرالدینشاه بود که در دوران جوانی مدتی حاکم مازندران بود. وی در خاطرات خود آوردهاست: "وقتی دربلده در اردوی همایونی بودم، دستورالعملی به جناب بهاءالملک وزیر من و من مرحمت فرمودند کهمیانکاله را ضبط کرده، قلعهای بسازیم و در او ساخلو بگذاریم. این میانکاله همانشبهجزیرهٔ آبسکون است که شرحش را نوشتیم. یکی از اسامی ایندریای مازندران رادریای آبسکون نیز میگویند.[۲۶]حکیم زجاجی شاعر سده هفتم در کتاب همایوننامه به نام دریای مازندران اشاره میکند[۲۷] همچنینحافظ ابرو مورخ سده هشتم در کتابزبدة التواریخ به نام دریا مازندران اشاره میکند.[۲۸]
دریای طبرستان
دریای طبرستان نام دیگری است که در منابع کهن آمدهاست. نام طبرستان پیش از اسلام بهصورتتپورستان بود که ریشه در نامقوم تپور دارد که در شمال ایران سکونت داشتند و پس از اسلامطبری نام گرفتند.[۲۹] در اسنادی که در مؤسسات تاریخشناسیروسیه است آمده که نوجین زیس در سدهدوازدهم نوشتهاست که ایرانیان این دریا را سدهها دریای تبرستان میخواندند. ولی چون واژهٔ مازندران میان بومیانتبرستان جایگزین گشته، آن را دریاچهٔ مازندران میخوانند،[۳۰] علیرغم اینکه نام مازندران بسیار کهن است اما نام دریای مازندران برای اولین بار در دویست سال اخیر رایج شدهاست. نام دریای مازندران و دریای خزر در ۵۰ سال گذشته دررسانههای گروهی ایران رایج بوده و در سال ۱۳۶۱ دولت نام دریای مازندران را نام رسمی اعلام کرد. اما همچنان هر دو نام بهطور متناوب بکار میرفت. دومین همایش، همایش ژئوماتیک اردیبهشت ۱۳۸۲ سازماننقشهبرداری کشور دبیرخانه کمیته یکسانسازی نامهای جغرافیایی.[۳۱][۳۲]
به نوشتهصادق کیا مازندران شاهنامه طبرستان نیست بلکه سرزمینی ست جدا از ایران با مردمانی غیر ایرانی. در بخش تاریخی شاهنامه دو مورد به مازندران اشاره شده که مؤید جدایی مازندران از ایران به ویژه طبرستان است. از سده ۵ کمکم نام مازندران در مناطق شمال ایران ظاهر شد.[۳۳]
ابن اسفندیار میگوید این نام از زمانهای اخیر جای طبرستان متداول شدهاست. او منسوب این ولایت را «موزاندرون» میداند، چرا که موز کوهی ست که از گیلان تا به لار و قصران کشیده شدهاست و تا جاجرم، یعنی این درون کوه موز است.[۳۳]
سید ظهیرالدین مرعشی نام مازندران را نوساخته و جدید میداند و مینویسند از ماز نام کوهیست که از گیلان تا لار و قصران کشیده شدهاست و درون دیواری را که مازیار دستور ساختن اش را داد مازندرون میگفتند.ظهیرالدین مرعشی مورخ سده نهم در کتابتاریخ طبرستان و رویان و مازندران مینویسد: حد طبرستان از طرف شرقی دینارهجاری و از طرف غربیملاط که آن قریه شهرهوسم که اکنون به فرضهرودهسر اشتهارد دارد. حد مازندران از طرف شرقی بیشه انجدان است و از طرف غربیملاط است. حدگرگان حالیا که به استرآباد مشهور است و اصلاً دهستان میگفتند شرقی دیناره جاری است که حد شرقی تمام طبرستان است و غربی انجدان که حد شرقی مازندران است. به گفتهٔظهیرالدین مرعشی مازندران بخشی از طبرستان است و سرزمینطبرستان،گرگان ومازندران هر دو را در بر میگرفت.[۳۳]
دریای گرگان
دریای هیرکانینقشه ایالت ورکانه شامل استانهای گیلان، مازندران و گلستان و دهستان (که شامل نواحی ای از ترکمنستان فعلی است) به انضمام دریای گرگان است.
دریای گرگان یا دریای ورکانه یکی از دو نام این دریاچهٔ بزرگ در عهد هخامنشیان و همچنین اشکانیان است که در واقع یکساتراپی (شهربانی یا در واقع استانداری امروزین) بودهاست.[۳۴]
نام «دریای کاسپی» در زبان فارسی سابقه استفاده رسمی ندارد.[نیازمند منبع]عنایتالله رضا، در کتاب نام دریای شمال ایران، دریای کاسپی را بهترین نام برای این دریا دانستهاست.[۳۵]
واژهٔ کاسپین، نمونهٔ فرانسویشدهٔ واژهٔکاسپی است. پسوند "ian-" در انتهای واژهٔ فرانسوی Caspian پسوند صفتساز در آن زبان است. در انگلیسی تلفظ نام این دریا به صورت «کَسپین سی» است و نه کاسپین.[تحقیق دستاول؟]
نامهایی که معنای «دریای کاسپی» میدهند از نظر تاریخی در زبانهای غربی مطرحتر بودهاست.[۳۵]
کاسپین شکل اروپایی نام کاسپی است که با پسوند انگلیسی/فرانسوی ian- ساخته شده[۳۸] که پسوندی مربوط به زبان فارسی نیست.[۳۹][تحقیق دستاول؟]
نامهای مشتق از کاسپی، در زبانهای غیرفارسی هریک یا پسوند صفتساز خود آن زبانها بهکار رفتهاست، ازجمله «کَسپین»، «کاسپیشه»، «کاسپیس»، «کاسپیسکی».کاسپیها مردمانیغیر هندواروپایی و غیر آریایی بودند که از هزاره دوم پیش از میلاد تا دوره ساسانی، اشارههایی به حضور آنها در بخشی از منطقه قفقاز شدهاست. کاسپین، صفت وصفی یا نسبتی در زبانهای انگلیسی و فرانسوی است برای «کاسپی» است. اگر بخواهیم بهصورت مفرد با پسوند فارسی، آن را تلفظ کنیم، به دلیل گرفتن «یای نسبت» باید «کاسپی» بگوییم و آوردن شکل کاسپین در فارسی نادرست است، همانگونه که بقیهٔ کشورها این دریای را با پسوند خود بیان میکنند. نام دریای خزر درزبان یونانی Kaspia Thalassa، لاتینی Mare Caspium و در آلمانی Caspisches see در انگلیسی Caspian Sea است.[۴۰]
پیشینه
این دریا در گذشته بخشی ازدریای پاراتتیس بود. از حدود ۵۰ تا ۶۰ میلیون سال پیش به تدریج راه این دریا ابتدا به اقیانوس آرام و سپس به اقیانوس اطلس بسته شد. در سال ۱۹۵۲ شورویرود دُن وولگا را با ایجادآبراهی مصنوعی به هم پیوست تا کشتیهای کوچک بتوانند از دریای خزر بهدریای آزوف ودریای سیاه بروند. بدینسان دریای خزر دوباره به دریاهای آزاد راه یافت.
- دریای خزر از قدیم الایام مسیر تجاری مهمی بوده و اروپا و آسیا را به هم متصل میکردهاست. یونانیان باستان، ایرانیان و رومیها همگی در دریای خزر تجارت میکردند.
- در قرون وسطی، دریای خزر قطب راه تجارت جاده ابریشم بود که چین را به اروپا متصل میکرد. این منطقه توسط امپراتوریهای مختلفی از جمله ترکهای سلجوقی، مغولها و تیموریان اداره میشد.
-روسیه در قرن ۱۸ شروع به گسترش امپراتوری خود به منطقه خزر کرد. در قرن نوزدهم، روسیه کنترل سواحل شمالی دریای خزر را به دست آورد و از آن به عنوان پایگاهی برای نیروی دریایی خود استفاده کرد.
- در قرن بیستم بسیاری از کشورهای اطراف دریای خزر از روسیه استقلال یافتند، از جمله قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان. با این حال، وضعیت دریای خزر همچنان یک موضوع بحثبرانگیز بین این کشورهای تازه استقلال یافته و ایران که مدعی سهمی از این دریا بودند، باقی ماند.
- کشورهای اطراف دریای خزر در سال ۲۰۰۱ کنوانسیون چارچوب حفاظت از محیط زیست دریایی دریای خزر را برای همکاری در زمینه مسائل اکولوژیکی مرتبط با دریا امضا کردند.
- دریای خزر همچنان یک منطقه مهم برای تولیدنفت وگاز است و ذخایر قابل توجهی در زیر آبهای آن قرار دارد. وضعیت این منابع منبع تنش بین کشورهایی است که دریا را احاطه کردهاند، زیرا هر کشوری به دنبال اعمال کنترل بر سهم بیشتری از این منابع ارزشمند است.
خط ساحلی دریا حدود ۷ هزار کیلومتر، مساحت آن ۳۷۱ تا ۳۸۶ هزار کیلومترمربع (یک و نیم برابرخلیج فارس) و حجم آب آن نیز ۷۸۷۰۰ کیلومتر مکعب است.
این دریاچه با طول تقریبی ۱۲۰۰ کیلومتر و عرض متوسط ۳۲۰ کیلومتر و مساحت ۴۳۸۰۰۰کیلومتر مربع و حجم ۷۷۰۰۰۰ کیلومتر مکعب بزرگتریندریاچه آب نسبتاً شیرین جهان است. باریکترین عرض آن ۲۲۰ کیلومتر بینشبهجزیره آبشوران و دماغه کواولی و عریضترین بخش آن حدود ۵۴۵ کیلومتر در شمال آن قرار دارد، کمعمقترین ناحیه این دریاچه ۲۵ متر در منطقه شمالی است و عمیقترین مناطق در قسمت مرکزی و جنوبی واقع شدهاست که در بعضی از مناطق جنوبی ۹۰۰ الی ۱۰۰۰ متر عمق دارد، سواحل این دریاچه جمعاً ۶۳۷۹ کیلومتر است که حدود ۹۲۲ کیلومتر آن در خاک ایران واقع شدهاست و وسعت حوضهٔ آبگیر آن ۳۷۳۳۰۰۰ کیلومتر مربع است که ۲۵۶۰۰۰ کیلومتر مربع آن در خاک ایران قرار دارد. این دریاچه ۲۸ متر پائینتر از سطح اقیانوسها است و بنابراین هیچگونه خروجی از این دریاچه وجود ندارد.[۴۱]
۸۱٪ آب ورودی این دریا را رود بزرگولگا تأمین میکند. عمق آن از شمال به جنوب افزایش مییابد. میانگین ژرفای این دریاچه در ناحیه شمالی کمتر از ۱۰ متر، در بخش میانی بین ۱۸۰ تا ۷۸۸ متر و در بخش جنوبی که آبهای کناره ایران را تشکیل میدهد به ۹۶۰ تا ژرفای ۱۰۲۵ متری نیز در ناحیه جنوبی این دریاچه گزارش شدهاست. دریای خزر از ۵۷۵ نوع گیاه، ۱۳۳۲ گونه جانور و ۸۵۰ گونهماهی برخوردار است. مهمترین ویژگی اقتصادی خزر،نفت وگاز است نفت در خزر در سال ۱۳۰۲ / ۱۹۲۳ درباکو کشف شد. ذخایر اثباتشدهٔ نفت در این دریا ۳۲ میلیارد بشکه است و این یعنی حدود ۴ درصد از کل ذخایر نفتخاورمیانه. ذخایر احتمالی نفت این حوزه نیز در حدود ۱۶۳ میلیارد بشکهٔ دیگر برآورد شدهاست.[۴۲]
جهت جریانآب این دریاچه از سمت شمال غربی به جنوب شرقی است. همین جهت جریان و ژرفای زیاد آب در کرانههای ایران که باعث کندی حرکت جریان میشود منجر به تجمع انواع آلودگیهای این دریاچه در سواحل ایران به میزانی بیش از کرانههای دیگر کشورها میشود.
این دریا محل زندگی گرانبهاترین ماهیهای دنیا است. در بخش جنوبی دریای مازندران و رودخانههایی که به آن میریزند یعنی سواحل مربوط به ایران، ۷۸گونه و زیرگونهماهی یافت میشود. از مهمترین رودخانههایی که به این دریا میریزد میتوان ازسفیدرود،رود اترک ورودخانه هراز نام برد. دریای مازندران یکی ازاکوسیستمهای آبی جهان است که محیطی مناسب برای زندگی و رشد مرغوبترینماهیان خاویاری جهان است. ۹۰ درصد صیدماهیان خاویاری مختص به این دریا است.[۴۲]
دریای خزر گرچه سدهها است کهدریا نامیده میشود ولی به هیچ دریایی بهطور طبیعی متصل نیست؛ بنابراین رژیم حقوقی ویژه و منحصربهفرد خود را داشته و دارد. اگر دریای خزر را دریاچه بدانیم در آن صورت مشمولکنوانسیون ملل متحد در مورد حقوق دریاها نمیشود و رژیم حقوقی آن باید بر اساس توافق کشورهای ساحلی دریای خزر تعیین شود.
تا پیش ازفروپاشی شوروی و اضافه شدن کشورهای نوبنیاد آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان به vihddogr2021#!ANY وضعیت حقوقی دریای خزر به وسیلهٔ معاهدات ۱۲۰۷ / ۱۸۲۸، ۱۳۰۰ / ۱۹۲۱ و ۱۳۱۹ / ۱۹۴۰ میان ایران و روسیه و بعدها ایران و شوروی، مشخص شده بود.
براساسعهدنامه ترکمانچای (بهسال ۱۲۰۷ / ۱۸۲۸) ایران از داشتننیروی دریایی در دریای خزر محروم شده بود.[۴۲] اما درقرارداد ایران و شوروی ۱۹۲۱ به تساوی، به ایران و شوروی حق کشتیرانی جنگی و غیر آن داده شد و در قرارداد بازرگانی و دریانوردی (۱۳۱۹ / ۱۹۴۰) جزئیات رژیم دریانوردی مشخص گردید. این معاهدات، هیچ اشارهای به چگونگی استفاده از منابع بستر دریا را مطرح نمیکنند.
در سال ۱۹۹۱، روسیه و ایران خواهان آن بودند که کشورهای ساحلی دریای خزر بهطور مشاع از این دریا بهرهبرداری کنند، در حالی که سه کشور دیگر دریای خزر خواهان تقسیم آن بودند. در ۲۱ دسامبر ۱۹۹۱جمهوریهای شوروی سابق با امضایاعلامیه آلماآتا متعهد شدند که به قراردادهای شوروی با دیگر کشورها پایبند باشند.[۴۳]
روسیه در سال ۱۹۹۸ موضع خود را تغییر داد و در سال ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ با قزاقستان و سپس با آذربایجان پروتکل دو جانبهای را تعیین کرد که با وصل کردن دو سر نقاط ساحلی این دو کشور عملاً حدود ۲۷ درصد دریا سهم قزاقستان و حدود ۱۹ درصد دریا سهم روسیه میگردد. سهمی حدود ۱۸ درصد هم با همین فرمول برای آذربایجان در نظر گرفته شده و در واقع ۶۴ درصد بستر دریا را این سه کشور میان خود تقسیم کردهاند اما ایران و ترکمنستان این نوع تقسیمبندی دو جانبه را به رسمیت نپذیرفتهاند و نظام تقسیم دریا را غیرقابل قبول میدانند.[۴۱] روسیه بزرگترین ناوگان دریایی را در میان کشورهای ساحلی دریای خزر دارد و مانع افزایش ناوگان ایران در این دریا میشود.[۴۴]
مناقشات راجع به میزان مالکیت این دریای بین کشورهای هم جوار، در طول دو دهه گذشته جریان دارد. کشورهای هم جوار شامل ایران،آذربایجان،ترکمنستان،روسیه، وقزاقستان هستند. سه مسئله اصلی در این مناقشات، منابع (نفت و گاز)، تحدید حدود آبی سطح و بستر دریا و سهم ماهیگیری این کشورها است.[۴۵]
پژوهشها نشان میدهند حجم ذخایر تخمین زده شدهنفتی در دریای خزر حدوداً برابر با ۵۰ میلیارد بشکه و ذخایرگاز طبیعی تأیید شده هم برابر با ۲۵۷ هزار میلیاردفوت مکعب بودهاست؛ که این ارقام ۴٪ از ذخایر گاز و نفت دنیا را تشکیل میدهد. پیشبینی میشود با ادامه فعالیتهای اکتشافی، ظرفیت بهرهبرداری نفت این منطقه ۱۸۴ میلیارد بشکه و ظرفیت برداشت گاز از آن هم ۲۹۳ هزار میلیارد فوت مکعب افزوده شود.[۴۶]
همچنین ۹۰ درصدخاویار جهان از این دریا صید میشود. اما صید بیرویه این ماهی سبب گشتهاست که بنابر گفته دانشمندان ۹۰ درصد از تعداد این ماهیان در یک سده اخیر کاسته شود.[۴۷]
آذربایجان در سال ۱۹۹۴ قراردادی برایاستخراج نفت با کنسرسیومی مرکب از شرکتهای آمریکایی، بریتانیائی، روسی، نروژی، ترکی و سعودی امضا کرد و در نوامبر همان سال قراردادی هم با ایران بست تا ایران را هم در این کنسرسیوم شریک کند اما آمریکا با این استدلال که شرکتهای آمریکایی اجازه ندارند با ایران همکاری کنند آذربایجان را ناگزیر به لغو این قرارداد کرد.[۴۳]
به گزارشاداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA)، در سال ۲۰۱۱، آذربایجان ۵۶۲ میلیارد، روسیه ۱۷ میلیارد و ترکمنستان ۱ میلیارد فوت مکعب گاز در دریای خزر استخراج کردند در حالی که ایران در دریای خزر گاز استخراج نکرد. در سال ۲۰۱۲، آذربایجان روزانه ۸۹۰ هزار بشکه، ترکمنستان ۴۶ هزار بشکه، روسیه ۶ هزار بشکه و قزاقستان ۳ هزار بشکه نفت در دریای خزر استخراج کردند در حالی که سهمجمهوری اسلامی در استخراج نفت صفر بودهاست.[۴۳]
دریای خزر دارای ذخایر عظیمی از سوختهای هیدروکربنی است.ذخایر نفت این دریا نزدیک به ۲۵٫۷ میلیارد بشکه و ذخایر گاز آن ۱۰۶ تریلیون فوت مکعب است.[۴۸] کشور جمهوری آذربایجان، عمده برداشتکننده منابع انرژی این دریا است. در سال۲۰۱۲، جمهوری آذربایجان روزانه ۸۹۰ هزار بشکه نفت از حوزه جغرافیایی خود در دریای خزر استخراج میکرد. رتبههای بعدی را ترکمنستان با ۴۶ هزار بشکه، روسیه با ۶ هزار بشکه و قزاقستان با ۳ هزار بشکه نفت، به خود اختصاص میدهند. این در حالی است که کشور ایران، در این منطقه هیچگونه برنامه عملی در خصوص برداشت نفت و گاز تدوین نکردهاست و تنها به مطالعه و نقشهبرداری اکتفا کردهاست که دلیل آن را میتوان در اتکای ایران به منابع عظیم و قابل اتکای نفت و گاز موجود در خلیج فارس عنوان کرد.[۴۹]
این دریا از نظر منابعنفت وگاز بسیار غنی است و ذخایر نفتی آن حدود ۱۷ تا ۳۵ میلیارد بشکه برآورد میشود. بخشی از نفت دریاچه که ازمیدان نفتی باکو پایتختجمهوری آذربایجان برداشت میشود از طریق خط لوله باکو-تفلیس-جیهان به سواحل مدیترانه منتقل میشود.[۵۰]
آلودگی
ریختن زباله در حاشیه دریای خزر
آلودگی معضلی جدی و خطرناک برای این دریای پهناور است؛ بهطوریکه با ورود سالیانه ۱۲۲ هزار و ۳۵۰ تن آلودگی از کشورهای حاشیهٔ دریای خزر به ویژه آلودگی ناشی از عملیات اکتشاف و استخراج نفت، محیط این دریا را آلوده کرده و گونههای زیستی این دریا را در معرض خطر جدی قرار دادهاست.[۵۱]
در کنار آلودگیهای روزافزون دریای خزر، تکثیر نوعیشانه دار مهاجم موسوم به «نمیوپسیس» در آبهای خزر طی سالهای گذشته ضربه سنگینی براکوسیستم این دریا وارد کردهاست.تکثیر این شانه دار مهاجم که ازپلانکتونها تغذیه میکند، باعث کاهش چشمگیر پلانکتونها کهمنبع تغذیه ماهیهای کوچک، خصوصاًکیلکا ماهیها شده وزنجیره غذایی آبزیان را به هم زدهاست. کاهش ۱۰ برابری ماهیهای کیلکا در خزر که خود منبع تغذیه آبزیان بزرگتر هستند، باعث افت چشمگیر جمعیت ماهیان خاویاری وفک دریای خزر شدهاست. مهمان آخوندوف، رئیس انستیتوی پژوهشهایآبزی پروری وزارت اکولوژی ومنابع طبیعی جمهوری آذربایجان به خبرگزاری ترند میگوید که بر اساس نمودار آماری چند ساله، تعداد کیلکاها در جنوب خزر ۸ تا ۱۰ برابر و در نواحی میانی دریا ۵ تا ۶ برابر کاهش یافتهاست.[۵۲]
دریای خزر امروزی باقیمانده دریایی است پهناور که ازدریای سیاه تادریاچه آرال گسترش داشته. این دریاچه در گذشته چند بار بخاطر رشد حجم دوباره بهدریای سیاه ودریاچه آرال وصل شده. چنین حالتی آخرین بار پس از اتمامعصر یخبندان انجام شد و دریای خزر به دریای سیاه وصل شد. دریای خزر هرگز بااقیانوسها مرتبط نبوده زیرا هنگام اتحاد با دریای سیاه، این دریا به اقیانوس متصل نبوده.
مساحت این دریا در اوایل سده بیستم ۴۲۰٫۰۰۰ کیلومتر مربع بود. بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۱ میلادی (۱۳۰۹ تا ۱۳۲۰ خورشیدی) و ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۷ (۱۳۴۹ تا ۱۳۵۶) سطح آب با سرعت بیش از ۱۶سانتیمتر در سال عقبنشینی کرد زیرا برداشت آب ازرودخانههای تغذیهکننده دریا بسیار زیاد بود و آب ورودی نمیتوانست حجم تبخیری را جایگزین کند.
از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۴ میلادی (۱۳۵۷ تا ۱۳۷۳ خورشیدی) سطح آب دوباره سریعاً رو به رشد گذاشت و ارتفاع آب سالانه بین ۵ تا ۴۰ سانتیمتر بالا آمد، بطوریکه آب بین ۵ تا ۲۵ کیلومتر به داخل خشکی نفوذ کرد و دو میلیونهکتار زمین نویافته زیر آب رفت.
امروزه سطح آب هنوز در حال رشد است و دانشمندان، از جمله «گ. تیتارنکو» علت آن را نه رشد حجم آب بلکه رشد زمین دریا میدانند. تیتارنکو تخمین میزند که این رشد تا ۲۰۰ سال آینده ادامه خواهد داشت و احتمال دارد تا نیمه دوم سدهبیست و یکم سطح آب ۴۰ متر رشد کند. این امر کشورهای ساحلی را برآن داشته که کمتر در نزدیکیساحل دریاسرمایهگذاری کنند. ایجاد صنایع استخراج نفت، گاز وپتروشیمی کنار این دریا ریسک بزرگی محسوب میشود.
هجوم مارها به ساحل دریای مازندران
در سال ۱۳۹۰ در پی وقوع سیل در کلاردشت، تعداد زیادی مار سمی همراه با سیل به مناطق ساحلی دریای مازندران رانده شدند. در مرداد ۱۴۰۱ نیز پس از وقوع سیل در شهرهای مختلف استان مازندران مارهای سمی بار دیگر از مناطق کوهستانی به مناطق ساحلی دریای مازندران رانده شدند و بر اساس گزارشها دستکم در نقاطی همچون «دوجمان، هچیرود، امامرود، رادیو دریا در چالوس، و پل ماشلک، سیترا و خیرود» دیده شدهاند.[۵۳]
↑ظل السلطان، مسعود میرزا (۱۳۶۸).کتاب خاطرات ظل السلطان سرگذشت مسعودی. به کوشش اهتمام و تصحیح حسین خدیو جم زیر نظر ایرج افشار. تهران: حروفچینی پارسا - لیتوگرافی بصیر - چاپ صنوبر. ص. صفحه ۱۴۰ جلد اول چاپ اول.
↑زجاجی، حکیم (۱۳۸۶).همایون نامه جلد دوم. فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ص. ۱۲۱۸.
↑ابرو، حافظ (۱۳۷۴).زبدة التواریخ جلد دوم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص. ۹۴۸.