
بازاری نامی است که به طبقۀ تجّار و کارکنان بازارهای سنتیایران داده میشود. بازاریان در تجارت خردهفروشی سنتی یا تقریباً سنتی، با تمرکز بربازار وفرهنگ اسلامی آن، درگیرند. آنها به عنوان «طبقه افرادی که بهانقلاب ۱۳۵۷ کمک کردهاند» توصیف شدهاند.[۱][۲]
تعریف وسیعتر و جدیدتر، تجّار سنتی کشورهای به غیر از ایران هم شامل میشود، «طبقهای اجتماعی … در مکانهایی است که جامعه در حال مدرن شدنِ غیرمعمول است؛ بازار در مرحلهٔ گذار بین جهانهزار و یک شب و یکمرکز خرید در حومههای شهری قرار دارد»، نمونهای از آن تجّار سنّتی (و مسلمان) درمصر است کهاخوان المسلمین را حمایت میکنند.[۱] با این حال، باید اشاره شود که بازرگانان در سایر کشورهای خاورمیانه، عمدتاً اقلیت غیرمسلمان بدون نفوذ سیاسی، همانند آنچه که در بازار ایران وجود دارد، هستند.[۳]
بازاری با طبقه اجتماعیای با تعریف رایج: «عمده فروشان و بنکداران ثروتمند» و همچنین کارگران با درآمد پایین، متفاوت است.[۴] اتحاد آنها نه در رابطه با ابزار تولید بلکه در «در مقاومتشان در برابرغرب و گسترش شیوههای آن»، «نگرش سنتی گرایانه» آنها و «ارتباطات خانوادگی، مالی و فرهنگی» باعلمای شیعه یا طبقۀ روحانیت به وجود میآید.[۵]
بازاریان، «به رهبری بازرگانان بزرگ»، در اتحاد با روحانیون یا بخشهای مهم روحانیت، نقش مهمی درتاریخ معاصر ایران ایفا کردهاند. این اتحاد «مرکز» تظاهراتِ موفقنهضت تنباکو در برابر توافق انحصاریبریتانیا در سالهای ۱۸۹۱–۱۹۲۹ میلادی،انقلاب مشروطه در دههٔ آغازین قرن بیستم و به ویژه سرنگونیمحمد رضا پهلوی در سال ۱۳۵۷ بود.[۳] بازاریان از قربانیان مبارزات ضد شاه در سال ۱۹۷۸ و خانوادههایشان حمایت میکردند و همچنین به «حمایت مالی از اعتصابات ضد تروریستی که در ماه مه سال ۱۹۷۸ در میان دانشجویان و استادان دانشگاه آغاز شد و در پاییز سال ۱۹۷۸ به کارگران و کارکنان خدمات شهری گسترش یافت» دست زدند.[۶]
امروزه بازاریها به حمایت از نخبگان حاکم ادامه میدهند.[۳] مثالی از آن سرپرست بنیاد نور،محسن رفیقدوست، است که خبرنگار آمریکایی رابرت د. کاپلان ثروت او را «دهها یا صدها میلیون دلار» توصیف کردهاست.[۱]