Movatterモバイル変換


[0]ホーム

URL:


پرش به محتوا
ویکی‌پدیادانشنامهٔ آزاد
جستجو

بهاءالله

صفحه حفاظت‌شده
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
بهاءالله
میرزا حسین‌علی نوری
نام هنگام تولدمیرزا حسینعلی نوری
زادهٔ۱۸۱۷
درگذشت۱۸۹۲
آرامگاهروضهٔ مبارکه
ملیتایرانیامپراتوری عثمانی[۱]:۲۶۰
دیگر نام‌هابهاءالله
سدرة المنتهی[۲]
جمالِ‌مُبارک
هیکلِ اَطهَر
حسینعلی نوری مازندرانی
پیشه(ها)رهبر دینی و پایه‌گذارآیین بهایی
شناخته‌شده
برای
پایه‌گذاری دینبهائی
آثار برجستهکتاب اقدس
رساله سؤال و جواب
کتاب عهدی
کتاب ایقان
کلمات مبارکه مکنونه
پیش ازعبدالبهاء
همسر(ها)آسیه
فاطمه
گوهر
فرزندانعباس (غُصنِ اَعظَم)
مشهور بهعبدالبهاء
بِهیّه (ورقهٔ عُلیا)
میرزا مهدی (غُصنِ اَطهَر)
میرزا محمدعلی (غُصنِ اَکبَر)
والدینپدر:میرزا عباس نوری
مادر: خدیجه خانم
بخشی ازمجموعه مقالات دربارۀ
آئین بهائی

میرزا حسین‌علی نوری (۱۱۹۶–۱۲۷۱ شمسی؛ ۱۸۱۷،تهران – ۱۸۹۲ میلادی،عکا)، مشهور بهبَهاءُالله، از رهبران برجستهٔ بابیان و بنیان‌گذارآیین بهائی است. پیروان اوبهائی خوانده می‌شوند. بهائیان معتقدند که حسینعلی نوری، بنیان‌گذار دین بهائی، جدیدترینمظهر ظهور خداوند است؛ همچونابراهیم،موسی،بودا،زرتشت،عیسی،محمد وعلی‌محمد باب. آنان رسالت او را ایجاد تمدّنی نو و جهانی می‌دانند که بشر در این زمان به آن نیازمند است.[۳] آموزه‌های او بر صلح و وحدت جهانی میان همهٔ نژادها، ملت‌ها و ادیان تأکید دارد. تا سال ۱۳۹۵ شمسی (۲۰۱۵ میلادی) شمار بهائیان ۷٫۹ میلیون نفر برآورد شده است.[۴]

میرزا حسین‌علی در تهران خانواده‌ای از ملاکین منطقهنور مازندران که با دربار قاجار ارتباط داشت، متولد شد.[۵] او در جوانی گرایش‌های دینی و عرفانی عمیقی از خود نشان داد.[۶] با اندیشهٔشیخی آشنا بود و در سال ۱۲۲۳ شمسی برابر با ۱۸۴۴ میلادی، در ۲۷ سالگی، با دریافت نامه‌ای ازسید علی‌محمد باب به او ایمان آورد و به تبلیغ آموزه‌های باب پرداخت.[۷] او درگردهمایی بدشت، که از برگزارکنندگان آن بود، لقب «بهاء» به معنای «شکوه» یا «جلال» را برگزید.[۸][۹] از آن پس با این عنوان و بعدها با عنوان «بهاءالله» شناخته شد.[۱۰][۱۱] او در همان گردهمایی،قرةالعین را «طاهره» نامید و دیگر شرکت‌کنندگان را نیز به نام‌های تازه‌ای موسوم کرد. پس از کنفرانس،سید باب در نامه‌هایش از این نام‌های جدید که میرزا حسینعلی برگزیده بود، استفاده کرد.[۱۲] برخلاف انتظار، علی‌محمد باب پیش از اعدام، دست‌کم به ظاهر،میرزا یحیی، برادر ناتنی و کوچکتر بهاءالله را به‌عنوان رهبر تشریفاتی جنبش منصوب کرد.[۱۳][۱۴] پس از ترور نافرجامناصرالدین شاه به‌دستبابی‌ها، بهاءالله به‌عنوان رهبر بابیان بازداشت و زندانی شد. به گفتهٔ خودش، در دوران حبس در سیاه‌چال تهران، هم‌زمان با تحمل سختی‌های فراوان، تجربه‌های عرفانی ژرفی داشت و در یکی از آن‌ها حوریه‌ای الهی را مشاهده کرد که او را به رسالت الهی و نصرت خداوند مطمئن ساخت.[۱۵] بهائیان این رویداد را آغاز آئین بهائی می‌دانند.[۶] او پس از چهار ماه تبرئه شد و به همراه همسر و فرزندان خردسال خود به بغداد درعراق عثمانی تبعید گردید.[۱۶]

نوشته‌های بهاءالله، مانندکتاب ایقان که در بغداد نگاشت، همراه با فرهمندی و توانایی ذاتی او دررهبری که پیش‌تر در میان بابیان شناخته شده بود، موجب شد بابیانی که بیشتر رهبرانشان در سرکوب‌های شدید دولتی در ایران کشته شده بودند، او را منبعی برای هدایت و الهام بدانند.[۱۷] بهاءالله در دوران تبعید درعراق، جامعهٔ رو به زوال و سرخوردهٔ بابی را با آثارش عمیقاً متحول ساخت و سطح اخلاقی و روحانی آن را ارتقا داد.[۱۸][۱۹] این آثار بر انضباط روحانی، نصایح اخلاقی، رفتار انسانی و پرهیز کامل از خشونت یا مبارزهٔ مسلحانه و اقداماتی که منجر به ناآرامی‌های اجتماعی می‌شود، تمرکز داشت.[۲۰][۲۱] سلوک دینی از دیدگاه بهاءالله بر جنبه‌های اخلاقی دین استوار است. این دیدگاه، که در دو اثر مشهورش «کلمات مکنونه» و «کتاب ایقان» آشکارا نمایان است، نقش مهمی در احیای جامعهٔ بابی و آموزش اخلاق به عنوان لازمهٔ حیات روحانی ایفا کرد.[۲۲] بهاءالله دو سال از تبعید ده‌ساله‌اش در عراق را به امید فروکش کردن تنشی که برادرشمیرزا یحیی سبب آن بود، در کوه‌هایکردستان گذراند.[۱۷][۲۳]

بعد از ده سال تبعید در عراق، دولت عثمانی تحت فشار دولت ایران، بهاءالله را ابتدا بهاستانبول و سپس بهادرنه تبعید کرد.[۷] در سال ۱۲۴۲ خورشیدی (۱۸۶۳م)، پیش از ترک عراق به سوی استانبول، بهاءالله و شماری از همراهانش به مدت دوازده روز در باغ نجیب پاشا در حومهٔ بغداد اقامت کردند. او در این مدت به بابیانِ حاضر اعلام کرد که پیام‌آور الهی و همانمن یظهره‌الله یا موعودی است کهسید علی‌محمد باب وعدهٔ آمدنش را داده بود.[۲۴][۲۵] بهاءالله در این گردهمایی همچنین بریگانگی نوع انسان، شمول‌گرایی دیانت جدید، نفی کامل خشونت وجهاد، و اینکه دورهٔ دیانت او دست‌کم هزار سال خواهد بود، تأکید کرد.[۲۶] این رویداد در میان بهائیان بهعید رضوان مشهور است.[۲۷] بیشتر بابیان به بهاءالله گرویدند و از آن پسبهائی نامیده شدند.[۲۸]

بهاءالله پس از احیای جامعهٔ بابی، آموزه‌های خود را در سطحی جهانی مطرح کرد. او رسالت خویش را با نوشتننامه‌هایی به سران کشورهای مختلف به‌صورت عمومی اعلام نمود. در این نامه‌ها، بهاءالله خود را موعود همهٔ ادیان معرفی کرد و سران کشورها را فراخواند تا با ایجاد امنیت جمعی، خلع سلاح بین‌المللی، و تشکیل جامعه‌ای متحد در سطح جهان، به صلح عمومی دست یابند. او همچنین بر لزوم دموکراسی، جدایی دین از سیاست، حاکمیت قانون، برابری، و رواداری دینی تأکید کرد. بهاءالله در این نامه‌ها، همچنین، به نقد مشکلات جهان غرب چون مسابقهٔ تسلیحاتی، جنگ‌افروزی و ساختارهای غیردموکراتیک حکومت‌ها (مانندفرانسهٔ بناپارتی و استبدادپروس) پرداخت.[۲۹]

بهاءالله نامه‌هایی نیز به رهبران ادیان، از جملهپاپ پی نهم، نوشت. او در این نامه، وی را به بررسی پیام و رسالت خود دعوت کرد[۳۰] و به واگذاری حکومت عرفی (سلطهٔ خود برایالات کلیسا), ترکجزم‌اندیشی و تعصبات دینی، حذف تشریفات زائد، ترکانزوای قصرواتیکان، دیدار با روسای مذاهب غیرکاتولیک، و دعوت سران ممالک به عدالت و نصرت رسالتش فراخواند.[۳۱][۳۰][۳۲] بهاءالله در نامه‌هایی که به سران کشورهای مسلمان فرستاد، از جدایی دین از سیاست و مشروعیت دولت عُرفی حمایت کرد و بر دوری بهائیان از خشونت و فساد تأکید نمود.[۳۳] او همچنین نامه‌هایی به برخی ازعلمای سرشناس ایران نوشت و آنان را عامل سقوطاسلام دانست و به‌سبب سرکوب و کشتار بهائیان سخت مورد بازخواست قرار داد.[۳۰]

افکار بهاءالله با برخی متفکران غربی هم‌عصرش شباهت‌های سطحی دارد، اما در بسیاری از زمینه‌ها – مانند تکامل جمعی،وحدت نوع بشر،ظهور پی‌درپی و سیر تکاملی ادیان، و نقش دین در پویایی اجتماعی و معنوی انسان – با آنها در تضاد است.[۳۴] او جهان را یک واحد زنده و معنوی می‌داند که برای حرکت به مرحلهٔ بعدی تکامل جمعی و معنوی خود، به آموزه‌های نوین اخلاقی در سطح جهانی نیازمند است. بهاءالله به‌صورت اصولی تمام نیازهای این هدف – مانند وحدت دین و زبان و ایجاد ساختارهای سیاسی بین‌المللی بر پایهٔ عدالت اجتماعی، حکمرانی دموکراتیک و مشورت‌محوری – را مشخص می‌کند.[۳۵] در اندیشهٔ او، از آن‌جا که بشر حقیقتی زنده و به‌هم‌پیوسته دارد، مؤسسات بشری، اصول فرهنگی، هنجارها و مفاهیم عدالت و برابری باید در سطح جهانی تعریف شوند.[۳۶] بهاءالله بر اصل سیر تکاملی ادیان تأکید می‌کند: آموزه‌های دینی با ظهور پی‌درپی ادیان و بر پایهٔ نیازها و شرایط بشر تجدید و تغییر می‌یابند و هر دین تازه، بشر را به مرحلهٔ بعدی تکامل جمعی هدایت می‌کند. دین، به‌جای آنکه متصلب و تغییرناپذیر باشد، منبع پیشرفت و پویایی اجتماعی و معنوی بشر است. در این نگاه، مشیت الهی بر حرکت بشر به سوی وحدت و پیشرفت مستمر استوار است و دین نقشی محوری در ایجاد تمدنی پیوسته در حال پیشرفت ایفا می‌کند.[۳۷]

پس از چند سال تبعید در ادرنه، دولت عثمانی بهاءالله و ۷۰ تن از پیروانش را به دورترین نقطهٔ قلمرو عثمانی از ایران، یعنیعکا، تبعید و در قلعه‌ای زندانی کرد.[۳۸][۳۹][۴۰]

بهاءاللهآثار فراوانی از خود به‌جا گذاشته است و تاکنون حدود بیست هزار نامه و متن از او شناسایی شده است. از جملهٔ این آثار می‌توان بهکتاب ایقان،کلمات مکنونه،جواهر الاسرار،چهار وادی،هفت وادی،کتاب عهدی، سورهٔ ملوک وکتاب اقدس اشاره کرد.[۷]آثار بهاءالله بر فضایل اخلاقی، اصل یگانگی نوع انسان، صلح جهانی، جدایی دین از سیاست، قانون‌مداری، گسترش نظام آموزشی همگانی و اجباری، برابری حقوق زن و مرد، همزیستی مسالمت‌آمیز ادیان، ترک تعصبات دینی و نژادی، پرهیز از ملی‌گرایی افراطی و نفی کامل خشونت تأکید دارد. آموزه‌های او بسیاری از احکامشریعت اسلام وتشیع، از جملهجهاد،برده‌داری،نجاست،صیغه،تقیه،قصاص،ارتداد و نهادروحانیت را منسوخ کرد.[۲۹] بهاءالله مهم‌ترین اثر خود، یعنیکتاب اقدس، را چند سال پس از تبعید به عکا نگاشت.[۴۱] او در این کتاب، افزون بر احکام دیانت جدید، دستورهای اخلاقی و اجتماعی، مسئلهٔ جانشینیعبدالبهاء و اصول اداری جامعهٔ بهائی را نیز بیان کرده است.[۴۲] او طبقهٔپیشوایان دینی را در آئین بهائی منسوخ دانست ونظم اداری بهائی را که در رأس آنبیت‌العدل اعظم قرار دارد، تشریح کرد و قوانین مدنی، کیفری، اخلاقی و دینی بهائی را که باید با تفسیر رسمی و در چارچوب این نظام اداری اجرا شود، مشخص نمود.[۴۳]

بهاءالله در سال ۱۲۷۱ خورشیدی، پس از ابتلا به تب و بیماری خفیف، در سحرگاه ۲۹ مه ۱۸۹۲ میلادی، در ۷۵ سالگی، درعکا درگذشت.[۴۴][۴۵] بر اساس وصیتش،عبدالبهاء جانشین او شد.[۷][۴۶]

زندگی

کودکی و جوانی

میرزا حسینعلی نوری، از اهالی منطقهٔنورِمازندران، در سالِ ۱۱۹۵هجری شمسی (۱۲ نوامبر ۱۸۱۷) در تهران متولد شد.[۴۷] بهائیان نسبت وی را از یک سو بهزرتشت و از سوی دیگر بهیزدگرد سوم، آخرین پادشاهساسانی می‌دانند.[۴۸] همچنین به اعتقاد بهائیان، حسینعلی نوری از طریق همسر سومابراهیم (قطوره) به وی منسوب است.[۴۸][۴۹] پدرشمیرزا بزرگ نوری از رجال دربارفتحعلی شاه و مردی ادیب و خطاط بود و در دربار شاه ایران منصبی عالی داشت. میرزا حسینعلی به مانند دیگر فرزندان چنین خانواده‌هایی آموزش‌هایی چون خواندن، نوشتن، خوشنویسی، خواندن قرآن و اشعار شعرای مشهور ایرانی (چون عطار، حافظ و مولوی) را در خانه و از معلمان خصوصی دریافت کرد.[۵۰] میرزا آقاسی، نخست‌وزیر وقت، علیرغم دشمنی با میرزا بزرگ، به بهاءالله منصب مهمی در دولت پیشنهاد داد، ولی بهاءالله نپذیرفت و ترجیح داد که به اداره املاک و فعالیت‌های خیریه به همراه همسرشآسیه خانم بپردازد.[۵۱][۵۲]امیرکبیر نیز مقام و مناصبی در دستگاه حکومت به او پیشنهاد داد که آن را هم نپذیرفت.[۲۴][۵۳] هنگامی که میرزا بزرگ، در سال ۱۸۳۹م درگذشت، فرزند ارشد او، بهاءالله مسئولیت تربیت و مراقبت از فرزندان میرزا بزرگ را که هنوز خردسال و نوجوان بودند بر عهده گرفت.[۵۱]

بهاءالله در آثار خود از چند رویداد دوران کودکی یاد کرده است که عمیقاً بر او تأثیر گذاشتند. او در یکی از نوشته‌هایش، نمایش خیمه‌شب‌بازی‌ای را توصیف می‌کند که در کودکی شاهد آن بود. شخصیت‌های این نمایش بسیار واقعی به نظر می‌رسیدند. در پایان نمایش، بهاءالله خیمه‌شب‌باز را می‌بیند که با جعبه‌ای از چادر بیرون آمده و به او می‌گوید تمام شخصیت‌های آن نمایش مجلل — شاه، شاهزادگان و وزیران — همگی در این جعبه جای دارند.[۵۴] بهاءالله بعدها نوشت که از آن زمان به بعد، جلوه‌های ظاهری و اسباب دنیوی برایش همانند آن نمایش بی‌ارزش شدند.[۵۴] او همچنین در جایی دیگر می‌نویسد که خواندن داستان کشته شدنقبیله بنی‌قُرَیظه در کودکی، او را عمیقاً اندوهگین ساخت و در همان زمان از خداوند خواست تا اسباب الفت، محبت و اتحاد نوع بشر را فراهم آورد. به گفتهٔ بهاءالله، در همان دوران و در زادروزش، این رویداد به انقلابی معنوی در وجودش انجامید که دوازده روز پیاپی ادامه داشت.[۵۴][۵۵]

ازدواج‌ها و فرزندان

مقالهٔ اصلی:خانواده بهاءالله

حسینعلی نوری به رسم معمول آن زمان ایران به‌طور هم‌زمان سه همسر داشت.[۵۶] او در ایران قاجاری اول با ۲ زن از خانواده‌های سرشناس منطقهٔ نور مازندران ازدواج کرد.

میرزا حسینعلی ابتدا در هجده سالگی باآسیه‌خانم، دختر میرزا اسماعیل وزیر یال رودی، در جمادی الثانی ۱۲۵۱ قمری حدود اکتبر ۱۸۳۵ میلادی ازدواج کرد.[۵۷][۵۸]آسیه‌خانم (ملقب به نواب)[۵۹] از یک خانوادهٔ سرشناس نور مازندران بود. ازدواج دوم او به این صورت شکل گرفت که فاطمه خانم، دختر عمهٔ وی در سال ۱۸۴۲ میلادی در سن چهارده سالگی با یک روحانی برجستهٔ سالمند به نام شیخ محمد تقی معروف به علامهٔ نوری ازدواج کرده بود. اندکی بعد از این ازدواج علامهٔ‌نوری درگذشت و چون فاطمه خانم فرزندی نداشت هیچ ادعائی در مورد ارث از شوهرش نمی‌توانست داشته باشد. او به این ترتیب در واقع از خانوادهٔ علامهٔ نوری اخراج شده بود.[۵۶] بنا بر رسم آن زمان یکی از مردان فامیل که موقعیت مادی و اجتماعی خوبی داشت باید آن بیوه را به عقد خود درآورده و تحت حفظ شرعی خویش قرار دهد. مادر فاطمه خانم (عمهٔ حسینعلی نوری) امید داشت که او چنین کاری را انجام دهد. او چندین بار این موضوع را به وی گوشزد کرده بود. عموی بهاءالله نیز بر همین عقیده بود.[۶۰] بهاءالله برای حفظ حیثیت دخترعمهٔ خود و آبروی خانوادهٔ سرشناس وی در نور مازندران، وی را به عنوان همسر دوم خود انتخاب کرد.[۵۶] فاطمه خانم (ملقب به مهدعلیا) در سال ۱۸۴۹میلادی به عقد ازدواج بهاءالله درآمد.[۶۰]

به گفتهٔموژان مؤمن، زمان و مکان و شرایط ازدواج سوّمِ بهاءالله کاملاً روشن نیست.[۵۶] یکی از بابیان کاشان، میرزا مهدی، خواهرش گوهرخانم را در حدود سال ۱۸۶۲م به بغداد برد تا در منزل بهاءالله به خدمت خانواده مشغول شود. شریعت اسلام و عرف اجتماعی ایجاب می‌کرد که هر زنی که وارد خانه مرد می‌شود، باید به نحوی یا از جهت فامیلی یا ازدواج به مرد مربوط باشد.[۵۶] لذا بهاءالله با گوهرخانم ازدواج کرد. روایت‌ها در مورد اینکه آیا این ازدواج قبل از خروج بهاءالله در سال ۱۸۶۳م در بغداد رخ داد یا پس از پیوستن گوهرخانم به بهاءالله در عکا در حدود سال ۱۸۷۰م متفاوت است.[۶۱] تنها فرزند از این ازدواج، یک دختر به اسم فروغیّه است که حدود سال ۱۸۷۱م در عکا به دنیا آمد.[۶۱][۶۲] به گفتهٔخوآن کول، زمان اقامت در بغداد، به اصرارآسیه خانم، تصمیم گرفته شد تا گوهر را به عنوان خدمتکار تمام‌وقت داشته‌باشند. چون زندگی یک زن با مردنامحرم در شرع شیعه و عرف مردم ناپسند بود، بهاءالله گوهر را بهازدواج موقت خود درآورد.[۶۳][۶۴]:۱۷۱ بهاءالله هنگام ترک بغداد به سوی استانبول گوهر را به منزل برادرش در بغداد فرستاد. چند سال بعد که این خواهر و برادر عازم عکا شدند، پس از رسیدن به عکا، گوهر و برادرش مهدی کاشانی، در خارج از پادگان نظامی عکا که بهاءالله و خانواده زندانی بودند ساکن شدند. گوهر خانم پس از درگذشت برادر، به بهاءالله در قصر مزرعه پیوست.[۶۵]

حسینعلی نوری مجموعاً چهارده فرزند داشت که تنها ۷ نفر از آن‌ها به سنِّ بلوغ رسیدند و بقیه در کودکی از دنیا رفتند. فرزندانی که به سن بلوغ رسیدند؛ از آسیه خانم (عباس افندی،بهیّه،میرزا مهدی) و از فاطمه خانم (صمدیه،محمدعلی، ضیاءالله، بدیع‌الله) بودند. از گوهر خانم تنها یک فرزند به نام فروغیّه به دنیا آمد.[۲۴] پس از درگذشت بهاءالله در سال ۱۸۹۲ میلادی، میرزا محمد علی، برادر ناتنی عبدالبهاء، به همراه دیگر برادران خود برخلاف وصیتنامه بهاءالله مرجعیت عبدالبهاء را انکار کردند و در ابتدا به صورت پنهان و سپس آشکارا به مخالفت با او پرداختند.[۶۶] به اعتقاد بهائیان این اختلاف به‌واسطه سرپیچی فرزندان مهد علیا ازعهد و میثاق بهاءالله بود.[۴۶][۶۷][۶۸]

از شیخیه تا تیرباران باب

بابیه

شخصیت‌های اصلی

سید علی‌محمد باب،یحیی صبح ازل
ملاحسین بشرویه،محمدعلی بارفروشی
طاهره قرةالعین،حروف حی

نوشته‌ها

کتاب بیان،قیوم الاسماء
کتاب جزآ،کتاب پنج شأن
کتاب الحیات،کتاب لعالی و مجالی

تاریخچه

شیخیه،احمد احسائی
تاریخچه دین بیانی،بابیان
بابی‌ستیزی،انشعاب بابی بهائی
یحیی («وحید») دارابی
هادی دولت‌آبادی،یحیی دولت‌آبادی
جمال‌الدین واعظ اصفهانی
احمد روحی،ابوالقاسم روحی
محمدجعفر کرمانی،محمود افضل‌الملک کرمانی
مهدی بحرالعلوم کرمانی،میرزا احمد مشرف کرمانی
ملک‌المتکلمین،جهانگیرخان صور اسرافیل
محمدمهدی شریف کاشانی،ملا علی بسطامی
ملا محمدعلی («حجت») زنجانی
حامدالملک شیرازی،میرزا محمود شیرازی
میرزا اسدالله خویی،باقر تبریزی
ملا رجبعلی قهیر،سید حسین یزدی
علی‌محمد فره‌وشی،مسیو نیکلا

تقویم

تقویم بدیع

شاخه‌ها

ازلیان
بهائیت،نقد بابیه

میرزا حسین‌علی باشیخی‌های نور و تهران در تماس بود؛ که با توجّه به محبوبیتِ شیخیهٔ باطن‌گرا در میان اشراف قاجار و تمایل وی به اندیشه‌ورزی طبیعی بود. در سال ۱۲۲۳ هجری خورشیدی (۱۸۴۴ میلادی)،ملاّ حسین بشروئی برای دعوت شیخیان به عقاید جدیدبابیت به تهران رفت و با میرزا حسین‌علی نیز دیدار کرد. از این رو، هرچند میرزا حسین‌علی هرگز شخصاًسید علی‌محمد باب را ندید، امّا با دریافت نامه‌ای از او که به‌وسیله حسین بشروئی به عمارت خانوادگی‌اش در تهران رسانده شد، ایمان خود را به سید باب اعلام کرد و دعوت او را در خصوص مرجعیت مذهبی‌اش به عنوان «باب»امام دوازدهم شیعیان پذیرفت.[۶۹][۷۰] با توجه به روایتحسین بشرویه معلوم می‌شود که وی به دستور خاصسیّد باب در جستجوی میرزا حسین‌علی بوده است تا پیامباب را به وی برساند. در واقعسید باب سفر حج خود را به مکّه برای اعلان علنی رسالت خود، تا دریافت نامهملاحسین و اطلاع از نتیجه دیدارش با میرزا حسین‌علی نوری به تأخیر انداخت.[۷۱] میرزا حسین‌علی نوری در آن زمان ۲۷ سال داشت. او پس از دریافت پیام باب، ابتدا به روستای خودتاکر رفت و اقدام به گسترش آئین بابی درنور ومازندران نمود. باتوجه به وجههٔ او به عنوان یکی از اشراف محلی، سفر وی موفقیت‌آمیز بود و منسوبان او منجمله دو برادرشمیرزا یحیی ومیرزا موسی و حتی افرادی از طبقه روحانی به آئین جدید گرویدند. از سیزده فرزند میرزا بزرگ نوری، حداقل یکی شیخی و شش فرزند بابی شدند.[۷]

میرزا حسین‌علی اگرچه از نخستین پیروانِ باب بود، با بابی‌های دیگر متفاوت بود از این نظر که بیشتر آشناها و ارتباطاتش با درباریان بود و نه علمای شیعه و هستهٔ اصلی جنبش بابیه.[۷۲]: ۴۹۸  میرزا حسین‌علی از مقام و ارتباطات خود در تهران نه‌تنها برای تبلیغ بابیت، بلکه برای محافظت از هم‌کیشان خود نیز استفاده کرد. از جمله کمک به چند بابی که در قزوین دستگیر شده و به تهران آورده شده بودند باعث زندانی شدن خود او گشت. پس از آزادی از حبس چند روزه اسباب خلاصی قرةالعین (یک زن بابی سرشناس) از وضعیت خطرناکی که در قزوین گرفتار آن شده بود را فراهم کرد.[۷۳] سه سال بعد بهاءالله به همراه برادرشمیرزا یحیی و هفتادونه نفر دیگر درگردهمایی بَدَشت شرکت کرد و در ۲۱ روز کنفرانس میزبان آن بود.[۷۴] او در این گردهمایی نقشی بی سر و صدا داشت؛ برای شرکت‌کنندگان باغ‌هایی اجاره نمود و برای برخی از بابیان نام‌هایی که نمایانگر صفات الهی بودند انتخاب کرد.[الف] خود او نام «بهاء» به معنی «شکوه یا جلال» را برای خود برگزید، برادرش میرزا یحیی به «صبح ازل» وقرةالعین به طاهره ملقب گشت.[۷۵] باب بعد از آن در الواحی که برای این افراد صادر نمود آنها را به نام‌های جدیدشان خواند.[۷۶][ب] در این گردهمایی مناظره‌ای بین طرفداران نگه‌داشتن شریعت اسلام و گروه دیگر که به نسخ آن و آغاز یک دوره دینی جدید اعتقاد داشتند درگرفت. بهاءالله از دیدگاه دوم دفاع کرد و بر اجماع بر آن تأثیر گذاشت.[۷][۹][۷۹] در این گردهمایی استقلالبابیه و جدائی آن ازاسلام اعلام شد.[۸۰] در اقدامات بهاءالله در بدشت، علائم اولیه ظهور رویکردی در جنبش بابی را می‌توان مشاهده کرد که علاوه بر گسست از اسلام، بر اعتدالی عاری از خشونت تأکید دارد.[۹]

پس از آغاز درگیری بابی‌ها با حکومت قاجار، بهاءالله و همراهانش از نور به سمتقلعهٔ طبرسی در نزدیکیبابل، مازندران، شتافتند تا به بابیان محاصره شده در آنجا کمک کنند. اما در راه دستگیر و در آمل زندانی شدند.[۷] بهاءالله ظاهراً قصد داشت که از جایگاه اجتماعی خانواده خود برای مذاکره پایانجنگ قلعه طبرسی استفاده کند.[۶۴] نظریهٔ دیگر آن‌است که همانند دیگر بابی‌ها در قلعه، بهاءالله جنگ را به مانندنبرد کربلا فرصتی برای شهادت می‌دید.[۷۲]:۵۰۴ در این زمانمحمد شاه حکم قتل بهاءالله را صادر نمود ولی مرگ ناگهانی وی در ۱۳ آذر ۱۲۲۷ خورشیدی مطابق با چهارم دسامبر سال ۱۸۴۸ حکم را بی‌اثر کرد.[۶۴] سه‌سال بعد برای بابی‌ها بسیار سخت گذشت. بسیاری از بابی‌ها درمازندران،نیریز، وزنجان توسط نیروهای حکومت محاصره وقتل‌عام شدند. حکومت سید علی‌محمد باب را نیز پس از آنکه خود را «مظهر الهی» نامید و «کتاب بیان» را در بنیان‌گذاری دینی جدید نوشت اعدام کرد.[۷] بهاءالله از درگیری بابیان با قوای دولتی در نیریز و زنجان ناراضی بود و آن را بر ضد مشیت الهی می‌دانست.[۷۲]:۵۰۴

باب در زندان با بهاءالله و صبح‌ازل در تماس بود، که پس از کشته‌شدن بسیاری از پیروان برجستهٔ باب به‌عنوان محتمل‌ترین رهبران بابی مطرح شده بودند.[۷] بهاءالله در این زمان ۳۳ ساله و شخصیتی برجسته و شناخته‌شده بود و انتظار می‌رفت که رهبر بابیان شود. اما به صورتی عجیب، به‌نظر می‌رسد که باب صبح ازل، برادر کوچک‌تر و ناتنی بهاءالله، را که در آن زمان ۱۸ ساله بود برای رهبری، حداقل اسماً و به صورت تشریفاتی انتخاب کرد.[۷][۸۱] به دلیل آوازه بهاءالله و اینکه حداقل یک بار فرمان قتل او توسط محمد شاه صادر شده بود، تلاش شده بود که بهاءالله به عنوان رهبر بابیان مورد توجه انظار قرار نگیرد. حتی نامه‌های باب به بهاءالله به اسم برادر کوچکش صبح ازل می‌آمد. بهاءالله، صبح ازل و یکی از منشیان باب به این توافق رسیده بودند که برای حفظ بهاءالله برادر کوچکتر به عنوان یکی از «مرایا» معرفی شده و به عنوان مقام تشریفاتی رهبری بابیان شناخته شود و در عین حال برای اینکه از گزند آسیب در امان باشد خود را مخفی نگه دارد. با این راه حل بهاءالله می‌توانست آزادانه تر به فعالیتهای خود ادامه دهد.[۸۲][۸۳] به گفته امانت بسیار بعید به نظر می‌رسد که میرزا یحیی، نو جوانی که در ۱۲۲۹ خورشیدی (۱۸۵۰م) بیش از ۱۸ سال نداشته، توانسته باشد مستقیماً محل توجه باب واقع شده باشد، به‌ویژه در شرایطی که باب در حبس ماکو و چهریق از ارتباط با پیروان خود ممنوع بوده است.[۸۴][پ] اما صبح‌ازل جوان مشروعیت و مرجعیت وسیعی نداشت و با سفر بهاءالله به کوه‌های سلیمانیه کردستان جامعهٔ بابی تحت رهبری او دچار تشتت گشته و در گوشه‌کنار افراد متعددی ادعای مقامی الهی کردند.[۷] بهائیان معتقدند بسیاری از مدعیان با قبول اعلان مقام «من یظهره الله» توسط بهاءالله، از ادعای خود دست برداشتند و به او ایمان آوردند.[۸۷] باب در کتاب بیان فارسی[۸۸] تأکید کرده بود که چهرهٔ آخرالزمانی دیگری به نام «من یظهره‌الله»، عظیم‌تر از خود باب[۸۹] ظهور خواهد کرد.[۷] عصاره و هدف از رسالت باب همان‌طور که خود او همیشه بر آن تأکید داشت آماده کردن مردم برای این ظهور دوم و عظیم‌تر بود،[۸۹] ظهوری که به کرات آثار باب به آن اشاره می‌کند.[۹۰] در این زمان بابیان دل‌سرد به دنبال رهبری جایگزین باب می‌گشتند. صبح ازل در ابتدا رقیبان را تحمل می‌کرد و خود را در سرسلسلهٔ ظهورات می‌دانست، گرچه بعدها رقیبان را دیگر تحمل نکرد (از جمله می‌توان به دو بار تلاش برای مسموم کردن بهاءالله و دستور قتل میرزا اسدالله خوئی (دیّان) و دیگر بابیان سرشناس اشاره کرد[۹۱]) اما بهاءالله از ابتدا واکنشی نسبت به مقامات ابرازشده چند بابی دیگر نشان نداده، بر جایگاه خویش تأکید می‌کرد.[۷]

ترور ناصرالدین‌شاه توسط بابی‌ها و زندانی‌شدن

همچنین ببینید:بابیان

بهاءالله در سال ۱۲۳۰ شمسی برابر با ۱۸۵۱ میلادی و پس از تیرباران باب به در خواست امیرکبیر ایران را، برخلاف دعوت سفیر روسیه به سکونت در کشورش، به مقصدکربلا ترک کرد.[۲۴][۹۲] او در کربلا ادعا کرد، که از لحاظ هدف ظلم‌های بسیار واقع شدن، همانامام حسین است که پس از ظهور امام زمانرجعت کرده است. اما این راز را از خیلی از همراهانش مخفی، و در مجامع عمومی برای حفظ اتحاد جامعه و تبلیغ بابیت، از صبح ازل حمایت کرد.[۷]

بهاءالله یک سال بعد با کشته‌شدن امیرکبیر و به دعوتمیرزا آقاخان نوری جانشین امیرکبیر به ایران بازگشت.[۲۴][۹۳] میرزا آقاخان با بهاءالله خویشاوند و هم‌ولایتی بود[۷] و بهاءالله پس از بازگشت از بغداد برای اینکه تحت نظر باشد[۹۴] ماه‌ها در منزل برادرصدر اعظم میهمان بود.[۹۵] حسینعلی نوری به تازگی وارد تهران شده بود که طوفان تازه‌ای دامنگیر جامعه بابی شد. علت این گرفتاری بابی‌های رادیکال[۷] بودند که بعد از اعدام باب، تصمیم به قصاص شاه گرفته و به جان او سوء قصد کردند. بهاءالله قبل از سوء قصد به جانناصرالدین شاه در منزل یکی از برادران میرزا آقا خان نوری درشمیران به سر می‌برد. به گفتهنبیل زرندی او در آنجا در ملاقاتی با «عظیم»، سرکردهٔ این توطئه وی را از نقشه قتل شاه برحذر داشته[۹۵] و این برنامه را محکوم کرد.[۹۶]

سوءقصد به جان شاه در ۲۴ مرداد ۱۲۳۱ (۱۵ اوت ۱۸۵۲م) اتفاق افتاد که در جریان آن شاه فقط جراحات سطحی برداشت.[۹۷] اما بلافاصله بعد از سوءقصد نافرجام به جان ناصرالدین شاه، همه بابیان برجسته هم که نقشی در این توطئه نداشتند از جمله بهاءالله دستگیر شدند[۲۴][۹۸] و شاه انتقام‌جو فرمان قتل‌عام بابیان را صادر کرد. بسیاری از بابیان و حتی افرادی که مشکوک به بابی بودن بودند در یک کشتار دسته جمعی هولناک با سازماندهی علماء، دولتیان، شاهزادگان قاجار، دیوان‌سالاران و تاجران در ملاء عام به انحای فجیع شکنجه و اعدام شدند.[۹۹][۱۰۰] میرزا آقاخان نوری برای کاهش احتمال انتقام دستور داد قربانیان بین گروه‌های مختلف مانند نظامیان، نجیب‌زادگان و استادان و شاگرداندارالفنون پخش شوند تا مسئولیت کشتار بین همگان تقسیم شود. بعضی راشمع‌آجین کردند،[۱۰۱] بعضی را به دهانهٔ توپ بستند، بعضی را قطعه قطعه کردند،[۱۰۱] و بعضی را قبل از اعدام چشم از حدقه درآورند،[۱۰۱] یا پوست از پا کندند و بعد از فرو بردن در قیر داغ مجبور به دویدن کردند.[۹۹] چندین هزار نفر در این قتل‌عام کشته شدند.[۹۹]

مهد علیا (مادر شاه) بهاءالله را در حادثهٔ حمله به پسر خود متهم دانسته و سعی داشت میرزا آقاخان نوری را نیز به عنوان همدست متهم کند.[۱۰۲] میرزا آقاخان نیز برای مبری ساختن خود بابیان را به شدت سرکوب می‌کرد.[۱۰۳]

پس از ترور، بهاءالله با علم به اینکه ممکن است در معرض اتهام قرار بگیرد حاضر به اختفا نشد و به منزل شوهر خواهرش که منشی سفیر روسیه بود رفت، اما دستگیر شد و با غُل و زنجیر بهزندان سیاه‌چال برده شد.[۷] بهاءالله چندین ماه با غل و زنجیر در این زندان که بعدها تخریب و بر روی بقایای آنتکیه دولت ساخته شد زندانی بود.[۱۰۴] زنجیر سنگینی بر گردن بهاءالله نهاده شده بود که آثار آن تا آخر عمر بر گردن وی باقی ماند.[۱۰۵] بهاءالله در زندان شاهد اعدام بسیاری از دوستان بابی خود بود.[۷] او بعدها در آثار خود به چندین تجریه عرفانی-معنوی و مکاشفه در رؤیا که در این زندان برای او اتفاق افتاد اشاره می‌کند[۲۴][۱۰۵][۱۰۶] و آن را آغاز رسالت دینی خود می‌داند.[۱۰۷] این تجربه در نهمین سال پس از آغاز دین سید باب رخ داد[۴۱] ولی بهاءالله آن را به صورت عمومی آشکار نساخت.[۴۱] او نوزده سال بعد از آغاز دین باب، در سال ۱۸۶۳م و پیش از تبعید به استانبول این مطلب را با همراهان خود در میان گذاشت و اعلان کرد که همان کسی است که سید باب و پیامبران پیشین به ظهورش بشارت داده‌اند.[۴۱][۱۰۸]

چون بهاءالله در زمین سفارتخانهٔ روس دستگیر شده بود، سفیر روس اصرار داشت که حکومت حق اعدام ایشان را ندارد، مگر اینکه مدرک و سندی دالّ بر شرکت او در نقشهٔ ترور شاه ارائه دهد.[۱۰۹]

آزادی از زندان و تبعید به بغداد

مسیر تبعید بهاءالله از ایران به عکا

اقامت اول در بغداد

با اثبات بی‌گناهی حسینعلی نوری و اقدامات و پیگیری‌هایی که از طرف اقوام او و خصوصاً شوهرخواهر او، میرزا مجید آهی، منشی سفارت روسیه، و آقاخان صدراعظم انجام شد، وی بعد از ۴ ماه به دستور شاه از سیاه چال تهران آزاد شد؛[۲۴][۱۱۰] مشروط بر اینکه ایران را ترک کند. برای ترک ایران یک ماه به او مهلت داده شد.[۱۱۱] بهاءالله پس از آزادی از سیاه‌چال بسیار بیمار بود و قدرت جسمی کافی برای سفر طولانی را نداشت. خانهٔ او غارت و ویران شده بود و خانوادهٔ او در نقطهٔ دورافتاده‌ای از پایتخت به سر می‌بردند.[۱۱۲] سفیرروسیه پیشنهاد اقامت در روسیه را به او داد ولی او قبول نکرد و تبعید به عراق را ترجیح داد.[۱۱۳][۱۱۴] بهاءالله در ۲۲ دیماه ۱۲۳۱ خورشیدی (۱۲ ژانویهٔ ۱۸۵۳م) (آغاز محرم ۱۲۶۹) به همراه خانواده و دو برادرش میرزا موسی و میرزا محمد قلی به بغداد که در آن دوران جزو متصرفات دولتعثمانی بود رسیدند.[۷][۹۷][۱۱۴] دولت عثمانی برای در امان ماندن بهاءالله از دخالت‌های دولت ایران به او شهروندی عثمانی اعطا کرد.[۱]: ۲۶۰ 

بهاءالله یک سال پس از تبعید به بغداد در ژانویه ۱۸۵۳ برای ترویج امر باب آثاری به رشته تحریر درآورد. این آثار همچنان اشاره‌هایی در پرده به دعاوی نوپای پیامبری بهاءالله دارد و در عین حال مرجعیت صوری میرزا یحیی را نیز تأیید می‌کند.[۱۱۵] صبح ازل برای محافظت از خود،[۹۷] خودش را از سایر بابیان پنهان می‌کرد. او امور را از طریق واسطه‌هایش مانند بهاءالله اداره می‌کرد و بهاءالله هم در جمع به برادرش ارجاع می‌داد.[۷] صبح ازل از نظر مالی به بهاءالله و برادر وی میرزا موسی وابسته بود.[۹۷] سیاست غیبت صبح ازل به تدریج به بیگانگی او با بخش بزرگی از بابی‌های تبعیدی انجامید و آنان شروع به هم‌پیمانی با دیگر مدعیان به‌ویژه بهاءالله، کردند.[۷]

در سال ۱۲۳۱ خورشیدی (۱۸۵۳م)، بین بهاءالله و صبح ازل و نزدیکان صبح ازل اختلافاتی رخ داد. بهاءالله با سیاست‌های صبح ازل من جمله اختفاء و تلاشهای مستمر وی برای ترور شاه مخالف بود.[۷] اگرچه بهاءالله هنوز دعویی مطرح نکرده بود، اما فرهمندی و توانایی ذاتی او برای رهبری، بابیان را که اکثر رهبرانشان در سرکوب‌های شدید دولتی در ایران کشته شده بودند، برآن داشت تا او را به عنوان منبعی برای هدایت و الهام در نظر بگیرند.[۱۷] بهاءالله پس از ورود به بغداد به تدریج روحیه جامعه ناامید و رو به انحلال بابی را از طریق نوشته‌هایش که بر اهمیت رفتار اخلاق‌مند و دوری از اعمالی که سبب ناآرامی‌های اجتماعی می‌شود بالا برد. هر چه احترام بابیان به بهاءالله بیشتر می‌شد بر کینه و حسادت یحیی، برادر ناتنی بهاءالله که خود دعوی رهبری داشت، افزوده می‌شد.[۱۷][۲۳] بهاءالله که نمی‌خواست سبب اختلاف و تفرقه در جامعه بابی شود در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۲۳۳ برابر با ۱۰ آوریل ۱۸۵۴[۹۷] بغداد را به مقصد کوه‌های کردستان ترک کرد[۱۷][۲۳] تا از صبح ازل فاصله بگیرد.[۷] وی در کردستان دو سال در تنهایی زندگی درویشی پیش گرفت.[۱۷][۲۳] او امیدوار بود که در غیابش جنجالی که صبح ازل مسبب آن بود فروکش کند.[۲۳] بهاءالله در این رابطه در طی نامه‌ای به یکی از خویشان خود می‌نویسد: «از ارض طا (طهران) بعد از ابتلای لایُحصی (بیشمار) به عراق عرب بامر ظالم عَجَم وارد شدیم و از غُل (زنجیر) اعداء بِغِلّ (کینه) احبّاء مبتلا گشتیم… تا آنکه فرداً واحداً هجرت اختیار نمودم و سر به صحراهای تسلیم نهادم … که شاید نار بغضا ساکن شود و حرارت حسد بیفسرد».[۱۱۶]

در سلیمانیه

بهاءالله دو سال از ۱۲۳۳ تا ۱۲۳۵ خورشیدی (۱۸۵۴ تا ۱۸۵۶م) را به درویشی درمنطقهٔ سلیمانیه سپری کرد.[۷] وی در ابتدای ورود به کردستان در غاری در کوهستان‌های سرگلو مسکن گزید.[۱۱۷] بعدها یکی از مشایخ صوفی منطقه به اسم شیخ اسماعیل با بهاءالله آشنا شد و بینش معنوی او را تحسین کرد.[۱۱۸] او از بهاءالله دعوت کرد که بهخانقاه صوفیانخالدیه درسلیمانیه، شهر اصلیکردستان عراق بیاید و به بزرگانمتصوفه تعلیم دهد.[۱۱۸] بهاءالله دعوت او را پذیرفت و به آنجا نقل مکان کرد. وی در مدت اقامت خود به درخواست میزبانان خویش برایشان کتابفتوحات مکیهابن عربی را تفسیر کرد و قصیدهٔ «ورقائیه» را به سبک شورانگیزابن فارض سرود[۱۱۹][۱۲۰] و در ضمن آن به بعثت خود اشاره‌کرد.[۷] بهاءالله در کردستان مورد احترام رهبراننقشبندیه وقادریه نیز بود و در بازگشت به بغداد ارتباط خود را بادراویشکرد حفظ نمود، و وقتی به ملاقات او می‌رفتند پذیرای آن‌ها بود. وی دو اثرهفت وادی وچهار وادی را در پاسخ به مکاتبات آن‌ها به رشته تحریر درآورد.[۱۲۰]

بهاءالله با عزلت‌گزینی در کردستان همان کاری را انجام داد که بسیاری از رهبران دینی قبل از او انجام داده بودند. او برای مدت طولانی عزلت گزید و سپس برای ایجاد نظم بازگشت. چنین انزوا و بازگشتی را می‌توان بخشی از روش آئین گُذار دانست که منجر به نوآوری دینی می‌شود.[۱۲۱] به عقیده امانت بازگشت از کوه‌های کردستان به جلگه‌های دجله و فرات به میان بابیان چندان بی شباهت به تمثیلی نیست کهنیچه در آغازچنین گفت زردشت دربارهٔ پیامبرش یعنی آن زردشت افسانه‌ای آورده است. پیامبری که دلزده از مردمان به انزوای کوهستان پناه می‌بَرد و پس از دورانی تأمل و تفکر در احوال خویش و جهان با پیامی نوبنیاد و آیین شکن به جهان مردمان بازمی‌گردد تا آنان را از پیام نوین خویش آگاهی دهد و در مقابل، تحقیر و رنج را برای خود باز خرد.[۱۲۲] به گفتهٔ بهاءالله، او در اصل قصد بازگشت به بغداد را نداشت اما چون از اوضاع جامعهٔ بابی بغداد و دستورهای ناهنجار یحیی مطلع شد، احساس کرد که اگر دخالت نکند فداکاری‌های شهیدان بابی و شهادت شخص باب همه به هدر خواهد رفت.[۱۲۳]

بهاءالله در نهایت به درخواست بابیان برجسته که تأثیر تنش‌زدایی و ثبات‌بخشی وی را در بغداد ضروری می‌دیدند و به اصرار خانواده خود در بهار ۱۲۳۵ خورشیدی (مارس ۱۸۵۶م) به بغداد بازگشت.[۷] وی تا سال۱۲۴۲ شمسی (۱۸۶۳م) در آنجا اقامت گزید و به بسط پیروان وفادار و روزافزون خود از طریق آثار زیبای عرفانی و رساله‌های اعتقادی متقن و صریح همچونکلمات مکنونه،هفت وادی وکتاب ایقان، که به فارسی یا عربی می‌نگاشت، پرداخت.[۷]

بازگشت به بغداد

هنگامی که بهاءالله به بغداد بازگشت، جامعهٔ بابی اوضاع نابسامانی داشت و دچار ناامیدی و تفرقه شده بود. بهاءالله که مصمم بر تغییر وضعیت موجود بود با وجود مخالفت‌های مستمر یحیی[۱۲۴] شروع به تلاش برای احیای جامعهٔ بابی در عراق و ایران نمود.[۹۷] آثار بهاءالله در این دوران درکی جدید از دین بابی در اختیار بابیان قرار داد[۱۲۵] و جامعه بابی را عمیقاً متحول ساخت و سطح اخلاقی و روحانی آن را ارتقا بخشید.[۱۸][۱۹] این آثار بر انضباط قوی روحانی، نصایح اخلاقی، و تأکید بر اعمال و رفتار انسانی و پرهیز از رفتارهایی که منجر به ناآرامی‌های اجتماعی می‌شود متمرکز بود.[۲۰] سبک بعضی از آثار بهاءالله در این دوره به آثار عرفانی فارسی شباهت دارد. از مهم‌ترین این آثار می‌توان بهکلمات مکنونه،کتاب ایقان،جواهر الاسرار[۲۴][۱۲۶] و دو اثر عرفانی به نام‌هایچهار وادی وهفت وادی اشاره کرد.[۱۰۵][۱۲۶] این آثار به جوانب مختلفِ ایمان دینی می‌پردازند: هفت وادی و چهار وادی به جنبه معنوی و عرفانی دین و سلوک انسان در مراحل کسب کمالات معنوی می‌پردازند، کلمات مکنونه راه‌کردهای عملی یک زندگی اخلاق‌مند را مشخص می‌کند و جواهرالاسرار و کتاب ایقان مبانی و اصول اعتقادی آئین جدید را تشریح می‌کنند.[۱۲۷] بهاءالله با توجه به پیشگویی اسلامی مبنی بر ظهورمهدی یامسیح در سال ۱۲۸۰ هجری (۱۸۶۳م) را که به باور عمومی رسیده بود دعوت خود را تا آن سال آشکار نساخت. اگر چه شواهد زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه او دعوت خود را سال‌ها پیش از این پنهان نگاه داشته بود.[۷]

تعداد پیروان بهاءالله به شکل فزاینده‌ای رشد کرد و ظرف مدت کوتاهی هم بابی‌ها و هم مقامات ایرانی و عثمانی او را به عنوان رهبر برجسته بابیان شناختند.[۱۲۸] او در خارج جامعهٔ بابی نیز از همراهی و تأیید ساکنان بغداد و مسافرانی که به این شهر می‌آمدند برخوردار بود از جمله مقامات عثمانی، افراد برجسته ایرانی و حتی روحانیون سُنّی هم او را به عنوان شخصیتی مهم می‌شناختند.[۹۷] حکومت ایران که از احیای جامعهٔ بابی تحت رهبری بهاءالله نگران بود مقامات عثمانی را مورد فشار قرار داد تا بهاءالله و یاران در حال فزونی او را به محلی دورتر از مرزهای ایران تبعید کند.[۲۵] مقامات عثمانی این موضوع را قبول کرده و بهاءالله را در ۱۲۴۲ شمسی (۱۸۶۳م) میلادی به قسطنطنیه،استانبول امروز فراخواندند.[۹۶]

نوزده سال بعد از آغاز دعوت باب، در اول اردیبهشت ۱۲۴۲ ش. (۲۱ آوریل ۱۸۶۳م) قبل از حرکت به استانبول بهاءالله و همراهانش برای دوازده روز در باغ نجیب پاشا در حومه بغداد اقامت کردند. در این مکان بود که بهاءالله به بابیان حاضر اعلان کرد که او پیام‌آور الهی و همانمن یظهره الله یا موعودی است که باب به آمدنش وعده داده است.[۲۴][۲۵] علاوه بر این بهاءالله در این گردهمایی بر وحدت نوع انسان، شمول گرایی آئین جدید، نفی کامل خشونت و جهاد و اینکه دوره دیانت او دست‌کم هزار است تأکید کرد.[۲۶] این واقعه در بین بهائیان بهعید رضوان شناخته می‌شود.[۲۷] اکثر بابیان به او ایمان آورده و از آن پس بهائی نامیده شدند.[۱۲۹][۱۳۰] احتمالاً چون هنوز سال ۱۲۸۰ هجری آغاز نشده بود، بهاءالله اعلام نوشتاری دعوتش را حدود یک سال به تأخیر انداخت.[۷]

تبعید به استانبول و ادرنه

بهاءالله و همراهانش پس از چهار ماه سفر زمینی به استانبول وارد شدند. در استانبول بود که او ایده‌هایی را مانند زبان یکسان جهانی برای اتحاد عالم مطرح کرد.[۹۶] پس از حدود سه ماه و نیم اقامت در استانبول، مسئولان حکومت عثمانی، سلطان عبدالعزیز همراه با نخست وزیرش، عالی پاشا، و وزیر امور خارجه اش، فؤاد پاشا،[۱۳۱] دستور تبعید بهاءالله بهادرنه را صادر کردند. این تبعید به دلیل فشار و اقداماتحسین خان مشیرالدوله، سفیر ایران درباب عالی بود.[۹۷][۱۳۲] وی و دیگر مقامات امور خارجه ایران و شخصناصرالدین شاه حضور بهاءالله را در استانبول به‌ویژه پس از سرکوباصلاح طلبان در ایران برای مصالح خود زیان‌بخش می‌دانستند.باب عالی در استانبول ظاهراً صلاح کار را چنان می‌دید که تمایل ایران را در این مورد حساس نادیده نگیرد.[۱۳۲] بهاءالله ابتدا قبول نکرد و خواست در مقابل حکومت عثمانی مقاومت کند تا اینکه یا سلطان را منصرف کند یا شهید شود. اما این نقشه به دلیل همکاری نکردن صبح ازل شکست خورد.[۷] بهاءالله و میرزا یحیی و همراهانشان چهار سال و نیم (از ۱۲ دسامبر ۱۸۶۳ تا ۱۲ اوت ۱۸۶۸) در ادرنه اقامت داشتند[۷][۲۴] دولت عثمانی برای مخارج زندگی به آنها کمک هزینه پرداخت می‌کرد.[۷]

بسیاری از بشارت‌ها و تأکیدهای متوالی باب در دو سال پایانی زندگی، امکان ظهور جدیدی را که با عنوان «من یظهره الله» از او یاد می‌کرد نزدیک می‌دانست.[۱۳۳] سعیدی بر این باور است که باب بر قرب ظهور موعود (من یظهره الله) تأکید کرده بود.[۱۳۴] مهم‌تر از آن وی اساساً بابیان را برحذر داشته بود که مبادا مانند ادیان قبل که با استدلال بهکتاب آسمانی خود از پیامبر بعدی محروم شدند با استدلال به آثار باب از ایمان به «مَن یُظهره الله» خود را محروم سازند.[۱۳۵] آنها می‌بایست موعود را از آثار و صفات خود او بشناسند و نه از اشاره و دلالت دیگران (حتی خودِ باب و هجده حواری اولیه او).[۱۳۵] بهاءالله در بهار سال ۱۲۴۲ ش. (۱۲۸۰ه‍.ق و ۱۸۶۳م)، دعوتش را به تدریج به دوستانش اعلام کرد. او در «سورهٔ دم (خون)» نوشت که او همان رجعت باب یا «من یظهره الله» است. حواریون نزدیک بهاءالله در ایران نامه‌هایی از او دریافت می‌کردند و به دست بابی‌های ایران می‌رساندند. بهاءالله و پیروانش استدلال می‌کردند که سید علی‌محمد باب در حقیقت بشارت‌دهندهٔ ظهور بهاءالله بوده[۱۰۶] و انتخاب صبح ازل به عنوان جانشین باب، حربه‌ای برای در امان ماندن بهاءالله از حاکمان ایران بوده است.[۷] به گفته سعیدی خطری که بهاءالله را تهدید می‌کرد از جانبامیرکبیر بود.[۱۳۶] اگر امیرکبیر به نقش کلیدی بهاءالله در جامعه بابی پی‌می‌برد حتماً او را به قتل می‌رساند.[۱۳۶]

انتشار دعاوی بهاءالله به عنوانمن یظهره الله مقام صبح ازل را تحت الشعاع قرار داد و باعث تشدید حسادت وی شد.[۱۳۷] بهاءالله در بهار ۱۲۴۵ش. (۱۸۶۶م) خانه‌اش را در ادرنه از صبح ازل جدا کرد چون به گفته او صبح ازل قصد کشتن او را داشته،[۷] بهاءالله بعد از اینکه صبح ازل او را مسموم کرد به شدت بیمار شد.[۱۳۸] آثار آن بیماری به صورت رعشهٔ دست تا آخر عمر ادامه داشت.[۱۳۹] او پس از این ماجرا به مدت دو ماه در ادرنه خود را از بابیان آنجا جدا کرد و در انزوا زیست. وی از آنان خواست تا بین صبح ازل و او یکی را انتخاب کنند. تقریباً همه بابیان بهاءالله را انتخاب کردند، همچنین به صورت فزاینده‌ای بابیان ایران به وی گرویدند.[۱۳۷][۱۴۰] سپس بهاءالله آشکارا اعلام کرد که پیامبر مستقلی است و شروع به نوشتن سوره‌هایی کرد که آن‌ها راوحی الهی می‌دانست. وی در شهریور ۱۲۴۶ش (سپتامبر ۱۸۶۷م) به‌طور قطعی از صبح ازل جدا شده و از وی خواست که از او پیروی کند. صبح ازل نپذیرفت و او را بهمباهله درمسجد سلطان سلیم دعوت کرد، اما وقتی در میانهٔ راه تصمیم‌اش را تغییر داد و در مباهله حاضر نشد، وجهه خود را از دست داد.[۷]

بهاءالله در دوران اقامت در ادرنه، رسالت خود را به صورت عمومی با ارسال نامه هائی به پادشاهان و سران ممالک اعلان کرد.[۲۵][۱۴۱] از جمله می‌توان به نامه‌های او به ناپلئون سوم در فرانسه؛ به پاپ اعظم؛ به ناصرالدین شاه، پادشاه ایران؛ و نامه به سلطان عبدالعزیز عثمانی در ترکیه اشاره کرد.[۲۵] او در این نامه‌ها آن‌ها را به کناره‌گیری از جنگ و برقراری صلح و آشتی نیز دعوت نمود.[۴۷]

زندانی که بهاءالله دو سال در آن در عکا زندانی بود.

تبعید به عکا

میرزا یحیی و پشتیبان اصلی او، محمد اصفهانی، برای بی‌اعتبار ساختن بهاءالله نزد مقامات عثمانی شکایت‌هایی مطرح کردند و اتهامات نادرستی را علیه او عنوان نمودند.[۱۷][۳۹][۱۴۲] آنان بهاءالله را متهم کردند که علیه دولت شورش کرده، با انقلابیون بلغارستان هم‌پیمان شده و در تدارک ایجاد آشوب و اغتشاش است.[۳۹][۵۱] هیئت تحقیق بهاءالله را از اتهامات مذکور مبری دانست ولی به مقامات عثمانی هشدار داد که بهاءالله و ازل هر دو دعاوی مذهبی دارند.[۳۹] هیئت تحقیق آثار فارسی و عربی بهاءالله را نشان‌دهنده ادعای نوعی پیامبری دانست که در همان حال مقاممهدی را نیز در بر می‌گیرد.[۱۴۳] در این رابطه گزارشعالی پاشا، نخست‌وزیر وقت، بهسلطان عبدالعزیز چندین بار بر ادعایمهدویت تأکید کرد که خود نشان از هراسدولت عثمانی از بروز جنبش‌های مهدوی در محیطصوفیانه وشیعی-صوفی عثمانی داشت.[۱۴۴] این امر بالقوه موجب بی‌نظمی امپراتوری عثمانی تشخیص داده شد و بهاءالله و ازل متعاقباً طی یک فرمان سلطنتی به دستور سلطان عبدالعزیز به تبعید، حبس ابد و عدم ارتباط با دیگران محکوم شدند. دارایی بهاءالله دربغداد مصادره شد و بهائیان سرشناس بغداد دستگیر و بهموصل تبعید شدند.[۳۹] بهاءالله و پیروانش به عکا، و میرزا یحیی و خانواده‌اش بهفاماگوستا درقبرس تبعید شدند. بر اساس این فرمان، چهار تن از پیروان بهاءالله به همراه یحیی (صبح ازل) به قبرس فرستاده شدند، و دو تن از پیروان یحیی به همراه بهاءالله و پیروان او به عکا فرستاده شدند، زیرا انتظار می‌رفت که این ترکیب باعث دریافت گزارش هائی دربارهٔ گروه مخالف شود.[۵۱]

سلطان عبدالعزیز در فرمان خود به والی عکا تأکید کرد که بهاءالله و همراهان که حدود ۷۰ نفر شامل زنان و کودکان هم بودند،[۴۰][۱۴۵] باید تا آخر عمر در قلعهعکا زندانی باشند، با هیچ‌کس معاشرت نکنند، و به شدت تحت نظر قرار گیرند. دولت عثمانی تصمیم گرفته بود بهاءالله را برای همیشه به سخت‌ترین حالت ممکن خاموش کند، روشی که دست کمی از اعدام نداشت.[۱۴۲] به گفته القان دولت عثمانی کوشش داشت ثابت کند که بهاءالله ادعای مقام مهدویت داشته، اما در واقع بهاءالله هرگز ادعای مهدویت نکرد. برداشت بهاءالله از مقام خود ماوراء مفهومنبوت یا پیامبری در اسلام بود. وی خود رامظهر ظهوری الهی می‌دانست.[۱۴۶]

در صدور این فرمان دخالت‌های نزدیکعالی پاشا وفؤاد پاشا به ترتیب نخست‌وزیر و وزیر خارجهٔ وقت عثمانی و فشارهای دولت ایران برای تبعید بهاءالله و ازل به مناطق دور افتاده‌تر بسیار مؤثر افتاد.[۱۴۲][۱۴۷][۱۴۸] اگرچه ممکن است انگیزه‌های عالی پاشا و فؤاد پاشای تجدد خواه از انگیزه‌های سلطان عبدالعزیز مرتجع متفاوت بوده باشد، ولی تصمیم نهایی آنها یکسان بود.[۱۴۲] نگرانی‌های دو پاشای مذکور از جنبشی سیاسی - مهدوی می‌آمد، در حالی که سلطان عبدالعزیز از بدعت در دین بیمناک بود.[۱۴۲]از سوی دیگر بعضی منابع درگیری بین دو گروه بهائی و ازلی را علت تبعید می‌دانند.[۱۴۹]

بهاءالله طی دو دهه از زمان صدور حکم اعدامش در سال ۱۲۲۷ش. (۱۸۴۸م) تا حبس بیرحمانه‌اش در زندان قلعهٔ عکا در سال ۱۲۴۸ش. (۱۸۶۸م)، هیچگاه مرتکب جرم مدنی نگردیده و در هیچ دادگاه قضایی به دلیل تخلف علیه قانون محکوم نشده بود. وی به خواست و با حکم سلاطین مسلمانی مجازات شد که خود را مدافع دین حقیقی [اسلام] در برابر بدعت گذاری نامدار و نفسی به نظرشان خطرناک که دارای جاذبه دینی بود می‌دیدند.[۱۵۰]

در تاریخ ۹ شهریور ۱۲۴۷ش. (۳۱ اوت ۱۸۶۸م) بهاءالله و گروهی از پیروانش وارد زندان قلعهٔ عکا شدند.[۹۶] عکا در آن زمان به دلیل شرایط نامساعد و نامطلوبی که داشت به عنوان تبعیدگاه و محل حبس زندانیان سیاسی حکومت عثمانی مورد استفاده قرار می‌گرفت.[۱۵۱] بهاءالله و همراهانش به مدت دو سال در شرایط بسیار دشوار و نامناسبی در قلعه عکا محبوس بودند و چندین نفر از همراهان بهاءالله به دلیل بیماری و سختی شرایط، و یکی از پسران بهاءالله به اسممیرزا مهدی در اثر یک حادثه جان دادند.[۹۶][۱۵۱][۱۵۲] بر عکس دورهٔ بغداد و ادرنه که بهاءالله با عموم مردم و مهمانانش در تماس بود، از زمان ورود به عکا، اوقات خود را صرف دیکتهٔ آثار خود و ملاقات با بهائیان کرده و ملاقات و مکاتبه با دیگران را به پسرش، عبدالبهاء، محول نمود.[۱۵۳] او و از این زندان بود کهملکه ویکتوریای انگلستان،الکساندر دوم روسیه، و پاپ پی نهم[۱۵۴] را مورد خطاب قرار داد.[۹۶]

روابط حاکمان محلی با بهاءالله نسبتاً خوب بود، بجز زمانی که چند بهائی افراطی بدون اطلاع بهاءالله سهازلی[۱۵۵] را که برای حکومت عثمانی جاسوسی می‌کردند و محلی‌ها را علیه بهائیان می‌شوراندند، کشتند. بهاءالله این اقدام را شدیداً محکوم کرد، اما محدودیت‌هایش بیشتر شد.[۷] اما کمی بعد روابط مقامات و مردم محلی با بهاءالله و زندانیان بهائی بهبودی یافت.[۱۵۲] بهاءالله و همراهانش در ۱۲۴۹ش (۱۸۷۰م) اجازه یافتند زندان قلعه را ترک کنند بدون اینکه از قلعهٔ عکا خارج شوند.[۲۴] بهاءالله به مدت هفت سال از ۱۲۴۹ش. تا ۱۲۵۶ش. (۱۸۷۰ تا ۱۸۷۷م) در خانه‌های مختلفی در عکا از جملهبیت عبود وبیت عبدالله پاشا زندگی کرد.[۲۴]سلطان عبدالعزیز در سال ۱۸۷۶م. از سلطنت خلع شد و متعاقباً حکم زندان بهاءالله و همراهان لغو گردید. بهاءالله توانست بعد از ۹ سال از قلعهٔ عکا خارج شود.[۱۵۶]مفتی عکا در زمان حیات بهاءالله به او ایمان آورد، و حاکم عکا به بهاءالله احترام می‌گذاشت.[۱۵۷] در اواخر دههٔ ۱۲۳۹ش. و اوایل دههٔ ۱۲۴۰ش. (اواخر دهه ۱۸۶۰ و اوایل دههٔ ۱۸۷۰م)، بیشتر بابی‌های ایران به بهاءالله ایمان آورده و بهایی شدند. بهاءالله مهم‌ترین اثر خود یعنیکتاب اقدس را چند سال پس از تبعید به عکا نوشت.[۴۱] در این کتاب بهاءالله علاوه بر احکام دیانت جدید، دستورهای اخلاقی و اجتماعی، مسئله جانشینی و امور اداری را نیز گنجانده است.[۴۲]کتاب اقدس در میان کتاب‌های مقدس ادیان جهان از این نظر متمایز است که به مسائلی پرداخته که در تاریخ، به‌عنوان عوامل تفرقه در دین شناخته شده‌اند، یعنی مسائلی مانند جانشینی، تفسیر و مدیریت امور پس از وفات بنیان‌گذار دین.[۴۱] بهاءالله در کتاب اقدسعبدالبهاء را به عنوان جانشین برمی‌گزیند، طبقهپیشوایان دینی را در آئین بهائی منسوخ می‌کند ونظم اداری بهائی که در راس آنبیت العدل اعظم قرار دارد را تشریح؛ و قوانین مدنی، کیفری، اخلاقی و دینی بهائی را که قرار است با تفسیرهای رسمی، و بر اساس اصول روحانی یک نظام اداری همراه باشد مشخص می‌نماید.[۴۳]

سال‌های پایانی زندگی

آرامگاه بهاءالله

در ۱۲۵۵ خورشیدی (۱۸۷۷م) بهاءالله اگرچه همچنان یک زندانی محسوب می‌شد، اجازه یافت که از قلعهٔ عکا خارج شود. او ابتدا برای حدود دو سال در عمارتی در شمال عکا به نام «مزرعه» ساکن شد[۲۴] و سپس از ۱۲۵۶ خورشیدی (۱۸۷۹م) تا هنگام درگذشت در سال (۱۸۹۲م) در بهجی ادامه حیات داد.[۱۵۱] او در نوزده سال آخر زندگی خود آثار مهمی از جمله لوح اشراقات، لوح تجلیات، لوح طرازات را تحریر کرد که در آن‌ها اصول اخلاقی و معنوی یک نظم جهانی، و اهمیت کار کردن و فراگرفتن علم و هنر، اطاعت از حکومت، انتخاب یک زبان و خط مشترک جهانی، ممنوعیت جهاد، لزوم تعلیم و تربیت کودکان، و دستیابی به صلح عمومی را تشریح کرد.[۱۰۵][۱۵۸]

بهاءالله در ۸ خرداد ۱۲۷۱ شمسی (۲۹ ماه مه ۱۸۹۲م) به دنبال تب خفیفی در سن ۷۵ سالگی در بَهجی درگذشت و در محوطه عمارت بَهجی به خاک سپرده شد.[۲۴]

جانشینی

مقالهٔ اصلی:عبدالبهاء

بهاءالله در وصیت‌نامهٔ خود،کتاب عهدی، که به خط خود او نوشته شده بود[۹۷] به‌طور مشخص فرزند ارشدشعبدالبهاء را جانشین برای تبیین آثار خود و ادارهٔ امور جامعهٔ بهائی تعیین نمود.[۱۵۹][۱۶۰][۱۶۱][۱۶۲][۱۶۳][۱۶۴] اومحمد علی، دومین پسرش، را که در قید حیات بود در رتبهٔ دوم پس از عبدالبهاء معرفی کرد.[۱۶۵] این وصیت‌نامه اندک زمانی پس از درگذشت بهاءالله در جمع بزرگی خوانده شد.[۹۷] جانشینی عبدالبهاء دور از انتظار و تعجب‌برانگیز نبود و اکثریت قریب بالاتفاق بهائیان مطابق کِتابُ عهدی، عبدالبهاء را به عنوان جانشین بهاءالله و مُبیّن و مُفسّر رسمی آثار او پذیرفتند.[۹۷]

اندیشهٔ بهاءالله

مواجهٔ بهاءالله با اندیشه‌های معاصر خود

بهاءالله در جوانی باشیخی‌های نور و تهران در تماس بود، امری که با توجه به محبوبیت شیخیهٔ مرموز در میان اشراف قاجار و تمایل وی به اندیشه‌ورزی امری طبیعی بود.[۷۰] آشنایی بهاءالله با عرفان و تصوف نیز پدیدهٔ نامعمولی نبود، چون اشراف ایرانی مانند بهاءالله با آثاری چونمثنوی معنوی ومنطق الطیر آموزش داده می‌شدند. همچنین در آغاز سدهٔ نوزدهم میلادی، با تلاش‌هایسلسلهٔ نعمت‌اللهی شیعه مذهب، تصوف در ایران دوباره محبوب شده بود.[۱۶۶]:۲۱ بهاءالله دو سال از ۱۲۳۳ تا ۱۲۳۵ خورشیدی (۱۸۵۴ تا ۱۸۵۶م) را به گوشه‌نشینی درویشی درمنطقهٔ سلیمانیه سپری کرد.[۷] وی در ابتدای ورود به کردستان در غاری در کوهستان‌های سرگلو مسکن گزید.[۱۱۷] بعدها یکی از مشایخ صوفی منطقه به اسم شیخ اسماعیل با بهاءالله آشنا شد و بینش معنوی او را تحسین کرد.[۱۱۸] اهل طریقت نقشبندیه او را «درویش محمد ایرانی» می‌خواندند.[۱۶۶]:۸ شیخ اسماعیل از بهاءالله دعوت کرد که به خانقاه صوفیانخالدیه در سلیمانیه، شهر اصلی کردستان عراق بیاید و به بزرگان متصوفه تعلیم دهد.[۱۱۸] بهاءالله دعوت او را پذیرفت و به آنجا نقل مکان کرد. وی در مدت اقامت خود در سلیمانیه به درخواست میزبانان خود برایشان کتابالفتوحات المکیهابن عربی و چندین اثر معروف اسلامی، از جمله قصیده معروفابن فارض به اسم «نظم السلوک» که به «التائیة الکبری» نیز معروف است را تفسیر کرد و شرح و بسط داد[۱۶۷] و قصیده «عز ورقائیه» را به سبک ابن فارض سرود.[۱۱۹][۱۲۰] بنا بر منابع بهائی، وی بعضی از دیدگاه‌های ابن عربی را اصلاح کرد.[۱۶۶] بهاءالله در کردستان مورد احترام رهبراننقشبندیه وقادریه نیز بود و در بازگشت به بغداد ارتباط خود را بادراویشکُرد حفظ کرد و وقتی به ملاقات او می‌رفتند پذیرای آن‌ها بود. او دو اثرهفت وادی وچهار وادی را در پاسخ به مکاتبات آنها به رشته تحریر درآورد.[۱۲۰] مکاتبات بهاءالله با صوفیان نشان می‌دهد که او با مکتب سمنانی—سرهندی در نقشبندیه آشنایی کامل داشت.[۱۶۶]:۸ دنیس مک‌یوئِن بهاءالله را تحت تأثیر صوفیان می‌داند.[۷۲]:۴۰۴ البته بسیاری از آموزه‌های بهاءالله با عقاید صوفیه در تضاد است. وی عقیدهوحدت وجود را رد می‌کند و به نقد برخی از جنبه‌های تصوف مانندگوشه‌نشینی، انزوا وریاضت‌های افراطی می‌پردازد. بهاءالله از این دیدگاه که برخی از صوفیان خود را فراتر از قوانین شرع می‌دانند نیز انتقاد می‌کند.[۱۶۸] وی هم شرع و هم عرفان را به عنوان اجزای دینداری مطلوب معرفی می‌کند و به آنها بُعدی اخلاقی می‌بخشد.[۲۲]

افکار بهاءالله با بعضی متفکرین غربی هم عصر او شباهتهایی سطحی دارد ولی در بسیاری از زمینه‌ها - مانند تکاملِ جمعی ووحدتِ نوع بشر،ظهور پی در پی و سیر تکاملی ادیان، و نقش دین در پویاییِ اجتماعی و معنوی انسان - با آنها در تضاد است.[۳۴] آراء بهاءالله دربارهٔ وحدت نوع بشر محصولِ متغیر و التقاطیِ تاثیرپذیری‌هایِ اتفاقی خارجی یا حاصلِ ایده آلیسمِ اخلاقی نیست. بهاءالله جهان را یک واحد زنده معنوی می‌داند که برای حرکت به سوی مرحله بعدیِ تکاملِ جمعی و معنویِ خود نیاز به آموزه‌های نوین اخلاقی در سطحی جهانی دارد. بهاءالله به صورت اصولی تمام نیازمندی‌های این هدف را - مانند وحدت دین، زبان و ساختارهای سیاسی بین‌المللی چون عدالت اجتماعی، حکمرانی دموکراتیک و مشورت-محور مشخص می‌کند. بهاءالله این اصول را لازم برای رسیدن بهوحدت نوع بشر می‌داند که با دغدغه‌هایناسیونالیستی و اتحادِ محدودِامپریالیسمِ اروپاییِ متفکران غربیِ هم‌عصرِ بهاءالله تفاوت‌های اساسی دارد.[۳۵] در اندیشه بهاءالله از آنجا که بشر حقیقتی زنده و بهم تنیده دارد موسسات بشری، اصول فرهنگی، هنجارها، مفاهیم عدالت و برابری باید در سطحی جهانی تعریف شوند.[۳۶] فیلسوفانعصر روشنگری علیه این نظریه سنتیِ دین که چون مشیت الهی تغییر نمی‌کند پس نظم اجتماعی بشر نیز نباید تغییر کند، و اینکه از دین برای تحکیم سنت و مقاومت در برابر پویایی و مقتضیات تاریخ استفاده شده، شوریدند. اما نظر بهاءالله دقیقاً عکس این است. بهاءالله بر اصل سیر تکاملی ادیان تأکید می‌کند: آموزه‌های دین با ظهور پی در پی ادیان بنا بر نیازها و شرایط بشر تجدید می‌شوند و تغییر می‌کنند. ظهور هر دین جدیدی بشر را به مرحله بعدی تکامل جمعی او هدایت می‌کند. دین به جای اینکه متصلب و غیرقابل تغییر باشد منبع پیشرفت و پویاییِ اجتماعی و معنوی بشر است. در این دیدگاه مشیت الهی بر حرکت بشر به سوی وحدت و پیشرفتی روزافزون استوار است و نقش دین ایجاد تمدنی پیوسته در حال پیشرفت است.[۳۷][ت]

بهاءالله بعد از اصلاح و احیای جامعه بابی نظر خود را معطوف به اصلاحات در سطحی جهانی کرده بود.[۲۹] اصلاحات بهاءالله از چارچوب اسلام خارج می‌شود و بسیاری از احکام و عناصرشریعت اسلام و مذهبتشیع را منسوخ و الغاء می‌کند که از مهم‌ترین آنها می‌توان به نسخ احکامجهاد،برده‌داری،نجاست،صیغه،تقیه،قصاص،ارتداد و از میان برداشتنطبقه روحانیت اشاره کرد.[۲۹] اصلاحات بهاءالله دوام پیدا کرد و ادامه یافت، در حالی که اصلاحات هم‌عصران او در جهان اسلام تنها تأثیرات محدودی در سطوح محلی یا منطقه‌ای داشت ولی فراتر از آن نرفت.[۲۹]

تأثیر اندیشهٔ بهاءالله بر دیگران

آثار بهاءالله و جانشین اوعبدالبهاء تأثیرهای آشکاری بر جنبش‌های اصلاح‌طلبی که آن زمان درایران وامپراتوری عثمانی در جریان بود گذاشتند. در دهه‌های ۱۸۹۰ و ۱۹۰۰ که فشار برای انجام اصلاحات در ایران افزایش یافت و مقدمات جنبش مشروطه فراهم شد، اصلاح‌طلبان فقط ازاروپا الهام نمی‌گرفتند.[۱۶۹] توجه آن‌ها به آموزه‌های بهائی به‌شدت جلب شده بود و بسیاری از آرایی که بعداً در دستور کار اصلاح‌طلبانمشروطه‌خواه قرار گرفت جزئی ازتعالیم بهائی به‌شمار می‌رفت.[۱۶۹] با این وجود اصلاح‌طلبان ایرانی هرگز به تأثیر دیانت بهائی بر افکار خود اعتراف نکردند، زیرا چنین ارتباطی بدعت‌آمیز تلقی می‌شد. از طرفی دیگر اصلاح‌طلبان عثمانی، به خصوص اعضایترکان جوان مانند عبدالله جودت، آشکارا و به صورت مثبت در مورد بابیان و بهائیان و تعالیم بهائی سخن می‌گفتند.[۱۷۰] با این حال محققان غربی و تا حد بسیار زیادی محققان معاصر ترک تاکنون روابط و تماس‌های بین اصلاح‌طلبان عثمانی و بهائیان و تأثیر احتمالی رهبران بهائی بر جریان اصلاحات را نادیده گرفته یا کم رنگ انگاشته‌اند.[۱۷۰]

البته تفاوت‌های بنیادینی در رویکرد و تفکر اصلاح‌طلبان و رهبران بهائی دیده می‌شود. رویکرد اصلاح‌طلبان در ایران و امپراتوری عثمانی یا در چارچوب نوگرایی، یا احیاگرایی اسلامی، یا در چارچوبمدرنیته وملی‌گراییسکولار مانند جنبشترکان جوان قرار می‌گرفت. امّا اصلاحات بهاءالله و عبدالبهاء فرااسلامی وجهان‌شمول بودند که علاوه بر دستاوردهای مدرنیته بر احیای ارزش‌های اخلاقی از طریق دیانتی جدید تأکید می‌کرد.[۱۷۱][۱۷۲] همچنین بسیاری از اصولی که رهبران بهائی از آن سخن می‌گفتند در گفتمان‌های اصلاح‌طلبان آن زمان دیده نمی‌شود. بهاءالله و عبدالبهاء از نخستین کسانی بودند که با نگارش آثاری به زبان فارسی، خواهاندموکراسی و اصلاحات اجتماعی شده بودند.[۱۶۹] در فاصلهٔ دهه‌های ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ که نظام‌های استبدادی بر بخش وسیعی ازاروپا سلطه داشتند و اکثر اصلاح‌طلبان سکولار ایرانی، نظیرملکم خان، تنها خواستار آن بودند که شاه به کمک شورایی انتصابی حکومت کند، بهاءالله درکتاب اقدس (۱۸۷۳) از حکومت جمهوری در ایران سخن گفت و در سال ۱۸۹۱، خواهان تشکیل مجالس انتخابی شد.[۱۶۹]

بهاءالله در سال ۱۸۷۵ از عبدالبهاء که آن زمان جوانی سی و یک ساله بود تحریر کتابی را خواست که به «رساله مدنیه» مشهور شد[۱۷۳] و پیامش در چارچوبی از روند اصلاحات و نوسازی در ایران ارائه شد که توسطحسین خان مشیرالدوله، دولتمرد اصلاح‌گر، آغاز شده بود.[۱۷۴][۱۷۵][۱۷۶] عبدالبهاء در این کتاب از انتخاب نمایندگانمجالس و شوراها توسط مردم حمایت کرد[۱۶۹] و خواهان گسترشآموزش و پرورش مدرن در سراسر کشور و تعلیم علوم و هنرها، ایجاد یک نظام حقوقی واحد، برابری حقوقی، تأمینمالکیت خصوصی، رفع فساددیوان‌سالاری دولتی، و منظم‌ساختن رویه‌های آشفته در دادگاه‌های ایران شد.[۱۶۹] او یک دهه بعد در سال ۱۸۸۶ دولت را به تضمینآزادی عقیده افراد فراخواند.[۱۶۹] در دههٔ ۱۸۸۰، بهاءالله از مسائلی همچون اهمیت فراگیری علوم و هنرهای مدرن، ضرورت ارتقای نقش اجتماعی زنان، نیاز بهتعلیم و تربیت عمومی به‌ویژه برای دختران و به‌خصوص در زمینهٔ علوم و هنرهای مدرن، اهمیت عدالت و نیاز به توجه خاص بهکشاورزی سخن گفت. در آثار اکثر اصلاح‌طلبانِ سکولار آن زمان خبری از بسیاری از این مسائل نبود.[۱۶۹]

بهائیان در جلب افکار عمومی به اصلاحات اجتماعی نیز پیشگام بودند.[۱۶۹] در مقایسه با اصلاح‌طلبان سکولار، بهائیان این آراء را به شیوه‌ای بومی و از نظر فرهنگی همدلانه‌تر رواج می‌دادند. در حالی که آراء و حتی سخنان اصلاح‌طلبان سکولار برای اکثر ایرانیان قابل فهم نبود. آثار بهاءالله و عبدالبهاء مبتنی بر مفاهیم و واژگان بومی موجود بود و در نتیجه گفتمان آن‌ها آشناتر، فهمیدنی‌تر، و بنابراین پذیرفتنی‌تر بود.[۱۷۷] در سال‌های منتهی به انقلاب مشروطه و طی این انقلاب (۱۹۰۹–۱۸۹۵)، نه تنها گفتمان بهائی مربوط بهمشروطه‌خواهی و اصلاحات اجتماعی تثبیت شده بود بلکه بهائیان همچنین سرگرم اجرای این پیشروی‌ها در جوامع خود در شهرهای عمده و بسیاری از نواحی روستایی ایران بودند.[۱۶۹] آن‌ها برای ادارهٔ امور خود در حال گذار از نظام سنتی رهبری به نظام مبتنی بر شوراهایی بودند که به‌طور دموکراتیک توسط بهائیان هر محل بنا بر آموزه‌های نوین انتخاب می‌شدند. در سال ۱۸۷۳، بهاءالله خواهان تشکیلمحفل محلی در هر محل شده بود. بهائیان ایران شوراهای گوناگونی را تشکیل دادند و در نخستین سال‌های قرن بیستم، شوراهای بهائی در همهٔ جوامع بزرگ بهائی تأسیس شدند.[۱۶۹] بهائیان همچنین در خط اوّل تأسیسمدارس منطبق با اصولتعلیم و تربیت و برنامهٔ درسی مدرن (غیر مکتبی) قرار گرفتند. نخستین مدرسهٔ پسرانهٔ بهائی در سال ۱۹۰۰ در تهران تأسیس شد و به تدریج شبکه‌ای از هشتاد مدرسهٔ مدرن در شهرها و روستاهایی که جامعهٔ بهائی در آن‌ها موجود بود ایجاد گشت. بهائیان طلایه‌دار ترویج فعالیت زنان در عرصه‌های اجتماعی هم بودند. هر جا مدرسهٔ پسرانه‌ای تأسیس می‌شد، مدرسهٔ دخترانه هم گشایش می‌یافت. «محفل ترقی نسوان» در سال ۱۹۰۹ تأسیس شد و کلاس‌های سوادآموزی، آموزش سخنوری، معلومات عمومی، و معارف بهائی برای زنان برگزار گردید.[۱۶۹]

دیدگاه‌های اجتماعی و سیاسی، و ابلاغ جهانی رسالت: ارسال نامه به سران کشورها

پیش‌زمینه

بهاءالله پس از تبعید به ادرنه و استقرار آئین جدید، اقدام به ابلاغ عمومی رسالت خود در سطحی جهانی نمود. او از سپتامبر سال ۱۸۶۷ شروع به ارسال نامه‌هایی به سران ممالک، پادشاهان وقت، و شخصیت‌های مهم سیاسی و دینی کرد. در این نامه‌ها بهاءالله از آغاز عصری جدید سخن گفت و به روشنی مقام خود را اعلام داشت. او در ابتدا هشدار داد که نظم فعلی جهان شاهد آشوب‌های سیاسی و اجتماعی متعددی خواهد بود. بهاءالله در این نامه‌ها به ویژه فرمانروایان مقتدر کشورهایاروپائی را دعوت کرد تا دستیابی بهوحدت جهانی را اصلی‌ترین هدف خود قرار دهند و آن‌ها را فراخواند تا مجمعی جهانی برای پایان دادن به جنگ تأسیس کنند. و بیان نمود صلح دائمی تنها از طریق اقدام جمعی امکان‌پذیر است. به گفته او خداوند برای این هدف قوایی تاریخی برانگیخته است که هیچ‌کس توان مقاومت با آن را ندارد، خداوند به سران ممالک قدرت تفویض کرده است تا اتحاد عالم،عدالت اجتماعی وصلح جهانی را متحقق سازند. حکومت‌هایی که در برابر این اهداف ایستادگی کنند خود و دیگر ملت‌ها را به ورطه اضمحلال و نابودی خواهند کشید.[۱۷۸]

بهاءالله به صورت تدریجی اما منسجم و با در نظر گرفتن شرایط زمانه و ظرفیت مخاطب مطالبش را در باب حکمرانی بیان می‌کند تا حکمرانان به صورت تدریجی گام‌هایی برای حرکت به سوی الگوی ایده‌آل حکومت بردارند.[۱۷۹] به عنوان مثال وی ایدهدموکراسی را به مرور مطرح می‌کند تا مورد سوء برداشت قرار نگیرد و رد نشود.[۱۸۰] از طرف دیگر بهاءالله هیچ‌کدام از نظام‌های سیاسی موجود از جمله نظام‌های غربی را به معنی واقعی عادل نمی‌داند.[۱۸۰] به عنوان مثال دموکراسی مورد نظرِ بهاءالله رقابت‌های سیاسی احزاب و پیشبردِ منافعِ خاصِ گروهی توسط منتخبان را رد می‌کند.[۱۸۱] لازمه عدالت از دیدگاهِ بهاءالله تحولِ روحانیِ اجتماع و ایجاد تمدنی است که بر اساس آموزه‌های آئین او بنا شده است.[۱۸۲][ث] اما او در این فاصله پیشنهادهای کوتاه مدت برای بهبود شرایط موجود برای جوامع امروزی ارائه می‌دهد تا بشر را به صلحی سیاسی و عرفی برساند.[۱۸۲][ج]

بهاءالله سال‌ها قبل از شروعجنبش بابی، به خشونت‌پرهیزی و صلح‌طلبی باور داشت.[۱۸۳][۱۸۴] این باور به گفتهٔ او از دوران کودکی و پس از انقلاب و تحولی معنوی که در پی حزن و تأسف شدید از خواندن داستان قتل‌عام قبیلهبنی‌قریظه در وی ایجاد شده بود، شکل گرفته بود.[۱۸۳][۱۸۴][۱۸۵] در جنبش بابی، بهاءالله از همان ابتدا به دنبال رویکردی بود که اگر چه بر گسست ازاسلام تأکید می‌کرد ولی در عین حال معتدل و خشونت‌پرهیز بود.[۱۸۶] پس از درگیری دفاعی بابیان درطبرسی،[۱۸۷] بهاءالله سعی داشت تا از موقعیت بالای اجتماعی خانواده خود برای مذاکره و پایان درگیری استفاده کند.[۱۸۸] او تلاش‌های مکرری انجام داد تا دوستان و خویشاوندان صاحب‌نفوذ خود را قانع کند که بابیان صلح‌طلب و قانون‌مدار هستند.[۱۸۹] او به مقامات هشدار داد که اگر دولت در انجام مسئولیت خود برای متوقف کردن آزار و اذیت‌هایی که روحانیون محرک آن بودند کوتاهی کند، کشور با خشونت‌های گسترده و بی‌نظمی عمومی مواجه خواهد شد.[۱۸۹] از طرف دیگر، دیدگاهی وجود دارد که می‌گوید عقاید بهاءالله در مورد مقابله با حکومت در طول زمان تغییر کرد.[۶۴]:۵۲ طبق این دیدگاه پس از شکست جنبش بابی، او با الهام از روشامامان شیعه پس از نبردکربلا، برای بقای جنبش به اطاعت از حکومت و صلح‌طلبی روی آورد.[۷۲]:۴۵۸، ۵۰۳، ۵۰۶

تبعید بهاءالله به ادرنه و عکا با جنبش‌های اصلاح‌طلبانه در امپراتوری عثمانی همزمان بود. این جنبش‌ها باعث ایجاد پرسش‌های فراوانی در میان بهاءالله و همراهانش شده‌بودند.[۶۴]:۵۲ گروهعثمانی‌های جوان در این زمان فعال بودند و تأثیر فراوانی بر متجددین ایرانی مانندحسین‌خان سپهسالار وملکم خان داشتند.[۶۴]:۶۲ بهاءالله نیز با جنبش‌هایی مانند عثمانی‌های جوان در تماس بود و در زمینه‌های اجتماعی دیدگاه‌هایش شبیه عثمانی‌های جوان ومدحت پاشا، به جز تکیه بر اسلام، برای مبارزه با استبداد بود.[۶۴]:۶۸–۶۹ در سال ۱۸۶۷، بهاءالله در «سورهٔ ملوک» خواستار مشاوره‌دادن به سلطان شده، از اصلاحات حمایت کرد، و سلطان را به داشتن استقلال از وزیران قدرتمندش توصیه نمود.[۶۴]:۵۴ این توصیهٔ بهاءالله باجنبش اصلاح‌طلبانهٔ تنظیمات که در عثمانی در جریان بود هماهنگی داشت.[۶۴]:۵۶ علی‌رغم این نامه، چند ماه بعد،سلطان عبدالعزیز بهاءالله و همراهانش را به زندانی در عکا تبعید کرد.[۶۴]:۵۶ بهاءالله به این تبعید اعتراض نموده در سال ۱۸۶۹ درلوح فؤاد، سلطان عبدالعزیز را ستمگر نامیده و پیش‌بینی کرد که به زودی ناآرامی‌های اجتماعی امپراتوری را فرا خواهد گرفت. در این نامه‌ها او مرگ هر دو وزیر (عالی پاشا و فؤاد پاشا)، سرنگونی شخص سلطان، و از دست رفتن متصرفات عثمانی، در قارهٔ اروپا، را به دلیل سوء استفاده از قدرت مدنی، سوء حکمرانی، و همچنین ظلم و سختی هائی که بر او و پیروانش وارد آورده بودند پیش‌بینی کرده بود.[۱۹۰]

رهبران سیاسی

بهاءالله از سال ۱۲۴۵ خورشیدی (۱۸۶۷ میلادی) هنگامی که هنوز درادرنه بود بعد از ابلاغ رسالت خود به بابیان، نامه‌هایی به سران کشورهای جهان ارسال نمود.[۱۹۱][۱۹۲] بهاءالله ارسال این نامه‌ها را پس از تبعید و زندانی شدن درعکا ادامه داد.[۱۹۳] او نامه‌هایی بهلوئی ناپلئون، امپراتور فرانسه؛ویکتوریا،ملکه انگلستان؛الکساندر دوم تزار روسیه؛ناصرالدین شاه قاجار پادشاه ایران؛ وسلطان عبدالعزیز خلیفهعثمانی، و دو تن از وزرای او به نام‌هایعالی پاشا وفؤاد پاشا نوشت.[۱۹۴] بعضی از رهبران دیگر نظیرقیصر ویلهلم اول امپراتور آلمان،فرانسوا ژوزف پادشاه اتریش و مجارستان وروسای جمهور آمریکا متعاقباً در کتاب اقدس مورد خطاب قرار گرفتند.[۱۹۳]

بهاءالله در این نامه‌ها خود را موعود تمامی ادیان[۱۹۱] و مُصلح عالم که برای اتحاد نوع بشر ظهور کرده،[۱۹۵] خواند و سران کشورها را به پذیرش رسالت خود دعوت نمود[۱۹۲] و از آن‌ها خواست تا از مسابقه تسلیحاتی و تحمیل هزینه‌های آن بر مردم دست بردارند.[۱۴۸][۱۹۲][۱۹۶][۱۹۷] برای حل و فصل اختلاف‌های موجود و دستیابی به صلح عمومی گرد هم جمع شوند و با ایجاد امنیت جمعی از آن پاسداری کنند.[۱۴۸][۱۹۲][۱۹۷][۱۹۸] به‌طور دقیق‌تر، در این نامه‌ها بهاءالله سران ممالک را به تشریک مساعی در تشکیل یک دادگاه بین‌المللی برای دستیابی به صلح و رفع اختلاف‌های موجود بین کشورها فراخواند. این مجمع جهانی در مرحله ابتدائی خود، به گفته او، باید توسط یک نیروی پلیس بین‌المللی که از کشورهای عضو تشکیل شده محافظت شود تا در اجرای حکم جاری، برای حل و فصل صلح‌آمیز مناقشات بین‌المللی پشتیبانی کند.[۱۹۹]

بهاءالله در این نامه‌ها همچنین سران ممالک را بر کاهش مالیات‌های سنگین،[۳۱] حمایت از فقراء و طبقه کارگر، و ارائه خدمات ضروری اجتماعی از طریق هزینه‌هایی که از خلع سِلاح به دست می‌آید فرا خواند.[۱۹۲] به عقیده او فقرا حق غذا، مسکن، آموزش عمومی، و حکومتی که مردم را نمایندگی می‌کند، دارند.[۱۹۶] بهاءالله همچنین ازدموکراسی، حکمرانی قانون، سلطنت مشروطه، حکومت پارلمانی و عدالت و تساوی برای همگان بدون در نظر گرفتن دین[۱۹۲] پشتیبانی نمود.[۱۹۲][۱۹۶][۲۰۰] نامه بهاءالله بهملکه ویکتوریا بر بهبود اجتماعیِ تساوی‌گرا تأکید داشت. او در این نامه، ملکه را به دلیل لغوبرده‌داری و اینکه زمام امور را به دست مردم سپرده است ستود. اشاره بهاءالله در نامه به حکومت پارلمانی و قانون اصلاحات سال ۱۸۶۷ بود که حق رای را توسعه بخشید و حتی بعضی کارگران شهری و اتحادیه‌ها را هم شامل شد.[۲۰۱]

در نامه‌های بهاءالله همچنین دستورالعمل‌هایی برای رسیدن به یک جامعه متحد جهانی تبیین شده است. از جمله این دستورالعمل‌ها گزینش یک زبان و خط بین‌المللی و ترویج یک نظام آموزشی همگانی و اجباری یکسان است.[۱۹۸][۲۰۲] با انتخاب یک زبان و خط بین‌المللی، یا ایجاد یک زبان و خط نوین، مردم کشورهای مختلف می‌توانند در عین حفظ هویت فرهنگی خود با مردم سایر نژادها و ملل ارتباط برقرار کنند. نظام آموزشی اجباری و همگانی موجب ریشه کن شدن بیسوادی خواهد شد. در جهانی که در آن امنیت جمعی برقرار است هزینه‌های نظامی و تسلیحاتی کشورها به نحو چشمگیری کاهش خواهد یافت و درآمدهای مالیاتی صرف رفاه اجتماعی خواهد شد.[۱۹۹]

ایران

بهاءالله درسال ۱۸۶۹[۲۰۳] در طی نامه‌ای ازناصرالدین‌شاه خواست که فرصتی به او داده شود تا در حضور شاه و در مقابله با علماء حقیقت رسالتش را به اثبات برساند. بهاءالله در این نامه خواستار رعایتعدالت و رواداری مذهبی نسبت بهبهائیان شد. او همچنین به شاه اطمینان داد که بنابرتعالیم او بهائیان از هرگونهخشونت وفسادی پرهیز می‌کنند.[۱۹۰]بدیع نیشابوری، قاصدِ نامه که نوجوانی ۱۷ ساله بود، به دستور ناصرالدین شاهشکنجه و کشته شد.[۲۰۳] به گفتهسپهدار اعظم، شاه نامه را بهملا علی کنی و دیگر علمایتهران داد تا جوابی بر آن بدهند. علماء، نامه را بی‌جواب گذاشتند. ملا علی کنی بهمستوفی الممالک، نخست‌وزیر وقت، پیغام داد که نامه جوابی ندارد و جوابش همان بود که شاه نسبت به قاصد نامه مجری داشت، و اگر شاه شکی نسبت به اسلام دارد، ملا علی کنی باید اقدامی به عمل آورد تا شبهه او زایل شود. کَنی در ادامه از شاه خواست تا از سلطانعثمانی بخواهد که بر بهاءالله بسیار سخت بگیرد و تمامی راه‌هایارتباط با او را ببندد.[۲۰۴] بعد از کشته شدنبدیع نیشابوری، بهاءالله شاه را با عنوان «رئیس ظالمین» تقبیح کرد و اظهار داشت که به زودی عبرت جهانیان خواهد شد.[۲۰۵] وی همچنین پیروانش را به رعایتحکمت در تبلیغ پیام بهائی توصیه کرد. حکمت در آثار بهاءالله غالباً به این معنی است که فرد سنجیده عمل کرده و آئین بهائی را به گونه‌ای به طرف مقابل معرفی کند که به جدل و ستیزه ختم نشود و تأثیر مثبتی بر مخاطب بگذارد.[۲۰۶][۲۰۷][چ]

بعدها بهاءالله در ژوئیه ۱۸۹۱ در «لوح دنیا»، از اینکه ایران جایگاه خود را به عنوان مرکز جهانی دانش و فرهنگ از دست داده و به جایی سقوط کرده که برهلاکت خود قیام نموده، افسوس خورد. وی در این اثر با اشاره به آیه‌ای ازکتاب اقدس که ظهوردموکراسی مردم را درتهران پیش‌بینی کرده ازاستبدادحکومت قاجار و اینکه حکومت حقوق مردم راغصب کرده ابراز تاسف نمود.[۲۱۰] بهاءالله در کتاب اقدس در خطابی به تهران (یعنی ایران) پیش‌بینی کرده بود که امور در او دچارانقلاب خواهد شد و دموکراسی مردم بر او حکومت خواهد کرد.[۲۱۱] چند دهه بعد در بحبوحه انقلاب مشروطه،شیخ فضل‌اللّه نوری درمیدان توپخانهٔ تهران بالای منبر رفت و آیه یادشدهِ کتاب اقدس را برای حضار خواند. سپس گفت چهل سال پیش رهبر «بابی‌ها» چنین دستوری داده و حال پیروانش سرگرم اجرای فرمان‌های او هستند. درشیراز همقوام‌الملک که مخالفمشروطه بود مردم را بهمسجد نو فراخواند و همین عبارتِ کتاب اقدس را برای آن‌ها خواند و از ایشان پرسید آیا واقعاً خواهان تأسیس حکومت مشروطه‌ای هستند که میرزا حسین‌علی به پیروانش وعده داده است.[۱۶۹]

رهبران دینی

بهاءالله نامه‌هایی هم به رهبران ادیان از جملهپاپ پی نهم نوشت. او در این نامه وی را به بررسی پیام و رسالت خود دعوت کرد[۳۰] و به واگذاری حکومت عرفی (سلطه خود برایالات کلیسا)، ترکِجزم اندیشی و تعصبات دینی، حذف تشریفات زائد، ترکانزوای قصرواتیکان، دیدار با روسای مذاهب غیرکاتولیک، و دعوت سران ممالک به عدالت، و نصرتِ رسالت خود فراخواند.[۳۱][۳۰][۳۲] او همچنین به کشیشان کاتولیک توصیه کرد تا از انزوای کلیساها و صومعه‌ها خارج شوند، ازدواج کنند، و به فعالیت در اجتماع و آنچه باعث منفعت آن‌ها و عموم می‌شود مشغول گردند.[۱۹۳] بهاءالله همچنین در این نامه‌ها هشدار داد که اساساً پیشوایان دینی در تاریخ، نخستین کسانی بودند که پیامبران الهی- مؤسسان ادیان، را انکار کردند و مورد آزار قرار دادند.[۳۲]

بهاءالله در نامه‌هایی که به سران کشورهای مسلمان ارسال داشت، از جدایی دین از سیاست و مشروعیت دولت عرفی حمایت کرد و بر دوری بهائیان از خشونت و فساد تأکید نمود.[۳۳] او نامه‌هایی نیز به بعضی ازعلمای سرشناس ایران نوشت. او در این نامه‌ها آنان را عامل سقوطاسلام دانست و به علت سرکوب و کشتار بهائیان سخت مورد بازخواست قرار داد.[۳۰]

هشدارها و پیش‌بینی‌ها

نامه‌های بهاءالله حاوی هشدارها و پیش‌بینی‌هایی در مورد آینده بعضی کشورها و برخی فرمانروایان بودند.[۱۹۰] به‌طور کلی بهاءالله حکومت‌های جمهوری و پادشاهی مشروطه را می‌ستود، و در عین حال برایفرانسهبناپارتی، و دولت‌های استبدادیپروس،امپراتوری عثمانی، وایران تاج و تخت‌های سرنگون شده، انقلاب‌ها یا رودخانه‌های خون پیش‌بینی می‌کرد.[۲۱۲] بهلوئی ناپلئون، مقتدرترین فرمانروای وقتاروپا هشدار داد که به علت سوء استفاده از قدرت و ریاکاری سرنگون گشته، و قلمروش دچار هرج و مرج خواهد شد. ناپلئون دو سال بعد درجنگ سدان شکست خورد و سلطنتش دچار اغتشاش گشت. از سرزمین مادری تبعید شد، و حکومت فرانسه به نوع جمهوری تبدیل شد.[۱۹۰] به دنبال آنقیصر آلمان ویلهلم اول کهناپلئون را شکست داده بود با خطاب و هشداری مشابه روبرو شد.تزار روسیه،پادشاه ایران وفرانسوا ژوزف نیز هشدارهائی بر وزن انذارها به ناپلئون دریافت کردند. بهاءالله که آن زمان زندانیحکومت عثمانی بود نامه‌هایی در طی سال‌های ۱۲۴۷ و ۱۲۴۸ شمسی (۱۸۶۸ و ۱۸۶۹م) بهعالی پاشا (صدراعظم) وفؤاد پاشا (وزیر امور خارجه) نوشت. در این نامه‌ها، مرگ هر دو وزیر، سرنگونی شخصسلطان عبدالعزیز، و از دست رفتن متصرفات عثمانی در قارهٔ اروپا را به دلیل سوء استفاده از قدرت مدنی، سوء حکمرانی، و همچنین ظلم و مصائبی که بر او و پیروانش وارد آورده بودند پیش‌بینی کرد.[۱۹۰] مرگ زودهنگام دو وزیر کمی بعد در سال‌های ۱۲۴۸ و۱۲۵۰شمسی (۱۸۶۹ و ۱۸۷۱م) در حالی که هنوز در دهه پنجم زندگی خود بودند به وقوع پیوست.سلطان عبدالعزیز از قدرت برکنار شد و در سال ۱۲۵۶ شمسی (۱۸۷۶م) خودکشی کرد یا به قتل رسید. و در نهایتجنگ مصیبت بار عثمانی با روسیه در بین سال‌های ۱۲۵۶ و ۱۲۵۸ شمسی (۱۸۷۷ و ۱۸۷۸م) باعث از دست دادن بعضی متصرفات اروپایی عثمانی شد.[۱۹۰] بهاءالله درکتاب اقدس نیز به ظلم و ناکارآمدیحکومت عثمانی، و سقوط آن در آینده اشاره نمود.[۴۳][۲۱۳] به باور بهائیان، همچنین درکتاب اقدس در جایی کهآلمان را مورد خطاب قرار داده، به جنگ‌های جهانی اشاره کرده،[۲۱۴] و چشم‌اندازی از ظهور دموکراسی در ایران را نیز ارائه داده است.[۲۱۵]

آموزه‌ها

مقاله‌های اصلی:تعالیم بهائی وآئین بهائی

ظهور تدریجی وحی

مقاله‌های اصلی:مظهر ظهور وظهور تدریجی (دیانت بهائی)

بهاءالله با تأکید بر ذات استعلایی خداوند، حلول و تجسد پروردگار و عقیده وحدتِ وجود را رد می‌کند و او را ورای این جهان می‌داند.[۷] خداوند خود را در این جهان به واسطه پیام‌آورانش در یک فرایند تدریجی-ادواری، و منطبق با استعداد درک بشر و مقتضیات زمان و محیط، متجلی می‌سازد. این فرایند متناوب و در عین حال تکاملی است. از طرفی با ظهور هر دینی «حقایق ابدی» - اصول معنوی و اخلاقی، که در دین قبل ظاهرشده، امّا با گذشت زمان و تمسک کورکورانهٔ پیروان به سنت، به فراموشی سپرده شده بود دوباره زنده می‌شود. در این نگاه، ظهور پیاپی ادیان را می‌توان به آمدن فصل بهار تشبیه کرد، با آمدن هر بهاری شکوفایی و نوزایی جایگزین سرما و مرگِ زمستانِ قبل از خود می‌شود. از طرف دیگر حقایق و اصول اجتماعی دینی نسبی هستند و سیری تکاملی می‌پیمایند به این معنی که آموزه‌های دینی از طریق ظهور پی در پی ادیان با تغییر مقتضیات زمان و ظرفیت فهم بشر تغییر می‌کنند.[۲۱۶] هدف از ظهور پیامبران، ظهور فیض الهی و تربیت معنوی انسان برای پیشرفت روحانی او در این جهان و آمادگی او برای عالم بعد است.[۷] از دیدگاه بهاءالله، پیامبران دارای دو کیفیت وجودی می‌باشند. یکی وجود انسانی، و دیگری مقام الهی آن‌ها است. در مقام الهی از آنجا که همگی تجلی خداوند واحدند و اسماء و صفات او را منعکس می‌کنند در واقع ظهور یک حقیقت هستند، ولی از جنبهٔ انسانی شخصیت‌های متفاوت دارند.[۷]

تعالیم اجتماعی

در آثار بهاءالله بارها آمده است که مخاطب پیام او همه نوع بشر می‌باشد. و هدف از آموزه‌های او بازسازی عالم و ترقّی بشریت به عنوان یک واحد منسجم است. او به‌طور مشخص اصل یگانگی نوع انسان را اعلان داشته، و سران ممالک را ترغیب به حل و فصل اختلاف هایِ موجود و دستیابی به صلح عمومی از طریق گرد هم آئی و مشورت، و با ایجاد انتظامِ امنیتِ جمعی از آن پاسداری کنند. او همچنین در راستای رسیدن به یک جامعه متحد جهانی، خواستار اتخاذ یک زبان و خط بین‌المللی و ترویج یک نظام آموزشی همگانی و اجباری شده است. بهاءالله در آثار خود بر ترکِ تعصبات دینی و نژادی و پرهیز از ملی‌گرایی افراطی تأکید دارد.[۱۹۸][۲۰۲] برای اولین‌بار، در دههٔ ۱۸۷۰ بهاءالله درکتاب اقدس شروع به نوشتن در مورد جایگاه زنان در جامعه کرد. تأکید او بر تعلیم و تربیت دختران یکی دیگر از نمونه‌های متعددِ حمایت وی از بهبود وضعیت زنان است.[۷][ح] بهاءالله در آثار خود بیان می‌کند که نزد خدا زن و مرد برابر هستند و هیچ‌یک بر دیگری برتری ندارد.[۲۱۷] .[۶۴]:۱۷۶ آموزه‌های او طرفدارِ جدی آزادی زنان است.[۲۱۸] او بسیاری از رسومات تبعیض آمیزِ علیه زنان همچون ازدواج موقت، نامزدی دراز مدت، یا ازدواج اجباری،ازدواج دختران زیر پانزده سال، وسه طلاقه کردن همسر را منع می‌کند.[۲۱۹] بعضی آموزه‌های دیگر بهاءالله در ارتباط با زنان به تدریج و توسط جانشین و مفسر رسمی آثارش،عبدالبهاء، بیان شدند، و توسط پیروان بهاءالله به مرحلهٔ اجرا درآمدند.تک‌همسری[خ] و دادن اولویت حق تحصیل به دختران دو نمونه از این مواردند.[د][۲۲۳] زنان می‌توانند در تمامموسسات بهائی به جز بیت العدل اعظم عضو شوند[ذ][۲۲۴][ر]

تعالیم فردی

بهاءالله از بهائیان می‌خواهد که آئین او را با درست زیستن، رفتار پسندیده و آموزش به دیگران ترویج دهند،[۲۲۶] فضیلت‌های اخلاقی چون راستگویی، پاکدامنی، درستکاری، امانت‌داری، وفاداری، ادب، بردباری، عدالت و انصاف را در پیش گیرند.[۴۳] با ادیان دیگر با مَنِشی دوستانه و با محبت معاشرت نمایند.[۲۲۶] او همچنین از آنها خواسته تا در ممالک محل سکونت خود شهروندان نمونه بوده و نسبت به دولت متبوع خود صادق، درستکار و وظیفه‌شناس باشند، و به هیچوجه سبب خشونت و فساد نشوند،[۲۲۶] از تعصب، غرور، مجادله، نزاع، غیبت و افتراء بپرهیزند،[۴۳] و تلاش خود را در جهت خدمت به نوع بشر ادامه دهند.[۲۲۶] او هر شکلی از خشونت مذهبی به خصوص جهاد را محکوم و ممنوع اعلام کرده،[۲۲۶] و به تفصیل در آثارش از نقش دین به عنوان عاملی بازدارنده، برای جلوگیری از جرم، و حفظ نظم اجتماعی نوشته است.[۲۲۶] بهاءالله همچنین جمع‌آوریصدقه،رهبانیت و بطالت را محکوم ساخته و بر ضرورت اشتغال به کار تأکید کرده است.[۴۳]

عهد و میثاق

مقاله‌های اصلی:نظم اداری بهائی وعهد و میثاق در آئین بهائی

بهاءالله برای حفظ وحدت جامعه بهائی، و جلوگیری ازانشقاق، اصلی را بنا نهاد که با عنوانعهد و میثاق شناخته می‌شود.[۲۲۷] بر اساس این اصل، او چگونگی تداوم جریان هدایت، مسئلهٔجانشینی، و توضیح و تبیین آثار خود را با دستورالعمل‌های صریح، روشن و کتبی مشخص نمود.[۲۲۷][۲۲۸] به این ترتیب بهاءالله مسئولیت هدایت و رهبری جامعه را پس از خود به پسر ارشدش،عبدالبهاء، سپرد. سپس بنا به وصیت عبدالبهاء درالواح وصایا این مسئولیت بهشوقی افندی، نوهٔ عبدالبهاء، و در نهایت همان‌طور که بهاءالله در آثار خود، از جملهکتاب اقدس وکتاب عهدی، و جانشینان او در آثارشان مشخص کرده بودند، وظیفه روشنگری آموزه‌های آئین بهائی به بیت‌العدل اعظم مُحوّل شد.[۲۲۷] بهاءالله طبقه پیشوایان دینی را در آئین بهائی منسوخ نمود[۴۳] و اداره امور جامعه را بر عهده سیستمی متشکل از موسسات انتخابی نهاد، که در راس آنبیت‌العدل اعظم قرار دارد. این مؤسسات بر پایه مشورت و تصمیم‌گیری جمعی عمل می‌کنند.[۲۲۹] اصول این روش در آثار بهاءالله آمده است و عبدالبهاء و شوقی افندی جزئیات آن را تشریح کردند و به مرحله اجرا درآوردند. در مجموع این روش مدیریت به‌طور کلی با عنواننظم اداری بهائی شناخته می‌شود.[۲۲۹]

آثار

مقاله‌های اصلی:کتاب‌شناسی بهاءالله،کتاب ایقان،کتاب اقدس، وکلمات مبارکه مکنونه

بهاءالله کتاب‌ها، نامه‌ها (الواح) و دعا و مناجات‌های بسیاری نگاشته است.[۹۷] حدود بیست هزار نامه و متن نوشته شده توسط او شناسایی شده است.[۲۳۰]

کتاب ایقان یکی از آثار مهم بهاءالله است. وی این کتاب را اندکی قبل از اعلان رسالت خود دربغداد و در طی دو شبانه روز به رشته تحریر درآورد.[۲۳۱] کتاب ایقان بر نسبی بودن حقایق دینی، تداوم ظهوروحی در طول تاریخ حیات بشری، یگانگی مقام انبیاء، جهانی بودن پیام‌های ایشان، یکسانی روح تعالیم بنیادینشان، تقدیس کتاب‌های آسمانیشان و دو جَنبِگی مقام‌هایشان (جنبه انسانی، و الهی بودن پیامبر) تأکید می‌کند. در ضمن بی بصیرتی و انحراف پیشوایان دینی وعلمای مذهبی را تقبیح کرده، متون تمثیلیعهد جدید، آیات غامض و متشابهاتقرآن، و برخی اخبار و احادیث اسلامی را که باعث ایجاد سوء تفاهم‌ها و دشمنی و اختلاف بین پیروان ادیان بزرگ جهان شده‌اند را تشریح می‌کند. کتاب ایقان همچنین به بیان معانی مفاهیمی همچونرجعت،قیامت،خاتمیت، ورستاخیز می‌پردازد؛ شرایط ضروری برای رفتار و کردار عرفانی انسان را برمی‌شمرد و ادعایقائمیتسید علی‌محمد باب را اثبات می‌کند.[۲۳۲]

کلمات مکنونه که مجموعه‌ای از جمله‌های کوتاه با محتوای اخلاقی و روحانی است یکی دیگر از مهم‌ترین آثار بهاءالله محسوب می‌شود. بهاءالله این اثر را در دوران تبعید در بغداد و چند سال قبل از اعلان دعوتش به رشته تحریر درآورد. این اثر مورد توجه گسترده بابیان واقع شد و به موفقیت بهاءالله در جلب اقبال اکثر بابیان بعد از اعلان دعوتش کمک کرد.[۲۳۳] این اثر شامل یک مقدمه کوتاه به زبان عربی و به دنبال آن هفتاد و یک فراز به زبان عربی و سپس هشتاد و دو فراز به زبان فارسی با یک خاتمه کوتاه به زبان فارسی می‌باشد.[۲۳۳] در مقدمهٔ این اثر، بهاءالله محتوای کتاب را «جوهر» یا چکیده آنچه «بر پیامبرانِ گذشته نازل شده» و اکنون «پیراهن اختصار» بر تن کرده، معرفی می‌کند. محتوای کلمات مکنونه شامل موضوعاتی مانند ماهیت و مقام انسان، ویژگی‌های جهان روحانی و جسمانی، مقام و عملکردمظاهر ظهور الهی (پیامبران)؛میثاق ابدی بین خداوند و بشر، پیمان‌شکنی انسان و پیامدهای آن می‌باشد. همچنین در این اثر بهاءالله توضیح می‌دهد که چگونه انسان می‌تواند با وارستگی از امور دنیوی، رهایی از اوهام، کسب صفات روحانی نیک، و پرهیز از صفات و اعمال نا پسند، از نظر روحانی پیشرفت کند. فرازها به‌خصوص فرازهای عربی، به شکل خطاب خداوند به انسان بیان شده‌اند.[۲۳۳] چند فراز هم دارای محتوای رمزآلود و باطنی هستند که بعدهاعبدالبهاء وشوقی افندی آن‌ها را در آثارشان شرح و توضیح داده‌اند.[۲۳۳] عبدالبهاء، بر اهمیت کلمات مکنونه تأکید کرد و از بهائیان خواست که علاوه بر خواندن روزانه، آن فرازها را به خاطر بسپارند و زندگی روزمره خود را با آموزه‌های آن‌ها مطابقت دهند. شوقی افندی کلمات مکنونه را «مجموعه‌ای شگفت‌انگیز از سخنان گوهربار» خوانده، و در میان آثار بهاءالله پیرامون اخلاق آن را دارای «برتری بی حد و حصر» دانسته است. این اثر از اولین آثار بهاءالله است که شوقی افندی به ترجمه آن به انگلیسی پرداخت.[۲۳۳]

کتاب اقدس در میان تقریباً صد مجلّد از کتاب‌های بهاءالله، بنیان‌گذارآئین بهائی، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این کتاب و ضمائم آن به همراه تبیین‌ها و توضیح‌هایعبدالبهاء وشوقی افندی و راهنمائی‌های وضع شده توسطبیت العدل اعظم مبنای احکام و قوانین مدنی، جزایی، اخلاقی و دینی آئین بهائی را تشکیل می‌دهند.[۴۳][۲۳۴] در کتاب اقدس، بهاءالله علاوه بر وضعاحکام و قوانین بهائی و نصایح اخلاقی،[۴۳][۲۳۵] طبقه پیشوایان دینی را در آئین بهائی منسوخ می‌نماید، ونظم اداری بهائی که در راس آنبیت العدل اعظم قرار دارد را تشریح و قوانین مدنی، کیفری، اخلاقی و دینی بهائی را که قرار است با تفسیرهای رسمی و یک نظام اداری همراه باشد مشخص می‌نماید.[۴۳] کتاب اقدس برای اولین بار در سال ۱۸۹۰م دربمبئیهندوستان توسط انتشارات دوت پراشاد (به انگلیسی: Dutt Prashad Press) (بهانگلیسی:Dutt Prashad Press) به چاپ عربی تحت عنوان «الکتاب الأقدس و نبذة مِن الواح بهاءالله» منتشر شد.[۷]

از دیگر آثار بزرگ و مهّم بهاءالله می‌توان بههفت وادی،چهار وادی،جواهر الاسرار و الواح خطاب به سلاطین اشاره کرد.[۲۳۶] بهائیان مجموعه آثار بهاءالله راوحی الهی و شالودهٔ آئین بهائی در نظر می‌گیرند.[۲۳۷] آثار بهاءالله هم‌اکنون به بیش از ۸۰۰ زبان دنیا ترجمه و در بیش از ۲۰۰ کشور منتشر شده است.[۲۳۸]

سبک نگارش

دو سوم از نوشته‌های بهاءالله به زبان عربی است و بخش باقی‌مانده یا به فارسی یا ترکیبی از هر دو زبان عربی و فارسی است.[۲۳۹] بر اساس گفتهٔ جان والبریج، پژوهشگرفلسفهٔ اسلامی و تاریخ اندیشهٔ اسلامی، بهاءالله به عربی روان و زیبا می‌نوشت که تا حد زیادی از افراط در تزئینات ادبی عربیِ معاصرانش به دور بود.[۱۱۴][۲۴۰] همین امر دربارهٔ سبک فارسی او نیز صادق است. سبک او ساده، موجز و والا بود—که به‌خوبی در قالب زبان انگلیسی کتاب مقدس شاه جیمز، که معمولاً در ترجمه‌های آثار بهائی به‌کار می‌رود، منتقل شده است.[۱۱۴]

ادوارد جی. براون،ایران‌شناس بریتانیاییِ معاصر با بهاءالله، بر این باور بود که بهاءالله در هر دو زبان فارسی و عربی تحولی چشمگیر در سبک نوشتاری پدیدآورد.[۲۴۱] براون کتابایقانِ بهاءالله را چنین توصیف می‌کند: «اثری شایسته، با سبکی پرصلابت، روشن در استدلال، مجاب‌کننده در اثبات» توصیف می‌کند که در آن دانش «انجیل، قرآن و احادیث» به فراوانی دیده می‌شود».[۲۴۲] او همچنین معتقد بود کهکتاب ایقان بهاءالله، از نظر قدرت سبک و اختصار، مشابه با کتاب «چهار مقاله»نظامی عروضی است که نزدیک به هفت قرن پیش نوشته شده بود.[۹۷] «چهار مقاله» شاهکاری از نثر فارسی به‌شمار می‌رود.[۹۷] به‌همین‌سان، شاپور رسخ معتقد است که نوشته‌های فارسی بهاءالله با بهترین نثر کلاسیک فارسی قابل مقایسه است.[۲۴۳]

سهیل بشرویی، دانشمند لبنانی زبان عربی، در پژوهشی دربارهٔ سبک نگارش بهاءالله درکتاب اقدس نشان می‌دهد که این متن با ایجاز در بیان و غنا در معنا، آمیزه‌ای ازشعر وسجع است که فراتر از محدودیت‌های هر یک قرار می‌گیرد.[۲۴۴] او این سبک را سرشار ازتشبیه،استعاره،کنایه و دیگرصنایع ادبی می‌داند و آن را نمونه‌ای بی‌بدیل از سبک «بدیع» در زبان عربی معرفی می‌کند.[۲۴۴] بشرویی تأکید می‌کند کهکتاب اقدس با آهنگ‌های گوناگون، ازواج‌آرایی وهم‌آوایی تاریتم‌های متنوع وتشخیص، سبکی یگانه پدیدآورده است که ترکیبی ظریف از سادگی و ظرافت، قدرت و لطافت، و زیبایی و وقار است.[۲۴۵]

آثار بهاءالله همگی در یک سبک واحد نوشته نشده‌اند؛ سبک‌ها در طول زمان تغییر یافته و بر حسب موضوع و مخاطب متفاوت‌اند. در سورهٔ هیکل، بهاءالله بیان می‌کند که آثار خود را در «نه سبک متفاوت» نازل کرده است.[۲۴۶]

بهاءالله آثاری هم به زبان فارسی سره دارد که کلمات عربی در آن‌ها دیده نمی‌شود. مخاطب این آثارزرتشتیان و بهائیانی بودند که پیشینه دینی زرتشتی داشتند.[۲۴۷]

جایگاه بهاءالله در آثار بهائی

بهائیان، بهاءالله را «مظهر ظهور الهی» در این زمان می‌دانند. آن‌ها معتقدند که حسینعلی نوری، بنیان‌گذار دین بهائی، جدیدترین فرستاده پروردگار در سلسلهپیامبران پیشین چونابراهیم،موسی،بودا،زردشت،مسیح، ومحمّد است، و رسالتش برای ایجاد تمدّنی جدید و جهانی است که بشر در این زمان بدان نیازمند است. بهائیان پیامبران را تجلی روح اعظم الهی بر روی زمین می‌دانند.[۳]

بهاءالله در آثار خود، به خصوص در نامه‌هایش به رهبران دینی و سران و فرمانروایان کشورها، خود را مُصلح عالم و موعود تمامی ادیان گذشتهٔ جهان می‌خواند، و ظهور خود را تحقق بشارت‌هایی از جمله[۷][۱۹۵][۲۴۸] «پدر جاودانی» که ظهورش توسطاشعیای نبی (اشعیا ۹:۶) درآیین یهود پیش‌بینی شده بود؛ «روح راستی» یا «تسلی دهنده»، در بشارتعیسی مسیح درموعظه وداع (یوحنا ۱۴–۱۷)؛ ظهور شاه بهرام ورجاوند، موعودآیین زرتشتی در روز رستاخیز موجود در متون متأخر پهلوی؛ ظهور و بازگشتامام حسین در روزقیامت به اعتقاد شیعیان؛ بازگشت دوبارهمسیح در روز قیامت به اعتقاد اهلتسنن؛ و ظهور «من یظهره الله» یا همان موعود مذکور و مکرر در آثارباب می‌داند.[۲۴۹] اکثریت قریب به اتفاقبابیان، بهاءالله را به عنوانموعود آئین بابی پذیرفتند. در ابتدا اکثر باورمندان به آئین بهائی پیشینهبابی یاشیعی داشتند، ولی در اواخرقرن نوزدهم و نیمه اولقرن بیستم شمار قابل توجهی از ایرانیانِیهودی وزرتشتی و نیزمسیحی و پیروان عقاید متعدد دیگر جهان بهاءالله را پذیرفتند و بهآئین بهائی گرویدند.[۲۵۰][۲۵۱][۲۵۲][۲۵۳][۲۵۴] طبق آمارِ سالِ ۲۰۱۰ دانشنامهبریتانیکا، آئین بهائی از لحاظ پراکندگی در کشورهای جهان، بعد ازمسیحیت در مقام دوّم قرار دارد.[۲۵۵][ز]

دیدگاه بهائیان دربارهٔ تصویر حسینعلی نوری

بهائیان معتقدند تصویرمظاهر ظهور باید با نهایت احتیاط و حفظ احترام شایسته نمایانده شود. از این قرار تصویر بهاءالله تنها در هنگام نیایش و در مواقعی خاص در معرضزیارت کنندگان گذاشته می‌شود. در صورتی که شرایط مورد نظر برای نشان دادن تصویر بهاءالله مهیا نباشد، بهائیان از نمایاندن آن در معرض عموم خودداری می‌ورزند. بنیادهای بهائی نیز همواره از رسانه‌ها می‌خواهند تا از چاپ تصویر حسینعلی نوری خودداری کنند.[۲۵۶]

جستارهای وابسته

منابع

  1. ۱٫۰۱٫۱Alkan, Necati (2011)."The Young Turks and Baha'is in Palestine"(PDF). In Ben-Bassat, Yuval; Ginio, Eyal (eds.).Late Ottoman Palestine(به انگلیسی). I.B. Tauris & Co Ltd.doi:10.5040/9780755693047.
  2. به معنای درختی که عبوری فرای آن نیست
  3. ۳٫۰۳٫۱موهبت سبحانی (۲۰۰۵)، «الوهیت و پیامبران»،آموزه‌های نظم نوین جهانی بهائی، دهلی نو، هندوستان: مؤسسه چاپ و انتشارات مرآت، ص. ۴۵،شابک ۸۱-۹۰۲۶۶۲-۶-۸
  4. Smith, Peter (2021-11-26),"The History of the Bábí and Bahá'í Faiths",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 509,doi:10.4324/9780429027772-48,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2024-10-29
  5. Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, pp. 39–40,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2025-09-05
  6. ۶٫۰۶٫۱Smith, Peter (2002) Concise Encyclopedia of the Baha'i Faith. p. 73. One World Publishing, Oxford, UK.ISBN 1-85168-184-1
  7. ۷٫۰۰۷٫۰۱۷٫۰۲۷٫۰۳۷٫۰۴۷٫۰۵۷٫۰۶۷٫۰۷۷٫۰۸۷٫۰۹۷٫۱۰۷٫۱۱۷٫۱۲۷٫۱۳۷٫۱۴۷٫۱۵۷٫۱۶۷٫۱۷۷٫۱۸۷٫۱۹۷٫۲۰۷٫۲۱۷٫۲۲۷٫۲۳۷٫۲۴۷٫۲۵۷٫۲۶۷٫۲۷۷٫۲۸۷٫۲۹۷٫۳۰۷٫۳۱۷٫۳۲۷٫۳۳۷٫۳۴۷٫۳۵۷٫۳۶۷٫۳۷۷٫۳۸۷٫۳۹۷٫۴۰۷٫۴۱۷٫۴۲۷٫۴۳Juan Cole (August 2011)."BAHĀʾ-ALLĀH".Encyclopædia Iranica. Vol. Online. pp. 422–429. Retrieved29 October 2020.{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link)
  8. Hartz, Paula (2009). World Religions: Baha'i Faith (3rd ed.). New York: Chelsea House Publishers. P. 41ISBN 978-1-60413-104-8.
  9. ۹٫۰۹٫۱۹٫۲Bāb va jāmiʻah-i Bābī-i Īrān: yādnāmahʼ-i duvīstumīn sālgard-i mīlād-i Bāb: 1819-2019 = The Bab and the Babi community of Iran: a memorial volume on the occasion of the Bi-centenary of the Bab's birth, 1819-2019. Farīdūn Vahman, وهمن، فریدون. (Chāp-i avval ed.). Sūʼid. 2020. p. 376.ISBN 978-91-85463-91-6.OCLC 1244823587.{{cite book}}: نگهداری CS1: سایر موارد (link)
  10. Nader Saiedi, (2000) Logos and Civilization, University Press of Maryland, USA, P. 4.ISBN 1-883053-63-3
  11. Amanat, Abbas (1989).Resurrection and renewal: the making of the Babi movement in Iran, 1844 - 1850 (1. publ ed.). Ithaca, N.Y.: Cornell University Press. p. 361.ISBN 978-0-8014-2098-6.
  12. ص ۳۰] Hatcher, William S. and Martin, J. Douglas (1985)The Baha'i Faith-The emerging global religion. Harper & Row. New York. P. 30.ISBN 0-06-312078-X
  13. Britannica, T. Editors of Encyclopaedia. "Bahāʾ Allāh." Encyclopedia Britannica, Nov 8, 2022.https://www.britannica.com/biography/Baha-Allah.
  14. Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 41,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2023-11-06
  15. Vafai, Shahin (2022)The World of the Baha'i Faith. Edited by Stockman, Robert H. pp. 8-9 Routledge Publishers, NY. ISBN 978-1-138-36772-22
  16. Smith, Peter (1987)Babi & Baha'i Religions pp. 58 -59. Cambridge University PressISBN 0-521-30128-9
  17. ۱۷٫۰۱۷٫۱۱۷٫۲۱۷٫۳۱۷٫۴۱۷٫۵۱۷٫۶J. Gordon Melton, Martin Baumann, ed. (31 December 2004).Holy People of the World: A Cross-cultural Encyclopedia, Volume 2. ABC-CLIO. p. 101.ISBN 978-1-57607-355-1.
  18. ۱۸٫۰۱۸٫۱Hatcher, W.S.; Martin, J.D. (1998).The Baháʼí Faith: The Emerging Global Religion. San Francisco: Harper & Row. p. 37.ISBN 0-87743-264-3.
  19. ۱۹٫۰۱۹٫۱Alkan, Necati (2010).Dissent and Heterodoxy in the Late Ottoman Empire: Reformers, Babis and Baha'is. Gorgias Press. p. 159.ISBN 978-1-60724-092-1.
  20. ۲۰٫۰۲۰٫۱Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith. Cambridge; New York: Cambridge University Press. pp. ۲۰–۲۱.ISBN 978-0-521-86251-6.
  21. Stockman, Robert (2020).The Bahá'í Faith, Violence, and Non-Violence(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. pp. 12–13.
  22. ۲۲٫۰۲۲٫۱Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith. Cambridge; New York: Cambridge University Press. pp. 20–21.ISBN 978-0-521-86251-6.
  23. ۲۳٫۰۲۳٫۱۲۳٫۲۲۳٫۳۲۳٫۴Alkan, Necati (2010).Dissent and Heterodoxy in the Late Ottoman Empire: Reformers, Babis and Baha'is. Gorgias Press. p. 58.ISBN 978-1-60724-092-1.
  24. ۲۴٫۰۰۲۴٫۰۱۲۴٫۰۲۲۴٫۰۳۲۴٫۰۴۲۴٫۰۵۲۴٫۰۶۲۴٫۰۷۲۴٫۰۸۲۴٫۰۹۲۴٫۱۰۲۴٫۱۱۲۴٫۱۲۲۴٫۱۳۲۴٫۱۴Smith, Peter (1999),A Concise Encyclopedia of the Bahá'í Faith(به انگلیسی), Oxford, UK: Oneworld Publications
  25. ۲۵٫۰۲۵٫۱۲۵٫۲۲۵٫۳۲۵٫۴«The Bahá'í Faith».Britannica Book of the Year. Encyclopædia Britannica.۱۹۸۸.
  26. ۲۶٫۰۲۶٫۱Stockman, Robert (2020).The Bahá'í Faith, Violence, and Non-Violence(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. pp. 13–14.
  27. ۲۷٫۰۲۷٫۱Hutter, Manfred (2005)."Bahā'īs". In Ed. Lindsay Jones (ed.).Encyclopedia of Religion. Vol. 2 (2nd ed.). Detroit: Macmillan Reference USA.ISBN 0-02-865733-0.
  28. Hatcher, William S. and Martin, J. Douglas (1985)The Baha'i Faith-The emerging global religion. Harper & Row. New York. p. 39.ISBN 0-06-312078-X
  29. ۲۹٫۰۰۲۹٫۰۱۲۹٫۰۲۲۹٫۰۳۲۹٫۰۴۲۹٫۰۵۲۹٫۰۶۲۹٫۰۷۲۹٫۰۸۲۹٫۰۹Buck, Christopher (1991)."Bahá'u'lláh as "World Reformer"".Journal of Bahá'í Studies. Association for Bahá’í Studies.3 (4).
  30. ۳۰٫۰۳۰٫۱۳۰٫۲۳۰٫۳۳۰٫۴۳۰٫۵Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 31.
  31. ۳۱٫۰۳۱٫۱۳۱٫۲Stockman, Robert (2020).The Bahá'í Faith, Violence, and Non-Violence(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 14.
  32. ۳۲٫۰۳۲٫۱۳۲٫۲Hatcher, W.S.; Martin, J.D. (1998).The Baháʼí Faith: The Emerging Global Religion. San Francisco: Harper & Row. pp. 44–45.ISBN 0-87743-264-3.
  33. ۳۳٫۰۳۳٫۱Cole, Juan (1998).Modernity and the Millennium: The Genesis of the Baha'i Faith in the Nineteenth Century(به انگلیسی). New York City; New York: Columbia University Press. p. 60.
  34. ۳۴٫۰۳۴٫۱۳۴٫۲۳۴٫۳Saiedi, Nader (2000).Logos and Civilization: Spirit, History, and Order in the Writings of Baháʼuʼlláh(به انگلیسی). University Press of Maryland. p. 361.ISBN 978-1-883053-60-4.
  35. ۳۵٫۰۳۵٫۱Saiedi, Nader (2000).Logos and Civilization: Spirit, History, and Order in the Writings of Baháʼuʼlláh(به انگلیسی). University Press of Maryland. pp. 312–317.ISBN 978-1-883053-60-4.
  36. ۳۶٫۰۳۶٫۱Saiedi, Nader (2000).Logos and Civilization: Spirit, History, and Order in the Writings of Baháʼuʼlláh(به انگلیسی). University Press of Maryland. pp. 325–326.ISBN 978-1-883053-60-4.
  37. ۳۷٫۰۳۷٫۱Saiedi, Nader (2000).Logos and Civilization: Spirit, History, and Order in the Writings of Baháʼuʼlláh(به انگلیسی). University Press of Maryland. pp. 322–323.ISBN 978-1-883053-60-4.
  38. Vafai, Shahin (26 November 2021), "Overview",The World of the Bahá'í Faith (1 ed.), London: Routledge, p. 9, doi:10.4324/9780429027772-3, ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved 11 July 2024
  39. ۳۹٫۰۳۹٫۱۳۹٫۲۳۹٫۳۳۹٫۴Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 26.
  40. ۴۰٫۰۴۰٫۱Warburg, Margit (2006-10-27).Citizens of the World: A History and Sociology of the Baha'is from a Globalisation Perspective(به انگلیسی). BRILL. p. 175.ISBN 978-90-474-0746-1.
  41. ۴۱٫۰۴۱٫۱۴۱٫۲۴۱٫۳۴۱٫۴۴۱٫۵Vafai, Shahin (2021-11-26),"Overview",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 9,doi:10.4324/9780429027772-3,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2024-11-11
  42. ۴۲٫۰۴۲٫۱Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 48,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2024-11-11
  43. ۴۳٫۰۰۴۳٫۰۱۴۳٫۰۲۴۳٫۰۳۴۳٫۰۴۴۳٫۰۵۴۳٫۰۶۴۳٫۰۷۴۳٫۰۸۴۳٫۰۹A. Bausani (August 2011)."AQDAS".Encyclopædia Iranica. Vol. Online. pp. 191–192. Retrieved29 October 2020.{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link)
  44. Hatcher, William S. and Martin, J. Douglas (1985)The Baha'i Faith-The emerging global religion. Harper & Row. New York. p. 49.ISBN 0-06-312078-X
  45. Cole, Juan."A Brief Biography of Baha'u'llah".University of Michigan(به انگلیسی). Retrieved2024-10-08.
  46. ۴۶٫۰۴۶٫۱Hatcher, W.S. ; Martin, J.D. (1998).The Baháʼí Faith: The Emerging Global Religion. p.50. San Francisco, CA, USA: Harper and Row.ISBN 0-06-312078-X
  47. ۴۷٫۰۴۷٫۱Momen، Moojan (۲۰۱۲).The Baha'i Faith: A Beginner's Guide. One World Publication.
  48. ۴۸٫۰۴۸٫۱Balyuzi, H. M. (1980).Baháʼuʼlláh, the King of Glory. Oxford: George Ronald. pp. 9–12.ISBN 0-85398-090-X.OCLC 8669824.
  49. نفحات ظهور بهاءالله، صفحهٔ ۱۵
  50. The Story of Baha'u'llah: Promised One of All Religions نوشته Druzelle Cederquist، صفحهٔ ۸
  51. ۵۱٫۰۵۱٫۱۵۱٫۲۵۱٫۳Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 41,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2023-02-24
  52. Stockman, Robert (2020).The Bahá'í Faith, Violence, and Non-Violence(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 8.
  53. Smith, Peter (1987)Babi & Baha'i Religions p. 58 Cambridge University PressISBN 0-521-30128-9
  54. ۵۴٫۰۵۴٫۱۵۴٫۲Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 40,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2022-10-27
  55. Saiedi, Nader (2000).Logos and Civilization - Spirit, History, and Order in the Writings of Baháʼu'lláh. USA: University Press of Maryland. pp. 304–306.ISBN 1-883053-60-9.OL 8685020M.
  56. ۵۶٫۰۵۶٫۱۵۶٫۲۵۶٫۳۵۶٫۴Momen, Moojan (2021-11-26), "Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith, London: Routledge, p. 41.ISBN 978-1-138-36772-2 (hbk)
  57. Ma'ani, Baharieh Rouhani (2008) Leaves of the Twin Divine Trees. p.87. George Ronald, Publisher, Oxford. UKISBN 978-0-85398-533-4
  58. Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 40,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2025-09-05
  59. Smith, Peter, November 27- (2000).A concise encyclopedia of the Baha'i faith. Oxford: Oneworld.ISBN 1-85168-184-1.OCLC 42912735.
  60. ۶۰٫۰۶۰٫۱Ma'ani, Baharieh Rouhani (2008) Leaves of the Twin Divine Trees. p. 230. George Ronald, Publisher, Oxford. UKISBN 978-0-85398-533-4
  61. ۶۱٫۰۶۱٫۱Momen, Moojan (2021-11-26).The world of the Bahá'í Faith(به انگلیسی). Robert H. Stockman (1st ed.). Abingdon, Oxon: Routledge. pp. 40–50.ISBN 978-0-429-02777-2.OCLC 1273731963.
  62. Rouhani Maʻani, Baharieh (2008).Leaves of the twin divine trees: an in-depth study of the lives of women closely related to the Báb and Baháʼuʼlláh. Oxford: George Ronald.ISBN 978-0-85398-533-4.OCLC 373477054.
  63. Juan R.I. Cole (1996)."A Brief Biography of Baha'u'llah"(به انگلیسی). Department of History, University of Michigan. Retrieved27 July 2007.
  64. ۶۴٫۰۰۶۴٫۰۱۶۴٫۰۲۶۴٫۰۳۶۴٫۰۴۶۴٫۰۵۶۴٫۰۶۶۴٫۰۷۶۴٫۰۸۶۴٫۰۹۶۴٫۱۰۶۴٫۱۱۶۴٫۱۲۶۴٫۱۳Cole, Juan (1998).Modernity and the Millennium: The Genesis of the Baha'i Faith in the Nineteenth Century(به انگلیسی). New York City; New York: Columbia University Press. p. 27.
  65. Ma'ani, Baharieh Rouhani (2008)Leaves of the Twin Divine Trees. p. 253. George Ronald, Publisher, Oxford. UKISBN 978-0-85398-533-4
  66. Smith, Peter (2000). "Bahai Administration". A concise encyclopedia of the Bahá'í Faith. Oxford: Oneworld Publications. p. 15.ISBN 1-85168-184-1
  67. Smith, Peter, November 27- (2008).An introduction to the Baha'i faith. Cambridge: Cambridge University Press. p. 46.ISBN 978-0-521-86251-6.OCLC 181072578.
  68. Smith, Peter, November 27- (2000).A concise encyclopedia of the Baha'i faith. Oxford: Oneworld. pp. 44, 114, 115.ISBN 1-85168-184-1.OCLC 42912735.
  69. Momen, Moojan (2007).Baha'u'llah: a short biography. Oxford: Oneworld. p. 10.ISBN 1-85168-469-7.OCLC 70128560.
  70. ۷۰٫۰۷۰٫۱Bausani, A. "Bahāʾ Allāh[پیوند مرده]." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2009. Brill Online. UNIVERSITY OF TORONTO. 27 February 2009
  71. Hatcher, William S. and Martin, J. Douglas (1985) The Baha'i Faith - The Emerging Global Religion. p. 28. Harper and Row Publishers, Inc. New York.ISBN 0-06-312078-X
  72. ۷۲٫۰۷۲٫۱۷۲٫۲۷۲٫۳۷۲٫۴۷۲٫۵۷۲٫۶۷۲٫۷MacEoin, Denis (2008). "From Babism to Baha`ism".The Messiah of Shiraz: studies in early and middle Babism(به انگلیسی). Brill.
  73. Momen, Moojan (2021-11-26), "Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith (به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 41,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN978-0-429-02777-2, retrieved 2023-02-24
  74. Smith, Peter (2008).A concise encyclopedia of the Bahá'í Faith (Reprint ed.). Oxford: Oneworld. pp. 64–65.ISBN 978-1-85168-184-6.
  75. Hatcher, William S. and Martin, J. Douglas (1985)The Baha'i Faith-The emerging global religion. Harper & Row. New York. P. 30.ISBN 0-06-312078-X
  76. Hartz, Paula (2009). World Religions: Baha'i Faith (3rd ed.). New P-York: Chelsea House Publishers. p-41ISBN 978-1-60413-104-8.
  77. Balyuzi, H. M. (1980) third printing. ''Baha'u'llah- The King of Glory.'' George Roland, Oxford, UK. page 43.ISBN 0-85398-090-X
  78. Hatcher, William S. and Martin, J. Douglas (1985)The Baha'i Faith-The emerging global religion. Harper & Row. New York. p. 30.ISBN 0-06-312078-X
  79. Warburg, Margit (2006).Citizens of the world: a history and sociology of the Baha'is from a globalisation perspective. Studies in the history of religions. Leiden: Brill. pp. 133–134.ISBN 978-90-04-14373-9.
  80. M. Momen (2011)."BADAŠT".Encyclopædia Iranica(به انگلیسی).
  81. Momen, Moojan (2007).Baha'u'llah: a short biography. Oxford: Oneworld. ISBN 978-1-85168-469-4. Pp.22-23 OCLC 70128560.
  82. Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, pp. 40–50,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2023-03-17
  83. Cole, Juan Ricardo (1998).Modernity and the millennium: the genesis of the Baha'i faith in the nineteenth-century Middle East. New York: Columbia University Press. p. 28.ISBN 0-231-11080-4.OCLC 37884893.
  84. امانت، عباس؛ وهمن، فریدون (۱۳۹۸). «از طهران تا عکا: بابیان و بهائیان در اسناد دوران قاجار». ص ۱۵. نشر باران، سوئد
  85. Cole, Juan R.I. (1991-01-01)."'The objectivity question' and Baha'i studies: a reply to MacEoin'".British Society for Middle Eastern Studies. Bulletin.18 (1): 82–85.doi:10.1080/13530199108705528.ISSN 0305-6139.
  86. Momen, Moojan (2009-10-01)."The Messiah of Shiraz: Studies in Early and Middle Babism by Denis MacEoin (Leiden: Brill, 2009. 738 pages.)".American Journal of Islam and Society(به انگلیسی).26 (4): 123–126.doi:10.35632/ajis.v26i4.1372.ISSN 2690-3741.
  87. Balyuzi, H. M. (1970)Edward Granville Browne and The Baha'i Faith, George Ronald Oxford. p. 44.ISBN 0-85398-023-3 and 13-978-0583980230
  88. Momen, Moojan (2019)Central Figures of the Baha'i Faith.https://www.bl.uk/sacred-texts/articles/central-figures-of-the-bahai-faithبایگانی‌شده در ۲۳ اکتبر ۲۰۲۰ توسطWayback Machine
  89. ۸۹٫۰۸۹٫۱Saiedi, Nader (2008).Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Báb(به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University. p. 1.
  90. BÁBISM By Edward G. Browne.p۳۳۸
  91. Taherzadeh, Adib, (1992)The Covenant of Baha’u’llah. George Ronald, Oxford. P. 72.ISBN 0-85398-344-5
  92. بهاءالله شمس حقیقت، ح.م. بالیوزی، ترجمه از انگلیسی، مینو ثابت. م George Roland Publisher ۱۹۸۰، ص ۸۷
  93. بهاءالله شمس حقیقت… یاد شده، ص ۹۶–۹۵
  94. Stockman, Robert H. (2022).The world of the Bahá'í faith. Routledge worlds series. London New York (N.Y.): Routledge, Taylor & Francis Group. P. 42. ISBN978-1-138-36772-2. ISBN
  95. ۹۵٫۰۹۵٫۱قبله عالم، عباس امانت، نشر کارنامه، ص ۲۸۸
  96. ۹۶٫۰۹۶٫۱۹۶٫۲۹۶٫۳۹۶٫۴۹۶٫۵Cole،BAHĀʾ-ALLĀH،422-429.
  97. ۹۷٫۰۰۹۷٫۰۱۹۷٫۰۲۹۷٫۰۳۹۷٫۰۴۹۷٫۰۵۹۷٫۰۶۹۷٫۰۷۹۷٫۰۸۹۷٫۰۹۹۷٫۱۰۹۷٫۱۱۹۷٫۱۲۹۷٫۱۳Rasekh, Shapur (1993).Khūshahʹhāʼī az kharman-i adab va hunar [An Introduction to the Styles of the Persian Writings of Bahá'u'lláh](به فارسی) (Chāp-i 4 ed.). Darmstadt (Germany): Anjuman-i Adab va Hunar. p. 33.ISBN 978-3-906714-02-8.
  98. حقایق الاخبار ناصری، محمد جعفر خورموجی نشر نی ۱۳۶۳، ص ۱۱۶
  99. ۹۹٫۰۹۹٫۱۹۹٫۲Cole, Juan (1998).Modernity and the Millennium: The Genesis of the Baha'i Faith in the Nineteenth Century(به انگلیسی). New York City; New York: Columbia University Press. p. 28.
  100. Amanat, Abbas (2017).Iran: A Modern History(به انگلیسی). Yale University Press. p. 245.
  101. ۱۰۱٫۰۱۰۱٫۱۱۰۱٫۲Peter Smith & Moojan Momen (September 2005)."MARTYRS, BABI".Encyclopedia Iranica. Vol. Online Edition. Retrieved1 May 2020.
  102. قبله عالم، عباس امانت، نشر کارنامه، ص ۲۸۹
  103. قبله عالم، عباس امانت، نشر کارنامه، ص ۲۹۰
  104. حقایق الاخبار ناصری، محمد جعفر خورموجی نشر نی ۱۳۶۳، صفحهٔ ۱۱۹
  105. ۱۰۵٫۰۱۰۵٫۱۱۰۵٫۲۱۰۵٫۳Stockman، Robert (۲۰۱۳).The Baha'i Faith: A Guide For The Perplexed. Bloomsbury.
  106. ۱۰۶٫۰۱۰۶٫۱بخش تاریخ (۱۳۹۹). «بهائیت».دائرة المعارف بزرگ اسلامی. ج. ۱۳.
  107. Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 43,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2024-11-11
  108. Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 44,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2024-11-11
  109. Momen, Moojan (2021-11-26), "Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith (1 ed.), London: Routledge, p. 43, doi:10.4324/9780429027772-6, ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved 2023-02-24
  110. Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 43,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2025-09-05
  111. بهاءالله، شمس حقیقت، بالیوزی، صفحهٔ ۱۳۰
  112. موقر بالیوزی، حسن.بهاءالله: شمس حقیقت. George Ronald Oxford.
  113. Smith، Peter (۲۰۰۸).An Introduction to the Bahai Faith. Cambridge University Press.
  114. ۱۱۴٫۰۱۱۴٫۱۱۱۴٫۲۱۱۴٫۳"Essays and Notes on Babi and Baha'i History."Occasional Papers in Shaykhi, Babi and Baha'i Studies, Vol. 6, No. 1 (2002).
  115. Phelps, Steven (2021-11-26),"The Writings of Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 53,doi:10.4324/9780429027772-7,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2023-02-24
  116. Browne, E.G. (1961).The Bábí Religion(به انگلیسی). Cambridge University Press. p. 7.ISBN 978-0-521-04342-7. RetrievedSeptember 20, 2017.
  117. ۱۱۷٫۰۱۱۷٫۱Smith, Peter, November 27- (2008).An introduction to the Baha'i faith. Cambridge: Cambridge University Press. p. 17.ISBN 978-0-521-86251-6.OCLC 181072578.
  118. ۱۱۸٫۰۱۱۸٫۱۱۱۸٫۲۱۱۸٫۳Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 43,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2023-02-24
  119. ۱۱۹٫۰۱۱۹٫۱Phelps, Steven (2021-11-26),"The Writings of Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 54,doi:10.4324/9780429027772-7,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2023-02-24
  120. ۱۲۰٫۰۱۲۰٫۱۱۲۰٫۲۱۲۰٫۳Smith, Peter, November 27- (2013).A concise encyclopedia of the Baha'i faith. New York: Oneworld Publications. pp. 328–329.ISBN 978-1-78074-480-3.OCLC 890982216.
  121. Warburg, Margit (2006-10-27).Citizens of the World: A History and Sociology of the Baha'is from a Globalisation Perspective(به انگلیسی). BRILL. p. 70.ISBN 978-90-474-0746-1.
  122. امانت، عباس؛ وهمن، فریدون (۱۳۹۸). «از طهران تا عکا: بابیان و بهائیان در اسناد دوران قاجار». ص ۱۶. نشر باران، سوئد
  123. Momen, Moojan (2021-11-26), "Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith (1 ed.), London: Routledge, p. 44, doi:10.4324/9780429027772-6, ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved 2023-02-24
  124. Momen, Moojan (2021-11-26), "Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith (1 ed.), London: Routledge, p. 44. doi:10.4324/9780429027772-6, ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved 2023-02-24
  125. Smith، Peter (۲۰۰۸).An Introduction to the Bahai Faith. Cambridge University Press.
  126. ۱۲۶٫۰۱۲۶٫۱Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 20.
  127. Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 21.
  128. Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh", The World of the Bahá'í Faith (1 ed.), London: Routledge, p. 44, doi:10.4324/9780429027772-6, ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved 2023-02-24
  129. *Balyuzi, Hasan (1973).The Báb: The Herald of the Day of Days(به انگلیسی). Oxford, UK: George Ronald.ISBN 978-0-85398-054-4.
  130. Amanat, Abbas (2017).Iran: A Modern History(به انگلیسی). Yale University Press. p. 246.
  131. Momen, Moojan (1981)Babi and Baha'i Religions, 1844-1944: Some , Contemporary Western Accounts. George Ronald Publisher Ltd. P. 185. ISBN. -10: 0853981027
  132. ۱۳۲٫۰۱۳۲٫۱امانت، عباس؛ وهمن، فریدون (۱۳۹۸). «از طهران تا عکا: بابیان و بهائیان در اسناد دوران قاجار». ص ۳۲. نشر باران، سوئد
  133. امانت، عباس؛ وهمن، فریدون (۱۳۹۸). «از طهران تا عکا: بابیان و بهائیان در اسناد دوران قاجار». ص ۳۴. نشر باران، سوئد
  134. Saiedi, Nader (2008).Gate of the Heart Understanding the Writings of the Bab(به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. pp. ۳۴۸–۳۵۷.
  135. ۱۳۵٫۰۱۳۵٫۱Saiedi, Nader (2008).Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Báb(به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University. pp. 290–291.
  136. ۱۳۶٫۰۱۳۶٫۱Saiedi, Nader (2008).Gate of the Heart: Understanding the Writings of the Bab(به انگلیسی). Canada: Wilfrid Laurier University Press. p. 349.
  137. ۱۳۷٫۰۱۳۷٫۱Smith, Peter, November 27- (2000).A concise encyclopedia of the Baha'i faith. Oxford: Oneworld. p. 76-7.ISBN 1-85168-184-1.OCLC 42912735.
  138. Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 45,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2023-03-17
  139. Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith. Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 24.ISBN 978-0-521-86251-6.
  140. Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 45,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2023-03-17
  141. Taherzadeh, A. (1977).The Revelation of Bahá'u'lláh, Volume 2: Adrianople 1863-68. Oxford, UK: George Ronald.ISBN 0853980713.
  142. ۱۴۲٫۰۱۴۲٫۱۱۴۲٫۲۱۴۲٫۳۱۴۲٫۴Cole, Juan (1998).Modernity and the Millennium: The Genesis of the Baha'i Faith in the Nineteenth Century(به انگلیسی). New York City; New York: Columbia University Press. p. 56.
  143. امانت، عباس؛ وهمن، فریدون (۱۳۹۸). «از طهران تا عکا: بابیان و بهائیان در اسناد دوران قاجار». ص ۱۷۸. نشر باران، سوئد
  144. امانت، عباس؛ وهمن، فریدون (۱۳۹۸). «از طهران تا عکا: بابیان و بهائیان در اسناد دوران قاجار». ص ۴۱. نشر باران، سوئد
  145. امانت، عباس؛ وهمن، فریدون (۱۳۹۸). «از طهران تا عکا: بابیان و بهائیان در اسناد دوران قاجار». ص ۱۸۳. نشر باران، سوئد
  146. Alkan, Necati (2010).Dissent and Heterodoxy in the Late Ottoman Empire: Reformers, Babis and Baha'is. Gorgias Press. p. 79.ISBN 978-1-60724-092-1.
  147. Vafai, Shahin (26 November 2021), "Overview",The World of the Bahá'í Faith (1 ed.), London: Routledge, p. 9, doi:10.4324/9780429027772-3, ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved 11 July 2024
  148. ۱۴۸٫۰۱۴۸٫۱۱۴۸٫۲Cole, Juan R. I. (1992)."Iranian Millenarianism and Demorcratic Thought in the 19th Century".International Journal of Middle East Studies(به انگلیسی).24 (1): 6.doi:10.1017/S0020743800001392.ISSN 1471-6380.
  149. The Editors of Encyclopaedia Britannica. "Mīrzā Yaḥyā Ṣobḥ-e Azal".بریتانیکا(به انگلیسی).{{cite encyclopedia}}:|نام خانوادگی= has generic name (help)
  150. Cole, Juan (1998).Modernity and the Millennium: The Genesis of the Baha'i Faith in the Nineteenth Century(به انگلیسی). New York City; New York: Columbia University Press. p. 29.
  151. ۱۵۱٫۰۱۵۱٫۱۱۵۱٫۲۱۵۱٫۳Momen، Moojan (۲۰۱۴).Baha'u'llah: A Short Biography. OneWorld Publications.
  152. ۱۵۲٫۰۱۵۲٫۱Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 26.
  153. Momen, Moojan (2021),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith (1 ed.), London: Routledge, p. 47, doi:10.4324/9780429027772-6, ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved 2023-02-24
  154. Momen, Moojan (2021),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith (1 ed.), London: Routledge, p. 47, doi:10.4324/9780429027772-6, ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved 2023-02-24
  155. Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, pp. 40–50,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2023-03-17
  156. Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 27.
  157. Hatcher, W.S.; Martin, J.D. (1998).The Baháʼí Faith: The Emerging Global Religion. San Francisco: Harper & Row. p. 47.ISBN 0-87743-264-3.
  158. Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 20.
  159. بریتانیکا، مدخل بهاءالله
  160. 30. ↑ Taherzadeh, Adib (2000). The Child of the Covenant. Oxford, UK: George Ronald.ISBN0-85398-439-5. 265
  161. Taherzadeh, Adib (2000). The Child of the Covenant. Oxford, UK: George Ronald.ISBN0-85398-439-5. 265
  162. سیری در کتاب‌های بهائیان، سلطانزاده، ج۱، ص۵۹
  163. ماجرای باب و بهاء، ص۲۱۸
  164. ادعیه حضرت محبوب، بهاءالله، صفحه ۴۱۸
  165. Smith, Peter (2008). An Introduction to the Baha'i Faith. Cambridge: Cambridge University Press.ISBN0-521-86251-5.http://books.google.com/books?id=z7zdDFTzNr0C. pp. 43–44
  166. ۱۶۶٫۰۱۶۶٫۱۱۶۶٫۲۱۶۶٫۳Cole, Juan (1981)."Bahaullah and the Naqshbandi Sufis in Iraq 1854--1856"(PDF)(به انگلیسی).
  167. Akhtarkhavari, Nesreen (2021-11-26),"The Arab World",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 514,doi:10.4324/9780429027772-49,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2023-03-17
  168. Smith, Peter (2000).A concise encyclopedia of the Baha'i faith. Oxford ; Boston: Oneworld. p. 329.ISBN 978-1-85168-184-6.
  169. ۱۶۹٫۰۰۱۶۹٫۰۱۱۶۹٫۰۲۱۶۹٫۰۳۱۶۹٫۰۴۱۶۹٫۰۵۱۶۹٫۰۶۱۶۹٫۰۷۱۶۹٫۰۸۱۶۹٫۰۹۱۶۹٫۱۰۱۶۹٫۱۱۱۶۹٫۱۲MOMEN, MOOJAN (2012)."The Constitutional Movement and the Baha'is of Iran: The Creation of an 'Enemy Within'".British Journal of Middle Eastern Studies.39 (3): 328–345.ISSN 1353-0194.
  170. ۱۷۰٫۰۱۷۰٫۱Alkan, Necati (2004-01-01).Ottoman Reform Movements and the Bahāʾī Faith, 1860s–1920s(به انگلیسی). Brill. pp. 271–272.ISBN 978-90-474-0557-3.
  171. Alkan, Necati̇ (2008).Dissent and Heterodoxy in the Late Ottoman Empire: Reformers, Babis and Baha'is(به انگلیسی). Press Isis. pp. 218–219.ISBN 978-975-428-370-9.
  172. Late Ottoman Palestine: the period of young Turk rule. Yuval Ben-Bassat, Eyal Ginio. London: I.B. Tauris. 2011. p. 273.ISBN 978-0-85771-994-2.OCLC 756484697.{{cite book}}: نگهداری CS1: سایر موارد (link)
  173. Yazdani, Mina (2021-11-26),"The Writings and Utterances of 'Abdu'l-Bahá",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, pp. 88–104,doi:10.4324/9780429027772-9,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2022-12-26
  174. Smith, Peter, November 27- (2000).A concise encyclopedia of the Baha'i faith. Oxford: Oneworld. pp. 308–309.ISBN 1-85168-184-1.OCLC 42912735.
  175. Momen, M. (1983) The Bahá’i Influence on the Reform Movements of the Islamic World in the 1860's and 1870's.Baha’i Studies Bulletin. P.47f. https://hurqalya.ucmerced.edu/journals/bsb
  176. Yazdani, Mina (2021-11-26),"The Writings and Utterances of 'Abdu'l-Bahá",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 91,doi:10.4324/9780429027772-9,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2022-12-06
  177. Nashat, Guity (1982).The origins of modern reform in Iran, 1870-80. Urbana: University of Illinois Press. pp. 162–163.ISBN 978-0-252-00822-1.
  178. Hatcher, W.S.; Martin, J.D. (1998).The Baháʼí Faith: The Emerging Global Religion. San Francisco: Harper & Row. pp. 39–40.ISBN 0-87743-264-3.
  179. Saiedi, Nader (2000).Logos and Civilization: Spirit, History, and Order in the Writings of Baháʼuʼlláh(به انگلیسی). University Press of Maryland. pp. 349–352.ISBN 978-1-883053-60-4.
  180. ۱۸۰٫۰۱۸۰٫۱Saiedi, Nader (2000).Logos and Civilization: Spirit, History, and Order in the Writings of Baháʼuʼlláh(به انگلیسی). University Press of Maryland. p. 352.ISBN 978-1-883053-60-4.
  181. Saiedi, Nader (2000).Logos and Civilization: Spirit, History, and Order in the Writings of Baháʼuʼlláh(به انگلیسی). University Press of Maryland. p. 342.ISBN 978-1-883053-60-4.
  182. ۱۸۲٫۰۱۸۲٫۱Saiedi, Nader (2000).Logos and Civilization: Spirit, History, and Order in the Writings of Baháʼuʼlláh(به انگلیسی). University Press of Maryland. pp. 351–352.ISBN 978-1-883053-60-4.
  183. ۱۸۳٫۰۱۸۳٫۱Stockman, Robert (2020).The Bahá'í Faith, Violence, and Non-Violence(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. pp. 8–9.
  184. ۱۸۴٫۰۱۸۴٫۱Saiedi, Nader (2000).Logos and Civilization - Spirit, History, and Order in the Writings of Baháʼu'lláh. USA: University Press of Maryland. pp. 305–309.ISBN 1-883053-60-9.OL 8685020M.
  185. Momen, Moojan (2021-11-26),"Bahá'u'lláh",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 40,doi:10.4324/9780429027772-6,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2025-09-05
  186. Amanat, Abbas (1989).Resurrection and renewal: the making of the Babi movement in Iran, 1844-1850. Ithaca: Cornell University Press. pp. 327-328.ISBN 978-0-8014-2098-6.
  187. Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith. Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 13.ISBN 978-0-521-86251-6.
  188. Cole, Juan (1998).Modernity and the Millennium: The Genesis of the Baha'i Faith in the Nineteenth Century(به انگلیسی). New York City; New York: Columbia University Press. pp. 27–28.
  189. ۱۸۹٫۰۱۸۹٫۱Hatcher, W.S.; Martin, J.D. (1998).The Baháʼí Faith: The Emerging Global Religion. San Francisco: Harper & Row. p. 30.ISBN 0-87743-264-3.
  190. ۱۹۰٫۰۱۹۰٫۱۱۹۰٫۲۱۹۰٫۳۱۹۰٫۴۱۹۰٫۵Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 29.
  191. ۱۹۱٫۰۱۹۱٫۱Cole, Juan R. I. (1992)."Iranian Millenarianism and Demorcratic Thought in the 19th Century".International Journal of Middle East Studies(به انگلیسی).24 (1): 4.doi:10.1017/S0020743800001392.ISSN 1471-6380.
  192. ۱۹۲٫۰۱۹۲٫۱۱۹۲٫۲۱۹۲٫۳۱۹۲٫۴۱۹۲٫۵۱۹۲٫۶Cole, Juan (1998).Modernity and the Millennium: The Genesis of the Baha'i Faith in the Nineteenth Century(به انگلیسی). New York City; New York: Columbia University Press. p. 62.
  193. ۱۹۳٫۰۱۹۳٫۱۱۹۳٫۲Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 28.
  194. Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. pp. 28–29.
  195. ۱۹۵٫۰۱۹۵٫۱Buck, Christopher (2004)."The Eschatology of Globalization: The Multiple Messiahship of Bahá'u'lláh Revisited (pp. 143–178)". In Sharon, Moshe (ed.).Studies in Modern Religions, Religious Movements and the Bābī-Bahā'ī Faiths. Boston:Brill. p. 144.ISBN 9004139044.
  196. ۱۹۶٫۰۱۹۶٫۱۱۹۶٫۲Cole, Juan R. I. (1992)."Iranian Millenarianism and Demorcratic Thought in the 19th Century".International Journal of Middle East Studies(به انگلیسی).24 (1): 8.doi:10.1017/S0020743800001392.ISSN 1471-6380.
  197. ۱۹۷٫۰۱۹۷٫۱Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 30.
  198. ۱۹۸٫۰۱۹۸٫۱۱۹۸٫۲J. Cole (August 2011)."BAHAISM i. The Faith".Encyclopædia Iranica. Vol. Online. pp. 438–446. Retrieved29 October 2020.{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link)
  199. ۱۹۹٫۰۱۹۹٫۱Hatcher, W.S.; Martin, J.D. (1998).The Baháʼí Faith: The Emerging Global Religion. San Francisco: Harper & Row. p. 44.ISBN 0-87743-264-3.
  200. Cole, Juan (1998).Modernity and the Millennium: The Genesis of the Baha'i Faith in the Nineteenth Century(به انگلیسی). New York City; New York: Columbia University Press. p. 67.
  201. Cole, Juan (1998).Modernity and the Millennium: The Genesis of the Baha'i Faith in the Nineteenth Century(به انگلیسی). New York City; New York: Columbia University Press. p. 63.
  202. ۲۰۲٫۰۲۰۲٫۱Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 32.
  203. ۲۰۳٫۰۲۰۳٫۱Smith, Peter, November 27- (2000).A concise encyclopedia of the Baha'i faith. Oxford: Oneworld. p. 65.ISBN 1-85168-184-1.OCLC 42912735.
  204. Amānat, ʻAbbās; امانت، عباس. (2016).Az Ṭihrān tā ʻAkkā: Bābīyān va Bahāʼīyān dar asnād-i dawrān-i Qājār = From Tehran to Akka: Babis and Baha'is in the official records of Qajar Iran. Fereydun Vahman, وهمن، فریدون. (Chāp-i avval ed.). Connecticut. pp. 409–410.ISBN 978-0-9976769-0-7.OCLC 959374849.
  205. Smith, Peter, November 27- (2000).A concise encyclopedia of the Baha'i faith. Oxford: Oneworld. p. 256.ISBN 1-85168-184-1.OCLC 42912735.
  206. ۲۰۶٫۰۲۰۶٫۱۲۰۶٫۲Momen, Moojan (2015).The Baha'i Communities of Iran, 1851-1921. Oxford, UK: George Ronald. p. xxiv.ISBN 978-0-85398-585-3. Archived fromthe original on 2019-04-04. Retrieved2017-02-15.
  207. ۲۰۷٫۰۲۰۷٫۱Susan, Maneck (1996)."Wisdom and Dissimulation: The Use and Meaning of Hikmat in the Baháʼí Writings and History".Baháʼí Studies Review. Association for Baháʼí Studies (English-Speaking Europe).6. Retrieved2006-12-22 – via Baháʼí Library Online.
  208. Stockman, Robert (2020).The Bahá'í Faith, Violence, and Non-Violence(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 53.
  209. Buck, Christopher (1991-12-01)."Bahá'u'lláh as "World Reformer"".The Journal of Bahá’í Studies(به انگلیسی).3 (4): 23–70.doi:10.31581/jbs-3.4.2(1991).ISSN 2563-755X.
  210. Cole, Juan Ricardo (1998).Modernity and the millennium: the genesis of the Baha'i faith in the nineteenth-century Middle East. New York: Columbia University Press. p. 100.ISBN 0-231-11080-4.OCLC 37884893.
  211. Cole, Juan Ricardo (1998).Modernity and the millennium: the genesis of the Baha'i faith in the nineteenth-century Middle East. New York: Columbia University Press. p. 65.ISBN 0-231-11080-4.OCLC 37884893.
  212. Cole, Juan Ricardo (1998).Modernity and the millennium: the genesis of the Baha'i faith in the nineteenth-century Middle East. New York: Columbia University Press. p. 66.ISBN 0-231-11080-4.OCLC 37884893.
  213. Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 212.
  214. Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 31.
  215. Cole, Juan (1998).Modernity and the Millennium: The Genesis of the Baha'i Faith in the Nineteenth Century(به انگلیسی). New York City; New York: Columbia University Press. p. 65.
  216. Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. pp. 108–109.
  217. Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 143.
  218. Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 41.
  219. Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 203.
  220. Danesh, Roshan (2021-11-26),"Law",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 367,doi:10.4324/9780429027772-35,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2023-05-13
  221. Stockman, Robert H. (2021-11-26),"Oneness and Unity",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 221,doi:10.4324/9780429027772-22,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2023-05-13
  222. Boicu, Filip; Zabihi-Moghaddam, Siyamak (2021-11-26),"Education in Pedagogy and Practice",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 326,doi:10.4324/9780429027772-32,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2023-05-13
  223. Shahvar, Soli (2021-04-19).The University of Haifa Lectures in Bahá’í Studies(به انگلیسی). pp. 65–67.ISBN 978-1-4331-8187-0.
  224. Pearson, Anne M. (2021-11-26),"The Equality of the Sexes",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 253,doi:10.4324/9780429027772-25,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2023-05-13
  225. Pearson, Anne M. (2021-11-26),"The Equality of the Sexes",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, p. 252,doi:10.4324/9780429027772-25,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2023-05-13
  226. ۲۲۶٫۰۲۲۶٫۱۲۲۶٫۲۲۲۶٫۳۲۲۶٫۴۲۲۶٫۵Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 33.
  227. ۲۲۷٫۰۲۲۷٫۱۲۲۷٫۲Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 110.
  228. Saiedi, Nader (2000).Logos and Civilization - Spirit, History, and Order in the Writings of Baháʼu'lláh. USA: University Press of Maryland. pp. 247–250.ISBN 1-883053-60-9.OL 8685020M. Archived fromthe original on 8 August 2024. Retrieved31 October 2020.
  229. ۲۲۹٫۰۲۲۹٫۱Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. pp. 175–176.
  230. Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. pp. 79–80.
  231. Sholeh Quinn and Stephen N. Lambden (May 2000)."KETĀB-E IQĀN".Encyclopædia Iranica. Vol. Online. Retrieved1 May 2010.{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link)
  232. Buck, Christopher (1995).Symbol & Secret: Qur'án Commentary in Bahá'u'lláh's Kitáb-i-Iqán. Los Angeles, USA: Kalimát Press. p. 44.ISBN 0-933770-80-4.
  233. ۲۳۳٫۰۲۳۳٫۱۲۳۳٫۲۲۳۳٫۳۲۳۳٫۴Moojan Momen (January 2000)."KALEMĀT-E MAKNUNA".Encyclopædia Iranica. Vol. Online. Retrieved1 May 2020.{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link)
  234. Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 159.
  235. Vafai, Shahin (2021),"Overview: The Central Figures, the institutions of the Bahá'í Faith, and the Covenant",The World of the Bahá'í Faith, Routledge, pp. 9–10,doi:10.4324/9780429027772-3/overview-shahin-vafai,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2022-06-03
  236. گفتاری کوتاه در مورد آئین بهائی، موژان مؤمن
  237. «گزیده‌ای از آثار حضرت بهاءالله».
  238. «Birth Of Baha'u'llah 2014: 5 Facts To Know About The Baha'i Holiday».Huffington Post.۲۰۱۴.
  239. Phelps 2021, p. 51.
  240. John Walbridge (۲۰۰۲)، «Appendices»،Essays and Notes on babi and Bahai History، H-Bahai Digital Library، ص. ۲۰۴–۲۰۵
  241. Browne, Edward Granville; Saǧǧādī, Ḍiyāʾ-ad-Dīn; Nawāʾī, ʿAbd-al-Ḥusain (1375).Tārīḫ-i adabīyāt-i Īrān. Ǧild 2: Az Ṣafawīya tā ʿaṣr-i ḥāḍir / Idwārd Brāwn; tarǧama-i duktur Bahrām Miqdādī; taḥšīya wa taʿlīq duktur Ḍiyā-ad- Dīn Saǧǧādī wa duktur ʿAbd-al-Ḥusain Nawāʾī. Translated by Miqdādī, Bahrām (Čāp-i duwwum ed.). Tihrān: Intišārāt-i Murwārīd. pp. 368–369.ISBN 978-964-6026-13-1.
  242. Sholeh Quinn and Stephen N. Lambden (May 2000)."KETĀB-E IQĀN".Encyclopædia Iranica. Vol. Online. Retrieved1 May 2010.
  243. Rasekh, Shapur (1993).Khūshahʹhāʼī az kharman-i adab va hunar [An Introduction to the Styles of the Persian Writings of Bahá'u'lláh](به فارسی) (Chāp-i 4 ed.). Darmstadt (Germany): Anjuman-i Adab va Hunar. p. 36.ISBN 978-3-906714-02-8.
  244. ۲۴۴٫۰۲۴۴٫۱Bushrui, Suheil B. (1995).The style of the Kitáb-i-Aqdas: aspects of the sublime. Bethesda, Md: Univ. Pr. of Maryland. p. 39.ISBN 978-1-883053-08-6.
  245. Bushrui, Suheil B. (1995).The style of the Kitáb-i-Aqdas: aspects of the sublime. Bethesda, Md: Univ. Pr. of Maryland. pp. 47–48.ISBN 978-1-883053-08-6.
  246. Bushrui, Suheil B. (1995).The style of the Kitáb-i-Aqdas: aspects of the sublime. Bethesda, Md: Univ. Pr. of Maryland. pp. 40–41.ISBN 978-1-883053-08-6.
  247. Smith, Peter (2008).An introduction to the Baha'i faith(به انگلیسی). Cambridge; New York: Cambridge University Press. p. 27.
  248. Buck, Christopher (2004)."The Eschatology of Globalization: The Multiple Messiahship of Bahá'u'lláh Revisited (pp. 143–178)". In Sharon, Moshe (ed.).Studies in Modern Religions, Religious Movements and the Bābī-Bahā'ī Faiths. Boston:Brill. p. 143.ISBN 9004139044.
  249. Buck, Christopher (2004)."The Eschatology of Globalization: The Multiple Messiahship of Bahá'u'lláh Revisited (pp. 143–178)". In Sharon, Moshe (ed.).Studies in Modern Religions, Religious Movements and the Bābī-Bahā'ī Faiths. Boston:Brill. p. 144-145.ISBN 9004139044.
  250. *Amanat, H.E. (2008). "Messianic expectation and evolving identities: the conversion of Iranian Jews to the Baha'i faith". In Brookshaw, Dominic P.; Fazel, Seena B. (eds.).The Baha'is of Iran: Socio-historical studies. New York, NY: Routledge. p. 7.ISBN 0-203-00280-6.
  251. *Vahman, H.E. (2008). "The conversion of Zoroastrains to the Baha'i faith". In Brookshaw, Dominic P.; Fazel, Seena B. (eds.).The Baha'is of Iran: Socio-historical studies. New York, NY: Routledge. p. 30.ISBN 0-203-00280-6.
  252. Fazel, Seena (2021-11-26),"Europe",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, pp. 532–545,doi:10.4324/9780429027772-50,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2025-09-05
  253. Stockman, Robert H. (2021-11-26),"North America",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, pp. 569–580,doi:10.4324/9780429027772-53,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2025-09-05
  254. Smith, Peter (2021-11-26),"Southeast Asia",The World of the Bahá'í Faith(به انگلیسی) (1 ed.), London: Routledge, pp. 614–621,doi:10.4324/9780429027772-57,ISBN 978-0-429-02777-2, retrieved2025-09-05
  255. «Religion: Year In Review 2010 - Worldwide Adherents of All Religions | Britannica.com».۲۰۱۶-۱۱-۲۰. بایگانی‌شده ازاصلی در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۶. دریافت‌شده در۲۰۱۸-۱۰-۲۰.
  256. نامه از طرف بیت العدل عمومی مورخ ۵ تیر ۱۳۵۹ مطابق با ۲۶ جون ۱۹۸۰ میلادی

یادداشت‌ها

  1. باب پیروانش را تشویق کرده بود تا برای ستایش پروردگار اسم‌هایی الهی برای خود اختیار کنند.[۷]
  2. به گفته یک منبع بهائی عنوان «بهاءالله» برای اولین بار در کتاب «بیان فارسی» توسط سید علی محمد باب مورد استفاده قرار گرفت. همچنین باب بعدها لوحی به «بهاء» ارسال نمود که به شکل ستاره به دست خود نوشته بود.[۷۷] این ستاره، شامل بیش از سیصد آیه کوتاه بود که همگی مشتمل بر مشتقات کلمه «بهاء» از جمله عنوان «بهاءالله» بودند.[۷۸]
  3. به عقیدهٔدنیس مک‌ایون، برخلاف شواهد کافی بر وصی بودن صبح ازل، منابع متأخر بهائی این انتساب را کم‌اهمیت جلوه داده یا تحریف کردند.[۷۲]:۴۹۷ از طرف دیگر، بسیاری از پژوهشگران حوزهٔ مطالعات بابی-بهائی نتیجه‌گیری‌ها و متدولوژی‌های مک‌ایون را به چالش کشیده و تکیهٔ نسنجیدهٔ او بر منابع ازلی و عدم توازن در ارزیابی منابع بهائی وی را مورد انتقاد قرار داده‌اند.[۸۵][۸۶]
  4. دنیس مک‌ایون معتقد است که چون بهاءالله با مبلغان اروپایی در ادرنه و عکا در تماس بود تحت تأثیر افکار مسیحی و غربی رایج در امپراتوری عثمانی عصر خود بود و مانند اصلاح‌طلبان هم‌عصرش، مفاهیم مسیحی و غربی را با دیدگاه‌های اسلامی آمیخته بود و در آثار متاخر خود در عکا وارد کرده بود.[۷۲]:۵۰۹ دیگران این نظریه را تقلیل‌گرانه و نادرست می‌دانند.[۳۴][۲۹] اصلاحات بهاءالله کاملاً خارج از چهارچوب اسلام[۲۹] و در عین حال در تضاد با متفکران غربی است.[۳۴] نظریه مکوین نمایانگر این گرایش رایج «شرق‌شناسانه» است که هر تماس شرقی‌ها با غرب را همواره باید به معنی تاثیرپذیری از غرب تعبیر کرد.[۲۹] این درحالیست که بهاءالله سعی داشت جهت تأثیر گذاری را از طریق ارسال نامه‌های فردی و جمعی - که در آن با لحنی مقتدرانه و الهی فرمانروایان قدرتمند عصر خود در اروپا و غرب آسیا را خطاب می‌کند و به اصلاحاتش فرامی‌خواند - معکوس کند.[۲۹] در این نامه‌ها بهاءالله علاوه بر تأکید بر اصلاحاتش به بسیاری از مسائلی که غرب درگیر آن بوده می‌پردازد و از آن انتقاد می‌کند، نظیریهودی‌ستیزی قدرتهای اروپایی، مسابقه تسلیحاتی و جنگ‌افروزی، و ساختار غیردموکراتیک و استبدادی حکومت‌ها (مانندفرانسه بناپارتی و استبداد مطلقپروس).[۲۹]
  5. بهاءالله در آثار خود از این تمدن روحانی با عنوان صلح اکبر یاد می‌کند
  6. بهاءالله در آثار خود از این صلح به نام صلح اصغر یاد می‌کند
  7. به عقیدهدنیس مک‌ایون حکمت در آثار بهاءالله به نظر می‌رسد همان تقیه در تشیع باشد[۷۲]:۵۰۴ البته دیگران این نظر را رد می‌کنند و تقیه را طبق آثار بهاءالله جایز نمی‌دانند.[۲۰۸][۲۰۶][۲۰۹] بهاءالله و عبدالبهاء از بهائیان می‌خواستند تا در عقیدهٔ خود ثابت قدم باشند و در عین حال در ابراز عقایدشان تحریک آمیز عمل نکنند. ولی اگر مستقیماً در مورد اعتقادشان به چالش کشیده شوند، «تقیه» نکنند و حقیقت را بگویند.[۲۰۶][۲۰۷]
  8. در این زمان رفاعه طهطاوی در مصر و میرزا تقی‌خان کاشانی در ایران نیز برای حق آموزش برابر برای دختران و پسران تلاش می‌کردند.[۶۴]:۱۷۱
  9. عبدالبهاء آیه کتاب اقدس را که تک همسری را توصیه و دو همسری را مجاز می‌داند به تک همسری تفسیر کرد، چه که دو همسری بر شرطِ محالِ عدالت بنا شده است. امروزه تک همسری جزو قوانین بهائی محسوب می‌شود.[۲۲۰]
  10. عبدالبهاء بیان می‌دارد که اگر خانواده به دلیل مشکلات مالی توان آموزش همه فرزندان را نداشته باشد آموزش فرزندان دختر باید در اولویت قرار بگیرد چه دختران مربیان آینده نسل بعدند.[۲۲۱][۲۲۲]
  11. طبق آمار سال ۲۰۲۰، ۴۱٪ اعضای موسسات بهائی در سطح ملی، ۴۸٪ از مشاورین قاره‌ای و اکثریت اعضای مؤسسه دارالتبلیغ بین‌المللی - مهم‌ترین مشاورِ بیت العدل اعظم - را زنان تشکیل می‌دهند.[۱۵۱] بهاءالله عضویت در بیت‌العدل را محدود به رجال —به معنی مردان— کرد. کول معتقد است بعدها بهائیان استفاده از کلمهٔ رجال را فقط به عضویت در بیت‌العدل اعظم تعبیر کردند و عضویت زنان در محافل محلی را مجاز دانستند.[۶۴]:۱۷۲–۱۷۳
  12. یکی از موارد تفاوت در احکام بهائی میان زنان و مردان، مسئلهٔ ارث است. بهائیان موظف به نوشتن وصیتنامه‌اند و بنا بر حکمکتاب اقدس می‌توانند به هر نحو که مایل باشند اموال خود را مابین ورثه تقسیم کنند. در صورت نبود وصیت‌نامه[۲۲۵] احکام ارث در کتاب اقدس نوعی توازن نمادین، نه برابری کامل را بیان می‌دارند. به عنوان مثال در صورت نبود وصیت‌نامه، خانه به پسر ارشد و جواهرات مادر (که آن زمان ارزش بالایی داشتند) به دختران می‌رسد.[۶۴]:۱۷۲–۱۷۳
  13. طبق آمار دانشنامه بریتانیکا (سال ۲۰۱۰)مسیحیت در ۲۳۲ کشور و بعد از آنآئین بهائی در ۲۲۱ کشور پراکنده شده‌اند.

پیوند به بیرون

بهاءاللهدرپروژه‌های خواهر ویکی‌پدیا
عمومی
کتابخانه‌های ملی
واژه‌نامه‌های زندگی‌نامه‌ای
پایگاه‌های دادهٔ علمی
سایر
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=بهاءالله&oldid=43003796»
رده‌ها:
رده‌های پنهان:

[8]ページ先頭

©2009-2025 Movatter.jp