بروس لی[ب] (زاده با ناملی جن فان؛[پ] ۲۷ نوامبر ۱۹۴۰ – ۲۰ ژوئیه ۱۹۷۳) یکرزمیکار، بازیگر، فیلمساز و فیلسوف هنگکنگی-آمریکایی بود. او بنیانگذارجیت کان دو، فلسفهای درهنرهای رزمی تلفیقی، بود که از تجربیات لی در مبارزات بدون سلاح و دفاع شخصی، و همچنین از فلسفههای متنوع–مکتب التقاطی،ذن بودایی وتائوئیستی–شکل گرفت و به عنوان مکتبی نوین در تفکر هنرهای رزمی مطرح شد.[۳][۴] با حرفهای که شامل سینمای هنگ کنگ و ایالات متحده میشد،[۵][۶][۷] لی به عنوان نخستین ستاره چینی در سطح جهانی و یکی از تأثیرگذارترین رزمیکاران در تاریخ سینما شناخته میشود.[۸] او که با ایفای نقش در پنجفیلم بلند رزمی شهرت یافت، به محبوبیت فیلمهای رزمی در دهه ۱۹۷۰ و ترویج سینمای اکشن هنگ کنگ کمک شایانی کرد.[۹][۱۰]
لی در سان فرانسیسکو زاده شد و درهنگ کنگ بریتانیا بزرگ شد. پدرش او را از کودکی باصنعت فیلم هنگ کنگ آشنا کرد و به عنوان بازیگر کودک وارد سینما شد.[۱۱] تجربیات اولیه او در هنرهای رزمی شاملوینگچون (زیر نظرییپ من)،تای چی،بوکس (که با آن توانست در یک مسابقه بوکس هنگ کنگ قهرمان شود) و همچنین مبارزات خیابانی مکرر (در محلهها و روی پشتبامها) بود. در سال ۱۹۵۹، لی بهسیاتل مهاجرت کرد و در سال ۱۹۶۱ دردانشگاه واشینگتن ثبتنام نمود.[۱۲] در همین دوران، در حالی که آرزوی بازیگری داشت، به فکر کسب درآمد از طریق آموزش هنرهای رزمی افتاد. او اولین مدرسه هنرهای رزمی خود را در خانهاش در سیاتل افتتاح کرد. پس از مدتی، مدرسه دوم خود را دراوکلند، کالیفرنیا تأسیس کرد. در سال ۱۹۶۴، او در مسابقات بینالمللی کاراته لانگ بیچ کالیفرنیا با اجرای نمایشها و سخنرانی، توجه زیادی را به خود جلب کرد. پس از آن، به لس آنجلس نقل مکان کرد تا به تدریس ادامه دهد و از جمله شاگردان مشهور او میتوان بهچاک نوریس،شارون تیت وکریم عبدالجبار اشاره کرد.
نقشهای او در آمریکا، از جمله بازی در نقشکاتو در مجموعهگرین هورنت، او را به مخاطبان آمریکایی معرفی کرد، اما تضادهای فرهنگی موجود مانع از آن شد که بتواند بهطور کامل خود را ابراز کند. پس از بازگشت به هنگ کنگ در سال ۱۹۷۱، او نخستین نقش اصلی خود را دررئیس بزرگ به کارگردانیلو وی به دست آورد. یک سال بعد، درخشم اژدها نقشچن زن را ایفا کرد و درراه اژدها، که خودش نویسندگی و کارگردانی آن را بر عهده داشت، به هنرنمایی پرداخت. او سپس در تولید مشترک هنگ کنگ و ایالات متحده،اژدها وارد میشود (۱۹۷۳) وبازی مرگ (۱۹۷۸) ایفای نقش کرد.[۱۳] تمام فیلمهای او، چه در هنگ کنگ و چه در هالیوود، از نظر تجاری موفق بودند و سطح جدیدی از محبوبیت و اعتبار را برای فیلمهای رزمی هنگکنگ به ارمغان آوردند، بهطوری که علاقه غرب بههنرهای رزمی چینی بهطور چشمگیری افزایش یافت. سبک کارگردانی و لحن فیلمهای او، از جمله طراحی مبارزات و تنوع آنها،[۱۴] تأثیری عمیق بر هنرهای رزمی و سینمای رزمی در سراسر جهان گذاشت.[۱۵] تحت تأثیر او، فیلمهای کونگفو جایگزین ژانرووشیا شدند—مبارزات به شکل واقعگرایانهتری طراحی شدند، عناصر فانتزی حذف شده و به جای آن درگیریهای دنیای واقعی محوریت یافتند. همچنین، شخصیت قهرمان مرد از یک شوالیه صرف به فردی تبدیل شد که نمادنرینگی و قدرت بود.[۱۶]
زندگی حرفهای لی با مرگ ناگهانی او در ۳۲ سالگی بر اثرادم مغزی کوتاه شد.[۱۷] با این حال، فیلمهای او همچنان محبوب ماندند،هواداران سرسختی پیدا کردند[۱۸] و بهطور گسترده مورد تقلید و بهرهبرداری قرار گرفتند. او به یک چهرهنمادین در سراسر جهان تبدیل شد، بهویژه در میان چینیها، به دلیل نمایش فرهنگ کانتونی در فیلمهایش،[۱۹] و در میان آسیایی-آمریکاییها، به خاطر شکستن کلیشههای آسیایی در ایالات متحده.[۲۰] پس از مرگش، لی همچنان تأثیر عمیقی برورزشهای رزمی مدرن، از جملهجودو،کاراته،هنرهای رزمی ترکیبی و بوکس، داشته است. همچنین، نفوذ او در فرهنگ عامه مدرن، از جمله سینما، تلویزیون، کمیکها، پویانمایی و بازیهای ویدئویی، ادامه دارد. مجلهتایم او را یکی از۱۰۰ شخصیت برجسته قرن بیستم معرفی کرده است.
اوایل زندگی
بروس لی در کودکی به همراه والدینش، گریس هو ولی هوئی-چوئن
پدربزرگ مادری لی کانتونی بود، مادربزرگ مادریاش انگلیسی بود[۲۶] و عموی مادری او، رابرت هوتونگ، یک تاجر هنگ کنگی با اصالت هلندی-یهودی و کانتونی بود.[۲۷]
فعالیت و تحصیل
۱۹۴۰–۱۹۵۸: نقشهای اولیه، تحصیل در مدرسه و آغاز هنرهای رزمی
پدر لی،لی هوی چوان، یک ستاره اپرای کانتونی بود. به همین دلیل، لی از سنین بسیار پایین با دنیای سینما آشنا شد و در چندین فیلم به عنوان بازیگر کودک ظاهر شد. اولین نقش او در فیلمدختر دروازه طلایی بود، جایی که بهعنوان یک نوزاد، او را روی صحنه بردند.[۲۸] او نام هنری چینی خود را 李小龍 (به معنای «لی، اژدهای کوچک») انتخاب کرد، زیرا بر اساسگاهشماری جانوری، هم در سال و هم در ساعتاژدها زاده شده بود.[۲۹]
در سال ۱۹۵۰، در ۹ سالگی، لی در فیلمبچه که بر اساس شخصیت کمیک «کید چونگ» ساخته شده بود، در کنار پدرش نقشآفرینی کرد. این نخستین نقش اصلی او بود.[۳۰] تا سن ۱۸ سالگی، او در ۲۰ فیلم بازی کرده بود.[۳۱] لی پس از تحصیل در مدرسه تاک سان (德信學校؛ واقع در چند بلوک دورتر از خانهاش در شماره ۲۱۸ جاده ناتان،کاولون)، در ۱۲ سالگی وارد بخش ابتدایی کالجکاتولیک لا سال شد.[۳۲]
در سال ۱۹۵۶، به دلیل عملکرد ضعیف تحصیلی (و احتمالاً رفتار نامناسب)، او به کالج سنت فرانسیس خاویر منتقل شد. در آنجا، برادر ادوارد موس، معلمی با اصالت باواریایی و مربی تیمبوکس مدرسه، به او آموزش داد و راهنمایش شد.[۳۳][۳۴][۳۵] پس از آنکه لی در چندین مبارزه خیابانی درگیر شد، والدینش تصمیم گرفتند که او باید آموزش هنرهای رزمی ببیند.
در سال ۱۹۵۳، یکی از دوستانش، ویلیام چونگ، او را به ییپ من معرفی کرد.[۳۶] با این حال، به دلیل پیشینه اروپایی مادرش، ابتدا از آموزش کونگفووینگچون تحت نظر ییپ من محروم شد، زیرا در آن زمان، طبق یک قانون قدیمی در دنیایهنرهای رزمی چینی، آموزش به افراد غیرچینی ممنوع بود.[۳۷][۳۸] اما چونگ برای او وساطت کرد و سرانجام لی پذیرفته شد و آموزش وینگچون را نزدییپ من آغاز کرد.[۳۹][۴۰] ییپ تلاش میکرد تا شاگردانش را از درگیریهای خیابانی هنگ کنگ دور نگه دارد و آنها را تشویق میکرد که در مسابقات رسمی شرکت کنند.[۴۱]
پس از حدود یک سال تمرین باییپ من، بیشتر شاگردان دیگر از تمرین با لی امتناع کردند. آنها از تبار مختلط او آگاه شده بودند، و از آنجا که چینیها بهطور کلی مخالف آموزش تکنیکهای رزمی خود به غیرآسیاییها بودند، او را طرد کردند.[۴۲][۴۳] با این حال، هاوکینز چونگ، یکی از همتمرینهای لی، بیان میکند که «احتمالاً کمتر از شش نفر در کل شاخه وینگچون، بهطور شخصی یا حتی جزئی، توسطییپ من آموزش دیده بودند.»[۴۴] با وجود این، لی علاقه زیادی به وینگچون نشان داد و به تمرین خصوصی با ییپ من، ویلیام چونگ، ووانگ شون لیانگ ادامه داد.[۴۵]
در سال ۱۹۵۸، لی قهرمان مسابقات بوکس مدارس هنگکنگ شد و در فینال، قهرمان قبلی، گری المز، راناکاوت کرد.[۴۶] در همان سال، او بهعنوان یک رقاصچا-چا نیز موفقیت کسب کرد و برنده مسابقات قهرمانی کراون کالونی چا-چا در هنگ کنگ شد.[۴۷]
۱۹۵۹–۱۹۶۴: مطالعات مداوم و پیشرفت در هنرهای رزمی
در اواخر نوجوانی، درگیریهای خیابانی لی بیشتر شد و حتی یکبار پسر یکی از خانوادههای ترسناکتثلیث چینی را شکست داد.[۴۸] در سال ۱۹۵۸، پس از آنکه شاگردان یک مدرسه رقیب از سبکچوی لی فوت مدرسهوینگچون لی را به مبارزه طلبیدند، او در یک مبارزه روی پشتبام شرکت کرد. در این درگیری، پس از دریافت یک ضربه ناجوانمردانه از طرف مقابل، او آن پسر را به شدت کتک زد و یکی از دندانهایش را شکست. این اتفاق باعث شد که والدین آن پسر از لی به پلیس شکایت کنند.[۴۹]
مادر لی مجبور شد به اداره پلیس برود و سندی امضا کند که مسئولیت کامل اعمال پسرش را بر عهده میگیرد تا او را آزاد کنند. او این موضوع را با همسرش در میان نگذاشت اما پیشنهاد کرد که پسرشان به ایالات متحده برگردد و در ۱۸ سالگی تابعیت آمریکایی خود را دریافت کند.[۵۰] پدر لی نیز با این تصمیم موافقت کرد، زیرا آینده تحصیلی او در هنگ کنگ چندان امیدوارکننده به نظر نمیرسید.[۵۱]
کارآگاه پلیس نزد پدر لی آمد و گفت: «ببخشید آقای لی، پسرتان در مدرسه خیلی دعوا میکند. اگر فقط یک بار دیگر درگیر شود، ممکن است مجبور شوم او را به زندان بیندازم».
در آوریل ۱۹۵۹، والدین لی تصمیم گرفتند او را به ایالات متحده بفرستند تا نزد خواهر بزرگترش، اگنس لی (李秋鳳)، که در سان فرانسیسکو همراه با دوستان خانوادگی زندگی میکرد، بماند. چند ماه بعد، او در همان سال بهسیاتل نقل مکان کرد تا تحصیلات دبیرستانی خود را ادامه دهد. در این مدت، او بهعنوان پیشخدمت در رستوران روبی چاو کار میکرد. همسر چاو از همکاران و دوستان پدر لی بود. برادر بزرگترش،پیتر لی (李忠琛)، نیز برای مدتی کوتاه به سیاتل آمد، اما بعداً بهمینهسوتا رفت تا در دانشگاه تحصیل کند.[۵۳]
در همان سال، لی شروع به آموزش هنرهای رزمی کرد. او سبک خود را جن فان گونگفو (به معنای تحتالفظی «کونگفوی بروس لی») نامید که رویکرد شخصیاش بهوینگچون بود.[۵۴] اولین شاگردان او دوستانی بودند که در سیاتل ملاقات کرده بود، از جمله جسی گلاور، که در جودو مهارت داشت و بعدها برخی از تکنیکهای اولیه لی را آموزش داد. تاکی کیمورا اولین دستیار رسمی لی شد و پس از مرگ او، به تدریس هنر و فلسفهاش ادامه داد.[۵۵] لی نخستین مدرسه هنرهای رزمی خود را با نام مؤسسه جن فان گونگفو در سیاتل افتتاح کرد.
او تحصیلات دبیرستانی خود را در مدرسه فنی ادیسون در منطقه کپیتول هیل در سیاتل به پایان رساند و دیپلم گرفت.[۵۶]
در مارس ۱۹۶۱، لی دردانشگاه واشینگتن ثبتنام کرد و در رشتههای هنرهای نمایشی، فلسفه، روانشناسی و چندین موضوع دیگر تحصیل کرد.[۵۷][۵۸] برخلاف ادعای خودش و بسیاری از دیگران، طبق مقالهای که در سال ۱۹۹۹ در نشریه فارغالتحصیلان دانشگاه منتشر شد، رشته رسمی او نه فلسفه، بلکه درام بود.[۵۹]
اوایل سال ۱۹۶۴، لی دانشگاه را رها کرد و بهاوکلند نقل مکان کرد تا با جیمز ییم لی زندگی کند. جیمز لی، که بیست سال از لی بزرگتر بود، یکی از رزمیکاران معروف چینی در آن منطقه محسوب میشد. آنها با همکاری یکدیگر، دومین استودیوی جن فان گونگفو را در اوکلند تأسیس کردند. جیمز لی همچنین لی را بااد پارکر، رزمیکار آمریکایی، آشنا کرد. به دعوت پارکر، لی در مسابقات بینالمللی کاراته لانگ بیچ ۱۹۶۴ شرکت کرد و حرکاتی از جمله شنا رفتن روی دو انگشت (با استفاده از شست و انگشت اشاره یک دست) را اجرا کرد، در حالی که پاهایش تقریباً به اندازه عرض شانه باز بودند.[۶۰]
در همان رویداد لانگ بیچ، لی همچنین ضربه معروف «مشت یک اینچی» را اجرا کرد.[۶۱] او در حالی که پای راستش را جلو گذاشته و زانوهایش کمی خم بود، مقابل یک داوطلب ایستاد. دست راستش اندکی کشیده شده بود و مشت او تقریباً یک اینچ (۲٫۵ سانتیمتر) از سینه حریف فاصله داشت. بدون عقب کشیدن بازویش، او مشت را با قدرت به سینه باب بیکر وارد کرد، در حالی که تقریباً همان وضعیت بدن خود را حفظ میکرد. این ضربه باعث شد بیکر به عقب پرتاب شود و روی صندلیای که برای جلوگیری از آسیب پشت سرش قرار داده شده بود، بیفتد، اما شدت ضربه باعث شد او به زمین سقوط کند. بیکر بعدها گفت: «به بروس گفتم که دیگر این نوع نمایشها را اجرا نکند. وقتی آخرین بار به من مشت زد، درد قفسه سینهام آنقدر شدید بود که مجبور شدم چند روز از کار مرخصی بگیرم».[۶۲] در همین مسابقات لانگ بیچ، لی برای اولین بار با استادتکواندو، جونگو ری آشنا شد. آنها دوستی نزدیکی برقرار کردند–که برای هر دو از نظر رزمی مفید بود. ری، لی را با جزئیات ضربه ساید کیک آموزش داد، و در مقابل، لی به او مشت بدون علامت را آموخت.[۶۳]
در سال ۱۹۶۴، درمحله چینیهای اوکلند، لی درگیر یک مبارزه خصوصی بحثبرانگیز با وانگ جک-من شد. او شاگرد مستقیم ما کین فونگ بود و به دلیل تسلطش بر شینگییچوان، شائولین شمالی وتای چی شهرت داشت. به گفته لی، جامعه چینیها به او اولتیماتوم داده بود که آموزش هنرهای رزمی به غیرچینیها را متوقف کند. اما وقتی او از پذیرش این خواسته سر باز زد، وانگ او را به مبارزه طلبید. طبق توافق، اگر لی شکست میخورد، باید مدرسهاش را تعطیل میکرد، اما در صورت پیروزی، میتوانست به آموزش سفیدپوستان و سایر افراد ادامه دهد.[۶۴] وانگ این روایت را رد کرد و گفت که این مبارزه به این دلیل رخ داد که لی در یکی از نمایشهایش در یک سالن تئاتر در محله چینیها ادعا کرده بود که میتواند هر کسی را در سان فرانسیسکو شکست دهد. وانگ همچنین تأکید کرد که هیچ تعصبی نسبت به سفیدپوستان یا افراد غیرچینی نداشته است.[۶۵] لی در این باره اظهار داشت: «آن برگه پر از اسامیسیفوهای محله چینیها بود، اما آنها من را نمیترسانند».[۶۶] از جمله افرادی که شاهد این مبارزه بودند میتوان به کدول، جیمز لی (همکار بروس لی، بدون نسبت خانوادگی) و ویلیام چن، یک معلم تایچی، اشاره کرد.
وانگ و ویلیام چن اظهار داشتند که این مبارزه بهطور غیرمعمولی طولانی شد و بین ۲۰–۲۵ دقیقه ادامه داشت.[۶۷][۶۸] وانگ ادعا کرد که ابتدا انتظار یک مبارزه جدی اما محترمانه را داشت، اما لی بهشدت و با قصد کشتن به او حمله کرد. به گفته وانگ، هنگامی که او برای شروع مبارزه دست خود را بهصورت سنتی دراز کرد، لی ظاهراً این حرکت را پذیرفت، اما ناگهان دست خود را مانند یک نیزه به سمت چشمان وانگ نشانه گرفت. وانگ ادعا کرد که به دلیل قوانین موجود، از وارد کردن ضربات مرگبار به لی خودداری کرد، زیرا ممکن بود برایش مجازات زندان به دنبال داشته باشد. بااینحال، او برای دفاع از خود از محافظهای غیرقانونی که زیر آستینهایش پنهان کرده بود، استفاده کرد. بر اساس کتابسختترین مبارزه بروس لی نوشته مایکل دورگان (۱۹۸۰)، این مبارزه نه با ضربهای قاطع، بلکه به دلیل خستگی شدید لی پایان یافت.[۶۹]
بااینحال، بروس لی،لیندا لی کدول و جیمز ییم لی روایت متفاوتی دارند. آنها ادعا کردند که این مبارزه تنها سه دقیقه طول کشید و لی بهطور قاطع پیروز شد. طبق گفته کدول، «مبارزه آغاز شد، یک نبرد بدون هیچ محدودیتی بود و تنها سه دقیقه طول کشید. بروس حریفش را به زمین انداخت و گفت: 'تسلیم میشوی؟' و طرف مقابل پاسخ داد که تسلیم است».[۷۰] چند هفته پس از این مبارزه، لی در مصاحبهای ادعا کرد که یک حریف بینام را شکست داده است، که به گفته وانگ، این اشاره آشکاری به او بوده است.[۷۱][۷۲]
در پاسخ، وانگ روایت خود از مبارزه را دراقیانوس آرام هفتگی، یک روزنامهچینیزبان در سان فرانسیسکو، منتشر کرد و در آن از لی دعوت کرد که اگر از این روایت راضی نیست، در یک مسابقه عمومی دوباره با او مبارزه کند. بااینحال، لی که به داشتن واکنشهای شدید نسبت به هرگونه تحریک معروف بود، به این دعوت پاسخی نداد.[۷۳] پس از این، هیچیک از طرفین بیانیه عمومی دیگری منتشر نکردند، هرچند لی همچنان به آموزش هنرهای رزمی به سفیدپوستان ادامه داد. او در آن زمان از فکر کردن به حرفه سینمایی دست کشیده و تمرکز خود را بر هنرهای رزمی گذاشته بود. بااینحال، یک نمایشگاه هنرهای رزمی در لانگ بیچ در سال ۱۹۶۴ منجر به دعوت او توسطویلیام دوزیر، تهیهکننده تلویزیونی، برای شرکت در تست بازیگری برای نقش لی چان در مجموعه آزمایشی «پسر شماره یک» شد. این مجموعه در نهایت ساخته نشد، اما دوزیر استعداد لی را تشخیص داد و به او علاقهمند شد.[۷۴]
ورود به ایالات متحدهٔ آمریکا
بروس لی در سال ۱۹۵۹ میلادی در ایالات متحدهٔ آمریکا
بروس لی در سن ۱۸ سالگی به منظور فرار از تبهکاران و تنها با ۱۰۰دلار باکشتی وارد ایالات متحده آمریکا شده و با کمک رئیس رستورانی که در آن کار میکرد درمدرسهٔ فنی ادیسون ثبت نام کرد. سپس با پیشنهاد مشاور خود به تحصیل در رشتهٔ فلسفه مشغول گردید.
بروس لی در ابتدای ورودش به آمریکا و برای تأمین هزینهٔ تحصیلش ناگزیر در رستوران کار میکرد اما چون آشپز آن رستوران با او مخالف بود مجبور شد از آنجا خارج شود و به کار پخش روزنامه در سطح شهر پرداخت و شبها نیز مشغول درس خواندن بود تا بتواند در دانشگاه واشینگتن قبول شود.
پرتره بروس لی، اوت ۱۹۶۷
بروس لی آموزش هنرهای رزمی در آمریکا را از سال ۱۹۶۰ شروع کرد. در آغاز کار اووینگچون آموزش میداد. هنری که بر پایه برداشتها و آموختههایش در هنگ کنگ بود. جان فان کونگ فو (که معنای لغوی آن کونگ فوی بروس لی است) در واقع نامی بود که بروس لی بر روی هنر رزمی خودش گذاشته بود، که اساساً روش تعدیل یافته او در وینگ چون بود. نخستین شاگرد بروس یک جودو کار به نام «جس گلاور» بود که بعدها دستیار او شد. پیش از نقل مکان به کالیفرنیا، لی اولین مدرسهَ هنرهای رزمی اش را در سیاتل با نام «مؤسسهٔ جان فان کونگ فوی لی» افتتاح کرد. لی همچنین روش لگد زنی اش، که شامل لگد مستقیمیونگ چون و لگد قدرتی کونگ فوی شائولین شمالی میشد را ارتقاء بخشید.
اما پس از مدتی با مخالفت چینیهای مقیمآمریکا مواجه گشت و آنها از وی خواستند دست از آموزش به خارجیها بردارد؛ اما بروس لی در تصمیمش مصمم بود و آنها برای تعطیل کردن باشگاه وی مبارزی ماهر به نام «وانگ جک مان» را به منظور مبارزه با بروس لی فرستادند که در این مبارزه وانگ به سختی شکست خورد.
اجرای چند حرکت نمایشی و مقدمهای بر مطرح شدن بروس لی در ایالات متحده
بروس لی بعد از آموزش تصمیم به شرکت در مسابقاتکاراته و نشان دادن تواناییهای خود در هنرهای رزمی گرفت. بدین منظور در سال ۱۹۶۴ در سالن ورزشیلانگ بیچ با اجرای چند حرکت نمایشی با سرعت و قدرتی خیرهکننده نامش بر سر زبانها افتاد.
ورود به سینما
بعد از نمایش لانگ بیچ یک کارگردان که اتفاقاً در سالن حضور داشت به ملاقات بروس لی رفت و از وی خواست در سریال «زنبور سبز» به ایفای نقش بپردازد و بروس هم پذیرفت و این مقدمهای شد برای ورود بروس لی به سینما. (البته بروس لی در کودکی نیز در چند فیلم ایفای نقش کرده بود چون پدر او بازیگری هنگ کنگی بود او در ۶ ماهگی گریم شد و نقش شاهزاده را بازی کرد و در ۶ سالگی نقش کودک دزدی را و در ۱۱ سالگی فیلم غازهای وحشی را بازی کرد)
ابداع سبک جیت کان دو
مشت یک اینچی بروس لی یکی از تواناییهای وی بود که در حضور مخاطبان اجرا شد.[۷۵]
بروس لی از ۱۳ سالگی، شاگردییپ من استادوینگ چون کونگ فو شد. پس از ورود به آمریکا آموزش هنر رزمی خود با نامجان فن کونگفو را آغاز کرد. او هرچند در وینگ چون آموزش دیده بود اما به پیروی از یک سبک اعتقاد نداشت و معتقد به استفاده از بهترین تکنیکها از سبکهای مختلف رزمی بود. از آن جایی که به مطالعهٔ فراوان در خصوص انواع سبکهای رزمی میپرداخت ازآن رو با تمامی سبکهای مبارزهٔ غربی و شرقی آشنایی کامل داشت. «اگر انسانی با چهار دست و چهار پا به دنیا آمد میتوان گفت که ضربات به شکل پیچیدهای قابل تولید است، لذا تا زمانی که اینگونه نشده فنون کاربردی و اساسی به همین شکل خواهد بود» و بروس این هنر رزمی را با نام «جیت کان دو» و بدون پیشوند و پسوند نامگذاری کرد.[۷۶]
به دلیل عدم دسترسی بهسیفو «ییپ من» که در هنگ کنگ زندگی میکرد، بروس لی نمیتوانست وینگ چون را ادامه دهد، هنر اصیلی که حالا تنها در اختیار استادش بود، اما بروس هنوز مشتاقانه به دنبال یادگیریوینگ چون بود تا جایی که او حتی پس از بازگشت به هنگ کنگ به استاد ییپ من پیشنهاد خرید یک آپارتمان شخصی داد … در مصاحبه استاد بزرگ وینگ چون «لو مان کام» که یکی از همرزمان بروس لی در کلاس استاد ییپ من بوده، میخوانیم:
شما این شانس را داشتید که در کنار بروس لی باشید، چه ارتباطی با او برقرار کرده بودید؟
- اغلب با هم تمرین میکردیم، به ویژه درچی سائو. بروس لی از من جوان تر بود. وقتی هنگ کنگ را ترک کرد، کار آموزی خود را نزد ییپ من به پایان نرسانده بود. یک روز که دیگر معروف شده بود به هنگ کنگ برگشت و از ییپ من خواست تا کار آموزی اش را به پایان برساند، اما چون خیلی مشغول بود نمیتوانست در هنگ کنگ بماند.
بروس لی از ییپ من خواست به او نشان دهد که چگونه میتواند با آدمک چوبی تمرین کند، زیرا او میخواست در فیلمهایش از آدمک چوبی استفاده کند. در عوض او پیشنهاد یک آپارتمان را به ییپ من -که آدم پولداری نبود- داد. اما ییپ من پیشنهاد او را رد کرد و گفت:
اگر میخواهی کونگ فوی مرا یاد بگیری به کلاسم بیا (منبع مجله رزمآور شماره ۱۳۵)
{البته بعدها بروس لی ضعفهایی از این سبک اصیل پیدا کرد. پی بردن به این ضعفها و اصلاح آنها مقدمهای شد بر ابداع سبک مخصوص خودش:جیت کان دو}
ایدههای جیت کان دو در سال ۱۹۶۵ در ذهن بروس لی متولد شد. مبارزه با وان جک مان تأثیر بسزایی بر فلسفه مبارزه بروس لی گذاشت. با آن که بروس حریفش را به طرز فجیعی شکست داد، اما معتقد بود که آن مبارزه بیشتر از حد معمول طول کشیده و او نتوانستهاست آنطور که انتظار دارد از تکنیکهای وینگ چون استفاده کند، بهعلاوه او دیگر نمیتوانست به یادگیری و تکمیل هنر رزمیوینگ چون بپردازد چون فرسخها از استادش دور بود.
او به سیستمی احتیاج داشت تا به شکوفایی هرچه بیشتر داشتههایش بپردازد. به همین خاطر با تأکید بر «کاربردی بودن، انعطافپذیری، سرعت و کارآمدی» به توسعهٔ سیستم جدیدی پرداخت. او شروع به استفاده از روشهای آموزشی متفاوتی کرد: بدنسازی برای افزایش قدرت، دویدن برای افزایش استقامت، تمرینات کششی برای انعطافپذیری و بسیاری از روشهای دیگر که او دائماً در حال منطبق کردن با سیستمش بود.
لی بر آنچه که «روش بی روشی» مینامیدش بسیار تأکید داشت. ایدهای که بیانگر رهایی از روشهای فرمالیته -همان سبکهای سنتی- بود. بروس لی احساس میکرد سیستمی که او «جان فان کونگ فو» نامیدهاست، محدودکنندهاست و به همین خاطر آن را به آنچه که با نامجیت کان دو توصیفش کرد، تغییر شکل داد. نامی که بعدها از مطرح کردن آن اظهار پشیمانی کرد چون از نام جیت کان دو نیز ویژگیهای خاصی برداشت میشد که هر سبکی به نوبه خودادعا میکرد، درحالیکه ایدهٔ هنر رزمی او خروج از هر گونه عوامل محدودکننده بود.
بازگشت به هنگ کنگ و تصمیم در ایفای نقش در چند فیلم
پوستر مستند بروس لی مرد افسانهای
بروس لی بعد از بازی در چند سریال و فیلم سینمایی مانند سریالزنبور سبز، فیلم سینماییمارلو، مجموعه تلویزیونیلانگ استریت و… در آمریکا تصمیم گرفت به هنگ گنگ بازگردد و برای هم میهنانش نیز چند فیلم بازی کند که بلافاصله با استقبال شرکتهای فیلمسازی روبه رو شد اول فیلم راهب کوهتانگ و توسط استودیوگلدن هاروست و کارگردانی «لو وی» کارگردان معروف چینی به ایفای نقش در فیلمهایرئیس بزرگ وخشم اژدها (ضربه نهایی) پرداخت که این فیلمها رکورد فروش تمامی فیلمهای هنگ کنگی را شکست.
بعد از این فیلمها همه به این نتیجه رسیدند که بدون شک بروس لی برترین رزمی کار دنیاست. سپس بروس لی خود تصمیم گرفت فیلم بسازد بدین منظور در سال ۱۹۷۲ شرکت فیلمسازی خود به نام «شرکت فیلمسازی کنکورد» را دایر کرد و خود کارگردانی فیلم «راه اژدها» یا «بازگشت اژدها» را به عهده گرفت. این فیلم در هنگ کنگ مجدداً رکورد فروش فیلمهای قبلی بروس را شکست.
در این دوران بروس لی با موج پیشنهادهای شرکتهای فیلمسازی مواجه گشت و وی در چهارمین فیلم معروف خود «بازی مرگ» به ایفای نقش پرداخت. در این فیلم توسط دشمنانش زخمی گشت اما به دلیل فوت ناگهانی بروس لی فیلم ناتمام باقیماند.
بعد از موفقیت بروس لی درهنگ کنگ،هالیوود به سراغ بروس لی آمد و کمپانیبرادران وارنر از وی در خواست کرد که در فیلم «اژدها وارد میشود» به ایفای نقش بپردازد به همین دلیل بروس لی «بازی مرگ» را رها کرده و در «اژدها وارد میشود» که اولین فیلم جهانی وی بهشمار میرفت به ایفای نقش پرداخت.
در سال ۱۹۷۰ بروس لی به دلیل تمرینات سنگین به بیماریفتق دیسک بینمهرهای دچار میشود. پزشک او را از ادامهٔ ورزش منع کرده بود اما او با تزریق موضعیکورتیزون درد ناشی از این بیماری را کنترل میکرد.[۷۷]
بروس دو ماه قبل از مرگ و در هنگام انجام کار دوبله برخی دیالوگهای فیلماژدها وارد میشود در استودیوگلدن هاروست واقع درهنگ کنگ دچار سردرد و سپستشنج میشود که سریعاً به بیمارستان باپتیست هنگ کنگ منتقل شده و پزشکان مشکل او را تجمع بیش از حد آب در فضای داخل سلولی یا خارج سلولی در مغز (اِدِمِ مغزی) تشخیص میدهند. در روز مرگ بروس لی نیز همین علائم مجدد بر او تکرار میشود.[۷۸]
بروس با تهیهکننده فیلم ریموندجو در ساعت ۲ بعدازظهر روز ۲۰ ژوئیه ۱۹۷۳ قرار داشت.
آن دو در مورد ساخت فیلم بازی مرگ با یکدیگر مشورت کردند و تا ساعت ۴ بعدازظهر با هم صحبت کردند و بعد به خانه بتی تینگچی بازیگر تایوانی الاصل که نقش اصلی زن فیلم بازی مرگ را داشت رفتند. بعد از ساعتی چو آنجا را ترک میکند و بروس و بتی با هم شام میخورند.
در آنجا بروس احساس سردرد میکند و بتی یک قرص Eguagesic (آسپرین قوی) به او میدهد. حدود ساعت ۷ شب بروس به خواب میرود. چو به خانه بتی تلفن میزند تا با بروس حرف بزند اما بتی میگوید بروس به خواب عمیقی رفته و نمیتواند او را بیدار کند. بلافاصله او را به بیمارستان میرسانند. پزشکان به معاینه دقیق میپردازند. او به کما رفته بود بعد از مدت کوتاهی نیز حتی نفس هم نمیکشید. پزشکان متوجه شدند که مغزش تورم دارد. وزن مغز او از ۱۴۰۰ به ۱۵۷۵ گرم رسیده بود.
هیچ یک از رگهای خونی بسته یا پاره نشده بود. تمام اعضا و جوارح بدن مورد معاینه قرار گرفته وکالبد شکافی شد. در معدهاش همان قرص آسپرین قوی بود که بتی به او داده بود. علاوه بر این چند دانهشاهدانه در معدهاش یافت شد که مشخص نشد این شاهدانهها را از دست چه کسی خوردهاست. عدهای از پزشکان معتقد بودند که شاهدانهها به زهر آغشته شده بود و همین امر سبب مرگ وی شدهاست. اما پزشک اصلی او معتقد بود که به دلیل خوردن آسپرین قوی، دچار تورم مغزی شدهاست.
مجسمه بروس لی در هنگ کنگ
همسرش لیندا میگفت: او هیچگاه دوست نداشت عمر طولانی داشته باشد. زیرا او نمیتوانست تحمل کند که قدرت بدنیش با کهولت سن روز به روز تحلیل رود. بروس لی میگفت اگر من باید فردا بمیرم هیچ شکایتی ندارم. من به آرزوهایم دست یافتهام و در دنیا آنچه را که میخواستم انجام دادهام. از زندگی انتظار بیشتری ندارم.[۷۹]
آرامگاه او در سیاتل آمریکا در خیابان گارفیلد میباشد. در هنگام مرگ بروس لی، پسرشبرندان لی ۸ سال داشت که ۲۰ سال بعد از مرگ پدرش یعنی در سن ۲۸ سالگی او به طرز مشکوکی درگذشت؛ آرامگاه او نیز در کنار مقبره پدرش است.
یک گرافیتی از پرتره بروس لی در هنگ کنگ چین
در سال ۲۰۱۷ در مستند «اتوپسی، پاتولوژیست قانونی» محصول شبکه رلز، دکتر مایکل هانتر با بررسی دقیق تر مدارک کالبد شکافی بروس لی این تئوری را مطرح میکند که بروس لی به دلیل عوارض مصرف بیش از حدکورتیزون به جهت تسکین درد ناشی از بیماریفتق دیسک بینمهرهای که به مدت سه سال آن را خودسرانه تزریق میکرد درگذشتهاست. در این مستند نقل قولی از یکی از فیلمبرداران فیلماژدها وارد میشود آورده میشود که در هنگام ضبط فیلم گاهی رنگ چهره بروس لی از حالت طبیعی به رنگ قرمز تیره درمیآمده که باعث نگرانی اعضا گروه میشدهاست. مدارکی نیز آورده میشود که بروس لی برای کاهش استرس کاری ازماریجوآنا استفاده میکردهاست.[۸۰]
در سال ۲۰۲۲، مجله رسمی انجمن کلیه اروپا-انجمن دیالیز و پیوند اروپا به نام مجله کلینیکال کلیه؛ یک فرضیه جدید را مطرح میکند. تیم محققان دلیل مرگ بروس لی ناشی ازادم مغزی را مبتلا شدن بههیپوناترمی (کاهش سطح خونی یون سدیم در بدن) دانستهاند. اگر مصرف بیش از حد آب با دفع آب از طریق ادرار مطابقت نداشته باشد، میتواند منجر به هیپوناترمی، ادم مغزی و مرگ در عرض چند ساعت شود. تیم محققان اضافه میکنند که بروس لی در معرض عوامل مختلفی مانند مصرف الکل، ماری جوانا، میزان بالای ورزش، داروهای ضد تشنج، استروئیدها، دیورتیک ها و داروهای ضد التهابی بوده که همگی میتوانند منجر به افزایش مصرف آب شوند و همه این موارد منجر به ادم مغزی کشنده شود.[۸۱]
↑Description of the parent's racial makeup as described by Robert Lee at minute mark 3:35 in the cable television documentary,First Families: Bruce Lee, which premiered on Fox Family on October 26, 1999.
↑De Roche, Everett (June 1989)."William Cheung Scene one... Take One".Australasian Blitz Magazine. No. Print edition Vol. 3 No. 3. Blitz Publishers. Gordon and Gotch Ltd.ISSN0818-9595.Archived from the original on June 2, 2019. RetrievedJanuary 12, 2017.
↑Lallo, Michael (January 20, 2011)."All the right moves".The Sydney Morning Herald. No. onliine. Fairfax Media. RetrievedDecember 26, 2016.
↑Chen, Edwin (January 5, 2016)."Bruce Lee Was an Anchor Baby".asamnews.com. No. Online. AsAmNews.Archived from the original on November 8, 2020. RetrievedNovember 1, 2020.
↑Black Belt: Bruce Lee Collector's Edition Summer 1993
↑Black Belt: Bruce Lee Collector's Edition Summer 1993, p. 18.
Little، John (۱۹۹۶).The Warrior Within – The philosophies of Bruce Lee to better understand the world around you and achieve a rewarding life (ویراست illustrated). McGraw-Hill.شابک۰-۸۰۹۲-۳۱۹۴-۸.