بابِل (بهاکدی:باب-ایلی،آوانگاری: به معنی دروازهٔ خدا)، یکی از تمدنهای باستانی حوزهٔبینالنهرین است. بابل در بینالنهرین در حوزهٔ رودفرات، قرار داشت. مرکز این تمدن باستانی،شهر بابل بود که امروزه بقایا و آوارههای به جا مانده از این شهر را تقریباً در ۸۸ کیلومتری جنوببغداد امروزی و نزدیک شهرحلهعراق میتوان یافت.[۱]
در مقایسه با شهرهای دیگر در ناحیهمیانرودان، پیدایش بابل به عنوان یک شهر عمده با تأخیر صورت پذیرفت. نامی از این شهر در هیچکدام از مدارک تاریخی که از پیش از قرن ۲۳ پ.م. به دست ما رسیده یافت نمیشود. البته شواهدی دال بر اینکه ساکنانی در آن محل در مقیاس کوچک در دورانماقبل تاریخ حضور داشتهاند، موجود است.[۱]
پیدایش تمدن بابل در مقایسه با پیدایش تمدن در ناحیهمیانرودان با تأخیر صورت پذیرفت.سومر اولین و قویتریندولت شهر میانرودان بود. پیدایش تمدنهایسومری وایلام در خاک میانرودان توجه سامیان ساکن صحراهای سوریه وآشور را به خود جلب نمود و به تدریج به منطقه میانرودان کشاند.
افزایش تدریجی جمعیتاقوام سامی در ناحیهمیانرودان و افزایش تدریجی نفوذ سیاسی آنها در ناحیهمیانرودان به گونهای بود که ۲۸۰۰ سال پ.م. سامیان اکثریت ساکنان بسیاری از شهرهای سومری را تشکیل داده و در مواردی حاکمیت این شهرها را در اختیار گرفتند.
یکی از این اقواماکدیها بودند.اکدقومی سامینژاد بود که در شمال خاک میانرودان و در حوالی بغداد کنونی، میزیست. این قوم در نزاع باسومریان پیروز شدند. ۲۵۰۰ پ.م سلسله سومریان باستان از هم پاشید واکدیان ۳۰۰ سال در قدرت باقی ماندند.
یکی دیگر از این اقواماموریها بودند. اموریها قبایل بسیار بدویسامینژاد بودند که غربفرات را از نیمه دوم هزاره سوم پ.م. اشغال کردند. آنها بابل را دو مرتبه (در انتهای هزارههای سوم (۲۱۲۲)پ. م؛ و آغاز هزارههای اول) پ.م. فتح کردند.حمورابی بعدها از میان همین قوم برخاست.
آشوریها نیزقومی سامینژاد بودند و زبان آنان با سایر زبانهایسامی، مانندِ عربی و عبری همریشه است.آشور نام سرزمینی است که در بخش میانی روددجله قرار داشتهاست.دولت آشور در آغاز تابع بابل بود و یکی از استانهای کشور بابل بود. آشوریها وقتی که متحد گردیدند از بابل جدا شدند. در سال ۱۸۰۰ پ.م. فرمانروایان اولیه آشوری شهرهای آشور، نینوا و اربیل را متحد کردند. تاریخ از سلسلههای پادشاهی آشور بعد از سال ۱۴۲۰ پ.م. یاد میکند.
جانشینسومریان پادشاهی بابل و جانشیناکد امپراتوریآشور بود. نخستین سلسله پادشاهان بابل که از سال ۱۸۹۴ پیش از میلاد سر کار آمدند جانشینسومر شدند. کشورآشور که در میان سالهای ۱۸۰۰ و ۱۵۰۰ پیش از میلاد در شمال به قدرت رسید، جانشیناکد شد.
فرمانروایی بابل در زمان به حکومت رسیدنحمورابی (سال ۱۷۹۲ پ. م) و در زمان مرگ او (۱۷۵۰ پ. م)
در سال ۱۹۰۰ پیش از میلادعیلامی، بین النهرین را به تصرف خود درآورد. موقعیت بابل کهن ۱۸۹۴ پ.م. توسطاموریها تقویت شد. با درگیری طولانی سومریها در جنوب و بابلیها در شمال بین النهرین، سرانجام اقتدار بابلیها تحت سلطهحمورابی ۱۷۹۲–۱۷۵۰ پ.م. تثبیت شد.
شهر بابل در دورانسلسله سوم اور مرکزی ایالتی بود. تقویت موقعیت این شهر البته پس از سقوط این سلسله و با روی کار آمدن سلسلهاموری در سال ۱۸۹۴ پ.م. صورت پذیرفت. سمو آبوم یکی از پادشاهان اموریان بابل را مرکز سلطنتش (که در آن زمان از نظر جغرافیایی کوچک بود) قرار داد. با فتوحاتی کهحمورابی، ششمین پادشاه سلسله اموری، انجام داد این شهر مبدل به مرکز حکومتی شد که بر تمامی میانرودان جنوبی و بخشهایی ازآشور (شمال عراق امروزی) سلطه داشت. جدا از اهمیت سیاسی این شهر به عنوان مرکز حکومت اموریان، موقعیت جغرافیایی این شهر نیز برای تجارت و کارهای حکومتی مناسب بود. از طرف دیگر ثروت و قدر و منزلتی که این شهر کسب کرده بود آن را به هدف مناسبی برای حمله خارجیها مبدل کرده بود.[۱]
قوانین حمورابی حکاکی شده بر تخته سنگی
در زمان حمورابی شیوهٔ جدید مدیریت که تمرکز قدرت در مرکز و دربار بود به کار گرفته شد و قدرتی که در اختیار فرمانروایان ولایات بود به پادشاهتفویض شد و حکومت پادشاهی مدعی داشتن سرمنشاء الهی شد. اقتدار بابل در دنیای قدیم آنچنان بود که در دولتهای بعدی دنیای قدیم اثرگذار شد. به ویژه قوانین حمورابی که لوحنوشتهٔ آن درشوش یافته شده. حمورابی را واضع اولین قانون نوشته میدانند. این مجموعه قوانین نوشته بر تخته سنگی یافت شدهاست که اصل آن درلوور است و رونوشتهایی از آن به موزههای ایران و عراق داده شدهاست. قوانین حمورابی مربوط به زراعت، آبیاری،کشتیرانی، خرید و فروش برده و مجازاتها، ارث و ازدواج است.
سرانجام سپاه کاسی به ریاستگانداش برای فتحبابل حمله کرد و بابل فتح شد. در سال ۱۵۳۰ پ.م. سلسلهکاسیها به سلطنتسلسله حمورابی پایان دادند. حکومت کاسیها ۵۷۶ سال و ۹ ماه بر بابل ادامه یافت. کاسیان موفق شدند برایلام نیز مسلط شوند وشوش را مدتها اداره نمودند.[۱]
شوتروک ناهونته یکم، پادشاه ایلامیان، در سال ۱۲۳۴ پ.م. کاسیها را تحت سلطه خود درآورد.[۱]شوتروک ناهونته فرمان به غارت بابل داد و تمام گنجینههای آن شهر از جملهلوح مشهور حمورابی را بهشوش منتقل کرد. البته کاسیها موفق شدند بعدها مجدداً قدرت خود را بازیابند و تا سال سال ۱۱۵۸ پ.م. بر این منطقه حاکم باشند.[۱]
در سال ۱۱۵۸ پ.م. سپاه ایلام، بابل را فتح کرد. هر چند حکومت ایلامیها در خارج از بابل تشکیل شده بود، ولی پس از فتح بابل مرکز حکومتشان را به این شهر منتقل کردند.[۱]
آشور در آغاز یکی از استانهای کشور بابل بود. آشوریها پس از اتحاد از بابل جدا شدند.[۱] تاریخ از سلسلههای پادشاهی آشور (در آشور) بعد از سال ۱۴۲۰ پ.م. یاد میکند.تیگلات-پیلسر سوم (از ۷۴۵–۷۲۷ پ. م) به پادشاهی آشور و بابل رسید. آشور حدود ۸۰۰ سال دوام کرد و سرانجام مغلوب دولتهای بابل و ماد شد.
ژنرالنابوپولاسار در سال ۶۲۶ پ.م. در بابل به قدرت رسید و این آغاز دوران بابل نو است. امپراتوری جدید بابلکلدانی میباشد.نابوپولاسار از ۶۲۶ تا ۶۰۵ پ.م. حکومت کرد، و دوباره شهر بابل به عنوان پایتخت امپراتوری بابل برگزیده شد و سلسله جدید فرمانروایان بابل را بنیاد نهاد. شهر بابل تحت فرمانروایی کلدانیان مجدداً عظمت خود را بازیافت. امپراتوری قدرتمندآشور در ۶۱۲ پ. م با هجوم متحدماد و بابل سقوط کرد و قدرت از نینوا به بابل منتقل شد.
در سال ۵۹۷ پ. م؛ کهنبوکدنصر دوم به اکدینِبُوخَذنِصَّر امپراتور بابل سرزمینیهودیه را به تصرف درآورد، بسیاری از مردمان آن را که توان کاری داشتند به اسارت به بابل برد که در آن هنگام پایتختکلدانی محسوب میشد. سرزمینیهودیه به صورت یکی از ایالات دور افتاده امپراتوری بابل درآمد.
سرانجام امپراتوری قدرتمند بابل به دستکوروش کبیر در سال ۵۳۸ پ.م. فتح شد.ساتراپ بابل بخشی ازشاهنشاهی هخامنشی گردید. کوروش کبیر به یهودیان امکان داد به سرزمین خویش بازگردند، شماری از آنان به سرزمین ایران کوچ کردند.