دوستی نزدیک مدیسون باتوماس جفرسون، رئیسجمهور پیش از خود، باعث شده بود تا وی تجربهٔوزارت امور خارجهٔ آمریکا را در کارنامهٔ کاری خود به ثبت برساند. وی در سال ۱۸۰۹، به عنوان رئیسجمهور ایالات متحدهٔ آمریکا انتخاب شد. مدیسون در حالی اولین دور حضور خود را در این سمت به پایان رساند که کشورش به دلیل افزایش تنشها بابریتانیا در آستانهٔ یک جنگ قرار داشت. او در سال ۱۸۱۲، با پیروزی بر «دی فیت کلینتون»، رقیب فدرالیست خود بار دیگر رئیسجمهور آمریکا شد اما نتوانست در بسیج نیروهای مختلف آمریکا علیه حملات بریتانیاییها توفیقی حاصل کرده و در نهایت با ورود نیروهایبریتانیا بهواشینگتن دی.سی. در سال ۱۸۱۴، مجبور به فرار بهویرجینیا شد. در سال ۱۸۱۴، معاهده گنت به جنگ پایان داد.
سابقهٔ مدیسون همانند هموطنانش در ویرجینیا به سبببردهداری، لکهدار بود. میراثی که او هرگز نتوانست از آن بگریزد. او به هدف کسب درآمد کافی بدون بردهداری، چندین کار مخاطرهآمیز را امتحان کرد اما هیچیک کارگر نیفتاد و در نهایت نیز حتی در بستر مرگ هم برخلافجرج واشینگتن، بردههای خودش را آزاد نساخت.
ایالتهایلوئیزیانا وایندیانا در زمان او به ایالات متحدهٔ آمریکا پیوستند.
جیمز مدیسون جونیور در ۱۶ مارس ۱۷۵۱ (۵ مارس ۱۷۵۰، بهسبک قدیمی)، در مزارع بلگروو نزدیکپورت کانوی درمستعمره ویرجینیا، در خانوادهٔ جیمز مدیسون پدر و النور مدیسون به دنیا آمد. خانوادهٔ او از اواسط قرن هفدهم در ویرجینیا زندگی میکردند. پدربزرگ مادری مدیسون، فرانسیس کانوی، یک کشاورز برجسته و تاجرتنباکو بود. پدرش یک کشاورز توتون و تنباکو بود که در مزرعهای بزرگ شد که در آن زمانمونپلیه نام داشت و پس از رسیدن به سن بلوغ به او به ارث رسید. پدر مدیسون با حدود ۱۰۰برده و مزرعهای به وسعت ۵۰۰۰ هکتار (۲۰۰۰ هکتار)، یکی از بزرگترین زمینداران در پیمونت ویرجینیا بود.
در اوایل دههٔ ۱۷۶۰، خانوادهٔ مدیسون به خانهای تازه ساخته نقل مکان کردند که نام آن را مونپلیه گذاشتند. مدیسون به عنوان بزرگترین فرزند از دوازده فرزند، با هفت برادر و چهار خواهر بزرگ شد، اگرچه تنها شش نفر از آنها تا بزرگسالی زندگی کردند. از میان سه برادر (فرانسیس، آمبروز و ویلیام) و سه خواهر (نلی، سارا و فرانسیس)، این آمبروز بود که در نهایت به مدیریت مونپلیه برای پدر و برادر بزرگترش تا زمان مرگش در سال ۱۷۹۳ کمک کرد. پرزیدنتزکری تیلور از نوادگان الدر ویلیام بروستر، رهبرزائران مستعمرهٔ پلیموث، مهاجرمیفلاور و امضاکنندهٔپیمان میفلاور بود. پسر عموی دوم تیلور از طریق آن خط، مدیسون بود.
مدیسون از سن ۱۱ تا ۱۶ سالگی زیر نظر دانلد رابرتسون، مربی اسکاتلندی که به عنوان معلم برای چندین خانوادهٔ برجسته درجنوب خدمت میکرد، تحصیل کرد. مدیسون ریاضیات، جغرافیا و زبانهای مدرن و کلاسیک را آموخت و در زبانلاتین مهارت فوقالعادهای پیدا کرد. در سن ۱۶ سالگی، مدیسون به مونپلیه بازگشت، جایی که زیر نظر کشیش توماس مارتین تحصیل کرد تا برای کالج آماده شود. برخلاف اکثر ویرجینیاییهای دوران خود که مقید به کالج بودند، مدیسون درکالج ویلیام اند مری شرکت نکرد، جایی که آب و هوای پستویلیامزبرگ - که تصور میشد احتمال بیشتری برای ابتلا به بیماریهای عفونی وجود دارد - ممکن است حساسیتهای او را در مورد سلامتی خود تحت فشار قرار داده باشد. در عوض، در سال ۱۷۶۹، در کالج نیوجرسی (که بعداً بهدانشگاه پرینستون تغییر نام داد) ثبت نام کرد.
تحصیلات دانشگاهی او شامل لاتین، یونانی، الهیات و آثارروشنگری بود. مدیسون یکی از اعضای برجستهٔ انجمن ویگ-کلیوسوفیک آمریکا بود که در محوطهٔ دانشگاه با همتای سیاسی خود، انجمن کلیوسوفیک رقابت میکرد. در طول دوران او در پرینستون، نزدیکترین دوست مدیسون، دادستان کل آیندهویلیام بردفورد بود. مدیسون همراه با همکلاسی خود،آرون بر، یک برنامهٔ آموزشی شدید را انجام داد و مدرک سه سالهٔ لیسانس هنرهای کالج را در دو سال به پایان رساند و در سال ۱۷۷۱ فارغالتحصیل شد. مدیسون به این فکر کرده بود که پس از فارغالتحصیلی یا وارد جامعهٔ روحانیت شود یا به وکالت بپردازد، اما در عوض در پرینستون ماند تا تحت نظر رئیس کالج، جان ویترسپون، به مطالعهٔ عبری وفلسفهٔ سیاسی بپردازد. او در اوایل ۱۷۷۲ به خانهٔ مونپلیه بازگشت.
ایدههای مدیسون در مورد فلسفه و اخلاق به شدت توسط ویترسپون شکل گرفت که او را به فلسفه، ارزشها و شیوههای تفکر عصر روشنگری تبدیل کرد. زندگینامهنویس ترنس بال نوشت است که «در پرینستون، مدیسون در لیبرالیسم روشنگری غوطهور شد و به رادیکالیسم سیاسی قرن هجدهم گروید». از آن زمان به بعد نظریههای جیمز مدیسون حقوق سعادت انسان را ارتقا میبخشد و فعالترین تلاشهای او در خدمت است.
مدیسون پس از بازگشت به مونپلیه، بدون شغل انتخابی، به عنوان معلم برای خواهر و برادر کوچکترش خدمت کرد. او در سال ۱۷۷۳ شروع به مطالعهٔ کتابهای حقوقی کرد و از دوستش بردفورد که شاگرد حقوق بود، خواست تا برنامهای مکتوب برای مطالعه برای او بفرستد. مدیسون در سال ۱۷۸۳ به شناختی از نشریات حقوقی دست یافته بود. او خود را دانشجوی حقوق میدانست اما نه یک وکیل. مدیسون خود نزد یک وکیل شاگردی نکرد و هرگز به وکالت نپیوست. پس از جنگ انقلابی، او مدتی را در مونپلیه در ویرجینیا صرف مطالعهٔ دموکراسیهای باستانی جهان در آمادهسازی برای کنوانسیون قانون اساسی کرد. مدیسون از دورههایی از فرسودگی ذهنی و بیماری همراه با عصبی بودن رنج میبرد که اغلب باعث ناتوانی موقتی کوتاهمدت پس از دورههای استرس میشد. با این حال، او تا سالهای پایانی از سلامت جسمانی برخوردار بود.
در طول دهههای ۱۷۶۰ و ۱۷۷۰، مستعمرهنشینان آمریکایی به قوانین سختگیرانهٔ مالیاتی، پولی و نظامی بریتانیا که توسط پارلمان بر آنها تحمیل شده بود اعتراض کردند. در سال ۱۷۶۵، پارلمان بریتانیاقانون تمبر را تصویب کرد که باعث مخالفت شدید استعمارگران شد و درگیری را آغاز کرد که درانقلاب آمریکا به اوج خود رسید. جنگ انقلابی آمریکا در ۱۹ آوریل ۱۷۷۵ آغاز شد و بامعاهدهٔ پاریس که در ۳ سپتامبر ۱۷۸۳ امضا شد، پایان یافت. استعمارگران سه جناح برجسته را تشکیل دادند:وفادارماندگان، که به حمایت از پادشاهجرج سوم از پادشاهی متحده ادامه دادند. یک جناح بیطرف مهم بدون تعهد قاطع به وفاداران یا میهندوستان؛ ومیهندوستان، که مدیسون به آنها پیوست، تحت رهبری کنگرهٔ قاره. مدیسون بر این باور بود که پارلمان با تلاش برای مالیات بر مستعمرات آمریکا از محدودهٔ خود فراتر رفته است و با کسانی که در برابر حکومت بریتانیا مقاومت میکردند، همدردی میکرد. از نظر تاریخی، بحث در مورد تقدیس اسقفها ادامه داشت و در نهایت قانونی در پارلمان بریتانیا (که متعاقباً قانون وقف اسقفهای خارج از کشور ۱۷۸۶ نامیده شد) به تصویب رسید تا اجازه دهد اسقفها را برای یک کلیسای آمریکایی تقدیس کنند، خارج از وفاداری به ولیعهد بریتانیا. هم در ایالات متحده و هم در کانادا، کلیساهای جدیدآنگلیکن شروع به ترکیب اشکال فعالتر سیاست در خودگردانی، تصمیمگیری جمعی و تأمین مالی خود کردند. این اقدامات باجداسازی هویت دینی وسکولار مطابقت دارد. مدیسون معتقد بود که این اقدامات ناکافی است و همچنین از برچیدن کلیسای انگلیکن در ویرجینیا حمایت کرد. مدیسون معتقد بود که مدارا با یک مذهب تثبیت شده نه تنها برای آزادی مذهب مضر است، بلکه به این دلیل که احترام بیش از حد به هر مرجعی را که ممکن است توسط یک کلیسای مستقر ادعا شود، تشویق میکند.
پرترهٔ مدیسون به عنوان نماینده کنگره در سن ۳۲ سالگی زمانی که او قبلاً به عنوان یکی از مشارکتکنندگان در سیاست و دولت شناخته شده بود. پرتره اثرچارلز ویلسون پیل
پس از بازگشت به مونپلیه در سال ۱۷۷۴، مدیسون در کمیتهٔ محلی ایمنی، یک گروه طرفدار انقلاب که بر شبهنظامیان محلی میهندوستان نظارت میکرد، کرسی گرفت. در اکتبر ۱۷۷۵، او به عنوان سرهنگ شبهنظامیانشهرستان اورنج منصوب شد و به عنوان فرمانده دوم پدرش خدمت کرد تا اینکه به عنوان نمایندهٔ پنجمین کنوانسیون ویرجینیا انتخاب شد، که مسئول تهیهٔ اولینقانون اساسی ویرجینیا بود. اگرچه مدیسون هرگز در جنگ انقلابی شرکت نکرد، اما در سیاست ویرجینیا به عنوان رهبر زمان جنگ به شهرت رسید. در کنوانسیون قانون اساسی ویرجینیا، او نمایندگان را متقاعد کرد کهاعلامیهٔ حقوق ویرجینیا را که در ابتدا در ۲۰ مه ۱۷۷۶ پیشنویس شده بود، تغییر دهند تا «حق برابر» را به جای «تحمل» صرف، در اعمال دین فراهم کنند. با تصویب قانون اساسی ویرجینیا، مدیسون بخشی از مجلس نمایندگان ویرجینیا شد و متعاقباً به عضویت شورای ایالتی فرماندار ویرجینیا انتخاب شد، جایی که او از متحدان نزدیک فرماندارتوماس جفرسون شد. در ۴ ژوئیهٔ ۱۷۷۶،اعلامیهٔ استقلال ایالات متحده بهطور رسمی چاپ شد و ۱۳ ایالت آمریکا را یک کشور مستقل اعلام کرد.
مدیسون در بحثهای مربوط بهاصول کنفدراسیون در نوامبر ۱۷۷۷ شرکت کرد و در بحث آزادی مذهبی مؤثر بر تدوین اصول مشارکت داشت، اگرچه امضای او برای تصویب اصول کنفدراسیون لازم نبود. مدیسون آزادسازی مادهٔ آزادی مذهبی را پیشنهاد کرده بود، اما کنوانسیون بزرگتر ویرجینیا قانون اساسی پیشنهادی را از زبان رادیکالتر «بیان آزاد» ایمان محروم کرد تا اشارهٔ کمتر بحثبرانگیزی به برجسته کردن «تساهل» در درون دین شود. اصلاحات دیگر کمیته و کل کنوانسیون شامل افزودن بخشی در مورد حق بر یک دولت متحد بود. مدیسون مجدداً از سال ۱۷۷۷ تا ۱۷۷۹ در شورای ایالتی خدمت کرد، زمانی که او به عنواندومین کنگرهٔ قارهای، هیئت حاکمهٔ ایالات متحده انتخاب شد.
در طول دورهٔ مدیسون در کنگره از سال ۱۷۸۰ تا ۱۷۸۳، ایالات متحده با جنگ سختی علیه بریتانیای کبیر و همچنینتورم، مشکلات مالی و عدم همکاری بین سطوح مختلف دولت مواجه شد. مدیسون که از ناکامی ایالتها در تأمین نیازهای مورد نیاز ناامید شده بود، پیشنهاد داد که اساسنامهٔ کنفدراسیون را اصلاح کند تا به کنگره این اختیار را بدهد که بهطور مستقل درآمد را از طریق تعرفههای واردات افزایش دهد. اگرچه ژنرالجرج واشینگتن، عضو کنگره،الکساندر همیلتون، و دیگر رهبران نیز از اصلاح تعرفه حمایت کردند، اما شکست خورد زیرا نتوانست تصویب تمام سیزده ایالت را به دست آورد. مدیسون در حالی که عضو کنگره بود، از حامیان سرسخت اتحاد نزدیک بین ایالات متحده و فرانسه بود. او بهعنوان مدافع توسعه به سوی غرب، اصرار داشت که ملت جدید باید حق خود را برای کشتیرانی دررود میسیسیپی و کنترل تمام سرزمینهای شرق آن در معاهدهٔ پاریس، که به جنگ انقلاب پایان داد، تضمین کند. پس از دورهٔ خود در کنگره، مدیسون در انتخابات مجلس نمایندگان ویرجینیا در سال ۱۷۸۴ پیروز شد.
مدیسون به عنوان عضوی از مجلس نمایندگان ویرجینیا، به دفاع از آزادی مذهبی ادامه داد و به همراه جفرسون، پیشنویس اساسنامهٔ ویرجینیا برای آزادی مذهبی را تهیه کرد. این اصلاحیه که آزادی مذهب را تضمین میکرد و کلیسای انگلستان را منحل میکرد، در سال ۱۷۸۶ تصویب شد. مدیسون همچنین به یک دلال زمین تبدیل شد و زمینی را در امتداد رودخانهٔ موهاوک با مشارکت یکی دیگر از مشمولان جفرسون،جیمز مونرو، خریداری کرد. در طول دههٔ ۱۷۸۰، مدیسون بهطور فزایندهای در مورد ازهمگسیختگی ایالتها و ضعف دولت مرکزی پس از پایان جنگ انقلابی نگران شد. او معتقد بود کهدموکراسی مستقیم باعث انحطاط اجتماعی میشود و یک دولتجمهوریخواه در برابر حزبگرایی و جناحگرایی مؤثر خواهد بود. او بهویژه با قوانینی کهپول کاغذی را قانونی میکرد ومصونیت دیپلماتیک را برای سفرای کشورهای دیگر رد میکرد، ناراحت بود. مدیسون همچنین نگران نبود توانایی در کنگره برای ایجاد سیاست خارجی، حفاظت از تجارت آمریکایی، و ایجاد سکونت در سرزمینهای بینرشتهکوه آپالاش و رود میسیسیپی بود. همانطور که مدیسون نوشت، «بحرانی فرا رسیده بود که قرار بود تصمیم بگیرد که آیا آزمایش آمریکا موهبتی برای جهان خواهد بود یا امیدهایی را که آرمان جمهوری الهام کرده بود، برای همیشه نابود میکرد.» حقوق و نظریهٔ سیاسی و همچنین تحت تأثیر متون روشنگری که جفرسون از فرانسه فرستاده بود. مدیسون بهویژه به دنبال آثاری دربارهٔ حقوق بینالملل و قوانین اساسی «کنفدراسیونهای باستانی و مدرن» مانندجمهوری هلند،کنفدراسیون سوئیس واتحادیهٔ اخائیه بود. او به این باور رسید که ایالات متحده میتواند آزمایشهای جمهوریخواهان گذشته را با اندازهاش که از لحاظ جغرافیایی ۱۳ مستعمره را ترکیب میکرد، بهبود بخشد. مدیسون امیدوار بود که با این همه منافع رقیب، سوءاستفاده از حکومت اکثریت را به حداقل برساند. علاوه بر این، حقوق ناوبری به مسیرهای تجاری اصلی که رود میسیسیپی به آنها دسترسی پیدا میکند، مدیسون را بسیار نگران کرده یود. او با پیشنهادجان جی مخالفت کرد که ایالات متحده ادعاهای مربوط به رودخانه را به مدت ۲۵ سال بپذیرد و به گفتهٔ مورخ رالف کچام، تمایل مدیسون برای مبارزه با این پیشنهاد، انگیزهٔ اصلی او برای بازگشت به کنگره در سال ۱۷۸۷ بود.
↑Vice President Clinton died in office. As this was prior to the adoption of theمتمم بیست و پنجم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا in 1967, a vacancy in the office of Vice President was not filled until the next ensuing election and inauguration.
↑Vice President Gerry died in office. As this was prior to the adoption of theمتمم بیست و پنجم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا in 1967, a vacancy in the office of Vice President was not filled until the next ensuing election and inauguration.