تیسفون (پارسی میانه: 𐭲𐭩𐭮𐭯𐭥𐭭 تیسفون،سُریانی: ܩܛܝܣܦܘܢقطیسفون) یاتیسپون[۱] شهری باستانی، واقع در کرانهٔ شرقی روددجله، در حدود ۳۵ کیلومتری جنوب شرقیبغداد در کشورعراق امروزی بود. این شهر برای بیش از ششصد سالپایتخت سلطنتیایران باستان در دوراناشکانی وساسانی بود تا اینکه در سال ۶۳۷ درنبرد مدائن به دست اعراب مسلمان افتاد.[۲]
تیسفون در دوران اشکانی بهعنوانپایتخت غربی ایران در منطقهٔمیانرودان ساخته شد و در دوران ساسانیان ارزش خود را بهعنوان مرکز نیروی سیاسی و اقتصادی نگه داشت. پس ازحمله اعراب به ایران، شهر تیسفون به تاراج رفت و رفتهرفتهمتروکه گشت. در اصل شهر تیسفون دارای هفت شهر در خود بود به همین دلیل شهروندان آرامی (آشوری) و عرب درعراق،شام وشبه جزیره عربستان به آنمدائن (به معنی شهرها) میگفتند. این شهرها عبارت بودند از: تیسفون،اسپانبر،وه اندیو خسرو،سلوکیه یا ویه اردشیر، درزنیدان، ساباط یاوالاشآباد وماحوزا. در بعضی از منابع، نام چند شهر دیگر از جمله نونی آباد، کردآباد (کردافاذ) و هنبوشاپور (هنبوشافور) نیز آمده است.[۳]
تیسفون بیش از ششصد سال و از دوران فرمانرواییارد دوم پایتخت ایران بود و ازگودرز دوم (حکومت: ۴۱–۵۱ میلادی) تااردوان پنجم (حک: ۲۵۹–۲۲۶ میلادی) در دورهٔ اشکانی، و ازاردشیر یکم (حک: ۲۲۶–۲۴۱ میلادی) تایزدگرد سوم (حک: ۱۱–۳۱/ ۶۳۲–۶۵۱) در دورهٔ ساسانی در تیسفون شهریاری کردند.
در طولجنگهای اشکانیها و رومیها، تیسفون سه بار توسط رومیها اشغال شد و پس از دوران اشکانی نیز دو بار در دوران ساسانی اشغال شد. تیسفون همچنین محلنبرد تیسفون در سال ۳۶۳ میلادی بود. پس ازحملهٔ مسلمانان، این شهر رو به زوال رفت و در پایان سده هشتم میلادی از سکنه خالی شد، سپس پایتختخلافت عباسی دربغداد جای تیسفون را بهعنوان مرکز سیاسی و اقتصادی گرفت.[۴] پس از اسلامسلمان فارسی در روزگار فرمانرواییعمر بن خطاب شهریار تیسفون شد.[۵]
کاخ باشکوه ساسانی را که آثار آن هنوز در جانب خاوریدجله آشکار است اعراب،ایوان کسری نام دادند. اینایوان چنانکهیعقوبی گوید در شهر اسپانبر واقع بود. ساختمان مهم دیگری نیز بود کهکاخ سفید نامیده میشد و در یک مایلی شمال شهر کهنه دیده میشد ولی این ساختمان از آغازسده ۴ ه.ق چنان رو به ویرانی رفت که اثری از آن نماند و از این روی است که تاریخنویسان پس از آن، کاخ سفید و ایوان کسری، هر دو را با نامطاق کسری دانستهاند و آن، یگانه جاماندهایست که تا امروز از بناها و کاخهای پادشاهان ساسانی در آن جایگاه پایدار مانده است. تیسفون در زمان ساسانی به اوج شکوفائی خود شد.
تیسفون تقریباً در منطقهٔمدائن در ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی شهربغداد درعراق امروزی در کرانهٔ روددجله قرار داشته است. تیسفون حدود ۳۰ کیلومتر مربع مساحت داشت، یعنی بیش از دو برابر شهررم در سده چهارم میلادی که ۱۳٫۷ کیلومتر مربع وسعت داشت.[نیازمند منبع] شهر تیسفون بهعنوان یک کلانشهر تجاری غنی با شهرهای اطراف، در امتداد هر دو ساحل رود دجله ازجمله شهر هلنیسلوکیه ادغام شد. ازاینرو تیسفون و اطراف آن رامدائن (به معنی شهرها) مینامیدند. (بهزبان آرامی:Mahuza، بهزبان عربی:المدائن). مدائن در اواخر سده ششم و اوایل سده هفتم میلادی، بر اساس برخی گزارشها، بهعنوان بزرگترین شهر جهان ثبت شد.
طاق کسری زمانی بخشی از کاخ سلطنتی در تیسفون بوده و قدمت آن بین سدههای سوم و ششم میلادی برآورد میشود[۶] که در محدودهٔ شهر کنونیسلمان پاک عراق واقع شده است.
تیسفون در زماناشکانیها بنیاد گذاشته شد و پایتخت شاهنشاهی اشکانی و سپسساسانی تا زمان پیروزی اعراب برایران بود.[۹] تیسفون در حدود سال ۱۲۰ پ. م تأسیس شد. این شهر در محل اردوگاهی نظامی که توسطمهرداد یکم در مقابل سلوکیه ایجاد شده بود ساخته شد. در دوران پادشاهیگودرز یکم، تیسفون بهعنوان یک مرکز سیاسی و تجاری، اوج گرفت. این شهر در حدود سال ۵۸ پ. م و در زمان سلطنتارد دوم پایتخت شد. به تدریج، این شهر با پایتخت قدیمی هلنیسلوکیه و سایر سکونتگاههای مجاور، ادغام شد و یک کلانشهر مهم جهانی را تشکیل داد.[۷]
دلیل جابهجایی پایتخت به سمت غرب میتواند تا حدی بهدلیل نزدیکی پایتختهای قبلی (نسا وصددروازه درگرگان) به تهاجماتسکاها باشد.[۷]
تیسفون بهدلیل اهمیتش، یک هدف نظامی اصلی برای رهبرانامپراتوری روم در جنگهای شرقی بود. این شهر پنج بار در تاریخ خود به تصرف رومیها درآمد که سه بار از آن در سده دوم میلادی بود.امپراتور تراژان، تیسفون را در سال ۱۱۶ میلادی تصرف کرد، اما جانشین او،هادریان، تصمیم گرفت تیسفون را در سال ۱۱۷ بهعنوان بخشی از توافق صلح، به ایران بازگرداند. ژنرال رومیآویدیوس کاسیوس تیسفون را در سال ۱۶۴ در جریان جنگی دیگر با اشکانیها به تصرف خود درآورد، اما پس از برقراری صلح، آن را رها کرد. در سال ۱۹۷، امپراتورسپتیمیوس سوروس تیسفون را غارت کرد[۸] و هزاران نفر از شهروندان آن را بهعنوان برده، فروخت.
گویا در تیسفون در زمان اشکانیانزبان پارتی، زبان شاه و درباریان و مردم پایتخت بوده است.
نمایشگاه تیسفون در موزه ملی آلمان دربرلیننقشطاق کسری در تیسفون روی یکتمبر عراقی
در سال ۲۲۶ میلادی تیسفون در دستشاهنشاهی ساسانی و پایتخت زمستانی آنها بود و در زمان حکومت آنها بسیار بزرگ و شکوفا شد.[۹] سپس بهکلانشهری تبدیل شد که درعربی به ناممدائن شناخته میشد.[۱۰] هنگامیکه تیسفون پایتخت پادشاهان ساسانی شدزبان پهلوی ساسانی، زبان دربار و تا اندازهای زبان مردم شهر شد.[۱۱] قدیمیترین مکانهای مسکونی تیسفون در ضلع شرقی آن بود که در منابععربی اسلامی به آن «شهر قدیم» میگویند. محل سکونت پادشاهان، معروف بهکاخ سفید در این منطقه قرار داشت. ضلع جنوبی تیسفون به اسبانبر یا اسپانبر معروف بود که به دارا بودن تالارهای برجسته،اصطبل وحمام معروف بود.طاق کسری در این بخش شهر قرار داشت.[۱۲][۱۰]
ضلع غربی را با ناموه اردشیر (درزبان پهلوی ساسانی به معنی شهر خوب اردشیر) میشناختند کهیهودیان آن را «ماحوزا»، مسیحیان «کوخه» و عربها «بهراسیر» مینامیدند.وه اردشیر جمعیت زیادی از یهودیان ثروتمند داشت و مقر کلیسایایلخانی نسطوری بود. در جنوبوه اردشیر،والاشآباد قرار داشت.[۱۰] تیسفون همچنین چندین ناحیهٔ دیگر به نامهایحنبو شاپور،درزنیدان،وه جندیو خسرو،نوینآباد وکردکده داشت.[۱۰]
الکساندر سوروس در سال ۲۳۳ میلادی بهسمت تیسفون پیشروی کرد، اما آنگونه کههرودین تأیید میکند، ارتش او شکستی تحقیرآمیز در برابراردشیر یکم متحمل شد.[۱۳] در سال ۲۸۳، امپراتورکاروس شهر را بدون مناقشه در طول دورهای از تحولات مدنی غارت کرد. در سال ۲۹۵ امپراتورگالریوس در خارج از شهر شکست خورد. با اینحال، او یک سال بعد برای انتقام بازگشت و به پیروزی رسید. این تصرف تیسفون به عنوان پنجمین و آخرین تصرف شهر توسط رومیان در سال ۲۹۹ به پایان رسید. او در ازایارمنستان و غرب بینالنهرین آن را بهنرسه پادشاه ایران بازگرداند.
پس از فتحانطاکیه در سال ۵۴۱ میلادی،خسرو انوشیروان شهر جدیدی در نزدیکی تیسفون برای ساکنانی که اسیر کرده بود، ساخت. او این شهر جدید رابه از اندیو خسرو، (به معنای شهر خسرو بهتر از انطاکیه) نامید.[۱۴][۱۵] شهروندان محلی این منطقه، شهر جدید راروماگان به معنای شهر رومیان و اعراب، شهررا الرومیه مینامیدند.[۱۶] خسرو در سال ۵۴۲ حدود ۲۹۲۰۰۰ شهروند، برده و دیگر مردم را به این شهر جدید کوچاند.[۱۷]
در سال ۵۹۰،بهرام چوبین، یکی از اعضایخاندان مهران،خسرو پرویز فرمانروای ساسانی را از میانرودان عقب راند و منطقه را فتح کرد. یک سال بعد، خسرو پرویز، با کمکامپراتوری بیزانس، قلمرو خود را دوباره پسگرفت. در دوران سلطنت وی، بهدلیل محبوبیت پایتخت زمستانی جدید خسرو یعنی دستگرد، از شهرت فراوان مدائن کاسته شد.[۱۸] در سال ۶۲۷،هراکلیوس، امپراتور بیزانس، تیسفون را محاصره کرد و پس از پذیرفتن شرایط صلح توسط ایرانیان، آن را ترک کرد. در سال ۶۲۸،طاعون مهلکی معروف بهطاعون شیرویه به تیسفون، مدائن و سایر بخشهای غربی شاهنشاهی ساسانی رسید که حتی پسر و جانشین خسرو،شیرویه را نیز کشت.[۱۸]
در سال ۶۲۹ تیسفون برای مدت کوتاهی در کنترلشهربراز بود، اما شهربراز پس از مدتی کوتاه توسط حامیانبوراندخت دختر خسرو پرویز ترور شد. تیسفون سپس درگیر نبردی دائمی بین دو دسته از امپراتوری ساسانیان، یعنی جناح پهلوی (اشکانی) زیر نظرخاندان اسپهبدان و جناح پارسیگ (پارسی) به رهبریپیروز خسرو شد و در نهایت در سال ۶۳۷ میلادیبه اشغال اعراب مسلمان درآمد.[۱۰]
در اواسط دههٔ ۶۳۰ میلادی، اعراب مسلمان که به قلمرو شاهنشاهی ساسانیحمله کرده بودند، طی نبردی بزرگ که با نامنبرد قادسیه شناخته میشود، ساسانیان را شکست دادند.[۱۰] سپس اعراب به تیسفون حمله کردند و در اوایل سال ۶۳۷ آن را اشغال کردند. پس از اشغال شهر توسط عربهای مسلمان،سلمان فارسی، به فرمانداری این شهر به دستعمر بن خطاب برگزیده شد. از آنجا که تیسفون پایتخت بزرگترین فرمانروایی آن دوران بود، دارایی فراوانی در آن گرد آمده بود، به همین روی فرستادن غنائم، چند ماه به درازا انجامید. در آینده یعنی در دورانخلافت عباسی شهر ویران و از تکههای کاخها و ساختمانهای شهر در ساخت شهر نوینی در همان نزدیکی به نامبغداد بهره گرفته شد.[۱۹]
هنگامیکه اعراب مسلمان بر تیسفون دست پیدا کردند، پس از اینکه پردهٔ گوهرنشان و فرش زربفت آن را با نام غنیمت تکهتکه کرده میان سربازان بخش کردند به ساخت مایههای آن نیز چشم دوختند. نخستین خلفایعباسی پس از اینکه تکههای بزرگسنگ مرمری را که نمای بیرونی ساختمان را میپوشاند برای برپا کردن کاخهای نوینشان از آنجا به جایهای دیگری بردند، دستور دادند که از آجرهای آن نیز به کار گرفته شود ولی پس از چندی پی بردند که این کار خود دارای هزینه فراوانی است و از آن چشمپوشی کردند.[۲۰]
پس از پیروزی مسلمانان درنبرد قادسیه، زمینهای بارور سواد (عراق) در برابر اعراب بیپشتیبان ماند. دو ماه بعد سعد به دستور خلیفه آهنگ مدائن و تیسفون، پایتخت پرآوازهٔ ساسانیان کرد. مدائن چنانکه از نامش پیداست، گروهی شهرهای نزدیک به هم، مانند تیسفون و سلوکیه بود که از روزگار پارتیان وارث نقش باستانی بابل بوده است. به گفته دیگر مدائن از هفت شهر کنار هم که در دو جانب دجله جای داشتند سازمان مییافت. گرد این شهرها را پرچینهای بلند کشیده بودند و دروازههایی روبروی هم در آنها پیشبینی کرده بودند. در کران غربی دجله شهرهای ویهاردشیر (بهرسیر)، سلوکیه، درزیجان، ساباط و ماخوزه بود و تیسفون، آسانبر، رومیه که ویه اندیو خسرو (بهتر از انطاکیه خسروان) نیز نام داشت، در کران شرقی رود جای داشتند. پادشاه درکاخ سفید تیسفون میزیست، و ایوان مدائن که پذیراییها و جشنها در آن جا برپا میشد در آسانبر جای داشت. پس از جنگ قادسیه، نخستین کنش سعد محاصره کردن بخشهای غربی این شهرها بوده است. در برخی گزارشها از درازی زمان محاصره سخن میرود، بر آن که اعراب در این زمان دو بار خرمای تازه خوردند و دو بار قربان کردند. در این میان در مدائن نایابی افتاد و مردم شهر در تنگنای سختی درافتادند، چنانکه سرانجام خانواده ساباط به درخواست از اعراب آغاز کردند، و به پذیرفتن پرداخت باج تن دردادند. مردم ویهاردشیر شهر را رها کردند و هنگامی که عربها به شهر درآمدند، در ویهاردشیر کاخ سفید تیسفون از دور پدیدار بود و دیدار آن بانگ تکبیر از اعراب برآورد. بهار بود و دجله خروشان بود. ایرانیان پلها را بریدند، اما با این همه، اعراب، گذاری یافتند و آرام از آب گذشتند.
نگهبانان تیسفون چون اعراب را نزدیک دروازههای شهر دیدند بانگ برآوردند که دیوان آمدند. پیش از درآمدن تازیان به مدائن،یزدگرد سوم با برداشتن چند هزار تن از کسان و یاران و گنج و خواستهای که در گنجینه خویش داشت، شهر را فروگذاشته بود. خرهزاد فرخزاد، برادررستم فرخزاد پس از زدوخوردی اندک و ناامیدانه، شهر را که یزدگرد بدو سپرده بود رها ساخت و به سوی کوههایزاگرس به شاد فیروز (که عربها آن را حُلوان نامیدند) که یزدگرد نیز بدان جا رفته بود گریخت. دروازههای تیسفون به روی اعراب گشوده گشت، و سربازان بدوی از دیدن غنائم بسیار که بنابر گزارش بلاذری از فرشها، جامهها، جنگافزارها، گوهرها و مانند آن بود چشمشان خیره ماند. گویند که شمار سپاه سعد بن ابی وقاص در این هنگام به شصت هزار تن رسیده بود، و سپاهیان هر یک دوازده هزار درهم از غنائم بهره برداشتند. با آن که باید در پذیرفتن این شمارگان جانب احتیاط نگه داشت، با این همه، جای سخن نیست که بهرهٔ جنگ جوی عرب از غنائم تیسفون بسیار بوده است.
سعد چون به کاخ خسروان درآمد، به جای سپاسگزاری پیروزی هشت رکعت نماز گزارد و آیه کم ترکوا من جنات و عیون برخواند. او در کهندز تیسفون مسجدی برآورد و برای مدتی پایتخت پیشین ساسانیان، لشگرگاه این عربها بود.
پس از سقوط ساسانیان، اندکاندک این شهر نیز از اهمیت افتاد و با رونق یافتن بصره و کوفه از آن عظمت و حشمت دیرینهاش، جز شهری کوچک و بیاهمیت چیزی نماند. پس از حمله عباسیان به شهر مدائن و ویران نمودن آن در سال ۷۵۳ میلادی، شهر دچار آسیب شدیدی شد. پس از برپایی خلافت عباسی، شهر بغداد به عنوان مرکز خلافت انتخاب شد و طی این دوران به یکی از بزرگترین و مهمترین شهرهای دنیا تبدیل شد، بطوریکه به عنوان مرکز فرهنگی، بازرگانی و سیاسی جهان اسلام شناخته میشد. در سال ۷۵۴م، خلیفه عباسی المنصور برای مدت کوتاهی دربار خود را در رومیه (که جزو مدائن بود) مستقر کرد. او همچنین سردار خود ابومسلم را در همان مکان به قتل رساند. در سال ۷۵۵م کاخ سفید مدائن به دستور المنصور ویران شد که میخواست شهری جدید ایجاد کند که بعداً در سال ۷۶۲م تکمیل شد و به بغداد معروف شد و به شهر جدید تبدیل شد. پس از تأسیس بغداد، انحطاط مدائن سریعتر شد و بسیاری از اهالی در بغداد سکنی گزیدند
با انتقال مرکز قدرت به شهر بغداد، مدائن به تدریج اهمیت پیشین خود را از دست داد و بهطور تدریجی جمعیت شهر کاهش یافت.
خرابههای تیسفون محلنبردی بزرگ در طولجنگ جهانی اول در نوامبر ۱۹۱۵ بود. طی این نبرد،امپراتوری عثمانی نیروهایبریتانیایی را که در تلاش برای تصرف بغداد بودند شکست داده و آنها را حدود ۴۰ مایل (۶۴ کیلومتر) عقب راندند. نیروهای بریتانیایی در ادامه و در جریانمحاصرهٔ کوت، به دام افتاده و پس از گذشت ۱۴۷ روز محاصره، وادار به تسلیم شدند.[۲۱]
طبق گزارشهای باستانشناسی،کاخ کسرا امروزه بزرگترینطاق دنیا را از لحاظ قدمت به خود اختصاص داده است که نکتهای خیره کنندهای بهشمار میآید. در دورانساسانیان بر طبق روایتهای کهن، میگفتند: هفت افلاک از بزرگیایوان خسرو، بر آن رشک میبردند.[۴]
این سازه باستانی که واقع در شهرمدائنعراق است از لحاظ باستانشناسی یکی از ارزشمندترین بناهایدوران باستان به حساب میآید. این شهر در علوم و فنون در شکوه خودش زبان زد دورانها بوده و در طی سدهها با پرورش افکار روشن توانسته بود به معروفترینپایتخت ایران بعد ازپرسپولیس تبدیل شود. درواقع این شهر زادگاه عقاید و علوم و فنون نو بعد از دوران پرشکوههخامنشیان بود.[۲۲]
بیتوجهی دولت عراق به زبالههای اطراف محوطه باستانی
امروزه با بیتوجهی به این اثر ماندگار، روز به روز این یادگار، دورانهای طلایی ایرانشهر به ویران شدنش نزدیک میشود. همچنین دولت عراق محدوده کاخ را با انواع و اقسام زبالهها رها کرده است.[۲۳]
↑Christensen (1993).The Decline of Iranshahr: Irrigation and Environments in the History of the Middle East, 500 B.C. to A.D. 1500. Copenhagen: Museum Tusculanum Press.ISBN87-7289-259-5.
↑Reade, Julian (1999). Scarre, Chris, ed.The Seventy Wonders of the Ancient World: The Great Monuments and How they were Built. Thames & Hudson. pp. 185–186.شابک۰−۵۰۰−۰۵۰۹۶−۱
↑Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (1895).Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain & Ireland(به انگلیسی). Cambridge University Press for the Royal Asiatic Society. p. 40.
↑Spooner, Reverend H.Private Papers; Imperial War Museum Documents 7308. Entry for the 16th April 1916 (quoted byRogan 2016 p. 263)