Movatterモバイル変換


[0]ホーム

URL:


پرش به محتوا
ویکی‌پدیادانشنامهٔ آزاد
جستجو

بدخشان

مختصات:۳۷°۵۴′۰″ شمالی۷۲°۱۰′۰″ شرقی / ۳۷٫۹۰۰۰۰°شمالی۷۲٫۱۶۶۶۷°شرقی /37.90000; 72.16667
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
برای دیگر کاربردها،بدخشان (ابهام‌زدایی) را ببینید.
نقشه از بدخشان، تقسیم بین دو کشور از شمال خاوری افغانستان و جنوب خاوری تاجیکستان .

بَدَخشان سرزمینی شامل پاره‌ای از شمال خاوریافغانستان و جنوب خاوریتاجیکستان می‌باشد. این سرزمین در سروده‌های شاعرانفارسی‌زبان به کیفیت «لعل» خویش معروف بوده‌است.بَدَخش یابَدَخشَن، واژه‌ای اززبان پارسی میانه به معنای والی و مرزبان است که علاوه بر فرمانداری، ریاستاسواران محلی را نیز عهده‌دار بود.[۱]

ولایت مختار کوهستان بدخشان تاجیکستان با مرکزیتخاروغ.
ولایت بدخشان افغانستان با مرکزیتفیض‌آباد.

ساکنان این منطقه را «تاجیکان و اوزبیک ها» تشکیل داده و به زبان هایفارسی وپامیری سخن می‌گویند.[۲]

«بدخشان» دارای کوه‌های بلند و رودخانه‌های خروشان و دره‌های سرسبز و جنگل‌های وسیع و چراگاه‌های بسیار است و از محصولات کشاورزی آن می‌توان به گندم، جو،ذرت و ارزن و زُقیر و همچنین میوه‌های درختی هم‌چون گردو، توت، زردآلو و سیب اشاره کرد. بسیاری از درختان کهن‌سال همچون درختان توت و گردو به دلیل کمبود انرژی و سوخت در این استان به منظور تولید گرما، قطع شده‌اند.[۳]

بدخشان به حیث زمین لرزه از بالاترین‌ها در جهان می‌باشد و زلزله چندین بار با شدت بالای ۷ ریشتر در این استان ثبت شده‌است.[۴]

درمارس ۱۸۹۵ به موجب توافقاتی که میانبریتانیا وروسیه درلندن صورت گرفت، بدخشان میان افغانستان و امارتبخارا تقسیم شد و بر پایه این توافقبدخشان کوهستانی تابعبخارا باقی ماند و سرزمین‌های جنوبی مسیرآمودریا به افغانستان (ولایت بدخشان) پیوست.

در سال ۱۸۹۶ یک بخش از این منطقه تحت نام «بدخشان» با مرکزیت شهر «خاروغ» به روسیه تعلق گرفت و بخش دوم با مرکزیت شهر «فیض‌آباد» به افغانستان پیوست. روسیه و انگلیس «آمودریا» را به عنوان مرز طبیعی پذیرفتند. پس از فروپاشی «اتحاد جماهیر شوروی» بدخشان شمالی به عنوان بخشی از کشور تاجیکستان تعیین شد.[۲]

جغرافیا

[ویرایش]
قلهٔنوشاخ با ارتفاع (۷٬۴۹۲) متر

بلندترین قُلّه‌های رشته‌کوه‌هایپامیر وهندوکش چهار قله از پنج قلهٔ ۷۰۰۰ متری منطقهآسیای میانه است.چهار قلّهٔ بلند بدخشان عبارت‌اند ازقلّهٔ اسماعیل سامانی (نام پیشین: قلّهٔ کمونیسم) (۷۴۹۵ متر)،قلّهٔ استقلال (نام پیشین: قلّهٔ لنین) (۷۱۳۴ متر) در مرز قرقیزستان،قلّهٔ کورژنیوسکی (۷۱۰۵ متر) وقلّه نوشاخ (۷٬۴۹۲ متر) که در مرز پاکستان قرا گرفته‌است.

تاریخ

[ویرایش]

تاریخ اولیه

[ویرایش]

بدخشان در دورانباستان یک مرکز مهم بازرگانی بود. تنها ذخایر شناخته‌شدهٔلاجورد در آن زمان، از نیمهٔ دومهزارهٔ چهارم پیش از میلاد در این منطقه استخراج می‌شد.[۵] بدخشان منطقه‌ای مهم بود کهجاده ابریشم از آن می‌گذشت.[۶] اهمیت آن در نقش ژئو–اقتصادی‌اش در تجارتابریشم و دادوستدهای باستانی میان شرق و غرب بود.[۷]

پاتِرای بدخشان، «پیروزیباکوس»،موزه بریتانیا. (سدهٔ ۱ تا ۴ میلادی).[۸]

مارکو پولو نوشته است کهیاقوت بالاس در کوه «سیغینان» (شغنان) در بدخشان یافت می‌شود.[۹] واژهٔ «Balas» ازBalascia گرفته شده که نام باستانی بدخشان بود؛ منطقه‌ای درآسیای مرکزی در درهٔ بالادسترود پنج، یکی از شاخه‌های اصلیرود آمودریا. بااین‌حال، «Balascia» احتمالاً خود ازسانسکریتbālasūryaka به‌معنای «خورشید صبحگاهی سرخ‌رنگ» گرفته شده است.[۱۰] معدن‌های منطقهٔگورنو بدخشان درتاجیکستان برای قرن‌ها منبع اصلیاسپینلهای سرخ و صورتی بودند.[۱۱]

کاوش‌های کنارآمودریا شواهدی از تجارت با تمدن‌های آغازین خاور نزدیک در هزارهٔ چهارم تا سوم پیش از میلاد نشان می‌دهد.[۱۲]

از راهگذرگاه خیبر، سنگ‌های قیمتی و یاقوت‌ها برای فروش به سراسر خاورمیانه برده می‌شد. جواهرات و پوشاک آراسته با یاقوتِ هزارهٔ سوم پیش از میلاد در آسیای جنوب‌شرقی، میان‌رودان، مصر، ایران، هندوچین و حتی در کشورهای غربی یافت شده‌اند. در همان زمان، وجود سنگ‌های قیمتی بدخشان در هند (موهنجودارو), مصر (شهر مردگان تبس) و دیگر جاها ثابت شده است. یکمسیر کاروانی ویژه از بدخشان به این تمدن‌ها وجود داشت که بدخشان را در دوران باستان به جهان معرفی کرد.

شواهدی ازدوران پارینه‌سنگی نیز در بدخشان یافت شده است. در این دوران، ساخت کلبه‌های گِلی آغاز شد. سپس در دورهٔنوسنگی، قبایل خاورمیانه، از جمله بدخشی‌ها، دروازه‌های چوبی بر پایهٔ سوراخ‌های سنگی می‌ساختند. پژوهشگران همچنین ساخت روزنه‌هایی برای دود و نور را به دورهٔ نوسنگی نسبت می‌دهند. باستان‌شناسان آثار نوسنگی در تخارستان (بدخشان) را در منابع تاریخی «نوسنگی کوهستانی فرهنگ حصار» نامیده‌اند. این تمدن از هزارهٔ ششم تا سوم پیش از میلاد دوام داشت.

دوران مفرغ در بدخشان، از هزارهٔ سوم پیش از میلاد تا سدهٔ ۹–۸ پیش از میلاد، مهم‌ترین مرحلهٔ تاریخیِ تحول و تکامل بود. در این دوره، نیروهای مولد گسترش یافتند و تغییرات مهمی در نظام اجتماعی رخ داد. مردم تولید و استفاده از کانی‌ها را آموختند، شیوهٔ ذوب فلزات برای استحکام آهن را فرا گرفتند و به ساخت سلاح‌ها و ابزارهای خانگی پرداختند. بر این پایه، صنایع‌دستی رونق گرفت و اردوگاه‌های بزرگ تازه‌ای ساخته شد. فعالیت‌های دیگر تولیدی مانند کشاورزی، دامپروری، صنایع‌دستی، پیدایش اسب و ارابه و راه‌سازی، تقسیم جامعه به طبقات را سرعت بخشید. ساخت سپر، داس، تبر، کلنگ و بیل در این دوره شکوفا شد.

در همین زمان، «جادهٔ بزرگ یاقوت» بر نقشه‌های بازرگانان پدیدار شد و بعدها بهجاده ابریشم معروف گشت که تا سده‌های ۱۷ و ۱۸ یکی از راه‌های بزرگ بازرگانی بود. بدخشان در آن زمان سرزمینی به نامایریانم‌ویجه بود و «ورنه» دراوستا به بخشی از بدخشان در نبردخَتلان اشاره دارد. بدخشان با این دو گونه سنگ قیمتی، در زمانعیلامی‌ها،مادها وهخامنشیان جایگاه ویژه‌ای میان تمدن‌های جهان یافت؛ زمانی که راه‌های ارتباطی به اندازه‌ای گسترده بود که «راه شاهی» ۲۴۰۰ کیلومتر درازا داشت و برای انتقالیاقوت از بدخشان،فیروزه ازخوارزم ویشم ازدریاچه بایکال به‌کار می‌رفت.آ. ئی. فرسمان، کانی‌شناس، نوشت که در سراسر تاریخ فرهنگ تنها یک سنگ نامدار بوده است: لاجوردِ آبیِ درخشان افغانستان (بدخشان) که از راه‌های کاروانی به مصر، چین، روم و بیزانس برده می‌شد. برخی پژوهشگران بر این باورند که «دروازه‌های اسکندر» که یونانیان از آن یاد کرده‌اند، همان بدخشان بوده است.[نیازمند منبع]

تاریخ اوایل دوران جدید

[ویرایش]
سلطان محمد ویس بهبابر اسبی سالم پیشکش می‌کند.

این منطقه زیر فرمانمیرهای بدخشان اداره می‌شد.سلطان محمد، واپسین شاه از دودمانی بود که نسب خود را بهاسکندر بزرگ می‌رساند. او به دستابوسعید میرزا، فرمانروایتیموریان، کشته شد و بدخشان به دست او افتاد. پس از مرگش، پسرشسلطان محمود میرزا بر آن فرمان راند. سلطان محمود سه پسر داشت: بی‌سنگر میرزا، علی میرزا و خان میرزا. با مرگ او،امیر خسرو خان، یکی از بزرگانش، بی‌سنگر میرزا را کور کرد، شاهزادهٔ دوم را کشت و به‌عنوان غاصب بر تخت نشست. او در سال ۱۵۰۴ میلادی به شاهنشاه گورکانیبابر تسلیم شد. زمانی که بابر در ۱۵۰۶قندهار را ازشاه بگ ارغون گرفت، خان میرزا را به‌عنوان حاکم بدخشان فرستاد. پسری به ناممیرزا سلیمان در ۱۵۱۴ از او زاده شد.

پس از مرگ خان میرزا، بدخشان به نیابت از بابر توسط شاهزادههمایون،سلطان ویس خان (پدرزن میرزا سلیمان)، شاهزادههندال میرزا و سپس میرزا سلیمان اداره شد. او تا ۸ اکتبر ۱۵۴۱ بدخشان را در اختیار داشت، اما سرانجام ناچار شد خود و پسرش میرزا ابراهیم را بهکامران میرزا تسلیم کند. آنان در ۱۵۴۵ به‌دست همایون آزاد شدند و دوباره بدخشان را در دست گرفتند. با تسلط همایون برکابل، او با میرزا سلیمان که از فرمانبرداری سر باز زده بود جنگید و شکستش داد؛ اما با بازگشت کامران میرزا ازسند، همایون ناچار شد به کابل برود و میرزا سلیمان دوباره بر بدخشان مسلط شد و تا ۱۵۷۵ در آنجا ماند. او در سال ۱۵۶۰ به قصد کشورگشایی بهبلخ حمله کرد، اما ناچار به عقب‌نشینی شد. پسرش، میرزا ابراهیم، در جنگ کشته شد.

با رسیدناکبر به سلطنت گورکانی، مادرمیرزا محمد حکیم (برادر ناتنی اکبر) به‌دست شاه ابوالمعالی کشته شد. میرزا سلیمان به کابل رفت و ابوالمعالی را به دار آویخت. او سپس دخترش را به همسری میرزا محمد حکیم داد و امیدعلی، یکی از بزرگان بدخشان، را به‌عنوان نمایندهٔ میرزا محمد حکیم برگزید. اما روابط میان او و میرزا محمد حکیم تیره شد. سلیمان سال بعد با نیت دشمنی دوباره به کابل بازگشت؛ میرزا محمد حکیم ازفیض‌آباد گریخت و از اکبر یاری خواست. هرچند میرزا سلیمانجلال‌آباد را گرفت، اما ناچار شد به بدخشان بازگردد. در ۱۵۶۶ دوباره به کابل آمد، ولی این بار در برابر وعدهٔ خراج عقب نشست.

میرزا شاهرخ (درگذشتهٔ ۱۶۰۷–۰۸)، نوهٔمیرزا سلیمان و فرمانروای بدخشان. او باشکرالنساء بیگم دختراکبر ازدواج کرد و پس از گریختن بهامپراتوری گورکانی، حاکممالوه شد.[۱۳]

همسر میرزا سلیمان،خرم بیگم از قبیلهٔکیپچاک بود. او زنی زیرک بود و نفوذ زیادی بر شوهرش داشت. دشمن اومحترم خانم، بیوهٔ کامران میرزا بود. میرزا سلیمان خواستار ازدواج با او شد، اما خرم بیگم او را برخلاف میلش به ازدواج میرزا ابراهیم درآورد که پسری به ناممیرزا شاهرخ از او داشت. پس از کشته‌شدن میرزا ابراهیم در جنگ بلخ، خرم بیگم قصد داشت خانم را نزد پدرش شاه محمد درکاشغر بفرستد، اما او نپذیرفت. با بزرگ‌شدن شاهرخ، مادرش و شماری از بزرگان بدخشان او را به شورش علیه پدربزرگش میرزا سلیمان برانگیختند. شاهرخ چند بار شورید و دوباره صلح کرد. پس از مرگ خرم بیگم، شاهرخ بخش‌هایی از بدخشان را گرفت و پیروان زیادی یافت. میرزا سلیمان به بهانهٔ حج، بدخشان را ترک کرد و در ۱۵۷۵ از راهسند به هند رفت.خان جهان، حاکمپنجاب، به فرمان اکبر مأمور حمله به بدخشان شد، اما به‌سرعت بهبنگال فرستاده شد، زیرامنعم خان درگذشته بود و میرزا سلیمان به حکومت بنگال که اکبر به او پیشنهاد کرده بود، علاقه‌ای نداشت.

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • انوشه، حسن (به سرپرستی) (۱۳۸۰دانشنامه ادب فارسی: ادب فارسی در آسیای میانه،تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،شابک ۹۶۴-۴۲۲-۴۱۷-۵
  1. کریستین سن، آرتور. کتاب ایران در زمان ساسانیان، ص ٩٧
  2. ۲٫۰۲٫۱رادیو کوچه:بدخشان، چتر سیمین زمینبایگانی‌شده در ۱۲ اکتبر ۲۰۱۱ توسطWayback Machine، ۱۹ مهر ۱۳۹۰.
  3. همان.
  4. برجیان، حبیب، «لرزه خیزی و زلزله در آسیای مرکزی»، نامه فرهنگستان علوم، شماره ۶ و ۷، ۱۳۷۶، صص ۱۷۹–۲۰۰.[۱].
  5. Georgina Herrmann (1968)."Lapis Lazuli: The Early Phases of Its Trade".Iraq. British Institute for the Study of Iraq.30 (1): 21–57.doi:10.2307/4199836.JSTOR 4199836.S2CID 130955760.
  6. An ancient route through the clouds: Once part of the legendary Silk Road, Central Asia’s Pamir Mountains might be the world’s last true adventure., Pascal Mannaerts, BBC, 3 October 2016
  7. The Migration of Silk Production from China to Europe and its Subsequent Development, Claudio Zannier, Chapter 17, p. 289 inTextiles and Clothing along the Silk Roads: Thematic Collection of Cultural Exchanges along the Silk Roads, 2022, by UNESCO and China National Silk Museum. Zhao Feng, Marie Louise Nosch, eds.شابک‎۹۷۸−۹۲−۳−۱۰۰۵۳۹−۸, 413 pages
  8. The Diffusion of Classical Art in Antiquity, John Boardman, Princeton University Press 1993, p. 96
  9. The Travels of Marco Polo via Wikisource
  10. Biswas, A.K. (2001). "Minerals and their Exploitation in Ancient and Pre-modern India". In Ramachandra Rao, P.; Goswami, N.G. (eds.).Metallurgy in India : a retrospective. New Delhi: India International Publisher. pp. 1–22.ASIN B002A9M6QU.
  11. Pardieu, V.; Farkhodova, T. (Summer 2019)."Spinel from Tajikistan".InColor: 30–33. Retrieved28 April 2021.
  12. "Ancient Iranian Nomads in Western Central Asia", A. Abetekov and H. Yusupov.شابک‎۹۷۸−۹۲−۳−۱۰۲۸۴۶−۵, pp. 33–34 inHistory of Civilizations of Central Asia: The development of sedentary and nomadic civilizations: 700 B.C. to A.D. 250 Volume II. János Harmatta, B.N. Puri, G.F. Etemadi eds. UNESCO Publishing, 1996.شابک‎۹۲−۳−۱۰۲۸۴۶−۴
  13. "Portrait of Mirza Shah Rukh".www.rct.uk (به انگلیسی).
چینسین‌کیانگچینقرقیزستاناستان اوشقرقیزستانتاجیکستانناحیه‌های تابع جمهوری
پاکستانگلگت-بلتستان وخیبر پختونخواپاکستانشمالتاجیکستانولایت ختلان
شرق  افغانستان بدخشانتاجیکستان    غرب
جنوب
افغانستانولایت نورستانافغانستانولایت پنجشیرافغانستانولایت تخار
مناطقآسیا
مرکزی
شرق
(شمال شرق)
شمال
(سیبری)
جنوب شرق
(هند شرقی)
جنوب
(شبه‌قاره
هند
)
غرب
(خاورمیانه)
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=بدخشان&oldid=42705502»
رده‌ها:
رده‌های پنهان:

[8]ページ先頭

©2009-2025 Movatter.jp