ترشیز | |
|---|---|
![]() | |
| کشور | ایران |
| استان | خراسان رضوی |
| شهرستان | کاشمر،بردسکن،خلیلآباد،کوهسرخ، بخشهایی ازتربت حیدریه و بخشهایی ازمهولات |
| نامهای دیگر | طرثیث، ترشیش، کِشمَر، پُشت، بُست، عربستان خراسان |
| کاربری کنونی | منطقه[۱] |
| مساحت کنونی | ۱۱٬۵۹۷ کیلومتر مربع |
| جمعیت (۱۳۹۵) | ۲۹۵٬۹۹۶ نفر[۲] |


تُرشیز (تلفظⓘ؛ بهمعنای: شهر نیرومند) یاطُرثیث (تلفظⓘ) مرکزولایت پشت و نام پیشین منطقه و شهری است که امروزهکاشمر نامیده میشود. در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۱۳ نام این منطقه و شهر آن از ترشیز بهکاشمر تغییر یافت.[۳] منطقهٔ کنونی ترشیز شامل شهرستانهایکاشمر،بردسکن،خلیلآباد وکوهسرخ[۴] با گستره ۱۱٬۵۹۷ کیلومتر مربع[۵] دارای جمعیتی بالغ بر ۲۹۵٬۹۹۶ نفر در سال ۱۳۹۵ است.[۲] همچنین از روستاهای جداشدهٔ مهم آن میتوان بهازغند،گلستان،رودمعجن وحصار اشاره کرد. زبان این منطقهفارسی و بهگویش کاشمری و گویش ناحیهٔکوهسرخ ودهستان کوهپایه بردسکن؛کوهسرخی است.[۶][۷][۸] به گفتهٔحمدالله مستوفی شهر کوچک تُرشیز حصاری «بغایت حصین» دارد و دارای چهار قلعه با نامهایقلعه بردارود،قلعه میکال،قلعه مجاهدآباد وقلعه آتشگاه مستحکم است؛ بنابراین به نظر میرسد هر دو معنی مذکور از این نام مستفاد میشده است و خود شهر تُرشیز در میان این چهار قلعه مستحکم آن قرار گرفته بوده، به ویژه اتکا به دژ دفاعی حصین کنار خود یعنی برداورد یعنی قلعه سنگی داشته است.حمدالله مستوفی میگوید ترشیز شهری گرمسیری است؛ بنابراین آن به معنی شهر تر و مرطوب هم نیست.[۹] در سدههای پیش ازحملهٔ مغول به سلطنتخوارزمشاه، ترشیز شهرکی به شکل قلعهای مستحکم با حصار و بارویی نفوذناپذیر، بهعنوان پایگاهی نظامی برای منطقهٔربع نیشابور و مرکز آننیشابور بهشمار میآمده است. تصور شده است که موقعیت کنونی این شهرک دقیقاً مشخص نیست و هیچ اثری از آن باقی نمانده است.[نیازمند منبع]
حمدالله مستوفی درنزهةالقلوب دربارهٔ ترشیز میگوید:
از اقلیم چهارم است طولش از جزایر خالدات صب و عرض از خط استوا له.بهمن بناسفندیار ساخت. شهری کوچک است و گرمسیر و حصاری بهغایت حصین دارد و آب آن از کاریز است و دیههای بسیار دارد و ارتفاعات نکو وغلات بسیار و میوههای خوب وانگور وانجیر وانار بهغایت نیکو باشد. ابریشم حاصل شود و همه نوع ارتفاع دارند. کشمر در آن ولایت قصبه است.[۱۰]
درلغتنامه دهخدا راجع به ترشیز نوشتهشده است:
ترشیز. [ت ُ] (اِخ) طریثیث. (سمعانی). شهرکی است از حدود کوهستان و نشابور با کشت و برز بسیار. (حدود العالم). معرب آن طریثیث یا ترشیش. قصبهٔ کوچکی است که در خراسان و نزدیکنیشابور واقع است وموطن بعضی از شعرا میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی). طریثیث بضم اول و فتح دوم و کسر چهارم، نام ترشیز است و ترشیز را یاقوت در معجم البلدان ترشیش ضبط کرده وآنرا تحریفی از طریثیث دانسته است، و طریثیث درعربی مصغر طُرثوث بر وزن عصفور، و آن نباتی است شبیه به قارچ. (تعلیقات بهمنیار بر تاریخ بیهق ص ۳۴۰). شهریست مشهور از بلادخراسان مشتمل بر دهات و قری و قصبات، پایتخت آنرا سلطانیه گویند که حاکم نشین آنجاست. سمت شرقی آن ارض اقدس ومشهد مقدس حضرت سلطانخراسان صلوات اﷲعلیه است. جنوب آن ولایت طبس کیلک است. غربی آن پائین ولایتتربت حیدریه و سمت قبلهٔ آنسبزوار. شمال آن ولایتِنیشابور است، و شهر ترشیز واقع است در اواسط شهرهایخراسان، اتفاق غریبی است که قرب و بُعد آن نسبت بهمه شهرهای آنجا تساوی دارد، قنوات و میاه جاریه و دهات بسیار دارد و بسیار خوش آب و هواست. میوههای آن ولایت به آن لطافت و خوبی، هیچ جای دیگر نیست. چنان معلوم میشود که پادشاهان ایران آنجا را تختگاه کرده بودند و گشتاسب در آنجا بازردشت ملاقات نموده و سرو کشمیری را در آنجا کشته بود، چنانکه گفته است:
| یکی شاخ سرو آورید از بهشت | به پیش در شهر کشمر بکشت |
گویند ترشیز از بناهایگشتاسب بنلهراسب است. (از انجمن آرا) (از آنندراج). ولایت کوچکی از ولایت خراسان و حاکم نشین آنجا موسوم به سلطانیه است. (ناظم الاطباء). کاشمر. رجوع به کاشمر و ترشیش و مزدیسنا چ ۱ ص ۱۸۸٬۳۴۰ و مرآت البلدان ج ۱ ص ۴۲۱ و جهانگشای جوینی ج ۲ ص ۴۶ و ۴۷ و ۷۰ و ۷۱و لباب الالباب ج ۲ ص ۴۹ و التفهیم بیرونی ص ۱۴۸ و ۴۵۷ و مجمل التواریخ ص ۱۰۹ و ایران باستان ج ۳ ص ۲۱۸۶ و تاریخ سیستان ص ۱۵۴، ۲۳۴، ۲۹۲، ۴۰۷ و مجالس النفائس ص ۱۷، ۶۴، ۶۷، ۸۰، ۹۸، ۲۰۴، ۲۳۷ و نزهةالقلوب ص ۱۴۳، ۱۴۶، ۱۷۸ و تاریخ گزیده ص ۵۱۸ و تذکرةالملوک ص ۸۰ و حبیب السیر و سبکشناسی بهار و تاریخ مغول و تاریخ ادبیات برون و تاریخ عصر حافظ، و طریثیث در همین لغتنامه شود.