دوره اکدی بهطور کلی به ۲۳۳۴–۲۱۵۴ پیش از میلاد (طبق گاهشماری میانی) مربوط میشود. تاریخهای کوتاه گاهشماری ۲۲۷۰–۲۰۸۳ پیش از میلاد در حال حاضر کمتر محتمل در نظر گرفته میشود. قبل از آندوره اولیه سلسله بینالنهرین (ED) و پس از آندوره سلسله سوم اور قرار گرفت، اگرچه هر دو انتقال مبهم هستند. به عنوان مثال، به احتمال زیاد ظهورسارگون اکدی با اواخر دوره ED مصادف شده است و آخرین پادشاهان اکدی همزمان با پادشاهانگوتی در کنار فرمانروایان دردولت-شهرهایاوروک ولاگاش حکومت میکردند. دوره اکدی با EB IV (دراسرائیل)، EB IVA و EJ IV (در سوریه)، و EB IIIB (درترکیه) معاصر است.[۵][۶]
ترتیب نسبی پادشاهان اکدی روشن است، در حالی که به این نکته اشاره میشود که نسخه دودمان سوم اور از فهرست پادشاهان سومری ترتیبریموش ومنیشتوشو را وارونه میکند.[۷][۸] تاریخ مطلق سلطنت آنها تقریبی است (مانند تمام تاریخهای قبل ازفروپاشی اواخر عصر برنزدر حدود ۱۲۰۰ پیش از میلاد).
اکد قبل از گسترش (به رنگ سبز). قلمروسومر در زمان آخرین پادشاه آنلوگالزاگهسی به رنگ نارنجی نشان داده میشود. حدود ۲۳۵۰ پیش از میلادسارگون روی ستون پیروزی خود، با کش موی سلطنتی، گرز به دست و کت سلطنتی پشمی بر روی شانه چپ خود با کمربند بزرگ (سمت چپ) پوشیده است و به دنبال آن خدمتکار چتر سلطنتی در دست دارد. نام سارگون بهخط میخی اکدی ("شاه سارگون") کمرنگ جلوی صورتش میآید.[۹][۱۰]موزه لوورمقام اکدی در هیئت سارگون اکدی، تبر در دست دارد
امپراتوری اکد نام خود را از منطقه وشهر اکد گرفته است که هر دو در منطقه تلاقی عمومی رودهایدجله وفرات قرار داشتند. اگرچه شهر اکد هنوز شناسایی نشده است، اما از منابع متنی مختلف شناخته شده است. در این میان حداقل یک متن مربوط به قبل از سلطنت سارگون است. همراه با این واقعیت که نام اکد منشأ غیراکدی دارد، این نشان میدهد که شهر اکد ممکن است قبلاً در دوران پیش از سارگونی اشغال شده باشد.[۱۱][۱۲]
«آغاز پادشاهینمرود اوبابل واریخ وآکاد و کلنه در سرزمینشنار بود. از آن سرزمین به آشور رفت و نینوا و رحوبوت-ایر و کالح و رسن را در میان ساخت. نینوا و کالح (همان شهر بزرگ است)».[۱۳]
هویت تاریخی نمرود ناشناخته یا مورد بحث است، اما برخی نمرود را سارگون اکدی معرفی کردهاند،[۱۴] و برخی دیگر او را باگیلگمش افسانهای، پادشاهاوروک (ارچ) مقایسه کردهاند.[۵] سارگون اکدی درنبرد اوروک،لوگالزاگهسی را شکست داده و پس از به اسارت گرفتن لوگالزاگهسی، امپراتوری او را فتح کرد.
قدیمیترین اسناد در زبان اکدی به زمان سارگون مربوط میشود. ادعا میشد که سارگون پسر لایبوم یا ایتتی بل، باغبانی فرودست و احتمالاً هیرودول یا کاهنایشتار یااینانا است. یکی از افسانههای مربوط به سارگون دردوران نو آشوری چنین میگوید:
مادر یک کاهنه بود. (اما) پدرم را نمیشناسم.
برادران پدرم عاشق کوهها بودند.
زادگاه من آزوپیرانوست، که در ساحل فرات قرار دارد.
مادر کاهنهام مرا حامله شد، او مرا در خفا به دنیا آورد.
او مرا در رودخانه انداخت (بهطوری که) آب مرا غرق نکرد.
آب مرا به سوی اکی آبیار برد.
اکی آبیار مرا به فرزندی پذیرفت و مرا تربیت کرد.
اکی آبیار مرا به باغبانی خود برگزید.
هنگامی که من یک باغبان بودم، ایشتار عشق خود را به من ارزانی داشت، و من برای چهل و … سال پادشاهی کردم.[۱۵]
ادعاهایی که بعداً از طرف سارگون مطرح شد این بود که مادرش یک کاهنه «انتو» (کاهن اعظم) بود. این ادعاها ممکن است برای اطمینان از شجره اشراف باشد، زیرا فقط یک خانواده عالی میتواند به چنین موقعیتی دست یابد.[۱۶]
سارگون که در اصلجامدار سلطنتی (ربشاکه) پادشاهکیش با نامسامیاور-زابابا بود، به باغبانی تبدیل شد و وظیفه پاکسازی کانالهای آبیاری را بر عهده داشت. جامدار سلطنتی در این زمان در واقع یک منصب سیاسی برجسته، نزدیک به شاه و با مسئولیتهای مختلف در سطح بالا بود که در عنوان خود مقام پیشنهاد نمیشد.[۱۷] این به او اجازه داد تا به یک سپاه منضبط از کارگران دسترسی پیدا کند، که احتمالاً به عنوان نخستین سرباز او نیز خدمت میکردند. سارگون با جابجایی اور-زابابا به عنوان پادشاه تاج گذاری کرد و او وارد یک حرفه تسخیر سرزمینهای خارجی شد.[۱۸] او چهار بار بهسوریه وکنعان حمله و سه سال را صرف تسلیم کامل کشورهای «غرب» کرد تا آنها را با بینالنهرین «در یک امپراتوری واحد» متحد کند.
با این حال، سارگون این روند را فراتر برد و بسیاری از مناطق اطراف را فتح کرد تا امپراتوری ایجاد کند که به سمت غرب تادریای مدیترانه و شایدقبرس (کاپتارا) میرسید. به سمت شمال تا کوهها (متنهیتیهای بعدی بیان میکند که او بانورداگال پادشاههتی بوروشاندا، تاآناتولی، جنگید). به سمت شرق برایلام ; و تا جنوب ماگان (عمان) - منطقهای که او ظاهراً ۵۶ سال بر آن سلطنت کرد، اگرچه تنها چهار «نام سال» باقی مانده است. او با جایگزین کردن حاکمان مخالف قبلی با شهروندان اشرافزاده اکد، شهر زادگاهش که در آن وفاداری در آنجا تضمین میشد، سلطه خود را بر سرزمینهای خود تحکیم بخشید.
زندانیانی که توسط یک سرباز اسکورت میشوند، بر روی ستون پیروزی سارگون اکد، در حدود ۲۳۰۰ پیش از میلاد. مدل موی زندانیان (موهای مجعد در بالا و موهای کوتاه در طرفین) مشخصهسومریها است، همانطور که درپرچم اور نیز دیده میشود،موزه لوور.
سربازان اکدی در حال کشتن دشمنان، در حدود ۲۳۰۰ پیش از میلاد، احتمالاً از استوانه پیروزی ریموش.
سارگون حتی در سنین پیری مخالفان را در هم شکسته بود. این مشکلات دوباره در دوران سلطنت پسرانش شروع شد، جایی که شورشها در طول نه سال سلطنتریموش (۲۲۷۸–۲۲۷۰ پیش از میلاد) که سخت برای حفظ امپراتوری جنگید و تا زمانی که توسط برخی از درباریان خود ترور شد، موفق بود. بر اساس کتیبههای او، او با شورشهای گستردهای روبرو شد و مجبور شد شهرهایاور،اوما،آداب،لاگاش، در و کازلو را ازشورشیان فتح کند: ریموش کشتار دسته جمعی و ویرانی گسترده دولتشهرهای سومری را آغاز کرد و سوابق دقیق تخریبهای خود را حفظ کرد.[۱۹] بیشتر شهرهای بزرگ سومری ویران شدند و تلفات انسانی سومریها بسیار زیاد بود:
بعد از ریموش، برادر بزرگشمنیشتوشو (۲۲۶۹–۲۲۵۵ پیش از میلاد) جانشین او شد. به نظر میرسد که منشستیو با ۳۳ پادشاهی که علیه او جمع شده بودند و کنترل کشور ماقبلعربی خود را که متشکل ازامارات متحده عربی وعمان امروزی بود، نبرد دریایی کرده است. با وجود موفقیت، به نظر میرسد مانند برادرش در یک توطئه قصری ترور شده است.[۱۹][۲۰]
پسر و جانشین منیشتوشو،نارام سین (۲۲۵۴–۲۲۱۸ پیش از میلاد)، به دلیل فتوحات نظامی گسترده، عنوان امپراتوری «شاه نارام سین،شاه چهارگوشه جهان» (Lugal Naram-Sîn, Šar kibrat 'arbaim) را به خود اختصاص داد.
او همچنین برای نخستین بار در فرهنگ سومری به عنوان «خدای (سومری = DINGIR، اکدی =ilu) آگاد» (اکد) خطاب شد و این در تقابل با اعتقاد مذهبی قبلی که پادشاهان فقط نماینده مردم در مقابل خدایان هستند، بود.[۲۱]او همچنین در آغاز سلطنت خود با شورشهایی روبرو شد،[۲۲] اما به سرعت آنها را سرکوب کرد.
کتیبه پیروزی نارام سین، جشن پیروزی در برابرلولوبیها اززاگرس ۲۲۶۰ پیش از میلاد. او یک کلاهخود شاخدار بر سر دارد که نمادی از الوهیت است و همچنین در مقیاس بزرگتر در مقایسه با دیگران برای تأکید بر برتری او به تصویر کشیده شده است. در قرن دوازدهم پیش از میلاد به عنوان غنیمت جنگی ازسیپار بهشوش بازگردانده شد.
نارام سین فتحابلا و همچنینآرمانوم و اسارت پادشاه آن توسط اکدیان را ثبت کرد.[۲۳]
برای بهتر نگه داشتن سوریه، او یک اقامتگاه سلطنتی درتل براک، تقاطع جاده در قلب حوضچهرودخانه خابور در''جزیره" ساخت. نارام سین علیهماگان که نیز شورش کرد، مبارزه کرد؛ نارام سین "لشکرکشی در برابر ماگان راه اندازی کرد و شخصاً ماندانو، پادشاه آن را گرفت"، جایی که پادگانهایی را برای حفاظت از جادههای اصلی ایجاد کرد. به نظر میرسید که تهدید اصلی ازکوههای شمالی زاگرس، یعنیلولوبیان وگوتیانها میآمد. یک لشکرکشی علیه لولوبیها منجر به حکاکی "سنگنگاره پیروزی نارام سین" شد که اکنون درلوور قرار دارد. منابعهیتی ادعا میکنند نارام سین از اکد حتی بهآناتولی حمله کرد و با پادشاهانحتی وهوریها از جمله پامبا، پادشاه حتیان، زیپانی از کانش و ۱۵ نفر دیگر مبارزه کرد.
اقتصاد به شدت برنامهریزی شده بود.
در متون بعدی آشوری و بابلی، ناماکد همراه باسومر، به عنوان بخشی از عنوان سلطنتی ظاهر میشود، همانطور که در سومریLOGAL KI-EN-GI KI-URI یا اکدیŠar māt Šumeri u Akkadi، که به صورتشاه سومر و اکد ترجمه شده است. این عنوان توسط پادشاهی که کنترلنیپور، مرکز فکری و مذهبی جنوب بینالنهرین را به دست گرفت، استفاده شد.
در طول دوره اکدی،زبان اکدیزبان میانجی خاورمیانه شد و بهطور رسمی برای ادارات استفاده میشد، اگرچه زبان سومری به عنوان یک زبان مذهبی و ادبی باقی ماند. گسترش زبان اکدی از سوریه تا ایلام کشیده شد و حتیزبان ایلامی بهطور موقت بهخط میخی بینالنهرین نوشته میشد. متون اکدی بعداً به مکانهای دوردست، ازمصر (دردوره عمارنه) وآناتولی تاایران (بیستون) راه یافتند.
تسلیم برخی از فرمانروایان سومری به امپراتوری اکد در کتیبههای مهر فرمانروایان سومری مانند لوگال-وشومگال، فرماندار (انسی)لاگاش ("شیرپولا")، در حدود ۲۲۳۰–۲۲۱۰ پیش از میلاد ثبت شده است. کتیبههای متعددی از لوگال-وشومگل شناخته شده است، به ویژه آثار مهرهایی که از او به عنوان فرماندارلاگاش و در آن زمان به عنوان رعیت (𒀵،آراد، "خدمت" یا "غلام") نارام سین و همچنین جانشین اوشار کالی شری یاد میکنند.[۲۴] یکی از این مهرها اعلام میکند:
میتوان در نظر گرفت که لوگال-وشومگال، مانند مسکیگال، حاکمادب همکار امپراتوری اکد بوده است. با این حال، بعداً،پوزور-ماما جانشین لوگال-وشومگال شد که با کاهش قدرت اکدی، ازشار کالی شری استقلال یافت و عنوان «پادشاه لاگاش» را به خود گرفت و سلسله دوم برجسته لاگاش را آغاز کرد.
گوتیها در حال تصرف یک شهر بابلی هستند، زیرا اکدیها در خارج از شهر خود موضع میگیرند. تصویر قرن نوزدهم میلادی.
امپراتوری اکد احتمالاً در سده ۲۲ پیش از میلاد، در عرض ۱۸۰ سال پس از تأسیس آن سقوط کرد و آغازگر یک "عصر تاریک " بود که تا زمانسلسله سوم اور هیچ قدرت امپراتوری برجستهای نداشت. ساختار سیاسی منطقه ممکن است بهوضعیت قبلی حاکمیت محلی توسطدولت-شهرها بازگشته باشد.[۲۷]
در پایان سلطنت شار کالی شری، امپراتوری شروع به فروپاشی کرده بود.[۲۸] پس از چندین سال هرج و مرج (و چهار پادشاه)،شو تورول ودودو به نظر میرسد که برخی از قدرت متمرکز را برای چندین دهه احیا کردهاند. با این حال، در نهایت آنها قادر به جلوگیری از سقوط نهایی امپراتوری و واگذاری قدرت بهگوتیان مستقر دراداب، که در زمان شار کالی شری توسط اکد فتح شده بود، نبودند[۲۹]
اطلاعات کمی در مورد دوره گوتیان یا مدت زمان طولانی آن وجود دارد. منابع خط میخی نشان میدهند که دولت گوتیان توجه کمی به حفظ کشاورزی، سوابق مکتوب یا امنیت عمومی نشان میدهد. آنها ظاهراً همه حیوانات مزرعه را آزادانه برای پرسه زدن در بینالنهرین رها کرده و به زودیقحطی و قیمت غلات را افزایش دادند.اورنامو (۲۱۱۲–۲۰۹۵ پیش از میلاد)پادشاه سومری و بنیانگذارسلسله سوم اور، در طول سلطنت خود گوتیها را از بینالنهرین پاک کرد.
فهرست پادشاهان سومری که امپراتوری اکد را پس از مرگ شار کالی شری توصیف میکند، میگوید:
پادشاه چه کسی بود؟ چه کسی پادشاه نبود؟ ایرجیجی پادشاه؛ نانوم، پادشاه؛ ایمی پادشاه؛ ایلولو، پادشاه - چهار نفر از آنها پادشاه بودند اما تنها سه سال سلطنت کردند.دودو ۲۱ سال سلطنت کرد.شو تورول، پسر دودو، ۱۵ سال سلطنت کرد. … آگاد باور شد و پادشاهی آن به اوروک منتقل شد. در اوروک، اور-نینکین ۷ سال سلطنت کرد، اور-گیگیر، پسر اور-نینکین، ۶ سال سلطنت کرد. کودا ۶ سال سلطنت کرد. پوزور-ایلی ۵ سال سلطنت کرد، اور-اوتو ۶ سال سلطنت کرد. اوروک با سلاح مورد حمله قرار گرفت و پادشاهی آن توسط انبوهی از گوتیان از بین برده شد.
با این حال، هیچ سال نام شناخته شده یا شواهد باستانشناسی دیگری وجود ندارد که هیچیک از این پادشاهان بعدی اکد یا اوروک را تأیید کند، به جز چندین اثر باستانی که بهدودو، پادشاه اکد و پسرششو تورول اشاره میکنند.[۳۰] شاهان نامبرده اوروک ممکن است معاصر آخرین پادشاهان اکد بوده باشند، اما در هر صورت نمیتوانستند خیلی برجسته باشند.
دوره بین ۲۱۱۲ پیش از میلاد تا ۲۰۰۴ پیش از میلاد به عنوان دوره سوم اور شناخته میشود. نوشتن اسناد دوباره بهسومری آغاز شد، اگرچه سومری در حال تبدیل شدن به یک زبان صرفاًادبی یامذهبی بود، همانطور که لاتین بعدها دراروپایقرون وسطی انجام شد.[۳۱]
یک توضیح برای پایان امپراتوری اکد به سادگی این است که سلسله اکدی نتوانست برتری سیاسی خود را بر دیگر دولت شهرهای قدرتمند مستقل حفظ کند.[۲۷][۳۲]
یک نظریه که همچنان بحثبرانگیز است، قحطی منطقهای را در پایان دوره اکدی (ونخستین دوره میانی پس ازپادشاهی کهن درمصر باستان) با افزایش سریع خشکی و بارندگی ناموفق در منطقه خاور نزدیک باستان مرتبط میکند. توسط یکخشکسالی جهانی در مقیاس صد ساله، که گاهی به آنرخداد ۴٫۲ هزار سال پیش میگویند.[۳۳][۳۴][۳۵] هاروی وایس این را نشان داده است.
حفاری درتل لیلان نشان میدهد که این سایت به زودی پس از ساخت دیوارهای عظیم شهر، بازسازی معبد و سازماندهی مجدد تولید غلات متروکه شده است. زبالهها، گرد و غبار و شن و ماسه ای که به دنبال آن وارد شد، اثری از فعالیتهای انسانی نشان نداد. نمونههای خاک نشان دهنده شن و ماسه ریز باد شده، بدون اثری از فعالیت کرم خاکی، کاهش بارندگی و نشانههایی از آب و هوای خشکتر و بادی است. شواهد نشان میدهد که گوسفند و گاو لاغر اسکلت در اثر خشکسالی تلف شدند و تا ۲۸۰۰۰ مردم سایت را رها کردند و احتمالاً به دنبال مناطق مرطوب تر در جای دیگری بودند. بگید براک ۷۵ درصد سایزش کوچک شد. تجارت سقوط کرد. گلهدارانعشایری مانندعموریها گلهها را به تأمین کنندگان آب قابل اعتماد نزدیک تر کردند و آنها را با جمعیت اکدی درگیر کردند. به نظر میرسد که این فروپاشی ناشی از اقلیم کل خاورمیانه را تحت تأثیر قرار داده است و همزمان با فروپاشی پادشاهی کهن مصر بوده است.[۳۴]
↑Mish, Frederick C., Editor in Chief. "Akkad" Webster's Ninth New Collegiate Dictionary. ninth ed. Springfield, MA: Merriam-Webster 1985. ISBN 0-87779-508-8).
↑Pruß, Alexander (2004), "Remarks on the Chronological Periods", in Lebeau, Marc; Sauvage, Martin (eds.),Atlas of Preclassical Upper Mesopotamia, Subartu, vol. 13, pp. 7–21,ISBN978-2503991207
↑Steinkeller, P. , "An Ur III manuscript of the Sumerian King List", in: W. Sallaberger [e.a.] (ed.), Literatur, Politik und Recht in Mesopotamien.
↑Nigro, Lorenzo (1998). "The Two Steles of Sargon: Iconology and Visual Propaganda at the Beginning of Royal Akkadian Relief".Iraq. British Institute for the Study of Iraq.60: 93–94.doi:10.2307/4200454.hdl:11573/109737.JSTOR4200454.S2CID193050892.
↑Stiebing, H. William Jr. (2009).Ancient Near Eastern History and Culture. Pearson Longman; University of New Orleans. p. 72.
↑[۱] Piotr Michalowski, "The Mortal Kings of Ur: A Short Century of Divine Rule in Ancient Mesopotamia", in Religion and Power: Divine Kingship in the Ancient World and Beyond – Nicole Brisch ed.