درفرهنگ روسیه این مفهوم نقشی محوری دارد و حائز اهمیت است؛ تا جایی که حتی در اوایل قرن بیستم نگرشی وسیع در مورد تزار بهعنوان نماینده مردم این کشور مشهود بود. جایهای متعددی همچنان این نام را بر خود دارند. در ادبیات معاصر دنیا کلمهتزار میتواند برای سیاستمداران و افراد دیکتاتورمآب بکار برود.
عنوان «تزار» درزبانهای اسلاوی، از عنوان لاتینامپراتوران روم، «سزار» گرفته شده است. معادل یونانی کلمهٔ لاتین امپراتور، عنوان «اتوکراتور» (en) بود. عنوان «باسیلیوس» نیز مورد همتراز دیگری بود، اما بسته به اینکه در زمینهٔ سیاست معاصر باشد یا در زمینهٔ تاریخی یاکتاب مقدس، بهطور متفاوتی مورد استفاده قرار گرفته است.[۱] عنوانتزار در ابتدا توسط خانهایاردوی زرین وامپراتوران بیزانس و برای تمایز میان امپراتوران مسیحی جدید با امپراتورهایروم بتپرست در گذشته استفاده میشد.[۲] به گفتهٔ ایزابل د ماداریاگا، تاریخنگار معاصر اسپانیایی، معنای اصلی عنوانتزار برابر با «امپراتور» در مفهومقرون وسطایی آن بود؛ یعنی یک فرمانروای مستقل و بدون ارباب که میتوانست مطابقانجیل، پادشاه یک ملت یا قوم خاص باشد، یا یک امپراتور که بر چندین ملت حکومت میکند؛ مانندامپراتور بیزانس.[۳] با این وجود، این عنوان معمولاً از دیرباز برابر «پادشاه» در نظر گرفته میشود. برخی مورخان برابر دانستنتزار وامپراتور را اشتباه دانستهاند. معنای دقیق این واژه از دیرباز محل اختلاف بوده است.[۴][۵]
با این حال، از گذشته صحت ریشهٔ لاتینی این واژه مورد پرسش قرار گرفته است. برخی از پژوهشگران و نویسندگان، با شروع ازنیکولای کارامزین، فرضیههایی را در مورد خاستگاه آشوری-بابلی یاهندوایرانی این واژه مطرح کردهاند.[۶] کارامزین در کتابشتاریخ دولت روسیه، خاستگاه واژهٔتزار را به «شرق باستان» نسبت داد و نوشت:[۷]
«...ایزیاسلاو دوم ودیمیتری دونسکی هر دو تزار نامیده میشدند. این نام چنانچه بسیاری بیاساس در نظر گرفتهاند، مخفف سزار لاتین نیست؛ بلکه یک نام شرقی باستان است که از ترجمهٔ اسلاوی کتاب مقدس برای ما روسها شناخته شد که زمانی به امپراتوران بیزانس و در دوران مدرن، به خانهای مغول داده میشد. سَر در زبان فارسی به معنای تاج و تخت یا قدرت است؛ همچنین تشابه آن در انتهای نامهای خاص پادشاهان آشوری و بابلی قابل توجه است؛ مانندفلاسر،نبوناسر و غیره.»
الکسی خومیاکوف [ru; ru; Хомяков, Алексей Степанович]، مورخ روسی نیز در اثرشیادداشتهایی در مورد تاریخ جهان، با استناد به واژهٔ «xšaϑra» درپارسی باستان به معنای «پادشاهی» از دیدگاه مشابهی دفاع کرد.[۸] نیکولای الکساندرویچ موروزوف (ru) منشأ آن را از زبان سامی فرض کرد.[۹] الکساندر ولادیمیرویچ بایکوف واژهٔتزار را برآمده از کلمهٔ مغولی «ссар» میداند.[۱۰]
ولادیمیر ایوانوویچ شچرباکوف (ru)، نویسندهٔ روسی، معتقد بود که عنوانتزار خود واژهای مستقل بوده که از یک نام و سپس از یک اسم مستعار خانوادگی گرفته شده است که در ابتدا هیچ ربطی به دودمان سلطنتی، تاج و تخت و یا حتی اشرافیت نداشته است.[۱۱] پیتر میخائیلوویچ زولین و ویکتور میخائیلوویچ کندیبا، نویسنده و پژوهشگران روسی، واژهٔ «цҍсарь» را شکل قرن سیزدهمی واژهٔتزار مینامند و به کلمات کهن با ریشهٔ «сар» به عنوان منشأ احتمالی اشاره میکنند؛ مانند: Сарматия، Сар-педон، Саp، сарра-кены (аланы)، сар-геты، و غیره.[۱۲]
تزارونا (بهروسی:Царевна، بهانگلیسی:Tsarevna) به معنای «دختر تزار» که برای دختران تزارها بهکار میرفت. این عنوان در امپراتوری روسیه برای همسران تزارویجها به تزسارونا (بهروسی:Цесаревна، بهانگلیسی:Tsesarevna) تغییر کرد.
تزارویچ (بهروسی:Царевич، بهانگلیسی:Tsarevich) به معنای «پسر تزار» که برای پسران تزارها بهکار میرفت. این عنوان در امپراتوری روسیه برایوارثان بلافصل بهتزسارویچ (بهروسی:Цесаревич، بهانگلیسی:tsesarevich) تغییر کرد.
در سال ۷۰۵ میلادی، امپراتورژوستینیان دوم،ترول را «سزار» نامید که او را تبدیل به نخستین خارجی کرد که این عنوان را دریافت کرده بود؛ اما فرزندان او همچنان از عنوان بلغاری «کاناسیویگی» یا «کان» (بهبلغاری:Кан) استفاده میکردند. گاهی ازبوریس یکم بلغارستان به عنوان «تزار» یاد میشود؛ زیرا در زمان او بلغارستان به مسیحیت گروید. با این حال، عنوانتزار (و معادل یونانی-بیزانسی آنباسیلیوس) در واقعیت برای اولینبار توسط پسرشسیمئون یکم، پس از تاجگذااری موقت که توسط پاتریارک قسطنطنیه در سال ۹۱۳ انجام شد، اقتباس و استفاده شد. پس از تلاشامپراتوری بیزانس برای لغو این امتیاز بزرِگ دیپلماتیک و یک دهه جنگ فشرده، عنوان سلطنتی فرمانروایان بلغاری توسط دولت بیزانس در سال ۹۲۴ و دوباره در پایان رسمی صلح در سال ۹۲۷، به رسمیت شناخته شد.[۱۴]
این فرضیه وجود دارد که عنوان سیمئون همچنین توسط مأموریت پاپ در بلغارستان در سال ۹۲۵ یا اندکی پس از آن، به عنوان امتیازی در ازای حل و فصل مناقشهٔ بلغارستان وکرواسی یا تلاش احتمالی برای بازگرداندن بلغارستان به اتحاد با روم، به رسمیت شناخته شده است. بنابراین، در مکاتبات دیپلماتیک بعدی که در سالهای ۱۱۹۹ تا ۱۲۰۴ میلادی بین حاکم بلغارستانکالویان وپاپ اینوسنت سوم انجام شد، کالویان که خود را «امپراتور بلغارها و بلاچیها» (بهلاتین:Imperator Bulgarorum et Blachorum) معرفی میکرد، ادعا کرد که سلطنت سیمئون یکم، پسرشپتر یکم وساموئل به نوعی از سوی پاپ اعطا شده است. با این وجود، پاپ در پاسخهای خود فقط از عنوان «پادشاهان» (بهلاتین:reges) برای حاکمان بلغار استفاده میکند و در نهایت فقط همین عنوان ناچیزتر را به کالویان اعطا میکند. با این حال، کالویان از پاپ به خاطر اعطای آن به وی تشکر میکند.[۱۵] پس از سیمئون یکم و تا زمان فتح بلغارستان توسطامپراتوری عثمانی، تمام جانشینان وی عنوان رسمیتزار را داشتند.[۱۶] بعدها، فرمانروایان اروپاییکنستانتین دوم بلغارستان را نیز تا زمان مرگش در سال ۱۴۲۲، با لقبتزار به رسمیت شناختند. کنستانتین نیز در دو بنای یادبود پادشاهان بلغارستان (بنای یادبود بویان و بنای یادبود پوگانوفسکی) با این لقب خطاب شده است.[۱۷]
سیمئون دوم تنها فرد زندهای است که این عنوان را دارد.
واژهٔ تزار همانندشاه در زبان فارسی، عنوانی عام و ریشهیافته در فرهنگ بلغاری بود. چنانچه پس از تصرف بلغارستان به دست امپراتوری عثمانی، بلغارهاسلاطین عثمانی را نیز «تزار» (بهبلغاری:цар) مینامیدند؛ اگرچه این لقب بهطور رسمی توسط عثمانیها پذیرفته نشد.[۱۶] سرانجام در ترجمهٔقانون اساسی عثمانی ۱۸۷۶ این لقب با ترجمههای مستقیم عناوین «سلطان» و «پادشاه» جایگزین شد.[۱۸] پس از آزادی بلغارستان از عثمانی در سال ۱۸۷۸، پادشاهان جدید آن ابتدا صاحب عنوانکنیاز (بهبلغاری:knyaz) به معنای «شاهزادهٔ خودمختار» بودند. استفاده رسمی از عنوانتزار پس از استقلال بلغارستان دوباره احیا شد وفردیناند یکم بلغارستان آن را در سال ۱۹۰۸ به صورت عنوان رسمی برگزید و تا زمان لغو نظام سلطنت در سال ۱۹۴۶، توسطسیمئون دوم از آن استفاده میشد.[۱۶] با این حال، این عنوان دیگر بهطور کلی معادل «امپراتور» تلقی نمیشد و در زبان بلغاری و عامیانه یونانی، معنای آن تغییر کرده بود.[۱۹]
پس از بلغارستان، صربستان دومین کشور اسلاوی در قرون وسطی بود که فرمانروایانش از عنوان رسمیتزار برای خود استفاده کردند. عنوان «تزار» (بهصربی:Car) بهطور رسمی توسط دو امپراتور صرب استفاده شد که عنوان سلطنتی پیشینشان کرال (بهکرواتی:kralj) به معنای «پادشاه» بود. در سال ۱۳۴۵،استفان دوشان [en; en; Stefan Dušan] شروع به نامگذاری خود به عنوان «امپراتور صربها و یونانیها» که در ترجمههای یونانی «باسیلیوس و اتوکراتور صربها و رومیها» (بهیونانی:Ο Βασίλειος και ο αυτοκράτορας των Σέρβων και των Ρωμαίων) خوانده میشود، کرد و درعید پاک در ۱۶ آوریل ۱۳۴۶، دراسکوپیه توسط کلیسای صرب که به تازگی در کنار کلیسای بلغاری و اسقف اعظم اوهرید برجستگی یافته بود، تاجگذاری کرد. به همین مناسبت، همسرش هلنا را نیز «امپراتریس» نامیده شد. او بزرگترین فرمانروای صرب در قرون وسطی بود که جایگاه مردمش را ارتقا داد و قوانین و پیشرفتهای بسیاری به آنها بخشید. برنامههای دوشان برای فتح قسطنطنیه، او را بهجمهوری ونیز نزدیک کرد؛ اما ونیزیها در مقابل پیشنهاد او برای حمله به بیزانس بیتفاوت ماندند. جنگهای داخلی او با مسیحیان اجازه نداد تا از سوی پاپ، به عنوان رهبر جنگهای مذهبی با ترکان مسلمان نیز معرفی شود. زمانی که دوشان بهطور ناگهامی در دسامبر ۱۳۵۵ درگذشت، پسر و جانشینشاستفان اوروش پنجم قادر به حفظ دستاوردهای او نبود. برادر دوشانسیمئون اوروش با جانشینی پسرعمویش مخالفت کرد و با همان عنوانها یک حکومت موازی ایجاد کرد. پس از مرگ سیمئون اوروش در حدود سال ۱۳۷۰، پسرشجوان اوروش، که در حدود سه سال بعد به صومعهای بازنشسته شد، در دعاوی خود جانشین پدرش شد. تنها ۱۵ سال پس از مرگ دوشان، قلمرو تجزیه شدهٔ صربستان کوچکتر از سرزمینی بود که او زمانی فتوحاتش را از آنجا آغاز کرده بود.[۲۰][۲۱][۲۲] بعدها، اگرچه چندین فرمانروای دیگر صرب بهطور عامیانه به عنوانتزار اشاره میکردند، استفادهٔ رسمی از آن در این کشور فراموش شد.[۱۶]
«تزار» عنوانی سلطنتی است که بیشتر با فرمانروایان روسیه شناخته میشود.[۱] عنوانتزار یکبار توسط مقامات کلیسایروس کییف در نامگذارییاروسلاو خردمند، شاهزادهٔ بزرگ کیف (۱۰۵۴–۱۰۱۹) استفاده شد. این ممکن است مربوط به جنگ یاروسلاو علیه بیزانس و تلاشهای او برای فاصله گرفتن ازقسطنطنیه بوده باشد. با این حال، شاهزادگان دیگر در دورهٔ روس کییف هرگز خود را به عنوان تزار معرفی نکردند.[۲۳] نخستین فرمانروای روسی که آشکارا از خاناردوی زرین جدا شد،میخائیل یاروسلاویچ (۱۲۸۵–۱۳۱۸)، لقب «باسیلیوس روس» و همچنین «تزار» را برای خود برگزید.[۲۴][۲۵]
پس از اعلام استقلال روسیه از اردوی زرین در سال ۱۴۷۶ میلادی،ایوان سوم،شاهزاده بزرگ مسکو (۱۴۶۲–۱۵۰۵)، عنوان «فرمانروای تمام روس» را برگزید و بعدها نیز شروع به استفاده منظم از عنوانتزار در دیپلماسی و روابط خود با دولتهای غربی کرد.[۲۶] از حدود سال ۱۴۸۰، او در مکاتبات لاتینش خود را با عنوان «امپراتور» و در مکاتباتش با نایبالسلطنهٔ سوئد، پادشاه دانمارک،شوالیههای تتونیک واتحادیه هانزا به عنوان «قیصر» معرفی میکند. واسیلی سوم پسر ایوان، به استفاده از این القاب ادامه داد.زیگیزموند فون هربرشتاین (en) تشخیص داد که بهکار بردن عنوانهایقیصر وامپراتور کوششی برای تبدیل اصطلاح روسی «تزار» به شکل آلمانی و لاتین بودند. افزایش عنوانهای فرمانروایان روس به دلیل به جاهطلبیهای رو به رشد روسیه برای تبدیل شدن به «روم سوم» از نوع ارتدکس، پس ازسقوط قسطنطنیه در سال ۱۴۵۳ بود. تزار مسکو توسطماکسیمیلیان یکم، امپراتور مقدس روم در سال ۱۵۱۴ به عنوانامپراتور به رسمیت شناخته شد.[۲۷]
دومین همسر ایوان سوم،سوفیا پالایولوژینا [ru; ru; Собакина, Марфа Васильевна]، خواهرزادهٔ آخرین امپراتور بیزانس،کنستانتین یازدهم (حکومت: ۱۴۴۹–۱۴۵۳) بود. ایوان سوم وی را به عنوان راهی برای آوردن مشروعیت بیزانس به دربار روسیه انتخاب کرده بود. تأثیر سوفیا بر ایوان باعث تغییرات قابل توجهی در دولت روسیه تا ۴۰۰ سال آینده شد. ایوان به پیشنهاد او نمادعقاب دو سر دولت بیزانس را در نشان دولت روسیه گنجاند و برخی از سنتهای بیزانسی را نیز در مراسمات روسی افزود. در این زمان بود که او شروع به امضای اسناد خود با لقبتزار کرد. ایوان سوم خود را وارث تاج و تخت امپراتوری روم بیزانس میدانست. او مدعی بود که دولتش «روم سوم» و مسکو، جانشین رم و قسطنطنیه به عنوان پایتخت مسیحیت در جهان است. در آن زمان افسانههایی وجود داشت که از این ادعا پشتیبانی میکردند. اولین تزارهای روسیه برخی شجرهنامههای دروغین یا اساطیری را در تلاش برای انتساب خود به امپراتوری روم ایجاد کردند. در رسالهای به نامداستان شاهزادگان ولادیمیر، «پروس» به عنوان برادرآگوستوس در داستان گنجانده شده است. گفته میشود که پروس از اجداد مستقیمروریک، رئیس افسانهای وایکینگهای روس کییف بوده است. ایوان چهارم اغلب از آگوستوس به عنوان جد خود به دنبال راهی برای توجیه حکومتش یاد میکرد. کتابدولت بزرگ نیز مجموعهای از زندگینامهٔ شاهزادگان و تزارهای روسیه بود که باز هم آگوستوس و روریک را برای نشان دادن ارتباط میان آن دو فرمانروای بزرگ و پادشاهان روسیه، به هم منتسب میکرد.[۲]
تخت سلطنتی منسوب به ایوان مخوف (ru) که از جنسعاج و فلز ساخته شده است.
ایوان سوم تلاش داشت با بهکار بردن القابتزار وامپراتور، برتری جایگاه خود را نسبت به فرمانروایان پیشین روسیه نشان دهد؛ اما عنوان سلطنتی وی همچنان «شاهزادهٔ بزرگ مسکو» بود. در آن زمان، عنوانتزار معرف یک حاکم باقدرت مطلق نبود؛ بلکه به معنای حاکمی بود که به شکل مستقل بر سرزمینهایی که مدعی آنها بود حکومت میکرد. نخستین فرمانروای روسیه که رسماً با عنوان «تزار» تاجگذاری کرد، نوه ایوان سوم، ایوان چهارم مشهور بهایوان مخوف و در سال ۱۵۴۷ میلادی بود. او بود که عنوانتزار را قداست بخشید و اعلام کرد که آن توسط خدا داده شده است و هرگونه مخالفتی در مقابل آنکفر محسوب میشود. تاریخروسیه تزاری از آن لحظه آغاز گشت.ماکاریوس متروپولیتن،اسقف اعظم مسکو (۱۴۸۲–۱۵۶۳)، نخستین مراسم تاجگذاری تزاری را برای ایوان چهارم ۱۷ ساله طراحی کرد و حقانیت او بر تاج و تخت را تأیید کرد.مسح سر در دههٔ ۱۵۵۰ به مراسم تاجگذاری اضافه شد که به بخشی از سنت تاجگذاری سلطنت روسیه از آن نقطه به بعد تبدیل گشت.پاتریارک قسطنطنیه عنوانتزار را در سندی رسمی در سال ۱۵۶۱ تأیید کرد؛ او ایوان چهارم را باامپراتور بیزانس مقایسه کرد و اظهار کرد که: «او بر تمام مسیحیان ارتدکس از شرق تا غرب عالم حاکم است.» از آنجایی که سرزمینهای بیشتری در زمان ایوان مخوف تصرف شد، او شروع به روسیه نامیدن قلمروش به جای «روسیا» و «روس» کرد که فقط به قلمروهای شاهزاده مسکو در گذشته اشاره داشتند.[۲] عنوان سلطنتی کامل تزارها از اواخر قرن شانزدهم تا یک قرن بعد، بارها و به دنبال گسترش قلمروشان تغییر کرد.[۲۸]
کلیسای ارتدکس روسی نقش قابل توجهی در زندگی هر روس ایفا میکرد و تزارها نیز از این قاعده مستثنی نبودند. قدرت تزارها به تقوا و اخلاق شخصیشان وابسته بود. آنها به عنوان مدافعان کلیسای ارتدکس دیده میشدند؛ مهمتر از آن، کلیسا یکی از بازوهای اساسیدولت استبدادی بود که بزرگان آن از تزار اطاعت میکردند. در مقابل، بیشتر تزارها بهسلسله مراتب کلیسا احترام میگذاشتند و از آن محافظت میکردند. در سال ۱۵۸۹ و تحت حکومتفیودور یکم (۱۵۸۴–۱۵۹۸)، یک پدرسالار برای کلیسا انتخاب شد «تا تزار کلیسا باشد.» با قرار دادن یک پدرسالار در رأس کلیسای ارتدکس، آن کلیسا از نفوذ خارجی رها شد. در آن زمان، دولت روسیه تنها دولت ارتدکس جهان بود که از دخالت حاکمیت خارجی در امان بود؛ بنابراین طبیعی بود که کلیسای روسیه نیز بخواهد مسیر دولت را دنبال کند. در طول سلطنتالکسی یکم (۱۶۴۵–۱۶۷۶) در دهههای ۱۶۵۰ و ۱۶۶۰، تزار پس از تصرف سرزمینهای بیشتر از جملهکییف،اسمولنسک وروسیه سفید (بلاروس امروزی)، از عنوان «تزار تمام روسیه» استفاده کرد تا گستردگی مقامش بر همهٔ قلمروهای اسلاوی را نشان دهد. تزار الکسی دو سنت جدید گرفتنعشای ربانی و قرائتاعتقادنامه را در مراسم تاجگذاری روسیه معرفی کرد. این دو ضمیمه باعث شد که آن مراسم تشابهات بیشتری با تاجگذاری حاکمان بیزانسی و اروپایی داشته باشد. تزار الکسی تلاش کرد تا کلیسای ارتدکس روسیه را به یک کلیسای ارتدکس جهانی تبدیل کند. در دوران او اصلاحات بسیار گستردهای انجام شد وپاتریارک نیکون در نظام کلیسا دست به تغییرات زد. همکاری دولت و کلیسا تا آنجا پیش رفت که در مراسمات کلیسا، الکسی را «مقدس» خطاب میکردند و جلوهای نیمه خدایی به او بخشیدند که برخلاف باورهای سابق کلیسا بود. در نهایت، تزارها به عنوان حاکمانی مستقل در نظر گرفته شدند که میتوانستند به چیزهای معجزهآسایی دست یابند؛ تقریباً همانند یک خدا بر روی زمین.[۲]
برخی از سفیران خارجی مانند هربرشتاین،دانیل پرینتز بوخائو وجوست ژول، نشان دادند که واژهٔتزار نباید برابر باامپراتور ترجمه شود؛ زیراروسها این کلمه را بهداوود،سلیمان و سایر پادشاهانکتاب مقدس، که تنها پادشاه بودند، بهکار میبرند. از سوی دیگر،ژاک مارگرت، محافظدیمیتری دروغین اول (۱۶۰۵–۱۶۰۶)، استدلال میکند که لقب «تزار» برای مسکوویها ازقیصر یاپادشاه محترمتر است، دقیقاً به این دلیل که این خدا (و نه یک مقام زمینی) بود که مقرر کرد آن را بر داوود، سلیمان و دیگرپادشاهان اسرائیل اطلاق کنند.ساموئل کالینز، پزشک دربار تزار الکسی در سالهای ۱۶۵۹ تا ۱۶۶۶، عنوان او را «امپراتور بزرگ» ذکر کرده و مینویسد: «... و در مورد واژهٔ تزار، این واژه بسیار نزدیک به سزار است، که به خوبی ممکن است به معنای امپراتور باشد. روسها این عنوان را بالاتر از پادشاه میدانند.»[۲۹]
نگارهای ازایوان چهارم اولین تزار روسیه (سمت راست) ونیکولای دوم آخرین فرمانروای روسیه دارای این لقب (سمت چپ)
عنوان «تزار» در رواج باقی ماند و همچنین رسماً به عنوان بخشی از عناوین مختلف به معنای حکومت بر ایالتهای مختلف تصرف شده توسط دولت روسیه بود. تا اینکه وجههٔ این عنوان با جلوسپتر کبیر، پسر الکسی از میان رفت. پتر متأثر از فرهنگجهان غرب پس از پیروزی درجنگ بزرگ شمالی و بنیانگذاریامپراتوری روسیه، به دولت روسیه تزاری پایان داد و آن را با شکل امپراتوری جایگزین کرد. او همچنین عنوان «امپراتور تمام روسیه» را با «تزار تمام روسیه» جایگزین کرد و از آن پس تا پایان امپراتوری روسیه، فرمانروایان آن با عنوان «امپراتور روسیه» شناخته میشدند.[۱] پتر مسیر استقلال شخص تزار و تضعیف نهاد کلیسا را جلوتر برد؛ زیرا از خطر مقابلهٔ کلیسا با اصلاحات گستردهاش آگاه بود. او یک کالج مذهبی را برای پذیرش نوآوریهای غربی از سوی کلیسا تأسیس کرد، برای روحانیون یک درجه مقام کلیسایی تعریف کرد تا از حد و جایگاه خود فراتر نروند و شورای مقدس روسیه را به «بازوی تزار» و ابزاری برای حکومت استبدادی مبدل کرد. از آن پس شخص تزار بالاترین نماینده و مدافع کلیسای ارتدکس بود تا در جایگاه منصوب شدهٔ خداوند بر مسیحیان حکومت کند.[۲] درقرن هجدهم، عنوانتزار بهطور فزایندهای پستتر از امپراتور و یا نشاندهندهٔ جنبهٔ شرقی این مقام طلقی میشد.[۳۰] با الحاق کریمه در سال ۱۷۸۳،کاترین کبیر به جای لقب قدیمی «تزارینا کریمه» عنوان یونانی شده «تزاریتسا کرسونوس تائوریک» (بهروسی:царица Херсонеса Таврического) را برگزید که جزوی از عنوان کامل سلطنتی شد.[الف] در سال ۱۸۱۵، زمانی که روسیه بخش بزرگی از لهستان را ضمیمهٔ خاک خود کرد، این عنوان به وضوح در روسیه، معادل لهستانی «کرول» (بهلهستانی:król) به معنای «پادشاه» تفسیر شد و امپراتوران روسیه عنوان «تزار لهستان» را نیر به خود افزودند.[۳۱]
در میانمردم بومی سیبری و مسلمانانمنطقه ولگا،آسیای مرکزی و قفقاز، امپراتوری روسیه اغلب با تصویر «تزار سفید» (بهروسی:Белый царь) توصیف میشود.[۳۲] با وجود جایگزینی عنوان سلطنتی رسمی با امپراتور، واژهٔتزار در سرود ملی امپراتوری روسیه (۱۸۳۳–۱۹۱۷) حفظ شد[ب] و فرمانروایان روسیه همچنان با آن لقب نیز شناخته میشدند.[۱] واپسین فرمانروای روسیه که لقبتزار را داشت،نیکلای دوم بود که در سال ۱۹۱۷ و در جریانانقلاب روسیه از تاج و تخت خلع شد و سپس خود و خانوادهاش در ژوئیه سال ۱۹۱۸ توسطبلشویکها بهطرز فجیعی اعدام شدند. در سال ۱۸۹۴، زمانی که نیکلای دوم بر تخت سلطنت روسیه نشست، عنوان کامل حاکمان روسیه چنین بود:[۳۳]
در روسیه، این گفتهٔالکساندر بلوک در کتابشروشنفکران و انقلاب که: «اهل کرملین در قلب ما و تزارها در سر ما هستند؛ این جلوههای ابدی که بر ما آشکار شدهاند، تنها با قلب و سرمان برداشته میشوند.» به خوبی نقش کلیدی و تعیینکنندهٔ مفهوم «تزار» درفرهنگ روسیه را نشان میدهد. حتی در آغاز قرن بیستم، دیدگاه گستردهای در مورد شخصیتتزار به عنوان نمایندهٔ مردم در آن کشور وجود داشت که با ارادهٔ تاریخ و تجسم متعالی آنها به شکل نمادی که توسط سنتی چند صد ساله تقدیس گشته بود، برجسته شده بود.[۳۴] این واژه نام خود را بر روی بسیاری از نواحی و ساختهها به میراث گذاشت. یکی از نامهای شهرقسطنطنیه در زبانهای اسلاوی، تزارگراد (بهروسی:Царьград) به معنای «شهر تزار» بوده است[۳۵] و نام اصلی شهر مشهورولگوگراد نیز تِزاریتسین (بهروسی:Цари́цын) بوده است.[پ] شهر امروزیقزل در روسیه، نخست در سال ۱۹۱۴ با نام بِلوتزارسک (بهروسی:Белоцарск) به معنای «تزار سفید» تأسیس شد که اشاره مستقیم به لقب تزارها نزد مردم شرقی داشت.[۳۷] شهر امروزییوشکار اولا نیز نخست با نام تزاروفگراد (بهروسی:Царёв город) به معنای «شهر تزاری» تأسیس شد و تا سال ۱۹۱۹ تزاریوکوکشایسک (بهروسی:Царевококшайск) نام داشت.[۳۸] دو مورد از جاذبههای گردشگری مشهور مسکوتوپ تزار وناقوس تزار نام دارند. قدرتمندترینبمب اتمی روسیه و جهان نیز که در سال ۱۹۶۱ ساخته شد، بعدها بهبمب تزار مشهور گشت.[۳۹]
در ادبیات معاصر جهان، لقبتزار میتواند برای اشاره به یک شخص مستبد یا یک حاکم خودکامه بهکار برود. اصطلاح تزار (Tsar یا Csar) اغلب به صورت استعاری و برای نشان دادن رهبران جهان یا کسانی که دارای موقعیتهای قدرتمند با ماهیتدیکتاتوری هستند، استفاده میشود.[۱۶] همچنین در آمریکا و بریتانیا، واژهٔ «تزار» یک اصطلاح محاورهای برای برخی از کارمندان دولتی سطح بالا است؛ مانند «تزار مواد مخدر» برای مدیر دفتر سیاست ملی کنترل مواد مخدر، «تزار تروریسم» برای مشاور رئیس جمهور در سیاست تروریسم، «تزار امنیت سایبری» برای بالاترین مقاموزارت امنیت میهن ایالات متحده آمریکا در زمینهامنیت رایانه و سیاستامنیت اطلاعات و «تزار جنگ» برای نظارت بر جنگها در عراق و افغانستان. بهطور خاص، یک تزار در دولت ایالات متحده آمریکا معمولاً به یک مشاور در سطح کابینه در داخلقوه مجریه اشاره دارد.[۴۰]
↑در بخشی از سرود ملی امپراتوری روسیه جملهای با مظمون: «خدواند تزار ما را حفظ کند» وجود داشت.[۲۸]
↑با وجود تشابه در گفتار و نوشتار این نام با واژهٔ «تزار»، اتفاق نظر وجود دارد که این دو به هم ارتباطی ندارند. دلایل مختلفی از نام رودخانه یا جزیرهٔ مجاور، سکونت یکتزاریتسا، اصلاح تاتاری و غیره به عنوان منشأ اصلی اسم این شهر ذکر شدهاند.[۳۶]
↑Margeret, J. (1983).The Russian Empire and Grand Duchy of Muscovy(به انگلیسی). University of Pittsburgh. p. 111.ISBN9780822977018.کتاب مقدس اسلاوونی اصطلاحات «تزار» و «پادشاه» را یکسان میدانست... نویسندگان روسی اغلب شاهزاده یا تزار را با پادشاهان عهد عتیق مقایسه میکنند. چندین نویسنده استدلال کردهاند که ترجمهٔتزار به «امپراتور» اشتباه بوده است. این امر به دلیل این دیدگاه گسترده در اروپا که تزار میخواست مدعی میراث امپراتوری منقرض شدهبیزانس باشد، مهم بود.
↑Madariaga, Isabel De (2014).Politics and Culture in Eighteenth-Century Russi(به انگلیسی). Routledge. pp. 40–42.ISBN978-1-317-88190-2.قدرتهای دیگر فراموش کردند که «تزار» زمانی به عنوان «امپراتور» یا حتی به عنوان «سزار» شناخته میشد... این امر بیشتر مشکلاتی را کهپتر کبیر هنگام انتخاب عنوان امپراتور با آن مواجه شد توضیح میدهد؛ زیرا ریشهٔ کلمهتزار نادیده گرفته شده بود و عنوان آن بیارزش شده بود.
↑Семеновкер, Борис Арьевич (1999).Библиографическая культура Древней Месопотамии: Книга. Исследования и материалы — Сб. 76(به روسی). p. 102.
↑Карамзин, Николай Михайлович.История государства Российского(به روسی). Vol. 6, Гл. VII.
↑Иванов, Йордан (1915). "Поменици на български царе и царици".Известия на Българското историческо дружество. София. кн. 4., публикувана повторно в:Иванов, Йордан (1982).Избрани произведения(به بلغاری). Vol. I. София: Наука и изкуство. pp. 146, 148 & 149.OCLC8786160.
↑Strauss, Johann (2010). "A Constitution for a Multilingual Empire: Translations of theKanun-ı Esasi and Other Official Texts into Minority Languages". In Herzog, Christoph; Malek Sharif (eds.).The First Ottoman Experiment in Democracy(به انگلیسی). Würzburg: Orient-Institut Istanbul. pp. 21–55. Archived fromthe original on 20 September 2019. Retrieved10 December 2024.
↑Геров, Найден (1895–1904).Речник на блъгарский язик(به بلغاری).
↑Maksimovic, Ljubomir (2011). "Chapitre XVII. – La Serbie : pouvoir et administration sociale". In Laiou, Angeliki (ed.).Le monde byzantin, Tome III: L'empire grec et ses voisins (XIIIe-XVe siècle)(به فرانسوی). Presses Universitaires de France. pp. 323–342.ISBN978-2-13-052008-5.
↑Острогорски, Георгий (1996).История на Византийската държава(به بلغاری). София: Прозорец. pp. 736 ect.
↑Uspensky, Boris (2000).Царь и император: помазание на трон и семантика монарших титулов(به روسی). Moscow: Языки русской культуры. pp. 48–52.ISBN5-7859-0145-5.
↑Hofmeister, Ulrich (2017). "From theWhite Tsar to theRussian Tsar. Monarchy and Russian Nationalism in Tsarist Turkestan". In Banerjee, Milinda; Backerra, Charlotte; Sarti, Cathleen (eds.).Transnational Histories of the 'Royal Nation'. Palgrave Studies in Modern Monarchy(به انگلیسی). Cham, Switzerland: Springer. p. 137.ISBN9783319505237. Retrieved2 October 2023.[...] عنوان «تزار سفید» (Belyi Tsar) درقرن نوزدهم بهطور گسترده در ارتباطات روسی با مردم آسیایی یا مسلمان استفاده میشد و جذابیت خود را از جذابیت «آسیایی» آن میگرفت ... در اواخر سلطنت روسیه، عبارت تزار سفید به عنوان یک لقب خاص «شرقی» برای شخص امپراتور روسیه تلقی میشد که ریشه درسنتهای مغولی داشت.
↑Harcave, Sidney (1964).First Blood The Russian Revolution of 1905(به انگلیسی). London: Macmillan. p. 12.
↑"Что такое Царьград?" [تزارگراد چیست؟].Словари и энциклопедии на Академике(به روسی).Archived from the original on 24 December 2023. Retrieved2024-12-31.
↑Поспелов, Евгений Михайлович (2002).Географические названия мира. Топонимический словарь(به روسی) (2 ed.). Москва: Русские словари, Астрель, АСТ. pp. 233 & 234.ISBN5-17-001389-2.
↑"Tsar Bomba" [بمب تزار].Nuclear Museum(به انگلیسی). 8 August 2014.Archived from the original on 7 September 2024. Retrieved2024-12-31.
↑James K. Glassman (December 18, 2000)."Close, But No Big Czar" [نزدیک، اما نه تزار بزرگ].Reason magazine(به انگلیسی).Archived from the original on 6 January 2025. Retrieved2024-03-11.