Movatterモバイル変換


[0]ホーム

URL:


پرش به محتوا
ویکی‌پدیادانشنامهٔ آزاد
جستجو

جنگ سرد

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
برای دیگر کاربردها،جنگ سرد (ابهام‌زدایی) را ببینید.
باجنگ سرد (اصطلاح) اشتباه نشود.
جنگ سرد

«سه جهان» در سال ۱۹۷۵:

      جهان اول / بلوک غرب

      جهان دوم / بلوک شرق

      جهان سوم / کشورهایغیرمتعهد
تاریخ۱۹۴۷ تا۱۹۹۱
موقعیت
سراسر دنیا
نتایج

پایان جنگ سرد بافروپاشیاتحاد جماهیر شوروی

طرف‌های درگیر

ایالات متحده آمریکاایالات متحده آمریکا

ناتوپیمان ناتو

کشورها و سازمان‌های شکل دهندهبلوک غرب

اتحاد جماهیر شورویاتحاد جماهیر شوروی

پیمان ورشو

کشورها و سازمان‌های شکل دهندهبلوک شرق
تصویرهایی از جنگ سرد؛ از بالا به پایین و از راست به چپ: از راستاستالین،ترومن وچرچیل درکنفرانس پوتسدام،ترومن در حال امضا کردنپیمان آتلانتیک شمالی و آغاز جنگ سرد در ۱۹۴۷، کمک‌رسانی هوایی کشورهای غربی به مردم برلین در زمانمحاصره برلین،تفنگداران دریایی آمریکا در خیابان‌هایسئول در جریانجنگ کره، در زمانانقلاب مجارستان مردم مجارستان پرچم این کشور را جایگزین مجسمهاستالین می‌کنند، کارگرانآلمان شرقی در حال برپا کردندیوار برلین،تظاهرات ضد جنگ شهروندان آمریکایی علیهجنگ ویتنام، عکس فضانوردان آمریکا و شوروی پیش ازپروژه آزمایشی آپولو–سایوز،برژنف وکارتر در حال امضا کردن پیمانسالت ۲،حمله شوروی به افغانستان،گورباچف در سفر بهآلمان شرقی، گورباچف با اصلاحاتگلاسنوست وپرسترویکا زمینه‌ساز پایان جنگ سرد شد،کودتای نافرجام اوت ۱۹۹۱ در روسیه و پایان جنگ سرد.

جنگ سرد به دوره‌ای از رقابت، تنش و کشمکشژئوپلیتیکی بیناتحاد جماهیر شوروی و متحدانش (بلوک شرق) وایالات متحده آمریکا و متحدانش (بلوک غرب) بعد ازجنگ جهانی دوم گفته می‌شود. به‌طور کلی دوره زمانی جنگ سرد از ۱۹۴۷ و آغازدکترین ترومن تافروپاشی شوروی در ۱۹۹۱ در نظر گرفته می‌شود.[۱][۲] به دلیل آن‌که در این دوران هرگز درگیری نظامی مستقیم میان نیروهای ایالات متحده و شوروی به وجود نیامد اما گسترش قدرت نظامی و کشمکش‌های سیاسی منجر بهجنگ‌های نیابتی و درگیری‌های مهم بین کشورهای پیرو و هم‌پیمانان این دوابرقدرت شد، از واژهسرد برای توصیف این جنگ استفاده می‌شود.[۳][۴] ریشه‌های جنگ سرد به پیروزیمتفقین درجنگ جهانی دوم و پایان اتحاد موقت آمریکا و شوروی علیهآلمان نازی و در ادامه درگیری ایدئولوژیک و ژئوپلتیک دو کشور برای گسترشنفوذ جهانی بازمی‌گردد.[۵] ترس از دکتریننابودی حتمی طرفین باعث شد تا هیچ‌یک از دو طرفحمله پیشگیرانه اتمی را آغاز نکنند. به غیر ازمسابقه تسلیحات هسته‌ای و استقرارهای مرسومنیروهای نظامی دو طرف از راه‌های دیگر همچونجنگ روانی،کارزارهای تبلیغات سیاسی،جاسوسی،تحریم‌های اقتصادی گسترده، رقابت در مسابقات ورزشی و فناوری مثلرقابت فضایی برای اثبات برتری خود استفاده کردند.[۶]جنگ سرد منجر به هزینه‌های نظامی هنگفتی شد و تنها بین سال‌های ۱۹۶۰و ۱۹۹۰، ۲۱ تریلیون دلار در سطح جهان هزینه شد. جنگ سرد همچنین با آغاز عصر هسته‌ای مصادف شد و ماهیت جنگ را برای همیشه تغییر داد و راهبردهای نظامی مانند بازدارندگی و تخریب تضمین شده متقابل (MAD) را معرفی کرد[۷]

غرب از سوی آمریکا و کشورهای هم‌پیمانش که عموماً کشورهای غربیجهان اول و دارای سیستم حکومتیلیبرال دموکراسی و سرمایه داری بودند رهبری می‌شد. کشورهای مستعمره پیشین بلوک غرب که عموماً سیستم حکومتیاقتدارگرایی ،کمونیست و تمامیت خواه داشتند دیگر کشورهای بلوک غرب بودند. شرق از سوی شوروی رهبری می‌شد.حزب کمونیست شوروی این کشور را تحت کنترل خود داشت و بر کشورهای هم‌پیمان شوروی یعنیجهان دوم نیز نفوذ گسترده‌ای داشت. آمریکا ازتغییر رژیم و قیام‌های دست راستی در سراسر دنیا پشتیبانی می‌کرد و شورویحامی احزاب کمونیست و انقلاب‌های چپ در دنیا بود. در ۱۹۶۰–۱۹۴۵ بسیاری از مستعمره‌های پیشیناستقلال یافتند وجهان سوم را شکل دادند که کنترل و گسترش نفوذ بر جهان سوم یکی از محل‌های اصلی درگیری آمریکا و شوروی شد.[۸]

مرحله نخست جنگ سرد بلافاصله پس ازپایان جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۵ آغاز شد؛ آمریکا به دلیل ترس از حمله شوروی در ۱۹۴۹ پیمان اتحاد نظامی،ناتو، راشکل داد وسیاست خارجی با نامسد نفوذ در برابر گسترش نفوذ شوروی را تعریف کرد.ناتو ، یک اتحاد نظامی بین ایالات متحده، کانادا، بریتانیا و دیگر کشورهای اروپای غربی. کشورهای عضو ناتو که از طریق اجرای طرح مارشال در سراسر اروپای غربی تقویت شد، موافقت کردند که از هر کشور عضوی که از حمله هر قدرت دیگری رنج می‌برد دفاع کنند.[۹][۱۰]شوروی در پاسخ به ناتو و در ۱۹۵۵پیمان ورشو را شکل داد.پیمان ورشو یک معاهده دفاع جمعی بود که توسط اتحاد جماهیر شوروی و هفت کشور اقماری شوروی دیگر در اروپای مرکزی و شرقی ایجاد شد: آلبانی، بلغارستان، چکسلواکی، آلمان شرقی، مجارستان، لهستان و رومانی (آلبانی در سال ۱۹۶۸ خارج شد).[۱۱]پیمان ورشو که به طور رسمی به عنوان معاهده دوستی، همکاری و کمک متقابل شناخته می شود،[۱۲] در ۱۴ مه ۱۹۵۵ بلافاصله پس از الحاق آلمان غربی به اتحاد ایجاد شد. این شورا تکمیل کننده شورای کمک های اقتصادی متقابل بود که سازمان اقتصادی منطقه ای بود که توسط اتحاد جماهیر شوروی در ژانویه ۱۹۴۹ برای کشورهای کمونیستی اروپای مرکزی و شرقی تأسیس شد.پیمان ورشو مظهر آنچه به عنوان بلوک شرق نامیده می شد، در حالی که ناتو و کشورهای عضو آن نماینده بلوک غرب بودند.[۱۳][۱۴]

.محاصره برلین ۴۹–۱۹۴۸،[۱۵]جنگ داخلی چین ۱۹۴۹–۱۹۲۷،[۱۶]جنگ کره ۱۹۵۳–۱۹۵۰،[۱۷]بحران سوئز ۱۹۵۶،[۱۸]بحران برلین ۱۹۶۱[۱۹]وبحران موشکی کوبا ۱۹۶۲[۲۰] بحران‌های اصلی این دوره بودند. در این سال‌ها آمریکا و شوروی بر سر گسترش نفوذ و کنترل کشورهایآمریکای لاتین،خاورمیانه، کشورهای تازهاستقلال یافته آفریقا و کشورهایآسیا رقابت کردند.[۲۱][۲۲][۲۳]

در پیبحران موشکی کوبا جنگ سرد واردمرحله دوم شد؛شکاف چینی-شوروی روابط کشورهای کمونیستی را پیچیده کرد. در دیگر سوفرانسه، از متحدان اصلی آمریکا خواهان استقلال عمل بیشتری شد. در ۱۹۶۸شوروی و متحدانش برای سرکوببهار پراگ بهچکسلواکی حمله کرد.[۲۴] آمریکا نیز در دهه ۱۹۶۰ با مشکلات داخلی همچونجنبش حقوق مدنی سیاه‌پوستان[۲۵][۲۶]ومخالفت با درگیری ایالات متحده در جنگ ویتنام[۲۷]روبرو گشت. در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ جنبش‌هایی علیهآزمایش جنگ‌افزار هسته‌ای و به نفعخلع سلاح هسته‌ای شکل گرفتند و یکجنبش جهانی ضد هسته‌ای و به‌طور عمومی یکجنبش صلح در سراسر جهان به وجود آمد که تظاهرات‌هایضد جنگ فراوان در گوشه و کنار دنیا حاصل این کوشش‌ها بود.[۲۸] در دهه ۱۹۷۰ هر دو سوی درگیر تصمیم گرفتند مذاکراتی برای گسترش صلح و امنیت برگزار کنند.[۲۹]دتانت (کاهش تشنج)،گفتگوی محدودسازی جنگ‌افزار راهبردی وگشایش روابط چین و آمریکا در پی سفر ۱۹۷۲نیکسون بهجمهوری خلق چین از دست‌آوردهای اصلی این مذاکرات بودند.[۳۰]

اصطلاح جنگ سرد ریشه در عبارت «جنگ ولرم» در آثارژان مانوئل دارد که به دلیل اشتباه یکمترجم ناشی محبوب شد.[۳۱]

در پایان دهه ۱۹۷۰ و در پیحمله ۱۹۷۹ شوروی به افغانستان[۳۲]دوره کاهش تنش از میان رفت و جنگ سرد وارد دوره‌ای تنش‌زا وسومین مرحله خود شد؛ آمریکا به عنوان بخشی ازدکترین ریگان فشارهای نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی فراوانی بر شوروی وارد کرد و این در زمانی بود که شوروی خود دردوره‌ای از رکود اقتصادی به سر می‌برد و با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کرد. در پی این فشارها و از میانه دهه ۱۹۸۰ جنگ سرد واردچهارمین مرحله خود شد.رهبر جدید اتحاد جماهیر شوروی،میخائیل گورباچف، اصلاحاتی با نام‌هایگلاسنوست (فضای باز) در ۱۹۸۵ وپرسترویکا (تجدید ساختار) در ۱۹۸۷ را آغاز کرد[۳۳][۳۴]و به حضور نظامی شوروی در افغانستان پایان بخشید. در این زمان تلاش‌ها برای دست‌یابی به استقلال بیشتر در کشورهای اروپای شرقی بیش از پیش شد و گورباچف با ادامه پشتیبانی نظامی از دولت‌های این کشورها مخالفت کرد. به دنبال تصمیم گورباچفانقلاب‌های فراوانی در ۱۹۸۹ در بلوک شرق روی داد که گاهی «پاییز ملل» نامیده می‌شود، یک موج انقلابی بود که در پاییز ۱۹۸۹ سراسر اروپای مرکزی و شرقی را در بر گرفت و در عرض چند ماه به سرنگونی دولت‌های کمونیستی به سبک شوروی ختم شد[۳۵].

خود حزب کمونیست شوروی نیز کنترل اوضاع این کشور را از دست داد و به دنبالکودتای ناموفق اوت ۱۹۹۱ این حزب در شوروی ممنوع شد. در دسامبر ۱۹۹۱ و در پی اعلام استقلالجمهوری‌های تشکیل دهنده اتحاد جماهیر شوروی این کشور رسماً منحل شد و دولت‌های کمونیست فراوانی نیز درآفریقا و آسیا از میان رفتند. فروپاشی کمونیسم در شرق اروپای مرکزی و اتحاد جماهیر شوروی پایان جنگ سرد را رقم زد.[۳۶]و آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت باقی مانده در جهان و پیروز جنگ سرد شناخته شد.

از جنگ سرد و حوادث پیرامون آن میراث گسترده‌ای بر جای مانده‌است. درفرهنگ عامه از جنگ سرد با موضوعات مهم آن همچون جاسوسی و تهدید جنگ هسته‌ای یاد می‌شود. همچنین در قرن بیست و یکم دوره جدیدی از تنش‌ها میان آمریکا و متحدانش از یک سو و کشور جانشین اتحاد جماهیر شوروی،روسیه، از سوی دیگر به وجود آمده. از این تنش‌ها در کنار تنش آمریکا و متحدانش با قدرت رو به رشد چین به عنوانجنگ سرد دوم یاد می‌شود.[۳۷]

خاستگاه اصطلاح

[ویرایش]

بخشی ازمجموعه مقالات درباره
تاریخجنگ سرد

زمینه‌های جنگ سرد
جنگ جهانی دوم
(هیروشیما و ناکازاکی)
کنفرانس‌های جنگ
بلوک شرق
بلوک غرب
پرده آهنین
جنگ سرد (۱۹۵۳–۱۹۴۷‏)
جنگ سرد (۱۹۶۲–۱۹۵۳)
جنگ سرد (۱۹۷۹–۱۹۶۲)
جنگ سرد (۱۹۸۵–۱۹۷۹)
جنگ سرد (۱۹۹۱–۱۹۸۵)
نبرد منجمد
سال‌شمار · نبردها
تاریخ‌نگاری
جنگ سرد دوم
مقالهٔ اصلی:جنگ سرد (اصطلاح)
عکسی از وینستون چرچیل آخرین سخنرانی خود در طول مبارزات انتخاباتی در استادیوم والتهامستو

در پایان جنگ جهانی دوم و در ۱۹ اکتبر ۱۹۴۵جرج اورول نویسنده انگلیسی در مقاله «تو و بمب اتمی» که در مجلهتیریبیون[واژه‌نامه ۱] منتشر شد از اصطلاحجنگ سرد استفاده کرد. اورول با نگاه به پیش‌بینیجیمز برنهام[واژه‌نامه ۲] در مورد یک جهان دو قطبی و با در نظر گرفتن زیستن شهروندان دنیا در وحشت ازجنگ هسته‌ای نوشت:

با نگریستن به کل جهان، برای دهه‌های فراوان حرکت نه به سوی آنارشیسم بلکه به سوی تجدید بردگی بوده‌است… نظریه جیمز برنهام بسیار مورد بحث قرار واقع شده اما هنوز عده کمی پیامدهای ایدئولوژیک آن را در نظر گرفته‌اند که آن نوعی جهان بینی، نوعی اعتقاد، نوعی ساختار اجتماعی است که به احتمال زیاد بر کشوری غالب خواهد شد و آن کشور به ناگاه غیرقابل تسخیر می‌شود و در نوعی حالت «جنگ سرد» دائمی با همسایگانش به سر خواهد برد.

اورول در ۱۰ مارس ۱۹۴۶ درآبزرور نوشت: «بعد از کنفرانس مسکو در دسامبر گذشته روسیه شروع به یک جنگ سرد علیه امپراتوری بریتانیا کرده‌است».

نخستین استفاده از واژه جنگ سرد برای اشاره به رقابت ژئوپلیتیکیپساجنگ بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در سخنرانیبرنارد باروک از مشاوران مهم رئیس جمهوران دموکراتیک آمریکا و در ۱۶ آوریل ۱۹۴۶ آمده‌است. در این سخنرانی که توسط روزنامه‌نگارهربرت بایارد اسووپ[واژه‌نامه ۳] نوشته شده‌است چنین آمد: «نباید فریب بخوریم، ما امروز در میانه یک جنگ سرد به سر می‌بریم».والتر لیپمنروزنامه‌نگار با کتابشجنگ سرد به این اصطلاح رواج بیشتری داد. در ۱۹۴۷ وقتی از لیپمن پرسیده شد خاستگاه این اصطلاح چیست وی گفت که برگرفته از یک اصطلاح فرانسوی دهه ۱۹۳۰ است: la guerre froide.

زمینه

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:زمینه‌های جنگ سرد

انقلاب روسیه

[ویرایش]
مقاله‌های اصلی:جنگ داخلی روسیه ومداخله متفقین در جنگ داخلی روسیه

در حالی که تعدادی از تاریخ‌شناسان زمینه‌های جنگ سرد را در دوره پس از پایان جنگ جهانی دوم می‌بینند اما تعداد دیگری از تاریخ‌شناسان معتقدند که ریشه‌های جنگ سرد به پیش از جنگ جهانی دوم و زمان به قدرت رسیدنبلشویک‌ها درامپراتوری روسیه درانقلاب اکتبر در ۱۹۱۷ بازمی‌گردد. در زمانجنگ جهانی اولامپراتوری بریتانیا، امپراتوری روسیه وجمهوری فرانسه از ابتدای جنگنیروهای متفقین را تشکیل می‌دادند و ایالات متحده آمریکا نیز در آوریل ۱۹۱۷ به متفقین پیوست. در نوامبر ۱۹۱۷ بلشویک‌ها در روسیه قدرت را به دست گرفتند و به قول‌شان مبنی از عقب‌نشینی از جبهه‌های جنگ عمل کردند و به دنبال عقب‌نشینی نیروهای روسیهارتش آلمان به سرعت در مرزهای روسیه پیشروی کرد. پاسخ متفقین به این فعل و انفعالات یکمحاصره کامل علیه کل روسیه بود. در ابتدای مارس ۱۹۱۸ بلشویک‌ها در پی یک موج گسترده مردمی برعلیه جنگعهدنامه برست-لیتوفسک را امضا کردند و مجبور به پذیرش شرایط سخت و ناعادلانهامپراتوری آلمان شدند. از دید عده‌ای از متفقین روسیه «با قطع کردن عرضه غذا، سوخت، کمک‌های صنعتی و ارتباطات روسیه بااروپای غربی» به آلمان کمک کرد چرا که در حدود یک میلیون سرباز آلمانی از جبهه روسیه رهسپار جبهه‌های غرب شدند.

به نوشته تاریخ‌شناس آمریکاییاسپنسر تاکر متفقین احساس کردند: «این عهدنامه خیانت نهایی به حرکت متفقین بود و بذر جنگ سرد را کاشت. با عهدنامه برست-لیتوفسک وحشت سلطه آلمان بر اروپای شرقی می‌رفت که به واقعیت تبدیل شود و متفقین به شکل جدی به فکر شروع به دخالت نظامی افتادند»، به دنبال این قضایا متفقینجنگ اقتصادی علیه بلشویک‌ها به راه انداختند. در عین حالعده‌ای از بلشویک‌ها روسیه را تنها پله نخست می‌دیدند و در حال برانگیختن انقلاب علیه سرمایه‌داری در همه کشورهای غربی بودند اما اجبار به صلح با آلمانولادمیر لنین را مجبور کرد که از خواسته دست بکشد.

اوت ۱۹۱۸، نیروهای متفقین درولادی‌وستوک در جریانمداخله متفقین در جنگ داخلی روسیه

در ۱۹۱۸ بریتانیا سرمایه و سرباز برای تجهیزارتش سفید ضدانقلابی و ضد بلشویکی فراهم کرد.وینستون چرچیل، وزیر جنگ و یک هوادار سرسخت امپراتوری بریتانیا وضد کمونیست پیشگام این سیاست بود. فرانسه،ژاپن و آمریکا در تلاش برای سرنگونی دولت تازه تأسیس کمونیست به روسیهحمله کردند. با وجود این حملات و جنگ‌های اقتصادی و نظامی بلشویک‌ها موفق شدند تمامی دشمنان را شکست دهند و کنترل تمام روسیه و استان‌های جدا شده همچوناوکراین،گرجستان،آذربایجان وارمنستان را در دست بگیرند.

دولت‌های غربی همچنین به شکلدیپلماتیک دولت شوروی را منزوی کردند. لنین اعلام کرد دولت شوروی در حلقه یک «محاصره دشمنانه کاپیتالیست» قرار دارد و خود او هم از دیپلماسی به شکل یک سلاح بر تفرقه افکندن بین دشمنان شوروی استفاده کرد. لنینکمینترن، یک سازمان برای به راه انداختن انقلاب در سراسر جهان، تشکیل داد. کمینترن هیچ جا موفقیتی کسب نکرد و در تلاش برای بر قراری انقلاب در آلمان، باواریا و مجارستان شکست خورد.

کم‌کم بریتانیا و دیگر قدرت‌های غربی (به غیر از ایالات متحده) به تجارت با شوروی روی آوردند و در مواردی حتی این دولت را به رسمیت شناختند. در ۱۹۳۳ ترس فراگیر شدن کمونیسم از بین رفته بود و حتی در این زمان حتی مطبوعات و حلقه‌های تجاری آمریکا خواهان برقراری روابط دیپلماتیک با شوروی بودند. در نوامبر ۱۹۳۳فرانکلین روزولت، رئیس‌جمهور آمریکا از قدرت اجرای‌اش برای عادی سازی روابط با شوروی استفاده وروابط دیپلماتیک را برقرار کرد. اما با این وجود در زمینه بدهی‌های انباشته شده از زمان حکومت پیشین تزاری که آمریکا خواهان بازپرداخت‌شان از سوی شوروی بود پیشرفتی حاصل نشد. انتظارها از گسترش روابط و برقراری تجارت برآورده نشدند. تاریخ‌شناسان ژوستوس دی. دوئنک[واژه‌نامه ۴] و مارک ای. استولر[واژه‌نامه ۵] در این زمینه نوشتند: «هر دو ملت به سرعت از خواب خوش این توافق بیدار شدند». در ۱۹۳۳ روزولتویلیام بولیت[واژه‌نامه ۶] را به مدت ۳ سال به عنوان سفیر آمریکا در شوروی منصوب کرد. بولیت با امیدهای فراوان برای گسترش روابط آمریکا و شوروی به مسکو رسید اما با مشاهدات بیشتر و نزدیک‌تر نظرش در مورد رهبران شوروی عوض شد و بولیت تا پایان دوره خدمتش تبدیل به یک دشمن دولت شوروی شد و سپس تا پایان عمرش نیز آشکارا فعال ضد کمونیست باقی ماند.

ابتدای جنگ جهانی دوم

[ویرایش]

در پایان دهه ۱۹۳۰ استالین با وزیر خارجه‌اشماکسیم لیتوینوف تلاش کرده بود تا برای مخالف بافاشیسمجبهه مردمی را بین دولت‌ها و حزب‌های کشورهای سرمایه‌دار تبلیغ کند. کشورهای غربی به جای همکاری با روسیه تصمیم گرفتند با آلمان نازیمماشات کند و این چندان برای شوروی خوشایند نبود. در مارس ۱۹۳۹ و درتوافقنامه مونیخ فرانسه و بریتانیا، بدون مشورت با شوروی، کنترل قسمت‌های عمده‌ای ازچکسلواکی را بهآلمان واگذار کردند. این اتفاقات و رسیدن ژاپن به مرزهای شوروی باعث شدند تا استالین جهت سیاست شوروی را عوض کرد و با جایگزینی لیتوینوف باویاچسلاو مولوتف به دنبال مذاکرات با آلمان رفت.

خلاصه

[ویرایش]
سفارت روسیه در برلین در دوران جنگ سرد نقش مهمی در فعالیت‌های جاسوسی و اطلاعاتی ایفا می‌کرد. این سفارت که در بخش شرقیبرلین قرار داشت، یکی از مراکز اصلی تبادل اطلاعات و ارتباطات برای دولتاتحاد جماهیر شوروی بود.

در ۱۹۴۳، آثار جنگ جهانی دوم اجتناب‌ناپذیر بود.نیروهای محور، به رهبریآلمان در شرایط سخت و محدودی به‌سر می‌بردند. تهاجم مصیبت‌بار آلمان بهشوروی، پایان حمایتایتالیا از نیروهای محور، و مداخلهآمریکا علیه آنها،متفقین – عمدتاً آمریکا،بریتانیا، شوروی وفرانسه – را نیرومندتر کرد. آلمان وژاپن در رقابت دیوانه‌وار خود در خرید جنگ‌افزار و فتح سرزمین‌هایی ازاروپا وآسیا به سر می‌بردند. سرانجام خودکشیآدولف هیتلر در ۱۹۴۵ به جنگ در اروپا پایان داد.

به آلمان از غرب و شرق به‌ترتیب توسط نیروهای آمریکایی و شوروی حمله شد. دو لشکر دربرلین به یکدیگر رسیدند و وقتی صلح برقرار شد، مناطق تحت پوشش خود را در میانه شهر برلین از هم جدا نمودند. دشمنی خفته آن‌ها در کشورهای دیگر و نیز در رقابت هوایی پدیدار شد. تنها هراسی که وجود داشت و پنهان می‌شد، احتمال رخ دادنجنگ اتمی میان دو کشور بود. اگرچه تنش هر لحظه بالاتر می‌رفت، این هراس از پیامدهای جنگ هسته‌ای بود که جنگ را به جنگ سرد تبدیل کرد.

آمریکا وشوروی به‌ترتیب نظام‌های اقتصادیسرمایه‌داری وکمونیسم را ترجیح می‌دادند. بیشتر اروپا و آسیا به کشورهایی تقسیم شد که ترجیح می‌دادند متحد آمریکا باشند یا شوروی. پایان جنگ جهانی دوم، دوره‌ای را آغاز کرد که در آن ملت‌های گوناگون ازمستعمره بودن به استقلال رسیدند و بیشتر این کشورهای تازه مستقل شده با اقتصاد ورشکسته و چندپاره شدن سرزمینشان دست و پنجه نرم می‌کردند. در نتیجه، آمریکا و شوروی با پشتیبانی مالی و نظامی از تعدادی از این کشورها، سعی در افزایش نفوذ خود نمودند.

کمک‌های مالی و متحد شدن‌ها باعث گسترش رقابت میان دو ابرقدرت شد. حالا دیگر تعداد کشورهای متحد، تبلیغات، مسابقه تسلیحاتی، جاسوسی و توسعه فنی آن هم از نوع ویرانگر، به معیاری برای ارزیابی کشورها بدل شده بود. رقابت هسته‌ای و فضایی، موجب جنگ میان کشورهایی شد که هریک نماینده آمریکا یا شوروی بودند. بیشتر کشورهای استقلال یافته حالا بخشی از یک جهان دوقطبی بودند و اکثر آن‌ها ناگزیر به قرارگرفتن در صف یکی از دو ابرقدرت شده بودند. این نشان‌دهنده «شجاعت» برخی کشورها نظیریوگسلاوی وهند بود که متحد هیچ‌یک از دو ابرقدرت نشدند.

با آنکه آمریکا و شوروی به مرز یکدیگر تجاوز نکرده بودند، تنش برآمده از جنگ سرد در نقاط مختلف دنیا به‌طور جدی خود را نمایان ساخت:دیوار برلین ساخته شد، درکره وویتنام جنگ درگرفت،بحران موشکی کوبا رخ داد وارتش شوروی واردافغانستان شد. اما سرانجام به‌دلیل برخورداری دو کشور از جنگ‌افزار هسته‌ای بسیار نیرومند، از جنگ مستقیم اجتناب شد.

دشمنی و جاه‌طلبی دو ابرقدرت که موجب تلفات جانی و مالی بسیاری شده بود، رفته‌رفته با انتقادهای جدی در سراسر جهان روبه‌رو می‌شد. اکنون جهان وارد دوره‌ای شده بود که در آن، کوشش‌ها برای مقابله با سیاست‌های ویرانگر دو کشور رو به افزایش داشت. در سال‌های ۱۹۸۰رونالد ریگان، رئیس‌جمهور آمریکا ومیخائیل گورباچف، سردمدار شوروی، در اوج دوران دوستی دو کشور،پیمان منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد را در ۱۹۸۷ امضا کردند. دوره نامطلوب جنگ سرد به پایان رسیده بود. دوره‌ای که شاهد افزایش هزینه‌های نظامی و مرگ عده زیادی در ویتنام و کره بود.

نظم جدید جهانی

[ویرایش]

در این دوره جنگ سرد با ظهور نظام جهانی دوقطبی در ۱۹۴۷ آغاز شد و تا زمان تغییر رهبران هر دو ابرقدرت ازترومن بهآیزنهاور درایالات متحده و ازاستالین بهخروشچف درشوروی ادامه یافت.

رویدادهای این دوره عبارت‌اند از:دکترین ترومن،طرح مارشال،محاصره برلین، آزمایش انفجار اولین بمب اتمیشوروی سابق، تشکیلناتو و در پاسخ به آنپیمان ورشو، تشکیلآلمان غربی وآلمان شرقی، نامهاستالین برای اتحاد مجدد آلمان‌ها وعدم مداخله ابرقدرت‌ها در اروپای مرکزی،جنگ داخلی چین وجنگ کره.

بر پایهدکترین ترومن آمریکا به همهٔ کسانی که علیه کمونیسم می‌جنگیدند کمک مالی و نظامی می‌کرد. هدف ازطرح مارشال آمریکا این بود که اقتصاد اروپا را پس از ویرانی‌های جنگ جهانی دوم بازسازی کند تا از محبوبیت سیاسی چپ‌های تندرو جلوگیری نماید. در اروپای غربی، کمک اقتصادی به کمبود دلار پایان داد، به سرمایه‌گذاری خصوصی برای بازسازی بعد از جنگ شتاب بخشید و از همه مهم‌تر روش‌های مدیریت جدیدی را به‌وجود آورد. این طرح درایالات متحده باعث حذفانزواطلبی دهه ۱۹۲۰ و اتحاد اقتصادی آمریکای شمالی و اروپای غربی شد.

سنای آمریکا در پاسخ به دخالت شوروی درکودتای چکسلواکی با تصویب قطعنامه واندنبرگ-کنالی در ۱۱ ژوئن ۱۹۴۸ به دولت آمریکا اجازه پذیرفتن تعهداتی در خارج از مرزهای آمریکا را داده بود. پیمان نظامی واشینگتن که بعدها بهپیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) شناخته شد در ۴ آوریل ۱۹۴۹ میانآمریکا، اعضایپیمان بروکسل و دیگر کشورهای بلوک سرمایه‌داری که به این پیمان دعوت شده بودند به امضا رسید. شوروی در پاسخ به آنپیمان ورشو را تشکیل داد.

در سال‌های ۱۹۴۸–۱۹۴۹اتحاد جماهیر شوروی به منظور اجبار بلوک غرب فاتح به واگذار کردن اختیارات و قلمرو خود دربرلین غربی به وقوع این شهر را محاصره و از ورود آذوقه و کالاهای مورد نیاز مردم جلوگیری کرد. آمریکا و متحدان غربی به ویژه بریتانیا با وجود خطر بروز یک جنگ جهانی تازه محاصره را شکستند و مستقیماً از پایگاه‌های هوایی آمریکا در نزدیکیفرانکفورت، شروع به حمل آذوقه و سایر کالای مورد نیاز مردم نمودند و این وضعیت یازده ماه ادامه یافت. با شکست حصر برلین و تشکیل دو کشورآلمان غربی وآلمان شرقی تقسیم اروپا به اتمام رسید و صحنه زورآزمایی جنگ سرد به مناطق دیگر جهان انتقال یافت.[۳۸]

جنگ کره در ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰ با گذشتن نیروهای تحت فرمانکیم ایل سونگ رهبرکره شمالی با چراغ سبزشوروی وجمهوری خلق چین ازمدار ۳۸ درجه آغاز شد. دو روز بعدشورای امنیت ملل متحد به پیشنهاد آمریکا قطعنامه‌ای را برای کمک نظامی بهکره جنوبی به تصویب رساند. پس از ورود آمریکا به کره، جمهوری خلق چین که این اقدام را در راستای محاصره این کشور می‌دانست نیز وارد جنگ شد. وضعیت بغرنج جنگ کره تا آتش‌بس ژوئیه ۱۹۵۳ ادامه یافت.

دوره کوتاه تشنج‌زدایی

[ویرایش]

در سال‌های ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ با جانشینیآیزنهاور به جایترومن درایالات متحده و فرونشستن جومک‌کارتیسم و کاهش حساسیت‌ها نسبت به کمونیسم و همچنین مرگاستالین در شوروی تشنج‌های بین شرق و غرب کاهش یافت. رهبران جدید شوروی،خروشچف وبولگانین سیاست ملایمتری در پیش گرفتند. بر ادعای ارضی بهترکیه پایان دادند،اسرائیل را به رسمیت شناختند، با نامزدیداک هامرشولد سوئدی برایدبیرکل سازمان ملل متحد موافقت کردند. مهم‌تر از همه پایانجنگ کره بود. نقطه اوج تغییر بینش سران شوروی اما در جریانکنگره بیستم حزب کمونیست شوروی بود که علاوه بر انتقاد از شیوه حکومتی وکیش شخصیت استالین، برهمزیستی مسالمت‌آمیز با دیگر کشورها تأکید شد وکمینفرم هم منحل گردید.

با این حال رقابت بین دو ابرقدرت ادامه یافت. شاهد آن انعقادپیمان بغداد با شرکتایران،عراق، ترکیه وپاکستان در ۱۹۵۵ و سرکوب شورش‌هایلهستان ومجارستان در ۱۹۵۶ بود.[۳۹] از سال ۱۹۵۶ به بعد دو ابرقدرت متوجه اهمیت کشورهای جهان سوم شدند و تلاش خود در جذب حمایت مستعمرات سابق و تازه به استقلال رسیده را آغاز کردند.

گسترش دوباره بحران

[ویرایش]
درسال ۱۹۵۹ در نتیجه جنگ سرد، دو بلوک ژئوپولیتیکی متخاصم بوجود آمدند. برای جزئیات بیشتر به راهنمای نقشه مراجعه کنید.

این دوره از تغییر رهبران هر دو کشور در سال ۱۹۵۹ آغاز شد و تابحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ ادامه یافت. حوادث اصلی این دوره عبارت‌اند از:انقلاب ۱۹۵۶ مجارستان، ساختندیوار برلین در سال ۱۹۶۱ وبحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲.

از سال ۱۹۵۷رقابت تسلیحاتی دو کشور به ضرر آمریکا تحول یافت و همین موجب آغاز موج جدیدی از تنش‌ها شد. شوروی دراین سال به فناوریموشک‌های قاره‌پیما دست یافت که شهرهای آمریکا را در تیررس بمب‌های هسته‌ای قرار می‌داد.[۴۰] در اکتبر همین سال نخستین ماهواره جهان با ناماسپوتنیک را در مدار زمین قرار داد.

واکنش آمریکا استقرار موشک‌های میان‌برد از نوع ثور و ژوپیتر در خاکایتالیا و ترکیه بود که ناتو را به چهارمین قدرت بزرگ هسته‌ای (پس از آمریکا، شوروی و بریتانیا) تبدیل می‌کرد. از طرف دیگر موفقیت اسپوتنیک دکترین هسته‌ای آمریکا (یعنی تلافی همه‌جانبه) که از سویجان فاستر دالس در ۱۹۵۴ تهیه شده بود زیر سؤال می‌برد.[۴۱] آمریکا در نهایت در ۳۱ ژانویه ۱۹۵۸ نخستین ماهواره خود (کاوشگر ۱) را به فضا پرتاب کرد و تلاش خود را متوجه وارد کردنضربه دوم و ساخت موشک‌های مینوتمن و زیردریایی‌های مجهز به موشک پلاریس نمود. در همین بین خروشچف دوباره پرونده برلین را گشود و خواستار تبدیل برلین (شرقی و غربی) به شهری آزاد وبی‌طرف شد ولی آمریکا حاضر نبود برلین غربی را از دست بدهد.[۴۱] کنفرانس ژنو دربارهٔ این موضوع بی‌نتیجه بود و کنفرانس پاریس هم که قرار بود در ژوئن ۱۹۶۰ تشکیل شود با طرح موضوع پرواز هواپیماهای جاسوسی یو-۲ آمریکا که در اول مه از سوی شوروی ساقط شده بود با شکست روبرو شد.

در نشست کندی و خروشچف، رهبران آمریکا و شوروی در وین در ژوئن ۱۹۶۱، خروشچف اعلام کرد که اگر در مورد برلین به توافق نرسند وی به صورت جدا با آلمان شرقی وارد مذاکره خواهد شد. با شکست مذاکرات وین آلمان شرقی دستور ساخت دیوار برلین را صادر کرد و شوروی آزمایش‌های موشکی‌اش را از سرگرفت.

به دنبال بحران برلین و در جوی متشنج،بحران موشکی کوبا اتفاق افتاد که در آن شوروی در پی شکستعملیات خلیج خوکها سعی کرد موشک‌های میان‌بردش را درکوبا نصب کند و آمریکا با محاصره کوبا خواهان خروج بی‌قید و شرط آن‌ها شد. جهان در آستانه یک جنگ جهانی دیگر قرار گرفت و خطر جنگ هسته‌ای به وجود آمد. در نتیجه خطری بحران موشکی کوبا پیش آورد دو ابرقدرت به تشنج‌زدایی، محدود کردن کشورهای دارنده سلاح اتمی و ایجاد ارتباط مستقیم برای حل بحران روی آوردند و دکترین دالس (تلافی همه‌جانبه) جای خود را به دکترینمک‌نامارا (پاسخ منعطف) داد که پذیرش این دکترین در سازمان ناتو موجب شد ژنرال دوگل کشور فرانسه را ازین سازمان خارج نماید.[۴۲]

تحولات دهه شصت و هفتاد میلادی

[ویرایش]
در بین سال‌های۱۹۶۷ تا۱۹۸۶ میلادی در آلبانی، بیش از ۷۰۰٬۰۰۰[۴۳]سنگربتونی-فولادی با توجیه مواجهه با «دشمنامپریالیستی» ساخته شدند.
سنگرهای آلبانی را ببینید.

پس از بحران موشکی کوبا ایالات متحده و شوروی سابق برای کاهش دشمنی‌ها چند گام مقدماتی برداشتند؛ از جمله نصب خط ارتباطیهات‌لاین[۴۴] بین واشینگتن و مسکو در سال ۱۹۶۳. در همین ساللیندون بنیز جانسون کهمعاونجان اف. کندی بود که با مرگ وی جانشین او شد. از ۱۹۶۴ نیزلئونید برژنف رهبر شوروی شد. در اوت این سال با امضایپیمان منع جزئی آزمایش هسته‌ای تنش‌ها کمی کاهش یافت. اماحادثه خلیج تانکین در سال ۱۹۶۴ که منجر به یورش گستردهنیروی زمینی آمریکا بهویتنام شمالی و آغازجنگ ویتنام شد گویای این واقعیت بود که کاهش تنش بین دو ابرقدرت دوام زیادی نخواهد داشت.

پس از دوره‌ای از گسترش آزادی‌های سیاسی در چکسلواکی در سال۱۹۶۸ که بهبهار پراگ مشهور است نیروهایپیمان ورشو به این کشور حمله کردند. این اقدام حاصل سیاستی جدید به نامدکترین برژنف بود و در آن شوروی به خود حق می‌داد که ثبات رژیم‌های متحد یا تحت سلطه خود را حفظ کند و در صورت لزوم از زور استفاده نماید.

گرچهپیمان منع جزئی آزمایش هسته‌ای کشورهای دیگر را از آزمایش سلاح‌های اتمی منع می‌کرد ولی از ۱۹۶۶ و به پیشنهاد جانسون دو ابرقدرت خود به سوی کاهش توپخانه اتمی‌شان قدم برداشتند که نتیجه آن معاهدهسالت یک در ۱۹۷۱ بود.میشل ژوبر، وزیر خارجه فرانسه در این برهه اصطلاحکاندومینیوم یا حاکمیت مشترک را دربارهٔ رابطه دو ابرقدرت به کار برد؛ زیرا رهبران آمریکا و شوروی به این نتیجه رسیده بودند که باید برای جلوگیری از پاگرفتن قدرت‌های میانه (جنبش عدم تعهد، اتحادیه اروپای غربی و چین و ژاپن) به توافق‌های اساسی دست پیدا کنند.[۴۵]کنفرانس امنیت و همکاری اروپا که با شرکت همه کشورهای اروپایی، شوروی، آمریکا و کانادا در ۱۹۷۵ در هلسینکی برگزار شد نشان می‌داد امور اروپای غربی مختص این منطقه نیست و باید به صورت بین‌المللی حل و فصل شود.

جنبش عدم تعهد

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:جنبش عدم تعهد

کشورهای تازه به استقلال رسیده و مستعمرات سابق در نخستین تلاش خود برای اثرگذاری در عرصه بین‌الملل سعی داشتند با یکدیگر متحد شدند. ازین رونهرو،تیتو،ناصر وسوکارنو رهبرانهند،یوگسلاوی،مصر واندونزی در کنفرانس باندونگجنبش عدم تعهد را بنیان گذاشتند. در کنفرانس مقدماتی قاهره در ۱۹۶۱ پنج اصل راهبردی کشورهای این جنبش تعیین شد که شامل همزیستی مسالمت‌آمیز و عدم امضای قرارداد نظامی با ابرقدرت‌ها می‌شد.

کنفرانس‌های بلگراد در ۱۹۶۱، قاهره در ۱۹۶۴ و لوزاکا در ۱۹۷۰ برای رسیدن به راه‌حلی مشترک بین کشورهای جنبش عدم تعهد برگزار شد. کشور ایران نیز پس ازانقلاب و استقرار رژیم جمهوری اسلامی در سال ۱۹۷۹ با خروج ازپیمان بغداد به جنبش عدم تعهد پیوست. بسیاری از کشورهای جهان سوم نیز که دراوپک عضو بودند در بحران‌های دهه ۱۹۷۰ نقش مهمی بازی کردند و موضعی خلاف موضع ابرقدرت‌ها اتخاذ کردند.[۴۶]

اتحاد اروپا

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:بازار مشترک

اعلام تشکیل جامعه زغال و فولاد ازروبر شومان وزیر خارجه فرانسه نخستین گام در زمینه وحدت اروپا بود. پس از شکست طرح جامعه دفاع اروپایی در ۱۹۵۴ نظرها متوجه اقتصاد شد و در نهایت در ۱۹۶۷ امضای قرارداد رم به تشکیلاوراتم (جامعه انرژی اروپا) وبازار مشترک (جامعه اقتصادی اروپا) انجامید. اوراتم بی‌تحرک ماند ولی بازار مشترک رونق بسزایی به اروپای غربی بخشید و آن را به صورت یک قدرت متوسط درآورد.[۴۲] بازار مشترک در یک دوره دوازده ساله دست به حذف تدریجی تعرفه‌های گمرکی و جابجایی آزاد کالا، سرمایه، و انسان زد، یک سیستم گمرکی مشترک برای واردات از کشورهای ثالث ایجاد کرد و سیستم‌های سیاسی هماهنگ و پولی واحدی در این کشورها به وجود آورد.

بلوک شرق ایجادبازار مشترک را تلاش سرمایه‌داری برای نابودی سوسیالیسم توصیف کرد. واکنش آمریکا، به عنوان متحد اروپای غربی اما حکایت از تضادهای درونی بلوک غرب داشت. از سال ۱۹۶۱ به بعد موضوع مبارزه‌طلبی آمریکا در مقابل بازار مشترک صراحت یافت. پس از مذاکرات طولانی بین آمریکا و بازار مشترک که بهدور کندی معروف است به موافقت‌هایی در مورد تعرفه‌های گمرکی دست یافت. هدف آمریکا درین مذاکرات حفظ برتری اقتصادی خود در دنیای سرمایه‌داری بود.[۴۶]

مشکل آتلانتیک

[ویرایش]

تضاد اروپای غربی با آمریکا اما بیش از آنکه اقتصادی باشد سیاسی بود. پس از اینکهشارل دو گلجمهوری پنجم فرانسه را تأسیس کرد و به ریاست جمهوری برگزیده شد به آمریکا پیشنهاد کرد کمیته‌ای سه جانبه با شرکت فرانسه و بریتانیا درناتو تشکیل شود و به تصمیم‌گیری در مورد سیاست استفاده از بمب اتم بپردازد که با جواب منفی آمریکا مواجه شد. پس ازین مخالفت دوگل با آمریکا در سازمان ناتو صراحت بیشتری به خود گرفت و در سال ۱۹۶۶ در مخالفت به دکترین مک‌نامارا (دکترین پاسخ منعطف) فرانسه از پیمان نظامی ناتو خارج شد، چرا که این دکترین در تنش‌های بین شرق و غرب امنیت آمریکا را به ضرر امنیت اروپا تقویت می‌کرد.[۴۷]

طلوع ژاپن و چین

[ویرایش]

توسعه روابط دیپلماتیک چین با کشورهای چونکانادا، یوگسلاوی، ایران،ایتالیا و ترکیه که از سال ۱۹۷۰ آغاز شده بود با ورود این کشور به سازمان ملل متحد و احراز کرسیشورای امنیت در اکتبر ۱۹۷۱ چین را در ردیف کشورهای بزرگ جهان قرار داد. سخنرانیدنگ شیائوپینگ در آوریل ۱۹۷۴ در سازمان ملل متحد نشان داد که چین دیگر تقسیم‌بندی جهان دوقطبی را قبول ندارد. نزدیکی چین کمونیست به آمریکا در دوران ریاست جمهورینیکسون نیز ضربه سختی به وجهه بین‌المللی شوروی وارد ساخت.[۴۸]

ژاپن از سوی دیگر توانست تا پایان دهه شصت میلادی از لحاظ اقتصادی خود را به سطح بزرگ‌ترین کشورهای جهان برساند و به الگوی اقتصادی دیگر کشورها تبدیل شود. دیپلماسی ژاپن به شدت از مسائل اقتصادی سرچشمه می‌گرفت و در نتیجه تلاش کرد تا با دور شدن از آمریکا، بازاری برای خود در بین کشورهای بلوک شرق بیابد.

بهبود روابط و آشتی

[ویرایش]

مشخصه اصلی دوره آشتی در جنگ سرد میانجیگری و آرامش نسبی بود. در یکی از صلح‌آمیزترین تلاش‌هاویلی برانت صدراعظمجمهوری فدرال آلمان سیاست خارجی موسوم بهسیاست شرقی (Ostpolitic) را گسترش داد.اگون بهر معمار این طرح و مشاور برانت این سیاست را با عنوان «تغییر و ایجاد روابط حسنه» سازماندهی کرد؛ ولی برکناریوالتر اولبریخت توسطاریک هانکر رهبرآلمان شرقی در ۳ مه ۱۹۷۱ نشان داد که محدودیت‌هایی برای آشتی وجود دارد.

رقابت فضایی

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:رقابت فضایی

با آغاز جنگ سرد تسخیر فضا به‌عنوان نمادی از پیشرفت یکی از دو بلوک مطرح شد و رقابت فضایی شکل گرفت. اتحاد شوروی در۱۲ آوریل۱۹۶۱ با فرستادنیوری گاگارین به فضا گام نخست را برداشت و آمریکا ۸ سال بعد در۱۷ ژوئیه۱۹۶۹ با قدم گذاشتننیل آرمسترانگ بر ماه به این رقابت پایان داد.

مسئله حقوق بشر

[ویرایش]

حقوق بشر دست‌آویزی بود که آمریکا می‌توانست در شرایط وخامت در آنسویپرده آهنین به ویژه پس از کنفرانس هلسینکی از آن استفاده کند و نتایج مطلوبی برای این کشور به بار آورد.[۴۵]

جنگ سرد دوم

[ویرایش]
وضعیت روابط متنوع جنگ سرد در سال ۱۹۸۰. برای جزئیات بیشتر به راهنمای نقشه مراجعه کنید.

در پشت این جو آرام، هر یک از ابرقدرت‌ها به دنبال تضعیف دیگری و افزایش حوزه نفوذ خود بودند. در فاصله زمانی میان تجاوز شوروی سابق بهافغانستان در دسامبر ۱۹۷۹ و به قدرت رسیدنمیخائیل گورباچف در شوروی در مارس ۱۹۸۵، روابط بین ابرقدرت‌ها پس از آشتی دهه ۱۹۷۰ به «سردی» گرائید. به دلیل افزایش تنش بین بلوک شرق و غرب گاهی به این دوره «جنگ سرد دوم» می‌گویند. حمله سال ۱۹۷۹ شوروی سابق بهافغانستان برای پشتیبانی از رژیم کمونیستی نوپای این کشور موجب واکنش بسیاری از کشورها و تحریم گستردهبازیهای المپیک ۱۹۸۰ مسکو توسط بسیاری از کشورهای غربی گردید. تجاوز شوروی منجر به درگیری طولانی مجاهدین مسلمان (تحت حمایت ایالات متحده و کشورهای دیگر) با ارتش شوروی شد که تا پایان دهه ۱۹۸۰ ادامه داشت.

در سال ۱۹۷۹ متحدانناتو که از استقرار موشک‌های هسته‌ای میان‌برد اس‌اس-۲۰ نگران بودند توافق کردند که به مذاکرات محدودسازی جنگ‌افزار راهبردی (سالت دو) ادامه دهند تا تعداد موشک‌های هسته‌ای مورد استفاده را محدود کنند؛ در عین حال آن‌ها تهدید کردند که اگر مذاکرات شکست بخورد، ۵۰۰ دستگاهموشک کروز و «پرشینگ دو» را درآلمان غربی وهلند مستقر می‌کنند. در همین حالجیمی کارتر برای این کهسنای آمریکا را متقاعد به تصویب سالت دو کند و نشان دهد آمریکا چندان هم مقابل شوروی کوتاه نیامده دستور ساخت موشک‌های بسیار مدرن «ام ایکس» را صادر کرد. این اقدام نه تنها منجر به شکست سالت دو شد که واکنش شوروی در توسعه هواپیماهای شلیک از پشت شد. در مقال ناو نیز در نشست زمستان ۱۹۷۹ خود مسئله استقرار موشک‌های «پرشینگ دو» در اروپا را تصویب کرد. استقرار برنامه‌ریزی شده «پرشینگ دو» با مخالفت شدید و گسترده افکار عمومی اروپا مواجه شد و در چند کشور اروپایی تظاهرات بی‌سابقه‌ای رخ داد.[۴۹]موشک‌های «پرشینگ دو» از ژانویه ۱۹۸۴ در اروپا مورد استفاده قرار گرفتند اما استفاده از آن‌ها در آغاز اکتبر ۱۹۸۸ متوقف شد.

نومحافظه‌کاران علیه سیاست‌های زماننیکسون و کارتر در قبالشوروی سابق موضع گرفتند. بسیاری از آن‌ها که با سناتور جنگ‌طلب دمکرات به نامهنری ام. جکسون همراه شده بودند، به رئیس‌جمهور (کارتر) فشار آوردند که از موضع مقابله با شوروی برخورد کند. آن‌ها در نهایت ازرونالد ریگان و جناح محافظه‌کار جمهوری‌خواهان که به جلوگیری از گسترش شوروی متعهد شده بودند حمایت کردند.

انتخابمارگارت تاچر به عنواننخست‌وزیر بریتانیا در سال ۱۹۷۹ و به دنبال آن انتخابرونالد ریگان به عنوانرئیس‌جمهور آمریکا در سال ۱۹۸۰، باعث به قدرت رسیدن دو جنگجوی سرسخت در رأس رهبری دنیای غرب شد.

دیگر رخدادهای مهم این دوره که بر جنگ سرد تأثیر گذاشتند شاملابتکار دفاع راهبردی (مشهور به جنگ ستارگان) واتحادیه تجاری سولیداریتی بودند.

جنگ اعراب و اسرائیل

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:جنگ یوم کیپور

نفوذ شوروی در جهان عرب در لیبی با روی کار آمدن قذافی، در عراق با کودتای البکر، در سوریه با روی کار آمدن حافظ اسد و حتی در مصر تا پیش از ۱۹۷۲ که سادات کارشناسان روسی را اخراج کرد رو به افزایش بود. این کشورها که با سلاح روسی مجهز شده بودند در ۱۹۷۳ حمله‌ای علیه اسرائیل تدارک دیدند که بهجنگ کیپور مشهور است. ابتدا پیروزی با اعراب بود، اما اسرائیل به زودی خود را بازیافت و توانست ارتش سوم مصر و بندر سوئز را به محاصره خود درآورد. شوروی قصد خود را برای مداخله درین جنگ اعلام داشت ولی با واکنش سخت آمریکا مواجه شد. روز ۲۵ اکتبر در حالی که اختلاف شوروی و آمریکا به اوج خود رسیده بود،سازمان ملل برای دومین بار درخواست آتش‌بس کرد که با موافقت دو طرف به پایان جنگ منجر شد.

تقویت نظامی آمریکا

[ویرایش]

ریگان در ۲۳ مارس ۱۹۸۳ خطاب به دانشمندان آمریکا پیشنهاد کرد برای مقابله با موشک‌های بالستیک شوروی که به جانب ما نشانه‌گیری شده‌اند باید مطالعات وسیعی صورت گیرد که نتیجه آن انقلابی در صنعت موشک‌های ضدموشک بود. پیشنهاد ریگان که بهابتکار دفاع استراتژیک یا جنگ ستارگان معروف شد عبارت بود از انهدام موشک‌ها با اشعه لیزر و ۲۶ میلیون دلار اعتبار نیز برای مرحله اول این تحقیقات منظور شد. متحدان اروپایی و دموکرات‌ها با این طرح مخالفت کردند و شوروی نیز خود را باخت و پیشنهاد مذاکره داد. آمریکا برای قانع کردن متحدان اروپایی خود طرح جایگزینی به نامابتکار دفاع متعارف را مطرح کرد.

آمریکا که در ۱۹۸۰ از نظر نظامی ضعیف تر از شوروی بود در ۱۹۸۶ کاملاً بر شوروی برتری داشت. ضعف نظامی شوروی به همراه ضعف شدید اقتصادی این کشور را مجبورمماشات با آمریکا و درانداختن طرح جدیدی برای نظام اقتصادی و سیاسی خود شد که این آغازگر دوره جدید تشنج‌زدایی است.

دوره تشنج‌زدایی جدید

[ویرایش]

وحدت اروپای غربی در قالببازار مشترک، ظهور چین و ژاپن و تحولات جهان سوم مانندجنبش عدم تعهد وجنگ ایران و عراق انحصار دو ابرقدرت در امور جهان را از بین برده و شاخص محور واشینگتن-مسکو را برای تحلیل رویدادهای بین‌المللی ناکافی جلوه دادند.[۵۰] درنیکاراگویهساندنیستها با وجود گرایش سوسیالیستی سیاست مستقلی را دنبال می‌کردند. در شمال آفریقا کنش‌هایلیبی از نظر سیاست جهانی خودسرانه جلوه می‌کرد. درخاورمیانهصدام حسین وحافظ اسد برای استفاده از تضادهای نظام بین‌الملل تلاش می‌کردند و سیاست‌های اسرائیل نیز همواره با سیاست عرب‌گرایی آمریکا هم‌خوانی نداشت.

در صورت فقدان یک تفاهم اساسی میان دو ابرقدرت، اروپای متحد می‌توانست با استفاده از ضعف‌های اقتصادی آمریکا و شوروی به سرعت بر توان خود افزوده و به فتح بسیاری از بازارهای بین‌المللی بپردازد؛ لذا یکی از انگیزه‌های اولیه گفتگوی بین دو متحد جلوگیری از ایجاد چنین اتحادی بود که نه مقبول آمریکا بود و نه خوشایند شوروی؛ بنابراین توافق‌های دهه ۸۰ نه به دلیل حسن نیت و نه به دلیل صلح‌طلبی، که به لحاظ منافع مشترک در مقابل تهدیدهای مشترکی که متوجه آن‌ها بود شکل گرفت.[۵۰] خیزش جهان سوم نیز اقتضا می‌کرد آمریکا هر روز بودجه بیشتری برای مبارزه با جنبش‌های استقلال‌طلبانه و حرکت‌های انقلابی در کشورهای که جزء حوزه نفوذ این کشور به‌شمار می‌رفتند اختصاص دهد و این در حالی بود که کسری بودجه آمریکا ارقام نگران‌کننده‌ای نشان می‌داد. سهم آمریکا از تولید جهانی که در دهه ۱۹۵۰ حدود ۴۰ درصد بود در دهه ۱۹۸۰ به ۲۲ درصد کاهش یافته بود و این نشانگر افول جدی قدرت اقتصادی آمریکا بود.

مشکلات داخلی شوروی به مراتب پیش از مشکلات داخلی آمریکا در آغاز دوران جدید تنش زدایی تأثیر گذاشت. سوء عملکرد سیستم اقتصادی شوروی که پس از ۱۸ سال برژوینیسم جامعه شوروی را با بحران سیستماتیک بسیار وخیمی مواجه کرده بود رهبران شوروی را به ایجاد تغییرات اساسی مجبور کرد.[۵۱]

دراین میانرونالد ریگان در دوره دوم ریاست جمهوری خود چهار بار باگورباچف دیدار کرد ونومحافظه‌کاران را شگفت زده نمود. این دیدارها عبارت بود از:

  • در ۱۹۸۵ در ژنو دربارهٔ ممنوعیت ساخت و به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی و دربارهٔ نقش دو کشور در حفظصلح جهانی
  • در ۱۹۸۶ در ویکیاویک دربارهٔ تخلیه اروپا از سلاح‌های اتمی در مقابل توقف برنامه جنگ ستارگان به توافق‌های اولیه دست یافتند.
  • در ۱۹۸۷ در واشینگتن قراردادی دربارهٔ حذف موشک‌های میان‌برد اتمی امضا شد.
  • در ۱۹۸۹ در مسکو، قرارداد مربوط به موشک‌های میان‌برد امضای نهایی شد و مذاکرات مربوط به حذف نیمی از موشک‌های استراتژیک دوربرد (استارت) نیز آغاز شد.

درین دوره تحریم‌های اقتصادی مربوط به ورود شوروی به افغانستان ملغی شد و به روابط دو کشور ابعاد تازه بخشید. مذاکرات خلع سلاح ادامه یافت و به سلاح‌های متعارف نیز تسری پیدا کرد، روابط شوروی و چین تا حد زیادی بهبود پیدا کرد، نیروهایویتنام خاککامبوج را ترک کردند و ایران مجبور به پذیرشقطعنامه ۵۹۸ شد.

پایان جنگ سرد

[ویرایش]
مقالهٔ اصلی:فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی

پایان جنگ سرد با به قدرت رسیدنمیخائیل گورباچف به عنوان رهبرشوروی سابق در سال ۱۹۸۵ آغاز شد.رویدادهای این دوره عبارت‌اند از:حادثه چرنوبیل در سال ۱۹۸۶،پاییز ملت‌ها که شاملفروپاشی دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ بود،عملیات کودتای ۱۹۹۱ شوروی سابق وفروپاشی اتحاد جماهیر شوروی.دیگر حوادث این دوره شامل پیاده‌سازی سیاست‌هایگلاسنوست وپرسترویکا (بازسازی)، نارضایتی عمومی از جنگ شوروی در افغانستان و آثار اقتصادی سیاسی حادثهچرنوبیل در سال ۱۹۸۶ است.

پس از درگذشت پیاپی سه رهبر پیر شوروی از سال ۱۹۸۲،پولیتبورو (مهم‌ترین کمیته تصمیم‌گیری حزب کمونیست) گورباچف جوان را به عنوان رئیس حزب کمونیست برگزید و نسل جدیدی از رهبری به وجود آمد. در دوره گورباچف فن‌سالاران نسبتاً جوان به سرعت قدرتمند شدند، به آزادسازی اقتصادی و سیاسی شتاب بخشیدند و به ترویج روابط صمیمانه و بازرگانی با غرب پرداختند. با به قدرت رسیدن گورباچف تنش‌های شرق و غرب به سرعت کاهش یافت.

گورباچف رویکردی دوگانه برای همکاری با غرب و بازسازی اقتصادی (پرسترویکا) و شفافیت (گلاسنوست) در داخل شوروی اتخاذ کرد. سیاست خارجی گورباچف که طرحخانه مشترک اروپایی نامیده می‌شد تلاش داشت با همکاری و دوستی با کشورهای اروپای غربی اولاً فلسفه وجودی ناتو را از بین ببرد و سپس پای آمریکا را از اروپا قطع کند. وی قصد داشت جامعه مشترک اروپا را در مقیاسی عظیم تر که شامل همه کشورهای اروپایی از جمله شوروی می‌شد و همکاری همه‌جانبه را بر محور مسکو-برلین جریان دهد، یعنی مسکو پایتخت نظامی و برلین پایتخت اقتصادی اروپای واحد باشد. این اندیشه یادآور قرارداد راپالو در سال ۱۹۲۲ بین آلمان و شوروی بود که در آن شوروی از تکنولوژی آلمان بهره می‌گرفت و آلمان از خاک شوروی برای آزمایش‌های نظامی استفاده می‌کرد. برگ برنده گورباچفوحدت دو آلمان بود. او چنین محاسبه کرده بود که باوحدت دو آلمان، این کشور از ناتو خارج شده و از همسایگانش، فرانسه و بریتانیا که از قدرت این کشور به هراس افتاده‌اند فاصله خواهد گرفت.[۵۲]

به این ترتیب گورباچف قصد داشت با یک تیر دو نشان بزند؛ از یک سو بازار مشترک را متلاشی خواهد کرد و با اعضای آن وارد قراردادهای تجاری خواهد شد و از سوی دیگر با دادن تضمین و اعتماد لازم به این کشورها، ناتو را از کار خواهد انداخت. ایالات متحده آمریکا هم با این برنامه مخالفتی نداشت، چرا که هم در اردوگاه شرق شکافی ایجاد می‌کرد و هم رقیب اقتصادی این کشور، یعنی بازار مشترک با چالش جدیدی روبرو می‌شد.[۵۲]دیوار برلین در۹ نوامبر ۱۹۸۹ برچیده شد و با مذاکرات دو آلمان و شوروی که بعدها با حضور آمریکا، فرانسه و بریتانیا با نام مذاکرات ۲+۴ مشهور شدوحدت دو آلمان را تحقق بخشید.

ولی این رویدادها در انتها باعث شد که گورباچف نتواند کنترل مرکزی بر ایالت‌های عضوپیمان ورشو را تقویت کند و در سال ۱۹۸۹ دولت‌های کمونیست اروپای شرقی یک به یک سرنگون شدند. درلهستان،مجارستان وبلغارستان اصلاحات دولت باعث پایان صلح‌آمیز حاکمیت کمونیست‌ها و استقرار دمکراسی شد. تظاهرات گسترده درچکسلواکی باعث سرنگونی کمونیست‌ها در این کشور گردید. دررومانی یک قیام عمومی باعث سرنگونی رژیمنیکلای چائوشسکو و اعدام او در۲۵ دسامبر ۱۹۸۹ شد. کشورهایبلاروس،لتونی،لیتوانی،اوکراین واستونی و در نهایت کشورهای قفقاز (گرجستان،ارمنستان وجمهوری آذربایجان) و آسیای مرکزی یکی پس از دیگری استقلال خود را اعلام کردند. شوروی (روسیه) نیز خود با ایدئولوژی مارکسیسم وداع کرد و پذیرای رژیمی دموکراتیک و لیبرال شد.

تاریخ‌دانان بیشتر بر این باورند که از علل عمده فروپاشیاتحاد جماهیر شوروی صرف هزینه‌های سنگین در فناوری نظامی بود که شوروی در پاسخ به افزایش توان نظامیناتو در دهه ۱۹۸۰ آن را ضروری می‌دانست. خود گورباچف تصریح می‌کند که هزینه‌های دفاعی یک دلیل عمده اعمال اصلاحات در شوروی بود و می‌گوید: «من فکر می‌کنم همه ما و به خصوصشوروی جنگ سرد را باختیم. هر یک از ما ۱۰ تریلیون دلار هزینه کردیم».

فناوری

[ویرایش]

یک ویژگی اصلی جنگ سرد، رقابت جنگ‌افزاری میان کشورهای عضوپیمان ورشو و کشورهای عضوناتو بود این رقابت منجر به کشف‌های علمی عمده در زمینه‌های فناوری و نظامی شد.

برخی از پیشرفت‌های انقلابی خاص، در حوزهسلاح‌های هسته‌ای وراکت انجام شد که منجر بهرقابت فضایی گردید (بسیاری از راکت‌هایی که برای فرستادن انسان‌ها و ماهواره‌ها به کار می‌رفتند در اصل برمبنای طراحی‌های نظامی این دوره ساخته شده بودند)

حوزه‌های دیگری که در آن مسابقه جنگ‌افزاری رخ داد عبارت‌اند از:جنگنده‌های جت،بمب‌افکنها،سلاح‌های شیمیایی،سلاح‌های بیولوژیک،جنگ‌افزار ضدهوایی،موشک‌های زمین به زمین (شامل موشک‌های بالستیک)،موشک‌های ضد بالیستیک،سلاح‌های ضد تانک،زیردریاییها،جنگ‌افزارهای ضد زیردریایی، موشک‌های بالستیک پرتاب شونده از زیردریایی،هوش الکترونیکی،هوش سیگنال‌ها،هواپیمای شناسایی،ماهواره‌های جاسوسی.

تضمین نابودی دو طرف

[ویرایش]

یکی از ویژگی‌های اصلی مسابقه جنگ‌افزاری هسته‌ای (به خصوص پس از استفاده گسترده ازآی سی بی امهای هسته‌ای با این فرض غلط که بمب افکن دارای خدمه به‌طور مرگباری در مقابلموشک‌های زمین به هوا/اس ای ام آسیب‌پذیر هستند) مفهوم ترس از «نابودی تضمین شده» و بعداًنابودی تضمین شده هر دوطرف یا MAD بود.

مفهوم این ایده این بود که بلوک غرب به بلوک شرق حمله نمی‌کند و برعکس؛ چرا که هر دو طرف برای نابودی کامل طرف دیگر و غیرقابل سکونت کردن سیاره زمین به اندازه کافی جنگ‌افزار هسته‌ای دارند؛ بنابراین آغاز حمله از سوی هر دو طرف به معنای خودکشی بود و در نتیجه هیچ‌کس این کار را انجام نمی‌داد. با افزایش تعداد و دقت سامانه‌هایآفندی به ویژه در مراحل نهایی جنگ سرد، امکان‌پذیری نظریه اولین حمله، نظریه خودداری را ضعیف کرد. هدف اولین حمله این است که نیروهای هسته‌ای دشمن را به اندازه‌ای تضعیف کند که پاسخ تلافی‌جویانه زیان‌های «قابل قبولی» داشته باشد.

اطلاعات جاسوسی

[ویرایش]

نیروهای نظامی کشورهای درگیر، به ندرت به‌طور مستقیم در جنگ سرد شرکت می‌کردند؛ این نبرد بیشتر توسطآژانس‌های اطلاعاتی مانندسیا (آمریکا)،سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا (انگلستان)،سرویس اطلاعات فدرال (آلمان غربی)،اشتازی (آلمان شرقی) وکاگ‌ب (شوروی) انجام می‌شد.

از توانایی‌هایاشلون (سازمان اطلاعاتی مشترکایالات متحده وانگلستان که در جنگ جهانی دوم ایجاد شد) ضد شوروی، چین و هم‌پیمانان آن‌ها استفاده می‌شد.

بر پایه گفته‌هایسیا بیشتر فناوری‌های کشورهایکمونیست شامل تقلیدهایی از فراورده‌های غربی بود که آن‌ها را به‌طور قانونی خریداری یا از طریق یک برنامه جاسوسی گسترده تهیه کرده بودند.[۵۳] کنترل شدیدتر صادرات فناوری غربی از طریق COCOM و عرضه فناوری معیوب به دلال‌های کمونیست پس از کشفپرونده فیرول در سرنگونی بلوک کمونیسم نقش داشت.

روزهای حساس و مهم[۵۴]

[ویرایش]

رزمایش کمانگیر کاردان

[ویرایش]

در تاریخ ۲ نوامبر ۱۹۸۳ ناتو در سطح فرماندهی مانوری ده روز آغاز کرد که نام رمز آن «کمانگیر کاردان» (Able Archer 83) بود. در طرح این مانور مسئله آمادگی برای شرایط وخیم در صورت بروز جنگی اتمی با اتحاد شوروی نیز گنجانده شده بود. قرار بود حتی رهبران دولت‌ها مانندهلموت کهل،صدراعظم آلمان ومارگرت تاچر، نخست‌وزیر بریتانیا نیز در جریان آن قرار گیرند؛ ولی این ماجرا به سوءتفاهمی سنگین منجر گردید.

آژیر خطر در پیمان ورشو

[ویرایش]

از طریق اطلاعات سرویس‌های مخفی برایبلوک شرق این سوءتفاهم پیش آمد کهناتو واقعاً قصد یکحمله اتمی دارد. به‌ویژه شرکت رهبران دولت‌ها، نظامیان را به اشتباه انداخته بود.پیمان ورشو نیروهای خود را در اروپای شرقی وجمهوری دمکراتیک آلمان به حال آماده‌باش درآورد. در پی آن ناتو متوجه شد که با صلح جهانی بازی کرده‌است و از انجام برخی مراحل مانور خود چشم‌پوشی کرد.

هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری کره جنوبی

[ویرایش]

در تاریخ ۱ سپتامبر ۱۹۸۳ اتحاد شوروی سهواً یکهواپیمای مسافربریکره جنوبی را هدف قرار داد و سرنگون ساخت. ۲۶۹ سرنشین این هواپیما کشته شدند. این پیشامد به یخبندان تازه‌ای در مناسبات میان ایالات متحده آمریکا و اتحاد شوروی انجامید. سپس ماجرای نقص فنی در کامپیوتر پیش آمد.

هوشیاری سرهنگ استانیسلاو پتروف

[ویرایش]

سرهنگاستانیسلاو پتروف در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۳ مشغول خدمت در پناهگاهی زیرزمینی در نزدیکی مسکو بود. ناگهان آژیر خطر به صدا درآمد و کامپیوتر موشکی اتمی را نشان داد که ظاهراً در همان لحظه از پایگاهی در آمریکا شلیک شده بود. دستورهایی که برای این شرایط به زبده‌نظامیان داده شده کاملاً روشن بود. در شرایط جدی فقط نیم‌ساعت فرصت تا وارد شدن ضربه‌ای مصیبت‌بار باقی می‌ماند. باید حمله متقابل آغاز می‌شد.

این سرهنگ اما معتقد بود که اشتباهی رخ داده و به هیچ اقدامی دست نزد. لحظاتی بعد که برای او مانند عمری سپری شد، سیستم‌های کنترل نشان دادند که حق با او بوده و آژیر خطر اشتباهی به صدا درآمده‌است. ماهواره‌های جاسوسی اشتباهاً بازتاب نور خورشید را به منزله یک حمله موشکی ارزیابی کرده بودند. تنها در سال ۱۹۹۸ جهان از دلیری سرهنگ پتروف آگاه شد و در سال ۲۰۱۱جایزه رسانه‌ای آلمان به نشانه ستایش به او اعطا شد.

۲۰۰۰ موشک در پرواز

[ویرایش]

خطای مشابهی در تاریخ ۹ نوامبر ۱۹۷۹ در طرف مقابل صورت گرفت. یک سیستم هشداردهنده آمریکایی اعلام کرد که ۲۲۰ موشک اتمی به سوی آمریکا در پروازند. بعداً تعداد این موشک‌ها حتی ۲۰۰۰ فروند اعلام شد. جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا در جریان این رویداد قرار گرفت؛ ولی بعد معلوم شد که یکی از تکنیسین‌ها سهواً داده‌های مربوط بهشبیه‌سازی (سیمولاسیون) یک حمله اتمی را وارد سیستم کرده‌است.

هراس از بروز جنگ جهانی سوم

[ویرایش]

جهان حساس‌ترین روزهای جنگ سرد را در پاییز سال ۱۹۶۲ تجربه کرد. به‌رغم هشدارجان اف کندی رئیس‌جمهوری وقت آمریکا، اتحاد شوروی سکوهای پرتاب موشک‌های اتمی خود را درکوبا، یعنی در نزدیکی آمریکا مستقر کرد. آمریکا با یک محاصره دریایی به این اقدام واکنش نشان داد. زیردریایی‌ها و کشتی‌ها جنگی دو طرف در آب‌هایکارائیب مراقب یکدیگر و مترصد حمله بودند. به نظر می‌رسید که جنگی اتمی بسیار محتمل است.

خط ارتباطی مستقیم برای لحظات حساس

[ویرایش]

در تاریخ ۲۸ اکتبر ۱۹۶۲ خبر آرام‌کننده منتشر شد:خروشچف رهبر شوروی اعلام آمادگی کرد که موشک‌های خود را از کوبا خارج کند. ایالات متحده آمریکا از حمله نظامی به کوبا چشم‌پوشی کرد. نتیجه این بحران ایجاد خط ارتباطی مستقیم میانواشینگتن ومسکو برای لحظات حساس و خطرناک بود. چنین چیزی در زمان ماجرایدیوار برلین برای شهروندان این شهر یک رؤیا بود.

گذرگاه مرزی میان دو برلین: صف‌آرایی تانک‌ها در برابر هم

[ویرایش]

در معروف‌ترین گذرگاه مرزی میان دو برلین به نام «ایست‌بازرسی چارلی» در اکتبر ۱۹۶۱ زورآزمایی دیگری میان دو ابرقدرت درگرفت. چندی پس از ساختن دیوار برلین وضعیت پیش آمده می‌توانست خاک آلمان را به یک صحنه کارزار اتمی تبدیل کند. این بحران به دلیل کنترلگذرنامه یک دیپلمات آمریکایی توسط یک مرزبان جمهوری دمکراتیک آلمان بروز کرد. دیپلمات آمریکایی چنان خشمگین شده بود که ژاندارمری آمریکا را به محل فراخواند.

در پی آن شوروی تانک‌های خود را به خیابان «فریدریش» در بخش شرقی برلین فرستاد. لوسیوس کلی، فرستاده ویژه آمریکا در برلین نیز متقابلاً تانک‌های آمریکایی را به «چک‌پوینت چارلی» گسیل داشت. بدین‌سان دو ابرقدرت عملاً رویاروی یکدیگر قرار گرفتند. آن‌ها با جنگ فقط چند متر فاصله داشتند؛ ولی در تاریخ ۲۸ اکتبر هر دو طرف کوتاه آمدند و تانک‌های خود را عقب کشیدند. البته هر دو بعداً خود را برنده این ماجرا معرفی کردند.

جنبش صلح در آلمان

[ویرایش]

وخیم شدن اوضاع در ماجرای «چک‌پوینت چارلی» و بحران کوبا هراس بسیاری از آلمانی‌ها را برانگیخت، ولی افکار عمومی از رویدادهای پاییز ۱۹۸۳ خیلی دیرتر آگاه شد. بسیاری به موازنه هسته‌ای اعتماد نداشتند. سال ۱۹۸۳ یعنی سالی که جهان از نزدیک یک جنگ اتمی عبور کرد، به عنوان سالی تعیین‌کننده برای جنبش صلح در آلمان وارد تاریخ شد.

جستارهای وابسته

[ویرایش]

واژه‌نامه

[ویرایش]
  1. Tribune
  2. James Burnham
  3. Herbert Bayard Swope
  4. Justus D. Doenecke
  5. Mark A. Stoler
  6. William Bullitt

پانویس

[ویرایش]
  1. "Cold War | Summary, Causes, History, Years, Timeline, & Facts | Britannica".www.britannica.com(به انگلیسی). 2024-10-15. Retrieved2024-10-15.
  2. "Cold War: What was it and how did it start?".www.forcesnews.com(به انگلیسی). 2021-05-05. Retrieved2024-10-15.
  3. "The Cold War | JFK Library".www.jfklibrary.org(به انگلیسی). Retrieved2024-10-15.
  4. «Cold War Diplomacy».The National Museum of American Diplomacy (به انگلیسی).۲۰۲۲-۰۲-۲۴. دریافت‌شده در۲۰۲۴-۱۰-۱۵.
  5. Sempa, Francis (2017-07-12).Geopolitics: From the Cold War to the 21st Century(به انگلیسی). Routledge.ISBN 978-1-351-51768-3.
  6. "Cold War: Summary, Combatants, Start & End".HISTORY(به انگلیسی). 2023-06-26. Retrieved2024-10-15.
  7. H. Schulz، Brigitte. «Cold War».
  8. Mack, John."THE COLD WAR"(به انگلیسی).{{cite journal}}:Cite journal requires|journal= (help)
  9. "Cold Conflict".The National WWII Museum | New Orleans(به انگلیسی). Retrieved2024-10-15.
  10. "What was the Cold War—and are we headed to another one?".Culture(به انگلیسی). 2022-03-23. Retrieved2024-10-15.
  11. «Milestones in the History of U.S. Foreign Relations - Office of the Historian».history.state.gov. دریافت‌شده در۲۰۲۴-۱۰-۱۵.
  12. «The Warsaw Pact | History Today».www.historytoday.com. دریافت‌شده در۲۰۲۴-۱۰-۱۵.
  13. NATO."What was the Warsaw Pact?".https://www.nato.int/cps/en/natohq/declassified_138294.htm#:~:text=The%20Warsaw%20Pact%20was%20a,(Albania%20withdrew%20in%201968).(به انگلیسی).{{cite web}}:External link in|وبگاه= (help)
  14. "The Warsaw Pact is formed | May 14, 1955".HISTORY(به انگلیسی). Retrieved2024-10-15.
  15. STIVERS، WILLIAM. «The Incomplete Blockade: Soviet Zone Supply of West Berlin, 1948–49».
  16. "Chinese Civil War".Oxford Reference(به انگلیسی).doi:10.1093/oi/authority.20110803095608165. Retrieved2024-10-15.
  17. "A short history of the Korean War".Imperial War Museums(به انگلیسی). Retrieved2024-10-15.
  18. Department Of State. The Office of Electronic Information, Bureau of Public Affairs (2007-12-13)."Suez Crisis, 1956".2001-2009.state.gov(به انگلیسی). Retrieved2024-10-15.
  19. Carmichael، Neil. «A Brief History of the Berlin Crisis of 1961».
  20. «1962 - Cuban Missile Crisis».Air Force Historical Support Division (به انگلیسی). دریافت‌شده در۲۰۲۴-۱۰-۱۵.
  21. Campbell، John C. «Soviet Policy in Africa and the Middle East».
  22. «Influence Abroad | History of Western Civilization II».courses.lumenlearning.com. دریافت‌شده در۲۰۲۴-۱۰-۱۵.
  23. "The Cold War in Independent Africa | Synaptic".Central College(به انگلیسی). Retrieved2024-10-15.
  24. «The Soviet Invasion of Czechoslovakia: Prague Spring».deepblue.lib.umich.edu. دریافت‌شده در۲۰۲۴-۱۰-۱۵.
  25. "Civil Rights Movement: Timeline, Key Events & Leaders".HISTORY(به انگلیسی). 2024-05-14. Retrieved2024-10-15.
  26. «The Civil Rights Movement | The Post War United States, 1945-1968 | U.S. History Primary Source Timeline | Classroom Materials at the Library of Congress | Library of Congress».Library of Congress, Washington, D.C. 20540 USA. دریافت‌شده در۲۰۲۴-۱۰-۱۵.
  27. «The US Anti-Vietnam War Movement (1964-1973)».ICNC (به انگلیسی). دریافت‌شده در۲۰۲۴-۱۰-۱۵.
  28. "Six Protest Posters From the 1960s and 1970s".Imperial War Museums(به انگلیسی). Retrieved2024-10-15.
  29. "Anti-nuclear Activists and Protest Actions (U.S. National Park Service)".www.nps.gov(به انگلیسی). Retrieved2024-10-15.
  30. «Nixon's Trip to China | Richard Nixon Museum and Library».www.nixonlibrary.gov. دریافت‌شده در۲۰۲۴-۱۰-۱۵.
  31. https://www.google.com/books/edition/Rethinking_Geopolitics/xu2FAgAAQBAJ?hl=en&gbpv=1 - P67
  32. Taylor, Alan."The Soviet War in Afghanistan, 1979 - 1989 - The Atlantic".www.theatlantic.com(به انگلیسی). Retrieved2024-10-15.
  33. Waxman, Olivia B. (2022-08-30)."How 'Glasnost' and 'Perestroika' Changed the World".TIME(به انگلیسی). Retrieved2024-10-15.
  34. «Perestroika and Glasnost».Seventeen Moments in Soviet History (به انگلیسی).۲۰۱۵-۰۶-۲۲. دریافت‌شده در۲۰۲۴-۱۰-۱۵.
  35. "1989 Revolutions".Miami University(به انگلیسی). Retrieved2024-10-15.
  36. Department Of State. The Office of Electronic Information, Bureau of Public Affairs."Fall of Communism in Eastern Europe, 1989".2001-2009.state.gov(به انگلیسی). Retrieved2024-10-15.
  37. «UN chief says Cold War is back» (به انگلیسی). BBC News.۲۰۱۸-۰۴-۱۳. دریافت‌شده در۲۰۲۰-۰۸-۱۳.
  38. نقیب‌زاده، احمد، تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل، نشر قومس، ۱۳۸۸: تهران، ص 258.
  39. نقیب‌زاده، احمد، تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل، نشر قومس، ۱۳۸۸: تهران. ص 261
  40. نقیب‌زاده، احمد، تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل، نشر قومس، ۱۳۸۸: تهران. ص.261
  41. ۴۱٫۰۴۱٫۱نقیب‌زاده، احمد، تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل، نشر قومس، ۱۳۸۸: تهران. ص 262.
  42. ۴۲٫۰۴۲٫۱نقیب‌زاده، احمد، تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل، نشر قومس، ۱۳۸۸: تهران. ص 264.
  43. Albania opens huge Cold War bunker،بی‌بی‌سی فارسی
  44. هات‌لاین در مخابرات به خط تلفنی مستقیم بین دو نقطه گفته می‌شود که با برداشتن گوشی در هر کدام از طرفین، بدون شماره‌گیری، بلافاصله طرف مقابل زنگ می‌خورد.
  45. ۴۵٫۰۴۵٫۱نقیب‌زاده، احمد، تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل، نشر قومس، ۱۳۸۸: تهران. ص 275.
  46. ۴۶٫۰۴۶٫۱نقیب‌زاده، احمد، تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل، نشر قومس، ۱۳۸۸: تهران. ص 266.
  47. نقیب‌زاده، احمد، تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل، نشر قومس، ۱۳۸۸: تهران. ص 270.
  48. Kissinger، Henry (۲۰۱۲).On China. Random House. صص. ۲۸۷.
  49. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده ازاصلی در ۲۵ مه ۲۰۰۵. دریافت‌شده در۲۱ آوریل ۲۰۰۸.
  50. ۵۰٫۰۵۰٫۱نقیب‌زاده، احمد، تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل، نشر قومس، ۱۳۸۸: تهران. ص 283.
  51. نقیب‌زاده، احمد، تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل، نشر قومس، ۱۳۸۸: تهران. ص 285.
  52. ۵۲٫۰۵۲٫۱نقیب‌زاده، احمد، تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل، نشر قومس، ۱۳۸۸: تهران. ص 290.
  53. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده ازاصلی در ۱ نوامبر ۲۰۰۶. دریافت‌شده در۲۱ آوریل ۲۰۰۸.
  54. زمانی که جنگ سرد داغ شد دویچه‌وله فارسی

منابع

[ویرایش]

کتاب‌ها

[ویرایش]

ژورنال‌ها

[ویرایش]

اخبار

[ویرایش]

وب

[ویرایش]

برای مطالعه بیشتر

[ویرایش]

به انگلیسی

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]
جنگ سرددرپروژه‌های خواهر ویکی‌پدیا
منابع کتابخانه‌ای دربارۀ
جنگ سرد

آرشیو

[ویرایش]

کتاب‌شناسی

[ویرایش]

منابع آموزشی

[ویرایش]

اخبار

[ویرایش]
  • "جنگ سرد".بی‌بی‌سی. ویدئوها، صداها و گزارش‌های خبری از دوران جنگ سرد.

فیلم‌ها

[ویرایش]


دهه ۱۹۴۰
دهه ۱۹۵۰
دهه ۱۹۶۰
دهه ۱۹۷۰
دهه ۱۹۸۰
دهه ۱۹۹۰
جستارهای وابسته
نهادها
مسابقه‌ها
ایدئولوژی‌ها
سیاست‌های خارجی
الگوهای ناوبری جنگ سرد
اروپای پیشاتاریخ
اروپای دوران قدیم
سده‌های میانه
اروپای مدرن ابتدایی
دوران مدرن
دوران معاصر

تاریخچه • طراحی • جنگ • جنگ سرد • بمب کثیف • بحران موشکی کوبا • مسابقه تسلیحاتی • انفجار • آزمایش(آزمایش‌های زیرزمینی) • اوسیراک • برنامه هسته‌ای ایران • برنامه هسته‌ای اسرائیل • پادمان • پروژه منهتن • تحویل • مزایا • پیمان‌نامه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای • WIPP •
فهرست کشورهای دارای جنگ‌افزار هسته‌ای • فهرست آزمایش‌های هسته‌ای • فهرست جنگ‌افزار هسته‌ای • افشای اسناد محرمانه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی توسط ایران

تاریخ
موضوعی
دولت
دیپلماسی
جغرافیا
اقتصاد
جامعه
فرهنگ
دیگر موضوعات
تاریخ
گاهشماری
برحسب موضوع
جغرافیا
سیاست
اقتصاد
جامعه
فرهنگ
عمومی
موضوعات
جبهه‌ها
پیامدها
جنایت جنگی
جنگ جهانی دوم بر پایه کشور
متفقین
نیروهای محور
جنبش‌های مقاومت
اسیر
جدول زمانی
علل جنگ جهانی دوم
جدول زمانی (۱۹۳۹)
جدول زمانی (۱۹۴۰)
جدول زمانی (۱۹۴۱)
جدول زمانی (۱۹۴۲)
جدول زمانی (۱۹۴۳)
جدول زمانی (۱۹۴۴)
جدول زمانی (۱۹۹۱-۱۹۴۵)
زمینه‌های داخلی
زمینه‌های بین‌المللی
اصلاحات
رهبران دولت
شیوه‌های مقاومت
رهبران مخالفان
جنبش‌های مخالفان
Events by location
اروپای مرکزی و شرقی
اتحاد شوروی
در جای دیگر
رویدادهای فردی
رویدادهای بعدی
مفاهیم
The red star is widely known symbol of communism
جوانب
گرایش‌ها
انترناسیونال‌ها
اشخاص
موضوعات مرتبط
سرود
تاریخ
جغرافیا
زیربخش‌ها
مناطق
سیاست
عمومی
بدنه‌ها
مقامات
سرویس‌های امنیتی
سرکوب سیاسی
سرکوب ایدئولوژیک
رهبران
اقتصاد
علم
جامعه اتحاد شوروی
فرهنگ
اپوزیسیون
الگوها
جنوب جهانی
توسعه
بازارها
نظریه جهان‌ها
ژئوپلیتیک
بریکس
اقتصاد
بهداشت عمومی
سازمان‌ها
و گروه‌ها
زندگانب و
سیاست
ریاست‌جمهوری
سخنرانی‌ها
کتاب‌ها
انتخابات
فرهنگ
عامه
خاطرات
خانواده
بنیان‌ها
تاریخچه
فرهنگ
فلسفه
دین
حقوق
یکپارچه‌سازی
معاصر
کتابخانه‌های ملی
نهادهای پژوهش هنری
سایر
درگاه‌ها:
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=جنگ_سرد&oldid=42418153»
رده‌ها:
رده‌های پنهان:

[8]ページ先頭

©2009-2025 Movatter.jp