توصیف عبارت است از ارائهٔ تصویر ساکن از دنیای بیرون. در توصیف باواقعه (رویداد) مواجه نیستیم؛ در نتیجه، بحث از فشردگی یا عدم فشردگی معنی ندارد. دنیای ساکنِ بیرون، یا تصویرِ ساکنِ دنیای بیرون، آن بخش از ماجرا یاداستان است کهکنش یاگفتاری در آن اتفاق نمیافتد.
نکته: هر عنصری که نقش در پیشبرد و بسط فرایند داستان ندارد، باید حذف شود.در اینجا خودبهخود بحث عمل داستانی و محل فیزیکی پیش میآید. عمل داستانی، حرکت پیشرفت ماجرا در مسیر برآورده شدن اهداف است. این حرکت بر دوش عناصر و اجزای داستان است. عناصر و اجزای داستان، با اینکه در عمل داستانی شرکت دارند، اما ممکن است خود با حرکت و عملی ظاهری و فیزیکی همراه نباشند یا بهعکس.«توصیفعینی»، بدون دخالت بینش و حالات و تأثیرات روحیِ نویسنده است، اما توصیفاکسپرسیونیستی توصیفی است که شرایط روحی و ذهنی نویسنده در آن دخالت میکند. در توصیف عینی، موصوف بیواسطه به ذهن خواننده منتقل میشود و در توصیف اکسپرسیونیستی با واسطه ذهن نویسنده در ذهن خواننده جای میگیرد.چیزی که غیر قابل توصیف است آن را عملی هم توصیف کرده ایم.
ابراهیم یونسی (۱۳۸۴)،هنر داستاننویسی، تهران: انتشارات نگاه، ص. صص ۲۷۷–۳۴۶